برچسب: اعتراف

  • برای نخستین بار اعتراف صداوسیما در باره توهم‌مشترک محمدرضاشاه و احمدی‌نژاد/ اقتصاد ایران چگونه ویران شد؟

    برای نخستین بار اعتراف صداوسیما در باره توهم‌مشترک محمدرضاشاه و احمدی‌نژاد/ اقتصاد ایران چگونه ویران شد؟

    رویداد۲۴ نوشت :شبکه مستند صداوسیما روز ۲۳تیر ۱۴۰۲ یک مستند۵۶دقیقه ای به نام «وجه الضمان» منتشر کرد که به صندوق توسعه ملی پرداخت.

    برای نخستین بار اعتراف صداوسیما در باره توهم‌مشترک محمدرضاشاه و احمدی‌نژاد/ اقتصاد ایران چگونه ویران شد؟

    شبکه مستند صداوسیما روز ۲۳تیر ۱۴۰۲ یک مستند۵۶دقیقه ای به نام «وجه الضمان» منتشر کرد که به صندوق توسعه ملی پرداخت.

    در بخشی از این مستند به فاجعه اقتصادی که احمدی نژاد بر سر کشور آورد اشاره شد.

    این نخستین بار است که صداوسیما اینقدر صریح، مدیریت احمدی نژاد را به چالش می کشد.

    در این برنامه گفته شده است توهم‌مشترک محمدرضاشاه و احمدی‌نژاد، اقتصاد ایران را ویران کرد.

  • عذاب وجدان، قاتل دختر جوان را به دادسرای جنایی کشاند

    عذاب وجدان، قاتل دختر جوان را به دادسرای جنایی کشاند

    دختر جوان تنها چند روز پس از خرید خانه ای جدید در آنجا به قتل رسید و اسرار این جنایت زمانی فاش شد که مردی آشنا به دلیل عذاب وجدان راهی اداره پلیس شد تا اسرار قتل او را برملا کند.

    عذاب وجدان، قاتل دختر جوان را به دادسرای جنایی کشاند

    شامگاه ٢٧ تیرماه با پیدا شدن جسد دختری جوان به نام پریسا در خانه اش تحقیقات برای کشف راز این جنایت آغاز شد.

    مقتول در خانه جدیدی که به تازگی در مرکز شهر خریده و قصد بازسازی آن را داشت، با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود و نخستین فردی که با جسد مواجه شده بود برادر وی بود. او می گفت که خواهرش قرار بوده برای انجام تعمیرات خانه جدید به آنجا برود اما چون چند ساعتی گذشته و خبری از او نشده، نگران شده و به آنجا رفته و پس از ورود به خانه با جسد خونین او در سالن پذیرایی مواجه شده بود.

    بررسی ها حکایت از این داشت که قتل از سوی یک آشنا رخ داده و  کیف پول و گوشی موبایل دختر جوان سرقت شده بود.

    در حالی  که کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران با دستور قاضی مصطفی واحدی بازپرس جنایی تهران تحقیقات خود را برای شناسایی عامل این جنایت آغاز کرده بودند، روز یکشنبه مرد جوانی به اداره پلیس رفت و به قتل دختر جوان اعتراف کرد.

    او دوست مقتول بود که می گفت در درگیری  با وی دست به جنایت زده و در این مدت یک شب خواب راحت نداشته و به شدت عذاب وجدان داشته تا اینکه تصمیم گرفته خود را معرفی کند. وی پس از اقرار به جنایت با قرار قانونی بازداشت شد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

    من نمی خواستم او را به قتل برسانم اما پریسا تهدیدم کرد. گفت اگر ده میلیون به او پول ندهم عکسی که از من دارد را به همسرم نشان می دهد و آبرویم را می برد. من هم عصبانی شدم و اصلا نمی دانم چه شد که در درگیری جانش را گرفتم.

    چند وقت از آشناییتان می گذشت؟

    حدود یک ماه قبل با او آشنا شدم. آشنایی ما مربوط به مسائل کاری بود. او در یک مغازه  کار می کرد و من برای خرید به آنجا می رفتم. وقتی متوجه شد که در یک تولیدی لباس کار می کنم و دوزنده هستم پیشنهاد داد تا برایش تعدادی تی شرت ببرم. همین مراواده ها باعث آشنایی بیشتر ما شد. گاهی در واتس آپ به من پیام می داد اما مربوط به کار بود. من به او گفتم بودم که متاهلم و فرزند دارم.

