برچسب: اسید پاشی

  • بازداشت فرد اسیدپاش در گنبدکاووس/ متهم اشتباهی اسید ریخت و فرار کرد!

    بازداشت فرد اسیدپاش در گنبدکاووس/ متهم اشتباهی اسید ریخت و فرار کرد!

     

    به گزارش خبرآنلاین و به نقل از پلیس گلستان، سرهنگ رضا رضی اظهار کرد: در آخرین روزهای سال گذشته، به دنبال اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی 110 مبنی بر یک فقره اسیدپاشی بر روی خودرویی در گنبدکاووس، بلافاصله مأموران پلیس آگاهی شهرستان به محل اعزام شدند.

    وی افزود: با حضور پلیس مشخص شد خودرو متعلق به یکی از بازیکنان سابق تیم ملی والیبال کشورمان بوده و خساراتی نیز دیده است.بازداشت فرد اسیدپاش در گنبدکاووس/ متهم اشتباهی اسید ریخت و فرار کرد!

    معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی گلستان با بیان اینکه عامل اسیدپاشی به مکانی نامعلوم متواری شده بود، گفت: پیگیری‌های پلیس برای دستگیری متهم ادامه داشت تا اینکه روز گذشته و با اشراف اطلاعاتی مأموران، مخفیگاه متهم شناسایی و پس از هماهنگی با مرجع قضائی در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شد.

    وی تصریح کرد: متهم در اعترافات خود اعلام کرد با فردی دیگر اختلافات شخصی داشته و به اشتباه بر روی خودروی ملی‌پوش سابق والیبال که در آن نزدیکی توقف کرده بود، اسید ریخته است.

    رضی گفت: متهم پس از تشکیل پرونده برای انجام مراحل قانونی به مراجع قضائی معرفی شد.

     

    منبع: خبر آنلاین

  • محاکمه دختر دانشجو به اتهام اسیدپاشی/ یک دختر روستایی بودم که ارتباط با مهران در دانشکده زندگی ام را تباه کرد

    محاکمه دختر دانشجو به اتهام اسیدپاشی/ یک دختر روستایی بودم که ارتباط با مهران در دانشکده زندگی ام را تباه کرد

     

    رسیدگی به این پرونده از 3 سال قبل با گزارش حراست یکی از بیمارستان‌های تهران در خصوص اسیدپاشی مشکوک به دختر و پسری دانشجو آغاز شد. بلافاصله مأموران به بیمارستان مراجعه و تحقیقات را آغاز کردند.

    پسر جوان به‌نام مهران در توضیح ماجرا گفت: من دانشجوی پزشکی هستم با دختر جوانی به‌نام میترا که از هم دانشکده‌ای‌هایم بود دوست بودم و قصد داشتم که با او ازدواج کنم اما پس از مدتی به این نتیجه رسیدم که اختلافات زیادی میان من و او وجود دارد و نمی‌توانیم با هم زندگی خوبی داشته باشیم. وقتی این موضوع را به او گفتم و خواستم که رابطه‌مان را تمام کنیم او عصبانی شد و با اسید من را سوزاند.

    محاکمه دختر دانشجو به اتهام اسیدپاشی/ یک دختر روستایی بودم که ارتباط با مهران در دانشکده زندگی ام را تباه کرد
    با شکایت مهران، میترا بازداشت شد اما او که خودش نیز با اسید سوختگی مختصری داشت به مأموران گفت: پس‌از آنکه با مهران آشنا شدم او به من ابراز علاقه کرد و گفت قصد ازدواج دارد. بعد از مدتی من را به خانه‌اش دعوت کرد و خواست با او رابطه داشته باشم اما مخالفتم با این خواسته او را عصبانی کرد و روی صورتم اسید پاشید. ظاهراً از همان اسید روی خودش هم ریخته و حالا مدعی شده که من اسیدپاشی کردم. من به هیچ عنوان روی مهران اسید نپاشیدم و او دروغ می‌گوید.

