برچسب: اسلام

  • اسراف و گسترش فقر: پیوند ناسالم میان مصرف بی‌رویه و محرومیت اجتماعی

     

    اسلام به شدت از اسراف و تبذیر نهی کرده است. خداوند در قرآن کریم حدود ۱۳ بار با الفاظ گوناگون از اسراف یاد کرده و مسرفان را دوست ندارد. کسانی که هنگام انفاق نه اسراف می‌کنند و نه سختگیری، راه اعتدال را انتخاب می‌کنند.

    تحریریه رسا نشر – از منظر آموزه‌های دینی و یافته‌های علوم اجتماعی، پدیده اسراف و مصرف‌گرایی بی‌رویه نه تنها یک رفتار شخصی ناپسند، بلکه عاملی مهم در ایجاد و گسترش نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی، و در نهایت فقر در جامعه محسوب می‌شود. این نوشتار با استناد به منابع موجود، به بررسی مفهوم اسراف، عوامل گسترش آن و پیامدهایش بر فقر و ساختار اجتماعی می‌پردازد و راهکارهای پیشنهادی برای مقابله با این پدیده را ارائه می‌دهد.

    مفهوم اسراف و تبذیر از دیدگاه اسلام

    اسراف در لغت به معنای تجاوز کردن از قصد و میانه‌روی و نقیض اقتصاد است. به عبارت دیگر، اسراف به معنای خارج شدن از حد اعتدال است. این مفهوم نه تنها شامل زیاده‌روی در خرج کردن مال، خورد و خوراک، و حیف و میل کردن مواد غذایی است، بلکه می‌تواند به معنای زیاده‌روی در گناهان نیز باشد. اسراف اغلب با تفاخر و فخرفروشی همراه است.

    تبذیر نیز مفهوم نزدیکی به اسراف دارد و به معنای ریخت و پاش است. گاهی این دو کلمه به یک معنی به کار می‌روند و حتی برای تأکید پشت سر هم قرار می‌گیرند.

    اسلام به شدت از اسراف و تبذیر نهی کرده است. خداوند در قرآن کریم حدود ۱۳ بار با الفاظ گوناگون از اسراف یاد کرده و مسرفان را دوست ندارد. کسانی که هنگام انفاق نه اسراف می‌کنند و نه سختگیری، راه اعتدال را انتخاب می‌کنند.

    عوامل گسترش اسراف و مصرف‌گرایی

    عوامل متعددی در گسترش اسراف و تبدیل مصرف‌گرایی به یک هنجار در جامعه نقش دارند:

    • عوامل درونی و فرهنگی: جهل و نادانی، ضعف ایمان، تربیت غلط، تجمل‌گرایی و نداشتن آرمان از جمله ریشه‌های اسراف ذکر شده‌اند. غرق شدن در مادیات و روی آوردن به تجملات به عنوان یک بیماری، نمونه بارز اسراف در قرن اخیر شمرده می‌شود.
    • عوامل اجتماعی و اقتصادی: وجود ثروت‌های کلان در دست عده‌ای خاص و تبعیض، نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی که اغلب ریشه در حکمرانی نامشروع دارند، و فراموشی سیره و سنت نبوی (ص) و علوی (ع) که بر مساوات تأکید داشتند. اشرافیت و دنیاگرایی نیز به گسترش این آسیب‌ها کمک کرده است.
    • نقش رسانه‌ها و تبلیغات: نظام سرمایه‌داری از رسانه‌ها به عنوان ابزاری برای آماده‌سازی بستر فرهنگی و فکری مصرف‌گرایی بهره می‌گیرد و قشرهای کم درآمد و متوسط را هدف قرار می‌دهد. تبلیغات از طریق رسانه‌های جمعی، مطبوعات، صدا و سیما، و فیلم‌ها می‌تواند نوع نگاه مردم را تغییر داده و آنها را به سمت مصرف هر چه بیشتر سوق دهد. در این شرایط، خرید لزوماً برای رفع نیاز نیست، بلکه برای خواست و تمنا است. وسایل ارتباط جمعی جهانی مانند اینترنت و ماهواره مرزها را شکسته و سلیقه و فرهنگ افراد را تغییر می‌دهند.
    • فشارهای اجتماعی: نیاز به احترام، احساس کمبود و عقب‌افتادگی در مقایسه با دیگران، و نیاز به هماهنگی با گروه همتایان می‌تواند افراد را به سمت مصرف بیشتر و رعایت مُد سوق دهد تا موقعیت اجتماعی خود را تحکیم بخشند. مُدگرایی به ویژه در کالاهایی ظهور می‌یابد که تغییرپذیرند، قابلیت دید اجتماعی دارند، غیرضروری هستند، و از لحاظ زیبایی‌شناسی قابل شکل‌گیری‌اند.

