برچسب: تئاتر

  • مرگ و معنای زندگي

    مرگ و معنای زندگي

    نمايش گيوتين به نويسندگي و كارگرداني فرشيد ذوالفقاري تا 8 بهمن در پرديس تئاتر شهرزاد روي صحنه است.

    📢 تیغه گیوتین در حال تیز‌شدن است... رونمایی از پوستر نمایش "گیوتین" ۴ دی تا ۸ بهمن ساعت ۱۹ پردیس تئاتر شهرزاد سالن ۳ نویسنده و کارگردان: فرشید ذوالفقاری‌فرد تهیه کننده: روزبه

    محسن آزموده در روزنامه اعتماد نوشت: به بروشور دقت نكرده بودم، در نتيجه ابتدا فكر كردم نمايشنامه خارجي است. نه فقط به اين خاطر كه قصه در شهري خيالي به اسم يرني مي‌گذرد و نام شخصيت‌ها خارجكي است، بلكه ايده كار به نظرم خيلي جذاب آمد. كاري با اجرايش ندارم. نمايش گيوتين روي موضوع خيلي جذاب و در عين حال هولناكي انگشت گذاشته. در شهري به اسم يرني مردم صف كشيده‌اند تا مرگ با گيوتين را تجربه كنند، يعني پول مي‌دهند كه يك گروه شياد آنها را طي مراسمي به اصطلاح «باشكوه» بكشد. بله، براي من و شماي مخاطب هم مثل نويسنده‌اي كه به اين شهر آمده اين ماجرا عجيب و غريب و باورنكردني است. او توسط زني از طالبان مرگ، به عنوان «گوست رايتر» (نويسنده زندگينامه)، استخدام شده تا شرح زندگاني او را به رشته تحرير بكشد. يك نويسنده دست چندم كه در ابتدا فكر مي‌كند كار سختي در پيش ندارد، يك آدم ديوانه تصميم گرفته خودش را بكشد و دوست دارد يكي زندگي معمولي‌اش را با پاياني شگفتناك به حماسه‌اي ماندگار بدل كند. آقاي نويسنده از شور و شوق مردم و سر و دست شكستن‌شان براي ثبت‌نام مرگ خودخواسته آن هم با گيوتين شگفت‌زده است. نمي‌فهمد كه چرا اين كار را مي‌كنند؟ آدم عاقل كه خودش را دستي دستي به كشتن نمي‌دهد، جان است و عزيز.
    من تماشاچي هم در اين افكار با او شريكم. كي باور مي‌كند يك عده بي‌خود و بي‌دليل خود را به كشتن بدهند؟ در نتيجه در داوري نخست ذهن به سمت دارودسته شيادي جلب مي‌شود كه اين كسب و كار كثيف را راه انداخته‌اند. احتمالا آنها هستند كه براي پول به جيب زدن مردم بدبخت-بيچاره را به دام مي‌اندازند و ترغيب مي‌كنند گردن‌شان را زير تيغ تيز گيوتين بگذارند. اما واقعيت چيز ديگري است. از قضا اين كاسبان هيچ تبليغي براي كارشان نمي‌كنند اگرچه شكي در كلاهبرداري و پدرسوختگي صاحبان اين كسب و كار زشت و غيراخلاقي نيست. اما موضوع آن است مخاطبان آنها نه آدم‌هايي از طبقات فرودست و حتي مياني بلكه آدم‌هايي هستند كه دست‌شان به دهان‌شان مي‌رسد و وضع و اوضاع بدي ندارند، آدم‌هايي از طبقات متوسط رو به بالا و برخوردار جامعه كه حاضرند براي مرگ خودخواسته هزينه‌هاي گزاف هم بپردازند.
    پس چرا آدم‌ها چنين مي‌كنند؟ مغز درازگوش خورده‌اند يا عقل‌شان پاره‌سنگ بر مي‌دارد؟ نخير. اين طور نيست. احتمالا پاسخ را بايد در جاي ديگري جست. در گفت‌وگوهايي كه ميان نويسنده با زن جواني كه او را استخدام كرده، در مي‌گيرد يا در بحث‌هايي كه در يكي از جلسات توجيهي ميان فروشندگان مرگ با خريداران در مي‌گيرد، در مي‌يابيم كه موضوع ملال است، بي‌معنايي و احساس پوچي و آنچه اهل فلسفه آن را نيهيليسم مي‌خوانند. آدم‌ها احساس مي‌كنند كه زندگي‌شان علت و ضرورت و اهميتي ندارد. دچار روزمرگي و بي‌حوصلگي مزمن و ابتذال شده‌اند. از اين زندگي‌ يكنواخت و بي‌ماجرا خسته‌اند. در جست‌وجوي معنا و هدفي براي زندگي، راه‌حل را در مرگي خودخواسته، آن هم مرگي كه شكوهمند توصيف شده، پيدا مي‌كنند. آنجاست كه مي‌توانند دست‌كم براي ساعاتي مورد توجه و تحسين و شگفتي ديگران قرار بگيرند، آنها را با انگشت به ديگران نشان مي‌دهند و شجاعت‌شان را در غلبه بر مرگ ستايش مي‌كنند. اينجا ديگر آنها نيستند كه شكار مرگ هستند، بلكه خودشان مرگ را شكار كرده‌اند.
    اين طور كه به قضيه نگاه كنيم، مي‌بينيم كه داستان شهر يرني، خيلي هم عجيب و دور از ذهن نيست. كافي است چشم‌هاي‌مان را بيشتر باز كنيم. اين قصه همين الان و در اطراف ما در جريان است، آدم‌هاي زيادي را مي‌بينيم كه بي‌هدف و پوچ زندگي مي‌كنند يا دست كم خودشان را به كوچه علي چپ مي‌زنند. چون از مرگ و مواجهه با آن مي‌ترسند. پس ترجيح مي‌دهند به هر مستمسكي شده آن را به تعويق بيندازند. در اين ميان عده‌اي هم هستند كه به اصطلاح كله خرترند و سر نترسي دارند. آنها به انواع و اقسام باورهاي ضد زندگي يا به تعبير نيچه نيهيليستي پناه مي‌برند، براي غلبه بر رنج و درد زندگي، به نفي آن حكم مي‌دهند و خودشان يا ديگران را به كشتن مي‌دهند، با اين بهانه كه مي‌خواهند قهرمان شوند، ماندگار شوند، نام‌شان جاودانه شود و … بي‌خود نيست كه نويسنده داستان كه در آغاز آن طور ناباورانه ماجرا را مي‌نگريست، در پايان… نه. اجازه بدهيد پايان داستان را لو ندهم. نمايش گيوتين به نويسندگي و كارگرداني فرشيد ذوالفقاري تا 8 بهمن در پرديس تئاتر شهرزاد روي صحنه است. سازندگان اين تئاتر روي موضوع حساسي دست گذاشته‌اند، از دست ندهيد.

