برچسب: افغانستان

  • درگیری مرزی افغانستان و پاکستان؛ تنش‌ها در پکتیا شعله‌ور شد

    درگیری مرزی افغانستان و پاکستان؛ تنش‌ها در پکتیا شعله‌ور شد

    در تازه‌ترین وضعیت مرزی میان افغانستان و پاکستان، بار دیگر صدای توپ و تبار در مناطق مرزی پکتیا طنین‌انداز شده است. منابع محلی از تجدید درگیری‌های نظامی بین دو کشور همسایه خبر می‌دهند که می‌تواند پیامدهای امنیتی گسترده‌ای برای منطقه داشته باشد.

    درگیری مرزی افغانستان و پاکستان؛ تنش‌ها در پکتیا شعله‌ور شد

    به گزارش رسا نشر و به نقل از خبرآنلاین، یک مقام دولت موقت افغانستان در گفتگو با الجزیره تأیید کرد که درگیری‌های مرزی تازه‌ای در مناطق جنوب شرقی افغانستان رخ داده است. این مقام که نخواست نامش فاش شود، اشاره کرد که منطقه پکتیا کانون اصلی این درگیری‌ها بوده است.

    طبق گزارش‌های رسانه‌ای محلی، درگیری‌های اخیر ادامه تنش‌هایی است که پیش‌تر در منطقه شورابک در جنوب افغانستان میان دو طرف جریان داشت. منابع افغان ادعا می‌کنند نیروهای پاکستانی شب گذشته نیز اقدام به حرکات تحریک‌آمیزی در مرزها کرده بودند.

    قیمت لحظه ای طلا، سکه و ارز

    خبرگزاری راشا تودی در بخش عربی خود نیز گزارش مفصلی از این درگیری‌ها منتشر کرده و بر افزایش تنش در خط مرزی تأکید نموده است. هنوز هیچ یک از طرفین به صورت رسمی آمار دقیقی از تلفات احتمالی این درگیری‌ها ارائه نداده‌اند.

    شاهدانی از مناطق مرزی می‌گویند صدای شلیک گلوله و انفجار تا ساعات اولیه صبح به گوش می‌رسیده است. این درگیری‌ها در شرایطی رخ می‌دهد که روابط دیپلماتیک کابل و اسلام‌آباد در ماه‌های اخیر با چالش‌های متعددی روبرو بوده است.

    این تنش‌های مرزی نه تنها ثبات امنیتی دو کشور همسایه را تحت تأثیر قرار داده، بلکه ممکن است معادلات منطقه‌ای را نیز دگرگون کند. سوال اینجاست که آیا طرفین به زودی به میز مذاکره بازخواهند گشت یا شعله‌های این آتش افروزی مرزی دامن گسترده‌تری خواهد گرفت؟

     

  • قطع اینترنت بلخ به‌ خاطر منکرات

    قطع اینترنت بلخ به‌ خاطر منکرات

    محدودیت جدید طالبان قطع اینترنت فیبر نوری در ولایت بلخ افغانستان، زندگی مردم را مختل کرده است. این تصمیم که به دستور طالبان و با هدف «جلوگیری از منکرات» گرفته شده، خدمات بانکی، اداری و تجاری را با مشکل مواجه کرده و نگرانی‌ها از گسترش آن به سایر ولایات را افزایش داده است.

    قطع اینترنت بلخ به‌ خاطر منکرات

    به گزارش رسا نشر، این دستور که توسط رئیس طالبان صادر شده، باعث شده تا استفاده از اینترنت فیبر نوری در بلخ ممنوع شود. سخنگوی والی طالبان در بلخ، دلیل این اقدام را جلوگیری از «منکرات» عنوان کرده و گفته در حال جستجوی جایگزینی برای اینترنت فیبر نوری هستند.

    این محدودیت، دسترسی به اینترنت را در ادارات دولتی، بانک‌ها، و مراکز آموزشی با مشکل مواجه کرده است. مردم محلی از قطع اینترنت خانگی و دفتری خبر می‌دهند و دسترسی به اینترنت در مزارشریف، تنها از طریق آنتن‌های تلفن همراه امکان‌پذیر است.

    در همین حال، منابع خبری از سفر شش وزیر کابینه طالبان به قندهار برای بررسی پیامدهای این قطع گسترده اینترنت خبر داده‌اند. این اتفاق نشان می‌دهد که این تصمیم، تبعات جدی برای دولت طالبان نیز داشته است. آیا این محدودیت‌ها به سایر نقاط افغانستان نیز گسترش خواهد یافت؟ آینده اینترنت و دسترسی آزاد به اطلاعات در این کشور چه سرنوشتی خواهد داشت؟

  • طالبان: فرمان عفو عمومی شامل همه مهاجران بازگشتی است

    طالبان: فرمان عفو عمومی شامل همه مهاجران بازگشتی است

    سخنگوی حکومت طالبان همچنین نهادهای بین‌المللی از جمله دفتر هیئت نمایندگی سازمان ملل (یوناما) را متهم کرده است که با تبلیغات در حال ایجاد نگرانی‌های بی‌مورد هستند.

    طالبان: فرمان عفو عمومی شامل همه مهاجران بازگشتی است

    حکومت طالبان با تأکید بر اجرای کامل فرمان عفو عمومی اعلام کرد که تمامی مهاجران بازگشته به افغانستان شامل این فرمان هستند و نباید نگران برخوردهای سیاسی یا انتقامی باشند.

    به گزارش تسنیم، «حمدالله فطرت» معاون سخنگوی حکومت طالبان اظهار داشت تمامی مهاجرانی که به افغانستان بازمی‌گردند، تحت پوشش فرمان عفو عمومی قرار دارند و از هرگونه پیگرد سیاسی مصون هستند.

    وی در شبکه ایکس نوشت: هیچ برخورد انتقام‌جویانه یا خصمانه‌ای علیه مهاجران بازگشته به افغانستان صورت نخواهد گرفت.

    فطرت همچنین تاکید کرد: «تمام مهاجرین بازگشته به افغانستان از فرمان عفو بهره‌مند هستند. هیچ کسی از لحاظ سیاسی با آنان دشمنی، تضاد و رفتار انتقامی نمی‌کند و اگر چنین چیزی واقع گردد، حکومت از آن بازپرس و جلوگیری می‌کند و عاملین آن مجازات می‌شوند.»

    در این بیانیه برخی رویدادهای محدود و حاشیه‌ای که گزارش شده‌اند را مسائل شخصی و جزئی خوانده و تصریح شده است که چنین مواردی جنبه سیاسی نداشته‌اند.

    سخنگوی حکومت طالبان همچنین نهادهای بین‌المللی از جمله دفتر هیئت نمایندگی سازمان ملل (یوناما) را متهم کرده است که با تبلیغات در حال ایجاد نگرانی‌های بی‌مورد هستند.

    در پایان این بیانیه، حکومت طالبان به مهاجران اطمینان داده که می‌توانند با «اطمینان خاطر» به افغانستان بازگردند و در فضایی امن و بدون تهدید به زندگی ادامه دهند.

