برچسب: ازدواج

  • نگار فرهمند و پژمان جمشیدی: ماجرای ازدواج و زندگی بعد از جدایی

    نگار فرهمند و پژمان جمشیدی: ماجرای ازدواج و زندگی بعد از جدایی

    حاشیه‌های اخیر دوباره نام نگار فرهمند را بر سر زبان‌ها انداخته است. ازدواج او با پژمان جمشیدی و جدایی‌شان همواره مورد توجه بوده و حالا، زندگی او در ایتالیا و فعالیتش در فضای مجازی و صنعت مد، کنجکاوی‌ها را برانگیخته است.

    نگار فرهمند و پژمان جمشیدی: ماجرای ازدواج و زندگی بعد از جدایی

    به گزارش رسا نشر و به نقل از فرارو، نگار فرهمند در دوم خرداد ۱۳۶۷ به دنیا آمد. او که پیش از این به عنوان یک بلاگر شناخته می‌شد، با ازدواجش با پژمان جمشیدی به شهرت بیشتری رسید. ازدواجی که هرگز به طور رسمی تایید نشد، اما حاشیه‌های آن به اندازه کافی برای رسانه‌ها سوژه فراهم کرد. اکنون او در ایتالیا زندگی می‌کند و به عنوان فعال در حوزه مد و فضای مجازی فعالیت می‌کند.

    نگار فرهمند، از بلاگر تا فعال مد

    نگار فرهمند با اشتراک‌گذاری سبک زندگی و فعالیت‌هایش در صنعت مد و پوشاک، توانسته است بیش از ۴۰۰ هزار دنبال‌کننده در صفحه شخصی‌اش جمع کند. اما نقطه اوج شهرت او، ارتباطش با پژمان جمشیدی بود. خبر ازدواج آن‌ها به سرعت در رسانه‌ها پخش شد و توجه بسیاری را به خود جلب کرد. پس از آن، جدایی آن‌ها و حواشی مربوط به آن، نام او را بیشتر از پیش بر سر زبان‌ها انداخت.

    فرهمند دارای مدرک کارشناسی ارشد مارکتینگ و کارشناسی مدیریت تبلیغات است. محتوای او بیشتر حول محور زندگی روزمره و البته دنیای مد و فشن می‌چرخد.

    نگار فرهمند و پژمان جمشیدی: ماجرای ازدواج و زندگی بعد از جدایی

    قیمت لحظه ای طلا، سکه و ارز

    در مورد ازدواج و جدایی نگار فرهمند و پژمان جمشیدی، هیچ‌گاه تایید رسمی صورت نگرفت. اما در مصاحبه‌ای، پژمان جمشیدی به مشکلات مالی خود اشاره کرد و به طور غیرمستقیم به این موضوع اشاره داشت که اتفاقاتی در زندگی‌اش رخ داده که او را تحت فشار قرار داده است.

    نگار فرهمند و پژمان جمشیدی: ماجرای ازدواج و زندگی بعد از جدایی

    زندگی نگار فرهمند پس از جدایی از پژمان جمشیدی، مسیری متفاوت را در پیش گرفته است. او با تمرکز بر فعالیت‌هایش در حوزه مد و فضای مجازی، سعی کرده است هویت مستقلی برای خود ایجاد کند. اما سوال اینجاست که آیا این مسیر جدید، همان چیزی است که او به دنبالش بود؟ و آیا حاشیه‌های گذشته، همچنان سایه‌ای بر زندگی او خواهند انداخت؟

     

  • ازدواج با هوش مصنوعی؛ ممنوعیت قانونی در راه است؟

    ازدواج با هوش مصنوعی؛ ممنوعیت قانونی در راه است؟

     

    در پی افزایش چشمگیر گزارش‌ها از ایجاد روابط عاطفی عمیق و حتی «ازدواج» نمادین میان انسان‌ها و چت‌بات‌های هوش مصنوعی، یک نماینده مجلس ایالتی در اوهایو با طرح لایحه‌ای، به دنبال ممنوعیت قانونی این نوع پیوندهاست. این اقدام، پرسش‌های اساسی را درباره آینده روابط انسانی و جایگاه هوش مصنوعی در زندگی عاطفی ما مطرح می‌کند.

