برچسب: تلویزیون

  • پدیده رایج کپی‌ از تولیدات خارجی در برنامه‌های تلویزیون

    مهسا بهادری: کاهش جذابیت برنامه‌ها، افت کیفی سریال‌ها، کم شدن مخاطبان و موارد دیگر، از مهم‌ترین اتفاق‌هایی است که در سال‌های اخیر در تولیدات سازمان صدا وسیما دیده می‌شود. شاید برای گریز از این بحران بود که مدیران سیما تصمیم گرفتند تا با کپی‌برداری از برنامه‌های محبوب خارجی، یا اصطلاحا بومی‌سازی و ایرانیزه کردن آنها، برای تلویزیون جذابیتی دست و پا کنند.
    اگرچه عده‌ای معتقدند این مسئله امری عادی در دنیای تلویزیون‌ها است و در همه جای جهان با چنین اتفاقی روبه‌رو هستیم، اما بسیاری دیگر این مساله را نقصی اساسی برای نهادی بزرگ و گسترده مانند صدا و سیما می‌دانند و تاکید می‌کنند کپی کاری، بیشتر در شبکه‌های کوچک و غیر ملی با پوشش کم استفاده می‌شود. اما گویا شبکه‌های داخلی، گوش‌شان به این انتقادها چندان بدهکار نیست و همچنان بر طبل کپی‌کاری می‌کوبند. در ادامه چند نمونه از کپی‌هایی که اخیرا در تلویزیون پخش شده‌اند را مرور می‌کنیم.

    «دورهمی» و تقلید از هندی‌ها

    مسئله کپی از برنامه‌های خارجی تا قبل از برنامه «دورهمی» مهران مدیری آن چنان جنجال به پا نکرده‌ بود، دست کم به اندازه امروز عیان نشده بود. اولین بار که در سال ۹۴ مراحل پیش تولید برنامه «دورهمی» آغاز شد، به نظر می‌آمد یک برنامه متفاوت و خلاقانه  قرار است با ساختاری کاملا جدید نسبت به سایر آثار نمایشی پیشین تلویزیون ساخته شود.
    اما پس از شروع برنامه معلوم شد که «دورهمی» کپی کاملی از یک برنامه پربیینده کشور هندوستان به نام «Comedy night with kapil» است که مدت‌هاست به زبان هندی پخش می‌شود و یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیونی و جُنگ‌های طنز شبانه هند است.
    «دورهمی» به جز مواردی که از لحاظ دینی و اخلاقی و فرهنگی با ما همخوانی ندارد، در سایر موارد کاملا با کپی برداری از آن برنامه ساخته شده و حتی این کپی برداری در شکل دکور ، نحوه نشستن مهران مدیری نیز رعایت شده بود و فقط به نوعی متن فارسی در قالب یک برنامه هندی اجرا می‌شد.

    دکور برنامه Comedy night with kapil

    کی زودتر کُپی کرد؟

    رمضان سال ۹۷ بود که محمدرضا گلزار پس از حضور در برنامه «ماه عسل » احسان علیخانی، اعلام کرد در حال ساخت برنامه‌ای با هدف ترویج کتابخوانی است و در همین میان هم به این نکته اشاره کرد که «برنده باش»، نمونه ایرانی یک مسابقه آمریکایی است و او سعی کرده آن را با مطابق با شرایط کشور بازسازی کند و به عبارتی آن را ایرانیزه کند.
    اما پیش‌تر از پخش «برنده باش» برنامه‌ای با نام «پنج ستاره» برای اولین بار در تاریخ ۱۷ اسفند۹۶ روی آنتن تلویزیون رفت. کارگردان این برنامه، مصطفی امامی، هم هدف این مسابقه را ترویج کتابخوانی اعلام کرد. مجری فصل اول این برنامه اشکان خطیبی و مجری فصل دوم و سوم آن حمید گودرزی بود.
    اما جنجال های این مسابقه تلویزیونی و بیان شدن کپی بودن این برنامه‌ها زمانی آغاز شد که حمید گودرزی، در صفحه شخصی خود کنایه‌ای به برنامه رقیب زد و نوشت:« ما می‌خواهیم یک برنامه حرفه‌ای و استاندارد بسازیم همه انرژی و توان یک تیم ۶۰ نفر این است که شما یک ساعت از دیدن یک مسابقه جذاب لذت ببرید هر کسی می‌خواد کپی کنه، بکنه، ولی حداقل درست کپی کنه.»
    این در حالی بود که گلزار حدود دو ماه قبل از شروع برنامه اعلام کرده بود که الگوی خود برای ساخت این برنامه را یک کشور غربی قرارداده، اما گودرزی که فصل دوم برنامه‌اش سه هفته زودتر از «برنده باش» آغاز شده بود معتقد بود؛ که «برنده باش» یک کپی دست دوم و سطح پایین از برنامه «پنج ستاره» است در همین میان هم عده‌ای معتقد بودند که این بحث‌ها تنها یک دعوای رسانه‌ای برای تبلیغات برنامه است و عده‌ای دیگر هم معتقد بودند کُپی، کُپی است فرقی نمی‌کند چه کسی زودتر آن را انجام داده باشد. مهم این است که خلاقیت و نو آوری در آن وجود ندارد.

    تلنت شو ایرانی

    اما تَب این تقلیدها که تازه در تلویزیون داغ شده بود باعث شد افراد دیگری هم دست به ساخت برنامه‌هایی اصطلاحا تازه بزنند. یکی از این برنامه‌ها مسابقه استعدادیابی «عصر جدید» احسان علیخانی بود. ماجرای فراگیر شدن این برنامه استعدادیابی از آنجایی شروع شد که حدود سه ماه قبل از آغاز «عصر جدید»، علی فروغی، مدیر شبکه سه سیما، به برنامه «حالا خورشید» آمد و خبر از ساخت یک برنامه جدید با اجرای احسان علیخانی داد، خیلی‌ها منتظر بودند که ببینند علیخانی در برنامه جدیدش قرار است چه کاری را انجام دهد؟ هدف این برنامه چیست؟ و چه غافلگیری‌ای برای مخاطبانش خواهد داشت؟ علیخانی که با برنامه «ماه عسل» لحظه‌های خوب و متفاوتی را برای مخاطبان تلویزیون رقم زده بود، حالا قصد داشت یک برنامه جدید و متفاوتی را اجرا کند.
    بعد از صحبت‌های مدیر شبکه سه در مورد برنامه «عصر جدید»، تبلیغاتش شروع شد که از مردم می‌خواست ویدئوی استعداد خودشان را در زمینه‌های مختلف برای برنامه بفرستند، باز هم تا اینجا چیزی مشخص نبود که می‌خواهند با این ویدئوها چه کاری انجام بدهند؛ از اوایل بهمن که ویدئوهای تبلیغاتی این برنامه آغاز شد، همه متوجه شدند که با یک مسابقه استعدادیابی طرف هستند. تا اینجای کار اتفاق عجیبی رخ نداده بود اما پس از شروع اولین قسمت و دیدن دکور و اجرای برنامه مشخص شد که سوژه‌ ساخت «عصر جدید» چیزی نبود جز برنامه «آمریکا استعداد دارد» (America’s Got Talent) که در کشورهای مختلف دنیا با رعایت قانون کپی رایت امتیاز آن خریداری شده و در شکل‌های مختلف و با دکور های متنوع اجرا می‌شود.

    عصر جدید و امریکن گات تلنت

    مهران غفوریان، استیو هاروی می‌شود؟

    حالا پس از به پایان رسیدن تمام برنامه‌های یاد شده خبر از شروع برنامه‌ای تازه به اسم «اعجوبه‌ها» با اجرای مهران غفوریان به گوش می‌رسد. برنامه‌ای که تیزر پخش شده از آن گویای موضوع رقابت کودکان برای کشف استعدادهایشان است و آن‌طور که اعلام شده از ۱۸ آبان در ۱۰۰ قسمت ۷۰ دقیقه‌ای از شبکه سه سیما پخش شود.
    برنامه‌ای که مانند آن تا کنون در ایران ساخته نشده است، اما استیو هاروی، مجری آمریکایی، پیش از این برنامه‌ای را با عنوان «کله‌گنده‌های کوچک / Little Big Shots» روی آنتن برده که موضوع برنامه رقابت کودکان برای کشف استعدادشان است. عکس‌های اولیه منتشر شده ازدکور برنامه شباهت زیادی به الگوی آمریکایی خود دارد، حالا باید منتظر ماند و دید که آیا «اعجوبه‌ها» هم مانند دیگر برنامه‌ها تنها یک تقلید بزرگ از«کله‌گنده‌های کوچک» است یا فقط قالب برنامه‌ها مشابه هم است  و قرار است خلاقیت تازه‌ای در تلویزیون رخ دهد!
     

