برچسب: انتخابات

  • عباس عبدی: افزایش مشارکت به سود پزشکیان است / او نامزد اول اصلاح طلبان است

    عباس عبدی: افزایش مشارکت به سود پزشکیان است / او نامزد اول اصلاح طلبان است

    بر اساس نظرسنجی‌هایی که انجام شده، مشخص است که حدود ۵۰ تا ۵۲ درصد است اما به دلایل مختلف طی دو سه روز آینده این درصد بیشتر خواهد شد. امروز هم رهبری تأکید کردند بر افزایش مشارکت و این خیلی خوب است و این سبب افزایش رای پزشکیان خواهد شد. میزان رأی آقای جلیلی تا الان حدود ۲۳ درصد است… دعوت رهبری به مشارکت در انتخابات به این دلیل است که جایگاه کشور و موضع کشور را تقویت خواهد کرد.

    عباس عبدی: افزایش مشارکت به سود پزشکیان است / او نامزد اول اصلاح طلبان است

    در حالی که مسعود پزشکیان در مناظره سیاسی اعلام کرد افراد حاضر در ستاد تبلیغاتی او خودشان آمده‌اند، عباس عبدی فعال اصلاح‌طلب با حضور در ویژه‌برنامه شبکه خبری المیادین گفت که ظریف و تیم او، مشاور اصلی پزشکیان در سیاست خارجی هستند.
    به گزارش ایسنا، عباس عبدی سه‌شنبه ششم تیر ۱۴۰۳ در استودیو ویژه انتخابات شبکه المیادین در تهران حضور یافت و با بیان این‌که نمی‌توان گفت که پزشکیان نماینده جریان اصلاح‌طلبی است، اعلام کرد که محمد جواد ظریف مسئول و مشاور اصلی مسعود پزشکیان در امر سیاست خارجی و موضوع هسته‌ای است.
    عبدی در ابتدای این مصاحبه گفت: معلوم است که من از آقای پزشکیان حمایت می‌کنم. دلیلش هم این است که او قویترین تیم سیاست خارجی را از جمله آقای ظریف را در اختیار دارد. آن‌ها کارنامه (عملکرد) تاریخی خوبی دارند و نمی‌توان از این جهت وی را با نامزدی دیگر مقایسه کرد. برای همین یکی از دلایل افزایش محبوبیت و رأی پزشکیان این رویکرد او در سیاست خارجی و کمک از این گروه است.
    مجری المیادین اشاره کرد: اما ظاهرا حضور پزشکیان در مناظره سیاسی روز دوشنبه، کمی طرفداران او را ناامید کرد وقتی که درباره مسائل پرونده هسته‌ای مکررا تکرار می‌کرد، نمی‌دانم.
    عبدی پاسخ داد: خیر اینطور نیست. مواضع او در خصوص برنامه هسته‌ای کاملا روشن است… درباره برجام و این موضوع، مشاور آقای پزشکیان، آقای ظریف و تیم همراه ایشان هستند… الان در اجرای برجام کسی تردیدی ندارد حتی دولت  شهید رئیسی هم آن را دنبال کرد؛ لذا در این مسئله اختلافی وجود ندارد.
    وی در پاسخ به سوالی درباره چرایی حضور ظریف در کنار پزشکیان و این‌که او در کنار این نامزد چه نقشی ایفا می‌کند با توجه به این‌که وی پیشتر در مقاطعی محبوبیت بالایی داشت، گفت: ‌همین الان هم آقای ظریف محبوبیت بالایی در جریان اصلاح طلبی دارد. اکثریت از ظریف حمایت می‌کنند. از حیث محبوبیت بین مردم هم او شخص محبوب و نفر اول است و می‌توان گفت که تردیدی در این خصوص نیست.
    مجری المیادین گفت: شما از عدم رضایت مردم ایران از وضعیت کنونی‌شان صحبت می‌کنید، آیا پزشکیان نامزد اصیل جریان اصلاح طلبی است؟
    عبدی گفت: حقیقت این است که در رقابت انتخاباتی، شش نفر تایید صلاحیت شده‌اند و شما یا باید بر این اساس در انتخابات شرکت کنید یا نکنید. اصلاح طلبان تصمیم گرفتند شرکت کنند؛ لذا اصلاح‌طلبان از پزشکیان حمایت می‌کنند و او نامزد اول اصلاح‌طلبان است و فاصله او با نامزد بعدی در نظرسنجی‌ها بیشتر هم خواهد شد.
    مجری المیادین پرسید: آقای پزشکیان می‌گوید من دولت سوم روحانی نیستم. از این صحبت چه میفهمیم؟
    عبدی پاسخ داد: خب وقتی یک چیزی می‌گویند و شما را به آن تشبیه می‌کنند، این‌که به شما ارتباطی ندارد و شما هم در توجیه خودتان این حرف را میزنید. او وزیر دولت خاتمی بود اما نمی‌خواهم بگویم او ادامه دولت خاتمی هست هر چند برای اصلاح طلبان افتخار است که ادامه دولت خاتمی باشند. اصولگرایان این اتهام را وارد می‌کنند در حالی که خیلی از وزرای دولت روحانی هم نزدیک به دولت خاتمی بودند. چرا او را به ادامه دولت خاتمی متهم نکردند. این بازی خوبی نیست. او هویت مستقل خود را دارد.
    مجری المیادین یادآوری کرد:اصلاح طلبان دولت روحانی را اصلاح طلب اصیل تلقی نمی‌کردند.
    عبدی گفت: این به این دلیل است که روحانی در حقیقت از جناح اصولگرایان بود و وارد انتخابات شد. او این هویت را داشت. از بین آن نامزدان هم من از روحانی حمایت کردم درحالی که ارتباطی با او نداشتم و او تنها نامزد میانه‌رو بود. و انتخاب بین قالیباف و روحانی بود. و به دلایل مختلف روحانی را حمایت کردیم.
    عبدی افزود: هنگامی که آقای پزشکیان میگوید من اصولگرا هستم معنایش این نیست که متعلق به جناح اصولگراست بلکه اصولی دارد که به آن متعهد است؛ لذا اصلاح گرایان از این اصولگرایی حمایت می‌کنند. مشکل ما این است که اصولگرایان به اصول پایبند نیستد و ادعا می‌کنند که اصولگرا هستند. رفتارشان بر خلاف ارزش‌های اصولگرایی است.
    مجری المیادین گفت، ما مواضع شما را دنبال می‌کنیم و همیشه می‌بینیم که با نوعی سرخوردگی درباره عملکرد اصلاح طلبان صحبت می‌کنید. عملکرد اصلاح طلبان را در این مدت چطور ارزیابی می‌کنید؟
    عبدی گفت: اصلاح‌طلبان در برهه‌ای دچار بحران فکری شدند و سیاست‌های اصلاح‌طلبی در برهه‌ای به بن‌بست رسید و خیلی‌ها از این انتقاد کردند… در این انتخابات من از اولین کسانی بودم که وارد صحنه شدم و از پزشکیان حمایت کردم. در انتخابات قبل من فعالیت نکردم. تحلیل من این است که رهبر انقلاب تصمیمی برای باز کردن فضا گرفت و وضعیت الان مثل گذشته نیست و صلاحیت پزشکیان هم تایید شد. در انتخابات گذشته نمی‌توانستیم آقای همتی را نامزد اصلاح طلبان بدانیم. با این حال نمی‌خواهم بگویم که پزشکیان نماینده اصلاح طلبان است چنین ادعایی نمی‌کنیم. ولی من میفهمم که پزشکیان صحبتها و ادبیات و رفتارش با دیگر اصولگرایان فرق دارد و نزدیک به اصلاح‌طلبان است؛ لذا اصلاح‌طلبان از او حمایت می‌کنند.
    در خصوص میزان مشارکت نیز عبدی گفت: بر اساس نظرسنجی‌هایی که انجام شده، مشخص است که حدود ۵۰ تا ۵۲ درصد است اما به دلایل مختلف طی دو سه روز آینده این درصد بیشتر خواهد شد. امروز هم رهبری تأکید کردند بر افزایش مشارکت و این خیلی خوب است و این سبب افزایش رای پزشکیان خواهد شد. میزان رأی آقای جلیلی تا الان حدود ۲۳ درصد است… دعوت رهبری به مشارکت در انتخابات به دلیل است که جایگاه کشور و موضع کشور را تقویت خواهد کرد.
    المیادین پرسید: چه چیزی سبب می‌شود اینقدر مطمئن باشید که افزایش مشارکت به سود پزشکیان خواهد شد؟
    عبدی گفت: دلیل اول این که این یک تحلیل است و دوم این که این حقیقت است. شما نظرسنجی‌ها را ببینید متوجه می‌شوید که… افزایش مشارکت نشان می‌دهد که این امر به سود پزشکیان خواهد شد. بقیه نامزدها یا درصدشان ثابت است یا کاهشی.
  • حمایت ۵۴۴ نماینده ادوار مجلس از پزشکیان

    حمایت ۵۴۴ نماینده ادوار مجلس از پزشکیان

    امید است با همراهی و حمایت شما ملت بزرگ و هوشیار ضمن غنیمت دانستن فرصت پیش آمده با خلق حماسه ای دیگر در ۸ تیرماه، کارآمدی و امید را به کشور بازگردانیم.

    حمایت ۵۴۴ نماینده ادوار مجلس از پزشکیان

    ۵۴۴ نفر از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی با صدور بیانیه‌ای حمایت خود از مسعود پزشکیان نامزد انتخابات چهاردهمین دوره ریاست‌جمهوری را اعلام کردند.
    به گزارش ایسنا، متن بیانیه حمایت ۵۴۴ نفر از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی در حمایت از مسعود پزشکیان نامزد انتخابات چهاردهمین دوره ریاست‌جمهوری به شرح زیر است:
    «به نام خداوند جان وخرد
    ملت شریف و بزرگوار ایران
    هم اکنون که در ایام انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری در معرض امتحانی دیگر قرار گرفته ایم، اینجانبان نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی، به منظور اعمال حق تعیین سرنوشت خود، نجات کشور از ورطه مشکلات عدیده، ایجاد وحدت و یکپارچگی ملی و گسترش فضای امید و نشاط اجتماعی و بهره گیری از تخصص و کارشناسی در اداره امور کشور و پرهیز از عواقب انزوا و انفعال بیهوده، شرکت در انتخابات حاضر را امری ضروری می دانیم و با توجه به شناختی که از جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان داریم و نظر به دیدگاه ها و مواضع بجا و دلسوزانه ایشان در مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و داشتن خصایصی نظیر سلامت و پاکدستی، شجاعت و پایمردی، تواضع و فروتنی و پایبندی به موازین اخلاقی، از ایشان حمایت کرده و به او رأی می دهیم.
    امید است با همراهی و حمایت شما ملت بزرگ و هوشیار ضمن غنیمت دانستن فرصت پیش آمده با خلق حماسه ای دیگر در ۸ تیرماه، کارآمدی و امید را به کشور بازگردانیم.
    به امید پیروزی برای ایران»
  • ظریف : اجازه نخواهیم داد دروغ بر کشور حاکم شود و عده‌ای با آمارسازی، دروغ به خورد ملت بدهند/ ما اکثریت هستیم به این شرط که پای صندوق رای برویم

    ظریف : اجازه نخواهیم داد دروغ بر کشور حاکم شود و عده‌ای با آمارسازی، دروغ به خورد ملت بدهند/ ما اکثریت هستیم به این شرط که پای صندوق رای برویم

    ظریف : یقینا مردم فرق میان پزشکیان که مخالف فیلترینگ است با کسانی که فضای مجازی را فیلتر کرده‌اند و خودشان فیلترشکن می‌فروشند به خوبی می‌دانند.

    ظریف : اجازه نخواهیم داد دروغ بر کشور حاکم شود و عده‌ای با آمارسازی، دروغ به خورد ملت بدهند/ ما اکثریت هستیم به این شرط که پای صندوق رای برویم


    عضو ستاد انتخاباتی مسعود پزشکیان گفت: همه ناراحتی‌ها، دلخوری‌ها و نارضایتی‌های اجتماعی تنها با حضور در پای صندوق‌های رأی درمان و رفع می‌شود.

