تصاویری در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود که از تغییر خودسرانه تابلوی بلوار هاشمیه و هنرستان مشهد به نام استاد شجریان و فروغ فرخزاد حکایت دارد.

همایون شجریان با انتشار پستی در صفحه شخصی گزارشی را از روند ساخت سنگ مزار پدرش محمدرضا شجریان به مردم ارائه داد.
همایون شجریان با رونمایی از سنگ مزار استاد نوشت:
با درود به شما مهربانان گرامی. طراحی سنگ مزار پدر پس از به جا آوردن مراسم هفتم توسط استاد بیژن جناب، آغاز و چندین طرح آماده گردید. سپس با عزیزان بزرگوار (استاد سایه و استاد شفیعی کدکنی) مشورت انجام گرفت. هر دو بزرگوار با اینجانب هم عقیده بودند تا تنها به اسم پدر و عبارت خاک پای مردم ایران با دست خط خودشان که دنیایی سخن است بسنده شود چرا که نیاز به هیچ شعر و توصیفی برای پدر نیست و نامشان گویای کامل شفاف همه چیز است.
بنابراین از استاد امیرخانی بزرگوار خواهش نمودم تا نام پدر و تاریخهای وفات و تولد ایشان را خوش نویسی فرمایند. ایشان قبول زحمت فرموده و این درخواست را به انجام رساندند. طرح به مرحله نهایی رسید، سپس جناب بهبودی و مجموعه ایشان که سالیان درازی است در داخل و خارج از کشور در زمینه سنگ فعالیت دارند، پیشنهاد سنگ مزار پدر را با خانواده مطرح و به مردم ایران هدیه کردند. ایشان و همکارانشان وقت و انرژی زیادی صرف دقت در انجام این مسئولیت نمودند تا همه چیز آن طور شود که در طرح استاد جناب آمده است.
تمام این مراحل به علاوه توافقاتی که باید با نگاه مثبتتر نهایی میشد، به زمان و صبوری نیاز داشت و شکر ایزد که انجام پذیرفت.
با وجود نگرانیهایی که مجموعه بهبودی از وجود سرما برای نصب سنگ داشتند و دارند به امید خدا در یکی دو روز پیش رو این کار به انجام خواهد رسید.
تصاویر مراحل ساخت تا نصب را در اختیار دوستان در فضای مجازی قرار خواهیم داد تا عزیزانی که علاقه مند هستند به یادگار داشته باشند. سلامت و برقرار باشید.
کانال رسمی خانه شجریان از نصب سنگ مزار استاد شجریان در روز آینده خبر داد.




چهکسی بهتر از خود شجریان میتواند به پردازش این فقدان بزرگ کمک کند؟ هنرمندی که از “مرغ سحر” تا “شب، سکوت، کویر” را خوانده است.
عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران از ابلاغ مصوبه شورای شهر برای نامگذاری خیابانی به نام استاد محمدرضا شجریان خبر داد.
حجت نظری دراین باره گفت: پس از پیگیریهای چندین باره اعضای شورای شهر و نیز مطالبه مردم، سرانجام شهردار تهران مصوبه پیشین شورای شهر تهران در خصوص نامگذاری معبری به نام استاد محمدرضا شجریان را برای اجرا ابلاغ کرد و به زودی خیابان فلامک که پیش از این با مصوبه شورای شهر به نام این استاد موسیقی و آواز ایرانی نامگذاری شده بود، به استاد محمدرضا شجریان تغییر نام خواهد یافت.
نظری با ابراز تاسف از عدم اجرای مصوبه شورا درخصوص نامگذاری این خیابان در زمان حیات استاد شجریان گفت: این تغییر نام باید حدود دو سال پیش و همان زمانی که شورا تغییر نام خیابانی به نام ایشان و چندین چهره علمی و فرهنگی کشور را مصوب کرد، رخ میداد که متاسفانه انجام نشد و بسیار متاسفیم که امروز این خیابان در شرایطی نامگذاری میشود که استاد شجریان بزرگ دیگر در میان نیستند.
عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران با تاکید بر اینکه برابر قانون، نامگذاری جزو وظایف و اختیارات شورای شهر تهران است، گفت: شورای شهر نه فقط در این دوره، که طی پنج دوره نسبت به نامگذاری معابر و فضاهای جدید شهری و نیز تغییر نام آنها اقدام کرده است و در این میان مفتخریم که در این دوره، بیش از نیمی از نامگذاریهای انجام شده به نام شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، شهدای حرم و ایثارگران عزیز کشورمان انجام شده و توامان، فعالان فرهنگی، هنری، ورزشی، علمی و دیگر نخبگان نیز دیده شدهاند.

