برچسب: اعدام

  • اعدام عقیل کشاورز: جاسوسی برای اسرائیل و پایان یک پرونده

    اعدام عقیل کشاورز: جاسوسی برای اسرائیل و پایان یک پرونده

     

    حکم اعدام عقیل کشاورز، متهم به جاسوسی برای اسرائیل، پس از تأیید در دیوان عالی کشور و طی مراحل قانونی، بامداد امروز ۲۹ آذر ۱۴۰۴ اجرا شد. این خبر، که بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌ها داشته است، بار دیگر موضوع امنیت ملی و خطرات ناشی از جاسوسی را به صدر اخبار آورد.

    به گزارش پایگاه خبری رسا نشر و به نقل از عصر ایران، عقیل کشاورز که در سال ۹۴ به اتهام تصویربرداری از اماکن نظامی بازداشت شده بود، به جرم همکاری اطلاعاتی با اسرائیل اعدام شد. این حکم پس از طی مراحل قانونی و تأیید در دیوان عالی کشور به اجرا درآمد.

    قیمت لحظه ای طلا، سکه و ارز

    در ادامه این گزارش آمده است که مأموران حفاظت ارتش در ارومیه در حین گشت‌زنی در اردیبهشت ۱۴۰۴، به عقیل کشاورز مشکوک می‌شوند که در حال تصویربرداری از ساختمان ستاد لشکر پیاده ارومیه بوده است. دستگیری او و کشف پیام‌هایی از یک شماره اسرائیلی در تلفن همراهش، ظن ارتباط او با رژیم صهیونیستی را تقویت کرد.

    در ادامه تحقیقات، اسناد بیشتری در محل اقامت کشاورز کشف شد. این اسناد شامل یک دفترچه کددار حاوی نام نهادهای امنیتی و آدرس آن‌ها بود. این اطلاعات، مسیر تحقیقات را به سمت یک پرونده جاسوسی پیچیده سوق داد. تصویر عقیل کشاورز در زندان، که در ادامه این گزارش آمده است، گویای عمق این ماجراست.

    جاسوسی با گرایشات سلطنت طلبانه و اقدام عملیاتی برای منافقین

    بررسی‌ها نشان می‌دهد که عقیل کشاورز در رشته مهندسی معدن پذیرفته شده و پس از مدتی از دانشگاه انصراف داده و در رشته معماری ادامه تحصیل داده است. تحقیقات درباره خانواده او حاکی از گرایشات سلطنت‌طلبانه اعضای خانواده و سابقه همکاری یکی از نزدیکان با گروهک تروریستی منافقین بوده است.

    نحوه ارتباط متهم با اسرائیل

    بر اساس گزارش‌ها، عقیل کشاورز از طریق فضای مجازی با سرویس‌های جاسوسی رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار کرده است. او در ابتدا پیام‌هایی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران ارسال کرده و حتی اطلاعاتی در مورد یک سوله که گمان می‌رفت محل تولید موشک باشد را در اختیار آن‌ها قرار داده است. همکاری رسمی وی با ارسال گزارش‌های بیشتر آغاز شد.

    بیش از ۲۰۰ مأموریت برای سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، از جمله عکس‌برداری از اماکن هدف، از کشاورز سر زده است. این مأموریت‌ها در شهرهای مختلف ایران انجام شده‌اند.

    همکاری کشاورز با مجاهدین خلق

    عقیل کشاورز در سال ۱۴۰۱ نیز با یکی از گروه‌های وابسته به مجاهدین خلق ارتباط برقرار کرده و اقدام به ارسال تصاویر و شعارنویسی کرده است.

    پشتیبانی مالی موساد از کشاورز

    پس از تأیید همکاری، کشاورز یک کیف پول ارز دیجیتال دریافت کرد و به ازای هر مأموریت، مبالغی را به عنوان پاداش دریافت می‌کرد.

    اطلاع کشاورز از همکاری با سرویس اطلاعاتی موساد

    او با علم به همکاری با سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل، مأموریت‌های متعددی را انجام داده و در اعترافات خود به قصد ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران و در اختیار قرار دادن اطلاعات کشور به آن‌ها، اقرار کرده است.

    با توجه به این موارد، دادگاه وی را به اعدام محکوم کرد. این حکم پس از تأیید در دیوان عالی کشور اجرا شد.

    اجرای این حکم، تلنگری است به اهمیت حفاظت از امنیت ملی و هوشیاری در برابر تهدیدات جاسوسی. آیا این پرونده، آغازی بر یک تحول اساسی در رویکرد مقابله با نفوذ و جاسوسی خواهد بود؟ زمان، پاسخ این سوال را خواهد داد.

  • اعدام در هرمزگان: پرونده تکان‌دهنده سقط جنین غیرقانونی

    اعدام در هرمزگان: پرونده تکان‌دهنده سقط جنین غیرقانونی

    حکم اعدام برای فردی در هرمزگان که به ۱۴۰ مورد سقط جنین غیرقانونی متهم است، صادر شده و پرونده در دیوان عالی کشور در دست بررسی است. این خبر، جامعه را در شوک فرو برده و پرسش‌های جدی را در مورد مسائل حقوقی، اجتماعی و پزشکی مرتبط با سقط جنین مطرح کرده است. سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد پس از اعلام نظر دیوان عالی، جزئیات بیشتری از این پرونده هولناک منتشر خواهد شد.

    اعدام در هرمزگان: پرونده تکان‌دهنده سقط جنین غیرقانونی

    به گزارش رسا نشر و به نقل از ایلنا، سخنگوی قوه قضائیه با اشاره به این پرونده تکان‌دهنده در هرمزگان که مربوط به یک متهم به ۱۴۰ مورد سقط عمدی غیرقانونی است، گفت که پس از اعلام نظر دیوان عالی کشور، اقدامات اجرایی اطلاع‌رسانی خواهد شد. همچنین وی به موضوع کاهش نرخ ازدواج و کاهش جمعیت اشاره کرد و گفت که قوه قضائیه با همکاری سایر نهادها، اقدامات قانونی برای پیشگیری از سقط جنین غیرقانونی را در دستور کار قرار داده است.

    یکی از مهم‌ترین این اقدامات، ابلاغ دستورالعمل اجرایی ماده ۵۶ قانون جوانی جمعیت در سال ۱۴۰۲ بود، که بر اساس آن، کمیسیون‌های پزشکی قانونی با حضور پزشکان متعهد و قضات آموزش‌دیده تشکیل می‌شود. این دستورالعمل، سقط جنین را تنها در موارد خاصی مجاز می‌داند: زمانی که جان مادر در خطر باشد یا جنین دچار ناهنجاری شدید باشد. سخنگوی قوه قضائیه از کاهش سقط جنین پس از چهار ماهگی به دلیل اجرای این دستورالعمل خبر داد.

    در ادامه، وی به اقدامات دیگری از جمله تدوین ۳۴ برنامه پیشگیرانه و ابلاغ آن به دستگاه‌های اجرایی، همچنین آغاز ارائه مشاوره و آموزش پیشگیرانه در استان‌ها از سال ۱۴۰۲ اشاره کرد. هدف اصلی، ارتقای آگاهی عمومی است، چرا که بسیاری از سقط‌ها به صورت خودخواسته و خارج از مراکز درمانی با استفاده از داروهای غیرمجاز انجام می‌شود.

    در مورد داروهای سقط جنین، سخنگوی قوه قضائیه تصریح کرد که طبق ماده ۵۸ قانون جوانی جمعیت، خرید، فروش و توزیع این داروها خارج از سامانه‌های رسمی و بدون نسخه پزشکی مجازات دارد و حتی فعالیت در فضای مجازی در این زمینه نیز پیگرد قانونی دارد. از مردم خواسته شده است در صورت اطلاع از عرضه غیرقانونی این داروها، مراتب را به مراجع ذی‌ربط اطلاع دهند.

    در این میان، معاونت پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه نیز از اسفند سال گذشته، کارگروهی با حضور نخبگان، اساتید دانشگاه و مسئولین راه‌اندازی کرده که تاکنون ۱۸۸ جلسه در سراسر کشور برگزار کرده است. تا کنون ۳۶۴ پرونده مرتبط با سقط جنین غیرقانونی تشکیل و در حال پیگیری است.

