علیرام نورایی در برنامه رک مجید واشقانی حضور پیدا کرد و در مورد درگیری با باران کوثری توضیحاتی داد او گفت در تئاتر شهر باران کوثری به او فحش مادر داده و او نیز کنترلش را از دست داده و با همه درگیر شده است.
علیرام نورایی در مصاحبهای گفت که باران کوثری در تئاتر شب به او فحش مادر داده و خون جلوی چشمهایش را گرفته و به همه حمله کرده و با ۸ نفر درگیر شده است.
علیرام نورایی که به شدت از باران کوثری عصبانی است گفت خدا کند تو رو جای دیگر نبینم چرا که حسابی از دستت شاکی هستم علی الخصوص الان که عزادار مادرم هستم این تهدید علیرام نورایی با واکنشهای زیادی همراه شده است.
علیرام نورایی در مورد اینکه درگیری و علت فحاشی باران کوثری به او چه بوده توضیح نداد و فقط باران کوثری را تهدید کرد و گفت خدا کند تو را فقط یک روز ببینم. (البته علت درگیری بازی علیرام نورایی در فیلم قلاده های طلا بوده که فیلم سیاسی میباشد و به نظر میرسد باران کوثری برای اینکه علیرام در این فیلم بازی کرده او را مورد توهین قرار داده است)
علیرام نورایی میگوید دوربینهای مداربسته تئاتر شهر درگیری من با ۸ نفر را ضبط کردهاند که چگونه کنترلم را از دست دادم او که به تازگی در سوگ مادرش نشسته است در برنامه مجید عاشقانی شرکت کرد و گفتگوی مفصلی با یکدیگر داشتند
علیرام نورایی بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان بوده که در زمینه بازیگری فعالیت دارد او را این شبها با اجرای مسابقه مردان آهنین میبینیم علیرام نورایی ۴۹ ساله بوده همسرش صبا تاجیک میباشد او دارای یک فرزند به نام نویان است.
قرارداد اکران سه فیلم سینمایی با بازی بازیگرانی همچون باران کوثری، حامد بهداد، رضا کیانیان و حبیب رضایی در شورای صنفی نمایش ثبت شد.
قرارداد اکران سه فیلم سینمایی با بازی بازیگرانی همچون باران کوثری، حامد بهداد، رضا کیانیان و حبیب رضایی در شورای صنفی نمایش ثبت شد.
به گزارش ایسنا، در پانزدهمین جلسه شورای صنفی نمایش در روز یکشنبه هشتم مردادماه که بر خلاف جلسههای قبلی که در خانه سینما بود، در سازمان سینمایی تشکیل شده است، بعد از بررسی درخواستها و موارد مطرح شده قرارداد سرگروهی سه فیلم «دستانداز»، «میان صخرهها» و «گیجگاه» به ثبت رسیده است.
فیلم سینمایی «دست انداز» به کارگردانی کمال تبریزی محصول سال ۱۳۹۹ است که توسط دفتر پخش خانه فیلم به سرگروهی پردیس ایرانمال روی پرده سینماها خواهد رفت.
ساخت این فیلم از اواسط پاییز سال ۱۳۹۸ آغاز شد ولی مراحل فنی آن از ابتدای اسفند سال ٩٨ به دلیل گسترش ویروس کرونا متوقف شد. رضا کیانیان، حبیب رضایی، هدی زینالعابدین، رویا نونهالی، همایون ارشادی از جمله بازیگران فیلم «دست انداز» هستند.
فیلم سینمایی «میان صخرهها» نیز که دو سال قبل به کارگردانی مختار عبدالهی ساخته شده، توسط دفتر پخش کویر فیلم به سرگروهی پردیس مگامال اکران میشود. «میان صخرهها» از تولیدات مرکز گسترش سینمای مستند، انیمیشن و تجربی است که پیشتر حضور در جشنواره بینالمللی کودک و نوجوان اصفهان، جشنواره داکا و جشنواره باف سوئد را تجربه کرده است.
دیگر فیلمی که قرارداد اکران آن ثبت شده، فیلم سینمایی «گیجگاه» به کارگردانی عادل تبریزی است که سال ۱۳۹۹ ساخته شد و دفتر پخش بهمن سبز آن را به سرگروهی پردیس آزادی بعد از فیلم «بی مادر» اکران میکند.
«گیجگاه» اولین ساخته سینمایی عادل تبریزی است که در آن جمشید هاشم پور، حامد بهداد، باران کوثری، سروش صحت، فرهاد آییش، بهرنگ علوی، امیرحسین رستمی، نادر سلیمانی، بیژن بنفشه خواه، سیاوش چراغیپور و نیز رضا صفایی پور و حسن رضایی بازی کردهاند.
مانی حقیقی، باران کوثری، فرشته حسینی، هانیه توسلی بازیگران فیلم «چرا گریه نمیکنی» به کارگردانی علیرضا معتمدی هستند.
به گزارش رسا نشر به نقل از برنا؛ علیرضا معتمدی کارگردان فیلم سینمایی «رضا» عکسی منتشر کرد که در آن همراه با مانی حقیقی، باران کوثری، فرشته حسینی، هانیه توسلی دیده میشدند و با هشتگ «رضا محقق» خبر از اکران قریبالوقع این فیلم (به زودی) داد.