علیرغم آنکه برخی معتقدند محمدرضا شجریان از زنان خواننده حمایت نکرده است اما خسروی آواز ایران بارها در مصاحبههایش از ممنوعیت زنان موزیسین انتقاد کرده و در اواسط دهه هشتاد برای بانوان کلاس آواز نیز برگزار کرد.
بهار موحد، خواننده و از شاگردان استاد محمدرضا شجریان تصویری دیده نشده از شاگردان محمدرضا شجریان در کلاس آواز وی منتشر کرد و توضیحاتی را درباره این کلاسها ارائه داد.
فریبا جزایری، زری داوودی، ملیحه مرادی، مائده طباطبایی، مریم مهربانو، سولماز بدری، هما روحافزا، شایاندخت عابدینیمنش و بهار موحد از جمله شاگردان شجریان هستند که در این تصویر در کنار خسروی آوز ایران دیده میشوند.
موحد درباره این تصویر و کلاسهای آواز شجریان نوشت: “فکر میکنم سال ۱۳۸۵ بود که فراخوان کلاس آواز استاد شجریان از طریق رسانهها به اطلاع عموم مردم رسید. بیشتر از هزار نفر فرم پر کردند و رزومه فرستادند که توسط جمعی از داوران اولیه حدود چهارصد نفر انتخاب شدن. بعد مثل امریکن آیدل این چهارصد نفر خانم و آقا چندین و چند بار امتحان دادند و آدیشن شدند. فکر می کنم در آخر چهل پنجاه نفر به کلاسهای استاد راه پیدا کردند.
استاد یک سال به این گروه درس دادند و هر هفته این گروه تمرین میکردند و درس جواب میدادند. بعداز یک سال استاد عدهای را از این جمع حذف کردند و نهایتا ده یا پانزده نفر از هر گروه خانمها و آقایون شدند شاگردان نهایی استاد شجریان. این پروسه چهار سال طول کشید و بسیار پر استرس بود برای عاشقانی که میخواستند از اسطورهای مثل شجریان درس یاد بگیرند.
احساس خوشبختی میکنم که در زمان شجریان زندگی کردم، به دیدن کنسرتهاشون رفتم و جزء ترکیب نهایی شاگردان ایشون موندم. کمی بعد از اینکه کلاس برای گروه نهایی تشکیل شد به آمریکا مهاجرت کردم و کلاس هم حدود شش ماه بعد به دلیل سفرهای استاد کنسل شد و بعد هم به دلیل مداواشون هرگز ادامه پیدا نکرد.”