    با توجه به این پرونده و آمار سالانه کمتر از ۵ هزار فقره پرونده مرتبط با سقط جنین در کشور، آیا می‌توان انتظار داشت که با افزایش آگاهی عمومی و اجرای دقیق‌تر قوانین، شاهد کاهش چشمگیر این آمار باشیم؟ و آیا این حکم سنگین، می‌تواند بازدارنده باشد و به کاهش این نوع جرایم کمک کند؟

     

  • نقض دوباره حکم اعدام متجاوز در پارک لویزان؛ پرونده مرد افغان به جریان افتاد

    نقض دوباره حکم اعدام متجاوز در پارک لویزان؛ پرونده مرد افغان به جریان افتاد

    پرونده مردی افغانستانی که به اتهام تجاوز به زنان در پارک‌ها و مناطق مختلف تهران محاکمه می‌شد، بار دیگر با نقض حکم اعدام توسط دیوان عالی کشور، به دادگاه کیفری استان تهران بازگشت. این چندمین بار است که این پرونده پرفراز و نشیب، با وجود محکومیت متهم به اعدام، در چرخه‌ی تجدیدنظر قرار می‌گیرد و سرنوشت آن همچنان در هاله‌ای از ابهام باقی مانده است.

    به گزارش پایگاه خبری رسا نشر، این متهم از سال ۹۹ با شکایت‌های متعددی از سوی زنان مواجه شد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که او با شناسایی طعمه‌های خود در مناطقی همچون لویزان، اقدام به اعمال مجرمانه می‌کرده است.

    یکی از قربانیان در شرح ماجرا گفت که چگونه در یک بعد از ظهر در پارک مهرگان مورد حمله قرار گرفته است. مردی با ماسک به او نزدیک شده، پس از پرسیدن ساعت، با حمله ناگهانی او را نقش بر زمین کرده و مورد آزار قرار داده است. او می‌افزاید که هیچ کس در آن لحظات برای کمک در دسترس نبوده است.

    قربانی دیگری نیز از حمله‌ای مشابه در حالی که در حال ورزش در پارکی دیگر بود، خبر داد. او گفت که چگونه مردی به او نزدیک شده، گردنش را گرفته و در نهایت او را مورد تجاوز قرار داده است.

    با افزایش شکایت‌ها، پلیس تحقیقات خود را گسترش داد و پس از بررسی دوربین‌های مداربسته و ردیابی تلفن همراه متهم، او را دستگیر کرد. مرد متهم به نام خلیل، در ابتدا منکر اتهامات شد، اما توسط شاکیان شناسایی شد.

    پرونده پس از تکمیل تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع داده شد. در جلسه دادگاه که با حضور شاکیان برگزار شد، متهم همچنان بر بی‌گناهی خود پافشاری کرد و مدعی شد که این زنان دروغ می‌گویند.

    با توجه به انکار متهم، دادگاه برای بررسی دقیق‌تر، دستور انجام آزمایش DNA و بررسی پزشکی قانونی را صادر کرد. پس از تایید آزار یکی از زنان توسط متهم، او برای دومین بار در دادگاه حاضر شد و در نهایت به اعدام محکوم شد.

    اما با اعتراض متهم، دیوان عالی کشور حکم اعدام را نقض کرد و پرونده دوباره به جریان افتاد. در این مرحله، متهم از برخی اتهامات تبرئه و به شلاق و زندان محکوم شد. این تجدیدنظرها و تغییر احکام، نشان‌دهنده پیچیدگی‌های حقوقی این پرونده و اهمیت دقت در رسیدگی به آن است.

    این پرونده که از سال ۹۹ در جریان است، نشان می‌دهد که چگونه سیستم قضایی در تلاش برای برقراری عدالت است. اما آیا این رفت و برگشت‌های پرونده، می‌تواند التیامی بر زخم‌های قربانیان باشد یا این روند طولانی، سایه‌ای از ناامیدی را بر زندگی آن‌ها حاکم خواهد کرد؟

  • جمشید شارمهد اعدام شد

    جمشید شارمهد اعدام شد

    پس از سال‌ها شرارت و جنایت‌های گروه مزدور و تروریستی تندر علیه مردم مظلوم و مقتدر ایران اسلامی در نهایت جمشید شارمهد که عامل شهادت و زخمی شدن صد‌ها ایرانی بیگناه بود با حکم دادگاه صالح محکوم و در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۳ به سزای اعمالش رسید.

    جمشید شارمهد اعدام شد
    حکم جمشید شارمهد سرکرده گروه تروریستی تندر اجرا شد.

    به گزارش میزان، پس از طی روال قانونی و تایید نهایی رای دادگاه در دیوان عالی کشور، حکم جمشید شارمهد سرکرده گروه تروریستی تندر صبح امروز به اجرا درآمد.

    در این زمینه دادستانی تهران اطلاعیه‌ای صادر کرد.

    متن این اطلاعیه به شرح زیر است:

    به استحضار ملت شریف ایران اسلامی، خانواده معظم شهدا، جانبازان و ایثارگران می‌رساند

    جمشید شارمهد سرکرده گروهک مزدور انجمن پادشاهی معروف به تندر، سال‌ها به دستور اربابان خود در سازمان‌های جاسوسی غربی، آمریکایی و رژیم کودک‌کش صهیونیستی، عملیات‌های تروریستی متعددی را علیه کشور عزیزمان ایران اسلامی طراحی کرد.

    از جمله آن می‌توان به بمب‌گذاری و انفجار حسینیه سیدالشهدا (ع) شیراز اشاره کرد که این اقدام تروریستی منجر به شهادت و زخمی شدن بیش از ۲۰۰ نفر از هم‌وطنان عزیزمان شد.

    این در حالی است که در میان شهدا ۵ زن و کودک خردسال بیگناه نیز به خون خود غلتیدند.

    این تروریست جنایت پیشه که با اتهامات متعدد تروریستی تحت تعقیب بین المللی قرار داشت، در حالی مقتدرانه توسط سربازان گمنام امام عصر (عج) به دام افتاد که سال‌ها بعد از قتل عام مردم مظلوم شیراز از میزبانی کشور‌های اروپایی و آمریکا بهره‌مند بود و تحت حمایت و حفاظت پیچیده سرویس‌های اطلاعاتی آنها قرار داشت.

    دستگیری این مزدور خودفروخته نشان از اراده و دستان بلند جمهوری اسلامی ایران در تعقیب جنایتکاران و مجرمین و تحقق عدالت علیه دشمنان قسم خورده ایران، حتی در دور دست‌هاست.

    پس از سال‌ها شرارت و جنایت‌های گروهک مزدور و تروریستی تندر علیه مردم مظلوم و مقتدر ایران اسلامی در نهایت جمشید شارمهد که عامل شهادت و زخمی شدن صد‌ها ایرانی بیگناه بود با حکم دادگاه صالح محکوم و در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۳ به سزای اعمالش رسید.

    بی تردید وعده الهی درخصوص حامیان تروریسم به تحقق خواهد پیوست و این وعده قطعی است.

    إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنتَقِمُونَ

  • انگلیس، دادستان کل کشور ایران را تحریم کرد

    انگلیس، دادستان کل کشور ایران را تحریم کرد

    مرکز رسانه قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران امروز شنبه اعلام کرد: علیرضا اکبری جاسوس سرویس اطلاعات مخفی انگلیس به دار مجازات آویخته شد.

    انگلیس، دادستان کل کشور ایران را تحریم کرد

     وزیر امور خارجه انگلیس اعلام کرد دادستان کل کشور ایران را در واکنش به اجرای حکم اعدام علیرضا اکبری که به اتهام جاسوسی برای سرویس اطلاعات مخفی انگلیس اعدام، به فهرست تحریم‌های دولت لندن اضافه شد.

    به گزارش ایرنا، جیمز کلورلی روز شنبه در تداوم اظهارات علیه ایران در توئیتی افزود که تحریم جدید انگلیس، «نشان دهنده انزجار ما از اعدام علیرضا اکبری است.» وی ادعا کرد: دادستان کل، هسته اصلی استفاده ایران از مجازات اعدام است و ما رژیم را مسئول نقض وحشتناک حقوق بشر می‌دانیم.کلورلی پیش در توئیتی مدعی شده بود که اعدام اکبری به عنوان تبعه انگلیسی بی‌پاسخ نخواهد ماند.