    پیامدهای اسراف و مصرف‌گرایی بر فقر و جامعه

    اسراف و مصرف‌گرایی پیامدهای زیان‌بار فردی و اجتماعی فراوانی دارد:

    • ایجاد فقر و شکاف طبقاتی: اسراف انسان را از درجه اخلاق اسلامی ساقط کرده و موجب فساد اجتماعی و اختلاف طبقاتی می‌شود. مصرف‌گرایی بی‌رویه و ترویج آن، ثروت و مصرف را به یک ارزش تبدیل کرده و موجب نمایش ثروت، نیازآفرینی کاذب و در نهایت شکاف طبقاتی و نابرابری اجتماعی می‌شود. وقتی ثروت و دارا بودن ارزش و افتخار تلقی شود، فقر و نداشتن مایه آبروریزی و شرمندگی خواهد بود.
    • مانع توسعه اقتصادی: اسراف یکی از موانع مهم توسعه اقتصادی هر جامعه است. در جوامع مصرف‌گرا، مردم بیشتر به مصرف کالاها و خدمات گوناگون سازگارند تا اصلاح الگوی مصرف.
    • پیامدهای فردی و خانوادگی: مصرف‌گرایی می‌تواند منجر به بدهکاری، فشارهای مالی، و تلاش برای افزایش درآمد از راه‌های نامشروع شود که پیامدهای منفی بر نهاد خانواده دارد.
    • پیامدهای روانی: احساس محرومیت، عقب‌افتادگی، و بی‌عدالتی از جمله پیامدهای روانی مصرف‌گرایی و نابرابری ناشی از آن است.

    فقر خود پدیده‌ای دردناک است که می‌تواند روح انسان را آزار دهد و او را از مسیر سعادت منحرف کرده و به سمت خطرات سوق دهد. آموزه‌های دینی فقر را یکی از آسیب‌های اجتماعی در کنار اسراف ذکر کرده‌اند.

    راهکارهای مقابله با اسراف و فقر از منظر اسلام و منابع

    برای مقابله با اسراف و کاهش فقر، راهکارهای متعددی از سوی اسلام و کارشناسان پیشنهاد شده است:

    • اصلاح الگوی مصرف و ترویج میانه‌روی: لازم است همه افراد به میانه‌روی و اعتدال در مصرف توجه کنند. قناعت به معنای استفاده به اندازه و بجا از هر چیز و هدر ندادن نعمت‌ها است.
    • نقش مسئولین و نظارت بر بازار: مسئولین باید بر بازار کار و مصرف اجناس توجه کنند تا با دوری از تجملات و مصرف کالاهای ایرانی، به خودکفایی برسیم. نظارت بر بازار کار و جلوگیری از کالاهای تجملی ضروری است. مسئولین و هنرمندان باید الگوی رفتاری و مالی صحیحی ارائه دهند. نیاز به خیزش و حرکت عمیق از سوی مسئولین و همه آحاد جامعه برای ایجاد فرهنگ صحیح مصرف وجود دارد. کمیسیونی برای جلوگیری از پخش برنامه‌های ترویج‌کننده اسراف و تجمل‌گرایی در صدا و سیما باید ایجاد شود.
    • نقش رسانه‌ها و آموزش و پرورش: رسانه‌ها، تلویزیون و سینما نقش بسیار مهمی در ترویج فرهنگ اعتدال دارند. باید در برنامه‌ها به اهمیت اعتدال و میانه‌روی در اسلام توجه شود. آموزش و پرورش به عنوان خانه دوم فرزندان، در شکل‌گیری شخصیت اجتماعی کودکان و آموزش ساده‌زیستی و قناعت به آنان نقش کلیدی دارد. صدا و سیما می‌تواند از طریق برنامه‌های مختلف و پیام‌های بازرگانی، افکار عمومی را در جهت مبارزه با اسراف آموزش دهد. برنامه‌های خانواده و کودک می‌توانند در این زمینه مؤثر باشند.
    • افزایش آگاهی عمومی: لازم است مردم نسبت به حکم اسراف و اینکه گناه کبیره است و رعایت حرمت آن از ضروریات دین است، آگاه شوند. جلب مشارکت مردم و زمینه‌سازی فرهنگی برای افزایش آگاهی نسبت به مصرف صحیح امکانات و منابع، راهکاری اساسی در اصلاح الگوی مصرف است.
    • مقابله با فقر و نابرابری: اسلام به مبارزه با نابرابری‌های مالی و نژادی و هدایت‌گری مردم تأکید دارد. زکات به عنوان یک اصل دینی پس از نماز، به رفع فقر و مشکلات نیازمندان کمک می‌کند. زکات برای فقرا و مساکین در نظر گرفته شده است. شفاف‌سازی درآمد و مصرف زکات و تشکیل ستادهای زکات محلی، به اعتمادسازی و اثربخشی آن در محرومیت‌زدایی کمک می‌کند. انفاق و اعمال دینی واجب مانند خمس و زکات به رفع مشکلات اقتصادی و کمک به نیازمندان اولویت دارد.
    • تلاش و کار: اسلام به کار و تلاش برای غلبه بر فقر و نیاز تأکید دارد. قرآن هرگز فقر را ارزش ندانسته و دعوت به بهره‌برداری از مواهب الهی نموده است. تلاش و کوشش به انسان کمک می‌کند هم به امکانات مادی برسد و هم هویت انسانی خویش را حفظ کند.
    • مهارت‌های شناختی و معنوی: برای غلبه بر فقر، نیاز به شناخت ماهیت فقر و فلسفه آن داریم. مهارت‌های شناختی شامل درک احتیاج ذاتی بشر به خدا، اموال به عنوان وسیله آزمایش الهی، باور به رزاقیت خداوند، امید به گشایش و ترک مقایسه صعودی اموال دیگران است. مهارت‌های معنوی مانند تقوا، صبر، شکر، قناعت، نماز، دعا، توکل، و تسلیم نیز به تحمل فقر و غلبه بر مشکلات کمک می‌کنند. شکر افزایش دهنده نعمت و امان از فقر است.