این فیلم ترکیب جدیدی از بازیگران است که شاید برای اولین بار مانی حقیقی را مقابل باران کوثری، هانیه توسلی و فرشته حسینی میبینیم.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، فیلم کوتاه «آوانتاژ» به کارگردانی علی احمدزاده و با بازی باران کوثری، ستاره پسیانی و مهرداد صدیقیان در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تولید شده و مرحوم پیمان ابدی امور جلوههای ویژه این فیلم را انجام داده است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده: گاهی فکر می کنیم اگر قبل از مرگ یک فرصت کوچولو بهمون داده می شد، کجا می رفتیم و به سراغ چه کسی. قصه فیلم با تصادفی شروع می شود که کتی و ندا بعد از این تصادف در شرایطی غیر واقعی فرصتی پیدا می کنند که کاری انجام بدهند و یا کسی رو ببینند.
«آوانتاژ» چهارمین فیلم «علی احمدزاده» بعد از۲ فیلم کوتاه «یکی می خواد منو بکشه» و «آچمز» و مستندی درباره «رخشان بنی اعتماد» و «روسری آبی» است.
عوامل تولید این فیلم عبارتند از: نویسنده و کارگردان: علی احمدزاده، بازیگران: باران کوثری، مهرداد صدیقیان و ستاره پسیانی، مشاور فیلم نامه: نازنین فراهانی، تصویربردار: هومن بهمنش، صدابردارو صداگذار: امین میرشکاری، موسیقی: آریا میرشکاری، طراح صحنه و لباس: مهدی احمدی، تدوین: امیر حسین حیدری، جلوه های ویژه: پیمان ابدی، مدیر تولید: رضا عاطفی، دستیار کارگردان و برنامه ریز: امیرعزیزی، گریم: سارا یوسفی، عکاس: هومن خویی، گروه کارگردانی: فرزاد ناصح، سیاوش رضایی، دستیار صدا: ارژنگ شاهرخ شاهی، گروه تصویربرداری: روزبه رایگان، محمد خمیس آبادی، علی مقدم، سجاد حیدری، تهیه شده در: مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی.
پس از امیر آقایی، پژمان جمشیدی در تازهترین قسمت از «پیشگو» با باران کوثری گفتوگو میکند.
قسمت دوم برنامه «پیشگو» با اجرای پژمان جمشیدی، با حضور باران کوثری، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون برگزار میشود.
پس از آن که پژمان جمشیدی در اولین قسمت از «پیشگو» میزبان امیر آقایی شد، این بار از باران کوثری میزبانی میکند. «پیشگو» نام برنامهای است که از شبکه نمایش خانگی پخش میشود و محمد شریفی تهیهکننده آن و رضا بهاروند و امین انتظاری کارگردانانش هستند.
بابک کریمی که این روزها یکی از فیلمهای پرمخاطب جشنواره را در سینماها دارد، معتقد است «همه باید به فکر راهکاری برای زندگی با کرونا باشیم.»
یکی از سه فیلم پرمخاطب سی و نهمین جشنواره فجر، ساخته جدید محسن قرایی با نام «بیهمه چیز» است؛ فیلمی اقتباس شده از نمایشنامه مشهور «ملاقات با بانوی سالخورده» اثر فریدریش درونمات که در روزهای گذشته هم فیلم و هم بازی بازیگرانش مورد تحسین خیلی از منتقدان و تماشاگران جشنواره قرار گرفته است.
در این فیلم بابک کریمی که فیلم «سینما شهر قصه» را از جشنواره سال قبل هنوز در نوبت اکران دارد، با بازیگرانی همچون هدیه تهرانی، پرویز پرستویی، هادی حجازیفر، فرید سجادی حسینی و پدرام شریفی همبازی شده که با بیشتر آنها اولین تجربه همکاری را داشته است. این فیلم در روزهایی که کرونا ناشناخته بودن خود را تحمیل میکرد، جلوی دوربین رفت و به جشنواره رسید.
فیلمبرداری در روزهای وحشت کرونا
کریمی درباره تجربه کار در روزهای کرونایی میگوید: «آن زمانی که ما فیلمبرداری را شروع کردیم در روزهای اوج شیوع کرونا بودیم؛ همان روزهایی که ترس و وحشت نسبت به آن زیاد بود. البته ما خوشبختانه در روستایی کار میکردیم که هیچ موردی از کرونا گزارش نشده بود و از این لحاظ به یک محیط سالم رفتیم و خیلی از سکانسها در فضای باز فیلمبرداری میشد. با این حال یک تیم پزشکی همیشه سر پروژه حضور داشت، هر روز صبح عوامل تب سنجی میشدند و اگر دمای بدن کسی کمی بالا بود بلافاصله تست گرفته و تا مشخص شدن نتیجه به منزل فرستاده میشد. در آنجا اتاق لباس و گریم و محلی که برای صرف غذا در نظر گرفته شده بود به تجهیزاتی مجهز بود که شبها همه چیز را ضدعفونی میکرد و از این لحاظ تدابیر سفت و سختی داشتیم.»
بابک کریمی در «بی همه چیز»
او اضافه میکند: «البته با این وجود چند نفری کرونا گرفتیم و من هم مبتلا شدم. اما حین کار این اتفاق نیفتاد و در یک جمع خانوادگی مبتلا شدم و حدود یک ماه و نیم نتوانستم سر کار بروم. به همین دلیل همکارانم مجبور شدند در سکانسهای گروهی، پلانهای مرا بعدا فیلمبرداری کنند. در این پروژه استانداردی رعایت شد که من در پروژههای دیگری هم که میرفتم توضیح میدادم تا آنها هم همان تدابیر را اجرا کنند، چون همه به این شکل کار نمیکنند بهویژه آنکه به هر حال انجام این تدابیر هزینههای گروه را بالا میبرد، هرچند آرامش و امنیت خاطر بیشتری به همراه دارد. در سکانسهای گروهی ما، همیشه پزشک و پرستار سر صحنه حضور داشتند چون صحنههای سنگینی بودند مخصوصا سکانس ابتدایی و پایانی که تعداد جمعیت بسیار زیاد بود.»
