برچسب: بازیگر

  • تولد و درگذشت چهره های مشهور ایرانی در ۲۶ مرداد

    تولد و درگذشت چهره های مشهور ایرانی در ۲۶ مرداد

    5f38d572114ee_5f38d572114f0

    امروز ۲۶ مرداد مصادف با سالروز تولد و درگذشت چند تن از چهره‌های مشهور ایرانی است که در ادامه به معرفی بیشتر آنها می پردازیم.

    در این مطلب به معرفی چهره های مشهور ایرانی متولد و درگذشته امروز اشاره میکنیم.

    این چهره های مشهور ایرانی متولد و درگذشته ۲۶ مردادند

    علی عبدالمالکی

    علی عبدالمالکی خواننده جوان موسیقی پاپ کشورمان ۲۶ مرداد ۱۳۶۷ در تهران متولد شد.

    علی عبدالمالکی

    علی عبدالمالکی نوازنده و ترانه سرا و آهنگساز کشورمان اولین بار در سال ۸۶ آلبوم خدانشناس را وارد بازار کرد اما با آلبوم نامسلمون بیشتر به شهرت رسید و اولین بار در سال ۹۰ کنسرتی را برگزار کرد.

    شهرام مکری

    شهرام مکری کارگردان، فیلمنامه نویس و تدوین گر کشورمان ۲۶ مرداد ۱۳۵۷ در کرمانشاه متولد شد.

    شهرام مکری

    شهرام مکری با ساخت فیلم ماهی و گربه مورد توجه قرار گرفت و توانست یک جایزه بین المللی را از آن خود کند و در جشنواره های مختلف فجر سیمرغ بلورین دریافت کند.

    ضیاءالدین دری

    ضیاءالدین دری کارگردان ، تهیه کننده و نویسنده کشورمان تیرماه ۱۳۳۲ متولد شد و ۲۶ مرداد ۱۳۹۷ در تهران درگذشت.

    ضیاءالدین دری

    ضیاءالدین دری کارگردان سریال هایی چون کیف انگلیسی و کلاه پهلوی در تلویزیون بود.

    عزت الله انتظامی

    عزت الله انتظامی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون کشورمان خرداد ۱۳۰۳ متولد شد و ۲۶ مرداد ۱۳۹۷ در تهران درگذشت.

    عزت الله انتظامی

    عزت الله انتظامی آقای بازیگر سینمای ایران پدر مجید انتظامی نوازنده کشورمان است که با فیلم گاو داریوش مهرجویی در سینما شناخته و از چهره های ماندگار ایران شد.

     

    منبع: نمناک

  • سرنوشت عجیب کوچولوهای بازیگری که محو شدند

    سرنوشت عجیب کوچولوهای بازیگری که محو شدند

    در مطلب پیش‌رو سراغ بازیگرانی رفتیم که در کودکی چهره شدند و حالا خبری از آن‌ها نیست، خیلی‌هایشان برای ما خاطره‌انگیز هستند.

    گمشده‌های بازیگری و سرنوشت متفاوت هر کدام

    پسری که دیگر خبری از آن نشد

    نام مجموعه: خانه سبز / سال ۱۳۷۵

    بازیگر: آرش نادی

    چه بود و چه شد؟

    مگر می‌شود علی کوچک و بینوای خانه سبز، کودک پنج‌ساله‌ای که تمام حسرت زندگی‌اش فقدان پدر بود را فراموش کرده باشید. او کسی نیست جز آرش نادی، از بازیگرانی که فعالیتش در عرصه بازیگری را ادامه نداد. همچنین یکی از تهیه‌کنندگان تلویزیون چند سال پیش در قالب مصاحبه‌ای اعلام کرد که آرش نادی تمایلی به خبر‌رسانی هم ندارد. جالب است که رامبد جوان نیز در یکی از پست‌هایش اعلام کرده بود ما برای دعوت از آرش نادی خیلی پیگیری کردیم، اما به نتیجه‌ای نرسیدیم.

    کودک شیرین‌زبان دهه ۷۰

    نام مجموعه: خانه سبز/ سال ۱۳۷۵

    نام بازیگر: سپهر آزادی

    کودکان کادر!

    چه بود و چه شد؟

    بازیگری را با بازی در فیلم «درخت گلابی» داریوش مهرجویی در هفت‌سالگی آغاز کرد. اما در سریال «خانه سبز» شناخته شد و سال بعد از آن در سریال «دنیای شیرین» در نقش پسر شیرین و کوچک خانواده ایفای نقش کرد و با بازی در مجموعه طنز «سیب خنده» و «مجید دلبندم» طرفداران بسیاری پیدا کرد. وی فرزند فریال بهزاد، کارگردان و غلامرضا آزادی فیلمبردار است. در واقع او یکی از بازیگرانی است که به‌واسطه خانواده هنرمند وارد عرصه بازیگری شد. اما به این رشته به شکل حرفه‌ای ادامه نداد و ترجیح داد به دنبال تحصیلات باشد. آخرین باری که مقابل دوربین رفت، سال ۸۳ در فیلم «پل سیزدهم» به کارگردانی فرهاد قریب بود. وی سال‌هاست که خارج از ایران سکونت دارد.

    دخترک خوش سر و زبان

    نام سریال: تولدی دیگر/سال ۱۳۷۷

    نام بازیگر: گلشید اقبالی

    کودکان کادر!

    چه بود و چه شد؟ شش ساله بود که در فیلم «مهر مادری» ایفای نقش کرد که این نقشش به‌دلیل بازی احساسی مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. این هنرمند در هفت‌سالگی و با سریال «تولدی دیگر» به کارگردانی داریوش فرهنگ و تهیه‌کنندگی مسعود رسام و بیژن بیرنگ شناخته شد. همان دختربچه بانمک و خوش سر و زبانی که مدام گریه می‌کرد و برای فقدان مادر بیقراری داشت. در این سریال عبدالرضا اکبری نقش پدرش و زنده‌یاد جملیه شیخی نقش مادرذبزرگش را بازی می‌کرد.
    او در سریال‌های «مجید دلبندم» و «آژانس دوستی» هم ایفای نقش کرد. اما از سال ۸۴ در هیچ فیلم و سریالی حضور پیدا نکرد و به خارج از کشور مهاجرت کرد. وی نوه مرحوم ناصر گیتی‌جاه است.