  • در اردوگاه‌های مرزی ایران و افغانستان چه می‌گذرد؟ / راه پرغبار بازگشت

    در اردوگاه‌های مرزی ایران و افغانستان چه می‌گذرد؟ / راه پرغبار بازگشت

    فعالان و خیران حاضر در مناطق مرزی می‌گویند روزانه حدود ۷ تا ۱۰ هزار تبعه افغانستانی به اردوگاه‌های مرزی وارد می‌شوند 

     

    در اردوگاه‌های مرزی ایران و افغانستان چه می‌گذرد؟ / راه پرغبار بازگشت

     

     

     ازدحام جمعیت در اردوگاه‌های مرزی، به‌ویژه زیر آفتاب داغ «میلک»، «نیمروز»، «زاهدان» و «دوغارون» شرایط نامساعدی را برای اتباع افغانستانی به‌وجود آورده است؛ اتباعی که با اتوبوس‌هایی که دستور توقف در مسیر ندارند، از سراسر ایران به نقاط مرزی منتقل می‌شوند. در اردوگاه‌ها نه غذا توزیع می‌شود و نه آب. تصاویر منتشرشده از این کمپ‌ها بسیار تکان‌دهنده است.

    روزنامه پیام ما در گزارشی به قلم خبرنگارش “ستاره حجتی ” ، گسیل جمعیت غیر قابل پیش‌بینی اتباع به مناطق مرزی در شرق کشور، خیران به‌ویژه در سیستان‌وبلوچستان را بر آن داشت تا از رخداد فجایع انسانی یا آنچه کرامت هر آدمی را زیر سؤال می‌برد، جلوگیری کنند. براساس آمار فعالان حاضر در منطقه، تقریباً روزانه ۷ تا ۱۰ هزار تبعه افغانستانی به این اردوگاه‌ها وارد می‌شوند. سرویس بهداشتی به تعداد بسیار کمی موجود است و اجابت مزاج به‌دشواری انجام می‌شود. با وجود گرمای شرق و جنوب‌شرقی کشور هیچ امکانی برای استحمام وجود ندارد و فعالان می‌گویند بوی زهم، نامطبوع و کثیفی بیش‌ازحد سوله‌ها و اتاق‌ها، عملاً آنها را بی‌استفاده کرده و حتی در گرمای ۴۰ درجه، مردم را به محیط باز کشانده است. فعالان جهادی حاضر در اردوگاه الغدیر می‌گویند دولت تقریباً به اوضاع سامان داده است، اما در میلک، زهک، نیمروز و سایر نقاط مرزی شرایط همچنان آشفته است. گزارش‌های مردمی نیز می‌گوید بسیاری از اتباع به‌دلیل گردوغبار زیاد مسیر، با بیماری‌های چشمی و تنفسی به اردوگاه‌ها وارد می‌شوند.

    ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ بود؛ روزی که نه‌فقط منطقه بلکه تمام جهان می‌دید که طالبان شهر به ‌شهر وارد افغانستان می‌شود. با فتح هر شهر از سوی طالبان، فشار بر مرزهای ایران بیشتر می‌شد. براساس آمار رسمی از میان مهاجرانی که به کشور وارد شدند، کمترین تعداد به مهاجران قانونی اختصاص داشت. قاچاق‌برها از مرز‌ -حتی از بخش‌هایی که پیشتر دیوارکشی شده بود- پناهجویان همسایه را وارد کشور می‌کردند. ایران مانند تمام سال‌های جنگ افغانستان، نخستین مأمن همسایه بود. «حسن» فقط ۱۶ سال داشت وقتی با او گفت‌وگو می‌کردم. چند ساعت از ورودش به مرز ایران می‌گذشت. از قوم هزاره بود. گفته‌هایش به‌دقت در ذهنم مانده است: «اگر در خانه بمانیم، جانمان در خطر است؛ اگر از خانه برویم، همه ما را به چشم اضافی یا ترسو نگاه می‌کنند. اما ترسو نیستیم که اگر بودیم، به صحرا نمی‌زدیم. جان و جوانی آدمی عزیز است. می‌دانم روزی از همین راه که آمدم برمی‌گردم. من روی دو پای خودم آمدم. روی دو پای خودم هم برمی‌گردم.»

     

    در اردوگاه‌های مرزی ایران و افغانستان چه می‌گذرد؟ / راه پرغبار بازگشت

    ناگهان پایان

    حسن حالا باید بیست سال داشته باشد و اگر هنوز در ایران باشد، احتمالاً یکی از کسانی است که یا به افغانستان بازگشته است یا باید یکی از همین روزها به کشورش برگردد. زندگی عوض شده و چرخ روزگار شرایط ایران را هم دستخوش تغییرات زیادی کرده است. دولت گفته میهمانی تمام شده و باید به خانه برگردند. گزارش‌ها می‌گویند که حالا سره و ناسره از هم جدا نیست، تر و خشک با هم می‌سوزند؛ بسیاری که اوراق قانونی زندگی در ایران دارند نیز نامشان در میان اخراجی‎هاست. حسن اما یکی از آنها بود که از روز اول ناچار به ورود غیرقانونی به ایران شده بود. همه‌چیز را پشت سر گذاشته و آمده بود. حالا هم یک‌بار دیگر ایران را پشت سر می‌گذارد و به جایی برمی‌گردد که پیش‌تر خانه‌اش بود.

    در افغانستان هم مانند ایران، هیچ‌چیز مانند قبل نمانده است. طالبان چهارسال است که در ارگ ریاست‌جمهوری مستقر است و حکمرانی می‌کند؛ چهار سال سخت، نه‌فقط برای افغانستان که حتی برای ساکنان این‌سوی مرز. طالبان در تمام این چهارسال، آب را به روی ایران بست، خشکی هامون و سیستان را مضاعف کرد و با بلندپروازی‌های آبی‌اش، خراسان ایران تا آمودریا را تهدید به نابودی کرد. اما هنوز انگار چیزی در این میانه وجود دارد: «این‌سو و آن‌سوی مرز یکدیگر را برادر می‌خوانند.»

    براساس تصمیم دولت و با پایان جنگ تحمیلی دوازده‌روزه و تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران، حالا افغانستانی‌های پناهجو از مرزهای «میلک»، «زاهدان»، «هیرمند» و «نیمروز» در استان سیستان‌وبلوچستان، همچنین از «دوغارون» در خراسان‌رضوی، به کشور خودشان بازمی‌گردند. علاوه‌بر آنچه در روزهای اخیر در مورد نحوه شناسایی افرادی که باید به افغانستان استرداد شوند در گزارش‌های رسمی منتشرشده، تصاویر و فیلم‌های تکان‌دهنده‌ای از کمپ‌ها و مراکز اسکان موقت تا عبور از مرز نیز در فضای مجازی وجود دارد. تصاویری که انتقادات بسیاری از فعالان اجتماعی ایران را هم برانگیخت. موضوع اصلی انتقادات، به نحوه استرداد و عودت مهاجران برمی‌گردد. نبود امکانات اولیه، حتی آب و غذای کافی، در این ویدئوها مشهود است. گویا ازدحام جمعیت زیادی که البته تعدادشان نیز مشخص نیست، مدیریت را دشوارتر از پیش‌بینی‌های دولتی کرده است. در سیستان‌وبلوچستان، استانی که قرار است محل گذر بیشترین تعداد اتباع باشد، وضعیت نگران‌کننده اتباع اهالی و جامعه محلی، به‌ویژه جامعه اهل سنت، را به همیاری و کمک به دولت فراخواند.