    از روز حادثه بگو؟

    صبح روز حادثه از من خواست تا او را به مقابل خانه ای که تازه خریده برسانم. می گفت وسایل خریده و قرار است تعمیرکار برای بازسازی به خانه اش برود. من هم همراه او رفتم و بعد اصرار کرد که به داخل آپارتمان بروم و آنجا را ببینم. من هم رفتم و بعد گفت به خاطر خرید خانه حدود 100 میلیون تومان بدهکار شده است.

    یکی از طلبکاران دوستش بود که 20 میلیون تومان پولش را می خواست. پریسا هم شرایط برگرداندن پولش را نداشت. او از من خواست تا به او پول قرض بدهم. گفتم ندارم. گفت حداقل 10 میلیون تومان برایش جور کنم . من یک کارگر ساده بودم و این مبلغ را هم نداشتم. بحث مان شد و تهدیدم کرد که عکسم را برای همسرم می فرستد و همین باعث شد تا کنترلم را از دست بدهم و با ضربات چاقو جانش را بگیرم.

    بعد از قتل هم فقط موبایلش را برداشتم نه کیف پولش را. موبایل را هم به خاطر عکس شخصی که از من داشت و پیام هایی که رد و بدل شده بود با خودم بردم. اما از آن روز به بعد به شدت عذاب وجدان دارم و تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم تا شاید کمی از بار این احساس بد از روی دوشم برداشته شود.

     

    منبع: حادثه 24

  • اعترافات یک معتاد، مرد محکوم به اعدام را نجات داد

    اعترافات یک معتاد، مرد محکوم به اعدام را نجات داد

     

    اعترافات یک معتاد، مرد محکوم به اعدام را نجات داد|خبر فوری

    مردی که 10 سال قبل به اتهام قتل مجرم شناخته شد، با اعتراف یک مرد معتاد به کشتن مقتول همان پرونده به بازگشت به زندگی امیدوار شد.

    10 سال قبل زنی به مأموران پلیس گزارش داد شوهرش به دست مردی به نام ستار مجروح شده است. این زن به مأموران گفت: من در خانه بودم که از موبایل شوهرم با من تماس گرفتند و گفتند همسرم چاقو خورده است.

    بلافاصله به جایی که گفته بودند، رفتم. آمبولانس تازه آمده بود، من هم سوار آمبولانس شدم و همراه شوهرم به بیمارستان رفتیم، در راه شوهرم گفت مردی به نام ستار او را زده است. در‌حالی‌که مأموران به دنبال ستار بودند، از بیمارستان خبر رسید مرد جوان که سیامک نام داشت، جانش را از دست داده است.

    این‌بار پرونده در اختیار مأموران ویژه قتل قرار گرفت و همسر سیامک دوباره بازجویی شد. این زن گفت: شخصی به نام ستار با همسرم اختلاف داشت و من فکر می‌کنم ستار که شوهرم درباره‌اش صحبت کرده همان مردی است که با او اختلاف داشته است.

    پلیس با شناسایی ستار او را بازداشت کرد اما متهم قتل را انکار کرد و گفت: من مرتکب قتل نشده‌ام و به من تهمت می‌زنند.

    متهم گفت: من در زمان قتل سر کار بودم اما شاهدی ندارم که این موضوع را تأیید کند. با‌این‌حال پرونده با توجه به اختلافاتی که متهم با مقتول داشت و گفته‌های همسر مقتول برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

    متهم پای میز محاکمه رفت و در ابتدای جلسه رسیدگی نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند و سپس اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. همسر مقتول گفت: وقتی من بالای سر شوهرم رسیدم، او نفس‌های آخر را می‌کشید، شوهرم برایم تعریف کرد که با ستار درگیر شده و ستار او را با چاقو زده است.

    شوهرم برای اینکه بتواند از دست ستار فرار کند، سوار ماشین شده اما چون حالش بد بوده ماشین‌های عبوری با او برخورد کرده بودند و تصادف شده اما بعد چند راننده ایستاده‌اند و به او کمک کرده‌اند تا شوهرم را به بیمارستان برسانند. این زن گفت: درست است که شوهرم تصادف کرده اما علت مرگش چاقویی است که ستار به او زده است و من درخواست مجازات متهم را دارم.