  • ایسنا: حمید پورآذری و سهیلا گلستانی آزاد شدند

    ایسنا: حمید پورآذری و سهیلا گلستانی آزاد شدند

    خبر بازداشت حمید پورآذری، کارگردان و مدرس تئاتر و سهیلا گلستانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون حدود ۱۰ روز پیش منتشر شد. فائزه آیین، دیگر فعال تئاتر نیز همزمان با آنان، عصر یکشنبه ۲۰ آذر ماه آزاد شد.

    ایسنا: حمید پورآذری و سهیلا گلستانی آزاد شدند

    حمید پورآذری، سهیلا گلستانی و فائزه آیین، از هنرمندان تئاتر، دقیقه‌هایی پیش آزاد شدند.

    محمد زمان وفاجویی، فعال تئاتری و از دوستان حمید پورآذری این خبر را تایید کرد.

    او درباره وضعیت این دو هنرمند به ایسنا گفت: هر سه هنرمند امروز، یکشنبه ۲۰ آذر ماه، به طور همزمان با قید وثیقه آزاد شدند.

    کانال تلگرام رسا نشر

    خبر بازداشت حمید پورآذری، کارگردان و مدرس تئاتر و سهیلا گلستانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون حدود ۱۰ روز پیش منتشر شد. فائزه آیین، دیگر فعال تئاتر نیز همزمان با آنان، عصر یکشنبه ۲۰ آذر ماه آزاد شد.

  • «خونین‌زار» توقیف شد

    «خونین‌زار» توقیف شد

    نسیم ادبی، بازیگر مونولوگ «خونین‌زار» که این شب‌ها در پردیس تئاتر شهرزاد اجرا می‌شد از توقف اجرای این اثر نمایشی تا اطلاع ثانوی خبر داد.

    «خونین‌زار» توقیف شد

    به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اجرای «خونین‌زار»، مونولوگی به نویسندگی و کارگردانی سهراب حسینی با بازی نسیم ادبی که این شب‌ها، ساعت ۲۳ در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه می‌رفت تا اطلاع ثانوی متوقف شد.

    نسیم ادبی ضمن اعلام این خبر در صفحه اینستاگرامش، چنین نوشت: «هیچ چیزی نمی‌توانم بگویم. فقط می‌توانم بگویم متاسفم. واقعا متاسفم که نمایشی که مجوز دارد و بارها هم اجرا شده است باز توقیف می‌شود. واقعا دلم گرفته است. واقعا متاسفم. همین…»

    نمایش «خونین‌زار» نوشته و کار سهراب حسینی داستان دختری است که به قصد مهاجرت به تهران می‌آید و با مشکلات گوناگونی روبه‌رو می‌شود. نسیم ادبی تنها بازیگر این اثر نمایشی است.