    به گزارش خبرنگار ایرنا، محمدجواد ظریف شامگاه سه‌شنبه در جمع هواداران مسعود پزشکیان نامزد چهاردهمین دوره ریاست جمهوری در سالن هلال احمر شهر زنجان با تاکید بر اینکه اجازه نخواهیم داد دروغ بر کشور حاکم شود و عده‌ای با آمارسازی، دروغ به خورد ملت بدهند، افزود: ما دنبال رو راه شهدا هستیم که برای آزادی و استقلال کشور جان خود را فدا کردند و ما هیچگاه بر روی آزادی و استقلال کشور معامله نخواهیم کرد.

    وی اضافه کرد: مردم بزرگترین نماد توانمندی کشور هستند و این مردمند که ایران را حفظ و در برابر فشارها و تحریم ها مقاومت کردند و قطعا اینبار نیز در پای صندوق های رای مشارکت حداکثری خواهند داشت.

    ظریف افزود: حضور مردم در پای صندوق های رای در سال ۹۲ و ثبت مشارکت ۷۳ درصدی در انتخابات به ما قدرت داد و یقین دارم شرکت مردم در انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری در روز جمعه نیز دوباره این قدرت را به ما خواهد داد.

    ظریف با بیان اینکه نباید مردم را محدود و تحریف کرد چون مردم ایران شایسته احترام و عزت هستند، خاطرنشان کرد: مردم،‌ قهرمان، پیروز و دیپلمات واقعی هستند و یقین دارم اجازه نخواهند داد گروهی مزد بگیر در خارج از مرزها این چنین القا کنند که فرقی نمی کند چه کسی در پاستور بنشیند، بلکه قطعا فرق می کند.

    وی در تبیین این موضوع،‌ تاکید کرد: وقتی خاتمی رییس جمهور شد مورد احترام جهان بود و تا زمان ریاست جمهوری او هیچ تحریمی بر این کشور اعمال نشد.
    وزیر سابق امور خارجه ایران ادامه داد: به سخن کسانی که برای نگهداشتن مردم در خانه در روز انتخابات مزد می گیرند گوش نکنیم و قطعا مردم هرگز به این وطن فروشان گوش نخواهند کرد و آنها آرزوی جدا کردن مردم از دولتشان را به گور خواهند برد.

    ظریف ادامه داد: دولت آینده با پشتیبانی مردمی، حق مردم را خواهد گرفت و اجازه نخواهد داد تحریم ها ادامه پیدا کند و ایرانی در جهان تحقیر شود.
    وی افزود: ما نیازمند نامزدهای اجاره ای و دلال سیاسی نیستیم که هر دفعه به عرصه انتخابات وارد و خارج می شوند و پست و مقام می گیرند.

    ظریف اضافه کرد: ما نیازمند رجل سیاسی واقعی مثل پزشکیان هستیم و با هم می گوییم که همراه شو عزیز تنها نمان، کین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود.
    وزیر سابق امور خارجه ایران ادامه داد: مردم فرق پزشکیان تخصص گرا، پاکدست و معتقد به قدرت دختران و زنان را با چهار کاندیدای دیگر به خوبی می‌دانند و یقینا فرق میان پزشکیان که مخالف فیلترینگ است با کسانی که فضای مجازی را فیلتر کرده‌اند و خودشان فیلترشکن می‌فروشند به خوبی می‌دانند.

    ما اکثریت هستیم به این شرط که پای صندوق رای برویم

    وی گفت: ما اجازه نخواهیم داد دوباره زمانی برسد که گوشت از ۱۰۰ هزار به ۷۰۰ هزار تومان برسد و گروهی از خون شهدا ارتزاق کنند.
    ظریف با بیان اینکه ما برای همه نامزدهای ریاست‌جمهوری احترام قائل هستیم، افزود: فرصت انتخاب واقعی ما روز جمعه بوده و ما اکثریت هستیم به این شرط که پای صندوق رای برویم و اجازه ندهیم در این کشور قدرتمند که تمامی توانمندی‌های جغرافیایی، فرهنگی و تمدنی را دارد کسی میان خانواده‌اش شرمنده باشد، اگر پای صندوق نرفتیم باید خودمان را شماتت کنیم.

    مصطفی پورمحمدی، مسعود پزشکیان، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی، محمدباقر قالیباف و سید امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی ۶ نامزد تایید صلاحیت شده چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هستند که فعالیت انتخاباتی‌شان طبق مقررات از زمان اعلام اسامی آنان توسط وزارت کشور آغاز شد و تا ۲۴ ساعت پیش از آغاز فرآیند اخذ رأی یعنی ساعت هشت صبح روز پنجشنبه هفتم تیر ۱۴۰۳ پایان می‌یابد.
    چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هشتم تیرماه ۱۴۰۳ برگزار می شود.

  • یک جهان کم‌آگاهی، یک ایران فرصت بر باد رفته!

    یک جهان کم‌آگاهی، یک ایران فرصت بر باد رفته!

    اصل داستان همان کنایه است: یک جهان کم‌آگاهی، یک ایران فرصت بر باد رفته! فرصت هایی که توهمات از دست ملت گرفته و دنیای مطلوبی که با اوهام ساخته نمی‌شود. کاری نکنیم که بعد از روز جمعه حسرت یک فرصت طلایی از دست رفته را بخوریم. به تعبیر سعدی: به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل/ و گر مراد نیابم به قدر وُسع بکوشم

    یک جهان کم‌آگاهی، یک ایران فرصت بر باد رفته!

       عصر ایران؛ مهرداد خدیر- جان کلام مصطفی پورمحمدی در واپسین مناظره همین جمله بود: “یک جهان کم آگاهی، یک ایران فرصت بر باد رفته”.

    روشن است شیخی که تصریح کرد نه آیت‌الله است نه دکتر، آشکارا به سعید جلیلی نامزد پرادعای انتخابات ریاست جمهوری طعنه و کنایه می‌زد که بارها و بارها دراین روزها گفته و نوشته است: “یک جهان فرصت، یک ایران جهش”.

    اصل شعار آقای جلیلی البته احتمالا در ابتدا این بوده: “یک جهان فرصت، یک ایران ظرفیت” اما آن قدر در نوبت‌های قبل کلمات “فرصت” و “ظرفیت” را به کار برده بود که این بار ترجیح داد به جای فرصت بگوید جهش و شاید برای قافیه سازی بهتر بود به جای فرصت نیز کلمه‌ای در ردیف آن می‌نشاند و مثلا: دهش! اگرچه دهش معنای گسترده‌تری دارد و به معنی بخشایش و گشاده‌دستی است.

    به هر رو نقش پررنگ آقای پورمحمدی در این چند مناظره این بود که سعید جلیلی را چنانچه دیروز نوشتم از سایه بیرون آورد و زیر تیغ تیز آفتاب بنشاند و وقتی شبانگاهان دوشنبه چنین کرد و بحث ممانعت او در مزایای قراردادی گازی ولو با معایبی را پیش کشید و مخالفت‌های او با تشکیل انجمن‌های مردم نهاد پیدا بود که ظهر روز بعد و زیر آفتاب پیدا بود که نور بیشتری بر مرد سایه‌نشین  خواهد افکند و ضربۀ نهایی طعنه به شعار او و انکار تمام مدعاها بود: یک جهان کم آگاهی، یک ایران فرصت بر باد رفته.

    او قبل از آن هم ادعای رشد اقتصادی را که با اتکا به افزایش فروش نفت از بام تا شام تکرار می کند با اشاره به شاخص های بازار سرمایه زیر سوال برده بود.

    در این باره که چرا آقای پورمحمدی سعید جلیلی را سیبل قرار داد و پیکان کنایه ها را به جانب او روانه کرد چند احتمال متصور است:

    نخست این که بخت جلیلی را بیش از قالیباف می‌داند و معتقد است یا قالیباف النهایه کنار می‌رود یا به دور دوم راه نمی‌یابد.

    حدس دوم این است که همان نقش دکتر ولایتی در سال 92 را ایفا می‌کند که با حمله به جلیلی برای رقیب اصلی او که در آن زمان حسن روحانی بود و حالا مسعود پزشکیان است برای نامزد دیگر فضاگشایی می‌کند. کما این که پورمحمدی فضا را تغییر داد و سعید جلیلی را گوشه رینگ برد و صدای او را بلند کرد.

    حدس سوم این است که واقعا برای خود بخت بلندی قایل است و آمده رییس جمهور شود هر چند آدم معقولی به نظر آمد و در میان پاسخ به پرسش های بیرون مناظره هم متبحر جلوه کرد.

    جایی از او دربارۀ اشتهار به شدت عمل های دهۀ 60 پرسیده شد و دو گونه توضیح داد: نخست این که «اشداء علی الکفار» را انجام داده و نوبت «رُحماء بینهم» است و البته در کنار «کفار»، «منافقین» را هم آورد.

    دوم هم اشاره به  نزد مرحوم آیت‌الله منتظری می‌برده که در آن زمان قائم مقام رهبری بوده و مرحوم امام اختیاراتی در این زمینه را به او تفویض کرده بود.

    ادبیات او دربارۀ آقای منتظری هیچ شباهتی با گفتارهای رسمی و رییس خود – محمدی ری شهری- نداشت و یادآور شد در جمعه‌هایی که برای دیدار با پدر و مادر به قم می رفته عصرها به آقای منتظری مراجعه می کرده و در حالی که ملاقات‌های عمومی تمام شده بود در خلوت و «با لباس خانه و اندرونی» او را می‌پذیرفته و جایی هم گفته بود در عفوها از آقای پورمحمدی یاد بگیرید.

    نوبت دیگر که پاسخ دقیقی داد دربارۀ اختیارات ریاست جمهوری بود که گفت: آنچه در قانون اساسی آمده مشکوک و مبهم است و بخسی از اختیارات باید پس گرفته شود. این پاسخ هم نشان می داد از عمق سیاسی برخوردار است.

    این نوشته اما نه به معنی آن است که نویسندۀ این سطور به آقای پورمحمدی رأی می دهد یا این رسانه به سوی او گرویده است. در تبیین همان است که گفت: یک جهان کم‌آگاهی و ادعا و یک ایران فرصت برباد رفته.

    واقعیت همین است: “وهم” به جای “فهم” فرصت‌های بسیاری از ایران را از ایران را گرفته است.

    یادمان باشد: توهم با تخیل تفاوت دارد. اقتدارگرایان بیشتر اهل توهّم‌اند تا تخیل. به همین خاطر با ادبیات مشکل دارند و دوست دارند آدمیان به جای تخیل توهم زده باشند.

    در آغاز آوردم که شاید شعار اصلی جلیلی این بوده: “یک جهان فرصت، یک ایران ظرفیت” و چون “فرصت” و “ظرفیت” را زیاد تکرار کرده به جای ظرفیت، جهش گذاشته است.

    بر این سیاق می توان گفت شاید مراد آقای پورمحمدی هم از کم‌آگاهی و ادعا «وهم» بوده است و آنچه از دست رفته فهم.

    جدای اینها یادمان باشد رأی جمعۀ ما سودی هم نداشته باشد زیان ندارد. به اعتبار این سخن سعدی:

     به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
       و گر مراد نیابم به قدر وُسع بکوشم

  • کرباسچی: رئیس جمهور شدن قالیباف یا جلیلی به نفع کشور نیست /مردم باید احساس کنند در عصبانیتی که دارند تنها نیستند /به پزشکیان می گویم خودت باش

    کرباسچی: رئیس جمهور شدن قالیباف یا جلیلی به نفع کشور نیست /مردم باید احساس کنند در عصبانیتی که دارند تنها نیستند /به پزشکیان می گویم خودت باش

    کرباسچی، براین عقیده است که گرفتاری‌های اقتصادی خیلی مردم را ناامید می‌کند، مردم را عصبانی می‌کند و یک بخشی از رأی‌ندادن‌ها معلول عصبانیتی است که بخشی از آن مربوط به مسائل اقتصادی است.