    مهندس تکنولوژی هواپیما

    نام سریال: دنیای شیرین دریا/ سال ۱۳۷۷

    نام بازیگر: مهسا ملا پور

    کودکان کادر!

    چه بود و چه شد؟

    هشت ساله بود که به واسطه آشنایی خانوادگی با منوچهر شمسایی، نورپرداز، به بهروز بقایی برای سریال «دنیای شیرین دریا» معرفی شد و پس از آن‌که تست داد از بین تعدادی متقاضی توانست نقش ساحل، خواهر کوچک‌تر دریا را بازی کند. پس از آن در سریال «مهر طوبی» بازی کرد که در نوروز ۹۴ پخش شد، ولی بعد از آن در هیچ فیلم و سریالی بازی نکرد. در یکی از گفت‌وگوهایش عنوان کرده دوستان کارگردان و تهیه‌کننده او را فراموش کرده‌اند. او در رشته مهندسی تکنولوژی هواپیما تحصیل کرده است.

    لیلای گل پامچال

    نام سریال: گل پامچال/ سال ۱۳۷۰

    نام بازیگر: ستاره جعفری

    کودکان کادر!

    چه بود و چه شد؟

    ۱۲ سال داشت که لیلای «گل پامچال» شد. همان دختربچه سبزه رو و با نمکی که پس از بمباران جنوب به شمال کشور سفر می‌کند. او در این سریال که به کارگردانی محمدعلی طالبی ساخته شده بود به زیبایی نقش یک دختر جنوبی را نشان داد که چگونه در بحران جنگ و بدون حضور خانواده سعی می‌کرد مشکلاتش را برطرف کند. این سریال مورد توجه بسیاری از مردم قرار گرفته بود. حتی در زمان پخش باعث خلوت شدن خیابان‌ها شده بود.

    جعفری سال ۱۳۸۲ وقتی ۲۴ ساله بود بعد از گرفتن لیسانس کشاورزی به کشور هلند مهاجرت کرد و در کنار یادگیری زبان این کشور، فوق‌لیسانس و دکترا را هم گرفت. با وجود علاقه شدیدی که به بازیگری دارد، اما سال‌هاست از این عرصه دور شده است.

    دخترک موفرفری

    نام سریال: دردسر والدین/ سال ۱۳۸۰

    نام بازیگر: روژان آریامنش

    کودکان کادر!

    چه بود و چه شد؟

    پیش از این‌که بازیگر شود، الفبای موسیقی را در دوران کودکی آموخت. پنج ساله بود که به صورت اتفاقی پس از تست بازیگری در سریال «دردسر والدین» به ایفای نقش پرداخت که حضور موفق او در این سریال باعث شد در سریال‌ها و فیلم‌های زیادی هنرنمایی کند. او در این سریال نقش دختر مهران مدیری را بازی می‌کرد.

    دخترکی شیرین‌زبان و در عین حال دلربا. این بازیگر در سریال‌های متفاوتی همچون خوش رکاب، مختارنامه، معصومیت از دست رفته و… بازی کرده است و این شانس را داشته که با کارگردان‌های حرفه‌ای و کاربلد همچون داود میرباقری همکاری داشته باشد. او در حال حاضر دانشجوی رشته داروسازی در کشور قبرس است و دیگر نتوانست در این حرفه فعالیتش را ادامه بدهد.

    پی‌نوشت: این مطلب، برشی از یک مطلب مفصل در روزنامه جام‌جم است.

  • عذرخواهی سام درخشانی از سحر قریشی بعد از انتشار یک متن کوبنده

    سام درخشانی که پیش از این از برخورد سحر قریشی با پاکبان شهرداری به شدت انتقاد کرده بود، در یک پست اینستاگرامی تازه، از او دلجویی کرده است. او با کوبنده خواندن متن قبلی خود، بابت برخی کلمات به کار رفته در آن، از سحر قریشی عذرخواهی کرده است.

    به گزارش خبرآنلاین، ماجرای فیلم اینستاگرامی سحر قریشی از برخوردش با یک پاکبان شهرداری، پس از سه روز، همچنان حاشیه‌ساز است. سام درخشانی که از نخستین هنرمندانی بود که به این اتفاق، واکنشی انتقادی نشان داد، اینک در یک پست اینستاگرامی دیگر، درباره موضع‌گیری گذشته خود توضیح داده و بابت برخی از کلمات به‌کار رفته در آن، از سحر قریشی عذرخواهی کرده است.

    متن کامل پست اینستاگرامی این بازیگر سینما و تلویزیون به شرح زیر است:

    «لحظاتی که با سرمستی و شادی داریم اوج می‌گیریم، باید سعی کنیم حواسمون به دور و برمون باشه، میتونیم بادکنکی باشیم که هر کس خواست ما رو الکی فوت کنه و بالا ببره و هر کس هروقت دلش خواست با یه سوزن مارو تو اوج ناپدید کنه.