    نمایش «خونین‌زار» برای چندمین بار و این بار در ماه رمضان روی صحنه بود. سهراب حسینی پیش از این همین نمایش را در چند مقطع زمانی گوناگون اجرا کرده بود و حالا قصد داشت اجرا در ماه رمضان را هم تجربه کند.

    «خونین‌زار» توقیف شد

     

  • بازگشت نوید محمدزاده به عرصه تئاتر با کلاس زندگان

    بازگشت نوید محمدزاده به عرصه تئاتر با کلاس زندگان

    نمایش «کلاس زندگان» به کارگردانی میلاد نیک‌آبادی و تهیه‌کنندگی نوید محمدزاده به قلم بهزاد آقاجمالی براساس نمایشنامه «پانک‌راک» نوشته سایمون استیونز روی صحنه می‌رود.

    پیش‌نویس خودکار

    نمایش «کلاس زندگان» به کارگردانی میلاد نیک‌آبادی و تهیه‌کنندگی نوید محمدزاده به‌زودی در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه خواهد رفت. این نمایش که توسط بهزاد آقاجمالی نوشته‌شده برداشتی از نمایشنامه «پانک‌راک» نوشته سایمون استیونز است.

    در این نمایش آوا تدین، مرتضی حسین‌زاده، سجاد حمیدیان، شبنم دادخواه، دنیز دانش، کورش دانشور و طاهره هزاوه به ایفای نقش می‌پردازند.

    از دیگر عوامل نمایش «کلاس زندگان» می‌توان به روح‌اله زندی‌فرد مدیر پروژه، پریسا گودرزی دستیار کارگردان و برنامه‌ریز، امیرحسین جلالیان مدیر صحنه، مارال قلی‌زاده منشی صحنه، رضا خضرایی طراح نور، شیدا زواری طراح لباس، کیارش بختیاری آهنگساز و طراح صدا، سعید مؤمنی طراح ویدئو، شکیبا بهرامیان آموزش بدن و تکنیک‌های بداهه، جواد قاسمی عکس و گرافیک، پروانه ذابح دستیار طراح صحنه، شادی ویسه دستیار طراح لباس و مسعود عزیزی دستیار صحنه اشاره کرد.

    منبع: خبرآنلاین

  • کیهان : تئاتر یعنی مردم فریبی باسوءاستفاده از سلبریتی‌ها،ترویج بدحجابی،کلمات و اشارات غیراخلاقی، توهین به ارزشها

    کیهان : تئاتر یعنی مردم فریبی باسوءاستفاده از سلبریتی‌ها،ترویج بدحجابی،کلمات و اشارات غیراخلاقی، توهین به ارزشها

     

    این  نوعی مردم‌فریبی است. چرا یک نمایش ضعیف و بی‌محتوا، فقط به دلیل حضور یک ستاره سینما، چنین هزینه‌ای را برای مردم ایجاد می‌کند؟
    به این موارد، نمایش‌های تئاتر آزاد را هم اضافه کنیم که بیشتر شامل ماجراهایی مبتذل، لودگی، حرکات موزون و دیالوگ‌های رکیک هستند.

    کیهان : تئاتر یعنی مردم فریبی باسوءاستفاده از سلبریتی‌ها،ترویج بدحجابی،کلمات و اشارات غیراخلاقی، توهین به ارزشها
    متأسفانه با اینکه تئاتر به منزله هنری فاخر و اندیشمند شناخته می‌شود؛ اما آنچه این روزها و در بیشتر موارد در تالارهای نمایشی ما روی صحنه می‌رود، همه چیز دارد به جز هنر و اندیشه! بدحجابی و رعایت نکردن موازین شرعی، استفاده از کلمات واشارات غیراخلاقی، توهین به ارزش‌ها و آرمان‌های ملی و مذهبی و… محورهای اصلی بیشتر نمایش‌هایی است که در تئاتر حرفه‌ای ما اجرا می‌شوند.

     

  • به عناوین عجیب و غریب آموزشگاه‌های بازیگری شک کنید!

    به عناوین عجیب و غریب آموزشگاه‌های بازیگری شک کنید!

     

    عناوین عجیب و غریب کلاس‌های بازیگری برخی آموزشگاه‌ها، نیاز به تغییر سرفصل‌های آموزشی تئاتر در دانشگاه و کارگاه‌های آنلاین در دوران کرونا از بحث‌های مورد توجه این روزهای تعدادی از تئاتری‌هاست.

    در این روزهای کرونایی و تعطیلی سالن‌های تئاتر، فضای مجازی همچنان بستری برای کنار هم قرارگیری تئاتری‌هاست و اگرچه اجراهای آنلاین و تدارک اجرای نمایش به شیوه‌های مختلف در فضای مجازی، دیگر مانند ماه‌های ابتدایی شیوع کرونا در کشور نیست، اما بحث و گفت‌وگو هنوز برقرار است.