    کرباسچی: رئیس جمهور شدن قالیباف یا جلیلی به نفع کشور نیست /مردم باید احساس کنند در عصبانیتی که دارند تنها نیستند /به پزشکیان می گویم خودت باش

    «غلامحسین کرباسچی» به ندرت مصاحبه می کند. معمولا هم به پاسخ هایی کوتاه بسنده می کند. با این حال صریح و روشن سخن می گوید. این روزها او نیز همانند بسیاری از فعالان سیاسی کشور درگیر یک انتخابات سرنوشت ساز است. انتخاباتی که اگرچه تا به امروز نتوانسته خاطرات باشکوه سال های ۹۶ و ۷۶ را زنده کند اما گروه های مختلف سیاسی کشور را بار دیگر سر ذوق آورده تا شاید دیگربار بتوانند کشور را از بحران های پی در پی بیرون بیاورند.
    او در گپ و گفتی که در همین روزهای انتخاباتی در دفترش با خبرآنلاین داشت، تایید صلاحیت پزشکیان در انتخابات پیش رو را یک فرصت می داند و می گوید؛«به کسی رأی دهیم که تورم را بالا نبرد، روی اعصاب مردم راه نرود، یقه مردم را در خیابان نگیرد. خیلی وقت‌ها شما یک آدم‌هایی را باید انتخاب کنید، نه برای این‌که یک کاری را بکنند، برای این‌که یک کاری را نکنند.»
    کرباسچی ابایی ندارد از اینکه صریحا بگوید فعالیت سیاسی برای کسب قدرت است و تاکید دارد؛«معلوم است که افراد سیاسی می‌خواهند در حکومت باقی بمانند.» او پزشکیان را یک مدیر صادق می داند و می گوید؛« به او می گویم خودت باش»
    با کرباسچی از انتخابات ۷۶ و تصمیم خاتمی برای کاندیداتوری حرف زدیم، از روزهای حضورش در شهرداری تهران و زندانی شدن، از استانداری اصفهان، از انتخابات ۱۴۰۳ و ….
    مشروح گفتگوی خبرآنلاین با غلامحسین کرباسچی، دبیرکل پیشین حزب کارگزاران را بخوانید؛
    کرباسچی
    *۴۶ سال از انقلاب می گذرد و ما همواره این جمله «ما در شرایط حساس کنونی به سر می بریم» را می شنویم. این جمله را آن قدر به مناسبت و بی مناسبت شنیده ایم که از فرط تکرار به امر مبتذلی تبدیل شده. این روزها هم مجددا این جمله بسیار تکرار می شود، اگر شما هم معتقد هستید این موضوع واقعیت دارد فکر می کنید فرق الان با شرایط حساس گذشته چه بوده ؟
    شرایط حساس کنونی یعنی چه؟ یعنی ما هر وقت مسائل مردم را نمی توانیم حل کنیم این مسائل روی هم انباشته می شود و تبدیل می شود به شرایط حساس. واقیعت این است که از ابتدا خیلی از مسائل روی هم انباشته شده و هنوز نتوانسته ایم تکلیف خیلی از مسائل ساده را روشن کنیم.

    خوب و بد آدم ها نه به ریش است نه به بی ریشی

    ما هنوز نتوانسته ایم بر سر این مسئله توافق کنیم که خوب و بد آدم ها نه به ریش است و نه به بی ریشی. نه به موی بلند و نه به موی کوتاه. این مثال ساده را برای این زدم که شما هم ریشتان بلند است و هم گیستان و خیلی ها ممکن است شما را بر اساس همین ظاهرتان قضاوت کنند.
    *پس معتقدید که ما هنوز از شرایط حساس کنونی عبور نکرده ایم؟
    بله، یعنی از یک سری مسائل ساده هنوز عبور نکرده ایم. فرضا در مورد ایران با این سابقه باستانی و ملیت هنوز نتوانسته ایم برای عده ای این موضوع را حل کنیم که خدا و پیغمبر بجای خود ولی ایران باستان و کوروش و تخت جمشید هم جزو ایران هستند. برای چه باید با این موضوع لجاجت کنیم و نیرو بفرستیم که کسی سر قبر کوروش نرود.
    *این پیوند البته قبلا وجود داشته. شیرخدا و رستم دستان درکنار یکدیگر می آمده.
    از حیث هویتی این ها اصلا از هم جدا نیست،خدا آقای مطهری را رحمت کند ایشان کتاب«خدمات متقابل اسلام و ایران» را برای این نوشت تا به خیلی ها اثبات کند که ایرانی بودن و مسلمان بودن دوچیز جدا از هم نیستند.

    در همه انتخابات ها شرکت کرده ام به جز…

    *این دوقطبی ایجادکردن از هنرهای ما است.
    چون یک عده‌ای حرفی برای گفتن ندارند، به یک چیزهایی متوسل می‌شوند که واقعیت ندارد و به تعبیری ابهت و عظمت آن چیز را هم از بین می‌برند و خیلی ناجوانمردانه با خیلی از ارزش‌ها برخورد می‌کنند.
    *شما در دو، سه انتخابات اخیر شرکت کردید؟
    من فکر می‌کنم در همه انتخابات‌ها در جمهوری اسلامی شرکت کردم، غیر از مرحله دوم این انتخابات ۱۴۰۰.
    *با استدلال شرکت نکردید؟
    دیگر دیدم خیلی معلوم است و این لیستی که آمده بالا، الحمدلله یکدست هستند و هر کسی برود، فرقی نمی‌کند؛ یعنی به آن معنا انتخابی نبود. قبلش چهار تا آدمی بود که آدم می‌گفت شاید این‌ها بهتر از بقیه باشند، ولی این‌ها همه سر و ته یک کرباس بودند.

    خیلی وقت ها باید آدم هایی را انتخاب کرد برای اینکه کاری نکنند نه برای اینکه کاری کنند!

    *من هم با همین استدلال در دو، سه انتخابات اخیر شرکت نکردم. در روزنامه شما هم نوشتم. استدلالم این بود که انتخابات معنا دارد و معنای حداقلی‌اش این است که صاحب گفتمان‌های کلان سیاسی در انتخابات شرکت دارند و مردم می‌توانند به آن کسی که دلشان می‌خواهد رأی دهند.
    خیلی وقت‌ها شما یک آدم‌هایی را باید انتخاب کنید، نه برای این‌که یک کاری را بکنند، برای این‌که یک کاری را نکنند. یعنی اگر ما یک آدم‌هایی، یک مدیرهایی، حالا وکیل، وزیر، نماینده یا رئیس جمهوری داشته باشیم و از او خواهش کنیم که کار بد نکن و او هم به حرف ما گوش کند باید برویم و خدارا شکر کنیم.
    بعضی از این منتخبین هستند که آدم قانع به این است که این‌ها کار بد نمی‌کنند؛ حالا کار خوب هم از آن‌ها نمی‌آید، ولی کار بدنکردن هم خودش یک انتخاب خیلی مهمی است، یعنی ما اگر کسانی را از اول انقلاب تا حالا انتخاب می‌کردیم که کار بد نمی‌کردند، شاید شرایطمان این نبود.
    یعنی یک کسی یکدفعه آمد و کل برنامه کشور را گذاشت کنار و گفت اصلا سازمان برنامه نمی‌خواهیم. بعد یکمرتبه ۹۰۰-۸۰۰ میلیارد دلار بر اساس بی‌برنامگی و بی‌توجهی از دست رفت. بنابراین همیشه این نیست که شما یک استراتژی را انتخاب کنی. گاهی حتی انتظارات ما خیلی پایین تر از این حرف هاست.
    یادتان هست در دوره ریاست آقای لاریجانی بر مجلس یک عده می خواستند یک قطعنامه را آتش بزنند اما نزدیک بوده مجلس را آتش بزنند؟ یعنی گاهی ما انتظارمان در این حد است که آقای نماینده مجلس هر طوری می‌خواهی فکر کن، ولی خودت و مجلس را به آتش نکش. نکردن بعضی از کارهای بد شاید کم‌اهمیت‌تر از کار خوب‌کردن نباشد.

    گاهی اوقات طرف مقابل یک خطای محاسبه ای می کند و تو باید از فرصت استفاده کنی

    *با همه این ها فکر می کنم این انتخاباتی که الان می‌خواهیم برگزار کنیم، با این دو، سه انتخابات اخیر یک تفاوتی قائل هستید؟
    من فکر می‌کنم ما هر چقدر با مسئولان مختلف در رده‌های بالا و پایین اختلاف نظر داشته باشیم، نمی‌توانیم این را انکار کنیم که بالاخره این درگیری‌ها و این جنگ و دعواها و این تعامل‌های خشن و غیرخشن در هر دو طرف اثر می‌گذارد و کمی هر دو طرف را به واقعیت نزدیک می‌کند.
    یعنی همین که در این انتخابات یک روزنه‌ای گشوده شده، این نشان می‌دهد که بعضی ها نسبت به عملکردشان در این سال ها، یک توجه و تجدیدنظر ویژه ای داشته‌اند. ولو این‌که ایده‌آلشان یا آنطوری که فکر کردند در ذهنشان این باشد که نهایتا همان که ما می‌خواهیم انتخاب شود، ولی لااقل در ویترینشان جنس‌های مختلف را بگذارند برای این‌که ارباب رجوع آن‌ها بیشتر شود.
    البته گاهی اوقات در همین تعریف و در همین تصمیم یکدفعه یک اتفاقی رخ می‌دهد، یک فرصتی پیش می‌آید که اگر مردم عنایت کنند، از همین فرصت می‌شود استفاده کرد و یک اقدامات خوبی را انجام داد. یعنی گاهی اوقات طرف شما بر اساس یک اشتباه و بر اساس یک خطای محاسبه‌ای اقدام می‌کند و تو باید از آن فرصت استفاده کنی و به آن چیزی که می‌خواهی، یک کمی لااقل نزدیک‌تر شوی.

    همه آدم های زیرک هم ممکن است اشتباه محاسبه کنند

    *به نظر می آید که شما دنبال همان فرصت هستید.

    همیشه در دعواها و درگیری‌ها همینطور است. شما وقتی کشتی هم می‌خواهی بگیری، بالاخره طرف باید یک پایی بدهد تا شما بتوانی…

    *واقعا فکر می‌کنید آن طرفی که چندبار اشتباه محاسباتی کرده مثل ۹۲ و ۷۶ هنوز اینقدر زیرک نشده که دیگر از این اشتباه‌ها نکند؟
    همه آدم‌های زیرک هم بالاخره ممکن است یک وقتی اشتباه محاسبه ‌کنند.
    *نه انقدر پشت هم.
    نه، اینطوری نیست. پشت سر هم نیست؛ شما دو تا انتخابات داشتید که هیچ روزنه‌ای در آن باز نبوده. این یک ضربه‌ای، یک مشکلی در کل ایجاد می‌کند که شما مجبور هستی بالاخره بروی دنبال یک مداوایی.
    *یعنی الان خوشبینانه فکر می‌کنید آن انتخابات قبلی باعث شده که این یک مقدار…
    یا خیلی محاسبه پیچیده‌ای است که ما سرمان نمی‌شود که من دلم نمی‌خواهد اینطوری فکر کنم، چون آنقدر هم که فکر می‌کنیم طرفمان باید زیرک باشد، نیست. خیلی وقت‌ها دیدیم که اشتباهات فاحشی را در مجموعه تصمیم‌گیری هایش انجام می دهد.
    علاوه بر این احتمال خطای در محاسبه هم کم نیست. به قول عرب‌ها که می‌گویند خیلی وقت‌ها یک اسب خیلی تندرو و خیلی زیرک، پایش یک جایی گیر می‌کند. یعنی یک وقت‌هایی یک اشتباهاتی از یک آدم‌های‌های خیلی بزرگ، از آدم‌های خیلی توانمند و زیرک سر می زند که حیرت دیگران را برمی انگیزد.