برای وفاداری در اقتباس از کتاب باید خیانت کرد
این بازیگر درباره اقتباسی بودن این فیلم که کمتر چنین اتفاقی در ایران تجربه میشود و سختیهای ساخت فیلم اقتباسی میگوید: «یک قاعده وجود دارد که میگویند وقتی میخواهیم از یک کتاب اقتباس کنیم باید از یک جایی آن را فراموش کنیم برای اینکه روایت آن در یک مدیوم دیگری طراحی شده است. رمان، نوشتهای وابسته به کلام است اما سینما، تصویر و حرکت است. در اقتباس باید عصاره داستان گرفته شود و حس و حال آن با مدیوم جدید منتقل شود. شاید باید فکر کنیم اگر خود فردریش دورنمات فیلمساز بود و میخواست این داستان را فیلم کند چه کار میکرد؟ چگونه تمام روایتش را تصویر میکرد؟ برای ساخت این فیلم باید از فرم تئاتر بیرون میآمدیم و فرم تصویر را با تاثیر نگاهها به جای کلام جایگزین میکردیم.»
کریمی به کتابهای موراویا که فیلمهای زیادی از آنها ساخته شده اشاره میکند و ادامه میدهد: «بعد از فیلم «دنباله رو» به کارگردانی برتولوچی که ساختاری جدید داشت، وقتی از موراویا پرسیدند آیا ناراحت نیستی که با داستان کتابت اینطور برخورد شده و این چنین تغییر کرده؟ پاسخی داده بود که خیلی جالب است. گفته بود: «اصلا ناراحت نیستم، چون برای آنکه به یک کتاب وفادار باشید باید به آن خیانت کنید»، به همین دلیل نباید فراموش کنیم که سینما یک مدیوم عجیب و غریب است و اگر بخواهیم عین به عین کتابی را اجرا کنیم آن وقت یک کتاب مصور و متحرک خواهیم داشت.»
او در پاسخ به اینکه آیا این فیلم با توجه به اقتباس از یک اثر معروف خارجی میتواند در سینمای دنیا عرضه شود؟ اضافه میکند: «فکر میکنم «بی همه چیز» میتواند به عنوان یک اثر اقتباسی در دنیا مطرح شود، اگرچه بعضی جزئیاتش برای ما ایرانیها معنای دیگری دارد و ممکن است برای یک غیرایرانی درک یا توضیحش سخت باشد، اما قطعا ویژگیهای دیگری دارد که میتواند برای مخاطب خارجی هم جذاب باشد.»
بازی کنار پرستویی و هدیه تهرانی چالش جالبی بود
وی که با بیشتر بازیگران این فیلم اولین تجربه همکاری را داشته میگوید: «بهجز پدرام شریفی که در «ماهی و گربه » حضور داشت، تقریباً با بقیه اولین کار مشترک را داشتم. قبلاً همیشه تماشاچی کارهای پرویز پرستویی و هدیه تهرانی و مشتاق فیلمهایشان بودم. بازیگران توانمندی هستند و برای من چالش خوبی بود که در کنار آنها کار کنم.»
باران کوثری و هدیه تهرانی در «بی همه چیز»
او درباره هدیه تهرانی که این روزها بهخاطر بازی در این فیلم تحسین شده است، ادامه میدهد: «در میان بازیگران زن هستند کسانی که جذابیت مرموز این کاراکتر را بتوانند خلق کنند، اما اگر هر کس دیگری بهجز خانم تهرانی بود، یک فیلم دیگری میداشتیم. هدیه تهرانی بهویژه با آن لباسها و گریم تأثیرگذار انتخاب بسیار درستی بود و یادم هست برای گریم و پیدا کردن یک ترکیب خوب کلاه و لباس تستهای زیادی انجام شد. کلا فکر میکنم تمام بازیگرها حتی آنهایی که رلهای کوتاهی داشتند، سر جای خود بودند. ضمن اینکه باید به باران کوثری هم اشاره کرد که خیلی جسارت داشت چون حاضر شد گریمی سنگین داشته باشد تا این قدر زشت شود و کمتر کسانی پیدا میشوند که این گریم را تحمل کنند.»
«بیهمه چیز» سمبل امروز است
بابک کریمی با تایید اینکه «بی همه چیز» با وجود اقتباسی بودن و روایت یک داستان در زمان قدیم اشارههای بهروزی از جامعه دارد، میگوید: «درست است که تاریخ داستان به زمانهای گذشته برمیگردد اما سمبل امروز است. غرض این نبود که یک ماجرای قدیمی را تعریف کنیم، در واقع درد دلها و کنشهای اجتماعی امروز را تعریف کردیم. من فکر میکنم طرح چنین مسائلی در یک دوران قدیمیتر باعث میشود به این موضوعات با کمی فاصله نگاه کنیم و اگر این ماجرا امروزی میشد به دستهها و گروهها و آدمهای زیادی برمیخورد، ولی وقتی قصه را به جای دیگری در یک زمان دور میبرید مسئله شخصی در آن وجود ندارد. انگاری آن موضوعات و مقولهها را از بالا و از فاصلهای دور نگاه میکنیم. آن وقت میتوانیم بفهمیم نسبت ما با آن مقوله در دوران امروز چقدر است.»