    در تازه‌ترین گفت‌وگو  موضوع «آموزش تئاتر؛ دانشگاه یا آموزش‌گاه‌های آزاد؟» با حضور کیومرث مرادی، مهران امام‌بخش (مدیر گروه رشته نمایش دانشگاه آزاد تهران مرکز)، آیدا کیخایی، کاوه سجادی حسینی، توماج دانش‌بهزادی، مصطفا کوشکی، مجید توکلی و …. محوریت بحث قرار گرفت.

    مهران امام‌بخش با اشاره به مشکلات تئاتر دانشگاهی گفت: سرفصل‌های ما از سال ۶۲ هیچ تغییری نکرده است. البته غلط نیستند، اما قطعا نیاز به تغییر داریم. ما در سیستم آموزشی  با مدیرانی مواجه هستیم که تفکر مهندسی برای تمامی رشته‌های دانشگاهی دارند، آشنایی به رشته‌های هنری ندارند و من ناگزیرم کفش‌های آهنین بپوشم و در وزارت علوم تک به تک توجیه کنم که این رشته چیست و چه شرح درسی دارد.به عناوین عجیب و غریب آموزشگاه‌های بازیگری شک کنید!|خبر فوری

    او افزود:‌ استادی که بتواند نقشه‌ راه درست به هنرجو بدهد استاد خوبی‌است، اما نمی‌تواند قول بدهد بعد از این ترم بازیگر یا کارگردان می‌شوی.

    توماج دانش‌بهزادی درباره آموزش بازیگری با اشاره به برگزاری کارگاه‌های آموزشی کوتاه مدت و اجرای نمایش در پایان این دوره در سالن‌های معتبر گفت: ورک‌شاپ‌های هفت، هشت جلسه‌ای برای افرادی که تازه می‌خواهند وارد این رشته شوند نیست. وقتی هنرجو بعد از این دوره‌ی کوتاه وارد بازیگری می‌شود و روی صحنه یک سالن حرفه‌ای اجرا می‌رود، فکر می‌کند دیگر بازیگر شده و کار تمام است، با اینکه معتقدم کار دانشگاه پرورش بازیگر نیست اما در ایران توصیه من به علاقمندان شروع از دانشگاه است.

    در این باره روح‌اله جعفری هم تاکید کرد: وظیفه دانشگاه هنرمند یا نیروی خلاقه هنری به وجود آوردن نیست، دانشگاه نظم و سرعت رسیدن به امر خلاقه و یادگیری را به وجود می‌آورد. دانشگاه هنرشناس و کارشناس تربیت می‌کند نه هنر خلاقه که البته وظیفه بزرگی است.

    آیدا کیخایی هم در اشاره‌ای به تجربه‌ی تدریس آنلاین بازیگری بیان کرد: می‌دانم که تئاتر در نهایت یک اتفاق آنلاین نیست و بازیگر به نفس دیگر بازیگران و تماشاگر احتیاج دارد اما در دوره‌ی کرونا و این جهان تک‌نفره و تنهایی چاره چیست؟ ما با بچه‌ها تمرین می‌کنیم و در پایان یک نمایشنامه‌خوانی برگزار می‌کنیم. ولی این مدل نمایشنامه‌خوانی یا اجرا، یک کار حرفه‌ای نیست بلکه صرفا یک کار کارگاهی محسوب می‌شود.

    در این گفت‌وگوی مجازی که در کلاب هاوس برگزار  می‌شد، مجید توکلی – کارگردان فیلم «عروسی مردم»  هم از تبلیغات و شرایط بد بیشتر کلاس‌های بازیگری ابراز نگرانی کرد و گفت: وقتی آموزشگاه‌ها قول بازی در سریال یا تئاتر را می‌دهند یا فلان کارگردانی که هر ماه یک فیلم و سریال جدید می‌سازد را برای تدریس می‌آورند، طبیعی‌ است که گوی سبقت را به غلط از دانشگاه می‌ربایند، چون علاقمندان هرچند بدانند دانشگاه علمی‌تر است اما فکر می‌کنند مسیر رسیدن به هدف‌شان در آموزشگاه سریع‌تر خواهد بود.

    کاوه سجادی‌حسینی نیز در پاسخ به اینکه چرا قول بازی در فیلم کوتاه را به شاگردان ورک‌شاپ‌ بازیگری می‌دهد؟ گفت: فیلم کوتاه در جایی اکران نمی‌شود و بازگشت مالی ندارد که من هدف مالی داشته باشم، درست است که به طور کلی بخشی از تدریس برای درآمدزایی است اما این شیوه‌ی ساخت فیلم کوتاه برای خود من انگیزه بیشتر ایجاد می‌کند و همچنین هنرجوها با یکدیگر گروه تشکیل می‌دهند، در نتیجه محیط کلاس پویاتر و جذاب‌تر می‌شود، در پایان هم نمونه کار خواهند داشت.