    وقتی نوبت به متهم رسید او در جایگاه حاضر شد و خواستار برائت شد. متهم گفت: من مرتکب قتل نشده‌ام و اصلا نمی‌دانم مقتول چرا اسم من را به زبان آورده است. او گفت: قبول دارم با مقتول اختلاف داشتیم، ما به خاطر تعدادی دام با هم درگیری داشتیم. اختلاف مالی ما باعث شده بود با هم چند باری برخوردهای تندی بکنیم اما من سیامک را نکشتم.

    من به خاطر گاو و گوسفند آدم نمی‌کشم. در زمان حادثه هم در محل کارم بودم. من دامدار هستم و از این راه ارتزاق می‌کنم و همیشه سر کار هستم؛ اما در آن زمان کسی پیش من نبود که شاهدی داشته باشم.

    هیئت قضات بعد از گفته‌های متهم وارد شور شدند و با توجه به اینکه مقتول قبل از مرگش نام ستار را به زبان آورده بود و اختلافی که متهم و مقتول با هم داشتند، مرد جوان را به قصاص محکوم کردند.

    رأی صادرشده مورد اعتراض قرار گرفت. متهم در اعتراضی که برای دیوان عالی کشور نوشت مدعی شد مرتکب قتل نشده است و گفت: من شاهدی ندارم که شهادت بدهد در محل نبودم اما من مرتکب قتل نشده‌ام.

    این در حالی است که شاهدانی در پرونده مشخصاتی از متهم داده و گفته بودند او در صحنه حادثه دیده شده است. با توجه به مدارکی که وجود داشت، در نهایت رأی صادرشده مهر تأیید خورد و پرونده برای اجرای حکم در اختیار دادسرای اجرای احکام قرار گرفت.

    در‌حالی‌که 10 سال از این حادثه گذشته است و مرد جوان در فهرست اعدامیان بود، یک نامه سرنوشت او را تغییر داد. مردی که به جرم حمل مواد مخدر در زندان به سر می‌برد، نامه‌ای به دادسرا ارسال کرد و مدعی شد 10 سال قبل مردی به نام سیامک را به قتل رسانده است.

    این مرد در نامه‌ای که نوشته، توضیح داده است: من 10 سال قبل سیامک را به قتل رساندم و فرار کردم.

    متهم در این نامه نوشت: 10 سال قبل با سیامک در پیشوای ورامین درگیر شدم و او را به ضرب چاقو به قتل رساندم. وقتی دیدم او غرق در خون است، از ترس فرار کردم و 10 سال فراری بودم.

    من به مواد مخدر اعتیاد داشتم و در این سال‌ها اعتیادم خیلی شدیدتر شد تا اینکه یک روز مأموران من را به جرم حمل و نگهداری مواد مخدر بازداشت کردند.

    در مدتی که در زندان بودم مواد را ترک کردم اما نتوانستم عذاب وجدانم را خاموش کنم. من شنیده بودم ستار را به جرم قتل سیامک بازداشت کرده‌اند، ولی می‌ترسیدم واقعیت را بگویم و حالا که بازداشت شده‌ام باید واقعیت را بگویم. کسی که سیامک را به قتل رساند، من بودم و ستار در این قتل نقشی نداشت.

    با ارسال این نامه و درخواست ستار حکم قصاص که قرار بود به‌زودی اجرا شود، متوقف شد. ستار درخواست اعاده دادرسی کرد و در نامه‌ای که برای اعاده دادرسی نوشته بود، گفت: سال‌هاست من در زندان به سر می‌برم و هر بار هم گفته‌ام قتل کار من نبود و من چنین کاری نکرده‌ام اما کسی حرفم را باور نکرد و از روی شواهد من را به قصاص محکوم کردند.

    حالا که قاتل واقعی پیدا شده است، درخواست آزادی دارم. با توجه به اینکه فرد دیگری به قتل سیامک اعتراف کرده است، درخواست اعاده دادرسی متهم پذیرفته و پرونده ستار برای بررسی مجدد نقض و به شعبه 10 فرستاده شد. این در حالی است که پرونده‌ای هم برای متهم جدید که به قتل اعتراف کرده است، تشکیل شده و مراحل دادرسی را طی می‌کند.

    مطابق اعترافات مرد معتاد، او هم به‌دلیل اختلافاتی که با مقتول بر سر حمل احشام داشت، با او درگیر شد.