    همه پای کار

    «فرشید عابدی»، روزنامه‌نگار و یکی از فعالان اجتماعی در منطقه سیستان، می‌گوید: «هم اهالی بلوچ و هم سیستانی‌ها، همه به کمک برادران و خواهران افغانستان آمدند تا در روزهای گردوغبار و داغ این منطقه، بازگشت اتباع برایشان آسان‌تر رقم بخورد، نه‌فقط مردم عادی بلکه دستگاه‌هایی مانند ستاد فرمان اجرایی ۱۰ماده‌ای امام خمینی(ره) و گروه‌های جهادی بسیاری در تلاش برای روند خدمات‌رسانی هستند.»

    «ملِک» اهل «زهک» است و یکی از کسانی است که در کار اطعام به اتباعی که تا عبور از مرز در این منطقه نگهداری می‌شوند، همکاری می‌کند. ملک می‌گوید اهالی افغانستان شاید برای مردم در سراسر ایران غریبه‌ای باشند که به کشور وارد شده‌اند، اما این‌سو و آن‌سوی مرز آنقدر با هم بستگی قومی و خویشی دارند که هرگز برای هم غریبه به‌حساب نیامدند: «دولت بستگان ما را مهاجر می‌خواند و مردم بسیاری در گوشه و کنار ایران به آنها به چشم غریبه یا مهمان ناخوانده نگاه می‌کنند. اما بسیاری از طوایف هم در سیستان و هم در بلوچستان با آنان قوم‌وخویش‌اند. از همدیگر زن و شوهر می‌گیرند و با هم وصلت می‌کنند. افغانستان هم در جنگ اول، در دوره مثلاً دموکراسی و هم پس از ورود طالبان، هیچ‌وقت وضع و حال درستی نداشت. اقتصاد آنجا از آنچه شما می‌بینید، بدتر است. فقط آمدن طالبان یا جنگ نیست که این مردم را آواره کرده است. افغانستان سال‌هاست که کشور امنی نیست. ما اگر کمک می‌کنیم، به برادران و خواهرانمان کمک می‌کنیم. منتی به سر کسی نیست.»‌

    ملک تعریف می‌‎کند که او فقط یک هماهنگ‌کننده است و پول سفره‌ها (وعده‌های غذایی که برای اتباع آماده می‌شود) را خیران می‌دهند: «بسیاری اینجا هستند که دستگیر شده و به این اردوگاه‌ها آورده‌ شده‌اند. بسیاری حق و حقوقشان از کار را هم تسویه نکرده‌اند، برخی برگه‌های خروجشان هم تأیید نشده است و باید چند روز در صف انتظار بمانند. البته دولت واقعاً دارد تلاش می‌کند که کار همه را به‌سرعت انجام دهد، اما جمعیت بسیار زیاد است. این افراد بعد از ورود به افغانستان هم باید در کمپ‌های اسکان موقت بمانند، این‌طور نیست که آن‌طرف، خانه و زندگی برایشان فراهم باشد. انصاف این بود که همه حق و حقوقشان را پرداخت و این بندگان خدا را رهسپار می‌کردند. حالا نیاز به کمک و همراهی دارند. ما می‌خواهیم مهمان را بدرقه کنیم، نه دشمن را. تأمین آب و یخ و غذا به مقدار کافی یکی از بزرگترین مشکلات است. هوا بسیار گرم است. ما از تعداد اتباع ورودی آمار دقیقی نداریم، هیچ اطلاع دقیقی از میزان نیازها هم نداریم. تأمین وسایل بهداشتی مورد نیاز زنان و کودکان هم کار دشواری است. زمان ماندگاری در این‌سوی مرز، از پیش‌بینی‌های دولت طولانی‌تر شده و همین اوضاع را آشفته کرده است.»

    کمبود سرویس بهداشتی

    به‌نظر می‌رسد آنچه ملک و دوستان خیرش در زهک انجام می‌دهند، در کمپ «الغدیر» زاهدان نیز در جریان است؛ یکی از بزرگترین مراکز برای ساماندهی اتباع یا بازگشت به افغانستان. تعداد دقیق اتباعی که روزانه به این اردوگاه وارد یا از آن خارج می‌شوند، مشخص نیست، اما اخبار رسمی نشان از سرکشی‌های مکرر مسئولان دولتی در سیستان‌وبلوچستان به این کمپ دارد. یکی از فعالان جهادی در کمپ الغدیر که نمی‌‌خواهد نامش در این گزارش بیاید و ما او را با نام مستعار «فیصل» می‌خوانیم، تعریف می‌کند که عروس برادرش هم اهل افغانستان است و با وجود اوراق رسمی ازدواج و قید نام فرزندان با شناسنامه ایرانی در شناسنامه مادر، فقط با وساطت چند مقام مذهبی، امکان اقامت عروس برادر در ایران فراهم شد؛ اما تمام اعضای فامیل عروس برادرش باید ایران را ترک کنند، با اینکه در زاهدان کار و زندگی آبرومندی داشتند.

     او می‌گوید: «هیچ‌کس نمی‌داند اتباع وقتی از ایران بروند چه سرنوشتی در انتظارشان است. بسیاری از افرادی که عودت داده شده‌اند، سال‌هاست در ایران زندگی می‌کنند. اتفاقاً در ایران خدمت هم کرده‌اند. کار و زندگی داشته‌اند و این‌طور نبوده که بار اضافی بر دوش کشور باشند، اما حالا باید ایران را ترک کنند. اردوگاه الغدیر حالا دیگر کاملاً سروسامان دارد. روزهای نخست یکباره خیلی شلوغ شد؛ چون حدود هفت هزار افغانستانی شبانه‌روز به این اردوگاه وارد می‌شد و ظرفیت رد مرز آن حدود ۵۰۰ نفر است. اما حالا همه‌چیز مرتب است. البته مشکل سرویس بهداشتی همچنان وجود دارد. صف‌های طولانی برای اجابت مزاج تشکیل می‌شود و حمام وجود ندارد. با وجود نصب سرویس‌های بهداشتی، اما در این گرمای هوا، مشکل چند برابر شده‌است. از دیدگاه من، نبود آب گوارا و قابل‌نوشیدن، کمبود سرویس بهداشتی و همچنین نظافت این سرویس‌ها، از مشکلات بسیار مهم است. دقت کنید که مشکلات بهداشتی و نظافت در هوای گرم بسیار بیشتر و شدیدتر می‌شود.»

    «مهدی رستگارنیا» نیز از نیروهای مردمی است که در اردوگاه الغدیر خدمت می‌کند. او نیز مانند فیصل می‌گوید حالا شرایط بسیار بهتر شده‌ است و دولت در این منطقه از عهده نظم‌دهی به امور برمی‌آید، با اینکه تعداد بسیار زیادی از اتباع روزانه به این اردوگاه وارد می‌شوند. «چند روز اول هجمه یکباره و بسیار زیادی داشتیم. به‌طور میانگین حدود ۷ تا ۱۰ هزار نفر به این اردوگاه وارد شدند، درحالی‌که اینجا اصلاً چنین ظرفیتی ندارد. البته بسیاری هم به کمپ قدیمی نیمروز منتقل شدند تا کارهایشان انجام شود و رد مرز شوند. من دولتی نیستم، اما می‌خواهم جانب انصاف را بگیرم. مشکل از ظرفیت این اردوگاه بود. الان الحمدلله کار دارد به‌خوبی انجام می‌شود.»