شیوه زندگی با کرونا را باید یاد بگیریم
او که تابستان امسال قرار بود به جشنواره ونیز برود ولی به دلیل ابتلا به کرونا نتوانست، درباره برگزاری جشنواره فجر و حس و حال خودش به آن با وجود هشدارهایی که مرتب داده میشود، میگوید: «روزهایی که پاندمی شروع شده بود ما نمیدانستیم که چه اتفاقی میافتد. دنیا در حال کشف کرونا بود و نگرانیهای زیادی وجود داشت و خیلی کارها تعطیل شدند، ولی در همان ایام از کاری که در ونیز انجام شد، بسیار خوشم آمد. آنها تلاش زیادی کردند تا همه تدابیر رعایت شود که بتوانند جشنواره را برگزار کنند، در حالی که برایشان بسیار سخت بود اما در نهایت جشنواره را برگزار کردند. الان برداشت شخصی من این است که ما حالا حالاها باید با کرونا زندگی کنیم و نباید اسیر آن شویم. باید شیوه زندگی کردن با کرونا را یاد بگیریم. ما نمیتوانیم زندگی خود را تعطیل کنیم. در روزهای اول شرایط فرق داشت و همه چیز را تعطیل کردیم اما الان دیگر جا افتاده است. روزهایی را یادم میآید که وقتی در تهران راه میرفتم یا به جایی مثل بازار تجریش میرفتم یک سوم آدمها ماسک نداشتند، اما همین چند روز قبل که رفتم، دیدم همه ماسک دارند. به هر حال شعور انسانی هم باید به درد بخورد و ما باید سعی کنیم این شرایط را مدیریت کنیم، یعنی بپذیریم کرونا هست اما نباید از زندگی کردن پرهیز کنیم.»
این بازیگر ادامه داد: «هنر و سینما اکسیژن روح جامعه هستند بهویژه در جاهایی مثل سینما که شرایط قابل کنترل است و میتوان تعداد حضور افراد را محدود کرد. من در همین جشنواره دیدم که صندلیهای برج میلاد با فاصله قرار داده شده، تدابیر بهداشتی اجرا میشدند و از این پس هم این کار میتواند ادامه داشته باشد. ما باید زندگی را به جلو ببریم و شیوه زندگی کردن با کرونا را پیدا کنیم.»
کریمی در پایان تاکید کرد: «معتقدم تعطیلی جشنواره دیگر خیلی زیادی بود چون همانطور که با تدابیر بهداشتی فیلم میسازیم، پس با همان شرایط هم میشود فیلم را تماشا کرد. از این پس به نظرم باید برای استادیومها هم فکری کرد. الان دیگر وقت این است که فکر و راهکار پیدا کنیم.»
باران کوثری که با گریمی متفاوت در فیلم “بی همه چیز ” به ایفای نقش پرداخته است، در پاسخ به این سئوال که آیا فکر میکند با این نقش موفق به گرفتن سیمرغ میشود، گفت: من به جایزه فکر نمیکنم، البته این به معنی آن نیست که جایزه خوشحالم نمیکند.
این بازیگر سینما گفت: گرفتن این نقش برایم جایزه محسوب میشود و چه بهتر که از معتبرترین جشنواره فیلم ایران جایزه هم بگیرم یا بابت بازی در این فیلم نامزد شوم.
فیلم سینمایی «بی همه چیز» اقتباسی از نمایشنامه “ملاقات با بانوی سالخورده” فریدریش دورنمات است که پایان تراژیک آن در فیلم حفظ شده است. در این فیلم که فضایی کاملا متفاوت از دیگر فیلمهای قرایی دارد، بازیهای خوبی از بیشتر بازیگران فیلم دیده میشود.
باران کوثری گریمی متفاوت دارد که ممکن است او را با این نقش، یکی از کاندیداهای بازیگری کند.
داستان فیلم در یک روستا می گذرد و منظرههای بکر و خوش رنگ تصاویری جذاب را به تماشا می گذارند.
فیلم سینمایی «بیحسی موضعی» به کارگردانی حسین مهکام، با فروش بیش از ۴۳هزار بلیت به کار خود در اکران آنلاین پایان داد.
به گزارش خبر فوری به نقل از روابط عمومی فیلیمو و نماوا، فیلم سینمایی «بیحسی موضعی» به کارگردانی و نویسندگی حسین مهکام و تهیهکنندگی حبیب رضایی، بعد از چند هفته اکران در سینما از ۱۰مهرماه وارد چرخه اکران آنلاین شد و با گذشت ۳۰روز، با فروش ۴۳هزار و ۶۷۵ بلیت در دو پلتفرم فیلیمو و نماوا به پایان اکران آنلاین رسید.
این فیلم سینمایی برای اولین بار در فروردین ماه ۹۸ در جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش گذاشته شد. در «بیحسی موضعی»، باران کوثری، حبیب رضایی، پارسا پیروزفر، حسن معجونی، سهیل مستجابیان بازی کردهاند و این فیلم با حضور ستارههای سینما توانست فروش ۸۷۳میلیون و ۵۰۰ هزارتومانی را در اکران آنلاین تجربه کند.