    متهم به بازپرس گفت: باز هم تأکید می‌کنم ستار قاتل نیست. من سیامک و ستار را می‌شناختم و می‌دانستم این دو نفر با هم اختلاف دارند. وقتی با سیامک درگیر شدم و او را زدم، می‌دانستم به خاطر اختلاف شدیدی که او و ستار با هم دارند حتما سراغ ستار می‌روند، اما قاتل اصلی من هستم و ضربه چاقو را من زدم.

    در‌حال‌حاضر پرونده مرد معتاد نیز در حال بررسی است و تحقیقات دراین‌باره برای روشن‌شدن ابعاد ماجرا ادامه دارد. پرونده ستار نیز برای بررسی مجدد روی میز قضات شعبه 10 قرار گرفته و ستار به‌زودی با ادله جدید که به نفع اوست، محاکمه خواهد شد.

     

  • ۷۰ضربه چاقوی عروس بر پیکر مادر شوهر مشهدی

    ۷۰ضربه چاقوی عروس بر پیکر مادر شوهر مشهدی

     

    ۷۰ضربه چاقوی عروس بر پیکر مادر شوهر مشهدی|خبر فوری

    عروس 25 ساله ای در مشهد و با انگیزه اختلافات خانوادگی، مادرشوهر 66 ساله اش را با وارد آوردن حدود 70 ضربه چاقو به قتل رساند.

    ظهر پنج شنبه گذشته، زنگ تلفن پلیس 110 به صدا درآمد و خبر جنایتی وحشتناک در بی سیم های پلیس پیچید.

    پیرزنی در طبقه اول منزل ویلایی در بولوار توس به قتل رسیده است در پی دریافت این خبر بلافاصله گروهی از نیروهای کلانتری آبکوه به فرماندهی سرهنگ محمدعلی، محمدی رئیس کلانتری عازم نشانی مذکور شدند و به تحقیق در این باره پرداختند.

    آنان با تایید درستی خبر و با حفظ صحنه جنایت در حالی مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند که پیکر بی جان پیرزن غرق در خون کف پذیرایی افتاده بود. دقایقی بعد با حضور قاضی کاظم میرزایی و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در محل وقوع جنایت، بررسی های تخصصی آغاز شد.

    قاضی میرزایی که در همان لحظات اولیه تحقیقات پی به ماجرای جنایت خانوادگی برده بود، ابتدا عروس خانواده را که با دستی خون آلود و بانداژ شده در محل حضور داشت، مورد بازجویی های فنی قرار داد.

    عروس 25 ساله ادعا کرد: دقایقی قبل پدرشوهرم عصبانی به منزل آمد و پس از مشاجره با همسرش او را هدف ضربات چاقو قرار داد.

    من هم که ترسیده بودم فرار کردم اما او به سراغم آمد و قصد کشتن مرا هم داشت که دستم را مقابل چاقو گرفتم و زخمی شد او سپس مرا با همین وضع رها کرد و از خانه گریخت، در این هنگام دختر مقتول نیز که اولین نفر بعد از وقوع جنایت پا به خانه پدرش گذاشته بود، به مقام قضایی اظهار کرد: وقتی من بعد از شنیدن ماجرای قتل مادرم، هراسان به خانه رسیدم، عروسمان در خانه تنها بود و همین ادعا را مطرح کرد.

    قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد که به نحوه رفتار و گفتار عروس خانم مشکوک شده بود، از او خواست باند دستش را بگشاید قاضی نیم نگاهی به زخم ایجاد شده روی دست عروس انداخت و بلافاصله متوجه خودزنی شد و او را در تنگنای سوالات تخصصی قرار داد اما عروس جوان سعی کرد با تناقض گویی های متعدد، راه گریزی برای فرار از این سوالات بیابد و هر بار داستانی را درباره چگونگی زخمی شدن دستش سرهم می کرد تا این که دختر شش ساله عروس وقتی با نگاه مهرآمیز قاضی روبه رو شد به طرف مادرش دوید و گفت: مادرم با چاقو خودش را زخمی کرد من هم برایش باند آوردم که خونی نشود زن جوان که دیگر همه راه ها را بسته می دید ناگهان فریاد زد من خودم او را کشتم.

    عروس جوان که دیگر چاره ای جز بیان حقیقت نداشت، با اشاره به سرزنش ها و نیش و کنایه های مادرشوهرش گفت: از هفت سال قبل که عروس این خانواده شدم، همواره مرا تحقیر می کردند، پدرم 10 سال قبل به اتهام قتل دستگیر شد و آن ها همین موضوع را هر بار مانند پتک به سرم می کوبیدند و هر اتفاقی را به گردن من می انداختند.