    در روایت «صفیه نورا»، یکی دیگر از کسانی که در مرز «میلک» در حال کمک به افرادی است که باید رد مرز شوند، از آرامشی مانند آنچه می‌گویند در اردوگاه الغدیر در جریان است، خبری نیست. صفیه می‌گوید: «مشکل اصلی در این است که این کمپ‌ها یا اردوگاه‌ها نهایتاً برای عبور روزانه ۷۰۰ تا هزار نفر از مرز تعبیه شده‌اند، اما در حال حاضر چندین برابر این ظرفیت، اتباع به اردوگاه‌ها در همه نقاط مرزی وارد می‌شوند. این افراد دو گروه هستند؛ افرادی که کارهای انگشت‌نگاری و عبورشان از مرز انجام شده است و افرادی که باید ۲۴ تا ۴۸ ساعت یا بیشتر در اردوگاه بمانند تا کارهایشان انجام شود.»

    او ادامه می‌دهد: «مسئله بسیار مهم دیگر این است که همه اتباع با اتوبوس جابه‌جا می‌شوند. اتوبوس‌هایی که تا مقصد اجازه توقف برای آب یا غذا ندارند و فکر می‌کنم فقط در مکان مشخصی اجازه توقف برای سرویس بهداشتی دارند. بنابراین، تقریباً تمام افراد وقتی وارد اردوگاه‌ها می‌شوند، به آب و غذا نیاز دارند. هوا به‌شدت گرم است و ما دقیقاً وسط بادهای ۱۲۰روزه هستیم. اینجا هشت تا ۱۰ مه‌پاش کار می‌کند، اما اصلاً جوابگو نیست. به‌خاطر حجم گردوخاک بسیار زیاد، اتباعی که به مرز رسیده‌اند یا مشکل تنفس پیدا کرده‌اند یا مشکل چشم.»

    مشکلات ساماندهی اتباع به همین خلاصه نمی‌شود؛ آب، در گرمای تیرماه سیستان‌وبلوچستان به‌خودی‌خود یک چالش است: «ما بیشتر از آب، از یخ استفاده می‌کنیم. واقعاً جامعه اهل سنت دارد همه‌جوره حمایت می‌کند. خیران تانکرهای یخ می‌آورند. اما در گرمای هوا یخ‌ها آنقدر زود آب و آب به‌سرعت داغ می‌شود که باز هم قابل‌نوشیدن نیست.»

    او ادامه می‌دهد: «اردوگاه اصلاً غذادهی نداشته است؛ نه آب، نه غذا. همه آب و غذای توزیع‌شده را مردم و خیران تهیه کرده‌اند. ما هشت روز است در منطقه مستقر هستیم، اما نمی‌دانیم که توان مالی ما تا چند روز دیگر اجازه استقرار می‌دهد. مجموعه ما روزانه حدود یک‌هزار و ۳۰۰ غذا در روز در اردوگاه توزیع کردیم. گروه‌های مردمی و جهادی دیگری هم هستند که تقریباً همین مقدار، کمی بیشتر یا کمی کمتر، غذا توزیع کرده‌اند.»

    در ازدحام جمعیت نخستین چیزی که زیر سؤال می‌رود و از استاندارد‌ آن کاسته می‌شود، بهداشت عمومی است. صفیه می‌گوید: «اینجا دوش حمام وجود ندارد. تعداد سرویس‌های بهداشتی کم بود. خیران چند کانکس سرویس بهداشتی کار گذاشتند، اما دوش نیست. تعداد قابل‌توجهی از افرادی مستقر در اینجا، از خانواده‌های متوسط رو به بالا هستند و حالا علاوه‌بر فشار بهداشتی، به‌خاطر این آشفتگی در وضعیت روحی بدی هم قرار گرفته‌اند. استحمام مطلقاً وجود ندارد. سالن‌ها و اتاق‌ها بوی بسیار بدی گرفته‌اند و عملاً خالی ‌شده‌اند. یعنی مردم به‌دلیل بوی بسیار بدی که موکت‌ها و اتاق‌ها پیدا کرده‌اند، به هوای بسیار گرم بیرون پناه آورده‌اند. به‌نظر می‌رسد جمعیت بسیار بالا هم امکان رسیدگی سریع‌تر به امور اتباع را نمی‌دهد.»

    از آنچه صفیه تعریف می‌کند، باز هم یادم به حسن و چیزهایی که از مسیر آمدن تعریف می‌کرد، می‌افتد. مسیر مهاجرت چه در رفتن و چه بازآمدن، برای افغانستانی‌ها آسان نیست. حسن از جلای وطن با پای پیاده و «درشتی‌های راه» و «ریگ هامون» می‌گفت که به امید فردایی بهتر از آنچه در وطن می‌توانست داشته باشد، طی می‌کرد. حالا بعد از چند سال شاید حسن هم در میان همین آدم‌هاست: تشنه، حمام‌نکرده،  زیر آفتاب داغ و غبار بادهای موسمی با نفسی بریده، یا سوار بر اتوبوسی که قرار است فقط یک‌بار برای اجابت مزاج توقف کند. کسی چه می‌داند پای حسن این‌بار چگونه از مرز عبور می‌کند. 

  • بلاتکلیفی جمعی در برابر اقدام قانونی دولت؛ بالاخره اتباع افغانستانی بمانند، یا اخراج شوند؟

    بلاتکلیفی جمعی در برابر اقدام قانونی دولت؛ بالاخره اتباع افغانستانی بمانند، یا اخراج شوند؟

    اخراج سریع همه افغان‌های غیر قانونی و مشخص شدن تکلیف آنهایی که قانونی در این کشور زندگی می‌کنند، بسیار ضرورت دارد. خیلی از این افراد اقامت و کارت آمایش را در یک استان دیگر گرفته اند و اکنون در استان دیگری سکونت دارند. خیلی‌هایشان محل سکونت مشخصی ندارند. در کجای دنیا به اتباع بیگانه اجازه می‌دهند آزادانه و بدون رهگیری هرکجا که دلشان می خواهند بروند؟

    پایگاه خبری رسا نشر- مگر تا همین یک ماه پیش از جنگ، همین شماها ملت شریف ایران خواستار اخراج افغان ها از کشور نبودید؟ شماها نبودید که از افزایش بی رویه و قارچ‌گونه‌شان در شهرهایتان شکایت داشتید؟ از شلوغی صف نان، از گرانی و کمبود مسکن به واسطه شراکت شیطانی صاحبخانه‌ها و املاکی‌ها در اجاره خانه به اتباع گلایه نمی‌کردید؟ از نوع فرهنگ شهرنشینی، از زاد‌ و‌ ولد بدون کنتورشان، از تفاوت‌های فرهنگی و … . مگر شما نبودید که به دولت فشار می‌آوردید چرا افغانستانی‌ها را بیرون نمی‌کنید؟ پس چه شد؟ به خاطر نوید محمدزاده پشیمان شدید؟ یا چون مخالفت با اخراجشان را یک شبه وایرال کردند، جو فضای مجازی شما را گرفت؟

    بلاتکلیفی جمعی در برابر اقدام قانونی دولت؛ بالاخره اتباع افغانستانی بمانند، یا اخراج شوند؟

    متاسفانه نبود مرجعیت رسانه‌ای، ملی نبودن صدا و سیما و عدم پرداختن به نیازهای عمومی جامعه، از دست رفتن مقبولیت چهره‌های سرشناس به سبب گیر افتادن در بازی‌های سیاسی،  فیلترینگ‌شبکه های اجتماعی و سکوت اجباری رسانه‌های مستقل باعث شده تا ایرانیان داخل کشور، نادانسته تلویزیون‌ها، کانال‌ها و صفحات بی‌هویت را دنبال و به آنها اعتماد کنند. و این کانالها به راحتی در ذهن اکثریت آدمهای معمولی جامعه اثر می‌گذارند و آنها را به هر سو که می‌خواهند می‌کشانند. در رابطه با موج مخالفت اخراج اتباع و مهاجران غیر‌قانونی هم، متاسفانه باز عده‌ ای ساده لوح آلت دست آنان شدند.