    یکی از جنبه های فضای مجازی این روزها همینه، وقتی که ما کلماتی رو تایپ میکنیم و به سمت افراد میفرستیم، میتونه تو حکم شلیک یه گلوله و تخریب باشه یا میتونه طناب پوسیده اعتماد به نفس کاذبی باشه که به دست افراد میدیم تا برن و خودشون رو توی چاه بندازن و ما تماشاشون کنیم… این وسط، افرادی هم هستن که از سر دلسوزی نه قبل از خطای طرف مقابل شلیک میکنن، نه طناب پوسیده به دست کسی میدن، بلکه سعی میکنن واقعیت رو به افراد بگن، واقعیت عریانی که هرچند شنیدنش تلخه، ولی جلوی اتفاقات بد بعدی و سقوط ناگهانی رو میگیره…

    من پست قبلی رو پاک نمیکنم، چون معتقدم گاهی افراد احتیاج به شوک دارن، تلنگری که بهشون یادآوری کنه کجان، نماینده چه قشری هستن و افراد دور و برشون رو بشناسن، هرچند که اگه این تلنگر خیلی زود تر زده میشد شاید این اتفافات نمی‌افتاد.

    سحر عزیز این فیلم رو خودت منتشر کردی و به همون طناب پوسیده جو زده اعتماد کردی، مثل همون روزایی که دید در شب پخش شد، تو همون شبا اگه کسی بود که از سر دلسوزی تذکر میداد، برای تو تلخ بود، ولی باعث میشد بیشتر مطالعه و تعمق کنی و از اینی که هستی محبوب‌تر شی.

    کسانی که مارو محترمانه نقد میکنن، کسانی که به ما تذکر میدن، بهمون تلنگر میزنن، خیلی بهتر از افرادی هستن که سعی میکنن مارو تحت تاثیر جو قرار بدن و بفرستنمون ته چاه… ما چه بخوایم چه نخوایم نماینده قشری هستیم که اسمای بزرگی رو روی تابلوی درخشانش داره! پس باید شان این قشر رو حفظ کنیم، من هم اگر چیزی نوشتم هم میخواستم تلنگر بزنم، هم میخواستم از این قشر دفاع کنم و هم دلی که شکسته شده بود رو ترمیم کنم.

    حالا میخوام بگم امیدوارم تو ادامه راهت افراد دلسوزی، که اتفاقا هدف حمله قرار میگیرن ولی بهت تذکر میدن و باهات صادق هستن رو بشناسی و موفق تر از قبل باشی.

    همه ما از توهین بیزاریم، برای اصلاح یک اشتباه در مورد هر کسی، به یه تلنگر اکتفا کنید و دیگه ادامه ندید و منتظر بمونید تا اشتباه رو اصلاح کنه… همه ما روزی اشتباه داشتیم و شاید خواهیم داشت!

    متن قبلیم کوبنده بود ولی بی احترامی توش نبود، فقط بابت استفاده از کلمه «نسبتا محترم» عذرخواهی میکنم.»

  • همراه با پرکارترین بازیگر جشنواره فیلم فجر/ دورخیزِ بلند و پر هیجان جواد عزتی برای دریافت سیمرغ

    همراه با پرکارترین بازیگر جشنواره فیلم فجر/ دورخیزِ بلند و پر هیجان جواد عزتی برای دریافت سیمرغ

    در این گزارش به بررسی نقش آفرینی‌ جواد عزتی در پنج فیلم حاضر در جشنواره فیلم فجر می‌پردازیم.

    به گزارش رسا نشر – جواد عزتی با بازی در پنج فیلم سینمایی حاضر در سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر، پرکارترین بازیگر این دوره است. نکته قابل توجه این است که عزتی در هر پنج فیلم نقش اصلی را ایفا می‌کند. به این ترتیب از همین حالا باید او را یکی از شانس‌های اصلی دریافت سیمرغ بدانیم. اتفاقی که در سه دوره حضور متوالی برای او در جشنواره فیلم فجر رخ نداده است. این فارغ التحصیل رشته تئاتر حالا فرصت دارد، نتیجه سال‌ها اندوخته ذهنی و تجربه بازیگری در نقش‌های متعدد را به ثمر بنشاند.

    در این گزارش به نقش آفرینی‌های این بازیگر در پنج فیلم حاضر در جشنواره و ویژگی‌های آن می‌پردازیم. عزتی امسال ۵ فیلم آتابای، خورشید، دوزیست، شنای پروانه و مغز استخوان را در بخش رقابتی جشنواره فجر دارد.


    «آتابای»؛ بازی با زبان ترکی

    در فیلم آتابای که به نویسندگی هادی حجازی فر و کارگردانی نیکی کریمی ساخته شده است، جواد عزتی نقش یک آذری زبان را بازی می‌کند. باید منتظر یک نقش آفرینی متفاوت از عزتی در این اثر سینمایی باشیم. چراکه علاوه بر لهجه و گویش متفاوت، گریم و در کل کاراکتر عزتی در این فیلم متفاوت است. هادی حجازی فر، سحر دولتشاهی، دانیال نوروش، مه لقا مینوش زاد و یوسف دریادل از دیگر بازیگران حاضر در این اثر هستند.

    سودای درخشش با «خورشید» مجید مجیدی

    در جدیدترین اثر مجید مجیدی عزتی با بازیگران خردسال همبازی می‌شود. او در این فیلم، سناریویی از نیما جاویدی را اجرا می‌کند که روایتگر زندگی کودکان کار است. طبیعتاً همبازی شدن با چند هنرپیشه خردسال و قرار گرفتن این بازیگر در میان چالش‌های جدید از زندگی کودکان، می‌تواند عیار هنرمندی عزتی در بازیگری را نشان دهد. ممکن است بازی در «خورشید» متفاوت‌ترین نقش آفرینی عزتی تا امروز باشد.

    «شنای پروانه» و «مغزِ استخوان»؛ فرصت بازی در دو فیلم اجتماعی

    جواد عزتی در جدیدترین اثر محمد کارت، بازی در یک فیلم اجتماعی را مجدد تجربه می‌کند. شاید بر خلاف دو اثر قبلی، عزتی در فیلمِ «شنای پروانه» تجربه‌های زیادی داشته که می‌تواند به نقش آفرینی او کمک کند. همبازی اصلی عزتی در این فیلم طناز طباطبایی است. در «مغزِ استخوان» عزتی با کارگردانی کار می‌کند که دومین فیلمش را می‌سازد. این اثر هم مضمون اجتماعی دارد.