  • از «فوق لیسانسه‌ها» تا «گیله‌وا»، مهمان‌های جدید روی آنتن

    به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، تلویزیون با پایان ماه‌های محرم و صفر، سریال‌های تازه و متنوعی را برای تلویزیون تدارک دیده است که از شبکه‌های مختلف پخش خواهند شد؛ سریال‌هایی که هر کدام متناسب با ذائقه بخشی از مخاطبان تلویزیون هستند.
    حال به مناسبت آغاز دور جدید سریال‌های تلویزیونی، نگاهی به چهار سریال تازه تلویزیون که عبارتند از «فوق لیسانسه‌ها»، «گیله‌وا»، «حکایت‌های کمال» و «به رنگ خاک»، می‌اندازیم.

    بازخوانی روابط انسانی در «به رنگ خاک»

    «به‌رنگ خاک»، عنوان سریالی به کارگردانی حسن لفافیان و تهیه‌کنندگی سعید بشیری است که از روز جمعه ۱۰ آبان روی آنتن شبکه یک سیما می‌رود و جایگزین سریال پیشین این شبکه که «ترور خاموش» نام داشت، می‌شود.
    این سریال که در ۳۵ قسمت تهیه و تولید شده است، به بازخوانی روابط انسانی و فعالیت‌های اجتماعی ساکنان جزیره‌های خلیج فارس در کنار داستان اصلی این مجموعه می‌پردازد.
    در خلاصه داستان «به رنگ خاک» این‌چنین آمده است: «مهرداد که در جزیره هرمز به آموزش غواصی مشغول است، دلباخته دختر ناخدا است؛ در حالی که ناخدا مخالف جدی ازدواج این دو است؛ از سوی دیگر تیم خلافکاری در پی پیدا کردن مهردادند و او نیز هر روز برای یافتن شیئی قدیمی به زیر آب رفته و غواصی می‌کند.»
    برزو ارجمند، پوریا پورسرخ، محمود پاک‌نیت، بیتا سحرخیز، علی‌رضا استادی، فرشته سرابندی، سیاوش طهمورث، محمد متوسلانی، مهدی صبایی، سپند امیرسلیمانی، زهرا سعیدی، عزت‌الله مهرآوران، یوسف بختیاری، بایار فرج‌زاده، هستی فرهی، مجید سعیدی، حسین سلیمانی، امیر کاظمی، لیلی فرهادپور، سمیرا حسینی، سامان دارابی، فریدون برزین، هادی معصومی، محمدعلی سلیمان تاش، فریبا امینیان، ابوالفضل همراه، مریم خدارحمی، آرمین ترکمندی و عرفان برزین در این سریال به ایفای نقش‌ می‌پردازند.
    «به رنگ خاک» هر شب ساعت ۲۲ روی آنتن شبکه یک سیما می‌رود.

    «حکایت‌های کمال»؛ روایت زندگی یک نوجوان

    دومین مهمان تازه تلویزیون، سریالی است با نام «حکایت‌های کمال» که قدرت‌الله صلح میرزایی کارگردانی آن را برعهده داشته است و محسن شایانفر هم تهیه کننده‌اش است.
    این سریال از حضور بازیگران باسابقه‌ای چون محمود پاک‌نیت و شهره لرستانی بهره برده است که در کنار دیگر بازیگران از جمله حمید ابراهیمی، محمدرضا شیرخانلو، سولماز غنی، علی مسلمی، شهرام عبدلی، بیژن بنفشه‌خواه، یوسف صیادی، امیر نوری، فلور نظری، بیتا خردمند، سیروس میمنت، مهرداد ضیایی، مختار سائقی، اکبرسنگی، آرش نوذری، داریوش سلیمی، سعید پیردوست، عباس محبوب، بهشاد مختاری، حسین چنگی، فریده دریامج، تقی زنجانی، حمید صفایی و شهربانو موسوی، امیرحسین کافتری، همراز اکبری و محمدحسین بلوکات به ایفای نقش می‌پردازند.
    «حکایت‌های کمال» روایتی از دهه ۱۳۴۰ است و اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته محمد میرکیانی محسوب می‌شود که قهرمان داستانش، نوجوانی به نام کمال است.
    صلح میرزایی تاکنون سریال‌های «پنجره»، «رخصت» و «دختری به نام آهو» را برای تلویزیون ساخته است. سریال «هست و نیست» جدیدترین سریال محسن شایانفر در حوزه تهیه‌کنندگی هم زمستان گذشته به کارگردانی حسین سهیلی زاده از شبکه دو پخش شد.
    «حکایت‌های کمال» از شنبه ۱۱ آبان‌ هر شب ساعت ۲۱:۳۰ روی آنتن شبکه دو سیما می‌رود.

    «گیله‌وا»؛ برداشتی از تاریخ معاصر ایران

    شبکه سه سیما با پایان پخش سریال «ستایش» با دو مجموعه جدید از مخاطبان و تماشاچیان استقبال می‌کند، یکی از این سریال‌ها «گیله‌وا» نام دارد که کارگردانی‌اش برعهده اردلان عاشوری است.
    این سریال به زیست مردم خطه گیلان در سال ۱۲۹۷ می‌پردازد و با داستانی عاشقانه در تلاش است روایتگر سبک زندگی و روابط اجتماعی و عاطفی مردم ایران و نقش انگستان در امور داخلی کشور در ۱۰۰ سال گذشته باشد.
    عاشوری همچنین در این سریال به زندگی و مبارزات میرزا کوچک خان هم تا حدودی پرداخته است که بهروز شعیبی نقش او را بازی می‌کند.
    از بازیگران اصلی این مینی سریال می‌توان به حمیدرضا پگاه، ستاره اسکندری، امیرحسین صدیق، مهدی زمین پرداز، امیر حسین هاشمی، مهران رجبی و پریا مردانیان اشاره کرد.
    این مینی سریال از پنجشنبه ۹ آبان‌ ساعت ۲۰:۴۵ روی آنتن شبکه سه سیما می‌رود.

    «فوق لیسانسه‌ها»؛ بازگشت سروش صحت به تلویزیون

    اما یکی از سریال‌های موفق تلویزیون که در فصل‌های گذشته مخاطبان را به خوبی با خود همراه کرد و بسیاری از تماشاگران منتظر پخش آن هستند، «فوق لیسانسه‌ها» به کارگردانی سروش صحت است. سریالی کمدی که ادامه‌ای بر دو فصل قبل مجموعه‌ای با نام «لیسانسه‌ها» است.
    نویسندگی «لیسانسه‌ها» را سروش صحت و ایمان صفایی باهم برعهده داشتند که در دو فصل به تولید رسید و از شبکه سه سیما پخش شد و «فوق لیسانسه‌ها» از اواخر فروردین کلید خورد.
    هوتن شکیبا، امیر کاظمی، امیرحسین رستمی، عرفان برزین، بیژن بنفشه‌خواه، مهران رجبی، متین ستوده، رویا میرعلمی، کاظم سیاحی، عزت‌الله مهرآوران و آتنه فقیه نصیری از بازیگران اصلی این سریال هستند.
    زمان پخش این سریال هنوز مشخص نیست اما به احتمال زیاد، با پایان نمایش سریال «گیله‌وا»، «فوق لیسانسه‌ها» روی آنتن می‌رود.
     

  • ظلم بزرگ مجریان و تهیه‌کنندگان تلویزیون به مخاطبان

    مهدی درستی: تیتراژ سریال‌ها و برنامه‌ها زمانی برگ برنده تلویزیون به شمار می‌آمدند و حسابی در بازار موسیقی مورد توجه علاقه‌مندان قرار گرفته و دست به دست می‌شدند، اتفاقی که این روزها کمتر شاهد آن هستیم. نه تیتراژی با پخش از تلویزیون در بین مخاطبان سر و صدا به راه می‌اندازد و نظرات را جلب می‌کند و نه خوانندگان از طریق آن اثر به شهرت یا محبوبیتی دست می‌یابند.

