برچسب: بازیگران سینما و تلویزیون ایران

  • نظارت و ممیزی؛ یک بازی دو سر بُرد برای ساترا و پلتفرم‌ها

    نظارت و ممیزی؛ یک بازی دو سر بُرد برای ساترا و پلتفرم‌ها

     

    مهسا بهادری: «این سریال را من نساخته‌ام!»، «فلان سریال توقیف شد»، به دلیل سانسور، پخش این سریال به تعویق افتاد»، «آزادی بیان نداریم»، «ممیزی‌ها باعث کاهش کیفیت آثار است» و …، جملاتی آشنا که این روزها تبدیل به یک روش تبلیغاتی برای پلتفرم‌ها و بهانه‌ای برای کارگردانان شده تا کم و کاستی‌های اثرشان را توجیه کنند. ساترا (سازمان تنظیم مقررات رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر) می‌خواهد نظارت داشته باشد و پس دست به سانسور و ممیزی‌ روی آثار شبکه نمایش خانگی می‌زند، ولی همین کار، دستمایه‌ تبلیغات بیشتر اثر شده و از این طریق، سازندگان اثر و پلتفرم‌ها می‌توانند مخاطب را کنجکاو و جذب خود کنند.

    گاهی اوقات سازندگان آثار، توانایی تولید محصول با کیفیت وجود ندارند، پس حاشیه‌سازی یکی از بهترین راه‌هاست تا مخاطب را پای برنامه‌های خود بنشانند و استفاده از برخی کلمات، راهکار این موضوع است. در واقع این روزها، کلمه «سانسور شد»، اسم رمزی است برای این‌که سازندگان بهانه‌ای برای کیفیت پایین آثارشان داشته باشند.

    پلتفرم‌ها نیز با تبلیغ سانسور شدن محصول‌شان، مخاطب را جذب سریال می‌کنند. بیننده از روی کنجکاوی پول می‌دهد، چند قسمت را تماشا می‌کند و پس از آن، نمک‌گیر می‌شود و چون یک هزینه‌ای پرداخت کرده، بقیه برنامه‌ها را هم در اوقات فراغت و هم‌زمان با پخش برخی از سریال‌های کسالت‌آور تلویزیون تماشا می‌کند تا پولش از بین نرود و به همین راحتی یک عضو جدید و فعال وارد یکی از پلتفرم‌های شبکه نمایش خانگی می‌شود.

    استفاده از این مدل تبلیغات، از ابتدای امسال خیلی کاربرد داشته و تقریبا هم نتایج خوبی را رقم زده است. سریال «می‌خواهم بمانم» توقیف شد، سریال «زخم کاری» ممیزی داشت به همین دلیل با تاخیر پخش شد، سریال «قبله عالم» سانسور شد، خواننده «میدان سرخ» ممنوع‌الفعالیت شد. همه این موارد اخباری هستند که هنگام و یا پیش از پخش سریال‌ها منتشر شدند. هیچ یک از این خبرها هم دروغ نبود، چون ساترا هم سانسور را انجام داد، هم ممیزی‌ها را اعمال کرد و هم سریال را برای مدتی توقیف کرد؛ اما پلتفرم‌ها این اتفاقات را موقیعتی برای جذب مخاطب بیش‌تر دانستند و از آن استفاده کردند.

    طبق گفته محمدمهدی عسگرپور ، ساترا برای سانسور آثار پول می‌گیرد، درواقع می‌توان گفت که سانسور سریال‌های شبکه نمایش خانگی، یک بازی دو سَر بُرد است که هم ساترا از آن سود می‌برد هم پلتفرم‌ها!

    ساترا از زمانه عقب است

    یکی از مشکلاتی که ساترا با آن مواجه است، نداشتن یک برنامه مشخص برای سانسور و ممیزی است و چون نحوه مدیریت به روزی ندارد، همواره یک گام عقب‌تر از شبکه‌های نمایش خانگی است.