    مصطفا کوشکی که تجربه‌ برگزاری کارگاه‌های از ایده تا اجرا را داشته، در پاسخ به همین سوال اظهار کرد: این ایده از دغدغه‌ی شکافی که بین نسل جوان و حتی آموزش دیده با تئاتر حرفه‌ای شکل گرفت که روزبه‌روز هم عمیق‌تر می‌شد. در دوره‌ی ما با کارهای دانشجویی هرچند محدود اما امکان دیده شدن و ورود به دنیای حرفه‌ای وجود داشت، اما در دهه‌ی نود از بچه‌های جوان استفاده نمی‌شد چون اقتصاد تئاتر بحث مهمی شده بود و برای بازگشت سرمایه با بازیگران شناخته شده‌ کار می‌کردند.

    بنابراین خواستم کارگاه‌هایی را با افراد حرفه‌ای مثل کوروش نریمانی و مهدی کوشکی برای اجرا برگزار کنم تا بچه‌ها طی یک سالی که با هزینه‌ی کم آموزش می‌بینند، همزمان تمرین کنند. برای من مهم بود که آن‌ها با ساعت‌های طولانی، نوعی زیست در تئاتر را تجربه و بعد از یک یا دو سال پروژه را اجرا کنند. اما با نواقص و آفت‌های این مدل آموزش مواجه شدم، بعضی از هنرجوهایی که مدت زیاد تمرین کرده بودند بعد از شش شب اجرای واقعی خسته می‌شدند!  کنکاش که کردم، متوجه شدم در چند شب اول همه‌ی اطرافیان این بچه‌ها کارشان را دیده بودند و انگار دیگر انگیزه‌ای نداشتند و از روی صحنه رفتن ارضا شده بودند.

    در بخشی دیگر کیومرث مرادی – مدرس دانشگاه – هم تاکید کرد: آموزش هیچ‌وقت متوقف نمی‌شود و نمی‌توان بعد از پایان دانشگاه فکر کنیم که کار تمام است و دیگر بازیگر شده‌ایم و آموزش به پایان  رسیده است.

    وی با انتقاد از تیترهای عجیب کلاس‌های بازیگری مانند «بازیگری و نقطه‌ی پایانش» یا «بازیگری محض» گفت: چرا هیچ نهادی وجود ندارد که نظارت کند؟ خانمی که دو تا نمایش کارگردانی کرده کارگاه کارگردانی خلاق می‌گذارد! یادم می‌آمد سال ۸۷ با شش جایزه بین‌المللی وقتی آقای سمندریان می‌آمدند سر کلاس و می‌گفتند کیومرث درس بده، من فلج می‌شدم و اتوماتیک‌وار در مقام شاگردی قرار می‌گرفتم. آدم‌ها نباید فکر کنند می‌توانند میان‌بر بزنند! باید در این کار زیست کنی.

    او افزود:‌ تویی که می‌خواهی در این مسیر بروی باید آگاه باشی تیتر دوره‌ای که اعلام شده چه معنی‌ای دارد؟ اگر نمی‌دانید گوگل کنید، سرچ کنید تا ببینید این عناوین وجود دارد یا خیر؟ یا این استادی که کلاس گذاشته چه مدارکی دارد؟ کجا درس خوانده؟ تاکید می‌کنم به آموزشگاه‌هایی که عناوین عجیب و غریب می‌آورند شک کنید.

    این گفت‌وگوبا عنوان “اتاق آمفی‌تئاتر” به میزبانی آوا فیاض شنبه‌ شب از ساعت ۲۲ برپا شد و هنرمندان مختلف دیگری هم در این فضا حضور داشتند و به اظهارنظر پرداختند.

     

  • به‌خاطر خجالت، مسافرکشی را کنار گذاشتم

    به‌خاطر خجالت، مسافرکشی را کنار گذاشتم

     

    جواد خواجوی، بازیگر تئاتر و تلویزیون، با حضور در کافه خبر، از روزی گفت که به‌دلیل خجالت کشیدن از یک تماشاگر تئاترش، مسافرکشی با خودرو شخصی‌اش را کنار گذاشته است.جواد خواجوی، بازیگری که در نوروز ۱۴۰۰ در سریال «نوروز رنگی» با کارگردانی علیرضا مسعودی حضور داشت، از روزهایی می‌گوید که افزون بر بازی در تئاتر، برای تامین هزینه‌های زندگی، مجبور به مسافرکشی بوده است. او در همین ارتباط توضیح می‌دهد که پس از کنار گذاشتن کار با خودروی شخصی‌اش، به فضای اینستاگرام روی آورده و به صداگذاری فیلم‌های طنز پرداخته است.