    از ترانه گرفته تا آهنگ و خواننده هیچ کدام رنگ و بوی گذشته را ندارند، انگار بی‌کیفیتی و سطح نازل آثار تولیدی در صداوسیما بیماری مسری است و مانند یک ویروس تمامی حوزه‌ها را از پای در آورده است. با بررسی میان تیتراژهای امروز و آثاری که پیشتر از تلویزیون پخش می‌شد، افت کیفیت را می‌توان در مسایل مختلفی بر شمرد، از بی‌محتوایی ترانه‌ها تا خنثی بودن تیتراژها در سرنوشت خوانندگان.

    به منظور بررسی شرایط این روزهای تیتراژهای تلویزیونی با مهیار علیزاده، آهنگساز گفت‌وگویی کرده‌ایم و به آسیب شناسی افت کیفیت موسیقی و ترانه آثار تولیدی پرداخته‌ایم.

    وقتی ترانه جایگاه خود را از دست می‌دهد

    موضوعی که در مورد تیتراژهای تلویزیونی بیشتر از گذشته حسابی توجه را جلب می‌کند، سطح نازل ترانه‌هایی است که مورد استفاده قرار می‌گیرد، ترانه‌هایی که نه ارتباط موضوعی با محتوای سریال و برنامه‌ها دارند و نه از اصول ادبی استوار و درستی بهره‌مند هستند.

    مهیار علیزاده در این باره گفت: «از نظر من آهنگساز ترانه‌ها امروز خصوصا در سبک پاپ روی ملودی گفته می‌شود، یعنی تنظیم کننده چند ملودی آماده را که بیشتر کپی برداری از کارهای ترکیه‌ای و شرقی است را به ترانه‌سرا می‌دهد و او تنها یک‌سری کلمات روی ملودی سوار می‌کند که مضمون و هدفی را دنبال نمی‌کند. در واقع یک اثر تاریخ مصرف‌دار تولید می‌شود که چند صباحی خوانده می‌شود و اگر تیتراژ سریال یا برنامه‌ای باشد کمی طولانی‌تر مورد استفاده قرار می‌گیرد و در نهایت خیلی زود تاریخ مصرفش به پایان می‌رسد.»

    ترانه‌ها امروز خصوصا در سبک پاپ روی ملودی گفته می‌شود، یعنی تنظیم کننده چند ملودی آماده را که بیشتر کپی برداری از کارهای ترکیه‌ای و شرقی است را به ترانه‌سرا می‌دهد و او تنها یکسری کلمات روی ملودی سوار می‌کند که مضمون و هدفی را دنبال نمی‌کند

    او با تاکید بر اینکه اشعار ایرانی بسیار ریشه‌دار هستند و ساخت آهنگ روی آن‌ها برای آهنگسازان غیرحرفه‌ای سخت است، توضیح داد: «ادبیات ایران غنی است و آهنگسازها باید روی آثاری کار کنند که پیشتر به شکل شعر مستقل سروده شده است، این اشعار به دلیل ریشه‌دار بودن به شکل یک هنر ناب مورد توجه قرار می‌گیرند و به همین دلیل ماندگاری بیشتری دارند. البته کار آهنگساز در این زمینه سخت‌تر است چون با شعری رو به رو می‌شود که خود دارای شکل و فرم است.»

    نقش مجریان و تهیه‌کنندگان بر کیفیت پایین آثار

    در این میان، دو گروه را می‌توان عامل افت کیفیت موسیقی و ترانه تیتراژهای تلویزیونی دانست، تهیه‌کنندگان و مجریانی که دارای ذوق و تخصص هنری نیستند و تنها به فکر رونق بیشتر برنامه یا سریال‌شان به هر قیمتی هستند.

    علیزاده در پاسخ به اینکه نقش تهیه‌کنندگان و مجریان را در افت کیفیت آثار تولیدی برای تیتراژهای تلویزیونی تا چه اندازه موثر می‌داند؟ بیان کرد: «سلایق مجریان و تهیه‌کنندگان تلویزیون بسیار سطحی و عوام گرایانه است و در نتیجه این مسئله باعث می‌شود تا در انتخاب آثار موسیقایی برای تیتراژها به این فکر کنند که چه خواننده‌ای روی بورس است و مردم بیشتر دوست دارند، خواننده‌ای که تاریخ مصرف دارد و تنها دو، سه سال فقط خوانندگی کند و پولساز باشد را انتخاب می‌کنند و آخرین مسئله‌ای که به آن فکر می‌کنند کار فرهنگی و نشر هنر فاخر است. تنها می‌خواهند برنامه‌شان بیشتر دیده شود و در فضای مجازی بیشتر سروصدا کند، این رویکرد ما را پله پله از هنر فاخر دور می‌کند.»

    سلایق مجریان و تهیه‌کنندگان تلویزیون بسیار سطحی و عوام گرایانه است و در نتیجه این مسئله باعث می‌شود تا در انتخاب آثار موسیقایی برای تیتراژها به این فکر کنند که چه خواننده‌ای روی بورس است و مردم بیشتر دوست دارند، خواننده‌ای که تاریخ مصرف دارد و تنها دو، سه سال فقط خوانندگی کند و پولساز باشد را انتخاب می‌کنند

    مافیای موسیقی در صداوسیما ریشه دوانده است؟

    اما همواره در سال‌های اخیر بحث مافیا در حوزه موسیقی را بارها و بارها شنیده‌ایم، اتفاقی که بسیاری معتقدند نقش موثری بر افت کیفیت موسیقی ایران داشته است. اما نکته این است که مافیای موسیقی در صداوسیما هم وجود دارد یا خیر.

    این آهنگساز با تاکید بر اینکه تهیه‌کننده می‌تواند بنا به تمایل خود عوامل یک پروژه را تامین کند، در این باره گفت: «وقتی تهیه‌کننده‌ای می‌خواهد روی یک پروژه سرمایه‌گذاری کند می‌تواند روی خط و شکل آن فکر کند و مهره‌های خود را بچیند، اما مهم این است که تهیه‌کنندگانی که امروز کار می‌کنند حرفه‌ای نیستند و به اصطلاح تهیه‌کننده یکی، دو روزه هستند، یعنی با رابطه و پولی که منبع مشخصی ندارد بدون هیچ گونه سواد و دید هنری در این حرفه فعالیت خود را آغاز می‌کنند و یک پروژه هنری را استارت می‌زنند و کاملا بازاری به موضوع نگاه می‌کنند تا سود ببرند. مافیا در تمام رشته‌های پولساز دنیا مانند فوتبال، سینما و حتی موسیقی وجود دارد و کشور ما هم از این قاعده مستثنی نیست، وقتی یک پدیده پولسازی مانند موسیقی در کشوری رایج می‌شود، قدرت‌هایی وارد این حوزه می‌شوند تا سود ببرند و سعی می‌کنند سایر افراد را بایکوت کنند و مثلا بگویند با چند نفر کار نشود و از این دست اتفاقات.»

    او  ادامه داد: «در حوزه صداوسیما داستان مافیا را خیلی دخیل نمی‌دانم، همان داستان تهیه‌کنندگان و مجریان که اشاره کردم در افت کیفیت آثار نقش دارد چون هدف‌شان این است فقط آثار و افرادی به سازمان رفت و آمد کنند که باعث بیشتر دیده شدن برنامه‌شان شوند و هیچ توجهی به وجه هنری کار ندارند.»

    دیگر موضوعی که مدت‌هاست در قالب یک شایعه دهان به دهان می‌شود، بحث پرداخت پول در قبال خواندن تیتراژ برنامه‌ها یا یک سریال تلویزیونی است، موضوعی که علیزاده درباره اش اینطور نظر داد: «این مسئله وجود دارد، نمی‌توانم نمونه‌ای بگویم چون کسی را سراغ ندارم اما شنیده‌ام که چنین اتفاقی رخ می‌دهد. بارها به من هم از طرف یکسری برنامه‌ها و تهیه‌کنندگان پیشنهاد شده است که اگر خواننده‌ای در نظر داری که این میزان پول پرداخت می‌کند ما حاضریم تا تیتراژ برنامه را به او بسپاریم.»

    در حوزه صداوسیما داستان مافیا را خیلی دخیل نمی‌دانم، همان داستان تهیه‌کنندگان و مجریان که اشاره کردم در افت کیفیت آثار نقش دارد

    این هنرمند تاکید کرد: «این مسئله وجود دارد و حسابی هم به موسیقی لطمه می‌زند، چون افراد تخصص کافی را ندارند، تنها با در اختیار داشتن یک صدای معمولی پول خرج می‌کنند و تیتراژ یک کار را می‌خوانند و سپس در فضای مجازی هم تبلیغ می‌کنند و به خواننده‌ای تبدیل می‌شوند که ریشه‌دار نیست و به تولید آثار بی‌محتوا می‌پردازد که به گوش مخاطبان موسیقی کشور لطمه می‌زند.»