    مرکز رسانه قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران امروز شنبه اعلام کرد: علیرضا اکبری جاسوس سرویس اطلاعات مخفی انگلیس به دار مجازات آویخته شد.

  • پاسخ آیت‌الله مکارم شیرازی به پرسشی درباره حکم «محاربه»

    پاسخ آیت‌الله مکارم شیرازی به پرسشی درباره حکم «محاربه»

    عصر ایران نوشت: این مرجع تقلید تاکید کرد: در این قانون مهم اسلامی که درباره محاربان وارد شده، چون نحوه این جرم و جنایت بسیار متفاوت است و همه محاربان مسلماً یکسان عمل نمی کنند و یکسان نیستند، طرز مجازات آنها نیز متفاوت ذکر شده است.

    پاسخ آیت‌الله مکارم شیرازی به پرسشی درباره حکم «محاربه»

    آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی: در این قانون مهم اسلامی که درباره محاربان وارد شده، چون نحوه این جرم و جنایت بسیار متفاوت است و همه محاربان مسلماً یکسان عمل نمی کنند و یکسان نیستند، طرز مجازات آنها نیز متفاوت ذکر شده است.

    آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی، از مراجع تقلید درباره‌ی اینکه «کدام یک از چهار گزینه‌ی موجود برای مجازات فردی که به «محاربه» محکوم شده‌است، در صورتی که مرتکب قتل نشده باشد باید از سوی قاضی تعیین شود؟» گفت: همه‌ی محاربان مسلماً یکسان عمل نمی‌کنند و یکسان نیستند، طرز مجازات آنها نیز متفاوت ذکر شده است. مجازات باید به تناسب کاری که محارب انجام داده است باشد.

    این مرجع تقلید در پاسخی تفصیلی به پرسشی درباره‌ی حد محاربه اظهار داشت: آیا مجازات‌های چهارگانه [محاربه] جنبه تخییری دارد؟ یعنی حکومت اسلامی هر کدام از آنها را درباره هر کسی صلاح ببیند اجراء می‌کند، و یا متناسب با چگونگیِ جرم و جنایتی است که از آنها سر زده است؟ یعنی اگر افراد محارب دست به کشتن انسان‌های بی گناهی زده‌اند، مجازات قتل برای آنها انتخاب می شود. اگر اموال مردم را با تهدید به اسلحه برده‌اند، انگشتان دست و پای آنها قطع می شود. اگر هم دست به آدم کشی و هم سرقت اموال زده باشند اعدام می شوند و جسد آنها برای عبرتِ مردم، مدتی به دار آویخته می‌شود. و اگر تنها اسلحه به روی مردم کشیده‌اند بدون این که خونی ریخته شود و یا سرقتی انجام گیرد، به شهر دیگری تبعید خواهند شد؟ شک نیست که معنی دوم، به حقیقت نزدیک تر است، و این مضمون در چند حدیث که از ائمه اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده، به چشم می خورد.

    در ادامه‌ی این پاسخ که در پایگاه اطلاع‌رسانی این مرجع تقلید در دسترس است آمده است: درست است که در پاره‌ای از احادیث اشاره به مخیّر بودن حکومت اسلامی در این زمینه شده است ولی با توجه به احادیث سابق منظور از تخییر، این نیست که حکومت اسلامی از پیش خود یکی از این چهار مجازات را انتخاب نماید و چگونگی جنایت را در نظر نگیرد؛ زیرا بسیار بعید به نظر می‌رسد که مسأله کشتن و به دار آویختن، هم‌ردیف تبعید بوده باشد، و همه در یک سطح.

  • آیت الله گرامی: امام فرموده‌اند بهتر است متناسب با جرم فرد، مجازات تعیین شود؛ فرد محارب چنانچه آدمی را نکشته یقیناً حکم اعدام ندارد

    آیت الله گرامی: امام فرموده‌اند بهتر است متناسب با جرم فرد، مجازات تعیین شود؛ فرد محارب چنانچه آدمی را نکشته یقیناً حکم اعدام ندارد

    یکی از فقهای برجسته حوزه علمیه قم: مراجع باید طرف حقیقت و عدالت باشند؛ اگر حس کردند حقوق مردم تضییع می‌شود باید به نفع مردم و در انتقاد از دولت‌ها سخن بگویند.

    آیت الله گرامی: امام فرموده‌اند بهتر است متناسب با جرم فرد، مجازات تعیین شود؛ فرد محارب چنانچه آدمی را نکشته یقیناً حکم اعدام ندارد

    یکی از فقهای برجسته حوزه علمیه قم در تشریح دیدگاه فقهی حضرت امام خمینی در خصوص «محاربه» گفت: امام فرموده اند بهتر آن است که متناسب با جرم فرد، مجازات تعیین شود. اگر فرد مرتکب قتل شده اختیار با حاکم است، اما چنانچه آدمی را نکشته و مال کسی را سرقت نکرده یقیناً حکم اعدام ندارد و حاکم بین آن‌ها مخیر نیست و حکم تبعید بر او جاری است.

    مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با آیت الله محمدعلی گرامی را در ادامه می خوانید:

    با توجه به آنکه حضرتعالی کتاب «نگاه به سیستم سیاسی اسلام» را تألیف کرده‌اید و بر کتاب «تحریر الوسیله» حضرت امام حاشیه نوشته‌اید، مایلیم تعریف محارب از نظر امام را از زبان شما بشنویم. محارب بودن در دیدگاه حضرت امام چگونه است؟

    امام خمینی قائل به این تعریف بودند که محارب کسی است که سلاح خود را برکشد و از غلاف بیرون آورد یا آماده کند برای ترساندن مردم و قصد افساد فی الارض نماید. بدون تردید ترساندن مردم به بسیاری از کارها آسیب وارد می‌کند. جامعه‌ای که در آن امنیت وجود ندارد، موفقیتی کسب نخواهد کرد. اگر کسی چنین کاری مرتکب شد و اسلحه به دست گرفت و ایجاد ناامنی کرد «محارب» نامیده می‌شود.

    آیا محارب بودن در دیدگاه حضرت امام خمینی مشروط است یا مقید؟

    محارب عبارت است از هر کسی که تجرید سلاح کند و با هدف ترساندن مردم اسلحه بکشد. هیچ قیدی در این زمینه وجود ندارد. اگر فردی که اسلحه کشیده، ناتوان باشد و قادر به ترساندن مردم نباشد، در این صورت محل بحث است که آیا باید چنین فردی را مجازات کرد یا خیر؟ اگر این فرد ولو به قصد ترساندن مردم اسلحه کشیده باشد، ولی مردم می‌دانند کاری از این فرد برنمی‌آید؛ مانند بعضی از افراد معتاد که هیچ قدرتی ندارند اما ممکن است سلاح بکشند. اما اگر این‌طور نباشد مصداق محارب است و حکم درباره این افراد جاری می‌شود.

    آیا «قصد خوف» در صدق عنوان محارب دخیل است یا خیر؟

    اخافه و ترساندن محقق نمی‌شود، مگر آنکه مردم بترسند. اگر فردی به قصد اخافه، سلاح به دست بگیرد، اما مردم نترسند، اینجا اخافه صدق نمی‌کند و خوفی نیست. بنابراین، مصداق محارب نمی‌تواند باشد؛ اما اگر در موردی احتمال ضعفش وجود دارد، ولی احتمال قوت آن بیشتر است که آیا چنین فردی می‌تواند مردم را بترساند و مردم نیز می‌ترسند، مصداق محارب است و در این زمینه شک و شبهه‌ای وجود ندارد.

    حدّ فرد محارب چیست؟ آیا هر محاربی باید اعدام شود یا خیر؟

    خیر. برای فرد محارب در قرآن سه حکم آمده است: اعدام، قطع دست‌وپا و تبعید. این سه مورد در اختیار حاکم قرار داده می‌شود. مرحوم امام می‌فرمایند: «حاکم بین سه مورد مخیر است». اما ایشان از این نظر عدول کردند و فرموده اند بهتر آن است که متناسب با جرم، فرد را مجازات کنند. اگر چنین فردی مردم را ترسانده و قتل انجام داده، باید اعدام گردد.

    اما ممکن است مردم را ترسانده و قتلی صورت نگرفته باشد. راهزنان، سارقان و قاچاقچیانی که دست به سلاح ببرند و موجب سلب امنیت مردم و راه‌ها شوند، محارب‌اند. مصداق «اخافه الناس» است و حکم محاربه بر آن‌ها صدق می‌کند.