    انتخابات یک چیز ناموسی برای کشور است حتی اگر رأی نیاوریم

    *شما هم امیدتان به همین است؟
    در همه درگیری‌ها و همه رودررویی‌ها آدم منتظر است که از طرف مقابل کوچک ترین لغزشی سر بزند.
    *اگر به هر دلیلی، مثلا خبری به شما برسد و یا خودتان به این تحلیل برسید که رأی نمی‌آورید، باز هم شرکت می‌کنید؟
    بله، من شرکت می‌کنم؛ به دو دلیل. یکی این‌که اصل انتخابات را نباید در کشور سست کرد، چون این انتخابات یک چیز ناموسی است برای کشور. اگر به تدریج شرکت نکنیم و ببینیم اهمیتی هم ندارد، می‌گویند انتخابات لازم نیست و یک کسی را می‌گذاریم کارها را پیش ببرد.
    یک نکته دومی وجود دارد و آن هم ابراز وجود یک مجموعه‌ای است. یک خاطره‌ای نقل کنم از آقای خاتمی. سال ۷۵، قبل از دوم خرداد ایشان می‌خواست بیاید انتخابات ریاست جمهوری. جمع ما را ایشان خواست در همان کتابخانه ملی که دفترش در خیابان آناهیتا بود در جردن و یک ناهار چلوکباب خوبی هم دادند در آن‌جا. هفت، هشت نفر بودیم، یعنی افراد اصلی کارگزاران. من بودم، مرحوم آقای نوربخش بود، آقای مهاجرانی بود، آقای نوری بود، آقای نجفی بود، آقای ابطحی و این‌ها هم بودند. ایشان گفت ما می‌خواهیم بیاییم و در انتخابات شرکت کنیم به‌عنوان ریاست جمهوری. من فکر کردم که اگر شما کمک نکنید، نمی‌توانم کاری کنم و نیایم.

    به خاتمی گفتم مخالفم شما کاندیدا شوید زیرا…

    آن‌جا همه دوستان، رفقای ایشان بودند، من هم شهردار بودم، خیلی به ایشان علاقه داشتیم، مثل الان که داریم. در شهرداری ما خیلی از ایشان دعوت می‌کردیم، در محافل جوان‌ها، خانم‌ها، در کارهای فرهنگی، مثلا افتتاح‌ها ایشان بیایند. بالاخره شخصیت قابل احترامی بود بعد از وزارت ارشاد. همه دوستان آن جلسه بالاتفاق تایید کردند که خیلی کار عالی‌ای است و بیایید. مرحوم آقای نوربخش خیلی استقبال کرد، آقای نجفی و یکی از آقایان حتی گفت اگر شما بیایید و جمع ما موافق نباشند، من اصلا از این جمع می‌آیم بیرون و می‌آیم دنبال شما و تقریبا همه تایید کردند.
    آقای نوری گفت من باید ببینم برنامه شما چیه؛ یک مقدار تردید کرد. بعد نوبت به من رسید، من گفتم من مخالفم شما بیایید. خیلی هم برایشان عجیب بود، چون ما خیلی با هم رفیق بودیم. گفت چرا؟ گفتم شما قبلا وزیر ارشاد بودید، از دوره آقای‌هاشمی. آقای هاشمی مخصوصا دوره اولش دنبال سازندگی و پروژه و نفت و نیروگاه و این چیزها بود. وزارت ارشاد برای آقای‌هاشمی پنج درصد حکومتش هم نبود، یعنی واقعا ایشان گرفتار بود در بازسازی بعد از جنگ و این‌ها.
    *به خاطر همین هم بعدا فرهنگ را کلا سپرد به میرسلیم.
    گفتم شما در یک مسئولیتی بودید که حداکثرش پنج درصد کار دولت بود. شما در این پنج درصد اگر ۱۰ درصد با نظام و رهبری هماهنگ می‌شدید، یک کتابی را می‌گفتند چاپ نشود، یک فیلمی مثلا می‌گفتند فعلا اکران نشود، یک آدمی می‌گفتند نیاید و شما هم گوش می کردی دیگر لازم نبود استعفا دهی و جایش ما گرفتار آقای لاریجانی و میرسلیم بشویم. آن موقع اگر یادتان باشد، بعد از آقای خاتمی و این‌ها که آمدند، خیلی فضای افسرده‌ای شد فضای فرهنگی. شما نتوانستی هماهنگ شوی. حالا شما می‌خواهی بروی در یک پُستی که باید صددرصد کارهایت را، یعنی همه امور خودت را صددرصد با نظام و رهبری هماهنگ باشی؛ طبق قانون اساسی که نمی‌توانی خلاف آن عمل کنی. شما فرق کردی یا مثلا نظام و رهبری عوض شده‌اند؟ به نظر من هیچ کدام تفاوتی نکردند. شما می‌آیی و مشغول می‌شوی، چون رأی مردم را قطعا می‌آوری.
    چون آن موقع ایشان مردد بود که رأی بیاورد. گفتم شما قطعا هم رأی می‌آوری و چون شما رأی دارید، به شما کاری ندارند، ولی در عوض با تمام ماها برخورد می‌کنند. البته آن‌جا گفتم می‌گیرند. آقای مهاجرانی را من دیدم در خارج از کشور، به من گفت فلانی، من هر وقت یاد آن جلسه می‌افتم، چون این‌ها را نوشته ام، قیافه تو برایم مثل این کاهن‌ها جلوه می‌کند، چون همه آن کسانی که در آن جلسه بودند، بعدا دچار مشکل شدند.

    فرد سیاسی می خواهد که در حکومت باقی بماند

    ایشان گفت ما که رأی نمی‌آوریم؛ ما حداقل چهار، پنج میلیون رأی می‌آوریم و می‌خواهیم با این چهار، پنج میلیون، کار سیاسی کنیم به‌عنوان یک پشتوانه. ملاک این است. یعنی یک وقت‌هایی شما لازم است بیایی و بگویی درست است، شما رفتی و آقای احمدی‌نژاد رأی آورده، ولی من هم ۱۶ میلیون یا چقدر رأی دارم در کشور و نمی‌شود مرا دست‌کم بگیری. یعنی یک جمعیت سیاسی، یک جناح سیاسی نمی‌تواند ساکت باشد.
    *این را اگر از منظر اهل سیاست می‌گویید پذیرفته است، ولی از منظر مردم ماجرا جور دیگری دیده می شود. مردم می‌گویند این‌ها می‌خواهند به هر قیمتی که شده در حکومت باقی بمانند.
    معلوم است که افراد سیاسی می‌خواهند در حکومت باقی بمانند.

    فعالیت سیاسی برای گرفتن قدرت است

    *بله اما مردم معتقدند چنین نگاهی خیلی نگاه منفعت‌طلبانه‌ای است.
    بحث منفعت‌طلبی نیست. فعالیت سیاسی برای گرفتن قدرت است. حالا اسمش را منفعت می‌خواهید بگذارید، اسمش را خدمت می‌خواهید بگذارید، اسمش را تحول و چِنچ بگذارید؛ هر چیزی که می‌خواهید بگذارید. کسی که می‌آید، برای این می‌آید، ولی اگر شما بگویی وقتی تو بیا که می‌دانی پیروز می‌شوی. در سیاست هیچ چیز قطعی نیست. شما یک وقتی می‌بینی جمعیتی می‌آید، می‌بینی می‌توانی در تبلیغات برنده شوی، می‌توانی به مردم این اعتماد را بدهی؛ یک وقت هم می‌بینی نه، مثلا یک دولتی روی کار است.
    همیشه اینطوری نیست. بالاخره هر دولتی همه مسائل را که نمی‌تواند حل کند؛ چند مساله حل‌نشده می‌ماند. آن نفری که می‌خواهد با شما رقابت کند، روی این چند مساله حل‌نشده شما زوم می‌کند، در افکار عمومی هم اثر می‌گذارد و به شما رأی نمی‌دهند؛ مثل همه جای دنیا. الان در مهد دموکراسی در آمریکا را نگاه کنید. بالاخره دموکرات‌ها می‌آیند و یک کارهایی را می‌توانند حل کنند و مردم طرفدارشان می‌شوند؛ حالا از نظر اقتصادی.

    پزشکیان از صادق ترین آدم هایی است که در معرض افکار عمومی قرار گرفته است

    بحث خارجی‌ها می‌ماند؛ آن می‌گوید من خارجی را بیرون می‌کنم، این می‌گوید نه، مسائل انسانی من است. یعنی بالاخره این تداول قدرت، دست به دست شدن قدرت همیشه روی نقطه ضعف‌ها و کارهای انجام‌نشده یک جناحی است. حالا این‌که بگویند این می‌خواهد بماند در پستش و در حکومت، این از بدبینی‌ای است که متاسفانه بر اثر عملکردهای یا فاسد و یا منفعت‌طلبانه، مردم پیدا کرده اند. الان آقای پزشکیان؛ به نظر من یکی از صادق‌ترین آدم‌هایی است که به‌عنوان مدیر در این کشور در معرض افکار عمومی قرار گرفته است.
    واقعا شما هیچ سوءاستفاده‌ای، عدم صداقتی، دروغگویی و هیچ چیزی نمی‌توانید در کارنامه این آدم پیدا کنید. این آدم آمده یک خدمتی بکند. شاید خیلی‌ها بگویند این‌ها جنگ قدرت با هم دارند. در حالی که واقعا اینطوری نیست. یا مثال آقای خاتمی یا آقای‌هاشمی؛ شما نمی‌توانید متهم کنید که این‌ها جنگ قدرت داشتند.

    گرفتاری های اقتصادی مردم را عصبانی کرده است

    *این روزها از خیلی ها می پرسم رأی می‌دهید یا نه؟ اکثرا می‌گویند به هیچ وجه رأی نمی‌دهیم، ولی اگر رأی بدهیم، به پزشکیان رأی می‌دهیم. این را تهدید می‌دانید یا فرصت؟
    حتما این یک فرصت است، ولی بدبینی‌ای که در مردم ایجاد شده در اثر حوادث این سال ها بوده، مخصوصا در این سال‌ها. گرفتاری‌های اقتصادی خیلی مردم را ناامید می‌کند، مردم را عصبانی می‌کند. ما یک گزارشی در هم‌میهن داشتیم که یکی از عصبانی‌ترین و پرخشم‌ترین ملت‌های دنیا را داریم.
    شاید بعد از ما، سودان و عراق اگر اشتباه نکنم باشند. یعنی ما ملت را عصبانی کردیم، ملت را ناراحت کردیم. حالا فشار خارجی بوده، سوءمدیریت بوده یا هر چیزی که بخواهیم اسمش را بگذاریم. یک بخشی از رأی‌ندادن‌ها معلول عصبانیتی است که بخشی از آن مربوط به مسائل اقتصادی است، بخشی هم مسائلی است که دائم ما تعمد داریم که انگار مردم را عصبانی کنیم، در زندگی شخصی‌شان، در مسائل خصوصی‌شان، در آنچه به آن علاقه دارند.
    فردوسی پور نه مدعی سیاست است نه می خواسته کاره ای شود، چرا با او برخورد می کنند؟
    فرض کنید خدا رحمت کند؛ آقای شجریان. مثلا یک دعای افطاری می‌خوانده و مردم سال‌های سال با این عشق می‌کردند. اصلا تعمد داریم این را قطع کنیم که مردم از روی موبایلشان این را گوش دهند. خیلی چیزهای دیگر اینطوری است. حالا فرض کنید الان مثلا یک خواننده‌ای، یک نویسنده‌ای، یک روزنامه‌ای، یک سایتی؛ تا مردم به آن اقبال می کنند، شما فورا با آن برخورد می کنید.
    آقای فلاحت پیشه صراحتا در مجلس گفت مشکل عادل فردوسی پور از منظر بالادستی ها محبوبیت بیش از اندازه ایشان است. همین عادل فردوسی پور نه مدعی سیاستی است، ‌نه هیچ وقت می‌خواسته کاره‌ای شود؛ یک جوان خودساخته‌ای است که آمده و با این همه معلومات ورزشی و غیرورزشی اش مورد توجه مردم قرار گرفته. چرا با او برخورد می‌کنند؟ یک جایی مردم اگر احساس کنند که یک کسی همراهشان است در این خشم و عصبانیت؛ احساس می کنند دیگر تنها نیستند.