    ازدواج با هوش مصنوعی؛ ممنوعیت قانونی در راه است؟

    به گزارش پایگاه خبری رسا نشر، تادئوس کلگت، نماینده جمهوری‌خواه ایالت اوهایو، لایحه‌ای را پیشنهاد کرده که بر اساس آن، سیستم‌های هوش مصنوعی به طور رسمی به عنوان «موجودات فاقد ادراک و شعور» طبقه‌بندی می‌شوند. در صورت تصویب این لایحه، هرگونه شخصیت حقوقی از هوش مصنوعی سلب شده و ازدواج یا به رسمیت شناختن رابطه همسری با آن به صراحت غیرقانونی اعلام خواهد شد.

    این لایحه همچنین در تلاش است تا تعریف قانونی «همسر» را به طور کامل به قوه مقننه واگذار کند و اختیار تصمیم‌گیری در این زمینه را از دست دادگاه‌ها و کمیته‌های اخلاقی برباید. این اقدام در حالی صورت می‌گیرد که پدیده ایجاد رابطه با هوش مصنوعی، به سرعت در حال گسترش است و افراد زیادی در سراسر جهان از پلتفرم‌هایی مانند Replika و Character AI برای برقراری این نوع ارتباطات استفاده می‌کنند.

    روزنامه گاردین اخیراً در گزارشی با عنوان ««عشق خالص و بی‌قید و شرط را حس کردم»؛ افرادی که با چت‌بات‌های هوش مصنوعی خود ازدواج می‌کنند» داستان تراویس را روایت کرد؛ مردی که با ربات خود پیمان ازدواج بسته است. این گزارش و موارد مشابه، نشان‌دهنده عمق و گسترش این پدیده نوظهور است.

    چرا این لایحه مهم است؟

    این لایحه از یک قانونگذاری ساده فراتر رفته و وارد مباحث فلسفی و حقوقی عمیقی درباره آینده روابط انسانی، تعریف «شخصیت» و وابستگی عاطفی به فناوری می‌شود. حامیان این طرح معتقدند که این قانون برای محافظت از افراد در برابر خطراتی مانند دستکاری عاطفی، وابستگی‌های ناسالم و پدیده‌ای که روانپزشکان آن را «روان‌پریشی هوش مصنوعی» می‌نامند، ضروری است. آن‌ها نگرانند که چت‌بات‌ها با طراحی الگوریتمی خود، باورهای نادرست و حتی خطرناک را تقویت کرده و افراد را در یک «حباب بازخورد» مضر گرفتار کنند. به گفته نماینده کلگت، هدف اصلی این لایحه اطمینان از این است که «همیشه یک انسان مسئول فناوری باشد، نه برعکس.»

    در مقابل، منتقدان و کارشناسان حقوقی هشدار می‌دهند این لایحه می‌تواند به تشدید حس تنهایی و انزوا در جامعه منجر شود. آن‌ها استدلال می‌کنند که بسیاری از افراد در دوران کنونی از این چت‌بات‌ها به عنوان تنها منبع حمایت عاطفی خود استفاده می‌کنند و ممنوعیت این روابط می‌تواند آسیب‌های روحی بیشتری به آن‌ها وارد کند. همچنین، فعالان حقوق دیجیتال نگران هستند که چنین قوانینی، دخالت دولت در حریم خصوصی افراد و محدود کردن آزادی بیان عاطفی آن‌ها تلقی شود، حتی اگر این احساسات متوجه یک موجود غیرانسانی باشد.

    لایحه اوهایو در حال حاضر در مراحل اولیه بررسی قرار دارد، اما می‌تواند بحثی جدی در سطح ملی و بین‌المللی را به راه بیاندازد. تصویب این قانون در صورت تحقق، می‌تواند الگویی برای سایر ایالت‌ها و کشورها ایجاد کند و تأثیرات عمیقی بر آینده روابط انسانی و جایگاه هوش مصنوعی در زندگی ما داشته باشد.

     

    اینکه آیا قانون‌گذاران می‌توانند با وضع قوانین، پدیده نوظهوری مانند «ازدواج با هوش مصنوعی» را به طور کامل کنترل کنند، سوالی است که پاسخ دادن به آن آسان نیست. اما این بحث، فرصتی برای تأمل در ارزش‌های انسانی، تعریف عشق و رابطه و نقش فناوری در زندگی ما فراهم می‌کند. آیا ما در آینده‌ای زندگی خواهیم کرد که در آن، تمایز بین واقعیت و مجازی، بین انسان و ماشین، به طور کامل از بین برود؟

  • قتل نوعروس به دست پسر عمه در شادگان

    قتل نوعروس به دست پسر عمه در شادگان

    خبر تلخ از شادگان می‌رسد؛ جایی که یک نوعروس جوان در اقدامی هولناک به ضرب گلوله به قتل رسید. این حادثه در حالی رخ داد که این زوج جوان برای مشاوره پیش از ازدواج رفته بودند. جزئیات بیشتر این فاجعه را در ادامه بخوانید.