    اسراف و مصرف‌گرایی بی‌رویه، که ریشه در عواملی چون ضعف ایمان، تجمل‌گرایی، نابرابری‌های اجتماعی، و تأثیر رسانه‌ها و فشارهای اجتماعی دارد، پیامدهای مخربی از جمله ایجاد و گسترش فقر و شکاف طبقاتی در جامعه به دنبال دارد. از منظر اسلام، اسراف نه تنها گناهی بزرگ است، بلکه مانعی جدی بر سر راه توسعه اقتصادی و سلامت جامعه محسوب می‌شود. مقابله با این پدیده نیازمند رویکردی همه‌جانبه شامل اصلاح الگوی مصرف، ترویج میانه‌روی و قناعت، افزایش آگاهی عمومی، نظارت مسئولین، نقش‌آفرینی مؤثر رسانه‌ها و آموزش و پرورش، مبارزه با نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی، و تقویت بنیادهای دینی و معنوی در افراد و جامعه است. همچنین، سازوکارهای دینی مانند زکات ابزاری مهم برای مقابله با فقر و محرومیت‌زدایی است. تنها با توجه همه‌جانبه به این عوامل می‌توان از پیامدهای منفی اسراف بر زندگی فردی و سلامت اجتماعی پیشگیری کرد.

  • با کمونیست‌‌ها مسابقه گذاشتیم؛ با طالبان کورس نگذاریم!

    با کمونیست‌‌ها مسابقه گذاشتیم؛ با طالبان کورس نگذاریم!

    اگر مسابقه ناخواسته اما در عمل با کمونیست ها در رفتارهای انقلابی و شبه انقلابی در صدر انقلاب خطا بود به طریق اولی کورس با طالبان برای محدود کردن آزادی‌های اجتماعی هم خطاست.

    با کمونیست‌‌ها مسابقه گذاشتیم؛ با طالبان کورس نگذاریم!

       عصر ایران؛ مهرداد خدیر- طالبان به تنظیمات اولیه بازگشته و با سوء استفاده از بی‌توجهی جامعه جهانی رفتارهای قبلی با زنان را از سر گرفته و در تازه‌ترین دستورالعمل اعلام کرده روسری زنان کافی نیست و باید روبنده بگذارند.

    هر روز محدودیت جدیدی وضع می‌کنند و جامعه فقیر و مظلوم افغانستان هم چاره‌ای جز انقیاد و اطاعت ندارد. دو سال قبل که طالبان در پی 20 سال دوری از قدرت و غارنشینی به قدرت بازگشت برخی تصور کردند در رفتار خود تغییراتی ایجاد خواهد کرد و به اقتضائات تازه تن خواهد داد.