    راهکاری برای بهبود اوضاع موسیقی و ترانه تیتراژها

    علیزاده در پاسخ به اینکه برای اصلاح وضعیت چه باید کرد، بر رعایت کپی رایت تاکید کردو گفت: «موسیقی در حوزه صداوسیما مشکلات بسیار اساسی دارد که اولین مورد آن رعایت نکردن کپی رایت در رادیو و تلویزیون است چون بدون اجازه هر کاری را استفاده می کنند. در رادیو بارها شنیدم کارهای من پخش شده و تنها نام خواننده را بردند و به شاعر که ۷۰، ۸۰ سال عمر دارد و یکی از رکن‌های زنده ادبیات ایران است، به آهنگساز که این اثر را ساخته است هیچ اشاره‌ای نکردند.»

    او افزود: «بحث دوم کپی رایت مادی است، در ایران آهنگساز اثری تولید می‌کند و دستمزدش را می‌گیرد و تمام می‌شود اما خواننده با آن قطعه کنسرت می‌دهد و سال‌ها کسب درآمد می‌کند در صورتی که مولف هیچ مبلغی دریافت نمی‌کند. در تمام رادیوهای دنیا وقتی قطعه‌ای تولید می‌شود آن را پخش می‌کنند و پولی به عنوان حق کپی رایت به سازمانی مرتبط می‌دهند که آن مبلغ بین خواننده، آهنگساز و ناشر تقسیم می شود تا مشکلات مالی نداشته باشند. فکر می کنم در کشورهایی که در حال پیشرفت هستند تنها ایران دارای چنین امکانی نیست و کاری که تولید می‌شود در کمتر از چند دقیقه روی تمامی سایت‌ها قرار می گیرد و صداوسیما به عنوان یک ارگان قانونی تمامی کارها را به راحتی پخش می‌کند. بنابراین فکر می‌کنم باید اصلاح بحث موسیقی در صداوسیما از همین قدم‌های اولیه آغاز شود و سپس به سراغ سایر مسایل برویم. آقای نوربخش از طرف خانه موسیقی برای قضیه کپی رایت پیگیری زیادی کردند ولی متاسفانه این اتفاق نمی‌افتد.»

  • انتقاد محمود شهریاری از فهرست مجریان برتر تلویزیون: نقاب زدن را ترویج می‌کنند/ حذف نود و عادل دهن‌کجی ‌کردن به مردم است

    عادل فردوسی‌پور از طرف مردم پذیرفته می‌شود و کسی که روی صندلی او تکیه می‌زند، از طرف مردم پذیرفته نمی‌شود.

    روز گذشته اسامی مجریان منتخب و شایسته تشویق تلویزیون توسط قائم‌مقام معاونت سیما منتشر شد. اما محمود شهریاری معتقد است این لیست‌های فرمایشی، راه به جایی نبرده است.
    ایرنا نوشت: قطعاً مجری هر برنامه‌ای می‌تواند رکن مهمی برای موفقیت آن برنامه باشد. حتی تجربه ثابت کرده برنامه‌های گفت‌وگومحور هم می‌توانند با داشتن مجری کاربلد، حرفه‌ای و محبوب، بینندگان بسیاری را به خود جذب کنند. این در حالی است که عملکرد صداوسیما در این سال‌ها به‌گونه‌ای بوده که بسیاری از مجریان حرفه‌ای، باسواد و باسابقه خود را از دست داده است؛ عاملی که می‌تواند یکی از دلایل کاهش مخاطبان تلویزیون باشد.
    این مجریان را تشویق کنید
    رضا پورحسین، قائم‌مقام معاون سیما در نامه‌ای خطاب به مدیران شبکه‌های مختلف، ضمن اعلام مجریان برتر هر شبکه از مدیران خواست که آنها را مورد تشویق قرار دهند. نکته قابل توجه در این نامه، شاخص‌های این ارزیابی است؛ پوشش، آرایش، رعایت حدود شرعی و دینی و رعایت اصول حرفه‌ای اجرا. اما سواد، دانش، تجربه، محبوبیت و حتی فن بیان و کاریزما بودن در این شاخص‌ها جایی ندارد. مجید یراق‌بافان، نجم‌الدین شریعتی، رسالت بوذری، ندا ملکی، محسن آزادی، محمدحسین میثاقی و … از مجریان منتخب سازمان هستند.
    مدیران در جایگاهی نیستند که مجریان را تشخیص دهند
    محمود شهریاری، مجری باسابقه و ممنوع‌التصویر صداوسیما درباره اعلام منتخبان و اسامی این لیست به خبرنگار ایرناپلاس گفت: با همه احترامی که برای دوستانی که اسامی‌شان در این لیست آمده‌، قائل هستم، باید بگویم سال‌های اولی که در سازمان، استخدام شده بودیم یک تهیه‌کننده باتجربه‌ای داشتیم. او در روزهایی که برنامه‌ای زنده پخش می‌شد، سر خیابان جام جم می‌ایستاد و از مجری می‌خواست در آن محل تقاضای تاکسی برای رفتن به مسیری را بکند. اگر ماشین‌ها برای آن مجری ترمز می‌کردند که وی را برسانند، متوجه می‌شد که برنامه با اقبال و حمایت مردم روبه‌رو شده و اگر غیر از این بود، اشکالات را جست‌وجو می‌کرد که ببیند مشکل کار کجاست که برنامه و مجری با اقبال مردم روبه‌رو نشده است. مدیران در جایگاهی نیستند که مجریان را تشخیص دهند که آیا خوب هستند یا خیر. مردم هستند که باید این کار را انجام بدهند. مردم هستند که باید سره را از ناسره تشخیص و رأی دهند که کدام برنامه را بیشتر می‌بینند. در غیر این صورت بله قربان گفتن و مطابق با دستور مدیران، برنامه اجرا کردن تنها برای چند نفر محدود است و مشکلی را حل نمی‌کند.
    حذف نود و عادل دهن‌کجی ‌کردن به مردم است
    این مجری با انتقاد به حذف برنامه نود و عادل فردوسی‌پور بیان کرد: مرحوم مصدق زمانی به مجلس رفته و درباره ملی شدن صنعت نفت صحبت کرده بود. نماینده‌های دست نشانده، علیه او صحبت کرده بودند. وقتی به میدان بهارستان آمد و استقبال مردم را دید، روی چهارپایه ایستاد و گفت مجلس جایی است که مردم باشند. شما ببینید وقتی از مردم نظرسنجی می‌کنند، مردم برنامه ۹۰ و عادل فردوسی‌پور را به‌عنوان بهترین برنامه و مجری معرفی می‌کنند. اما بلافاصله آن برنامه را حذف می‌کنند و آن مجری صادق، دوست‌داشتنی و پرهیزکار به معنای واقعی کلمه را کنار می‌گذارند. این در واقع دهن‌کجی‌ کردن به مردم است. مردم هستند که شبکه‌های صداوسیما را با دیدن باید نگه دارند.
    لیست‌های فرمایشی راه به‌جایی نبرده
    شهریاری با اعلام اینکه این لیست‌های فرمایشی هیچ‌وقت راه به‌جایی نبرده و مشکلی را حل نمی‌کند، افزود: متأسفانه من یک آماری خواندم که بیش از ۶۳ درصد مردم، امسال، تحویل سال را از شبکه من و تو دیدند. شبکه‌ای که با یک عده محدود اداره می‌شود. صداوسیمای ما با ۳۸ هزار و پانصد نیرو در سراسر کشور و جهان اداره می‌شود. بودجه سازمان ما را در مقایسه با یک شبکه در نظر بگیرید. من نمی‌خواهم از شبکه‌ای دفاع کنم. می‌خواهم بگویم که صداوسیما عملاً در جذب مردم شکست خورده است. وقتی ۶۳ درصد مردم شبکه‌های داخلی را کنار می‌گذارند و تحویل سال را با یک شبکه ماهواره‌ای می‌گذرانند، بیانگر مشکلاتی است که مدیران باید به آن برسند، نه اینکه بیایند و لیست تعیین کنند.
    ملاک، نزدیکی به رئیس و معاونان است؟
    وی در پاسخ به این پرسش که وقتی می‌خواستید حرفه اجرا را آغاز کنید از چه مراحل و آزمون‌هایی عبور کردید، گفت: زمانی که ما در صداوسیما استخدام ‌شدیم، غیر از آزمون‌های علمی و … که از ما ‌گرفتند، در دانشکده صداوسیما هم پذیرفته شدیم و آنجا تحصیلاتمان را به اتمام رساندیم. البته من به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفتم و آنجا تحصیلات فوق‌لیسانسم را به پایان رساندم. غیر از تمام این مبانی علمی و رد کردن این آزمون‌ها، از ما آزمون صدا و تصویر می‌گرفتند. باید صدا و تصویر در حد معقولی باشد. یعنی یک کاریزمایی داشته باشد که مردم را جذب کند. من به یاد دارم که تست صدای من را سرکار خانم فیروزه امیرمعز گرفتند. ایشان یک گوینده فوق‌العاده باسابقه و باتجربه‌ای بود که اوایل انقلاب هنوز رادیو را ترک نکرده بود. او از من آزمون گرفت. در آن زمان ما به‌عنوان نیروهای بعد از انقلاب جذب شدیم. ایشان با صداقت به من گفتند که شما به درد این کار می‌خورید. در آزمونی که از من گرفت و اساتید دیگر هم باید نظر می‌دادند، پذیرفته شدم. الان متأسفانه از این تست صدا و تصویر، خبری نیست و هر کسی که به رئیس سازمان و معاونان سازمان نزدیک‌تر باشد، جذب می‌شود و اصلاً مهم نیست الفاظ را درست ادا می‌کند یا نه؛ ادبیات را که سال‌های سال اساتید ما برایش زحمت کشیدند، به سخره بگیرند یا نگیرند. اینها اصلاً برای آقایان مطرح نیست. ادای درست کلمات، کاریزما و قدرت جذب، مطرح نیست. همه این موارد عواملی هستند که مردم را از صداوسیما دور می‌کند.
    مدیران و مسئولان عالی‌رتبه ما نقاب می‌زنند
    محمود شهریاری درباره چگونگی رفتار و شخصیت مجریان روی آنتن و خارج از فضای اجرا، بیان کرد: متأسفانه در سال‌های اخیر نه‌تنها از مجریان بلکه از همه مردم خواسته‌اند که نقاب به چهره بزنند. به فرزندان ما در دبستان یاد می‌دهند که یک گونه دیگری باشند و در منزل یک شکل دیگر رفتار کنند. به فرزند ما در خانه یاد می‌دهند که اگر بیرون پرسیدند که در منزل چگونه رفتار می‌کنید و چه کانال و فیلمی را می‌بینید دروغ بگویند و نقاب بزنند. متأسفانه مدیران و مسئولان ما نقاب می‌زنند و آن چیزی نیستند که واقعاً هستند. به همین دلیل، وقتی فیلم‌هایی از این افراد در فضاهای دیگر منتشر می‌شود، متوجه می‌شویم که شخصیت اصلی‌شان چه بوده و آنچه ما شاهدش بودیم، نقاب بوده است.
    کسی که روی صندلی عادل نشست، پذیرفته نشد
    وی در ادامه افزود: در صداوسیما نقاب زدن را دارند ترویج می‌کنند. برای آقایان آن اندازه که ته‌ریش و ریش مهم است، صداقت مهم نیست. در صورتی که خاصیت تصویر این است که صداقت یا عدم صداقت را بلافاصله لو می‌دهد و مردم می‌فهمند حرفی که این آقا می‌زند، حرف واقعی دلش است یا خیر. به همین دلیل می‌بینید عادل فردوسی‌پور از طرف مردم پذیرفته می‌شود و کسی که روی صندلی او تکیه می‌زند، از طرف مردم پذیرفته نمی‌شود. حال این اسم در لیست آقایان هم باشد مشکلی را حل نمی‌کند. باید مدیران ما به‌جای چهره‌های بله قربان‌گو، دنبال کسانی باشند که بتوانند بیننده را جذب کنند.
  • واکنشی دیگر به کل‌کل مجری پرسپولیسی تلویزیون/ انتقاد از شوخی‌های کف خیابانی در رسانه‌ای که خود را ملی می‌خواند