حسین مهکام در چهارمین تجربه کارگردانی خود به سراغ قصه جلال، دانشجوی سابق رشته فلسفه رفته؛ جلال متوجه میشود خواهرش به اختلال روانی دو قطبی مبتلاست و با مردی ثروتمند به نام شاهرخ ازدواج کرده که به شرطبندی بازی فوتبال اعتیاد دارد. جلال با عصبانیت از خانه بیرون میزند تا به خانه دوستش بهمن، برود که یک آهنگساز زیرزمینی است. در مسیر جلال با یک راننده تاکسی به نام ناصر آشنا میشود و آنها شب عجیبی را با هم میگذرانند.
سینمای آنلاین با فیلمهای “روزهای نارنجی”، “سازهای ناکوک” و “تا ابد” در دو پلتفرم فیلیمو و نماوا به کار خود ادامه میدهد.
واکنشهاي مردمي در حمايت از خانم بنياعتماد بهترين قضاوت را بدون تشريفات و تکلفات دادرسي انجام داد، مگر هدف قانون و حقوق چه چيزي بيش از تحقق عدالت و نشاندادن حق است؟
چندي پيش، پس از ماجراي انهدام هواپيماي مسافربري، محمدصادق کوشکي در برنامه جهانآرا که از شبکه افق پخش ميشود، اظهارات توهينآميزي درباره رخشان بنياعتماد و باران کوثري مطرح کرد که با واکنشهاي زيادي در جامعه و افکار عمومي روبهرو شد و نهايتا دادخواهي رخشان بنياعتماد را در پي داشت.
به گزارش عصر ایران روزنامه شرق در گزارشی به ابعاد مختلف رویداد از منظر طرفین آن پرداخت و نوشت: در ادامه به مرور آنچه پس از اين اهانت رخ داد ميپردازيم.
ماجراي توهين محمدصادق کوشکي به رخشان بنياعتماد و باران کوثري
در برنامه جهانآرا راجع به سقوط هواپيما و جانباختگان و اتفاقات ناشي از آن به تفصيل حرف زده شد و طي آن صحبتها کوشکي با کلماتي به دور از ادب و رعايت شأن يک هنرمند، اظهارنظر کرد.
اينکه چطور آنتن زنده سيما، در اختيار افرادي با افکاري اینچنین قرار ميگيرد تا در آن به هنرمندان صاحبنام اهانت کنند، جاي سؤال دارد.
واکنشها به توهين کوشکي به رخشان بنياعتماد و باران کوثري
اما اظهارات کوشکي اعتراض اصناف و نهادهاي مدني را در پي داشت.
در بيانيه انجمن مستندسازان سينماي ايران در اعتراض به توهين محمدصادق کوشکي به رخشان بنياعتماد آمده:
جناب آقاي عليعسگري
رئيس سازمان صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران
اگر برنامههاي تلويزيون و شبکههاي اجتماعي را دنبال ميکنيد حتما از توهين آشکار و بيشرمانه به شأن يک بانوي ايراني و خانواده ايشان و تهديد علني جمع بزرگي از مردم، در يکي از برنامههاي زنده شبکه افق توسط محمدصادق کوشکي، مهمان برنامه مطلع هستيد.
بخشهايي از اين برنامه دستبهدست در شبکههاي اجتماعي ميچرخد و عرق شرم بر پيشاني مردم سياهپوش کشور مينشاند. آيا نميشود پايان و نهايتي براي اين بياحتراميها به شأن و حقوق مردم در صداوسيما متصور بود؟ بانو رخشان بنياعتماد از مفاخر فرهنگ و هنر اين سرزمين و از پيشکسوتان بنام انجمن مستندسازان سينماي ايران است.
ما هرچند به رويه جاري و ساري در برنامهسازيهاي جانبدارانه در شبکه مذکور عادت کرده و به آن وقعي نمينهيم، اما اين اهانت آشکار به شأن يکي از اعضاي خود را برنميتابيم و درخواست برخورد جدي با متخلفين و عذرخواهي رسمي جنابعالي از جامعه هنري و مردم ايران را داريم. سپس خانه سينما نسبت به اين اهانت واکنش نشان داد.
خانه سينما به درخواست رؤساي صنوف و جمع کثيري از اعضاي خود، در اين بيانيه اعتراض خود را به صداوسيما اعلام کرد. متن بيانیه خانه سينما چنين بود:
سالهاست رسانه انحصاري ملي که مدعي ارتقاي فرهنگ و هنر و دانش اجتماعي و حقوق شهروندي است، نهتنها از انجام تکاليف ملي و اصلياش جا مانده، بلکه هرازچندگاهي با خروج خود از مرزهاي اخلاق و انسانيت به بهانه دفاع از ارزشها تداوم تخريبش را در شبکههاي متعدد به رخ ميکشد و در مسير اين مأموريت، چه چهرههايي شاخصتر از هنرمندان جامعه براي آنکه هدف تخريب قرار گيرند؟
اهانت اخير و بيشرمانه صداوسيما به بانويي محترم از جمع کارگردانان سينماي ملي ايران و فرزند هنرمندش، پيش و بيش از آنکه خدشهاي به ساحت اعتبار و ارزش اين سرمايه فاخر فرهنگي و هنري کشور وارد کند، براي ما سينماگران و همه کساني که سينماي اجتماعي او را در تمام اين سالها دنبال کردهاند، گواه گوياييست بر تداوم عامدانه روند ايجاد تفرقه و تخريب توسط سازمان مذکور.