    لطفی: در همه جای جهان، وظیفه پلتفرم‌های اینترنتی، کشف و معرفی بازیگران تازه است، ولی در ایران، تولیدات شبکه نمایش خانگی، به جای رفتن به سمت ارتفاء کیفیت فیلمنامه و ساخت، دنبال چهره‌های سرشناس تلویزیونی و سینمایی می روند که ساده ترین کار برای جلب مخاطب است

    محمدتقی فهیم، یکی از منتقدان سینمایی درباره نحوه عملکرد ساترا در این سال‌ها می‌گوید: «ساترا (سازمان تنظیم مقررات رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر) تشکیل شد و ما فکر می‌کردیم که شاید بتواند به وضعیت توزیع محصولات از طریق بستر اینترنت سر و سامان دهد. اما در واقعیت، نه تنها این اوضاع بهبود پیدا نکرد، بلکه ساترا به دلیل عقب ماندن از کارکردهای روز و عقب ماندن از شیوه‌های نوین علم مدیریت، خودش تبدیل به یک بازوی مبلغ برای سرمایه‌اندوزی این جریانات، پلتفرم‌ها و سیستم‌های توزیع اینترنتی شد.»

    او ادامه می‌دهد: «به عنوان مثال، سه قسمت ابتدایی سریال «زخم کاری»، اگر پشتوانه تبلیغات سانسوری نداشت، مخاطبان با این شدت به دیدن ان مشتاق نمی‌شدند. چون سه قسمت ابتدایی بر خلاف استاندارد آثار جهانی، فاقد تنش، بحران و جذابیت لازم است. اما به واسطه سانسور و عملکردهای ساترا، یک اشتیاق ناخودآگاه نسبت به تماشای این سریال از جانب مخاطبان پیش آمد. مشکل اصلی این است که تمام نهادهای نظارتی از جمله ساترا همواره ده سال عقب‌تر هستند، در حالی‌که پلتفرم‌های شبکه نمایش خانگی، همگام با سرعت پیشرفت جهانی حرکت می‌کنند.»

    نظارت و ممیزی؛ یک بازی دو سر بُرد برای ساترا و پلتفرم‌ها
    محمد تقی فهیم، منتقد سینما

    آسیب‌های شبکه نمایش خانگی 

    بیش از یک دهه است که برای شبکه نمایش خانگی، سریال تولید می‌شود اما میزان آن چندان چشمگیر نبود تا این‌که با شیوع کرونا، تعطیلی سینماها و کاهش کیفیت سریال‌های تلویزیون، تولیدات در پلتفرم‌ها افزایش پیدا کرد. برنامه‌هایی که ساخته شدن‌ شان از همه لحاظ کمک کننده است اما ناتوانی ساترا در مدیریت پلتفرم‌ها باعث شده تا نتیج مثبت و منفی‌ای را برای سینما به همراه داشته باشد.

    محمدرضا لطفی، منتقد و کارگردان سینما، درباره سابقه وجود پلتفرم‌ها و نحوه عملکردشان می‌گوید: «وجود پلتفرم‌ها و ساخت سریال در فضایی خارج از تلویزیون، در جهان، اتفاقی تازه نیست. اگر قدمت سریال شبکه نمایش خانگی را نگاه کنیم، به «قلب یخی» می‌رسیم که اولین سریال با این ویژگی است. با گسترده شدن اینترنت، فضای مجازی و آمدن کرونا، پلتفرم‌ها از یک اقبال عمومی خوبی بهره‌مند شدند و به دلیل کیفیت خوب برخی از سریال‌ها توانستند مخاطب بیشتری جذب کنند.»

    او درباره نتیجه مثبت افزایش ساخت سریال‌ شبکه نمایش خانگی، توضیح می‌دهد: «پیشرفت شبکه نمایش خانگی دو نتیجه دارد؛ یکی از نتایج مثبت و دیگری منفی است. در این یک سال و نیم، سالن‌های سینما عملا تعطیل هستند و به همین دلیل، تولیدات‌مان هم کم‌تر شده است که البته نسبت به دیگر کشورها، ما همچنان تولیدات زیادی داریم. یک عده از اهالی سینما به واسطه این سریال‌های شبکه نمایش خانگی، سرکار می‌روند و می‌توانند از این طریق درآمد داشته باشند. مسئله دیگر این‌که، چرخه تولید تصویر در کشور ما متوقف نشد و این سریال‌های شبکه نمایش خانگی، باعث شدند که تولید محتوای تصویری در کشور همچنان ادامه داشته باشد که یک اتفاق مثبت است.»