    ایرنا نوشت: کارشناس مسائل فرهنگی و رسانه، گفت: «ورود مجریان به برخی شوخی‌های به اصطلاح «کف خیابانی» و بکار بردن الفاظ دور از شانیت رسانه‌ای که خود را ملی می‌خواند، شاید در لحظه برای سطحی از مخاطبان جذاب باشد، لیکن علاوه بر ایجاد انتقادات سازمانی و دلخوری، مانع از ترویج فرهیختگی در جامعه خواهد شد.»

    در پی بروز برخی حواشی از سوی یکی از مجریان تلویزیون درمورد توقیف لوگوی استقلال که باعث رنجش هواداران این تیم پُرطرفدار شد، بحث‌هایی مطرح است که آیا مجریان به این گونه شوخی‌ها در تلویزیون باید بپردازند یا خیر؟
    البته مجری برنامه «سلام صبح بخیر» دلیل این مزاح را به‌خاطر کل‌کلی که با تهیه‌کننده و کارگردان برنامه داشته عنوان کرده است. حالا روابط عمومی سازمان صدا و سیما اعلام کرد که مجری برنامه «سلام صبح بخیر» تذکر گرفته است اما سوالی که مطرح شده اینکه این نوع شوخی‌ها باعث کاهش سطح سلیقه مردم می‌شود و نباید به آن پرداخت یا نه؟
    سعید الهی، کارشناس مسائل فرهنگی و رسانه در این باره معتقد است که در بسیاری از برنامه‌های پرمخاطب و گفت‌وگو محور، مجری حلقه اصلی ارتباط‌گیری با کاربران آن رسانه است، بنابراین الگوپذیری برخی مجریان و تاثیر آنان بر رفتار مخاطب، تعهدات اخلاقی آنان اعم از رعایت انصاف و پرهیز از بکارگیری عبارات سوتفاهم برانگیز به ویژه هنگام اجرای برنامه را دوچندان الزام آور می کند.
    وی افزود: «فارغ از ارزیابی‌های کارشناسی و حرفه‌ای، ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی مجریان که بی‌تردید در گفتار  آنان تجلی پیدا می‌کند، برای اغلب مردم در سطح مختلف از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.»
    الهی تاکید کرد: «مدیران تلویزیون به عنوان یک رسانه فراگیر و با سطح نفوذپذیری بالا بر ذهن مخاطب در اقصی نقاط کشور، می‌بایست در گزینش مجریان به تمام ویژگی‌های علمی و تجربی مورد نیاز در این حرفه بسیار حساس، توجه و دقت کافی داشته باشند.»
    این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: «فارغ از برخی برنامه‌های شاد و سرگرم کننده، لحن و ادبیات فاخر و در عین حال قابل فهم و متناسب با سطح متوسط رو به بالای جامعه و نیز رعایت عدالت و انصاف در تحلیل‌ها و گفتار، کمترین انتظاریست که می‌توان از یک مجری در رسانه‌های دیداری و شنیداری داشت.»
    وی اضافه کرد: «با چنین توصیفی، ورود مجریان به برخی شوخی‌های به اصطلاح «کف خیابانی» و بکار بردن الفاظ دور از شانیت رسانه‌ای که خود را ملی می‌خواند و یا به تعبیر خودشان «کل کل»‌های ورزشی با همکاران پشت صحنه، شاید در لحظه برای سطحی از مخاطبان جذاب باشد، لیکن علاوه بر ایجاد انتقادات سازمانی و دلخوری، مانع از ترویج فرهیختگی در جامعه خواهد شد.»
  • آقای تلویزیون! چاه مکن بهر کسی…

    بخش خنده دار ماجرا این است که خود تلویزیون، مهاجران زیادی به خارج از مرزهای ایران داشته است. مزدک میرزایی آخرین نمونه آن و سید محمد حسینی مشهورترین آن.