    این بازیگر در همین‌باره توضیح می‌دهد: «من پارسال روی صحنه تئاتر رفتم، دو خبرنگار الکی وقت خودشان را تلف کردند و مطلب نوشته‌اند که این بازیگر از اینستاگرام روی صحنه‌های تئاتر آمده است. درصورتی که اصلا این‌گونه نیست، من در هنرستان سینما خواندم در دانشگاه هم هنر را ادامه دادم، خیلی پیش‌تر از این‌که به عنوان یک چهره اینستاگرامی شناخته شوم، کار تئاتر می‌کردم.»به‌خاطر خجالت، مسافرکشی را کنار گذاشتم|خبر فوری

    او درباره اتفاقی که باعث شد تا او وارد اینستاگرام شود، گفت: «من هم تئاتر کار می‌کردم هم با خودرو تیبا مسافرکشی می‌کردم، یک روز از سالن آمدم بیرون، یک ساعت بعد تماشاچی‌ام را به عنوان مسافر سوار کردم و واقعا به من فشار وارد شد و دیگر نتوانستم مسافرکشی کنم، یک گوشی داشتم با یک نرم افزار و اینستاگرام، چیزی که در اختیار همه هست، شوخی شوخی شروع کردم به انتشار فیلم‌های صداگذاری شده و با بازخوردهای مردم به این‌جا رسید. حالا بدی این ماجرا کجاست؟ چرا من نباید تئاتر کار کنم؟»

    او به ماجرای پژمان جمشیدی اشاره کرد و نوشت: 《وقتی پژمان نامزد سیمرغ فجر شد، یک عده به او خندیدند. این نوع آدم‌ها، حسودند، چون خودشان می‌خواستند یک کارهایی را انجام دهند که نتوانسته‌اند. حالا می‌گویند، این در فوتبال دیده شده است، چرا باید در هنر هم دیده شود؟ پس ما چه؟》

     

  • هفتم فروردین، جشن کدام روز ملی است؟

    هفتم فروردین، جشن کدام روز ملی است؟

     

    مدیرکل هنرهای نمایشی به مناسبت هفتم فروردین‌ مطابق با ۲۷ مارس، روز جهانی تئاتر و روز ملی هنرهای نمایشی پیامی صادر کرد.

    قادر آشنا طی پیامی روز ملی هنرهای نمایشی و روز جهانی تئاتر را به خانواده تئاتر و ملت بزرگ ایران تبریک گفت.

    در متن پیام قادر آشنا چنین آمده است:

    «عاشقا! خیز کامد بهاران

    چشمه‌ی کوچک از کوه جوشید

    گل به صحرا درآمد چو آتش

    رود تیره چو طوفان خروشید…

    بهار، نمایشِ نشاط و صحنه‌ ستایش خداوندگار است. خُنیاگری خوش‌خبر که بیداری را بشارت می‌دهد و زیبایی‌هایِ زندگی را می‌نوازد. جهانِ ناخوش‌احوالِ این روزها، به نوشدارویِ «حَوِل‌حالِناالی‌اَحسن‌الحال» جان خواهد گرفت. به ستایش پروردگار دست به دعا برمی‌داریم و سلامت و سعادت همه‌ی مردمان شریف سرزمین سربلند ایران را آرزو می‌کنم.هفتم فروردین، جشن کدام روز ملی است؟|خبر فوری

    و چه زیباست هم نشینی بهار و روزی به نام هنرهای نمایشی که صحنه‌ی نمایش نیز خرد هدیه می دهد به مردمانی که به درازای یک تاریخِ کهن ستایشگر اندیشه بوده اند و نیز هستند. این اُنس و هم‌نشینی بین بهار و تئاتر غنیمت است و من ایستاده به احترام تمام هنرمندان صاحب خرد روزی به نام هنرهای نمایشی را به ایشان و همه ملت بزرگ و فهیم ایران تبریک و شادباش می‌گویم.»

    هفتم فروردین‌ مطابق با ۲۷ مارس، روز جهانی تئاتر، از سال ۹۶ به عنوان روز ملی هنرهای نمایشی در تقویم رسمی به ثبت رسید و هر ساله برنامه‌هایی به پاسداشت این روز در سراسر کشور برگزار می‌شود.

     

  • ناگفته های تنها سیاه بازحرفه‌ای ایران

    ناگفته های تنها سیاه بازحرفه‌ای ایران

     

    داود داداشی که از او به عنوان تنها سیاه‌باز حرفه‌ای تئاتر ایران یاد می‌شود، می‌گوید که در روزهای کرونایی اگرچه امکان کار و فعالیت نمایشی نداشته ولی با مرور اجراهای خود به دنبال ایجاد خلاقیت و به‌روز کردن تئاتر سنتی ایرانی است چرا که دوست ندارد درجا بزند.