    محمدتقی فهیم: ساترا با عملکردی که اخیرا در ممیزی آثار شبکه نمایش خانگی داشته، مستمسکی برای پلتفرم‌ها فراهم کرده تا بتوانند تولید محصولات ضعیف خود را توجیه کنند

    این منتقد درباره نتایج منفی ساخت سریال‌ در شبکه نمایش خانگی می‌گوید: «یک اتفاق منفی در این بین رخ می‌دهد که آن هم این است که در همه جای دنیا، وظیفه شبکه نمایش خانگی، کشف و معرفی بازیگران جدید است، چون سینما نهایت بُعد حرفه‌ای صنعت تصویر به حساب می‌آید. ولی چیزی که ما در شبکه نمایش خانگی و پلتفرم‌های خودمان می‌بینیم، این است که به جای ارتقاء فیلمنامه و ساخت، دنبال چهره‌های سرشناس تلویزیون و سینما می‌روند که ساده‌ترین کار برای جلب مخاطب است.»

    لطفی در این زمینه ادامه می‌دهد: «در واقع شبکه نمایش خانگی به جای این‌که تعدادی چهره معرفی کند، ستاره‌ها و چهره‌های شناخته شده سینما را وارد شبکه نمایش خانگی کرده است تا مخاطب خود را افزایش دهد. اگرچه پلتفرم‌ها حق دارند برای جذب مخاطب این کار را انجام دهند، اما از طرفی هم یک چهارچوب حرفه‌ای وجود دارد؛ به طور مثال هیچ وقت تام کروز یا لئوناردو دی‌کاپریو در سریال بازی نمی‌کنند. نتیجه در دسترس بودن سوپراستار این است که مخاطب عادت کرده آن چهره شناخته شده را در شبکه نمایش خانگی و در خانه ببیند و زمانی که اوضاع سینماها بهبود پیدا کند، حاضر نیست برای دیدن آن هنرمند به سینما برود و این یک آسیب جدی برای سینما به حساب می‌آید.»

    نظارت و ممیزی؛ یک بازی دو سر بُرد برای ساترا و پلتفرم‌ها
    محمدرضا لطفی، کارگردان و منتقد

    سانسور، بازوی تبلیغات پلتفرم‌ها است

    یکی از وظایف اصلی ساترا، نظارت بر محتوای آثار است، اما تا کنون با نحوه مدیریتی که داشته، نه تنها بهبودی در کیفیت تولیدات شبکه نمایش خانگی نداشته، بلکه باعث افت کیفیت سریال‌ها و برنامه‌های تولیدی پلتفرم‌ها شده است.

    فهیم درباره کارساز نبودن نظارت ساترا بر افزایش کیفیت آثار تولیدی پلتفرم‌ها، می‌گوید: «سرمایه، یک موضوع پررنگ در شبکه‌های نمایش خانگی است که به هیچ‌چیز توجه ندارد در واقع سرمایه مانند آب است که راهش را پیدا می‌کند و جلو می‌رود. بنابراین دستگاه‌های ناظر باید بتوانند مانند سد عمل کنند و هم از نظر تخصصی و هم از نظر مسائل فنی، جلوتر از سرمایه حرکت کنند. در چند سال گذشته، هر جایی که یک تشکلی برای بهبود و راهگشایی این امور تاسیس شده، به دلیل عقب‌ماندگی مدیریتی و حرکت لاک‌پشتی از نظر بروکراسی و اداری نتوانسته است راه گشا باشد. در موارد اخیری که دیدیم، به جای این‌که ساترا موضوعی را حل کند، تبدیل به تریبون سرمایه‌اندوزی پلتفرم‌ها شده است. در واقع سانسورها و ممیزی‌های ساترا، تنها مستمسکی برای پلتفرم‌ها شده تا بتوانند محصولات ضعیف خود را به خانه‌های مردم بفرستند.»

    فهیم: در چند سال گذشته، هر جایی که یک تشکلی برای نظارت و بهبود کیفیت فنی و محتوایی فیلم و سریال‌ها  تاسیس شده، به دلیل عقب‌ماندگی مدیریتی و حرکت لاک‌پشتی از نظر بروکراسی و اداری، نتوانسته است راه گشا باشد

    او با اشاره به عدم توانایی برای نظارت بر پلتفرم‌ها تاکید می‌کند: «تا الان، نظارت برای ارتقاء محتوایی برنامه‌های ترکیبی مثل تاک‌شوها یا مسابقات، بدتر از سریال‌ها بوده است، چون ساترا فرصتی نداشته تا به آن‌ها نظارت کند. همه این موارد هم ناشی از این است که دوستان قصد دارند نظارت انجام دهند، ولی دانش و رویکردشان، ۳۰ سال عقب‌تر از دنیا است.»