    اخراج اتباع افغانستانی که با روی کارآمدن دولت طالبان و در سالهای 401 تا 403 به طور غیرقانونی و با اهمال دولت سیزدهم وارد کشور شده‌اند در همان ابتدای تشکیل دولت پزشکیان در برنامه وزارت کشور بود و با کمک بی‌شائبه نیروی انتظامی تا آخر سال حدود 2 میلیون افغان غیرقانونی از کشور اخراج شدند. متاسفانه هیچ آمار رسمی از تعداد اتباع افغانستانی مقیم در ایران وجود ندارد. اما اگر اخراج این 2 میلیون نفر در عمل رخ داده باشد، تنها با یک گشت و گذار در سطح استان تهران می توان فهمید که فقط یک مشت از این خروار برداشته شده و تعداد اخراج شدگان آنچنان به چشم نمی‌آید.

    جنگ که شد، مشخص شد که تعدادی اتباع بیگانه در جنایت‌های موساد و کمک به ارتش اسرائیل برای شناسایی اهداف، ترور و تخریب نقش داشته‌اند. با دستگیری هایی که در اواسط جنگ رخ داد نهادهای امنیتی متوجه شدند که موضوع به یک یا دو نفر که لیزر بیاندازند و لوکشین بفرستند ختم نمی‌شود. با پیگیری‌های نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و انجام عملیات‌‌های گسترده، کارگاههای ساخت پهپاد و نفرات بسیاری در سرتاسر کشور شناسایی و دستگیر شدند.

    سوای این موضوع و نقش برخی از اتباع در همکاری با اسرائیل، اکنون شرایط کشور با وجود آتش‌بس به گونه‌ای نیست که بتوان از این تعداد افراد بیگانه حتی اگر فارسی‌زبان، مسلمان و شیعه هم که باشند پذیرایی کرد. موضوع جنگ شوخی بردار نیست. امنیت شهروندان ایرانی از هر چیز دیگری مهم‌تر است. در بهبوهه مشکلات سیاسی، اقتصادی و تحریم‌ها، ما دیگر نمی‌توانیم و نباید که اجازه دهیم میلیون‌ها غریبه بی‌نام و نشان، در شهرها و کنار همشهریانمان سکونت و تردد کنند. عقلانیت این را می‌گوید. استراتژی درست همین است که دولت و وزارت کشور پبش گرفته اند. اخراج سریع همه افغان‌های غیر‌قانونی و مشخص شدن تکلیف آنهایی که قانونی در این کشور زندگی می‌کنند، بسیار ضرورت دارد. خیلی از این افراد اقامت و کارت آمایش را در یک استان دیگر گرفته اند و اکنون در استان دیگری سکونت دارند. خیلی هایشان محل سکونت مشخصی ندارند. در کجای دنیا به اتباع بیگانه اجازه می‌دهند آزادانه و بدون رهگیری هرکجا که دلشان می‌خواهند بروند؟

    این یک قانون است. فریب شبکه‌های معاند را نخورید. بازیچه دست افراد غرض‌ورز نشوید. اتباع بیگانه که غیرقانونی وارد کشور شده اند، مجرم هستند. باید طبق قانون با آنها برخورد شود، حال اینکه جمهوری اسلامی با عطوفت و رأفت به جای جریمه، محاکمه و زندانی کردن این افراد، آنها را تا مرز مشایعت می‌کند، شایسته گلایه و انتقاد نیست. بله. حتماً باید کرامت انسانی آنان حفظ شود. حتماً باید تا آخرین دقیقه‌ای که در داخل مرز ایران هستند به آنها رسیدگی شود. این یک اقدام فورس بود که بدون تأمل باید همین روزها صورت می‌گرفت. و حتماً در این شرایط ممکن است تخلفاتی هم صورت بگیرد. ممکن است مشکلاتی هم برای این افراد به وجود بیاید. وقتی غیرقانونی وارد خاک کشور بیگانه می‌شدند، باید فکر این روزها را هم می‌کردند! از دولت سیزدهم کسی را نمی‌شود گیر آورد و پاسخگو کرد که چرا مرز کشور را به روی افرادی باز کردند که عده‌ایشان نمک خوردند و نمکدان شکستند؟ دیدید که اکثر دستگیر‌شدگان اتباعی بودند که کمتر از 2-3 سال قبل به ایران وارد شده‌اند!

    در رابطه با ماجرای پدر فرشته حسینی بازیگر و هنرمند ارزشمند سینما هم باید گفت بله، صورت خوشی نداشت و من هم ناراحت شدم. اما از آنجایی که خدمت سربازی را در کلانتری گذارنده‌ام به خوبی می‌دانم که این یک اقدام معمول است. چیز تازه‌ای نبود. اتباع را می‌گیرند، سوابق و هویتشان را بررسی می‌کنند، اگر مجوز قانونی اقامت داشته باشند، رهایشان می‌کنند. به عقیده من هرکسی که پدر خانم نوید محمد زاده را برای مشخص شدن وضعیتش به کلانتری هدایت کرده، وظیفه قانونی‌اش را انجام داده و تازه باید از او تشکر هم کرد. رفتار این بازیگر بسیار نسنجیده بود و شاید متصور بود که پدرخانمش هم می‌تواند مانند خودش تافته جدابافته‌ای از جامعه باشد. نه خیر عزیز! پدر همسر شما و همسر شما که هیچ، حتی خود شما و خانواده‌تان هم در مقابل 90 میلیون ایرانی دیگر، هیچ امتیاز و اعتبار بیشتری در برابر قانون ندارید. همه با هم برابریم! همانطور که گفتم این یک اقدام مرسوم در پلیس است. متاسفانه هنرمندان دیگری هم نادانسته و من باب رفاقت با آقای بازیگر، با گذاشتن استوری حمایتی، قانون را زیر سوال بردند. من جای نوید محمدزاده و دیگر همکارانش بودم به جای اعتراض تازه تشکر هم می کردم که پلیس دارد به وظیفه اش عمل می کند.

    بلاتکلیفی جمعی در برابر اقدام قانونی دولت؛ بالاخره اتباع افغانستانی بمانند، یا اخراج شوند؟

    بله، باید با اتباع با احترام برخورد کرد. بله، باید با یک شرایط بهتر مقدمات خروجشان را فراهم کرد. بله، صاحبخانه ها باید پول پیش آنها را پس بدهند. بله، هرچه شما می گویید درست است. ولی! بگذارید خیالتان را راحت کنم. با وجود تمام تلاش‌های پلیس و نهادهای مربوطه و اذیت و آزاری که برای گرفتن و دیپورت همین تعداد اتباع غیر‌قانونی که برخی از آنان نه احترامی برای قانون ایران و شهروندانش قائلند. و نه مانند نسل قدیمی مهاجران افغان تعصب و تعهدی به کشور میزبان دارند، و از قضا نه اهل کسب و کارند و بدتر از همه به دلیل نداشتن تعهد قلبی و قانونی و عدم سکونت در محل مشخص، بیشترین تخلفات، جنایات، تعدی و تعرض به نوامیس، مزاحمت، استعمال و فروش مواد مخدر و چیزی که به تازگی شاهدش بودیم خیانت به کشور میزبان و همکاری با دشمنان و اقدامات خرابکارانه را در بین این قشر شاهد هستیم؛ بیشتر از نیمی از این افراد به محض اخراج، بلافاصله و در کمتر از یک هفته با کمک یک عده افراد سودجو دوباره به صورت قاچاقی وارد کشور می‌شوند. این چرخه ادامه‌دار است. پلیس می‌گیرد و اخراج می‌کند، این افراد دوباره از هر طریقی شده ورود پیدا می‌کنند.