    به پزشکیان می گویم خودت باش

    *یعنی اگر قرار باشد به آقای پزشکیان توصیه کنید، می‌گویید عصبانی باش؟
    نه؛ به او می گویم خودت باش. به هر حال ایشان آدم با احساس مسئولیتی است و از ما شاید بیشتر. کسی که ۱۶ سال، ۱۸ سال در مجلسی باشد و دائم آن‌جا حرص بخورد؛ در کمیسیونی بنشیند و بگوید حرف درست این است. یعنی خیلی از حرف‌هایی که ایشان الان در مجلس زده، الان کلیپ انتخاباتی‌اش است.
    من به خیلی‌ها می‌گویم به برنامه تلویزیونی ایشان نگاه نکنید. این می‌آید و به خاطر رأی و این‌ها می‌گوید؛ آن حرف‌هایی که نه برای رأی، بعد از رأی‌آوردن در مجلس گفته شده مهم است چون که خیلی وقت‌ها همان حرف‌ها باعث رد صلاحیت نماینده می‌شود، اما نماینده ای مثل پزشکیان ریسک می‌کند و آن حرف‌ها را می‌زند.
    کرباسچی

    به کسی رأی دهیم که تورم را بالا نبرد، روی اعصاب مردم راه نرود، یقه مردم را در خیابان نگیرد

    *نگفتید چطور می‌شود مردم را مجاب کرد که به پزشکیان رأی دهند در این فرصت کوتاه؟
    ما نمی‌توانیم آن‌ها را مجاب کنیم، باید خودشان مجاب شوند. یعنی این‌که ما بخواهیم به زور مردم را مجاب کنیم که نمی‌شود.
    *مثلا فکر کنید من برای رای دادن تردید دارم و شما بخواهید من را قانع کنید که بر این تردید غلبه کنم و بیاییم به پزشکیان رأی دهم. چه می‌گویید؟
    من واقعا همین را می‌گویم و اگر کسی دیگر هم بیاید، همین را می‌گویم. من گفتم اصلا دنبال این نیستم که کسی کاری برای ما، شما یا بقیه انجام دهد؛ به یک کسی رأی دهیم که کار بدی برایمان نکند، یعنی تورم را بالا نبرد، روی اعصاب مردم راه نرود، دائما در خیابان یقه مردم را نگیرد، دائما به احزاب و گروه‌ها و سیاسیون…

    امیدوارم پزشکیان بتواند با حاکمیت تعامل کند

    *اگر فرضا آقای پزشکیان بیاید بالا، آن وقت آن تعامل را می‌تواند با رهبری و بقیه حاکمیت داشته باشد؟
    امیدوارم بتواند. خود ایشان که در این زمینه خیلی مصمم است و خیلی از این جهت هم شاید مورد انتقاد خیلی‌ها است که چرا در صحبتش اینقدر می‌گوید ما مجریان مثلا…

    ولی از خاتمی کمتر اصطحکاک پیدا می‌کند با…

    بله، چون حساسیت آن موقع با الان فرق می‌کرده و من فکر می‌کنم الان هر دو طرف این تیزی‌هایشان یک مقدار ساییدگی پیدا کرده، یعنی جناح‌های سیاسی را می‌گویم. به نظر من همه به واقعیت داریم بیشتر نزدیک می‌شویم، بیشتر واقع‌بین می‌شویم، همه احساس می‌کنیم بیشتر باید همدیگر را تحمل کنیم؛ هر کسی بالاتر است، پایین‌تر است، بالاخره او باید توجه کند که مردم یک نظری دارند، یک عقیده‌ای دارند، ولی این تا داخل بدنه بیاید، ممکن است یک چیزهایی این وسط اتفاق بیفتد.
    این‌که الان دستور می‌دهند به دختر مردم، به زن مردم؛ این‌ها باید مسائل فرهنگی حل شود، ولی یک عده‌ای حساسیت نشان می‌دهند و اقدام می‌کنند. به نظر من این شاید برخلاف آن صحبت‌ها است، چون آدم نمی‌تواند بگوید این صحبت‌ها روی ظاهرسازی است و واقعی نیست و این حرف‌ها؛ چنین بینشی نمی‌تواند آدم داشته باشند.
    *انتخابات را می‌توانید پیش‌بینی کنید؟
    بستگی به شرکت مردم دارد. مردم اگر شرکت کنند، به نظر من…

    مشارکت احتمالا بیش از ۵۰ درصد باشد

    *امیدواری شما چقدر است؟
    من الان اگر بخواهیم حساب کنیم، بیش از ۵۰ درصد. من الان بیشتر فکر می‌کنم، یعنی اگر بخواهیم درصد حساب کنیم، من الان احتمال این‌که مردم بیشتر شرکت کنند را بیش از ۵۰ درصد می‌دهم با توجه به برداشت‌هایی که دارم.
    یک نکته خوبی که الان است، ‌این است که بخش عظیمی از نیروهای سیاسی، نه نیروهای عادی؛ نیروهای سیاسی به این نتیجه رسیده‌اند که از نیامدن و شرکت نکردن و این‌ها آبی گرم نمی‌شود. حالا این‌که آیا مردم باز به این سیاسیون اعتماد می‌کنند، باز حرف آقای خاتمی و بقیه را گوش می‌دهند یا نه؛ با توجه به این‌که چند بار گوش دادند و دیدند مثلا…

    هم استانداری اصفهان هم شهرداری تهران را در رودربایستی قبول کردم

    آقای کرباسچی! در سال های اخیر اصطلاحی رواج یافته و آن هم این که راه پاستور از شهرداری می گذرد. اصلا این حرف و این رفتار سیاسی را چقدر درست می‌دانید؟ و این‌که اگر با این رویه موافقید چرا شخص شما با آن کارنامه، در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکردید؟
    من که اولا هیچ وقت داوطلب هیچ کاری نبودم. من دو تا پست مهم در زندگی‌ام داشتم؛ یکی استانداری اصفهان بود و یکی شهرداری تهران. هر دو این‌ها را در رودربایستی قبول کردم و با اصرار، یعنی من فکر می‌کنم داشتم رانندگی می‌کردم در خیابان در سال ۶۱ و داشتم می‌رفتم صدا و سیما. زنگ زدند که شما قرار شده بروی اصفهان. گفتم برای چی؟ گفتند استانداری. گفتم من این کارها را بلد نیستم. گفتند حالا بیایید این‌جا. رفتم و گفتند اینطوری شده و اصفهان اینطوری شده و داستانش مفصل است و امام گفته شما بروی اصفهان. گفتم من چنین کاری را نمی‌توانم بکنم.

    به امام گفتم کار اجرایی بلند نیستم می خواهم به قم بروم و درسم را بخوانم اما…

    *امام به واسطه پدر شما را می‌شناختند یا خودتان؟
    امام هم پدر ما را می‌شناخت و هم من از بچگی که خدمت ابوی بودیم، می‌رفتیم پیش امام. ما یک وقتی هم با پدرم کربلا بودیم، در همان منزل چهار، پنج نفری پشت سر امام نماز می‌خواندیم و ما را می‌شناخت. خدا رحمت کند، آقای رسولی محلاتی، پدرهمسر آقای ناطق نوری بود و آقای ناطق هم وزیر کشور بود. آقای رسولی محلاتی پیغام را برای من آورد که آقا اینطوری گفته‌اند. من گفتم آقای رسولی، من اصلا این‌کاره نیستم. گفت من چیکار کنم؟ چون آن موقع آقای ناطق هم تازه یک استاندار گذاشته بود و اصلا موافق نبود ما برویم استاندار جدید شویم.
    آقای رسولی هم به نظرم خوشحال شد خدا بیامرز، چون آقای رسولی می‌دانست که مثلا آقای ناطق راضی نیست به این کار. رفتم خدمت امام، امام نمی‌دانم چی گفته بود به ایشان که ایشان آمد و گفت نه، شما باید بروی. گفتم آقای رسولی من نمی‌توانم، من وارد نیستم، من کار اجرایی نکردم. من چهار، پنج سال قبل از انقلاب زندان بودم و بعد طلبه بودیم و بعد زندان بودیم و بعد هم انقلاب شده و الان یکی، دو سال اینور و اونور می‌گردیم و کاری بلد نیستیم. آقای رسولی گفت من دیگر نمی‌توانم بروم و به امام بگویم و اگر می‌خواهی، خودت برو و بگو. ما هم ماندیم که برویم یا نرویم.
    زنگ زدیم به بعضی از رفقا و گفتند حالا بیا و برو ملاقات امام و خودت بگو من نمی‌توانم. البته همه آن‌ها مخالف بودند که من بروم و چنین حرفی بزنم. من رفتم خدمت امام و ایشان گفت شما باید بروی اصفهان. گفتم من می‌خواهم بروم قم و درسم را بخوانم، کار اجرایی بلد نیستم. ایشان گفت من هم کار اجرایی بلد نیستم؛ اگر بنای درس باشد، من اول باید بروم درس بخوانم. گفتم من در این حد نیستم. ایشان گفت حالا شما شش ماه برو.

    حزب اللهی ها علیه من می گفتند استاندار آمریکایی باید اخراج گردد

    *آن موقع مخالفت‌کردن با امام هم خیلی کار سختی بود.
    بله، علاوه بر آن علاقه ما به ایشان و کاریزمای خاص ایشان هم در میان بود. من دیگر هیچ چیزی نتوانستم بگویم و گفتم باشد، چشم. شش ماه بعدش آمدم و گفتم شش ماه شده. گفتند حالا باشید. یادم نیست چی گفتند در آن جلسه. دفعه سوم آمدم بعد از یک سال. آن موقع هم سر شش ماه نشده بود، آن‌جا یک مشت از این حزب‌اللهی ها بودند که می‌گفتند استاندار آمریکایی باید اخراج گردد.
    *چرا از اول به شما می‌گفتند آمریکایی؟
    نمی‌دانم، ما هیچ رابطه‌ای با آمریکا نداشتیم. هر کسی با آن‌ها مخالف بود، می‌گفتند آمریکایی.
    *شما آن موقع با حزب‌اللهی‌ها مخالف بودید؟
    حزب‌اللهی نبودند. خدا رحمت کند آقای پرورش را، اغلب بچه های دور و بر ایشان بودند و برو بچه های حزب جمهوری و اختلافاتی که آن موقع بود در مقابل آقای طاهری. ما سر سال آمدیم و به امام گفتیم اجازه می‌دهید شما گفتید یک سال؟ ایشان گفت شما حالا هستید.
    هیچی نتوانستیم بگوییم تا وقتی که امام از دنیا رفت و پنج، شش ماه گذشت. آقای نوری وزیر کشور بود و می‌خواست ما از اصفهان بیاییم، چون آن موقع یکسری نماینده‌های راست بودند که می‌رفتند پیش ایشان و هی از ما شکایت می‌کردند. واقعا نمی دانم ایشان می‌خواست از شر ما در اصفهان خلاص شود یا منظور دیگری در کار بود که آقای عطریان را فرستادند که به فلانی بگویید بیاید و شهردار تهران شود.

    آقای هاشمی گفت بیا تهران و شهردار شو

    من به آقای عطریانفر گفتم من از اصفهان می‌روم، ولی جایی نمی‌روم. یکی، دو هفته گذشت و آقای نوری دوباره من را به وزارت کشور خواست و گفت من که حریف تو نمی‌شوم، بیا و برو پیش آقای‌هاشمی. من رفتم و آقای‌هاشمی گفت ما می‌خواهیم شما بیایی تهران، این‌جا پیشانی کشور است و از این حرف‌ها.
    گفتم من اصفهان هم به زور رفتم، وگرنه من کار شهرداری بلد نیستم. گفت نه، همان کارهایی که در اصفهان شده را ادامه بدهید. شروع کردیم بهانه‌آوردن و گفتیم این‌جا ماشین‌آلات می‌خواهد، نیروی انسانی می‌خواهد… هرچه گفتیم، ایشان یک چیزی جواب داد و خلاصه به زور در واقع مرا به شهرداری آوردند. وقتی مساله دادگاه پیش آمد، واقعا می‌خواستیم نامه تشکر بنویسیم هم به رئیس قوه قضاییه، هم به آقای رازینی و هم آقای اژه‌ای که مرا از آن وضعیت خلاصی بخشیدند.