    لطفی هم از منظری دیگر، بحث نظارت ساترا بر پلتفرم‌ها را که در ممیزی خلاصه شده است، مورد نقد قرار می‌دهد و می‌گوید: «یک بحثی به نام سانسور وجود دارد که در دستگاه‌های دولتی با عنوان نظارت مطرح می‌شود. این موضوع به یک زمین مبارزه تبدیل شده است. از یک سو مسئولان با اعمال نظرات سلیقه‌ای، قدرت خود را به رخ هنرمند می‌کشند و از سوی دیگر فیلمساز از این اتفاق یا استفاده تبلیغاتی می‌کند و یا کاستی‌های اثرش را به آن مربوط می‌کند. حتی بعضا، عده‌ای از این راه خودشان را مطرح کرده‌ و می‌کنند و با برچسب توقیف، فیلم را روانه جشنواره‌های خارجی می‌کنند تا برای خود اسم و اعتبار و شهرت کسب کنند. البته این حرف تعمیم به کل نیست و چه بسیار آثاری که از سانسور و اعمال نظرات سلیقه‌ای و بی‌مورد ضربه‌ها خوردند و حتی نابود شدند. در واقع روی سخن من با افرادی است که انگار شغل آن‌ها، ممنوع‌الفعالیتی است. من به شخصه با هر نوع سانسور و اعمال سلیقه‌ در یک اثر هنری به شدت مخالف هستم و معتقدم کسی نباید برای فکر هنرمند، تعیین و تکلیف کند.»

        

  • جایزه بهترین بازیگری سینمای فنلاند به شهاب حسینی

    جایزه بهترین بازیگری سینمای فنلاند به شهاب حسینی

     

    به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، جوایز سالانه سینمای فنلاند (یوسی)، شهاب حسینی را به عنوان بهترین بازیگر انتخاب کرد.

    شهاب حسینی، این جایزه را برای فیلم «اولین برف»، ساخته حامی رمضان، کارگردان ایرانی-فنلاندی دریافت کرد.

    جایزه بهترین بازیگری سینمای فنلاند به شهاب حسینی

    داستان این فیلم درباره زندگی پسربچه‌ای ۱۳ ساله در یکی از روستاهای فنلاند است که زندگی اش با عدم پذیرش درخواست پناهندگی خانواده‌اش، دگرگون می‌شود.

    شبنم قربانی، لائورا برن، کیمیا اسکندی و آران و سینا کشوری، دیگر بازیگران این فیلم هستند.

     

  • عاشقانِ محمدرضا گلزار، اینستاگرام و این نسل غریبه

    عاشقانِ محمدرضا گلزار، اینستاگرام و این نسل غریبه

     

    تحمل این ویدیو تا آخر، آسان نیست. نمی‌دانم این تصاویر، ساختگی است یا با هدف تبلیغ برای محمدرضا گلزار ساخته شده، هر چه باشد تماشای آن، نه تنها تاثیرگذار و متقاعدکننده نیست که منزجرکننده است.

    تماشاگر این حرف‌های ساده و سطحی، با این ابراز احساسات اغراق‌آمیز، شیفته محمدرضا گلزار نمی‌شود. اما این حرکت در نوع خود، قابل مطالعه است. در فضای سیاسی کشور، از این مرید و مرادبازی‌ها زیاد دیده بودیم، اما حالا و در حالی که گلزار به ۵۰ سالگی نزدیک می‌شود، نمایش عشق شورانگیز دخترانی که می‌توانند جای فرزند او باشند، چه معنایی دارد؟