    حقیقتاً نمی شود همه را اقناع کرد، مخصوصاً آن عده که از سر لجاجت با حکومت، بازیچه وطن‌فروشان شده‌اند. ساده لوحانی که درک نکردند و از خودشان نمی پرسند چرا باید حکومت کشور من به کسانی که غیرقانونی وارد شده‌اند  و امنیت را به مخاطره می‌اندازند، بیش از این اجازه ماندن بدهد؟ مگر همانهایی که در آنطرف آب و در کشورهای اروپایی نشسته‌اند و برای ما نسخه می‌پیچند، کشور محل اقامتشان به مهاجرین غیرقانونی اجازه ورود می‌دهد؟ بروید کمی جستجو کنید و ببینید که چه بلایی بر سر مهاجران می‌آورند. آنها را در کمپ‌های اقامت اجباری در محیط های کثیف و بدترین شرایط زندگی اسکان می‌دهند. به ضروری‌ترین امکانات زندگی دسترسی ندارند. حق دسترسی به پزشک ندارند. و پس از مدتی اخراجشان می‌کنند. یک هزارم رفتاری که با مهاجرین غیرمجاز در کشورهای دیگر می شود، در جمهوری اسلامی با اتباع قاچاقی نکرده‌اند. اتباع در کشور ما آزادانه کار کردند و هرکجا که خواستند سکونت گزیدند. ما با قدیمی‌هایشان دوست، هم‌بازی، همکلاسی، همکار و حتی فامیل شده‌ایم. کودکان بسیاری به واسطه ازدواج ایرانیان با اتباع افغانستان به دنیا آمده اند. این خود نشان از یک همزیستی مسالمت‌آمیز و محترمانه نمی‌دهد؟

    اما میهمانی تمام شد؛ اکنون وقت رفتن است. دوست عزیز! فریب اینترنشنال را نخور! آنها نگران شأن انسان‌ها نیستند. آنها به دنبال دغدغه صاحبشان و به عنوان کارفرما نگران از دست رفتن سرمایه کارشان برای ترور و نا‌امنی در داخل خاک ایرانند. کارفرما نگران کارگرانش شده، نگران میلیون‌ها دلار هزینه برای آوردن آنها به تهران و استفاده در زمان مناسب بعدی. اینها اگر دلشان برای افغانستان و مردمانش می سوخت که پس از برقراری یک حکومت مردمی، دوباره کشور را به دست طالبان نمی‌دادند! آمریکایی‌ها میلیاردها دلار هزینه کردند، کلی کشته دادند که طالبان را بیرون کنند. که چه بشود؟ چندسال بعد دو دستی افغانستان را تقدیم طالب جماعت کنند؟ اگر آخرش این بود، پس چرا وارد جنگ شدند؟

    افغانستان مظلوم است، مردمانش مظلوم‌تر و شریف‌تر. رُک و بدون تعارف اما افغان‌های تازه‌وارد را میهمانان ناخوانده می‌دانم. علاقه‌ای به حضورشان در خاک کشورم ندارم. همانگونه که گفتم نسل جدید اتباع وارداتی، نه در رفتار و نه در کردار هیج شباهتی به هم‎میهنان افغانی‌ام که بیشتر از 30-40 سال است در کنار ما زندگی می‌کنند ندارند. این موضوع را خود این عزیزان نیز تائید می‌کنند. اتفاقاً اتباع قدیمی هم از حضور این افراد گلایه دارند و آسیب زیادی دیده‌اند. هرچه در این سال‌ها این انسانهای زحمت‌کش و تلاشگر آبرو و عزت جمع کردند، این عده افراد بی هویت یک شبه بر بادش دادند. آنها به صراحت اعلام می‌کنند که مهاجرین غیرقانونی 3 سال اخیر وارد ایران شدند، انسان‌های صادق و متعهدی نیستند. بنابراین، پیرو تمام موارد فوق و ضرورت ایجاد شده در کشور، کاملاً از اخراجشان حمایت می‌کنم. اما خروج اتباع افغانستانی باید با برنامه‌ریزی درست، نظارت بیشتر، محترمانه و در شأن آنان صورت پذیرد. ما هرگز برای افغانستانی‌ها میزبانان بدی نبودیم و انشالله هنگام بدرقه هم محترمانه روانه شهر و دیارشان خواهیم کرد.

    مهدی سوری

  • نظر بابک زنجانی در رابطه با خروج افغانستانی ها از ایران/ عکس

    نظر بابک زنجانی در رابطه با خروج افغانستانی ها از ایران/ عکس

    بابک زنجانی در رابطه با خروج افغانستانی ها از ایران توییت متفاوتی را منتشر کرد.

    نظر بابک زنجانی در رابطه با خروج افغانستانی ها از ایران/ عکس

    نظر بابک زنجانی در رابطه با خروج افغانستانی ها از ایران/ عکس

     

  • نایب رئیس اول اتحادیه املاک: خروج اتباع افغانستانی، قیمت مسکن در تهران را کاهش داد

    نایب رئیس اول اتحادیه املاک: خروج اتباع افغانستانی، قیمت مسکن در تهران را کاهش داد

    مشاهدات میدانی نشان می‌دهد که با شدت گرفتن خروج اتباع، عرضه مسکن در بخش املاک کلنگی به‌ویژه در مناطق پایین‌شهر افزایش یافته است.

    نایب رئیس اول اتحادیه املاک: خروج اتباع افغانستانی، قیمت مسکن در تهران را کاهش داد

    داوود بیگی‌نژاد نایب رئیس اول اتحادیه املاک در گفتگویی با اشاره به وضعیت کنونی بازار مسکن، اظهار کرد: در ماه اخیر، اگرچه آمار رسمی در دست نیست، اما مشاهدات میدانی نشان می‌دهد که با شدت گرفتن خروج اتباع از کشور، عرضه مسکن در بخش املاک کلنگی به‌ویژه در مناطق پایین‌شهر افزایش یافته است.

    وی با اشاره به ممنوعیت جدید در خصوص عدم انعقاد قرارداد اجاره با اتباع غیرمجاز، افزود: تاکنون هیچ سامانه‌ای برای ثبت قراردادهای اجاره اتباع در دو درگاه رسمی «کاتب» و «خودنویس» تعریف نشده است و متأسفانه این افراد در عمل، هیچ قرارداد رسمی‌ای نداشته‌اند.

    بیگی‌نژاد ادامه داد: اتباع خارجی اصولاً امکان مالکیت نداشتند، مگر در قالب شرکت‌ها، و در حوزه اجاره نیز امکان ثبت قرارداد نداشتند. به همین دلیل، نه تعداد آنان در کشور مشخص است، نه محل دقیق سکونت‌شان، و نه آمار روشنی از میزان قراردادهای موجود با آن‌ها در دسترس است. در حال حاضر بسیاری از املاکی که پیش‌تر در اختیار اتباع بوده، اکنون با قیمت‌هایی معادل سال گذشته عرضه می‌شوند که همین امر موجب کاهش نرخ اجاره در این بخش شده است.