خانه سينما به درخواست رؤساي صنوف و جمع کثيري از اعضاي خود، طي اين بيانيه ضمن اعلام وظيفه اخلاقي، فرهنگي، حرفهاي و صنفي خود در حراست از حيثيت کليه اعضا بهويژه يکي از فاخرترين چهرههاي فيلمسازش و ضمن اظهار تأسف براي مديريت سازماني که ظاهرا بر محتواي توليدات رسانهاش هيچ نظارت هوشمندانهاي ندارد، به نمايندگي از جامعه اصناف سينمايي کشور به مردم ايران اعلام ميکند که همسو با مطالبات مدني و حقجويانه آنها، چشم بر روي اينگونه توهينها و عملکردهاي رسانه ملي نخواهد بست.
همچنين به همه همکاران خود پيشنهاد ميدهد که با خودداري از حضور در برنامههاي بهاصطلاح سينمايي و تحليلي اين رسانه، همدل و همراه در اين اعتراض حرفهاي مشارکت کنند تا اين رسانه گمان نبرد که به اتکاي قدرت و بودجه وافرش ميتواند هر تهمت و توهيني را نثار سينماي ايران و چهرههاي فرهنگي اين سرزمين کند.
کانون کارگردانان نيز در اعتراض به توهين محمدصادق کوشکي به رخشان بنياعتماد نوشت:
«کانون کارگردانان سينماي ايران هتک حرمت بزرگان و سرمايههاي سينماي ايران سرکار خانم رخشان بنياعتماد و جناب آقاي مسعود کيميايي را شديدا محکوم ميکند و در برابر تخريب سينماگران سکوت نخواهد کرد.
کانون کارگردانان سينماي ايران با احترام به تمامي برنامهسازان سيما، رسما از تمامي کارگردانان سينما درخواست ميکند تا عذرخواهي رسمي سازمان صداوسيما در هيچ برنامه تلويزيوني بهعنوان ميهمان و کارشناس شرکت نکنند».
واکنش ناصر فکوهي، جامعهشناس
در همين حال ناصر فکوهي، استاد دانشگاه تهران نيز در واکنش به سخنان توهينآميز محمدصادق کوشکي خطاب به رخشان بنياعتماد نوشت: اظهارنظري که خطاب به خانم رخشان بنياعتماد، بانوي محترم و فيلمساز ايراني بيان شده و سرشار از اهانت است، اگر چنين اظهارنظري را حتي فردي عامي و از اقشاري که قرباني جامعه شده و درون لمپنيسم و اوباشيگري هم سقوط کرده در «چالهميدان» سابق ايراد ميکرد، باعث تأسف بود؛ و وقتي خوانندگان، سوابق گوينده و جايي را که اظهارنظر انجام شده بررسي ميکنند، به حال خود و مملکت تأسف ميخورند.
چگونه ميتوان پذيرفت که تريبونهاي رسمي کشور در اختيار چنين افرادي قرار بگيرد که اين اظهارات سخيف را درباره زنان و دختران اين کشور بيان کنند. آيا اينها دفاع از ارزش است يا توهين و زيرپاگذاشتن هر چيزي که ما در تاريخ چند هزار ساله خودمان به عنوان شرف، ارزش و احترام، ادب و اخلاق اسلامي و ايراني و سنتي داشتهايم؟ نياز به نظر يک کارشناس فرهنگي نيست؛ از هر يک از روستایيان يا افراد ساده و کوچه و خيابان که ميخواهيد بپرسيد ببینید دراينباره چه ميگويند؟ ازاينرو هرچند خانم بنياعتماد با سابقه درخشان خود به دفاع نياز ندارد، بايد پشتيباني کامل خود و تأسف عميق خويش را از ضرباتي که به اين ترتيب به ارزشهاي انقلاب و اسلام و فرهنگ ايراني و بشري وارد ميشود، اظهار کنم. اين سخنها را نبايد به حساب ارزشهاي جامعه ما گذاشت، بلکه بايد آنها را بدترين ضربات براي تخريب اخلاق در اين کشور دانست.
محمدصادق کوشکي کيست؟
با گوگل کردن نام او، همه اطلاعات، مربوط به همین ماجرای توهین کذایی است؛ حکایت آنکسی که با خدشهدار کردن هویت بزرگی، میخواهد خود را بزرگ کند.
محمدصادق کوشکي متولد شهر آباده فارس، استاد دانشگاه است. او فارغالتحصيل دکتراي انديشه سياسي از پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي است که در قامت مدرس و هرازگاهي کارشناس در تلويزيون نيز حضور دارد. کوشکي در سال ۱۳۶۹ وارد دانشگاه امام صادق(ع) شد. در رشته علوم سياسي و معارف اسلامي تا مقطع فوقليسانس تحصيل کرد و به موازات آن در کلاسهاي دانشکده صداوسيما هم حضور داشت. او سپس دکتراي خود را از پژوهشگاه علوم انساني دريافت کرد.
کوشکي در سال ۱۳۷۷ مدير دفتر هنر و ادبيات مرکز اسناد انقلاب اسلامي شد و تا سال ۱۳۸۴ در اين مسئوليت حضور داشته است. کوشکي تأليف را از سال ۱۳۷۹ با کتاب «برگي از باغ» شروع کرد، سپس با کتاب تأملي در انديشه سياسي امام خميني(ره) ادامه داد و اکنون چند اثر علمي به نام او ثبت شده است.