    او که همانند بسیاری دیگر از هنرمندان تئاتر یک سال سخت بدون اجرا را گذرانده، درباره حال و احوال این روزهای خود بیان کرد:‌ دراین یک سال تقریبا بیشتر روزها را در خانه ماندم چون این ویروس خیلی خطرناک‌تر از آن است که جدی‌اش نگیریم و از آنجا که سه نفر از اعضای نزدیک خانواده‌ام را هم بخاطر ابتلا به کرونا از دست دادم بیشتر مراقبت کردیم؛ به همین دلیل با وجود اینکه برای کار چند جا دعوت شدم از جمله برای چند شب اجرا در کیش، ولی فکر کردم هر چقدر هم که پول بدهند بخاطر سختی‌های این بیماری نمی‌ارزد که جان اعضای خانواده‌ام را به خطر بیاندازم.ناگفته های تنها سیاه بازحرفه‌ای ایران|خبر فوری

    وی ادامه داد: با این حال درست است که در این ماه‌ها بیشتر در منزل بودم ولی بیکار هم نماندم.تعریف از خودم نباشد ذهنم خلاق است و سعی کردم با مرور کارهای گذشته تا کنون، هم نقاط ضعف و قوتم را بررسی کنم و هم به دنبال اجرایی متفاوت از گذشته باشم. در این مدت بیشتر مطالعه و تحقیق می‌کنم تا اگر در آینده فرصتی فراهم شد، یک کار تکراری اجرا نکنم و اثری آماده کنم که نوآوری داشته باشد. به نظرم دیگر باید چیزهای جدید رو کنیم چون دوست ندارم درجا بزنم.

    این بازیگر درباره اینکه آیا این امکان میسر نیست که در همین وضعیت کرونایی نمایش‌های ایرانی را در فضای باز اجرا کرد؟ افزود:‌ من معتقدم اگر بخواهیم آکادمیک و علمی به نمایش‌های ایرانی نگاه کنیم نمی‌توانیم اینطور پیش برویم که مثلا آن‌ها را صرفاً در محیط‌های باز اجرا کنیم. ما نیاز داریم خلاقیت و توانایی‌های خود را در این تئاتر ملی نشان دهیم و البته در فضای باز هم می‌توان این کار را کرد ولی به نظرم آنچه ما از این نوع تئاتر انتظار داریم در چنین فضایی گنجانده نمی‌شود.

    داداشی با اشاره به تجربه گذشته از اجرای نمایش‌های ایرانی در خارج از کشور و تعریف و تمجید پیتر بروک ادامه داد: این‌ تجربه‌ها ‌نشان می‌دهد که ما می‌توانیم کارهای بزرگی انجام دهیم و در عرصه‌های بین‌الملل آثار شاخصی را اجرا کنیم. در همین حیطه برای خود من سوال است که چرا باید مدام کارهای قبلی را تکرار کنیم؟ یعنی فکر می‌کنم حتی اجرا با همان شکل و شمایل قدیم در فضای باز هم دیگر قدیمی و تکراری شده و باید به‌روز باشیم. این نمایش ایرانی آنقدر قدرت دارد که خیلی کارها می‌توان با آن انجام داد.

    او با انتقاد از اینکه خیلی‌ها در این حوزه به دنبال آموزش اساسی نیستند، به حاجی فیروزهای خیابانی شب عید اشاره کرد و گفت: البته شخصیت مبارک با حاجی فیروز بسیار فرق دارد و اگر همین‌هایی را که در قامت حاجی فیروز در خیابان‌ها می‌چرخند سازماندهی می‌کردیم و آموزش می‌دادیم تا دست‌کم تصنیف‌ها و بهاریه‌های قدیمی را بخوانند خیلی اتفاق بهتری رخ می‌داد. خیلی از این افراد چیزی از آن تصنیف‌ها و شعرها بلد نیستند، فقط یک لباس قرمز می‌پوشند و صورت خود را سیاه می‌کنند. تاسف‌برانگیز است که بابانوئل به عنوان کسی شناخته شده که هدیه سال نو می‌دهد و اینجا حاجی‌فیروز ما دست جلوی مردم و ماشین‌های آن‌ها دراز می‌کند.