    بنابراین، در اخافه مردم و سرقت اموال، حکم قطع دست ‌و پا جاری است. اگر فردی با هدف اخافه سلاح کشیده و نه مالی برده و نه قتلی انجام داده در این صورت حکم تبعید بر او جاری می‌شود. این فرد به مدت یک سال تبعید می‌شود. جایی که تبعید می‌شود دستور داده می‌شود که مراقب او باشند و کسی به او توجه نکند. اگر چنانچه فردی مرتکب قتل شد، در این صورت حکم محارب بر او جاری می‌شود و باید اعدام گردد. اگر حاکم مصلحت بداند او را عفو کند، مسأله دیگری است. حاکم طبق مصلحت حق عفو دارد.

    اگر قتلی صورت نگرفته باشد و فردی متحمل درد شده باشد، حکم قطع دست ‌و پا بر او جاری می‌شود. اگر جراحتی ایجاد شده باشد، طبق نظر حاکم حکم قطع دست‌ و پا جاری می‌شود؛ اما اگر سرقت مال نبوده و آدمی کشته نشده حکم سوم یعنی نفی بلد بر او جاری می‌شود که شرایط خاص خودش را دارد. باید مراقب چنین فردی باشند و کسی از او سوءاستفاده نکند. روابط با چنین فردی قطع می‌شود و معامله‌ای با او صورت نمی‌گیرد و به مقداری که زنده بماند غذا و آب در اختیارش قرار می‌گیرد.

    نظر حضرت امام را در باب مجازات فرد محارب توضیح دادید. به نکته‌ی مهمی اشاره کردید. فرمودید حضرت امام از فتوای اول خودشان عدول کردند و نظر دومی را ارائه دادند.

    ظاهراً حضرت امام در ابتدا فرمودند اختیار با حاکم است؛ می‌خواهد اعدام کند یا تبعید یا قطع و دست ‌و پا. اما امام بعدا می‌فرمایند: «ولکن اولی»؛ بهتر آن است. من در پاورقی توضیح داده‌ام که نگوییم بهتر است، زیرا به این معنا متعیّن است.

     شما چه دیدگاهی دارید؟

    امام فرموده اند بهتر آن است که متناسب با جرم فرد، مجازات تعیین شود. اگر فرد مرتکب قتل شده اختیار با حاکم است، اما چنانچه آدمی را نکشته و مال کسی را سرقت نکرده یقیناً حکم اعدام ندارد و حاکم بین آن‌ها مخیر نیست و حکم تبعید بر او جاری است. بنابراین، همه جا اختیار با حاکم نیست. اولی آن است، ولو اینکه حاکم معین شده باشد. حاکم باید ترتیب را رعایت کند تا متناسب با جرم باشد؛ ممکن است جرم سنگین یا سبک یا متوسط باشد؛ پس متناسب با آن مجازات کند. به نظرم «بهتر» نیست؛ بلکه «متعیّن» است.

    در پاورقی تحریر الوسیله به بعضی از روایات اشاره شده که بر اساس آن‌ها به نظر می‌رسد اولویت نیست و متعین است که حتماً مجازات متناسب با جرم تعیین شود: اگر قتلی صورت گرفته، حکم اعدام جاری شود، اگر مالی سرقت شده، حکم قطع دست ‌و پا جاری است، اگر هیچ یک از این موارد نبوده و قصد اخافه وجود داشته، حکم تبعید بر چنین فردی جاری می‌شود.

    آیا قید محارب و مفسد فی الارض که حضرت امام ذکر می‌کنند عملاً مشروط می‌کند؟

    مفسد فی الارض را فساد تبلیغی نمی‌دانند و آن را فساد اجتماعی به معنای به هم ریختن و ایجاد هرج و مرج و مانند آن می‌دانند. آقایان مفسد فی الارض را توسعه داده و شامل بسیاری چیزها کرده‌اند.

    پس نشر اکاذیب شامل مفسد فی الارض نمی‌شود؟

    بعید است. ظاهر آیات نشان می‌شود افساد فی الارض به معنای آن است که فردی ایجاد ترس نموده و تبلیغی علیه نظام کرده است. این فرد به خیال خودش موفق شده است، نظام را برهم بریزد و مشکلات زیادی را ایجاد نماید و ناامنی علنی ایجاد کرده باشد.

    بعضی معتقدند که عنوان محارب در خارج از شهر تحقق پیدا می‌کند و در داخل شهر نیست؟ آیا زمان و مکان خاصی از نظر شما در مسئله محاربه لحاظ می‌شود؟

    به نظرم شهر و خارج از شهر، ده و خارج از ده دخالت ندارد. فرقی در این زمینه وجود ندارد. اختیار با حاکم است، اما طبق درجات جرم، درجات مجازات معین می‌شود.

    قاضی چگونه می‌تواند متناسب با جرم حکم صادر کند؟

    حاکم تحقیق می‌کند اگر جرمی انجام شده متناسب با آن مجازات اعدام جاری ‌شود. متناسب با تحقیقی که زیر نظر حاکم انجام می‌شود حکم صادر می‌شود. اگر قتلی صورت نگرفته و به قصد اخافه مالی سرقت شده است؛ حکم قطع دست و پا جاری می‌شود. اگر این موارد نیست پس حکم تبعید صادر می‌شود. حاکم متناسب با تحقیق عوامل خود و بر اساس گزارش‌های رسیده حکم را تعیین می‌کند.

    آیا می‌توان بین محارب و حکم اعدام رابطه عموم و خصوص من وجه قائل شویم؟ آیا بعضی از محارب‌ها اعدام می‌شوند؟ به عبارت دیگر حکم هر محاربی اعدام نیست.

    خیلی روشن است. اگر قتلی صورت گرفته، حکم آن اعدام است. اگر قتلی صورت نگرفته، قصاصی وجود ندارد و حکم آن اعدام نیست. اگر فردی مالی را سرقت کرده و اغتشاشی ایجاد کرده؛ حکم قطع دست‌ و پا بر او باید جاری شود. عوامل تحقیق در این موارد تحقیق و به حاکم گزارش می‌دهند.

    در دیدگاه حضرت امام آیا قیودی مثل فساد فی الارض، اهل شرارت بودن یا نبودن و سابقه‌دار مجرم در مسأله حکم محارب تأثیر دارد و مشروط است یا خیر؟

    در فرد محارب سابقه رعایت نمی‌شود. پیرامون قتلی که صورت گرفته، تحقیق صورت می‌گیرد که به عنوان تقاصی نبوده، پس حکم آن اعدام است. اینکه این فرد در گذشته کارهایی انجام داده یا خیر و آیا مجازات شده است یا خیر لحاظ نمی‌شود. در خصوص کاری که در حال حاضر فرد انجام داده تحقیق می‌شود و عوامل به حاکم گزارش می‌دهند که این فرد باید مجازات شود و مجازات او بر اساس ترتیب است.

    پس در جمع بندی بحث، آیا محارب بودن از نظر حضرت امام مشروط، مقید یا مطلق است؟

    مطلق نیست و اختیار آن با حاکم است و حاکم طبق درجات حکم را تعیین می‌کند. اگر قتلی صورت نگرفته، حکم اعدام معنایی ندارد. اعدام در صورتی است که فرد ایجاد اخافه و خوف نموده و مرتکب قتلی شده است؛ بنابراین، اگر تعبیر به شرط یا قید کنیم فرقی در این زمینه وجود ندارد.

    با توجه به اتفاقاتی که این روزها می افتد و بعضی افراد را هم اعدام کرده اند، در شرایط فعلی توصیه حضرتعالی به مردم و مسئولان نسبت به شرایط محاربه چیست؟

    طبق قواعد فقهی عمل شود. گروهک هایی هم که این کارها را کردند، انصافا امنیت را بر هم زده و مردم خیلی ناراضی بودند و به هر حال باید کاری کرد که آنها هم دست از جرم خودشان بردارند. هر دو طرف باید دقت کنند؛ هم کسانی که عامل چنین اغتشاشاتی هستند از شرایط عبرت بگیرند و ضمنا متوجه باشند که کشور از هر نظر امنیت می خواهد؛ و مسئولین هم باید طبق قواعد فقهی عمل کنند، افراط نشود و ان شاء الله همگی موفق باشند.