    از سوی دیگر چون نواصول‌گرایان هم در ایران دولت را در اختیار گرفته بودند این خوش‌بینی هم وجود داشت که اگر طالبان تجدید‌نظر کند آن گاه بتوان گفت حتی آنها هم تعییر کرده‌اند و اگرهم تجدید نظر نکردند داخلی‌ها را بر حذر داشت که وقتی طالبان چنین می‌کند زیبندۀ انقلابی شیعی با قرائت دموکراتیک نیست که متهم به شباهت با آنها شود. این خوش‌بینی اما گویا خطا بوده چون به نظر می‌رسد برخی برآن‌اند با طالبان کورس بگذارند و خصوصا در مقابل زنان سخت‌گیرتر از آنها باشند.

    واقعیت تاریخی این است که بخش قابل توجهی از اتفاقات منفی صدر انقلاب 57 اعم از مصادره‌ها و اعدام‌ها و اشغال‌ها هم ناشی از کورس گذاشتن و مسابقه با مارکسیست‌ها و چپ‌ها بوده است. کما این‌که شاید چون چریک‌های فدایی خلق دو بار سفارت آمریکا و کنسول‌گری آن در تبریز را اشغال کردند نیروهای مسلمان که نمی‌خواستند از آنها عقب بمانند به صرافت اشغال سفارت آمریکا در تهران افتادند و در نام خود عنوان «مسلمان» را هم آوردند که در آن زمان نقطه مقابل کمونیست بود نه یهودی یا مسیحی.

    یا عجله در اعدام‌ها به خاطر فشار کمونیست‌ها بود و اتفاقا فداییان و مجاهدین شتاب بیشتری در اعدام ژنرال‌های پهلوی داشتند تا نیروهای مسلمان. دولت موقت هم چون متهم به راست‌روی و گرایش به سرمایه‌داری بود پیش‌گام ملی‌کردن بانک‌ها شد تا این انگ را بزداید. هر چند صاحبان بانک‌های خصوصی از کشور گریخته یا بدهکار بودند و دولت و شورای انقلاب چاره‌ای جز تعیین تکلیف برای حفظ حقوق سپرده‌گذاران نداشتند اما به هر رو از بیم طعنه کمونیست‌ها هم بود.

    حاصل مسابقه با کمونیست‌ها برای آن که ثابت کنیم ضدآمریکایی‌تر و ضد سرمایه داری‌تریم این وضع مشعشع شده که خواب از چشم رییس جمهور اصول‌گرا ربوده و بی آن‌که موتور چاپ پول را خاموش کنند توقع دارند تورم مهار شود.

    اگر کورس با کمونیست‌ها در رفتارهای انقلابی و شبه انقلابی خطا بود به طریق اولی کورس با طالبان برای محدود کردن آزادی‌های اجتماعی و تحدید یا تهدید زنان هم خطاست. چرا که  طالب‌ها در واقع به دنبال برتر نشاندن پشتون‌ها و تبدیل افغانستان به پشتونستان‌اند و از اسلام به مثابه پوششی برای این ایده و سرکوب و طرد تاجیک‌ها و ازبک‌ها و هزاره‌ها استفاده می‌کند. هر چند طالبان در بین پشتون‌ها که نصف جمعیت افغانستان را تشکیل می‌دهند نفوذ و پایگاه دارند و حرف آنها در نصف جامعه افغانستان خریدار دارد.

    دل خوش کرده بودیم رفتار طالبان سبب شود از هر حرکت مشابه در ایران پرهیز شود ولی گویا تاریخ به شکل دیگری قرار است تکرار شود. اگر در سال 58 با کمونیست‌ها کورس گذاشتند تا به آنها بگویند ما از شما ضد سرمایه‌دارتریم و در عمل صنایع را نابود کردند و هر جا دولتی شد جز بدهی و گرفتاری به بار نیاورد حتی ورزش و داریم تماشا می‌کنیم چه بر سر باشگاه‌های مصادره‌ای آمده حالا هم انگار برخی به جای فاصله‌گذاری می‌خواهند بگویند از طالبان اسلام‌گرا‌تریم ولو فضای ضد زن واکنش های منفی در جامعه برانگیزد در حالی‌که  کافی است به جای اکتفا به بمباران تبلیغاتی تلویزیون سری به جامعه بزنند تا ببینند چه خبر است. ایرانیانی که کمونیست نبودند و نشدند به طریق اولی نسبتی با اندیشه‌های طالبانی هم ندارند. یادمان باشد اسلام طالقانی مردم را به خیابان‌ها کشاند نه اسلام طالبانی.