    عاشقانِ محمدرضا گلزار، اینستاگرام و این نسل غریبه

    محمدرضا گلزار، بازیگری پولساز است. چند بازی خوب در کارنامه‌اش دارد، به شهادت «بوتیک» (حمید نعمت‌الله) و «آتش بس» (تهمینه میلانی)، بازیگر مستعدی است. با وجود، اغلب تجربه‌های شکست خورده در سال‌های اخیر، جایگاه او به عنوان بازیگر پولساز و ستاره، در سینمای ایران مهم بوده است. چند سال است نسل تازه‌ای از بازیگران، حتی در جذب مخاطب از او پیشی گرفته‌اند، اما گلزار همچنان محبوب است. بیش از همه این‌ها، گلزار، به شهادت آن‌هایی که او را می‌شناسند و مراوده‌ای داشته‌اند، هنرمندی محترم و مردمی است. اما به نظر می‌رسد مثل اغلب بازیگرها، مشاوران خوبی ندارد و به دام افرادی افتاده که از این نسخه‌ها به بسیاری از بازیگرها تجویز می‌کنند و با اجرای شوهای سطحی و کودکانه، از تاثیر بر افکار عمومی، جوسازی و تاثیرگذاری صحبت می‌کنند. متاسفانه اینستاگرام، این فرصت را فراهم کرده که بسیاری در کسوت مشاور رسانه‌ای، مسئول تبلیغات و عناوینی از این دست، محتواهایی تولید کنند که قرار است به جذب مخاطب، فروش و شکل‌دهی موج‌های مختلف در جامعه کمک کند. هیچ بررسی علمی درباره موفقیت این ویدیوها، وجود ندارد اما نمی‌شود از تاثیر مخرب آنها غافل شد. هر چند باور این که نسل امروز و دختران دبیرستانی، این روزها آن‌قدر شیفته گلزار باشند که دنیا را بدون او تصور نکنند، کمی سخت است، اما دریغ‌آور است که بخشی از نوجوانان و جوانان این سرزمین، تا این حد سطحی‌نگر و احساساتی هستند. سن بلوغ، سن احساسات افسارگسیخته و تجربه‌گری است، اما سوق دادن نوجوانان به چنین دیدگاه و عواطفی، خطای بزرگی است. اگر پشت انتشار این تصاویر، محمدرضا گلزار باشد، تاسف‌آور است که بازیگر سینمای ایران، برای نمایش محبوبیت خود دست به چنین خودویرانگری زده و با تحریک احساسات نوجوان و جوانان کم سن و سال، به دنبال نمایش محبوبیت است.

    من، سلبریتی‌ستیز نیستم و گمان نمی‌کنم همه بازیگرها، فرصت‌طلب و بی‌دانشند. بازیگرها، مثل همه اصناف و اقشار، نقاط قوت و ضعف دارند. آن‌ها  مثل هر شهروند دیگری، مثل انبوه ایرانیانی که در شهر و روستا، به وسیله گوشی همراه‌شان و اینستاگرام، صاحب رسانه شده و محتوا تولید می‌کنند، می‌توانند در هر موضوعی اظهارنظر کرده یا محتوا تولید کنند. بعضی دوست دارند مقابل دوربین، آواز بخوانند. بعضی دیگر ما را به مشارکت در انتخابات یا تزریق واکسن ایرانی دعوت می‌کنند، بعضی برای‌مان نسخه‌های انگیزشی می‌پیچند و … این، ما مخاطبان و تماشاگران این صحنه‌گردانی هستیم که بر اساس معیار و سلیقه خود، انتخاب می‌کنیم. اما دختران نوجوان و در سن بلوغ، این پختگی را ندارند که بدانند بزرگ‌ترین ستاره‌های ورزش، موسیقی و سینما، ارزش این را ندارند که آدمی رویاهایش را بفروشد. دنیا، بدون حضور انسان‌هایی بزرگ، مشهور و محبوب با دستاوردهایی درخشان و به یادماندنی ادامه یافته و چرخ فلک، چرخیده است.

    سال‌ها پیش گزارشی از حضور میشل اوباما در یک دبیرستان دخترانه در آمریکا دیدم. بانوی اول، در گفت‌وگوی بی‌واسطه با دختران نوجوان با اشاره به نقشی که آن‌ها در آینده باید به عنوان یک زن- مادر بازی ‌کنند، از آن‌ها خواست درس بخوانند، تجربه کنند و برای مبارزه برای عدالت و برابری بکوشند. به آن‌ها امید داد، اما تاکید کرد برای ساختن فردای بهتر، نیازمند دختران و زنانی شجاع و مقتدر هستند که با دشواری‌های زندگی مقابله و جایگاه واقعی زن در جامعه را تعریف کنند.