    نایب رئیس اول اتحادیه املاک بیان کرد: این کاهش قیمت تنها در حوزه املاک کلنگی مشهود است و در بخش آپارتمان‌ها، قیمت‌ها نسبت به سال گذشته افزایش یافته، هرچند حجم معاملات همچنان راکد است.

    بیگی‌نژاد تأکید کرد: همچنین به دلیل نداشتن دسترسی بانکی و محدودیت در انجام تراکنش‌های مالی، چگونگی جابه‌جایی پول بین اتباع و مالکان نیز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. نکته اساسی اینجاست که در صورت خروج گسترده این افراد از کشور، بازار مسکن در حوزه اجاره‌بها با تأثیر چشمگیری مواجه خواهد شد، زیرا عرضه فایل افزایش می‌یابد. تجربه جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نیز نشان داد که با خروج اتباع از برخی مناطق، تعداد زیادی از فایل‌های ملکی قدیمی یا کلنگی وارد بازار شد که یا با قیمت سال قبل عرضه می‌شد یا حتی ارزان‌تر.

    بیگی‌نژاد در پایان تأکید کرد: اطلاعات شفافی از قراردادها، محل سکونت و وضعیت معیشتی این افراد در دست نیست، در حالی که واقعیت این است که اتباع شب‌ها در گوشه‌ای از این کشور سکونت دارند، اما ما نه از مکان آن‌ها مطلعیم و نه از نحوه و میزان قراردادهای‌شان با مالکان ایرانی.

  • زلزله در افغانستان و شمال شرق ایران

    زلزله در افغانستان و شمال شرق ایران

    تاکنون ۹ زلزله نسبتا شدید در مناطق مختلف افغانستان رخ داده که در استان خراسان رضوی و شهر مشهد نیز احساس شده است.

    افغانستان و خراسان رضوی روی خط لرزش/ ۹ زلزله تاکنون

    زلزله افغانستان باز هم مشهد را لرزاند.
    پس از وقوع سه زمین‌لرزه نسبتا شدید در افغانستان که در بخش‌هایی از خراسان رضوی از جمله مشهد نیز احساس شد، باز هم زلزله‌ای به بزرگی ۶.۵ ریشتر افغانستان را لرزاند.
    بر اساس گزارش مرکز لرزه‌نگاری کشور این زمین‌لرزه ساعت ۱۰:۴۲:۵۳ امروز شنبه، ۱۵ مهرماه زلزله در عمق ۲۱ کیلومتری زمین رخ داد.
    زلزله دیگری با شدت ۴.۳ ریشتر نیز دقایقی بعد و در ساعت ۱۰:۵۸:۴۶.۸ در عمق ۷ کیلومتری به وقوع پیوست که این زمین‌لرزه در بخش‌های مختلف استان احساس شد.
    همچنین در ساعات ۱۱:۰۳:۳۴.۵ و ۱۱:۱۰:۲۶.۳ دو زلزله به ترتیب با شدت ۳.۷ و ۶.۳ ریشتری با عمق ۱۰و ۹ کیلومتری زمین در زنده‌جان و هرات افغانستان رخ داد.
    همچنین در ساعت ۱۱:۲۶:۰۹.۱ ظهر امروز، زلزله‌ای به بزرگی ۳.۶ ریشتر در عمق ۱۰ کیلومتری زمین در زنده‌جان افغانستان احساس شد.
    به گزارش ایسنا، تاکنون ۹ زلزله نسبتا شدید در مناطق مختلف افغانستان رخ داده که در استان خراسان رضوی و شهر مشهد نیز احساس شده است. طبق اعلام مدیرکل مدیریت بحران استانداری خراسان رضوی تاکنون خسارتی گزارش نشده و ۲۵ تیم امدادی به مناطق تایباد و روستاها اعزام شده‌اند.

     

  • مهاجران افغان بی‌خانمان شدند

    مهاجران افغان بی‌خانمان شدند

    مهاجران افغان بی‌خانمان شدند

    آواپرس نوشت: دولت انگلیس پس از اخراج مهاجران افغانستانی از هتل‌ها نتوانسته که برای آن‌ها مسکن مناسب ‏تهیه کند؛ از همین رو از هر پنج نفر مهاجر افغانستانی، یک نفر بی خانمان شده است.

    انجمن دولت‌های محلی در انگلیس می‌گوید که از هر پنج مهاجر افغان که پس از سال ۲۰۲۱ به انگلیس منتقل شده و در روزهای گذشته از هتل‌های محل اقامت موقتشان اخراج شده‌اند، یک نفر بی‌خانمان شده است.

    بر اساس اعلامیه‌ای خبری که این انجمن روز جمعه منتشر کرد، دولت انگلیس شروع به اخراج مهاجران افغان از هتل‌ها کرده است. برخی از این مهاجران به‌دلیل دسترسی نداشتن به مسکن، اکنون بی‌خانمان شده‌اند.

    دولت انگلیس در ماه مه امسال به مهاجران افغان که در دو سال گذشته در هتل‌ها جا داده شده بودند هشدار داد که تا آغاز ماه آگوست باید به مکان‌های تازه‌ای که برای آنان در نظر گرفته شده است نقل مکان کنند. این مهاجران در این محل‌های تازه به‌صورت موقت اسکان داده می‌شدند. اما برخی از این مهاجران از رفتن به این محل‌ها خودداری کردند. به همین دلیل، در پی آغاز روند اخراج آنان از هتل‌ها در هفته گذشته، یک‌پنجم این افراد به شوراهای محلی مراجعه کردند و خود را بی‌خانمان معرفی کردند.

    انجمن دولت‌های محلی در اعلامیه خبری‌اش گفته است که این اقدام دولت فشار بر شوراهای محلی را که مسئول پیدا کردن مسکن برای مهاجران‌اند بیشتر کرده است. ۹ خانواده از مهاجران در منطقه اسکس با مراجعه به شورای محلی گفته‌اند بی‌خانمان‌اند. آن شورا نگران است که عده بیشتری شروع به مراجعه به چنین نهادهایی خواهند کرد.

    در همین حال، وزارت کشور انگلیس گفت که به شوراهای محلی برای پیدا کردن مسکن مناسب برای مهاجران کمک بودجه اختصاص داده شده است و این شوراها موظف‌اند برای مهاجرانی که از هتل‌ها اخراج شده‌اند مسکن تهیه کنند.

    یک سخنگوی این وزارتخانه به بی‌بی‌سی گفته است: «هتل‌ها برای افغان‌هایی که در انگلیس مستقر شده‌اند، برای اقامت طولانی‌مدت نبوده و هرگز برای این کار طراحی نشده‌اند و این به نفع آن‌ها نیست که ماه‌ها یا سال‌ها در هتل اقامت داشته باشند.»

    «به همین دلیل است که ما طرحی را با تخصیص ۲۸۵ میلیون پوند بودجه جدید برای تسریع اسکان مهاجران افغان در خانه‌های دائمی اعلام کردیم.»

    با این حال، شوراهای محلی می‌گویند که بودجه تعیین‌شده کافی نیست، زیرا بعضی از مهاجران باید از محل کنونی زندگی‌شان صدها مایل دورتر، برای اسکان مجدد، مسافرت کنند. استفان رابینسون، رهبر لیبرال دموکرات شورای شهر چلمزفورد، می‌گوید که زمانی، ۹ خانواده مهاجر افغان که در حدود ۶۰ نفر می‌شدند به شورای آنان مراجعه کردند و شورا مجبور است برای این عده خانه فراهم کند.