    اصلا سودای ریاست جمهوری نداشتم

    *ولی آن موقع سودای ریاست جمهوری نداشتید؟
    اصلا نداشتم.
    *ولی راجع به شما می‌گفتند.
    بله؛ خدا بیامرزد آقای مهدوی کنی را. آقای یونسی در خاطراتش گفته ایشان من را خواسته و گفته فلانی را بگیرید. گفتم برای چی، کاری نکرده. گفته چون این را آقای‌هاشمی آورده ممکن است بعدها بخواهد کاری صورت دهد.
    *نگفتید بالاخره این‌که الان باب شده هر کسی را می‌گذارند شهردار تهران، می‌گویند این را آورده‌اند که رئیس جمهور شود؛ این را خوب می‌دانید یا بد؟
    این‌که عیبی ندارد، بالاخره در پاریس ژاک شیراک اول شهردار پاریس بود و بعد شد رئیس جمهور فرانسه.
    *آزمون خوبی است برای ریاست جمهوری؟
    بالاخره کار اجرایی سختی است، با مردم سروکار دارند، باید تصمیم‌گیری‌های مستقلی شود و… ولی من هیچ وقت دنبال این نبودم و بعد هم که مساله دادگاه پیش آمد، همه را ول کردم و هیچ وقت هم در ذهنم نبوده. نه برای نمایندگی، نه برای مسئولیت و احساس می‌کنم این چیزی نیست غیر از گرفتاری.
    بعضی از رفقا که در این دستگاه‌ها بودند، من الان گاهی آن‌ها را می‌بنیم، مثلا کارهای چیزی هم نبوده، ولی واقعا می‌گویند ما الان ۲۰ سال است داریم استغفار می‌کنیم یا داریم رد مظالم می‌دهیم که اگر ظلمی در آن دوره به کسی کردیم، اگر اجحافی کردیم؛ خدا از سر تقصیرات ما بگذرد.
    اگر آدم واقعا معتقد به اینطور مبانی باشد کار سخت است. حتی اگر آدم چنین اعتقاداتی نداشته باشد، وجدان که دارد. روی وجدانش یک وقت می‌بیند یک نفر از آدم ناراضی است، برای چی ناراضی است؟ مثلا در زندگی شخصی آدم به اندازه کافی ناراضی دارد و حالا شما در نظر بگیرید یک جماعت و یک شهری و یک استانی از عملکرد شما ناراضی باشند. مگر این‌که یک جایی، در یک مقطعی حقیقتا قحط‌الرجال شده باشد در کشور که چنین چیزی تا حدودی بعید به نظر می رسد.
    کرباسچی

    خودت فکر کردی چی شد که از شهرداری تهران افتادی در زندان؟

    *راجع به شهرداری الان نظری ندارید؟
    بهتر است درباره آن جایی که خودم روزگاری آن جا مشغول بودم، الان اظهارنظر نکنیم. خاطره را بگویم؛ من آن دوره‌ای که رفته بودم سر دادگاه شهرداری به زندان، در آن دوره اول، در آن ۱۰ روزی که قرار بود انفرادی باشیم، یک اتاقی بود برای این‌که نگویند ما انفرادی هستیم، یک آدم از زندانی‌های معمولی را آورده بودند در این اتاق و یک تخت گذاشته بودند و ما هم اینور بودیم و او هم اونور. این بنده خدا هم کارمند بانک بود و پرونده‌ای پیدا کرده بود و سه سال زندان داشت و کنار ما زجر می‌کشید.
    ما روزی ۱۵-۱۰ ساعت می‌رفتیم بازجویی پس می‌دادیم. وقت بیکاری‌ام را مطالعه می‌کردم. من گفته بودم دو، سه تا کتاب آورده بودند، از جمله یک کتابی بود اسمش «سیر نابخردی» بود و یادم است یک خانمی این را ترجمه کرده بود. من این کتاب را داشتم می‌خواندم. این آقایی که با ما بود، حوصله‌اش سر رفت و یک روز به من گفت این کتاب چیه که اینقدر سرت در کتاب است؟ گفتم بگیر و تو هم بخوان. گفت من حوصله کتاب‌خواندن ندارم، تو بگو ببینیم.
    گفتم این کتاب می‌گوید چطور شده که حکومت‌ها از قدیم و باستان از قدرت افتاده‌اند و ساقط شده‌اند و داستان‌های مختلف را می‌گوید از رم باستان تا آمریکا و ویتنام. این خیلی برای من جالب بود. فورا گفت شما که این کتاب را می خوانی، خودت فکر کردی چی شد که از شهرداری تهران افتادی در زندان؟ (خنده).
    *بعدا از شما به خاطر اذیت‌هایی که کردند عذرخواهی نکردند؟
    من که دنبال عذرخواهی نبودم، ولی آن موقع بعد از این‌که حکم دادند، رفتیم پیش دادستان کل کشور آن موقع که آقای مقتدایی بود. رفیق هم بودیم، از اصفهان می‌شناختیم، قبلا پیش ایشان درس ادبیات می‌خواندیم. رفتیم و با یکی از رفقا بودیم. با اصرار او رفتم، چون فکر نمی‌کردم ایشان بتواند در این زمینه کاری کند.
    من گفتم ماجرای این حکم چیست؟ خیلی برایم جالب بود؛ ایشان گفت فلانی ببین این پرونده که اینقدر روی آن معرکه گرفته شده، اینقدر سروصداشده، اینقدر آدم‌ها را گرفتند، اینقدر دادگاه و بساط و این حرف‌ها برگزار کردند که نمی‌شود همینطوری تبرئه شود و صفر شود.

    نمی گویم چوب آقای خاتمی را خوردم اما…

    *نظر شما این است که چوب آقای خاتمی را خوردید؟
    من نمی‌گویم چوب آقای خاتمی، ولی به نظر من ریشه‌اش در این بود که یک کسانی از جناح‌های سیاسی یک بی‌تقوایی‌هایی کرده بودند و حرف‌هایی نقل کرده بودند اینور و اونور که اصلا واقعیت نداشت. همان موقع هم من گفتم. آقای‌هاشمی یک وقتی پرسید و من گفتم این اصلا واقعیت ندارد، ولی بعضی وقت‌ها یک چیزهایی جا می‌افتد برای بعضی‌ها و ذهنیتی ایجاد می‌شود که مهم هم نیست.
    برای ما که خیر بود که از شر کارهای اجرایی راحت شدیم. فرض کنید تمام آن چیزی که در آن دادگاه‌ها مطرح شده، واقعیت داشته باشد. با کوچک‌ترین پرونده‌ای که به‌عنوان شبهه درباره یکی از این آقایان مطرح شده، مقایسه کنید، یعنی مثلا بعدها شما در همین شهرداری چه پرونده‌هایی مطرح شد. یکی از آن‌ها را مطرح کنید.
    *نظرسنجی‌ها را دنبال می‌کنید؟ نظرتان چیست؟
    به آن صورت دنبال نمی‌کنم، ولی اجمالا شنیده‌ام.

    احتمال دو مرحله ای شدن انتخابات زیاد است

    *به نظرتان انتخابات به دور دوم کشیده می‌شود؟
    احتمالش زیاد است، یعنی اینطوری به نظر می‌آید. بعید است که یک موج آنقدر بلندی ایجاد شود.
    *اگر به دور دوم بکشد، ممکن است موج اتفاق بیفتد؟
    همیشه در دوم، امیدواری‌ها بیشتر می‌شود.
    *الان بعضی ها می‌گویند شورای نگهبان ترکیب را به نحوی چیده که حتما آقای پزشکیان رئیس جمهورشود.
    به نظرم خطای محاسباتی بیشتر محتمل است. فکر نمی‌کنم.
    *در سه انتخابات گذشته، انتخابات خوبی نداشتیم. ظاهرا دغدغه مردم، انتخابات نیست. برای ترغیب مردم چه راهکاری دارید؟
    اینقدر سطح نارضایتی و خشم عمومی گسترده است، گاهی فکر می‌کنم هر چقدر این رادیو و تلویزیون مردم را به شرکت‌کردن در انتخابات تشویق نکنند، به نظر من شاید انگیزه مردم بیشتر شود.

    رئیس جمهور شدن قالیباف یا جلیلی اتفاق خوبی نیست

    *اگر قالیباف رئیس جمهور شود، خیلی اتفاق بدی می‌افتد؟ یعنی خیلی فاجعه است؟
    به نسبت باید حساب کنیم. اتفاق خوبی نیست به نظر من.
    *ولی به جلیلی ترجیحش می‌دهید؟
    به نظر من هر دو یکسری چیزها دارند که خیلی به نفع کشور نیست، ولی این تفاوت همان ضرب‌المثلی است که بین چی و چی است. یک وقت‌هایی آدم احساس می‌کند یک کسی آدم ناتوانی است، ولی بالاخره یک مقدار نجابتی در او ممکن است آن را جبران کند، ولی در یک طرف دیگر می‌بینید توانایی هست، ولی آن درجه نجابت به آن حد نیست. یک وقت‌هایی اینطوری آدم فکر می‌کند. نمی‌دانم.
    *آیا اصلاح‌طلبان سیگنال مثبتی گرفته‌اند که این قدر جدی وارد میدان شده اند؟
    به هر حال خود تایید آقای پزشکیان یک سیگنالی است، ولی این‌که این سیگنال فقط به حضور است یا به این‌که بعدش هم مثلا یک تعاملی صورت می گیرد نمی دانم.

    هر کار سیاسی ریسک دارد

    *فکر نمی‌کنید ریسک بزرگی بوده که الان همه توانایی‌تان را از کارگزاران تا خود آقای خاتمی گذاشته‌اید پشت سر آقای پزشکیان؟ فکر نمی کنید اگر ایشان رأی نیاورد و یا رأی خیلی پایینی بیاورد، آن وقت به شما خواهند گفت شما هیچ اقبالی ندارید؟
    هر کاری بالاخره یک ریسکی دارد. کسی که کار سیاسی می کند باید ریسک پذیر باشد وگرنه اصلا نباید وارد این حوزه ها شود.
    ——————————–
    گفت و گو: سید عبدالجواد موسوی
    این گفتگو با پیگیری های آقای جواد مرشدی، خبرنگار خبرآنلاین انجام شده است و در روند پیاده سازی این مصاحبه همکاری داشته اند.
  • چرا نتایج نظرسنجی های انتخاباتی تا این حد با هم متفاوت است؟/ عباس عبدی پاسخ می دهد

    چرا نتایج نظرسنجی های انتخاباتی تا این حد با هم متفاوت است؟/ عباس عبدی پاسخ می دهد

    عباس عبدی:در این نظرسنجی‌ها چند چیز مشترک است که آنها اهمیت دارد وگرنه اعداد خیلی قابل استناد نیستند و به دقت نمی‌توان درمورد آنها نظر داد. اینکه رای آقای قالیباف و جلیلی به نسبت کاهشی است، در برخی نظرسنجی‌ها هم یکی از آنها ثابت است و دیگری کاهشی و در مقابل مشخصا رای آقای پزشکیان افزایشی است. این موضوع را می‌توان به‌طور قاطع در مورد اغلب نظرسنجی‌ها مطرح کرد‌.