اظهارنظرهاي کارشناسي ايشان از سال ۱۳۸۹ در واکنش به سخنان اسفنديار رحيممشايي در باب مکتب ايراني شروع شد و با نقد دولت حسن روحاني ادامه يافت. او در سال ۱۳۹۳ در همايش دلواپسيم گفت: ما شهيد نداديم تا آمريکا کدخداي ما باشد، هزاران کودک ما يتيم نشدند تا کسي توان نظامي کشور را زير سؤال ببرد.
موضعگيري وکيل رخشان بنياعتماد
گفته ميشود پس از اظهارات کوشکي که عباراتی دوپهلو و توهينآميز نسبت به خانم رخشان بنياعتماد به کار برده بود، اين کارگردان سينما از شخص مورد نظر شکايت کرده است. در مصاحبه کوتاهي با امير رئيسيان، وکيل خانم بنياعتماد، از سرنوشت اين شکايت سؤال کرديم که در ادامه ميخوانيد:
از رئيسيان پرسيديم: «آيا شکايت شما به وکالت از خانم رخشان بنياعتماد به نتيجهاي رسيده است؟» که او به «شرق» گفت: «اين ماجرا زماني که اتفاق افتاد به صورت غافلگيرکنندهاي واکنشهاي مردمي در حمايت از خانم بنياعتماد ديده شد. افکار عمومي و نظرات اقشار مختلف جامعه اعم از هنرمندان يا شخصيتهاي مرجع و محترم اجتماعي نشان داد که باوجود نيت اوليه فرد مورد نظر، اساسا بهکارگرفتن اين ادبيات موجب تحقير مخاطب توهين، يعني خانم بنياعتماد، نشده است بلکه موجب بروز انتقادها و تذکرهاي بيشمار به گوينده شده و اين يعني داوري برحق مردم بهترين قضاوت را بدون تشريفات و تکلفات دادرسي انجام داد، مگر هدف قانون و حقوق چه چيزي بيش از تحقق عدالت و نشاندادن حق است؟
ازقضا مردم بهمثابه يک هيئت منصفه که وجدان اجتماعي را کشف ميکنند نظر خود را اعلام کردند. امروز تلقي عموم مردم اين است که اتفاقا اينگونه اظهارات نشاندهنده سطح نازل تسلط هيجاني و کلامي در يک شخصيت سياسي است که هم مدعي شناخت و دانش سياسي است و هم مدعي توجه به منافع ملي. چگونه ميشود نگران منافع ملي بود و تيشه به ريشه وحدت ملي زد؟ اين کارها هم به خود اين افراد لطمه وارد ميکند و هم جامعهاي را که ملتهب شده است، ناآرامتر ميکند.
به قول مولانا: بيادب تنها نه خود را داشت بد/ بلکه آتش در همه آفاق زد
اينها را مردم ميبينند، مردمي که داور بيطرف و حقيقي هستند. در چنين وضعيتي فرهنگ و ادبيات و هنر ما به يک شخصيت فرهنگي مثل خانم بنياعتماد چه توصيهاي داشت؟ جواب اين بود که «بيا تا داوريها را به پيشِ داور اندازيم».
اين شد که وقتي ديديم حکم در دست مردم است از حکم کاغذي بينياز شديم.
در نتيجه در بحث حق شکايت شخصي خانم بنياعتماد و ادعاي ايشان به عنوان شاکي خصوصي بايد عرض کنم پس از اين ماجرا ما شکايت خود را تنظيم کرديم و آماده اقدام قضائي بوديم و ثبت مقدماتي هم انجام گرفت، ولي با توجه به مطالبي که عرض کردم ضرورت اين کار از بين رفت.
نهايتا در گفتوگويي که با خانم بنياعتماد صورت گرفت، ايشان از حق شخصي خود گذشت و بنا شد شکايت پيگيري نشود. البته دليل ديگر نيز اين بود که منافع ملي و تسلي اجتماعي در اين شرايط ملتهب، موضوعات مهمتري بودند؛ بنابراین صلاح نديدند که اينگونه رفتارها بيشتر از مصالح اجتماعي مورد توجه قرار گيرد».
اما اين سؤال پيش ميآيد که اگر رضايت خانم بنياعتماد جلب نميشد، نتيجه اين شکايت چه ميتوانست باشد؟ رئيسيان در پاسخ به اين پرسش به «شرق» گفت: «اول اينکه رضايت خانم بنياعتماد با اين عذرخواهي جلب نشد، بلکه اساسا گذشت کردند. تفاوت اين دو در اين است که رضايت از موضع سازش و توافق است، اما گذشت يک امر اخلاقي است که صرفا مبتنيبر بزرگواري گذشتکننده است و هيچ مابازايي هم ندارد. اما درباره اينگونه شکايتها بايد عرض کنم در مواردي که تابهحال در آنها حضور داشتهام، حتي يکبار هم نديدم متهم در مرجع قضائي اظهارات خود را تکرار کند.
اغلب مدعي شدهاند که منظورشان شاکي پرونده نبوده يا گفتهاند منظورشان با برداشت عموم تفاوت دارد و جملاتشان را جور ديگري تفسير کردهاند يا در مواردي که هيچ دفاعي نتوانستند بکنند مدعي شدهاند که خبرنگار در جملاتشان تغيير داده است که ازقضا ديواري کوتاهتر از ديوار همان رسانهاي که ابزار قرار دادهاند پيدا نکردند و اين امر براي رسانهها يک نشانه است که انعکاسدهنده مطالب غيراخلاقي، غيرقانوني و غيرواقعي نباشند و ايکاش درس عبرت باشد که متأسفانه نيست. اما در هر حال تقريبا تمام اين افراد که در مقابل رسانهها اسير فضا ميشوند و کار فکرنشدهاي ميکنند، در مرحله دادرسي تلاش ميکنند ثابت کنند که چنين رفتاري را مرتکب نشدهاند».