    به نظر شما اگر در رسانه‌ای مثلا یک روزنامه یا یک سایت، مصاحبه شونده‌ای می‌گفت:«طعم سه تا چیز تو دنیا متفاوته یکی پنیر یکی شراب یکی زن» تلویزیون چه برخوردی می‌کرد؟
    به نظر شما اگر در رسانه‌ای مثلا یک روزنامه یا یک سایت، مطلبی نوشته می‌شد که صدای اعتراض تقریبا نیمی از جامعه را بلند می‌کرد، تلویزیون چه برخوردی می‌کرد؟
    به نظر شما اگر در یکی از تلویزیون‌های اینترنتی اتفاقی مانند شبکه کیش می‌افتاد، تلویزیون چه برخوردی می‌کرد؟
    بگذارید برایتان بگوییم. این اتفاق‌ها را آنقدر بزرگ می‌کرد تا آن رسانه تعطیل و احتمالا فرد اشتباه کننده راهی زندان شود. کافی است یک هفته پشت سر هم اخبار 20:30 شبکه دو تلویزیون را نگاه کنید تا متوجه شوید چه می‌گویم.
    وقتی نوبت به اشتباهات خود تلویزیون می‌رسد، این اشتباهات فردی خطاب می‌شود و مجریان می‌گویند نباید آن را به کل سازمان صداوسیما تعمیم داد. کاری که دقیقا خود تلویزیون انجام نمی‌دهد.
    در برنامه‌های سیاسی تلویزیون که الان رسما در اختیار جریانی خاص است هرگاه به مسؤولانی که زمانی در ایران پست داشتند و الان در خارج از کشور هستند می‌رسند، آنها را به اصلاح طلبان وصل می‌کنند و می‌گویند تفکر اصلاح طلبی یعنی این!
    بخش خنده دار ماجرا این است که خود تلویزیون، مهاجران زیادی به خارج از مرزهای ایران داشته است.  مزدک میرزایی آخرین نمونه آن و سید محمد حسینی مشهورترین آن. چه بازیگرانی که سابقه کار در تلویزیون را داشتند راهی شبکه‌های ماهواره‌ای شدند.
    یک ضرب المثل قدیمی‌ است که خوب است مدیران تلویزیون آن را یک بار دیگر مرور کنند:« چاه مکن بهر کسی، اول خودت، دوم کسی»
    تلویزیون وقتی به خودش می‌رسد سکوت می‌کند و با به سرعت با ماست مالی کردن ماجرا، سعی می‌کند به گونه‌ای القا کند که گویی نه خانی آمده است نه خانی رفته است. اما وقتی نوبت به دیگران می‌رسد به خاطر یک دستمال قیصریه را به آتش می‌کشد.
    گزارش یک از مجری‌های ورزشی در مورد ماندن سعید معروف در آمریکا و یا برخی از گزارش‌های فرهنگی در مورد تئاترها، فیلم‌های سینمایی و کتاب‌ها، نمونه بارز رفتار آقای تلویزیون با دیگران است.
    رخ دادن اشتباه و وصل کردن آن به زمین و زمان  آسان ترین کار ممکن است. کار آسانی که تلویزیون در آن استاد است.
    شوخی نابه‌جای مجری شبکه سه با لوگوی باشگاه استقلال، یک اشتباه بود. مجری فکر می‌کرد با این کری خواندن برنامه را جذاب می‌کند و فکر نمی‌کرد احساسات استقلالی‌ها با این شوخی جریحه دار می‌شود. با عذرخواهی و جبران اشتباه، مسئله حل می‌شود و تمام.
    تلویزیون و همه ما باید بدانیم که در هر کاری مثل کار رسانه، اشتباه رخ می‌دهد و نباید با این اشتباه به گونه‌ای برخورد کنیم که کار به اخراج و تعطیلی برسد.
    به قول حضرت حافظ:
    گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ // تو در طریق ادب باش و گو گناه من است
    سهو و خطای بنده گرش اعتبار نیست // معنی عفو و رحمت آمرزگار چیست
  • علی‌اکبر قاضی‌زاده: از صداوسیما در عجبم!/ زیر بار این لاتاری‌ها نمی‌رویم

    علی‌اکبر قاضی‌زاده: از صداوسیما در عجبم!/ زیر بار این لاتاری‌ها نمی‌رویم

    ایسنا نوشت: علی اکبر قاضی‌زاده درباره‌ حاشیه‌های اخیر تلویزیون مبنی بر شیوه‌ بکارگیری اسپانسرها در برنامه‌ها و خصوصا مسابقات تلویزیونی، می‌گوید: صدا و سیما نباید منتظر یک چنین موجی می‌شد که حالا کاری کند یا نکند. باید فکر سلیمی بود که اجازه چنین کاری را نمی‌داد و حالا باید فکر و دیدش را عوض کند.

    این استاد روزنامه‌نگاری گفت: رسانه‌های ما همه بحران دارند از سایت‌های خبری بگیرید تا خبرگزاری‌ها و مجله‌ها. متأسفانه این روزها مدام از من سوال می‌شود که برای این بحران‌ها چه باید کرد و من واقعاً نمی‌دانم چه باید کرد؟ این بحران یک بحران جدی و قدیمی است و با حرف و توصیه کاری پیش نمی‌رود. اما درخصوص سازمانی مثل صداوسیما، با بودجه مشخصی که از دولت و مردم می‌گیرد و حتی آگهی هم دارد، تعجب می‌کنم که چرا آنها باید وارد این بازی‌های زیان‌ده شوند.
    وی درباره‌ی زیان‌ده بودن این اتفاق توضیح داد: زیان‌ده بودن این اتفاق را از این جهت می‌گویم که مردم آسیب می‌بینند. صدا و سیما به طور عادی از نظر جذب مخاطب بحران دارد و در حال حاضر مردم با رغبت هم صداوسیما را نمی‌پذیرند. چه برسد که وارد چنین ماجراهایی بشود. شنیده‌ام که مقام معظم رهبری و دیگران هم این نوع برنامه‌ها را منع کرده‌اند؛ در حالی که سازمان صدا و سیما نباید منتظر یک چنین موجی می‌شد که حالا کاری کند یا نکند. باید فکر سلیمی بود که اجازه چنین کاری را نمی‌داد.
    علی‌اکبر قاضی‌زاده: از صداوسیما در عجبم!/ زیر بار این لاتاری‌ها نمی‌رویم
    این استاد دانشگاه در ادامه درباره اسپانسرها و حاشیه‌های آنها که در اغلب برنامه‌های تلویزیون دیده می‌شود، اظهار کرد: من مدت‌هاست شاهدم که در بعضی از شبکه‌ها، مرتب اصرار دارند مردم به یک شماره تلفن‌هایی با مربع و ستاره پیام بدهند. یقین دارند که پشت اینها یا چیزی است برای سازمان و مؤسسه یا شبکه‌های اجتماعی مشتری جذب می‌کنند و این تلفن‌ها باعث می‌شود که کالای خودشان را آگهی کنند؛ البته نمی‌گویم صدا و سیما مستقیم این کار را می‌کند ولی به هر حال در این زمینه‌ها کار می‌کند و البته دور از شأن یک دانشگاه است که بخواهد بخشی از هزینه‌هایش را این گونه جبران کند که بیش از آنکه مخاطب جذب کند بیشتر منجر به دلزدگی مخاطب می‌شود.
    قاضی‌زاده در ادامه این گفت‌وگو مطرح کرد: چیزی به نام لاتاری وجود دارد که سازمان‌های رسمی دنیا آن را برگزار می‌کنند و ما از آن به عنوان قمار یاد می‌کنیم؛ چیزی که در عقاید دینی برای ما مجاز نیست و زیر بار این لاتاری‌ها نمی‌رویم؛ اینکه یک عده پول بگذارند قرعه انجام شود و یکی پول را ببرد. به همین جهت این موارد جایگاهی در کشور ما ندارند. تعجب می‌کنم که چرا صداوسیما باید به این کارها تن دهد.
    این روزنامه‌نگار باسابقه درباره راهکار خود به صداوسیما برای خروج از این حواشی بیان کرد: به نظرم صدا و سیما باید فکر و دیدش را عوض کند، درآمد داشتن، پول درآوردن و تقویت مالی سازمان فقط از این راه‌ها ممکن نیست باید از محتوای شبکه‌ها بهره‌برداری کنند و کاری بکنند که مردم رغبت کنند دکمه تلویزیون را بر روی شبکه‌های خود نگه دارند. این راهش نیست مردم را پای تلویزیون بکشانیم که بیایند و دلشان بتپد که اسمشان درمی‌آید یا نه. شاید این رویه دنیایی باشد اما رویه ما نیست، ما باید فکرهای دیگری برای اوضاع مالی می‌کردیم. در اینکه همه رسانه‌های ما بحران دارند هیچ تردیدی نیست منتها بهترین کار بالا بردن کیفیت برنامه‌هاست.
    این استاد دانشگاه سپس با اشاره به حذف برنامه «نود» از تلویزیون یادآور شد: برنامه‌ای که همه آن را می‌دیدند و قشر زیادی از جامعه ورزشی ما آن را قبول داشت از سوی تلویزیون طرد شد. نمی دانم چگونه یک سازمان می‌تواند ثروت خود را این گونه آتش بزند؟! برنامه‌ای که سال‌ها جا افتاده، نوستالژی است و تماس‌های مخاطبانش گاهی به دو میلیون می‌رسد چرا به همین راحتی کنار گذاشته می‌شود. کدام برنامه‌ی تلویزیونی تاکنون دو میلیون تماس داشته است؟ یک برنامه باید مردمی باشد.
    قاضی‌زاده در بخش پایانی گفت‌وگوی خود با ایسنا با اشاره به حذف هنرمندانی که در زمینه برنامه‌سازی تخصص و تبحر دارند، اظهار کرد: بسیاری از طراحان، صدابرداران، دکوراتورها، هنرپیشه‌ها، نویسندگان و همچنین هنرمندانی که تخصص خود را هم در صدا و سیما گرفته‌اند، در حال حاضر خانه‌نشین هستند. بین این افراد آدم‌های بسیار مجرب هم دیده می‌شود، اما به دلیل اینکه برخی‌ها از قیافه آنها خوششان نمی‌آید، حذف شده‌اند. در حالی که همین هنرمندان هستند که در بالا بردن کفیت محصولات تولیدی صدا و سیما می‌توانند مؤثر باشند. ما همه اینها را دور ریخته ایم و حالا سرنوشت این همه شبکه و کانال را دسته کسانی دادیم که پیداست کارشان را بلد نیستند. همه شبکه‌های تلویزیونی دنیا عاشق کارکنان خود نیستند، بلکه آنها با همدیگر سازگاری دارند؛ چرا که هدفشان تولید برنامه با کیفیت و جذاب است.
  • احسان جوانمرد می‌گوید تلویزیون ثبات مدیریتی ندارد روایت نویسنده «بانوی عمارت» از یک افتضاح تمام‌عیار