    «دوزیست»؛ همان همیشگی

    اطلاعات چندانی از فیلم «دوزیست» در دست نیست؛ اما به نظر می‌رسد عزتی در این فیلم نقشی را ایفا کند که چارچوب‌های آن را قبلاً تجربه کرده است؛ چراکه این فیلم یک ملودرام اجتماعی است.

  • برگزاری مراسم تشییع پیکر «شهلا ریاحی» با حضور هنرمندان

    برگزاری مراسم تشییع پیکر «شهلا ریاحی» با حضور هنرمندان

    مراسم تشییع پیکر «شهلا ریاحی» به سمت خانه ابدی با حضور جمعی از اهالی هنر در تالار وحدت برگزار شد.
    به گزارش فارس، مراسم تشییع پیکر «شهلا ریاحی» بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون در محوطه تالار وحدت برگزار شد.
    بنا بر این گزارش، در این مراسم هنرمندان بسیاری از سینما، تئاتر و تلویزیون حضور داشتند.
    به گزارش فارس، «شهلا ریاحی» بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون صبح چهارشنبه -11 دی ماه-در ۹۳ سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد.
    بنا بر این گزارش، زنده یاد ریاحی سالها به دلیل کهولت سن و بیماری از بازیگری فاصله گرفته بود. وی متولد ۱۷ بهمن سال ۱۳۰۵ و همسر اسماعیل ریاحی کارگردان و فیلمنامه نویس مطرح کشورمان بود که با تشویق‌های همسرش وارد دنیای هنر شد و با تئاتر کار هنری اش را آغاز کرد و با ساخت مرجان عنوان اولین کارگردان زن سینمای ایران را از آن خود کرد.
    اولین فیلم سینمایی شهلا ریاحی مربوط به سال ۱۳۳۰ است و بازی در فیلم نهنگ عنبر ۲ در سال ۹۵ آخرین تجربه سینمایی این بازیگر پیشکسوت است.
    شهلا ریاحی آخرین بار در سال ۸۱ به ایفای نقش در سریال مهمان پذیر طوبی پرداخت و سال‌ها از دنیای هنر به دور بود.
    شهلا ریاحی ۷۰ سال محرم همه خانه‌هایمان بود
    مراسم تشییع پیکر شهلا ریاحی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون به سوی خانه ابدی‌اش برگزار شد و هنرمندان حاضر در این مراسم از نقش این بازیگر، در هموار کردن راه حضور زنان در عرصه بازیگری و هنر گفتند.
    به گزارش ایلنا، مراسم تشییع شهلا ریاحی با حضور منوچهر شاهسواری، فاطمه معتمدآریا، شهرام کرمی، حبیب اسماعیلی، محسن امیر یوسفی، ایرج راد، پوری بنایی و برخی دیگر از چهره‌های فرهنگی و هنری در تالار وحدت برگزار شد.
    فاطمه معتمدآریا در این مراسم با بیان اینکه امروز با یکی از بنیان‌گذاران سینمای خود خداحافظی می‌کنیم و می‌دانیم خاطره‌هایی که برایمان ساخته همچنان باقی خواهد ماند، اظهار داشت: تشکر می‌کنم از همکاران قدیمی خانم شهلا ریاحی که بازیگری با آنها شکل گرفته و از پوری بنایی که از همکاران ایشان است، می‌خواهم در این جمع صحبت کنند.
    پوری بنایی در این مراسم با بیان اینکه «خیلی کوچک بودم که از طریق خانواده با ایشان آشنایی داشتیم و بعدها افتخار همکاری با ایشان نصیبم شد» گفت: ایشان بسیار بزرگ و هنرمند بودند و مطمئنم اکنون در حال تماشای ما هستند. از همگی برای حضور در این جمع سپاسگزارم.
    کامران قدکچیان نیز بیان کرد: این بانوی عزیز، ۷۰ سال محرم همه خانه‌های ما بود و عضو خانواده ما شده بود. آدم‌ها یک جور به دنیا می‌آیند اما یک جور از دنیا نمی‌روند. توشه این دنیای شما رزومه برای آخرت است و بر این اساس باید گفت که ایشان زنده است.
    وی ادامه داد: ایشان علاوه بر اینکه اولین کارگردان زن سینمای ایران بودند؛ اولین نفری بودند که روی سن تئاتر رفتند و در بسیاری از موارد دیگر نیز اولین بودند.
    محمد متوسلانی نیز در ادامه این مراسم گفت: متاسفم که برای بانوی بزرگی چون شهلا ریاحی مراسمی این چنین مختصر در نظر گرفته شده است. انتظار بود برای کسی که در بسیاری از موارد اولین بود و الگوی اخلاق به شمار می‌آمد بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت. امیدوارم روزی این خط‌کشی‌ها از بین برود و با هم مهربان‌تر باشیم.
    وی ادامه داد: باید تحقیق بیشتری در زندگی ایشان شود و ایشان را به عنوان الگو برای افرادی که می‌خواهند به این عرصه وارد شوند معرفی کنیم.
    ایرج راد نیز در این مراسم اظهار داشت: افراد با دل و جان به این مراسم آمدند. عاشق بودند و به مراسم عزیزی آمدند که در تاریخ عرصه هنرهای نمایشی نامش جاودانه خواهد بود. جوانان این عرصه باید از خانم شهلا ریاحی سپاسگزار باشند که در بدترین شرایط، راه را هموار کردند و آن را ادامه دادند تا به امروز برسیم.
    وی ادامه داد: ایشان با کارهای ارزشمندی که انجام دادند در تاریخ هنرهای نمایشی زنده خواهند ماند. امیدوارم همه هنرمندانی که در این عرصه زحمت کشیدند عمر طولانی داشته باشند و سایه آنها بالای سر ما باشد.
    حمید قدکچیان نیز در این مراسم بیان کرد: خانم ریاحی جمله قشنگی داشتند و می‌گفتند مردم با صدای ما می‌خوابیدند و بیدار می‌شدند چراکه قبل از تلویزیون رادیو بود و خانم ریاحی در آن فعالیت می‌کردند.
    عروس مرحوم ریاحی نیز در این مراسم گفت: همه خانم ریاحی را با چشمان زیبایش می‌شناسند ولی روح ایشان بسیار والاتر و زیباتر بود. ایشان گوهری بی‌بدیل بودند. او معلم بزرگی بود و اثر آن باقی خواهد ماند.
    منوچهر ریاحی پسر شهلا ریاحی نیز در این مراسم گفت: اینکه توانستم تا رده دکترا تدریس کنم تنها به خاطر حمایت مادرم بود. می‌خواستم از برخی مدیران گلایه کنم ولی سعی کردم اخلاق ایشان را پی بگیرم و از کسی گلایه نکنم. چراکه ایشان با همه افراد خوب برخورد می‌کرد و هیچوقت گلایه نمی‌کرد.
    وی ادامه داد: به من از طرف سلبریتی‌هایی خارج‌نشین ناسزاهایی داده شده که چرا ایشان را به خانه سالمندان بردم ولی به واقع اگر می‌دانستم تا این اندازه خوب به مادرم رسیدگی می‌کنند، ۵ سال زودتر این کار را می‌کردم. چراکه تا قبل از آن ۵۳ پرستار عوض کردیم که هیچ کدام به خوبی از ایشان مراقبت نمی‌کردند. در پایان گلایه می‌کنم از صدا و سیمایی که مادر این همه برای آنها زحمت کشید ولی هیچ سراغی از آن نگرفتند.
    منوچهر شاهسواری نیز در این مراسم گفت: آنچه که شاید مغفول ماند، سپاس از منوچهر ریاحی است که من می‌دانم برای مادرش چه زحماتی کشید. امروز نه آغاز جهان و نه انجام جهان است. خانم ریاحی که زحمات زیادی برای هنر این مملکت کشیدند و آغازگر راهی بودند که اکنون خانم‌ها در عرصه هنر با آسایش بیشتری می‌توانند فعالیت کنند. برهمین اساس و به دلایل بسیار دیگر باید برای ایشان احترام بسیاری قائل بود.
  • دلمان برای لبخند های شیرینت تنگ می شود خانم ریاحی …