    با این حال و با توجه به شدت آسیب دیدگی شاکی، میترا بازداشت شد و در نهایت با نظریه پزشکی قانونی و سایر مدارک به دست آمده کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

    در دادگاه چه گذشت؟

    در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، قاضی متین راسخ رئیس شعبه گفت: قبل از اینکه وارد رسیدگی شوم به حسب وظیفه شرعی هر دو طرف را به مصالحه دعوت و توصیه می‌کنم شاکی با توجه به جوان بودن متهم نسبت به او گذشت داشته باشد. سپس چند دقیقه تنفس اعلام کرد تا طرفین با هم صحبت کنند تا به مصالحه برسند. اما با توجه به اینکه وکلای طرفین به نتیجه نرسیدند جلسه رسیدگی آغاز شد و شاکی درخواست مجازات کرد او گفت: من بیش از 70 بار زیر عمل جراحی رفتم و دوماه در بخش آی‌سی‌یو بستری بودم هیچکس نمی‌داند من چه دردی کشیدم.

    سپس میترا که با وثیقه آزاد بود به‌عنوان متهم در جایگاه قرار گرفت و با رد اتهام مطرح شده گفت: من از شهرستان برای تحصیل به تهران آمده بودم مدتی با مهران در ارتباط بودیم و به اصرار او به خانه‌اش رفتم. تازه رسیده بودیم که زنگ در خانه را زدند مهران ادعا کرد یکی از همکارانش برای انجام کاری آمده و از من خواست تا به طبقه بالا بروم. من به پشت بام خانه رفتم و منتظر شدم. همکارش یک خانم بود و بعد از چند دقیقه رفت و من دوباره به داخل واحد برگشتم. همان موقع بود که مهران از من خواست تا با او رابطه نامشروع داشته باشم که قبول نکردم. بعد به دستشویی رفت و وقتی برگشت در دستش یک بطری بود او دوباره درخواستش را مطرح کرد و وقتی با مخالفت جدی من روبه‌رو شد، آنچه در بطری بود را روی من ریخت و من هم بطری را از او گرفتم و باهم درگیر شدیم که همین مسأله باعث سوختگی او شد.

    قاضی از متهم پرسید: اگر تو اسید نپاشیدی و مرد جوان خودش اسید پاشیده نباید همه قسمت‌های صورت و پشت سرش بسوزد. او که روی صورت خودش اسید نپاشیده این اسید باید روی بدنش یا شانه‌هایش بریزد این حرف‌ها با واقعیت مطابقت ندارد. ضمن اینکه پیش‌تر گفتی در حالت نشسته بودی که اسید ریخته شد اگر حالت نشسته باشد که نباید ساق پای تو بسوزد.

    متهم که پاسخ قانع کننده‌ای نداشت در جواب قاضی گفت: من اتهامم را قبول ندارم و من اسید نپاشیدم. در این 3 سال خودم به‌خاطر سوختگی ناشی از اسیدی که شاکی روی من ریخته بود ناچار شدم پلک و گونه‌ام را پیوند بزنم. قاضی سؤال کرد: چطور هیچ اثر سوختگی روی صورت تو نیست؟ که دختر جوان بازهم نتوانست پاسخی به قاضی بدهد. بعد از اظهارات متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

    طرد از خانواده

    پس‌از پایان جلسه دادگاه میترا درباره زندگی شخصی‌اش گفت: من در یکی از روستاهای غرب کشور زندگی می‌کردم و پس‌از قبولی در دانشگاه به تهران آمدم. می‌خواستم دختر موفقی باشم و درسم را ادامه دهم که مهران وارد زندگی‌ام شد و آینده‌ام را تباه کرد. پدرم پس‌از آنکه متوجه موضوع اسیدپاشی و شکایت مهران شد، از خانواده طردم کرد و گفت تو آبروی من و برادرانت را بردی. پدرم دیگر با من کاری ندارد و فقط مادرم کمکم می‌کند. من نه پول دارم که بتوانم با آن رضایت بگیرم و نه امیدی به آینده دارم این اتفاق زندگی مرا نابود کرد.

    23302

    منبع: خبر آنلاین

  • قربانی اسیدپاشی از حق خود گذشت

    قربانی اسیدپاشی از حق خود گذشت

     

    نخستین بررسی‌ها نشان می‌داد پسر جوانی از ناحیه دست و صورت و چشم با اسید سوخته است. عامل این اسیدپاشی نیز که پسر جوانی به‌نام بابک بود در همان محل حادثه به دستور بازپرس غلامی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت بازداشت شد.