    اگر کسی از روی اجبار و مشکلات اقتصادی و سیاسی دست به چنین عملی بزند، آیا او را هم می توانیم محارب فرض کنیم؟

    به هر اعتراضی که وارد نمی شود؛ محارب کسی است که اسلحه بکشد. اینکه موجب ترس شد یا نشد، جراحت شد یا نشد، کسی کشته شد یا نشد، فرع قضیه است و اصل موضوع اسلحه کشیدن مقابل مردم است.

    یعنی در مقابل همه مردم نه یک گروه خاص؟

    اگر در برابر یک گروه خاص هم هست، به قصد ترساندن باشد و امنیت را از بین ببرد و ترس هم ایجاد شود.

    اگر درگیری بین دو فرد یا دو گروه باشد و در برابر کسی که اسلحه دارد، اسلحه ی سرد یا گرم بکشند باز هم محاربه حساب می شود؟

    بالأخره امنیت در جامعه بر هم می خورد یا نه؟ اگر امنیت بر هم بخورد، چه در مقابل 10 نفر باشد و چه در مقابل 100 نفر باشد. گاهی یک نفر دعوا می کند و این را محارب نمی گویند.

    اینجا دیگر حکمش اعدام نیست؟

    بله.

    حضرتعالی از ابتدا تا به امروز در جریان انقلاب بوده‌اید. آیا از برخوردهایی که با منافقین صورت می‌گرفت اطلاع دارید؟ آیا منافقینی که به قصد اخافه مردم سلاح به دست گرفته بودند، همگی اعدام شدند یا اینکه بین آن‌ها تفاوت قائل می‌شدند؟

    حکم اعدام بر آن‌ها جاری می‌شد، زیرا آن را مصداق افساد فی الارض و مصداق محارب می‌دانستند. افساد فی الارض به طور عموم اطلاق می‌شد و حتی افرادی را که علیه نظام فعالیت کرده بودند، ولو به صورت تبلیغی دستگیر می‌کردند.

     حاج آقا! عمده کسانی که در اتفاقات سه ماه اخیر بعد از فوت خانم مهسا امینی دستگیر یا زندانی شده اند، جوان هستند. جنابعالی به عنوان یک فقیه برحسته جامعه اسلامی در این زمینه چه دیدگاهی دارید؟ با این افراد چگونه باید برخورد کرد تا هم بازدارنده باشد و هم از خشم و نارضایتی بیشتر مردم جلوگیری کند؟

    من فکر می‌کنم بسیاری از جوانان در اثر جهالت موضوعی و صغروی یا کبری کلی و شرایط فریب خورده‌اند؛ اما انتقادات کوچک و بزرگی در این زمینه وجود دارد. مردم نسبت به وضعیت اقتصادی و تبعیض استفاده از امکانات اعتراض دارند. این اعتراضات گاهی نتیجه داده و رفاهی در پی آن برای مردم ایجاد شده است.

    این جوانان قصد براندازی نظام و مانند آن را نداشته‌اند. اگر فعالیتی به قصد براندازی نظام صورت گرفته باشد، حکم آن روشن است. اگر صرف انتقاد و اعتراض باشد، مصداق محارب نیست و حکم اعدام بر آن جاری نمی‌شود.

    مسئولین گشت ارشاد باید متوجه باشند اجازه‌ای که به این‌ها داده شده تا تذکر بدهند به کسی که مثلاً حجاب را رعایت نمی‌کند، نظرشان فقط برای خدا باشد و نظر غیر خدایی نداشته باشند؛ و با ادب، احترام، موعظه و نصیحت با مخاطبان خود صحبت کنند. باید به خود این گروه تذکراتی داده شود که رفتارشان با مردم خشن و تند نباشد.

    هدف ما کشتن و اعدام مردم نیست. نیکان و پاکان نیز هدفشان شهادت نیست؛ شهادت وسیله است. کشتن مخالفین هدف نیست؛ بازدارندگی آن مطلوب است. بازدارندگی عواطف خیلی بیشتر از برخوردهای خشن است. بر اساس تجربه کاری که قبل از انقلاب در زندان‌ها داشتم به این نتیجه رسیدم که اگر با جوانان بر اساس عواطف برخورد شود، بیشتر تأثیر خواهد داشت. به نظرم حتی المقدور باید بر اساس روش عاطفی برخورد شود. حاکم شرع می‌تواند عوامل خود را به میان مردم بفرستد و در این زمینه تحقیق کنند تا مشخص شود، مردم نسبت به چه چیزهایی اعتراض دارند و اعتراضات و انتقادات مردم به مقامات بالا انتقال داده شود.

    بدون تردید با رسیدگی به خواسته‌های مردم اعتراضات کاهش خواهد یافت. فکر نمی‌کنم در نسل جوان کسی باشد که موافق براندازی نظام باشد. مردم از مشکلات اقتصادی به تنگ آمده‌اند. صاحب‌خانه شدن برای بسیاری از مردم تبدیل به یک آرزو شده است. مشکلات اقتصادی مانعی بزرگ برای ازدواج جوانان است. مقامات مسئول کشور باید عنایت داشته باشند که بیشتر جوانان معترض قصد درگیری و خشونت ندارند، اگر با آن‌ها به شیوه خشن برخورد شود، آنان نیز به شیوه خشن متوسل خواهند شد. اگر با آن‌ها با عاطفه برخورد شود، نتایج بهتری به دنبال خواهد داشت.

    نسبت به عملکرد گشت ارشاد چه دیدگاهی دارید؟ به نظر شما باید گشت ارشاد را به پلیس سپرد یا کارشناسان متخصص؟ گشت ارشاد را مفید یا مضر می‌دانید؟

    از وضعیت کنونی گشت ارشاد اطلاعی ندارم. حدود سی سال پیش که در زندان اوین مشغول فعالیت بودم از بعضی قضایا مطلع شدم و آن را به بعضی از مقامات قضایی گزارش کردم. آن‌ها قبول داشتند که اشکالاتی وجود داشته، ولی برطرف شده بود. خودشان قبول داشتند در این زمینه اشکالاتی وجود داشته است.  من از باب انجام وظیفه به آن‌ها گزارش می‌دادم تا کاری انجام دهند. آن‌ها قبول داشتند اشکالاتی وجود داشته که در حال حاضر نیست.

    دعا می‌کنم این اشکالات برطرف شود. اگر با نسل جوان برخورد عاطفی شود و اقدامی در رفع مشکلات آن‌ها صورت گیرد، با نظام مشکلی ندارند، اما اگر اقدامی صورت نگیرد این مشکلات ادامه خواهد یافت. با خشونت به جایی نخواهیم رسید.

    شیوه‌های ترویج حجاب و راهکارهای مقابله با بدحجابی چیست؟ امروزه بسیاری به حجاب اختیاری معتقد هستند و بسیاری به حجاب پایبند نیستند. با آن‌ها باید چگونه برخورد کرد؟

    در اینکه حجاب از ضروریات است، شک و شبهه‌ای وجود ندارد. حجاب جزء واجبات قطعی است. در شرایط و مراتب نهی از منکر در رساله‌ها توضیح داده شده است. من نیز در رساله خودم آن را توضیح داده‌ام. مرحله اول آن انکار به قلب است. مرحله بعدی نهی زبانی با ملاطفت و عاطفه است. همان‌گونه که قرآن به حضرت موسی و هارون دستور داد: «إذهبا إلى فرعون إنه طغى فقولا له قولا لینا لعله یتذکر أو یخشى»؛ دستور نهی از منکر چنین است. باید مرحله به مرحله پیش رفت.

    به نظرم کنار گذاشتن حجاب بهانه‌ای برای نشان دادن مشکلات جامعه بود. بعید است در این قضیه قصد براندازی و توهین به نظام و مانند آن‌ها وجود داشته باشد. باید با روش عاطفی مردم را به حفظ حجاب تشویق کرد.