    دلمان برای لبخند های شیرینت تنگ می شود خانم ریاحی …

    شهلا ریاحی اولین فیلمساز زن ایرانی درگذشت.
    پایگاه خبری تحلیلی رسا نشر – بانو شهلا ریاحی یکی از بزرگترین بازیگران زن سینمای ایران و از هنرمندان بنام ایرانی بود که علاوه بر بازی در تئاتر ، در سینما و تلویزیون خوش درخشید. شهلا ریاحی در 17 سالگی برای اولین برا بر روی صحنه رفت. و این آغازی بود برای 70 سال فعالیت هنری. فیلم هایی که شهلا ریاحی قبل از انقلاب در آنها بازی کرد از ساخته‌های همسرش اسماعیل ریاحی بود که از میان آنها باید به «جاده مرگ»، «میلیونرهای گرسنه»، «جهان پهلوان»(همراه با فردین)، «دل‌های بی‌آرام»، «شیطان در می زند» و «خشم کولی» (درکنار فردین و پوری بنایی) اشاره کرد.
    بانوی هنرمند سینمای ایران در سال ۱۳۳۵ فیلم «مرجان» را بر اساس فیلمنامه‌ای منوچهر کی مرام کارگردانی کرد که در آن علاوه بر خودش، محمدعلی جعفری، تاجی احمدی و تقی ظهوری نقش‌های اصلی را به عهده داشتند. بدین ترتیب شهلا ریاحی اولین فیلمساز زن سینمای ایران لقب گرفت.
    فعالیت های هنری مرحومه ریاحی پس از انقلاب اسلامی ادامه یافت. و حضوری پر رنگ در سینما و سریال های تلویزیونی ایفا کرد. از سریال های تلویزیونی که شهلا ریاحی در آنها به ایفای نقش پرداخته است می توان از “درخانه” ، “این خانه دور است” ، “همسایه ها” و “مهمان پذیر طوبی نام برد. همچنین این هنرمند گرانبهای سینمای ایران بازی های درخشانی در فیلم های سینمایی در قبل و بعد از انقلاب داشته است که “خواب های طلایی” ، “مرجان” ، “جهان پهلوان” ، “گدایان تهران” ، “پرنده کوچک خوشبختی” ، “دلشدگان” ، “چشمهایم برای تو” و “میخواهم زنده بمانم” اشاره کرد.
    بانو شهلا ریاحی تنها یک بازیگر نبود. فرشته ای بود که در نقش هایی که بازی می کرد مخاطب را همراه و همدل می کرد. اگر مادر بود آنچنان بر مخاطب اثر می گذاشت که احساس فرزندی به وی دست می داد. لبخند زیبایش، نگاه های پر از معنا و حتی آه هایی که می کشید و اشک هایی که در مقابل دوربین می ریخت با روح و جان تماشاگر ایرانی عجین شده است. او هنرمندی بود که هنر زندگی کردن، انسانیت و محبت را به ما یاد داد. چندین نسل با سیمای مهربان شهلا ریاحی خاطره دارند. و مگر می شود او فراموش کرد؟ هرچند وی در روزهای آخر به واسطه بیماری آلزایمر دیگر کسی را نمی شناخت. اما ما تا همیشه به یاد خواهیم داشت لبخند مادرانه بانو ریاحی را که در قاب تلویزیون در دهه شسصت، به ما درس زندگی و انسانیت می داد. شهلا ریاحی در اواخر عمر به دلیل بیماری روزهای سختی را گذراند. که اگر متولیان سینمای ایران مسئولیت پذیر بودند باید چند صباح مانده با اخر عمر را راحت تر سپری می کرد . اما اینگونه نشد و صد افسوس که باز هم گوهر گرانبهایی از میان ما پر کشید.
    روحش شاد و خاطراتش همیشه در یادها باقی …
     