    بابک در تحقیقات اولیه گفت: خانه عمه‌ام در طبقه سوم این ساختمان است و وقتی به خانه عمه‌ام می‌آمدم با شاهرخ آشنا شدم او غیر از کار تعمیرات، اینجا را تبدیل به پاتوق کرده بود و برای مصرف مواد مخدر به آنجا می‌رفتیم. پسری که رویش اسید ریختم یک بار در اینجا به من تعرض کرد من هم برای انتقام رویش اسید ریختم.

    قربانی اسیدپاشی از حق خود گذشت

    فندک گرانقیمت

    اما در ادامه تحقیقات وی اظهارات جدیدی مطرح کرد و انگیزه‌اش از اسیدپاشی را یک فندک گرانقیمت بیان کرد.او گفت: چند روز قبل از این حادثه به سراغ عمو شاهرخ رفتم، بهرام – قربانی اسیدپاشی- هم آنجا بود و برای مصرف مواد از من فندک خواست. فندک طلایی یکی از دوستانم دست من امانت بود که به او دادم. بعد از مصرف مواد، فندک را خواستم که بهرام فندک را نداد و گفت به دوستت بگو هدیه دادم به دوستم.او ادامه داد: اصرار که کردم شروع به فحاشی کرد و بعد هم با فندک رفت.

    همان موقع عمو شاهرخ از من خواست برایش کمی اسید بخرم تا وسایل خودروهایی که تعمیر می‌کرد را با آنها بشوید.من هم قبول کردم و شب حادثه با سرنگی که داخلش اسید بود به آنجا رفتم. اسید را عمو شاهرخ روی پله‌ها گذاشت و لحظاتی بعد بهرام آمد. به بهرام گفتم فندک را بده که گفت نمی‌دهم. بعد وقتی اصرار کردم به من حمله کرد و من هم برای دفاع از خود به‌دنبال چاقو یا میله‌ای بودم که یک دفعه دستم به سرنگ اسید خورد و آن را برداشتم و ناخواسته به سمت بهرام پاشیدم‌.

    گذشت برای رضای خدا

    در حالی که پسر جوان متهم به اسیدپاشی بود و مجازاتش قصاص با اسید بود، شاکی به دادسرا رفت و او را بخشید. بهرام گفت: تنها برای رضای خدا و بدون هیچ چشمداشتی از قصاص و دریافت دیه گذشت کردم. بابک بچه محل و دوستم است نمی‌خواهم او هم مثل من اذیت شود.

    23302

    منبع: خبر آنلاین

  • اسیدپاشی در شیراز؛ متهم بازداشت شد

    اسیدپاشی در شیراز؛ متهم بازداشت شد

     

    سرهنگ فرج شجاعی روز سه‌شنبه در این باره گفت: در پی اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر یک فقره اسید پاشی بر روی خودرو یکی از شهروندان در خیابان ابریشمی شیراز، شناسایی و دستگیری عامل به صورت ویژه در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت.اسیدپاشی در شیراز؛ متهم بازداشت شد

    وی ادامه داد: ماموران کلانتری ۳۴جام جم شیراز پس از انجام تحقیقات اولیه توانستند متهم را در کمتر از ۸ ساعت شناسایی و دستگیر کنند.

    فرمانده انتظامی شهرستان شیراز اظهار داشت: در بازجویی اولیه پسر ۲۸ ساله انگیزه خود را مشکلات شخصی با شاکی عنوان کرد.

    شجاعی در پایان گفت: از شهروندان درخواست می شود که هشدارها و توصیه‌های پلیس را جدی بگیرند و در صورت مشاهده هرگونه ایجاد مزاحمت و ناهنجاری از طریق تلفن ۱۱۰ به پلیس اطلاع دهند.