    من سعی می کردم این سرزنش ها و کنایه ها را تحمل کنم چون در طبقه بالای منزل آن ها سکونت داشتم و نمی توانستم حرفی بزنم ولی زمانی که گفت: “باید خانه را تخلیه کنید” خیلی ناراحت شدم همسرم سر کار رفته بود و کسی جز من و مادرشوهرم در خانه نبود با همان حالت خشم به طبقه پایین رفتم و به مادرشوهرم گفتم ،از جان من چه می خواهید؟

    او گفت تو همه را به جان هم می اندازی پس بهتر است خانه را تخلیه کنید و به جای دیگری بروید با این جمله دیگر چیزی نفهمیدم چاقو را برداشتم و چند ضربه بر پیکرش فرود آوردم زمانی که برگشت تا چیزی بردارد دیگر امانش ندادم و پشت سر هم ضربات چاقو را می زدم نفهمیدم چند ضربه شد چون خیلی عصبانی بودم.

    بعد هم پیکر خون آلود او را در همان حال رها کردم و به طبقه بالا رفتم فکر کردم دخترم خوابیده است به همین دلیل نقشه ای کشیدم تا قتل را به گردن پدرشوهرم بیندازم بنابراین با همان چاقو دستم را زخمی کردم و چاقو را به پشت بام همسایه ها انداختم بعد هم فهمیدم که دخترم بیدار بود اما جست وجوی کارآگاهان با دستور مقام قضایی برای یافتن آلت قتاله (چاقو) نتیجه ای نداشت.

    قاضی میرزایی که متوجه شده بود عروس جوان درباره چاقو دروغ می گوید، باز هم او را سوال پیچ کرد تا این که متهم به قتل برای رها شدن از این سوالات به سرویس بهداشتی اشاره کرد و گفت: چاقو را درون چاه انداختم.

    دقایقی بعد با کشف چاقوی خون آلود، ماجرای این جنایت هولناک در یک ساعت فاش شد و عروس جوان که با حدود 70 ضربه چاقو مادرشوهر 66 ساله اش را به قتل رسانده بود با دستور قاضی میرزایی روانه بازداشتگاه شد تا بررسی های بیشتر درباره زوایای پنهان این جنایت ادامه یابد.

     

  • قتل مادر به خاطر کشیدن قلیان!

    قتل مادر به خاطر کشیدن قلیان!

    دعوا و درگیری بین آنها تمامی نداشت. مادر و دختر همیشه بر سر موضوعات مختلف با هم کشمکش داشتند و بالاخره با مرگ زن میانسال مهر اتهام قتل عمد روی پرونده دختر جوانش نشست. ریحانه ۲۹ ساله که ابتدا به اتهام خود اعتراف کرده بود، در دادگاه آن را انکار کرد.

    به گزارش ایسنا، روزنامه جام جم در ادامه نوشت: هفتم فروردین امسال بود که دختر جوان به نام ریحانه با ماموران پلیس تهران و آتش‌نشانی تماس گرفت و ادعا کرد مادرش در خانه، تنهاست و در را باز نمی‌کند. ماموران بعد از ورود به خانه، پیکر نیمه‌جان مادر ریحانه به نام فریبا را در پذیرایی خانه‌شان دیدند و این در حالی بود که ضربات سنگین باعث مجروح شدن فریبا از ناحیه سر و صورت شده و او بعد از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داد. ریحانه اولین کسی بود که مورد بازجویی قرار گرفت و به ماموران گفت: «مادرم ناراحتی اعصاب داشت و داروهای زیادی مصرف می‌کرد که موجب خواب آلودگی و گیجی او می‌شد. روز حادثه برای خرید بیرون از خانه رفته بودم، اما وقتی برگشتم مادرم را در این حال دیدم. احتمالا او گیج بوده و زمین خورده است.»
    نظریه پزشکی قانونی حاکی از آن بود که شدت ضربات وارد شده به سر فریبا شدیدتر از آن است که بتوان آن را بر اثر زمین خوردن اتفاقی تلقی کرد. همچنین تعداد ضربات وارد شده به سر و صورت را زیاد دانستند که این موضوع در زمین خوردگی محتمل نیست.