    شبنم حاجی اسفندیاری
    11 دی نود و هشت

  • الهام چرخنده: 8 هزار دختر در 7 سال چادری شده‌اند

    الهام چرخنده: 8 هزار دختر در 7 سال چادری شده‌اند

    الهام چرخنده گفت: هشت هزار دختر از هفت سال گذشته تاکنون با انجام برنامه‌های فرهنگی عفاف و حجاب چادری شده‌اند.
    به گزارش ایرنا، الهام چرخنده “سفیر موسسه جبهه فرهنگی عفاف و حجاب کشور” روز چهارشنبه در همایش اجتماع بانوان زینبی که در سالن اجتماعات تبلیغات اسلامی استان قزوین برگزار شد، افزود: امروز دشمنان اسلام همانند عصر کربلا هجمه‌های سنگینی به عفاف و حجاب وارد می‌کنند و دختران چادری باید همانند زینب در کربلا به قهرمان عصر خودشان تبدیل شوند.
    وی با بیان اینکه مفاهیم شهامت، شجاعت، رشادت، رفاقت، غیرت و مردانگی در کربلا تفسیر می‌شود، اظهار داشت: هر آنچه را که ما امروز نیاز داریم باید در جریان کربلا جستجو کنیم و فهم کربلا کمک می‌کند تا مقابل کسانی که عفاف و حجاب را نادیده می‌گیرند، ایستادگی کنیم.
    چرخنده تصریح کرد: امروز دختران ایران اسلامی باید واقعه کربلا را مجسم کرده و برای یک لحظه فکر کنند زمانی که امام حسین (ع) وارد خیمه شد و بین قدرت و شهادت به آن‌ها فرصت انتخاب داد، کدام را انتخاب می‌کنند؟ من انتخاب کردم و به حضرت زینب پناه بردم.
    این سفیر عفاف و حجاب محرم را فرصتی برای تغییر دانست و عنوان کرد: دختران ایران اسلامی باید تلاش کنند تا در زندگی، پرچم حضرت زینب را به اهتزاز درآورده و در ایام محرم مجددا با اباعبدالله بیعت کنند که گرانبهاترین ثروت آن‌ها همین چادر است.
    سفیر جبهه فرهنگی و عفاف و حجاب به هجمه‌های دشمن در مقابل عفاف و حجاب اشاره کرد و گفت: با توجه به آمار طلاق و آسیب‌های اجتماعی در کشور لازم است که عفاف و حجاب در سرلوحه اقدامات و سیاست‌های کاری جامعه قرار گیرد.
  • گزارش تصویری بدرقه داریوش اسد زاده با همراهی هنرمندان

    مراسم تشییع پیکر زنده یاد داریوش اسدزاده بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون سه شنبه ۵ شهریور ماه در خانه هنرمندان برگزار شد.

    مراسم تشییع پیکر مرحوم داریوش اسدزاده در خانه هنرمندان ایران در حالی برگزار شد که علی دهکردی بازیگر سینما گفت: رفتن‌ او فقط رفتن‌ یک انسان نیست، رفتن او رفتن‌ یک گنجینه است، کسی‌ که در شکل‌گیری تئاتر حرفه ای نقش داشته است.

    به گزارش ایسنا، صبح سه شنبه پنجم شهریورماه جمعی از هنرمندان مقابل خانه هنرمندان ایران گردهم آمدند تا پیکر مرحوم اسدزاده را به سمت خانه ابدی بدرقه کنند.
    در این مراسم اصغر همت هنرمند عرصه تئاتر در ابتدا خاطراتی را از این بازیگر بیان کرد و اینکه او همیشه در برنامه‌ها و مراسمی‌ که برای هنرمندان برگزار می‌شد شرکت می‌کرد، اما از چند وقت اخیر دیگر حال و احوال خوشی نداشت.
    علی دهکردی هم به نمایندگی از خانه سینما گفت: ما بزرگ خانواده خود را از دست داده‌ایم ‌و رفتن‌ او فقط رفتن‌ یک انسان نیست، رفتن او رفتن‌ یک گنجینه است، کسی‌ که در شکل‌گیری تئاتر حرفه ای نقش داشته است.
    وی تاکید کرد: هنرمند مُردنی نیست و نام او همیشه باقی می‌ماند.
    همت که اجرای مراسم را برعهده داشت در ادامه اعلام کرد که داریوش اسدزاده کتابخانه خود را به خانه تئاتر اهدا کرده است.
    در بخشی دیگر از این مراسم، ایرج راد با اشاره به اینکه با رفتن داریوش اسدزاده بخشی از تاریخ شفاهی هنر ایران را از دست داده‌ایم، گفت: او با بزرگان فراوانی مثل عبدالحسین نوشین و سیدعلی نصر کار کرد و خاطرات زیادی از او مکتوب شده که در کنار هزار و ۸۱ کتاب به خانه تئاتر اهدا شده است و خانه تئاتر با دل و جان از آنها حمایت می‌کند.
    رییس هیات مدیره خانه تئاتر گفت: هرگز نشنیدم داریوش اسدزاده درباره خصلت بدی در همکاران و هنرمندان دیگر سخن بگوید و همیشه به نیکی از دیگران صحبت می‌کرد. او آشنایی کامل با هنر بازیگری در ایران و خارج از کشور داشت.‌
    او افزود: اسدزاده شاخ شمشادی بود که من هرگز او را در قامت پیرمرد ندیدم‌ و رفتن هنرمندانی مثل او بی بازگشت است و امیدوارم برای جوان‌ترها الگویی باشد. اعتبار او اعتبار ما و اعتبار هنرهای نمایشی این مملکت است.
    در ادامه‌ و پس از اینکه به علاقه داریوش‌ اسدزاده به موسیقی اشاره شد، سالار عقیلی دقایقی با همراهی ساز نی آواز خواند.‌
    فرزند این هنرمند در پایان گفت: او دوست داشت ‌یک قرن زندگی کند و تقریبا به این آرزو دست یافت اما مهمتر این است که ببینیم در این قرن چطور زندگی کرد و باید تبریک گفت به کسانی که در دل او جا داشتند و از او بهره بردند و باید متاسف باشند کسانی که قدر او را ندانستند.
    در این مراسم اعلام شد که پنجشنبه ساعت ۱۱ تا ۱۲:۳۰ مراسم یادبود و ختم مرحوم اسدزاده در مسجد نور برگزار خواهد شد و سپس حجت‌الاسلام دعایی نماز میت را بر پیکر این هنرمند ‌برای خاکسپاری ‌در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) خواند.‌
    محمد جواد حق‌شناس، همایون اسعدیان، منوچهر شاهسواری، محمد احسانی،فاطمه معتمدآریا، داریوش فرهنگ، شهرام گیل آبادی،حسین مسافرآستانه، اکبر رحمتی و حجت‌الاسلام دعایی، مهدی میامی، محمد متوسلانی،کامران ملکی، پیمان شریعتی، مهدی شفیعی، خسرو احمدی، حبیب دهقان نسب و… از جمله حاضران این برنامه بودند.