    او با ارجاعی دوباره به شخصیت «مبارک» گفت:‌ هر کدام از این شخصیت‌ها ویژگی‌های خاص خود را دارند. «مبارک» برای خودش یک پروفسور است، زرنگ و شیرین سخن است. او همه چیز را می‌فهمد، نماینده مردم است و حرف آن‌ها را می‌زند. برایش فرقی نمی‌کند در بارگاه سلطان باشد یا خانه ارباب یا هر جای دیگر. سیاه یا مبارک یک شخصیت متفکر و نماینده مردم است و افسوس که حتی در فضای تلویزیون هم فرصت حضور ندارد. در صورتی که اگر فرصتی فراهم می‌شد تا این نوع نمایش‌های ایرانی ضبط و در شب عید برای مردم پخش شوند جذابیت و مخاطب خوبی می‌توانستند داشته باشند.

    داداشی تاکید کرد: واقعا حیف است که این نوع نمایش‌ها آنطور که باید اجرا و دیده‌ نمی‌شوند چون این‌ کارهای ایرانی ارثیه ما هستند. آن‌ها را باید حفظ کنیم. مگر در ایران بجز  من و مجید افشار و جواد انصافی و بعضی دوستان دیگر، چند نفر در این حوزه باقی مانده‌اند؟ متاسفانه کسی نیست که مشتاق باشد تا این هنر را یاد بگیرد در صورتی که من شخصاً هیچ نوع خستی برای آموزش دادن ندارم چون معتقدم روزی هر کدام از ما دست خداست و من با آغوش باز از هر کسی که علاقمند به یادگیری این نمایش‌ها باشد استقبال می‌کنم.

    او در پایان افزود:‌ یادمان باشد که سعدی افشار رفت، حسین کسبیان رفت، مرشد ترابی رفت و هر کدام از آن‌ها دنیایی از هنر را که سینه به سینه یاد گرفته بودند با خود بردند، به همین دلیل لزوم آموزش و حفظ این هنرها بسیار ضروری است.

    ناگفته های تنها سیاه بازحرفه‌ای ایران|خبر فوری
    منبع عکس: ایران تئاتر
     
     
  • توهم های کیهان پایان ناپذیرند/ این بار “پشت پرده” تجمع اهالی تئاتر

    توهم های کیهان پایان ناپذیرند/ این بار “پشت پرده” تجمع اهالی تئاتر

     

    روزنامه کیهان، تجمع اهالی تئاتر مقابل مجلس را «بهره‌کشی سیاسی از مطالبات اهالی تئاتر در جهت منافع و مقاصد برخی از مدیران خانه تئاتر » خواند.

    روزنامه کیهان نوشت:

    سران «خانه تئاتر» به جای پاسخگویی نسبت به شرایط امروز هنرمندان تئاتر، اهالی این عرصه را به مقابل مجلس بردند تا تجمع برگزار کنند!ادعای کیهان درباره

    روز گذشته، تجمعی با عنوان «اعتراضِ در سکوتِ اهالی تئاتر» در مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی برگزار شد. این تجمع در حالی توسط «خانه تئاتر» طراحی شد که قبل از مجلس، مدیران این تشکیلات به‌عنوان مسئول امور صنفی اهالی هنرهای نمایشی باید پاسخگوی شرایط نامناسب معیشتی اهالی این عرصه باشند و بعد از آن، دولتی که با حمایت همین مدیران تئاتری روی صحنه آمده است باید مخاطب هنرمندان تئاتر قرار گیرد.

    به نظر می‌رسد که این تجمع در مقابل مجلس، بیش از مطالبه‌گری، با هدف بهره‌کشی سیاسی از اهالی تئاتر در جهت منافع و مقاصد برخی از مدیران خانه تئاتر برگزار شد. متولی اصلی این تجمع فردی است که خودش سال‌ها مدیریت مراکز و نهادهای متصل به بیت‌المال را به عهده داشته و مدتی است در خط مقدم اجرای نمایش‌های سخیف و مبتذل قرار دارد. وی طی مدتی که به عنوان معاونت امور بین‌الملل شهرداری تهران مشغول کار بود، به طور مکرر با هزینه بیت‌المال به سفر خارجی می‌رفت! طوری که یکی از سایت‌های خبری، وی را صاحب رکورد در سفر خارجی یک مدیر شهری معرفی کرده بود. وی همچنین مسئولیت‌های متعدد دیگری را عهده‌دار بوده است، اما با وجود چنین مسئولیت‌هایی، طی سال‌های اخیر به اجرای نمایش‌های هنجارشکنانه رو آورد!

    همچنین در تجمع دیروز اهالی تئاتر در مقابل مجلس، بیانیه‌ای توسط حمیدرضا نعیمی خوانده شد؛ وی در حالی مدعی حمایت از حقوق اهالی تئاتر شده که فقط برای یکی از نمایش‌هایش مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان از شورای حمایتی مرکز هنرهای نمایشی و ۵۰ میلیون تومان از جشنواره تئاتر فجر گرفته بود. جای سؤال است چگونه فردی که چنین مبالغی از دولت دریافت کرده به‌عنوان نماینده مطالبات معیشتی اهالی تئاتر، ظاهر شده است؟!