    ترویج بی‌حجابی نتایج و عواقب بسیار بدی را به دنبال دارد و کانون خانواده را با خطرات بسیار جدی مواجه می‌سازد. حجاب یک فشار شرعی برای رعایت معنویات نیست. اسلام برای زن حجاب را معیّن کرده است. خودِ این حجاب، یکی از وسایل امنیت است. با حجاب زنِ مسلمان، هم خود زنِ مسلمان امنیت پیدا می‌کند و هم مردان مسلمان امنیت پیدا می‌کنند. آن جایی که حجاب را از زنان دور می‌کنند، آن جایی که زن را به عریانی و برهنگی نزدیک می‌کنند، در درجه‌ی اوّل، امنیت از خود زن و در درجه‌ی بعد، از مردان و جوانان گرفته خواهد شد. برای این‌که محیط سالم و دارای امنیت باشد؛ زن بتواند کار خود را در جامعه انجام دهد، مرد هم بتواند مسئولیت‌های خود را انجام دهد، اسلام حجاب را معیّن کرده است.

    حجاب، یکی از آن احکام برجسته‌ی اسلام است. در دین اسلام حفظ بنیان خانواده بسیار مهم است. اگر چنانچه مردی مبارزه کرد و سال‌های سال به زندان محکوم شد معمولاً به راحتی به همسر او اجازه طلاق داده نمی‌شود.

    وظیفه علما، بزرگان و حوزه‌های عملیه نسبت به همراهی با مطالبات مردم و شنیدن اعتراضات جوانان چیست؟

    مسأله خیلی مهمی است. مراجع در شرایطی هستند که باید مراعات خیلی چیزها را کنند. مراجع باید طرف حقیقت و عدالت باشند. اگر حس کردند که مشی و مسیر دولتمردان به سمتی است که در آن عدالت اجتماعی نیست و حقوق مردم تضییع می‌شود و مسائل و مشکلات مردم بیشتر می‌شود و برای مثال گرانی‌ها افزونی پیدا می‌کند مراجع و روحانیت باید طرف حق را بگیرند و به نفع مردم و در انتقاد از دولت‌ها سخن بگویند.

    یک سال مرحوم آیت‌الله گلپایگانی فرمودند عید فطر بر من ثابت نشده و رادیو و تلویزیون آن روز را روز عید اعلام کردند. عده‌ای از افراد در جلوی منزل آیت‌الله گلپایگانی علیه ایشان شعار دادند. مراجع ضمن حفظ روحانیت و موقعیت مرجعیت نباید کاری کنند که منجر به توهین و اهانت به مقام آن‌ها شود. به نظرم با عواطف کارها بهتر پیش می‌رود. مردم باید رعایت عنوان مرجعیت را کنند.

    از آنجا که مرجعیت مسئله نیابت از امام زمان(عج) است مردم باید بسیار رعایت کنند. نباید نسبت به مرجعیت هتک حرمتی صورت گیرد. وقتی به عمامه یک روحانی یا طلبه توهین می‌شود؛ توهین به لباس اوست. این فرد یادگار پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. کسانی که این چنین بی‌احترامی‌هایی را مرتکب می‌شود، کار اشتباهی را انجام می‌دهند.

    مظلوم‌ترین قشر جامعه، طلابی هستند که در هیچ کاری نبوده و نیستند و فقط به دنبال بحث و تدریس و تحقیق و تبلیغات هستند و دخالتی در هیچ کار حکومتی ندارند و مورد هتک حرم و توهین قرار می‌گیرند. طلاب مظلوم‌ترین قشر جامعه است و متأسفانه در جامعه نسبت به آن‌ها بی‌احترامی می‌شود. یقیناً این گونه هتک حرمت‌ها عوارض منفی را برای افراد به دنبال خواهد داشت. این افراد به راحتی شامل عفو خداوند نخواهد شد و شامل مجازات الهی خواهند شد.

     آیا به نظر شما اگر مسئولین مرتکب اشتباهی شدند باید از مردم عذرخواهی کنند؟ در خصوص فرهنگ عذرخواهی مسئولان از مردم چه دیدگاهی دارید؟

    واقعیت آن است که غیر معصوم ممکن است اشتباه کند. اگر عصمت نباشد، اشتباه بر همه متصور است. حضرت امام در مدرسه فیضیه سخنرانی کردند و فرمودند: «استغفر الله ربی و اتوب الیه. ما نیز اشتباه کردیم». البته اشتباه در موارد خاص بوده است، نه اینکه در انقلاب و تغییر نظام اشتباهی صورت گرفته باشد. در اصل اینکه غیر معصوم مرتکب اشتباه و خطا شود شکی نیست. همه باید به خدا پناه ببریم که در اشتباه نیفتیم و دیگران را نیز به اشتباه نیندازیم.

    اگر در جامعه‌ای مسئولی احساس کند باید در برابر هر منتقدی پاسخگو باشد، جلوی بسیاری از اشتباهات گرفته میشود. گاهی اوقات در سیاست، در مدیریت، در روابط بین‌الملل و روابط داخلی فکر می‌کنیم راه این است و چه بسا راه نباشد. باید مشاورات خیلی دقیقی صورت گیرد. در موضوعاتی مثل اینکه آیا بهتر است با شرق یا غرب بسازیم؟ چگونه سازش باشد؟ از چه چیزی می‌توان گذشت کرد و چه چیز را باید خط قرمز بدانیم و گذشت نکنیم. این موضوعات باید به مشاوره گذاشته شود.

    باید در زمینه سیاست‌های خارجی و سیاست داخلی طبق این مشاوره‌ها تصمیم‌گیری شود و مردم در جریان روند کارها قرار گیرند. همه چیز باید آشکارا و در مقابل چشم مردم صورت گیرد که اگر نیک یا بد است مردم آن را ببینند. مردم بدون غلّ و غش باید در جریان کارها و امور قرار گیرند و از آن‌ها رأی‌گیری شود. فکر نمی‌کنم در این صورت خشونت جایی نخواهد داشت. بدیهی است هر کسی که مرتکب اشتباه می‌شود باید عذرخواهی کند. یکی از مسائلی که باید در فرهنگ سیاسی مردم نهادینه سازد، فرهنگ عذرخواهی مسئولین از مردم است که اگر دولت بتواند آن را عملی سازد جامعه قدم‌های بسیاری به سوی پیشرفت برخواهد داشت.

  • محسن شکاری ؛ یک اعدام و صد ابهام / قوه قضائیه با منتقدان رأی، مباحثه زنده تلویزیونی کند

    محسن شکاری ؛ یک اعدام و صد ابهام / قوه قضائیه با منتقدان رأی، مباحثه زنده تلویزیونی کند

    تنها راه پیش رو این است که قوه قضائیه و مشخصاً قضات صادر کننده و تأیید کننده حکم که قاعدتاً به همه جوانب پرونده واقف هستند، در یک یا چند برنامه تلویزیونی با منتقدان دانشگاهی و حوزوی رأی به صورت زنده مباحثه علمی کنند تا ابعاد حقوقی این حکم جنجالی برای عموم تشریح شود. هر چند هر نتیجه ای حاصل شود، فرد متوفی، زنده نخواهد شد ولی فواید متعددی بر آن مترتب است، از جمله این که آگاهی های حقوقی جامعه افزایش می یابد، اشکالات شکلی و ماهوی رأی صادره در صورت وجود، عیان می شود و احتمال تکرار آن خطاها در آرای بعدی، کاهش می یابد و در صورت صحت حکم، افکار عمومی به آرامش نسبی می رسد.

    محسن شکاری ؛ یک اعدام و صد ابهام / قوه قضائیه با منتقدان رأی، مباحثه زنده تلویزیونی کند

    بعد از اعدام “محسن شکاری” تحت عنوان کیفری “محارب“، بحث های پردامنه ای در میان حقوقدانان، روحانیون، سیاسیون و عموم مردم در این باره شکل گرفته است و هر کسی از زاویه دید و دانش خود، این حکم را مورد مداقه قرار می دهد. کمتر موردی در تاریخ حقوقی معاصر ایران بوده است که یک حکم قضایی، چنین مورد توجه و نقد و بررسی بوده باشد.

    نوشتار حاضر البته در صدد واکاوی این حکم نیست بلکه تاکیدی بر این است که حکم اعدام محسن شکاری، نتوانسته حمایت علمی  و همه جانبه حقوقدانان برجسته کشور را جلب کند و در کنار موافقان حکم، تعداد قابل توجهی از چهره های حقوقی نقدهای جدی بدان وارد کرده اند.
    نگرش عمومی مردم نیز تأیید همگانی حکم نبوده است؛ بر عکس مجازات افرادی مانند خفاش شب که وجدان عمومی جامعه از اعدام آن قاتل زنجیره ای آزرده نشد و حمایت هم کرد.