  • کوچ سروِ خوش‌پوشِ سینما

    در سال 1323 خورشیدی در زمانی که قوام‌السلطنه نخست‌وزیر بود، به استخدام وزارت دارایی درآمد و در آنجا نیز از گوشه و کنایه‌های همکارانش که او را «مطرب» می‌خواندند، در امان نبود.

    عصر ایران ؛ نهال موسوی – داریوش اسدزاده تا همین ماه‌های گذشته همواره شیک‌پوش و موقر ظاهر می‌شد، لبخند همیشگی، کت شلوار اتو کشیده، کلاه بر سر، دستمال یا شال گردن و عصای دستش از مشخصات ظاهری همیشگی او بود که در دنیای داخل و خارج فیلم‌ها به این شکل دیده می‌شد.
    اسدزاده به واسطه دو سریال «سمندون» ناصر هاشمی و «خانه سبز» بیژن بیرنگ و مسعود بیرنگ، در ذهن مخاطبان تلویزیون دهه 70 به یادمانده است. قبل و بعد از این سریال‌ها هم همواره تئاتر، فیلم یا سریالی بوده که او را مقابل چشم بینندگان نشان دهد به همین دلیل در حافظه تصویری تماشاگران نسل‌های مختلف بخش قابل توجهی را به خود اختصاص داده است.
    او بیش از 50 فیلم سینمایی و 60 سریال تلویزیونی در کارنامه خود دارد، اما در فیلم کوتاه «دایره» محمد شیروانی نقشی متفاوت , شیرین بازی کرد که در سال 1377 در جشنواره کن به نمایش درآمد.(این فیلم در پایین مطلب گذاشته شده است).
    داریوش اسدزاده متولد ۱ آذر ۱۳۰۲ کرمانشاه است، پدرش ارتشی بود و زادهٔ تهران و ساکن و بزرگ شده خیابان ری. او تا پنج سالگی به همراه خانواده، در کرمانشاه زندگی کرد و در سال ۱۳۰۷ همراه با خانواده به تهران بازگشت. دوره ابتدایی را در «دبستان ترقی» و دبیرستان را در دارالفنون به پایان برد، سپس وارد دانشکده بازرگانی و دارایی شد.
    به گفته خود وی در کودکی به همراه پدرش به دیدن تئاتر می‌رفت. هر هفته درسش را به خوبی می‌خواند تا پدرش برای تشویقش، او را به دیدن تئاتر ببرد. بعدها که بزرگتر شد عاشق هنر شد. پدرش که خود او را با هنر نمایش آشنا کرده بود به شدت با کار هنری مخالف بود و از او توقع داشت تا تعلیمات نظامی را پشت سر بگذارد و صاحب مقام و منصب شود.
    اسدزاده در جوانی ویلون می‌نواخت و طبع شعر هم داشت، اما به دلیل مخالفت شدید پدر مجبور شد موسیقی را رها کند. او پس از پایان دوره دبیرستان، این بار به دور از چشم پدر وارد اولین دوره هنرستان هنرپیشگی شد و هم زمان برای خاطر جمعی پدرش به دانشگاه نیز رفت.
    هنرستان هنرپیشگی که زیرنظر سید علی نصر اداره می‌شد، نخستین مدرسهٔ حرفه‌ای تئاتر در ایران بود و از بطن آن تئاتر تهران (نصر) تأسیس گردید. مدتی نگذشت که برای بازی در نمایشنامه‌های رادیویی که توسط فضل‌الله بایگان اجرا می‌شد، به رادیو رفت. در آن زمان عده‌ای معدودی در خانه‌های خود رادیو داشتند، از این رو پدر اسدزاده خبر بازیگری پسرش را در آن نمایش‌ها نه از رادیو که از زبان آشنایان شنید و او را به جرم «مطرب شدن» به خانه راه نداد تا آنکه بعد از یک ماه با وساطت اقوام به خانه برگشت. پدر با آنکه از راهی که پسرش انتخاب کرده بود راضی نبود، اما رفته رفته با آن کنار آمد.
    او از سال ۲۱ کار در تئاتر را با بازیگری، کارگردانی و نویسندگی در تئاتر تهران (نصر) و دهقان (لاله زار) شروع کرد. نخستین بازی حرفه‌ای او بر صحنه تئاتر در سال ۱۳۲۱ در نمایشی به نام «لیلی و مجنون کمدی» بود. «تئاتر تهران» اولین جایی بود که اسدزاده در آن بازی کرد. این تئاتر اولین مکان ثابت و دائمی بود که در ایران برای تئاتر کلاسیک ساخته شده بود.
    داریوش اسدزاده در میان بهروز وثوقی و مسعود کیمیایی
    در سال ۱۳۲۳ خورشیدی در زمانی که قوام‌السلطنه نخست‌وزیر بود، به استخدام وزارت دارایی درآمد و در آنجا نیز از گوشه و کنایه‌های همکارانش که او را مطرب می‌خواندند، در امان نبود.