    چرا نتایج نظرسنجی های انتخاباتی تا این حد با هم متفاوت است؟/ عباس عبدی پاسخ می دهد

    دنياي اقتصاد نوشت: طی دو هفته اخیر نظرسنجی‌های مختلفی در مورد میزان مشارکت مردم در انتخابات و میزان اقبال مردم به هر یک از 6 نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری ازسوی مراکز مختلف نظرسنجی منتشر شد‌. نظرسنجی‌هایی که نتایج آنها شباهتی با یکدیگر نداشت.
    در این نظرسنجی‌ها که گاه از سوی موسسات افکار‌سنجی معتبر صورت گرفته بود، میزان اقبال مردم به برخی از نامزدها طی بازه‌های زمانی مختلف به صورت غیرواقعی مطرح می‌شد تا آنجا که حتی برخی از آنها از سوی نهادهای ذی‌ربط تکذیب شد. با این حال به نظر می‌رسد که در برخی از این نظرسنجی‌ها سوگیری‌های حزبی و جناحی نیز نقش داشته‌اند‌.
    روز گذشته در همین ارتباط با عباس عبدی روزنامه‌نگار و پژوهشگر گفت‌وگو کردیم و از او در مورد دلایل متفاوت بودن نتایج این نظرسنجی‌ها در یک بازه زمانی یکسان سوال کردیم‌.
    طی دو هفته اخیر نظرسنجی‌های بسیاری در مورد انتخابات انجام شده که نتایج آنها با یکدیگر متفاوت است‌. برای مثال در برخی از آنها محمد‌باقر قالیباف و در برخی سعید جلیلی و در برخی نیز پزشکیان جلو هستند. یا در مورد میزان مشارکت مردم در انتخابات ارقام مختلفی ارائه می‌شود. ارقامی که بین 44تا 55درصد‌ در نوسان است. ارزیابی شما از متغیر بودن نتایج نظرسنجی‌ها چیست‌؟
    عباس عبدیبدون اینکه بخواهم به تک‌تک این نظرسنجی‌ها ارجاع دهم معمولا این نظرسنجی‌ها با سوگیری‌های نسبی همراه است. برای مثال به نظرم نتایج ایسپا اعتبار گذشته را ندارد. در نظرسنجی‌ها حتی اگر دست هم نبرند خیلی راحت می‌توان با تغییر نمونه‌گیری و حجم نمونه مناطق نتایج را به‌طورکلی متفاوت کرد‌. ولی دلیل اصلی این تغییرات موضوع دیگری است که آن را توضیح خواهم داد‌.
    یکی از عواملی که نتایج را ناپایدار می‌کند عدم تصمیم و مردد بودن مردم در پاسخ به این سوال است که آیا مشارکت می‌کنید و اگر بلی به چه کسی رای می‌دهید؟ عده زیادی هنوز در مشارکت مرددند. آنان هم که می‌خواهند شرکت کنند هنوز نمی‌دانند چه کسی را باید انتخاب کنند.
    در واقع تعداد مرددین در اصل شرکت در انتخابات و اینکه به چه کسی رای دهند بسیار زیاد است. به‌علاوه آنان هم که تصمیم گرفته‌اند به چه کسی رای دهند وضعیت روشنی ندارند و نظر آنها می‌تواند تغییر کند.
    از سوی دیگر به این ناپایداری‌های‌ موجود باید احتمال انصراف برخی از نامزدهای اصولگرا را هم اضافه کنیم که ناپایداری و عدم قطعیت را افزایش می‌دهد‌. ولی علت اصلی متفاوت بودن نتایج نظرسنجی‌ها این است که نهادهای اصلی ما در این موضوع مستقل نیستند و از طرف دیگر چون تعداد نظرسنجی‌ها زیاد شده است اعتبار و میزان کارشناسی آنها هم پایین آمده است.
    در واقع در دو، سه مورد می‌توان به آنها اعتماد کرد که در شرایط کنونی من به اکثر آنها اعتماد کامل ندارم و روی نتایج خام آنها حساب نمی‌کنم و تغییرات آنها برای من مهم‌تر است البته اگر مطمئن باشم که همه را تحت یک استاندارد سنجیده‌اند. نظرسنجی‌ها درمورد میزان مشارکت هم معیارهای مختلفی دارند که حتی اگر از مردم پاسخ یکسان هم بگیرند با میزان مشارکت یکسان جواب یکسانی به دست نمی‌آورند. مهم‌تر از آن ناپایداری فضای سیاسی ایران و فضای انتخاباتی است.
    الان با جامعه‌ای روبه‌رو هستیم که میزان مشارکتش در انتخابات سال 1400 از حدود 35 تا 36 درصد مشارکت شروع شده و حالا می‌خواهد این میزان مشارکت را بالا ببرد. این درحالی است که هنوز عده زیادی برای مشارکت مقاومت می‌کنند و در نتیجه در بهترین شرایط و به نظر من امروز میزان مشارکت حدود 50درصد است. پس این ابهام و اینکه هنوز خیلی‌ها تردید دارند و تصمیم نگرفته‌اند در نظرسنجی‌ها از میزان مشارکت تاثیر می‌گذارد‌.
    قبل از شروع انتخابات این تحلیل وجود داشت که پزشکیان تنها درصورتی که مشارکت بالای 60درصد باشد و بتواند پایگاه رای اصلاح‌طلبان در کلانشهرها را حرکت دهد و آرای خاکستری را جذب و آنها را قانع کند شانس پیروزی در انتخابات را خواهد داشت. اما روند موجود نقطه عکس را نشان می‌دهد. برای مثال در مشارکت 45درصدی، پزشکیان 19درصد آرا را به خود اختصاص داده و به نظر می‌رسد با تحرک بیشتر می‌تواند به قالیباف برسد و حتی یکی از نامزدهایی باشد که به مرحله دوم راه پیدا خواهد کرد.
    در واقع او بدون جذب آرای قشر خاکستری از سبد رای کسانی که همیشه در انتخابات شرکت می‌کنند سهم قابل توجهی از آرا‌ را به خود اختصاص داده است. آیا این گزاره درست است که او به‌رغم مشارکت اندک طبقه متوسط شهری توانسته آرای متدینین غیرشهری، روستانشینان، حاشیه‌نشین‌ها و استان‌های ترک‌نشین و کردنشین را به خود اختصاص دهد؟ دلیل این امر چیست؟
    در این نظرسنجی‌ها چند چیز مشترک است که آنها اهمیت دارد وگرنه اعداد خیلی قابل استناد نیستند و به دقت نمی‌توان درمورد آنها نظر داد. اینکه رای آقای قالیباف و جلیلی به نسبت کاهشی است، در برخی نظرسنجی‌ها هم یکی از آنها ثابت است و دیگری کاهشی و در مقابل مشخصا رای آقای پزشکیان افزایشی است. این موضوع را می‌توان به‌طور قاطع در مورد اغلب نظرسنجی‌ها مطرح کرد‌.
    بنابراین نکته این است که آرای خاکستری و آنان که هنوز تصمیم نگرفته‌اند و بعدا می‌آیند به حساب دیگر نامزدها ریخته نمی‌شود و بیشتر به سمت پزشکیان جذب خواهد شد. دلیل آن هم به اطرافیان او و عملکردش و دلایل دیگر برمی‌گردد. در واقع آرای خاکستری هیچ‌وقت به سمت رئیس‌جمهور یا دولت مستقر و طرفداران آنها نمی‌رود چون نظر مردم در مورد آنها مشخص و ثابت است.
    در مورد این بحث که پزشکیان رای طبقه متوسط را ندارد این گزاره درست نیست. به نظرم آرای طبقه متوسط را دارد، ولی این کافی نیست هنوز‌. البته او رای طبقه پایین را هم پیدا کرده است. به خصوص در دو، سه روز اخیر آن جریانی که در انتخابات شکل گرفته شباهت به سال 92 دارد که بیشتر از حاشیه‌ها و روستاها و شهرهای کوچک هستند چون آنها عینی‌تر با انتخابات برخورد می‌کنند. اما طبقه متوسط تا حدی به دلیل تجربه وقایع ۱۴۰۱ انتقادشان نسبت به وضع موجود بیشتر است و در این مورد منفی‌تر نگاه می‌کنند.
    اما حاشیه‌نشین‌ها و روستانشینان و ساکنان شهرهای کوچک چنین تجربه مستقیمی نداشتند و این سطح از انتقاد را ندارند و راحت‌تر تصمیم می‌گیرند.
  • کارزار ظریف در حمایت از پزشکیان پیشتاز شد

    کارزار ظریف در حمایت از پزشکیان پیشتاز شد

    کارزار ایجاد شده توسط محمد جواد ظریف ، وزیر امور خارجه دولت روحانی در کمتر از یک هفته توانست بیشترین امضاء را جمع آوری کند.

    کارزار ظریف برای پزشکیانبه گزارش رسا نشر – محمد جواد ظریف که این روزها بیشتر از هر سیاستمدار دیگر در صحنه انتخابات و در حمایت از دکتر پزشکیان فعالیت دارد، با راه اندازی کمپین حمایتی در پلتفرم کارزار توانست نظر مردم را به خود جلب نموده و این کارزار تاکنون بیش از 225 هزار امضاء دارد. افراد و شخصیت های بسیاری از این کمپین حمایت کرده اند که می توان از محمد جواد آذری جهرمی، حمید رضا جلائی پور و … نام برد.

    ظریف در این بیانیه حماتی نوشته است:

    من، محمدجواد ظریف به همراه امضاکنندگان این کارزار از دکتر مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری حمایت می‌کنیم. ما می‌دانیم با ریاست جمهوری دکتر پزشکیان، اساس و هدف سیاست خارجی تأمین منافع ملی، تضمین امنیت ملی، پاسداری از حیثیت ملی ایران و منزلت بین‌المللی ایرانیان و بهبود کیفیتِ زندگی «مردم» خواهد بود. ما دولتی می‌خواهیم که در سیاست خارجی، شعارهای دهان پُرکُن که جیب مردم را خالی کند ندهد؛ شعاری ندهد که «مردم» را گرفتار تأمین دارو و «صنایع ملی» را گرفتار تأمین مواد اولیه و کسب آخرین فن‌آوری‌ها کند. هدفِ سیاست خارجی دولت نباید تنها «بقا» باشد؛ بلکه در سیاست خارجی «توسعه کشور» را پیگیری کند. دولتی می‌خواهیم که از شرق‌گرایی و غرب‌گرایی پرهیز کند و همزمان شرق‌ستیز و غرب‌ستیز هم نباشد.

    ما می‌خواهیم از زندگی حداقلی و صرفاً تأمین معیشت «بخورنمیر»، به یک «زندگی رضایت‌بخش» و شایسته مردم ایران برسیم که در آن همه مردم فرصت رشد و خلاقیت و بالندگی داشته باشند. نمی‌خواهیم مردم مدام چشم‌شان به اخبار باشد تا ببینند بیش‌تر تحریم می‌شویم یا نمی‌شویم، جنگ می‌شود یا نمی‌شود، فردا نرخ دلار بالا می‌رود یا پایین می‌آید، گرفتار «فشار حداکثری» خواهیم شد یا «فشار حداقلی»؛ در کشور بزرگ و کهنی مثل ایران، در شأن مردم نیست که از آینده خود مطمئن نباشند و نخبگان‌مان آینده خود را در گوشه دیگری از جهان جستجو کنند.

    قرار بود تحریم ها را دور بزنیم ولی الآن کریدورها و مسیرهای ارتباطی منطقه ما را دور زده‌اند؛ ما دیگر فرصت نداریم – در حالی که کشورهای منطقه با شتاب در حال توسعه هستند – در بهترین حالت «در جا بزنیم»؛ با تحریم شاید بشود زنده ماند؛ ولی نمی‌شود پیشرفت کرد.

    بی‌شک رضایت مردم و همراهی آن‌ها با دولت یکی از مهم‌ترین مولفه‌های قدرت و امنیت ملی است. برای همین ما امضاکنندگان این کارزار با حضور خود در انتخابات و انتخاب دکتر پزشکیان، به تشکیل یک «دولت ملی» کمک خواهیم کرد.

    این کارزار تا 15 تیر 1403 فعال است و در صورتی که تمایل دارید آن را امضاء و از دکتر مسعود پزشکیان حمایت کنید می توانید از اینجا وارد سایت کارزار شوید.