    در این چند روز، آنقدر درباره محاربه و قوانین و شرعیات مرتبط با آن سخن گفته و نوشته شده است که تقریباً همه می دانند که اجمالاً “محاربه” جرمی است که فردی با سلاح، علیه “مردم” اقدام کند و “بغی” اقدام مسلحانه گروهی علیه “حکومت” است و صدور حکم اعدام برای محاربان و باغیان، شرایط سختگیرانه ای دارد. مثلاٌ در جرم بغی، حتما باید گروه مسلحانه ای با حداقل سه عضو وجود داشته باشد و حتماً باید هدف شان اسقاط اساس حکومت باشد و نه مخالفت با اجزای آن و … .
    هم از این روست که در کنار نقدهای حقوقدانان، مردم عادی نیز درباره ابعاد حقوقی این حکم بسیار گفت و گو می کنند و حال، بماند قضاوت ها درباره ابعاد سیاسی این حکم.

    در چنین شرایطی، قوه قضائیه که در روندی کم سابقه، پرونده ای را به سرعت بررسی کرده و فردی را مستحق چوبه دار دانسته، در معرض سؤالات بسیاری جدی حقوقدانان و مردم است.

    قصدمان البته دفاع از محکوم اعدام شده نیست؛ او طبق همین قوانینی که منتقدان حکم بدان ها استناد می کنند، مرتکب جرم شده و همه می دانند که با چاقو، یک بسیجی را مجروح کرده است و از قرائن و شواهد نیز بر نمی  آید که اقدامش در قالب “دفاع مشروع” بوده باشد. جان سخن منتقدان حکم این است که بستن یک خیابان و مجروح کردن یک نیروی حکومتی، دلیل قانونی مناسبی برای اعدام نیست. در مقابل حامیان حکم، آن را وفق قوانین می دانند و تاکید دارند که حکم درست بوده و اجرای سریع آن نه نقطه منفی که نقطه قوت محسوب می شود.

    این که اخیراً سخنگوی قوه قضائیه روند بررسی پرونده و صدور و اجرای حکم را تشریح کرده، هر چند اقدامی لازم بود ولی به هیچ روی کافی نیست چرا که موضوع حاضر که به طور جدی افکار عمومی را به خود مشغول کرده است، با تک گویی به اقناع نمی انجامد.
    ساخت و پخش مستندهای صدا و سیما علیه محکومی که  در این دنیا نیست نیز نمی تواند افکار عمومی را به استواری رأی صادره قانع کند.

    تنها راه پیش رو این است که قوه قضائیه و مشخصاً قضات صادر کننده و تأیید کننده حکم که قاعدتاً به همه جوانب پرونده واقف هستند، در یک یا چند برنامه تلویزیونی با منتقدان دانشگاهی و حوزوی رأی به صورت زنده مباحثه علمی کنند تا ابعاد حقوقی این حکم جنجالی برای عموم تشریح شود. هر چند هر نتیجه ای حاصل شود، فرد متوفی، زنده نخواهد شد ولی فواید متعددی بر آن مترتب است، از جمله این که آگاهی های حقوقی جامعه افزایش می یابد، اشکالات شکلی و ماهوی رأی صادره در صورت وجود، عیان می شود و احتمال تکرار آن خطاها در آرای بعدی، کاهش می یابد و در صورت صحت حکم، افکار عمومی به آرامش نسبی می رسد.

    این که رأیی به این اهمیت صادر و اجرا شود و بگویند کارمان درست بود، نه تنها بازدارنده نیست که می تواند زمینه بازتولید خشم و تنش بیشتر در جامعه را فراهم کند. چه خوب است “حقوق” گام اول فرایند گفت و گوهایی باشد که باید بین مردم و حاکمیت شکل بگیرد و عده ای از آن واهمه دارند.

    منبع: عصر ایران

  • میلاد حاتمی به اعدام محکوم می‌شود؟

    میلاد حاتمی به اعدام محکوم می‌شود؟

    ⁣ستایشی، سخنگوی قوه قضاییه گفت: در رابطه با پرونده میلاد حاتمی، ۲۲ متهم مطرح بودند. پرونده در دادسرا بررسی و با صدور قرار جلب دادرسی به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب ارجاع و فرد مورد نظر به اتهام افساد فی‌الارض، پولشویی و اخلال در نظام ارزی به همراه فرد دیگری به اتهام افساد فی الارض، پولشویی و اخلال در نظام اقتصادی در بازداشت به سر می‌برند.

  • آخرین خواسته آرمان: پدر و مادرِ غزاله شانس دوباره‌ به من بدهند

    آخرین خواسته آرمان: پدر و مادرِ غزاله شانس دوباره‌ به من بدهند

    آرمان گفت: می خواهم از پدر و مادر غزاله بابت اتفاق تلخی که افتاده عذرخواهی کنم. با تصمیم اشتباهی که من گرفتم هم به آن‌ها و هم به خانواده خودم و هم به خودم ظلم کردم.

    آخرین خواسته آرمان: پدر و مادرِ غزاله شانس دوباره‌ به من بدهند

    ماجرای «آرمان و غزاله» روایت تلخی است که این روزها همه درباره آن صحبت می‌کنند و پیگیر سرنوشت پرونده هستند. ماجرای دختر و پسری نوجوان که به قتل غزاله به‌ دست آرمان انجامید و حالا آرمان در زندان سرنوشت نامعلومی دارد؛ «بخشش یا قصاص؟» او در یک‌ ماه اخیر پنج بار برای اجرای حکم به قرنطینه زندان رجایی‌شهر منتقل شده اما هر پنج مرتبه با به تعویق افتادن زمان اجرای حکم، مهلت تازه‌ای برای ادامه زندگی به‌ دست آورده است. آرمان اما دیگر آن پسر سال ۹۲ نیست. زندان و «ثانیه‌های کشنده انتظار در قرنطینه» از او جوانی تکیده ساخته است. آرمان روز گذشته در گفت‌وگویی تلفنی از آخرین وضعیت پرونده‌اش صحبت کرد و بار دیگر از پدر و مادر غزاله خواست تا او را ببخشند. این مقدمه گفت‌وگوی تلفنی ما با او بود. گفت‌وگویی که این طور آغاز شد: «من از زندان رجایی‌شهر تماس می‌گیرم. شما خبرنگار هستید؟ آرمان عبدالعالی را می‌شناسید؟ او کنار من است و می‌خواهد با شما صحبت کند.»

    قبل از این حادثه رابطه‌ات با غزاله چطور بود و این حادثه چه تأثیری در زندگی‌ات گذاشت؟

    قبل از این حادثه یکدیگر را دوست داشتیم. اما اشتباهی که متأسفانه من مرتکب شدم خیلی چیزها را خراب کرد. چند روز قبل آقای شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی، به زندان آمده بود. فیلمی از حرف‌های مادر غزاله را به من نشان دادند که آنها ناراحت بودند. ناراحت از حواشی‌ای که در فضای مجازی مطرح شده بود. حرف من این است که باور کنید پدر و مادرم و وکلایم در این روزها تلاش زیادی برای نجات من انجام می‌دهند و بعضی حرف‌ها و کارهای‌شان از روی دلسوزی برای من است. اما کارهایی که انجام می‌دهند نه من در جریان آنها هستم و نه با من هماهنگ می‌کنند. آنها برای کمک به من این کارها را می‌کنند. من از خبرهای بیرون از زندان و چیزهایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود بی‌خبرم و شاید یک هفته بعد متوجه می‌شوم. می‌دانم که این حرف‌ها و نامه‌ها خانواده غزاله را ناراحت کرده است. ممکن است این حرف‌ها را از چشم من ببینند اما باور کنید من از هیچکدام از این نامه‌ها و اظهار نظرها اطلاعی ندارم؛ حتی نامه وکلا. از نامه‌ای هم که مدتی قبل از طرف خانواده‌ام منتشر شد اطلاعی نداشتم و آقای شهریاری درباره آن با من صحبت کردند.

    حالا در زندان چه شرایطی داری و آیا از زمان اجرای حکم خبر داری؟

    حالا که با شما صحبت می‌کنم (عصر سه‌شنبه) نمی‌دانم چه سرنوشتی برایم رقم خواهد خورد و ممکن است تا چند ساعت دیگر من را برای اجرای حکم دوباره به قرنطینه ببرند و صبح چهارشنبه قصاص شوم. شاید شما آخرین نفری باشید که با من صحبت می‌کند. ممکن است پیش از اجرای حکم، این آخرین فرصت من برای حرف‌زدن باشد.