    احسان جوانمرد نویسنده سریال محبوب این روزهای تلویزیون، «بانوی عمارت» می‌گوید طرح سریال «تعطیلات رویایی» را برای نوروز امسال نوشته بود، اما از این سریال یک فاجعه ساختند.

    نژلا پیکانیان: پس از مدتها که در تلویزیون خبری از هیچ اثر جذاب و تازه نبود سریال «بانوی عمارت» به مذاق مخاطبان خوش آمد و خیلی‌ها را پای تماشای این مجموعه که داستانی عاشقانه را در یک بستر تاریخی روایت می کرد نشاند. احسان جوانمرد نویسنده این مجموعه است که دیگر آثاری که برای تلویزیون نوشته هیچ یک تاریخی نبودند، البته که او فیلمنامه این سریال را قبل‌تر از بقیه سریال‌ها نوشته اما به گفته خودش پروسه تصویب فیلمنامه این سریال طولانی شده. جوانمرد دکترای جامعه شناسی فرهنگی می‌خواند، اما می‌گوید مطالعات تاریخی‌اش در نگارش فیلمنامه «بانوی عمارت» سهم زیادی داشته است.

    جوانمرد در گفت‌وگو با خبرآنلاین درباره همه جزئیات این سریال گفته است که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید.

    چطور شد که بعد از نگارش فیلمنامه سریال‌هایی مثل «هفت سنگ»، «گمشدگان» و «تعطیلات رویایی» که فضایی امروزی داشتند به سراغ قصه‌ای تاریخی آمدید و «بانوی عمارت» را نوشتید؟

    من اول سراغ داستان‌های رئال و روز نرفتم و اتفاقا با همین فضا شروع کردم اما چون تصویب فیلمنامه «بانوی عمارت» حدود ۷-۸ سال طول کشید نمی‌توانستم هیچ کاری نکنم و در واقع مجبور شدم در حوزه‌های دیگری هم فعالیت کنم.

    پس در واقع فیلمنامه «بانوی عمارت» را قبل از سریال‌های دیگرتان نوشته بودید؟

    بله، همان موقع من طرح این کار را برای آقای مولایی برده بودم، آن زمان سریال «هفت سنگ» در حال نگارش بود، «بانوی عمارت» هم در پروسه تصویب بود که من افتخار همکاری در نگارش چند اپیزود از سریال «هفت سنگ» را پیدا کردم.

    در سریال «بانوی عمارت» شما سراغ قصه عاشقانه‌ای رفتید که در یک بستر تاریخی اتفاق می‌افتد، دراین مجموعه ما با شخصیت‌هایی مواجه هستیم که در برخی از سریال‌های تاریخی که تا به حال دیدیم تفاوت‌هایی دارد و ملموس‌تر از آنهاست. تحصیلات شما در رشته جامعه‌شناسی است، این موضوع چقدر در پراخت بهتر و واقعی‌تر شخصیت‌های سریال به شما کمک کرد؟

    بیشتر از اینکه تحصیلاتم در این زمینه به من کمک کند، مطالعات تاریخی‌ام در این قضیه سهم داشت. هر کس که در فضای جامعه‌شناسی باشد و دغدغه شناختن جامعه را داشته باشد ناگزیر از رجوع به تاریخ برای فهم حال و پیش‌بینی آینده‌ جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم است. ما و دوستانی که در دانشگاه تهران در مقاطع مختلف و گرایش‌های متفاوت جامعه‌شناسی می‌خواندیم، گروه دوستانه‌ای داریم که کنار هم تاریخ می‌خوانیم. بیشتر مواردی که باعث شده شخصیت‌ها و فضای سریال «بانوی عمارت» ملموس باشد به خاطر هم نفس بودن با بچه‌های تاریخ خوانده‌ای است که تحصیلاتشان در رشته جامعه شناسی است.

    نمی‌خواهم با این سوال، پرسش قبلی‌ام را نقض کنم، اما با وجود اینکه روایت تاریخی در این سریال به درستی اتفاق افتاده است ولی در تمام طول کار بعد تاریخی هیچ وقت بر قصه غلبه نکرده است. به نظر می‌رسد برای شما به عنوان نویسنده قصه و روایت آن الویت بیشتری داشته است. با این برداشت موافقید؟

    من احساس می‌کنم که دادن اطلاعات تاریخی در حجم بالا به مخاطب با قصه‌ای فقیر نقض غرض است. در این مدت من کارهای دیگر را هم دنبال می‌کردم، چه مجموعه‌های درخشانی که در گذشته ساخته شدند چه آنهایی که این اواخر تولید شدند، قاطبه کارهای تاریخی ما قصه‌های فقیری دارند و تلاش می‌کنند اطلاعات زیادی را به مخاطب بدهند. من از قصه‌های قبلی عبرت گرفتم، همچنین با مشورت آقای مولایی تهیه‌کننده این سریال که تجربه‌هایشان در امر ساخت آثار نمایشی به مراتب بیشتر از من بود و در نهایت به این نتیجه رسیدیم اگر اطلاعات اندک و مهم تاریخی را به مخاطب بدهیم و به جای آن قصه‌مان را تقویت کنیم می توانیم مطمئن شویم بیننده همان اطلاعات اندک را که در خلال قصه تلاش شده به او رسانده شود را با طیب خاطر خواهد پذیرفت. اما اولین وظیفه کاری که از تلویزیون و برای مخاطب عام پخش می‌شود این است که یک سرگرمی درست فرهنگی باشد، من این را مدنظر قرار دادم و سعی کردم که این اتفاق بیفتد، خدا را شکر می‌کنم که بازخوردهای خوبی گرفتم.

    البته «بانوی عمارت» به همان اندازه که دیده شد حاشیه‌ هم داشت…

    بله، همین دیده شدن کار را زیر ذره‌بین برد و حاشیه‌های زیادی را هم به وجود آورد.

    حفظ کشش قصه برایتان چقدر چالش برانگیز بود؟ اواسط قصه یک رازگشایی می‌شود و برخی نقاط مبهم برای مخاطب روشن می‌شود اما همچنان برخی ابهامات وجود دارد که به نظر می‌رسد خیلی برنامه‌ریزی شده می‌خواهید آنها را به بیننده بدهید. نظر خودتان در این‌باره چیست؟

    خست در دادن اطلاعات به نظر من یکی از اصول تغییرناپذیر درام خوب است، من نمی‌گویم درام ما درام خوبی است، بلکه معتقدم باید اینگونه باشد و باید ما مخاطب را تشنه ادامه داستان نگه داریم. اینکه دوز آن چقدر باشد و کجا چه اطلاعاتی را به او تزریق شود نیازمند مدیریت در هنگام نگارش است. برای مثال می‌گویم در حین پخش من احساس کردم می‌توانستیم از حضرت والا دو سه قسمت زودتر رونمایی کنیم، اما در هنگام نوشتن و روی کاغذ قضاوت دیگری داشتم.