    یکی از مشکلات شوراها تهیه مسکن برای خانواده‌های پرجمیعت است. خانه‌های انگلیس اغلب برای خانواده‌های بزرگ ساخته نشده‌اند. برخی خانواده‌های افغان بیشتر از دوازده عضو دارند. تهیه خانه برای چنین خانواده‌هایی مشکلی اساسی برای شوراها ایجاد کرده است.

    استفان رابینسون می‌گوید که در حال حاضر شورای شهر چلمزفورد باید برای ۴۳۰ خانواده بی‌خانمان افغان مسکن تهیه کند. «در حالی که ما به دولت هشدار دادیم که تهیه مسکن برای این تعداد از خانواده‌ها در مدتی کوتاه مشکل است، دولت گوش‌های خود را گرفته و به این مشکل بی‌توجه است. ما وظیفه اخلاقی در قبال کسانی داریم که برای دولت انگلیس تلاش کردند. باید از آن‌ها مراقبت کنیم. ولی این دولت آن‌ها را ناامید کرده است.»

    دولت انگلیس از آغاز برنامه تخلیه در حدود ۲۴ هزار مهاجر افغان را به آن کشور انتقال داده است. اما به‌علت مشکل مسکن و نبود خانه‌های آماده برای این مهاجران، آنان را به‌طور موقت در هتل‌ها اسکان داده‌اند.

    با این حال، تداوم بحران مسکن در انگلیس باعث شده است هزاران تن در دو سال گذشته همچنان در هتل‌ها باقی بمانند. دولت انگلیس از سال ۲۰۲۳ روند اخراج مهاجران از هتل‌ها را آغاز کرد. در کنار نبود مسکن برای مهاجران، برخی از آنان حاضر نیستند از محل سکونت کنونی که در دو سال گذشته در آن زندگی کرده‌اند به جای دیگری بروند.

  • طالبان شرکت زنان در کنکور سراسری را ممنوع کرد

    طالبان شرکت زنان در کنکور سراسری را ممنوع کرد

    به دستور وزارت تحصیلات عالی طالبان کنکور سراسری ۱۴۰۲ افغانستان بدون حضور دختران و تنها با شرکت دانش‌آموزان پسر برگزار می‌شود.

    طالبان شرکت زنان در کنکور سراسری را ممنوع کرد

    به دستور وزارت تحصیلات عالی طالبان، کنکور سراسری ۱۴۰۲ افغانستان بدون حضور دختران و تنها با شرکت دانش‌آموزان پسر برگزار می‌شود. مرحله نخست این آزمون قرار است از ۲۹ تیرماه در ۱۱ استان آغاز شود.
    به گزارش خبرآنلاین؛ پس از آنکه وزارت تحصیلات عالی طالبان در زمستان ۱۴۰۱، در دانشگاه‌ها را به روی دختران بست، مقام‌های طالبان در پاسخ به واکنش‌ها گفتند که این تصمیمی موقت است و پس از بررسی‌ روش‌های اجرای قوانین شریعت، امکان تحصیل دختران دوباره فراهم خواهد شد؛ اما خبر برگزاری کنکور ۱۴۰۲ بدون حضور دختران، به‌وضوح نشان داد که رهبران طالبان برای راه دادن دختران به دانشگاه‌ها هیچ برنامه‌ای ندارند.
    تصمیم وزارت تحصیلات طالبان برای برگزاری آزمون کنکور صرفا برای پسران که به نهادهای مربوطه ابلاغ شده است، روز دوشنبه ۲۶ تیر علنی شد.
    در همین حال، اداره ملی امتحانات که ریاست آن را عبدالباقی حقانی، عضو ارشد شبکه حقانی و وزیر پیشین تحصیلات عالی طالبان، به عهده دارد، روز سه‌شنبه ۲۷ تیر در رشته‌توییتی اعلام کرد که او در تصمیم حذف دختران از آزمون کنکور نقشی نداشته و این تصمیم طی یک نامه رسمی از وزارت تحصیلات عالی به آن‌ها ابلاغ شده است.
    به نظر می‌رسد وزیر تحصیلات عالی پیشین که اکنون رئیس اداره ملی امتحانات است، با وزیر کنونی اختلاف‌نظر دارد و تلاش می‌کند نشان دهد در تصمیم حذف دختران از دانشگاه‌ها شریک نیست. ممنوعیت تحصیل دختران در دانشگاه‌ها هم پس از برکناری عبدالباقی حقانی و انتصاب مولوی ندا محمد ندیم به عنوان وزیر تحصیلات عالی اعلام شد.
    مولوی ندیم بارها در سخنرانی‌هایش از دولت پیشین به دلیل اجازه کار و تحصیل دادن به زنان انتقاد کرده و می‌گوید دولت پیشین «فحشا و فساد» را گسترش داده است. او در سخنرانی‌هایش تاکید می‌کند زنان باید در خانه بمانند تا جلو فساد در جامعه گرفته شود.
    کنکور سراسری ۱۴۰۱ که آخرین کنکور مشترک دختران در افغانستان و آخرین سال امیدواری دختران به رفتن به دانشگاه بود، از میان دختران متقاضی ورود به دانشگاه قربانی‌های زیادی گرفت. از جمله حمله انتحاری به کلاس کنکور دختران در مرکز آموزشی کاج در غرب کابل در آستانه آزمون که سبب شد بیش از ۵۰ دختر دانش‌آموز کشته و بیشتر از ۱۰۰ تن زخمی و معلول شوند.
    با وجود آن، دختران زخمی در آزمون کنکور شرکت کردند و با نمره خوب وارد دانشگاه شدند اما هم‌زمان با راهیابی این دختران به دانشگاه، رهبر طالبان در دانشگاه‌ها را به روی دختران بست و امیدهای اندکی که باقی مانده بودند، به باد رفتند.
    ممنوعیت تحصیل دختران واکنش‌های گسترده‌ای را در سطح کشوری و بین‌المللی در پی داشت، اما رهبران طالبان بدون اعتنا به این واکنش‌ها، آن را تصمیمی داخلی خواندند و گفتند که کشورهای خارجی نباید در این مورد مداخله کنند.
    مسئله تحصیل دختران در افغانستان یکی از موانع جدی در راه به رسمیت شناخته شدن طالبان نزد جامعه جهانی است اما فعالان حقوق بشر و زنان در افغانستان بر این باورند که حتی بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها در امارت طالبان هم تغییر مثبتی در وضعیت به وجود نمی‌آورد؛ زیرا طالبان در هر صورت برنامه‌های درسی مدرن را کنار گذاشته‌اند و همه‌چیز در آموزش‌های دینی به‌ویژه افراط‌گرایی و جهادگرایی خلاصه شده است.
    مصداق این ادعا، سخنان سراج‌الدین حقانی، وزیر داخله (کشور) طالبان است که یک هفته قبل، در مراسمی در خوست گفت که فاصله بین مدرسه دینی با دانشگاه و مدارس عادی از بین رفته است. این ادعای حقانی نشان داد که طالبان در دانشگاه‌ها و مدارس عادی نیز مانند مدارس دینی متون دینی و رفتارهای دینی و افراطی را تدریس می‌کنند و به این ترتیب، هر نهاد آموزشی به یک مدرسه دینی افراطی تبدیل شده است.