    با پدر و مادر غزاله چه صحبتی داری؟

    می‌خواهم از آنها بابت اتفاق تلخی که افتاده عذرخواهی کنم. با تصمیم اشتباهی که من گرفتم هم به آنها و هم به خانواده خودم و هم به‌ خودم ظلم کردم. واقعا از پدر و مادر غزاله می‌خواهم که شانس دوباره‌ای برای زندگی‌کردن به من بدهند و من را ببخشند. الان که با شما صحبت می‌کنم بود و نبودم دست آنهاست. در این مدت بارها در زندان با چند نفر دیگر ختم قرآن گرفتیم، ختم یس گرفتیم و از خدا خواستیم که رحمی به دل پدر و مادر غزاله بیندازد تا شاید من را ببخشند و از سر تقصیرم بگذرند. آنها خانواده محترمی هستند. اگر من را ببخشند، بزرگی و خوبی در حقم کرده‌اند. کار بدی کرده‌ام اما پشیمانم. اشتباه کرده‌ام.

    در یک‌ ماه گذشته پنج مرتبه برای اجرای حکم به قرنطینه زندان منتقل شده‌ای. از شرایط قرنطینه و لحظاتی که در آنجا گذرانده‌ای صحبت کن!

    معمولا یک یا دو روز قبل از زمان اجرای حکم، زندانی را به یک اتاق منتقل می‌کنند. ارتباطت با همه‌ جا قطع می‌شود. فکر می‌کنی که تا یک یا دو روز دیگر یا حتی چند ساعت دیگر زنده نیستی. همین امروز (عصر روز سه‌شنبه) نمی‌دانم که دوباره قرار است به قرنطینه منتقل شوم و صبح فردا حکم اجرا شود یا نه. تا حالا پنج مرتبه برای اجرای حکم به قرنطینه رفته‌ام. یک‌ بار هم دو سال قبل. حتی من را پای چوبه دار بردند و در آخرین لحظات پیش از اجرای حکم مسئولان توانستند از پدر و مادر غزاله مهلت بگیرند. هر باری که به قرنطینه رفته‌ام فکر کردم که دیگر برنمی‌گردم.

    در قرنطینه به چه چیز فکر می‌کردی؟

    (ابتدا نفس عمیقی می‌کشد و با کمی مکث ادامه می‌دهد) آنجا جایی است که آدم را می‌برند و نگه می‌دارند و چند ساعت بعد هم می‌برند پای چوبه دار برای اجرای حکم. در مدتی که در قرنطینه هستی همه روزهای عمرت مثل یک نوار از جلوی چشمانت رد می‌شود. از بچگی تا آخرین روز عمرت را مرور می‌کنی و نمی‌دانی که تا چند ساعت دیگر شانس زنده ماندن پیدا می‌کنی یا نه.

    آیا وقتی برای اجرای حکم به قرنطینه منتقل شدی وصیتنامه هم نوشتی؟

    در این مدت چون حس کردم به چوبه دار نزدیک هستم و تقریبا اجرای حکم را قطعی می‌دیدم وصیتنامه نوشتم و در آن از خانواده غزاله و پدر و مادر و برادرم عذرخواهی کردم و از خدا خواستم که از گناهم بگذرد. من هنوز به ۱۸ سالگی هم نرسیده بودم که این حادثه اتفاق افتاد.

    در این پنج مرتبه چه عاملی تو را از چوبه دار نجات داد و چطور شد که دوباره از قرنطینه به بند زندان برگشتی؟

    دلیل این که این پنج مرتبه حکم اجرا نشد را خودم هم نمی‌دانم. حرفی به من زده نشده است. شاید این تنبیه من به‌ خاطر اشتباهی باشد که مرتکب شده‌ام. البته شاید در برابر کاری که من کرده‌ام تنبیه کمی باشد.

    وقتی به بند زندان برمی‌گردی همبندی‌هایت چه واکنشی نشان می‌دهند؟

    همه از این که حکم اجرا نشده، خوشحال می‌شوند. صلوات می‌فرستند و دعا می‌کنند که خانواده غزاله مرا ببخشند.

    در هشت سالی که در زندان هستی، احتمالا تعدادی از زندانیان را دیده‌ای که قصاص شده‌اند. وقتی آنها را شب قبل از اجرای حکم به قرنطینه می‌برند، در بند زندان چه شرایطی حاکم می‌شود؟

    کاری نمی‌شود کرد. همه ساکت می‌شوند و یک گوشه‌ای کز می‌کنند. دعا می‌کنند. قرآن می‌خوانند. کاری جز دعاکردن از کسی ساخته نیست. فقط به خدا توکل می‌کنیم.

    در بیرون از زندان وقتی اعلام می‌شود که قرار است حکم قصاص آرمان اجرا شود افراد زیادی برای گرفتن رضایت سراغ خانواده غزاله می‌روند یا با آنها تماس می‌گیرند. با این افراد چه صحبتی داری؟

    من دست این افراد را می‌بوسم که به‌ خاطر من تلاش می‌کنند اما از آنها می‌خواهم که خانواده شکور را راحت بگذارند و آرامش را از آنها نگیرند. آنها در این مدت به اندازه کافی اذیت شده‌اند و نباید بیشتر آنها را اذیت کرد. شاید خدا بخواهد و آنها در خلوت خودشان به من رحم کنند و شاید از تقصیر من بگذرند. همه‌ چیز را باید به خدا واگذار کرد.

    شاید اگر پیکر غزاله‌ کشف می‌شد و او مزاری داشت خانواده‌اش به آرامش بیشتری می‌رسیدند. در این‌ باره حرف ناگفته‌ای نداری؟

    حالا فرصت خوبی برای صحبت‌کردن در این‌ باره نیست. واقعیت همانی است که همیشه گفته‌ام. پدر و مادر غزاله حق دارند که هنوز هم به آرامش نرسیده‌اند. اگر غزاله مزاری داشت شاید آنها هم به آرامش می‌رسیدند. امیدوارم خدا کمک کند.

    فکر می‌کنی تصمیم نهایی خانواده غزاله درباره تو چه باشد و اگر بخشیده شوی، چه کار می‌کنی؟

    اگر خانواده شکور محبت کنند، بزرگواری کنند و من را ببخشند واقعا تلاش می‌کنم مسیر تازه‌ای در زندگی‌ام انتخاب کنم. نمی‌دانید در شب‌هایی که در قرنطینه بودم چه بر من گذشت. در آنجا بود که با خودم عهد کردم اگر من را ببخشند و زندگی دوباره‌ای به من بدهند، من هم این چرخه زندگی را ادامه بدهم. اگر خدا بخواهد و رضایت بگیرم به افرادی که برای ادامه زندگی به اعضای بدن نیاز دارند کمک می‌کنم. من حاضرم برای ادامه چرخه مهربانی و زندگی هر کاری بکنم. نیت کردم یک کلیه و بخشی از کبدم را به بیماران نیازمند اهدا کنم. از طرفی تلاش می‌کنیم درمانگاه یا مرکز درمانی‌ای به نام غزاله درست کنیم یا خیریه‌ای ثبت کنیم تا اسم غزاله هم به خوبی بماند.

    همان طور که خودت گفتی ممکن است این آخرین حرف‌هایت با یک نفر در بیرون از زندان باشد. آخرین حرفت چیست؟

    همه حرفم با خانواده غزاله است. می‌دانم که آنها در این مدت سختی زیادی کشیده‌اند. باید جای آنها بود تا فهمید که در این چند سال چه کشیده‌اند. حق با آنهاست. من حرفی برای دفاع‌کردن ندارم. هر تصمیمی که بگیرند حق دارند اما از آنها می‌خواهم از حق‌شان بگذرند. عمر دوباره‌ای به من بدهند. می‌دانم با اتفاقاتی که اخیرا در شبکه‌های اجتماعی افتاد رنجیده‌اند. اما باید بدانند که این کارها ربطی به من نداشته و من از هیچکدام از این حرف‌ها و نامه‌ها اطلاعی نداشتم. این اتفاقات ناخواسته باعث رنجش پدر و مادر غزاله شدند.

     

    منبع: همشهری