    به این ترتیب بار دیگر ریحانه مورد بازجویی قرار گرفت و این دفعه به اتهام خود اعتراف کرد و گفت: «خیلی وقت‌ها با مادرم دعوایمان می‌شد. او ناراحتی اعصاب داشت. گاهی مرا از خانه بیرون می‌کرد. چند بار هم رویم چاقو کشیده و زخمی‌ام کرده بود. روز حادثه می‌خواستم قلیان بکشم، اما او می‌گفت از دود قلیان اذیت می‌شود و با دست زد و زغال را ریخت. بعد دعوایمان بالا گرفت و من سرش را چند بار به آینه کوبیدم.»
    بعد از این‌که ریحانه به قتل مادرش اعتراف و صحنه قتل را بازسازی کرد، پرونده برای رسیدگی به شعبه دوازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد. متهم در دادگاه اتهام خود را انکار و ادعا کرد تحت فشار به قتل مادرش اعتراف کرده بوده. او گفت: «من مادرم را نکشته ام.تمام واقعیت همان بود که در اولین لحظه به پلیس گفتم. من برای خرید از خانه بیرون رفتم و وقتی برگشتم او را در حالی که زمین خورده بود در خانه دیدم.»
    در جلسه دادگاه برادر ریحانه و پدر بزرگ و مادربزرگ او به عنوان اولیای دم از دادگاه تقاضای قصاص کردند و دختر جوان به قصاص محکوم شد.

    سوءرفتارهای خانوادگی غربالگری شود

    از دید روان‌شناسی اجتماعی، بازنگری مناسب افرادی که مشکل عصبی دارند یک امر لازم و ضروری است. اگر فردی دچار اختلالات اعصاب و روان است باید مشکل او غربالگری شده و میزان مشکل به درستی سنجیده و خطرات احتمالی حدس زده شود. سپس با یک مداخله موثر و مناسب به روش مناسب، توسط فرد مناسب و در زمان مناسب مشکل موجود مرتفع شود.

    در این تعریف فرد مناسب همان متخصص روان‌شناس است و زمان مناسب وقتی است که مشکل روحی و عصبی فرد به یک فاجعه منجر نشده باشد.

    در این پرونده با موردی روبه‌رو هستیم که به نظر می‌رسد هم فرد متهم به قتل و هم مقتول مبتلا به اختلالات روحی بوده‌اند، اما آموزش و درمان به موقع و صحیح نگرفته‌اند و هر روز مشکل آنها در کنار هم حادتر شده است.
    در این مورد خاص نیاز شدید به برنامه مستمر برای رفع مشکل اعصاب هر دو نفر وجود داشته که از آن بی‌بهره مانده‌اند.
    در این مورد خانمی که به هر دلیلی مشکل روحی داشته، صلاحیت نگهداری از فرزند مبتلا به اختلال روحی را نداشته و همین مشکل آنها را حادتر کرده است. در چنین شرایطی اقدام دختر جوان به خودکشی عجیب به نظر نمی‌رسد‌،‌ چرا که نیاز به حمایت روحی داشته که از آن بی‌بهره مانده و نبود ساز و کار مناسب و عملکرد صحیح یک فاجعه به بار آورده است. در چنین شرایطی راهکار صحیح این بود که دختر جوان را از محیط زندگی با مادرش خارج کرده و خانم تحت درمان قرار می‌گرفت.
    مدرسه‌ها و دانشگاه به عنوان نهادی که ارتباط تنگاتنگ با نوجوانان و جوانان دارند، بهتر است در شناسایی خلا روحی جوانان و رسیدگی به آن دقت بالاتری داشته باشند.

  • جزییات انتشار نیافته از اعترافات نجفی به قتل همسر دومش

    سرپرست دادسرای امور جنایی تهران: بیم آن می رفت اگر ماجرای قاتل بودن نجفی رسانه ای شود ایشان دست به خودکشی بزنند.

    میترا استاد همسر دوم و جنجالی دکتر نجفی بود که صبح امروز هفتم خردادماه سال ۹۸ با اصابت ۲ گلوله به قتل رسید.
    به گزارش عصرایران، بعد از افشای جنایت پلیس در صحنه قتل جسد میترا را در وان حمام و درحالیکه یک گلوله به دستش و یکی به سینه اش اصابت کرده بود یک نامه در خانه به دست آمد که نجفی صراحتا به قتل میترا بخاطر اختلافات شدید خانوادگی اعتراف کرده بود.