     در مستند تماشایی «جایی برای فرشته‌ها نیست» (سام کلانتری)، مربی فرانسوی تیم هاکی دختران، از آن‌ها می‌خواهد مهربانی ذاتی‌شان را کنار گذاشته، جنگنده و مبارز باشند و مربی ایرانی به دختران جوان  گوشزد می‌کند داخل زمین برای رویای‌شان بجنگند.

    ما و دختران و زنان ایرانی، به چنین تصور و دیدگاهی نیاز داریم؛ تصور دنیای بدون محمدرضا گلزار و اشک ریختن برای آن، دردی از دخترانی که در کودکی و نوجوانی به خانه بخت می‌روند، دخترانی که توسط پدر یا همسرشان کشته می‌شوند یا انبوه دختران نوجوانی که بدون درک واقعیت زندگی، قربانی تصور مردسالار از زن زیبا، زن دلفریب و زن دوست داشتنی می‌شوند و این روزها اغلب آنها را در خیابان، پارک و فضاهای عمومی می‌بینیم، درمان نمی‌کند.

    ۵۷۵۷

  • وقتی واکسن کرونا باعث شرمندگی آقای بازیگر شد!

    وقتی واکسن کرونا باعث شرمندگی آقای بازیگر شد!

     

    سریال تلویزیونی «در کنار پروانه‌ها» به کارگردانی داریوش یاری و تهیه کنندگی بهروز مفید، این شب‌ها روی آنتن شبکه دو سیما می‌رود.

    محمود جعفری بازیگر این سریال با حضور در برنامه «دست در دست» درباره خاطره واکسن زدن خود گفت: تصویربرداری سریال «در کنار پروانه‌ها» در فضای سرسبز مازنداران بود. یک روز به من گفتند ساعت ۶ صبح آفیش هستم و باید سر فیلمبرداری باشم.

    وقتی واکسن کرونا باعث شرمندگی آقای بازیگر شد!

    وی ادامه داد: قرار بود همان روز عوامل سریال دوز دوم واکسن کرونا را تزریق کنند؛ من گفتم باید واکسن بزنم و حوالی ساعت ۸ واکسن زدم و زمانی که رسیدم سر صحنه فیلمبرداری، همه عوامل سرکار بودند. راستش خجالت کشیدم؛ چرا که همه عوامل آن روز اسمشان در لیست واکسن بود، اما به خاطر تعهد کاری نرفته بودند واکسن بزنند.

     

  • گوهر خیراندیش، در نقش همسر ناصرالدین‌شاه در سریال «آهوی من مارال»/ عکس

    گوهر خیراندیش، در نقش همسر ناصرالدین‌شاه در سریال «آهوی من مارال»/ عکس

     

    به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، گوهر خیراندیش در سریال «آهوی من مارال»، نقش شکوه‌السلطنه، مادر مظفرالدین‌شاه (ولیعهد) و همسر ناصرالدین‌شاه را بازی می‌کند.

    شکوه‌السلطنه از زنان مقتدر دربار ناصرالدین‌شاه بود. او گرچه در اندرون ناصری در تهران زندگی می‌کرد، اما بر امور دربار ولیعهد (مظفرالدین میرزا) در تبریز، نظارتی ویژه داشت. او، پیش از به تخت نشستن پسرش، در ۵۵ سالگی، بر اثر بیماری آنفلونزا، درگذشت.

    «آهوی من مارال» به کارگردانی مهرداد غفارزاده و تهیه‌کنندگی سعید خندق‌آبادی و بهروز خوش‌رزم تولید می‌شـود. حسن معجونی، ترلان پروانه، الهام کردا، علیرضا آرا، جواد یحیوی، فریبا کوثری، علیرضا کمالی، لیلا بلوکات و شبنم مقدمی، از بازیگران این سریال هستند.

    در خلاصه داستان این سریال آمده است؛ «ناصرالدین‌شاه، دست به ماشه برده تا آهویی صید کند که آهو چشمی، چون باد از راه رسیده و چون برق می‌گذرد و به دنبالش، حال سلطان صاحبقران می‌شود حال صیدی که در دام مانده باشد …»

    گوهر خیراندیش، در نقش همسر ناصرالدین‌شاه در سریال «آهوی من مارال»/ عکس

    گوهر خیراندیش، در نقش همسر ناصرالدین‌شاه در سریال «آهوی من مارال»/ عکس
    عکس شکوه‌السلطنه 

    ۵۷۵۷