    پس از آن در سال ۱۳۲۸ کار در سینما را با فیلم همسر مزاحم شروع کرد. او همچنین در سال ۱۳۳۵ از طرف اداره کل هنرهای زیبای ایران برای بزرگترین فستیوال بین‌المللی تئاتر عازم فرانسه شد و به مدت سه ماه به تحقیق مطالعه پرداخت. از آنجایی که او به تئاتر علاقهٔ زیادی داشت به نویسندگی و کارگردانی نمایشنامه‌هایی چون: ازدواج فوری، سه زندانی، هنرپیشه، پرواز دخترها، میشل استراگف و مسیو ژوزف و… که تعداد آن‌ها به ۲۰ نمایشنامه می‌رسد و ایفای نقش در ۲۰۰ نمایشنامه پرداخت.
    در بازدیدی که هنرمندان آمریکایی از تئاترهای ایران داشتند هنر او (کارگردانی، نویسندگی، و بازیگری) در دید آن‌ها منحصر به فرد آمد و در سال ۱۳۴۶ به دعوت یک کمپانی فیلم‌سازی آمریکایی در شهر مینیاپولیس رهسپار آمریکا شد و در فیلم در آمریکا اتفاق افتاد به ایفای نقش پرداخت و علاوه بر آن در نوشتن فیلم‌نامه فیلم با جواد قائم‌مقامی (کارگردان فیلم) مشارکت کرد.
    او که از همان آغاز با جدیت کار هنری را در پیش گرفته بود، در عین حال به عنوان کارمند وزارت دارایی نیز کار می‌کرد. نهایتاً در سال ۱۳۴۸، با توجه به حجم بالای فعالیت‌هایی که در وادی نمایش به او پیشنهاد می‌شد و با وجود آنکه پست بالایی در وزارت دارایی داشت، تقاضای بازنشستگی داد و پس از آن به کار هنری که به آن علاقه داشت پرداخت.
    او در سال ۱۳۵۱ به عضویت هیئت مدیرهٔ سندیکای سینمای ایران درآمد. در سال ۱۳۵۵ جهت مطالعه و پژوهش در امور تئاتر به همراه خانواده‌اش به آمریکا رهسپار شد. در زمانی که در لس آنجلس اقامت داشت در یک مینی‌مارکت (مغازه خواربار فروشی) و پمپ بنزین سرمایه‌گذاری کرد، اما ورشکست شد.
    در سال ۱۳۶۵ به ایران بازگشت و در عرصهٔ بازیگری در تئاتر و سینما به ایفای نقش پرداخت. او در سال ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ به ریاست انجمن بازیگران ایران منصوب شد و همچنین به مدت پنج دوره عضویت داوران خانهٔ سینما را بر عهده داشت.
    نگارش در زمینهٔ تاریخ تئاتر از جمله فعالیت‌های مورد علاقهٔ او بوده که می‌توان به کتاب‌های تماشاخانه تهران، سیری در تاریخ تئاتر ایران و برگ‌های خواندنی: گزینشی از رویدادهای تاریخی اشاره کرد. کتاب دیگری که به نگارش در آورد، خاطرات طهران، تهران و تاریخ تئاتر ایران از لاله زار تا شانزلیزه نام دارد. او همچنین جوایز و تقدیرنامه‌های فراوانی را از دولت مردان، استادان و صاحب نظران دریافت نموده ‌است.
    او در دوران اقامت در آمریکا، تحقیقاتی در دانشگاه انجام داد و دوره‌هایی را طی کرد که مدرک معادل آن از سوی دانشگاه تهران به عنوان دکتری در رشته «ادبیات هنر» ارزیابی شده‌است. او همچنین در مقام استادی به تدریس ادبیات و تئاتر در دانشگاه تهران مشغول بکار بود.
    او در بیست و هفت سالگی با «هما شاهرخی» که از نوادگان قاجار بود، ازدواج کرد. ولی پس از هفده سال زندگی مشترک از او جدا شد. او از همسر دومش به نام «سهیلا غزلی» 2 پسر دارد. پس از مهاجرت به آمریکا، به دلیل مسائل خانوادگی از همسر دومش نیز جدا شد. او در هفتاد و شش سالگی برای سومین بار ازدواج کرد. نام سومین همسر او «طاهره‌ خاتون میرزایی» است.
  • مراسم ختم فرزند مرتضی عقیلی در تهران + تصاویر

    مراسم ختم فرزند مرتضی عقیلی در تهران + تصاویر

     

    مراسم ختم فرزند مرتضی عقیلی امروز در مسجد الغدیر تهران با حضور هنرمندان، بازیگران و اصحاب رسانه برگزار شد.

    به گزارش عصر ایران، مرتضی عقیلی از بازیگران سینمای قبل از انقلاب معروف به سینمای فیلم فارسی در دهه 50 علاوه بر بازیگری در فیلم های متعدد 3 فیلم را هم نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی کرد. وی پس از انقلاب از فعالیت در سینما کناره گرفت و به آمریکا رفت. مرتضی عقیلی در سال 1395 در دو فیلم برای شبکه جم بازی کرد. ظاهرا عقیلی در سالهای اخیر به ابران باز گشته است.