    به گزارش رکنا، با وجود این نامه و اینکه دوربین های مداربسته آسانسور برج آرمیتا نشان می داد نجفی در زمان قتل میترا استاد در صحنه حضور داشت و بعد آنجا را ترک کرده است باز تیم جنایی برای رازگشایی دنبال مدارک بیشتری گشت تا اینکه در خانه دخترش واقع در ولنجک تهران با نامه دیگری مواجه شدکه در آن نجفی با اشاره به اختلاف شدیدشان با میترا استاد بخاطر اقدامش از خیلی ها عذرخواهی کرده و حلالیت خواسته بود.
    محمد شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی تهران دقایقی بعد از تسلیم شدن نجفی در پلیس آگاهی تهران گفت: همان لحظات نخست نامه نجفی نشان می داد که او قاتل است اما با توجه به حلالیت خواستن هایش بیم آن می رفت اگر این نامه ها و ماجرای قاتل بودن نجفی رسانه ای شود ایشان دست به خودکشی بزنند سعی کردیم مطلبی با صراحت اعلام نکنیم اما ایشان تحت تعقیب بودند تا اینکه همزمان با اعزام ماموران به ویلای دماوند نجفی با پای خود نزد پلیس آگاهی رفت و تسلیم شد.
    وی ادامه داد: نجفی ادعاهای زیادی داشته اما در مجموع مشکلات خانوادگی را علت این اقدام دانسته است که فردا بازجویی های تخصصی صورت خواهد گرفت تا جزییات جنایت و اختلافات مشخص شود. تصور ما این است که این اتفاق زاویه پنهان دیگری نداشته باشد.
    دادستان جنایی تهران گفت: دعوای بین نجفی و میترا استاد از شب قبل آغاز شده بود تا اینکه صبح بخاطر شدت یافتن این اختلافات نجفی دست به قتل زده است.
    سردار لطفی با بیان اینکه بررسی صحنه و آثار برداری از صحنه انجام شده است گفت: پیرامون کالبد شکافی پیکر متوفی نیز باید اقداماتی صورت گیرد و من فکر نمی‌کنم که در حوزه پلیس اقداماتی باقی مانده باشد و مابقی کار مربوط به دستگاه قضائی است.
    تست الکل نجفی در پزشکی قانونی
    قاضی شهریاری در ادامه اعلام کرد: باتوجه به حساسیت های موجود دستورات لازم برای انتقال متهم به پزشکی قانونی صادر شده است. قرار است پزشکی قانونی از محمدعلی نجفی تست روانشناسی و تست مواد مخدر و مصرف الکل اخذ کند. البته این به معنای مصرف مواد مخدر یا الکل از سوی متهم نیست اما برای اینکه مشخص شود قتل تحت تأثیر این عوامل بوده یا خیر این تست ها اخذ می شود.
    سردار لطفی رییس پلیس آگاهی تهران نیز در این خصوص گفت: می دانستیم قاتل دکتر نجفی است او را ردگیری کرده بودیم تا اینکه خودش تسلیم شد و اعتراف کرد.
    وی افزود: سلاح گرم استفاده شده در قتل نیز توسط دکتر نجفی تحویل پلیس شد و تحقیقات ادامه دارد.

  • اولین تصویر نجفی پس از قتل میترا استاد

    دقایقی قبل تصویری از درون آسانسور ساختمان سعادت آباد منتشر شده که محمدعلی نجفی قاتل میترا استاد همسر دومش را پس از وقوع قتل نشان می دهد.
    میترا استاد صبح امروز به ضرب گلوله توسط محمدعلی نجفی شهردار سابق تهران در منزل مسکونی اش به قتل رسید. شایان ذکر است نجفی با گذاشتن یادداشت در محل وقوع جرم به قتل همسرش اعتراف و ساعاتی پیش با مراجعه به اگاهی تهران به قتل اعتراف و خود را تسلیم پلیس کرده است.

  • فیلم | ستاره اسبق پرسپولیس هم اعتراف کرد: قبلا تفننی مواد می‌کشیدم

    فیلم | ستاره اسبق پرسپولیس هم اعتراف کرد: قبلا تفننی مواد می‌کشیدم

    مجتبی محرمی ستاره اسبق پرسپولیس در برنامه اختیاریه گفت: قبلا تفننی مواد می‌کشیدم اما الان پاک پاک هستم.