چند روز پس از درگذشت استاد محمدرضا شجریان، چهره نامدار موسیقی در ایران، تصویری از دوران نوجوانی او منتشر شد.
نوع نشستن این استاد آواز در کنار فرد سمت چپ عکس حاکی از ارتباطی عاطفی میان محمدرضای نوجوان و این فرد است. اما این فرد معرفی نشده است. همین موضوع و کنجکاوی برای شناختن او باعث شد تا به دنبال شناختن هویتش باشیم.
عکس منتشر شده مربوط به یک جلسه قرائت قرآن بوده است. با توجه به پیشینه استاد شجریان در فراگیری قرآن در دوران کودکی و نوجوانی در مشهد، پیگیر این موضوع از برخی پیشکسوتان جلسات قرآن در مشهد شدیم. در نهایت مشخص شد که فرد نشسته در سمت چپ عکس، شهید حسین آستانهپرست از شخصیتهای مذهبی و دانشگاهی شناخته شده در مشهد است که یکی از بازارچههای قدیمی این شهر در خیابان طبرسی به نام این شهید نامگذاری شده است.
آستانهپرست معلم اخلاق محمدرضا شجریان در دوره نوجوانی بود که در مرداد ماه سال ۱۳۶۰ توسط گروهک تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) در مشهد ترور میشود.
این ترور به گفته برخی از افرادی که از نزدیک شاهد رابطه شجریان با استادش بودند، موجب تألمات روحی ایشان شد.
شجریان در مصاحبه خود با روزنامه ایران در سال ۱۳۹۵ نیز گریزی به فعالیت منافقین در آن دوره و به هم ریختن کنسرتش توسط این گروهک میزند. موضوعی که در گفتوگوی پیش رو، دختر شهید آستانهپرست نیز به آن اشاره میکند.
گفتوگوی کوتاه ما با خانم منصوره آستانهپرست به سوابق آشنایی مرحوم شجریان با شهید آستانهپرست باز میگردد که در ادامه آن را میخوانید.
اجازه بدهید در ابتدا تسلیت عرض کنم درگذشت استاد بزرگ موسیقی ایران، مرحوم آقای شجریان را. هم به مردم و به هم خانواده محترم ایشان. سابقه آشنایی میان استاد شجریان و پدر بنده، به ارتباطات خانوادگی میان ما و خانواده ایشان باز میگردد. زمانیکه در سالهای دور خانواده استاد شجریان در مشهد زندگی میکردند ارتباطات خانوادگی و رفت و آمد داشتیم. رابطه خوب و صمیمانهای میان ما برقرار بود. مرحوم مادرم رابطه بسیار نزدیکی با مادر استاد شجریان داشت و رفت و آمدهای متعددی میان آنها برقرار بود. هفتهای یک بار پدرم ما را به خانه آنها میبرد و آنها نیز به همین شکل به منزل ما میآمدند. حتی در دوران کودکیام به خاطر دارم که مرحوم شجریان یک دوربین عکاسی داشت و بخشی از عکسهای خانوادگی ما را ایشان میگرفت.
این آشنایی، پیش از همه به دلیل روابط خانوادگی و رفتوآمدهای دو خانواده با یکدیگر مرتبط بود. پدرم از شخصیتهای مذهبی شناخته شده مشهد بود. مدرس اخلاق و قرآن در مسجد الحمید و مهدیه بود و همچنین تحصیلات دانشگاهی ایشان نیز کارشناسیارشد الهیات بود؛ بنابراین چه در سالهای پیش از پیروزی انقلاب و چه پس از آن چهره شناخته شدهای برای قشر مذهبی و دانشگاهیان بود. خانواده مرحوم شجریان نیز خانودهای مذهبی بودند. پدر آنها استاد قرآن بود. خود استاد نیز به دلیل صدای زیبا و استعدادی که داشت ازهمان کودکی و نوجوانی با قرائت قرآن با صدای زیبا انس داشت و درجلسات آموزش قرآن حضور مییافت. ایشان پامنبری پدرم بود. پدرم کلاسهای عقیدتی و اخلاقی برگزار میکرد و مرحوم شجریان نیز در آن جلسات حضور مییافت و تلاوت قرآن پیش از آغاز سخنرانیهای پدرم با او بود. به دلیل رابطه شاگردی و استادی و شناخت خانوادگی که از ما داشتند احترام زیادی برای پدرم قائل بود. این ارتباط تا جایی بود که خطبه عقد مرحوم شجریان را پدر شهید من خواندند.
عکس بسیار قدیمی است و من آن زمان هنوز به دنیا نیامده بودم. اما بعدا که درباره آن پرسیدم مادرم گفت که مربوط به یکی از دورههای تلاوت قرآن است. فکر میکنم عکس مربوط به دهه بیست باشد، اما زمان دقیق آن را نمیدانم.
اشاره داشتید که روابط خانوادگی نزدیکی میان دو خانواده برقرار بود. علاوه بر اینکه پدر شما معلم اخلاق استاد محمد رضا شجریان بود. به خاطر دارید که پس از ترور و شهادت پدرتان، واکنش ایشان چه بود؟
شجریان چند سال پیش از انقلاب از مشهد به تهران مهاجرت کرده بود. اما ارتباطات و آشناییهای خانوادگی ما ادامه داشت. به خاطر دارم از خانواده ایشان که میگفتند وقتی خبر ترور و شهادت پدرم به مرحوم شجریان رسید بسیار ناراحت و اندوهگین شده بود. گفته بود که خدا این مجاهدین (منافقین) را لعنت کند که استاد ما را اینطور از ما گرفتند. با اینکه ۱۶ یا ۱۷ سالی پدرم از ایشان بزرگتر بود و معلم او بود، اما همانطور که گفتم به دلیل روابط خانوادگی که داشتیم ایشان تقریبا همیشه پدرم را میدید. ترور پدرم، ایشان را بسیار ناراحت کرد. این نکته را بگویم که آزار منافقین نه فقط به پدرم که به ایشان هم رسید. در سالهای اول انقلاب شنیدم که همین منافقین یکی دو بار کنسرت مرحوم شجریان را به هم ریخته بودند و مانع از اجرای آن شده بودند.

در کمتر از ۴۸ ساعت و حداقل هشت روز قبل از اتمام مجوز اکران بیلبوردها و پس از اینکه فضای شهر همدان بوی گرامیداشت استاد شجریان را به خود گرفت، در شبانگاه روز تعطیل و بدون اجازه شرکت مجری طرح، بنرها از روی بیلبوردها به پایین کشیده شد.
پیرامون انتشار مطلبی تحت عنوان «جمع آوری تصاویر استاد شجریان از روی بیلبوردهای شهر همدان توسط شهرداری، معاون خدمات شهری شهرداری همدان با بیان اینکه جمعآوری بیلبوردهای حاوی تصاویر استاد شجریان از سطح شهر هیچ ارتباطی به شهرداری همدان ندارد، گفت: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان مجوز این امر را صادر و آن را باطل کرده است.
وحید علیضمیر توضیح داد: سازههای تبلیغاتی سطح شهر متعلق به شهرداری است اما سالیانه آنها را به مزایده گذاشته و اجاره میدهد و کانونهای تبلیغاتی که دارای مجوز از اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان هستند، آنها را برنده میشوند.
وی بیان کرد: شهرداری صاحب سازه است و کانونهای تبلیغات باید درباره محتوای آگهیهای تبلیغاتی از اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز بگیرند، به عبارت دیگر محتوای تبلیغات هیچ ارتباطی به شهرداری ندارد.
علیضمیر یادآور شد: مجوز نصب بیلبوردهای حاوی تصاویر استاد شجریان را اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان باطل کرده است و ربطی به شهرداری ندارد و این ارگان باید پاسخگو باشد.
پس از درگذشت استاد محمدرضا شجریان بیلبوردهای حاوی تصاویر این هنرمند به همت نهادهای مردمی و بخش خصوصی و با مجوز اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان در سطح شهر همدان نصب شده بود.