    منبع: خبر آنلاین

  • اسیدپاشی مرگبار دختر نوجوان روی پدرش

    اسیدپاشی مرگبار دختر نوجوان روی پدرش

    اسیدپاشی مرگبار دختر نوجوان روی پدرش

    مأموران پلیس اعلام کردند مرد ۵۰‌ساله‌ای به نام حمید بر اثر شدت سوختگی با مایع اسیدی در بیمارستان فوت کرده است. تحقیقات نشان داد حمید عصر روز یک‌شنبه از بیمارستانی در شهرستان ورامین برای درمان به تهران منتقل شده‌است، اما تلاش پزشکان نتیجه نداده و مرد میانسال بر اثر سوختگی مایع اسیدی به کام مرگ رفته است.

    پاشیدن مایع اسیدی روی پدر

    برادر مقتول که در بیمارستان حضور داشت، درباره ماجرای اسیدپاشی روی بدن برادرش گفت: «برادرم همراه همسر و پسر معلولش و دختر ۱۷‌ساله‌اش به نام سحر در شهرستان ورامین زندگی می‌کرد. او زندگی خوبی داشت، اما از چند سال قبل که دخترش مشکل اعصاب و روان پیدا کرد، زندگی‌اش کمی با مشکل روبه‌رو شد و گاهی هم با دخترش درگیر می‌شد. همسر برادرم می‌گفت که دخترش بی‌حوصله است و همیشه با پدرش درگیر می‌شود، اما ما فکر نمی‌کردیم که او روزی روی بدن پدرش مایع اسیدی بپاشد و او را به قتل برساند.»

    وی ادامه داد: «عصر روز یک‌شنبه همسر برادرم در حالی که گریه می‌کرد با من تماس گرفت و گفت برادرم دچار سوختگی شده است و بیمارستان ورامین او را جواب کرده و باید برای ادامه درمان به بیمارستان شهید مطهری منتقل کنیم. در حالی که شوکه شده‌بودم خودم را به بیمارستان رساندم و برادرم را به تهران منتقل کردیم. همسر برادرم به من گفت که حمید همیشه با سحر مشکل داشت و با هم مشاجره لفظی می‌کردند تا اینکه عصر همان روز دوباره آن‌ها با هم مشاجره لفظی کردند که ناگهان سحر مایع داخل لوله بازکنی که از قبل برای باز کردن لوله‌ها خریده بودیم، برداشت و روی بدن پدرش پاشید.» با طرح شکایت مرد جوان درباره مرگ برادرش، پرونده به دستور قاضی مصطفی واحدی برای تحقیق درباره علت حادثه و مشخص شدن عامل اسید پاشی و روشن شدن زوایای پنهان حادثه به محل وقوع حادثه در شهرستان و رامین فرستاده شد. تحقیقات از سوی مأموران شهرستان ورامین با دستور قضایی درباره این حادثه ادامه دارد.

    منبع: خبر آنلاین

  • نمی خواهم مادر شوم، اینجا جای امنی برای فرزند من نیست!

    نمی خواهم مادر شوم، اینجا جای امنی برای فرزند من نیست!

     

    نمی خواهم مادر شوم، اینجا جای امنی برای فرزند من نیست!|خبر فوریمرضیه ابراهیمی، یکی از زنان اصفهانی است که شش سال پیش در مهر سال ۹۳ قربانی اسیدپاشی‌ شد.

    او در‌باره تازه ترین اظهارات امام جمعه اصفهان گفت: نمی‌خواهم فرزندی به دنیا بیاورم؛ چراکه اینجا جای امنی برای فرزند من نیست.

    اگر می‌خواستند رعب و وحشت در دل من و بقیه به وجود بیاورند، به‌ شدت موفق بودند. آسیبی که به ما وارد کردند، وحشتناک بود.

    وی اضافه کرد: احساس خشم دارم، احساس غم و ناامنی و وحشت دارم. اینکه هر لحظه امکان دارد دوباره این اتفاق بیفتد و مهم نیست هدفش من نباشم. شش سال پیش زندگی‌مان نابود شد،‌ صورت و سلامت و زیبایی ما و تمام زندگی ما از بین رفت.

    ابراهیمی گفت: مادران ما پیر شدند. تمام آرزوهای ما و همه چیزهایی را که یک زن ۲۰، ۳۰ساله آرزو دارد، نابود کرد. شما را به خدا این کار را نکنید و بگذارید ما که اینجا زندگی می‌کنیم و نمی‌خواهیم از اینجا فرار کنیم، ‌این بلا را سر ما نیاورید.