هیچ قانون و آئین نامه مدونی هم برای مشخص کردن چهارچوب و سیستم وجود ندارد که بفهمیم تا چه حد این ممنوع التصویریها بحق یا ناحق بوده است!
عصر ایران ؛ کاوه معین فر – روز گذشته (چهارشنبه 24 مرداد) الهام غفوری یکی از تهیهکنندگان فیلم سینمایی «قسم» ساخته محسن تنابنده در مصاحبهای با خبرگزاری مهر از ممنوع التصویری مهناز افشار در تلویزیون گفت: «چندی است که تیزرهای تبلیغاتی این فیلم در حالی از تلویزیون پخش میشود که پلانهای مهناز افشار بهعنوان بازیگر نقش اصلی فیلم در لانگ شات قرار دارد. ما بارها برای پخش تیزر با دست اندرکاران تلویزیون صحبت کردهایم اما دلیل این امر را نمیدانیم در واقع این تیزرها به گونهای است که مهناز افشار به عنوان نقش اصلی در آنها دیده نمیشود.»
همزمان با آن مدیر روابط عمومی شرکت سینمایی خانه فیلم و پخشکننده «ایده اصلی» ساخته آزیتا موگویی، با اشاره به پخش نشدن تیزرهای این فیلم از صداوسیما گفت: « بعد از آنکه تیزرهای فیلم ایده اصلی به کارگردانی آزیتا موگویی آماده شد، آن را به صداوسیما ارائه کردیم اما به ما اعلام شد که باید بخشهایی که هانیه توسلی در آن حضور دارد، حذف شود.[…] به ما اعلام شد پخش تصویر و صدای هانیه توسلی در قالب تیزر و برنامههای دیگر ممنوع است.»
مدتی قبل هم (در یک سال اخیر) باران کوثری (بازیگر)، حجت الاسلام زائری!احسان کرمی (مجری) و … ممنوع التصویر شده بودند، سوال مهم این است که چرا و به چه دلیلی این افراد ممنوع التصویر میشوند؟ چه اتفاقی باعث میشود چنین تصمیمی درباره آنها گرفته شود؟
با توجه به این ممنوع التصویریهای گاه و بیگاه که می توان گفت دامن اکثریت هنرمندان راگرفته، در نگاهی اجمالی به گذشته میتوان بیاد آورد چه کسانی در صداوسیما بوده اند و بعد ممنوع التصویر شدهاند: حسین پاکدل، فاطمه معتمدآریا، مهران مدیری، پریناز ایزدیار، محمدرضا شهیدیفرد، محمود شهریاری، سید جواد یحیوی و …
در این لیست از بازیگران و هنرمندان گرفته تا مجریان دست پرورده خود صداوسیما دیده می شود و دلیل ممنوع التصویری هر کدام با دیگری فرق دارد، یکی به دلیل موضع سیاسی انتخاباتی و دیگری بخاطر انتشار یک ویدیو مهمانی خصوصی اش و حتی برخی به دلیل محبوبیت بیش از حد یا شلوارک پوشیدن در یک کشور خارجی!
هیچ قانون و آئین نامه مدونی هم برای مشخص کردن چهارچوب و سیستم وجود ندارد که بفهمیم تا چه حد این ممنوع التصویریها بحق یا ناحق بوده است، تنها چیزی که هست اینست که یک دورهای هستند و یک دورهای نیستند، بدون هیچ توضیحی!
باید به مدیران مربوطه صدا و سیما یادآوری کرد: فیلم سینمایی محصول سرمایه، زحمت و هنر مجموعهای متنوع از فعالان حوزه سینماست که از سرمایهگذاران، هنرمندان و حتی عواملی چون مسؤول پذیرایی، حمل و نقل و … را شامل می شود.
تیزر تلویزیونی یکی از بهترین و مهمترین مواد تبلیغی یک فیلم سینمایی است و با هیچ معیاری نمیتوان پذیرفت که امکان بیشتر دیده شدن آن را دریغ کنند به دلیل حضور یک بازیگر (هر کسی باشد فرقی نمی کند).
زمانی که امکان دیده شدن یک فیلم گرفته میشود (تفاوتی نمی کند هر فیلمی که در چارچوب قانون تولید شده باشد) در واقع جلوگیری از نمایش نتیجه عملکرد و زحمات تمام آن اعضا تولید فیلم است. آیا این عادلانه است؟
اساسا این ممنوع التصویر بازی چه دستآوردی داشته است غیر از بی اعتمادی مخاطب؟ آیا با نشان ندادن کسی که در میان مردم جایگاهی دارد دل مردم را بدست آوردهایم یا دل چند مدیر که به هر دلیلی دستور ممنوع التصویری را صادر کردهاند و هیچ شفافیتی هم برای حکمشان صورت نگرفته است!
از منظری دیگر و سادهتر باید گفت در زمانهای که حمایت از کالای ایرانی اولویت امور است آیا این اقدام صدا و سیما در تضاد با حمایت از کالای فرهنگی ایرانی محسوب نمیشود؟