    این را به خاطر سرعت گرفتن ریتم قصه می‌گویید؟

    نه منظورم اصلا این نیست، احساس کردم گاهی خست زیادی در دادن اطلاعات به مخاطب انجام دادم. اما به طور کلی از این اصل دفاع می‌کنم. این نکته را هم بگویم که اطلاعات را به تدریج به مخاطب دادن و شخصیت‌ها و اتفاق‌ها را کم کم به او معرفی کردن، به مراتب سخت‌تر است. به نظرم همین نکات است که مخاطب را برای دنبال کردن قصه هم تشنه و هم راضی نگه داشته است.

    در سال‌های اخیر درباره ریزش مخاطب تلویزیون و قهر بیننده با شبکه‌های داخلی زیاد شنیدیم، اما در این میان آثاری هم هستند که دوباره نظر تماشاگر را به خود جلب می‌کنند و او را پای تماشای یک مجموعه یا برنامه می نشانند. به عنوان فیلمنامه نویسی که در آثار زیادی با تلویزیون همکاری داشتید چقدر در  بحث ریزش مخاطب تقصیر را بر گردن تلویزیون و مسئولانش می‌بینید؟

    من به عنوان کسی که جامعه شناسی خواندم نباید وارد این مدل قضاوت‌ها بشوم، بحث در این باره هم خیلی ساختاری‌تر و ریشه‌ای تر از این است که بخواهیم تقصیر را بر گردن مدیران تلویزیون و سیاست‌گذاران ببینیم. بحث فرهنگ و محصولات فرهنگی در جامعه‌ای با ویژگی‌هایی که ایران کنونی ما دارد بسیار عمیق‌، گسترده و چند رشته‌ای است. اینکه بگوییم تقصیر بر گردن تلویزیون و یا رسانه‌های دیگر یا نفوذ ماهواره است به عقیده من خیلی علمی نیست. اینکه چه کسی مقصر است را من نمی دانم اما می‌دانم که مردم به این کار ندارند که چه کاری از چه رسانه‌ای پخش می‌شود، مردم به این کار ندارند که تلویزیون سریالی را پخش می‌کند یا شبکه‌های ماهواره‌ای، مردم دنبال داستان خوب هستند و هر جا که قصه یا قصه‌گوی خوبی ببینند می‌نشینند و گوش می‌دهند. هر جا که ببینند به آنها احترام گذاشته شده و برایشان به قصه‌ای فکر شده است و وقت گذاشته شده است به نظرم قدر می‌دانند و به تماشا می‌نشینند.

    البته در همان بحث مدیریت تلویزیون هم که اشاره کردید، من می‌دانم که چه کاستی‌هایی وجود دارد، برای مثال اولین مسئله‌ای که در تلویزیون وجود ندارد ثبات مدیریتی است، هیچ ثباتی در هیچ رده‌ای وجود ندارد. در یک سازمانی که ثبات مدیریت وجود ندارد طبیعتا هیچ برنامه بلند مدت و جامعی هم قابل اجرا نیست، وقتی هم چنین چیزی وجود نداشته باشد تصمیمات مقطعی، زودگذر و به اقتضای روز می‌شود. با این شکل کار کردن چه کار خوب و چه کار بد حاصل تصادف است. من فکر می‌کنم اینکه در حال حاضر «بانوی عمارت» را که خودم آن را نوشته‌ام تا این اندازه مورد اقبال قرار گرفته است هم کاملا تصادفی است. کارهای دیگری هم هستند که به همین شکل تصادفی قربانی می‌شوند. نمونه بارزش یکی از کارهای خود من بود، من یک طرحی را برای نوروز امسال به اسم «تعطیلات رویایی» به تلویزیون دادم، من این طرح را به اسم «افتاده‌ها» به تلویزیون دادم اما همین اقتضائات اجرایی و عدم ثبات مدیریت و لحظه‌ای و زودگذر بودن اتفاقات باعث شد کار دست تهیه‌کننده‌ای افتاد که قصه من را نمی‌فهمید و او تیمی عجیب و غریب چید و خود من هم از پروژه کنار گذاشته شدم. در واقع در ازای مبلغی طرح را واگذار کردم چون نمی توانستم با آن تیم کار کنم. با همین شیوه کاری که می‌توانست از نظر من عید امسال در حد و حدود سریال «پایتخت» مخاطب جذب کند تبدیل به یک افتضاح تمام عیار شد. همین دوستان بی‌تدبیر ما که این سریال را ساختند حتما قصد نداشتند کار بدی تولید کنند اما چون کار به تهیه‌کننده‌ای اشتباه سپرده شد محصول نهایی مخاطب گریز و بی‌ارزش شد.

    این روزها فضای مجازی به برخی حاشیه‌ها و اتفاقات بیش از اندازه دامن می‌زند، اتفاقی که گریبان سریال خودتان را هم گرفت و چند گافی که در سریال وجود داشت به سرعت در فضای مجازی دست به دست شد. چقدر این فضا را آسیب‌زا می‌بینید؟

    من آن را آسیب‌زا نمی‌بینیم و به نظرم فضای مجازی باید باشد تا خطاها را گوشزد کند. هر حاشیه‌ای که درباره این سریال پیش آمد و من متوجه شدم کم دقتی از ما بوده است من عذرخواهی کردم. درباره بحث بیدل و مولانا هم در صفحه شخصی‌ام توضیحاتی دادم اما احساس کردم تیتری که در همه کانال‌ها و صفحات چرخید تیتر منصفانه‌ای نبود.

    رسانه‌ها باید باشند و هر جور که دلشان می‌خواهند بنویسند و تیتر بزنند، ما هم هر جور که دلمان خواست جواب می‌دهیم، من معتقدم دست همه رسانه‌ها برای انتقاد کردن باید باز باشد که آنها برای حفظ سلامت آثار هنری لازم‌اند.

    یکی دیگر از حاشیه‌های درباره سریال هم درباره آن ضرب‌المثلی بود که درباره قوم خلج در سریال به کار برده شده بود و ظاهرا اعتراض‌هایی را هم در پی داشت، این ماجرا چطور ختم به خیر شد؟

    من بعد از این ماجرا هم مفصل عذرخواهی کردم، البته کاملا داوطلبانه و قبل از اینکه تهیه‌کننده و کارگردان واکنشی نشان دهند یک ویدئو منتشر کردم آن هم به این دلیل که قصدی در کار نبود و خودم از آزردگی خاطر این هموطنان ناراحت بودم و به همین دلیل آن ویدئو را منتشر کردم. هیچ اجباری هم از هیچ طرف نبود، نه سازمان به ما گفت عذرخواهی کنید نه هیچ جای دیگر. من ویدئوی عذرخواهی را پیش از اینکه مدیران متوجه شوند منتشر کردم. من واقعا نمی‌خواستم کدورتی بین این کار و من به عنوان نویسنده این مجموعه و آن دوستان باقی بماند. حقیقتا ما مخترع این ضرب‌المثل نبودیم و این ضرب‌المثل در همه کتب امثال‌ و حکم و بسیاری از سایت‌هایی که از منابع ما بودند وجود داشت. ما منابع دیگری هم به جز کتب تاریخی نداریم، من نمی‌توانم گذشتگان را احضار روح کنم و از آنها درباره این جزئیات بپرسم.

    البته در این‌باره هم یک بحث فرهنگی و جامعه شناسانه وجود دارد، ما فرهنگی داریم که مشحون از ضرب‌المثل‌های قوم ستیزانه است، این کم دقتی من بوده که یکی از این ضرب‌المثل‌ها را در کارم البته با معنای دیگری از نظر خودم استفاده کردم. اما ایراد اصلی اینجاست که اگر شما آن ضرب‌المثل اصلی را در اینترنت جستجو کنید شاید در صد سایت مختلف جزو ضرب‌المثل‌های زبان فارسی وجود دارد، ایراد بستر آسیب‌زده فرهنگی ماست که چنین ضرب‌المثلی را می‌سازد.