     

  • محمد مهاجری: یکی از کاندیداها یواشکی موبایل خود را به مناظره برده بود و تقلب می گرفت!

    محمد مهاجری: یکی از کاندیداها یواشکی موبایل خود را به مناظره برده بود و تقلب می گرفت!

    «در مناظره اول با اینکه گوشی همراهش بود از هر ۱۰ عدد و رقمی که می‌داد ۱۱ تایش غلط بود. معنی‌اش این است که افرادی که از مکانی دیگر به او تقلب می‌رساندند، از خودش بی‌سوادتر بودند.»

    محمد مهاجری: یکی از کاندیداها یواشکی موبایل خود را به مناظره برده بود و تقلب می گرفت!

    محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا در کانال تلگرامی خود از تقلب یکی از نامزدها برای بردن گوشی خود به داخل استودیو محل مناظره انتقاد کرد.
    مهاجری نوشت: شایع شده یکی از نامزدهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری برخلاف مقررات، تلفن همراهش را داخل استودیو برده و این کار تقلب و تخلف بوده است. دو روز صبر کردم تکذیب شود اما نشد و حالا می‌توان آن را نه شایعه بلکه خبر درست دانست.
    اجازه بدهید این نامزد محترم موبایل و هر وسیله ارتباطی دیگری که لازم دارد، همراهش ببرد. در مناظره اول با اینکه گوشی همراهش بود از هر ۱۰ عدد و رقمی که می‌داد ۱۱ تایش غلط بود. معنی‌اش این است که افرادی که از مکانی دیگر به او تقلب می‌رساندند، از خودش بی‌سوادتر بودند.
    خوب است با نامبرده مثل مستمع آزاد رفتار کنید و حتی با او به شیوه امتحانات «کتاب باز» (open book) برخورد نمایید؛ چون حتی عرضه استفاده از آن‌ها را ندارد.

     

  • «حامیان مردم» در برابر «مخالفان آمریکا» / انقلابی‌ها از انقلابی‌نماها مشخص شدند

    «حامیان مردم» در برابر «مخالفان آمریکا» / انقلابی‌ها از انقلابی‌نماها مشخص شدند

    ظریف با آمار و نمودار نشان داد تحریم ها چه به روز مردم آورده است و گفت که تلاش او در گذشته برای کاستن از رنج و مشقت مردم چه دستاوردهایی داشته است.

    «حامیان مردم» در برابر «مخالفان آمریکا» / انقلابی‌ها از انقلابی‌نماها مشخص شدند

    عصرایران ؛‌ دکتر جلیل بیات (پژوهشگر روابط بین الملل) –  میزگرد سیاست خارجی مسعود پزشکیان را می توان نقطه عطفی در تقسیم بندی های سیاسی کشور دانست که دو جریان اصلی سیاسی کشور را با دو نام و صفت جدید متمایز کرد و می توان از آن با عنوان «حامیان مردم» و «مخالفان آمریکا» نام برد.

    در حالی که در این برنامه، پزشکیان بر حمایت از مردم و حل مشکلات آنها به هر طریق ممکن تاکید می کرد، فواد ایزدی که در واقع نماینده اصولگرایان تندرو محسوب می شود صرفا از مخالفت با آمریکا و غیرقابل اعتماد بودن این کشور و سازمان ها و نهادهای غربی می گفت.

    این برنامه که تا حدودی جلوه مناظره هم یافته بود به خوبی نشان داد دغدغه امثال فواد ایزدی در درجه نخست مردم نیستند، چنانکه وقتی پزشکیان بارها به او اعلام کرد اگر شما راه بهتری برای حل مشکلات مردم دارید بسم الله، این گوی و این میدان، باز هم ایزدی از مخالفت با آمریکا صحبت کرد.

    لذا اگر زمانی طیف های مختلف سیاسی در کشور با نام «اصولگرا» و «اصلاح طلب» نامیده می شدند و در سال های اخیر حتی عنوان «موافقان برجام» و «مخالفان برجام» هم پیدا کردند، با برنامه سیاست خارجی پزشکیان به نظر می رسد باید عنوان جدیدی به آنها داد که در رساترین بیان، «حامیان مردم» و «مخالفان آمریکا» است.

    از سوی دیگر خطابه کوتاه ظریف در این برنامه که به عنوان مشاور مسعود پزشکیان حضور یافته بود و در فضای مجازی از آن با عنوان «طوفان ظریف در صدا و سیما» نام برده شد، می تواند معیاری برای سنجش عیار کارشناسان دو طیف اصلی سیاسی کشور هم باشد.

    سخنان ظریف که با بغضی نهفته در گلو بیان می شد به نوعی دفاعیات او هم بود که نزدیک به سه سال هجمه و توهین و افترا را با سکوت گذرانده بود. او هم از خاتمی و روحانی حمایت کرد، هم به نقد احمدی نژاد و رئیسی پرداخت و از همه مهمتر چهره «انقلابی نماها» و «انقلابیون واقعی» را برای مردم روشن ساخت.

    ظریف نشان داد یک انقلابی به تمام معنا است. او هم اطلاعات علمی بالایی دارد (علم روابط بین الملل)، هم اطلاعات سیاسی و بین المللی کاملی دارد، هم به گفتمان انقلاب اسلامی مسلط است و هم تسلط بالایی به قرآن و احادیث دارد. او با آمار و نمودار نشان داد تحریم ها چه به روز مردم آورده است و گفت که تلاش او در گذشته برای کاستن از رنج و مشقت مردم چه دستاوردهایی داشته است.

    اما همین آقای ظریف از سوی برخی ها به عنوان غرب زده یا حتی خائن خطاب می شود و آن وقت امثال کسانی که حتی دعای تحویل سال نو را هم نمی توانند درست بخوانند انقلابی نامیده می شوند و در دسته بندی های سیاسی، در جریان به اصطلاح انقلابی قرار می گیرند.

    در واقع پر بیراه نیست اگر بگوییم جای «انقلابی» و «انقلابی نما» در کشور عوض شده است. دغدغه امثال ظریف در درجه نخست مردم هستند، چنانکه دغدغه اصلی بنیانگذار انقلاب اسلامی نیز همین مردم بوده است. آنها به اصول و ارزش ها توجه دارند اما برای دستیابی به این اصول شعارهای توخالی نمی دهند.

    ظریف دیروز از قدرت مردم گفت. او از قول امام گفت اگر مردم پشت ما نباشند بزرگترین تسلیحات هم داشته باشیم هیچ فایده ای نخواهد داشت. او بارها نشان داده که مطیع اوامر رهبری است ولی اهل تملق و چاپلوسی نیست. اما در مقابل خیلی ها که ادعای پیروی از رهبری دارند و از هیچ تملق و چاپلوسی هم ابا ندارند در واقعیت راه دیگری می روند که شاید مهم ترین مثال آن، همان رئیس جمهور اسبق باشد.

    فواد ایزدی که در واقع مهم ترین نماینده اصولگرایان تندرو در حوزه سیاست خارجی محسوب می شود، در این برنامه عیار خود و این جریان را نشان داد. او که حتی بیشتر از وقت اختصاص یافته صحبت کرد به طوری که مجری همسو با وی مجبور شد میکروفنش را هم قطع کند چیزی جز لزوم مقابله با آمریکا و غیرقابل اعتماد بودن این کشور نگفت و نداشت که بگوید. هرچند ایشان ظاهرا فراموش کردند اساسا در روابط بین الملل بحث «اعتماد» مطرح نیست و آنچه اهمیت دارد «منافع» است.

    او حتی نمی دانست یا شاید نمی خواست بداند که میزان تحریم هایی که آنقدر به افزایش آن در دوره روحانی تاکید می کرد، در دوره ریاست جمهوری رئیسی بسیار بیشتر افزایش یافته است. و ظریف اگرچه این موضوع را به او یادآور شد اما این واقعیت را هم گفت که «کیفیت» تحریم ها مهمتر از «کمیت» آن است.

    ظریف دیروز نشان داد نه تنها مهم است که چه کسی رئیس جمهور شود، بلکه مهم است که رئیس جمهور از چه بدنه کارشناسی استفاده کند. اینکه امثال ظریف به رئیس جمهور آینده مشورت دهند یا امثال فواد ایزدی، قطعا در منافع مردم و زندگی آنها تاثیر قابل توجه خواهد داشت. اکنون مردم باید تصمیم بگیرند که می خواهند کدام فرد و مسیر را انتخاب کنند.

  • قاضی زاده هاشمی:انصراف بده نیستم، خاطرتان جمع!/ رؤسای دولت در جمهوری اسلامی یا شهید می‌شوند یا گرفتار

    قاضی زاده هاشمی:انصراف بده نیستم، خاطرتان جمع!/ رؤسای دولت در جمهوری اسلامی یا شهید می‌شوند یا گرفتار

    فشار به او برای کناره گیری به این خاطر این است که تنها نامزدی است که خود را ادامه دهندۀ دولت فعلی معرفی کرده و رأی به او به منزلۀ آرای موافقان دولت مستقر فعلی تلقی خواهد شد.

    انصراف بده نیستم، خاطرتان جمع!/ رؤسای دولت در جمهوری اسلامی یا شهید می‌شوند یا گرفتار

      عصر ایران- امیر حسین قاضی‌زادۀ هاشمی تنها عضو ارشد دولت مرحوم ابراهیم رییسی که در رقابت انتخابات ریاست جمهوری حضور دارد از تصمیم خود به حضور تا پایان انتخابات خبر داد.

    او که در برنامۀ میزگرد سیاسی شبکه سوم سیما حضور یافته بود  به پرسش ابراهیم متقی کارشناس برنامه که “آیا تضمین می‌دهید مانند دورۀ قبل کنار نکشید و انصراف ندهید” این گونه پاسخ داد:

    “اولا دورۀ قبل هم انصراف ندادم و تا پایان ماندم و از این نظر سوء سابقه دارم. ثانیا اگر خودم را اصلح نمی‌دانستم وارد نمی شدم و معتقدم کسانی در نهایت باید باقی بمانند که نقطه ضعف روشنی ندارند.”

    قاضی‌زاده هاشمی گفت: امیدوارم اگر رأی آوردم به عاقبت شهید رییسی دچار شوم. چون رییسان دولت‌های جمهوری اسلامی در آخر یا شهید می‌شوند یا گرفتار و بلافاصله توضیح داد حضرت آقا (آیت‌الله خامنه‌ای) رییس دولت نبودند و دیگری (مهندس موسوی) رییس دولت بود.

    این سؤال ابراهیم متقی هم قابل توجه بود که مگر نامزدهای دیگر خارج از جبهۀ انقلاب هستند که شما چند نفر به خودتان می‌گویید جبهۀ انقلاب و قاضی زادۀ هاشمی به گونه‌ای پاسخ داد که یعنی بیشتر نوعی نام‌ذاری است و نمی توان این گونه تفکیک کرد و از این نظر هم با باقر قالیباف مرزبندی کرد.

    هر چند قاضی‌زاده هاشمی کوشیده از حاشیه‌ها دوری کند ولی این توییت او که پیش از انقلاب اعلامیه‌های امام خمینی را پخش می کرده با طعنه عباس عبدی مواجه شد که وقتی شما متولد 1350 هستید و انقلاب در سال 1357 به پیروزی رسیده در چند سالگی اعلامیه‌های امام را پخش می‌کردید؟!

    اعلام ماندن تنها نامزد سیاه‌پوش در جمع رقبای انتخاباتی از این نظر که آرای دیگران را جذب کند اهمیت ندارد چون حسب ظاهر و بر اساس نظرسنجی‌ها پایگاه رأی قابل توجهی ندارد. فشار به او برای کناره‌گیری اما به این خاطر است که تنها نامزدی است که خود را ادامه دهندۀ راه رییس جمهور فقید و دولت فعلی معرفی کرده و رأی به او به منزلۀ آرای موافقان دولت مستقر فعلی تلقی خواهد شد.