    قتل نوعروس به دست پسر عمه در شادگان

    به گزارش پایگاه خبری رسا نشر، صبح امروز در شادگان خوزستان، یک حادثه تلخ رخ داد و یک نو عروس جوان جان خود را از دست داد.

    بر اساس گزارش‌های رسیده از منابع محلی، این زن جوان به همراه نامزدش برای دریافت مشاوره قبل از ازدواج به مکانی رفته بودند که ناگهان پسر عمه‌ی او با اسلحه به سمت آن‌ها تیراندازی کرد و این فاجعه رقم خورد. هنوز مشخص نیست که چرا این اتفاق افتاده و چه انگیزه‌ای پشت این جنایت تلخ بوده است.

    در حال حاضر، مراجع انتظامی مشغول بررسی همه‌جانبه‌ی این پرونده هستند تا علت و انگیزه اصلی این قتل را مشخص کنند و عامل یا عاملان این جنایت را به دست عدالت بسپارند. این پرونده بازتاب گسترده‌ای در جامعه داشته و بسیاری منتظر روشن شدن زوایای پنهان این حادثه هستند.

    مرگ این نوعروس جوان، بار دیگر ضرورت توجه به مسائل روانشناختی و پیشگیری از خشونت‌های خانوادگی را یادآور می‌شود. امیدواریم با بررسی دقیق این پرونده، درس‌های لازم برای جلوگیری از تکرار چنین فجایعی گرفته شود.

  • عشق از قاب تلویزیون: 5 زوج مشهور ترک که پیوندشان ابدی شد

    عشق از قاب تلویزیون: 5 زوج مشهور ترک که پیوندشان ابدی شد

     در دنیای پر زرق‌وبرق سریال‌های ترکی، فراتر از داستان‌های عاشقانه، گاهی عشق‌های واقعی شکل می‌گیرند. در این گزارش، نگاهی داریم به 5 زوج مشهوری که عشقشان از مقابل دوربین آغاز شد و به زندگی مشترک در دنیای واقعی انجامید و سال‌هاست که در کنار هم خوشبخت زندگی می‌کنند.

    عشق از قاب تلویزیون: 5 زوج مشهور ترک که پیوندشان ابدی شد

    به گزارش پایگاه خبری رسا نشر، بسیاری از سریال‌های ترکیه‌ای، فراتر از قصه‌های عاشقانه، زمینه‌ساز ازدواج‌های واقعی بین بازیگران شده‌اند. این پیوندهای عاشقانه، که گاهی در پشت صحنه آغاز شده، پس از گذر زمان به ازدواج‌هایی تبدیل شده‌اند که در برابر فشارهای رسانه‌ای دوام آورده‌اند. ## بوراک اوزچویت و فخریه اوجن عشق بوراک اوزچویت و فخریه اوجن نخستین بار در فیلم «عشق شبیه توست» شعله‌ور شد، هرچند قبل از آن هم در سریال «چکاوک» هم‌بازی بودند، اما رابطه‌شان در آن زمان فقط در حد دوستی باقی ماند. اما در جریان این همکاری، دوستی به عشق تبدیل شد و با یک خواستگاری رمانتیک از طرف بوراک در جشن تولد فخریه، این عشق جدی‌تر شد.

    عشق از قاب تلویزیون: 5 زوج مشهور ترک که پیوندشان ابدی شد

    بوراک اوزچویت، متولد 1984 در استانبول، یکی از معروف‌ترین بازیگران و مدل‌های ترکیه است که با سریال «حریم سلطان» در نقش بالی‌بی به شهرت رسید. او با چهره جذاب و بازی پرانرژی‌اش در تبلیغات برندهای معتبر هم حضور پررنگی دارد. فخریه اوجن، بازیگر و مدل ترک-آلمانی (متولد 1986)، با سریال «برگ‌ریزان» درخشید. او به خاطر نقش‌آفرینی‌هایش در نقش‌های عاشقانه و خانوادگی مورد تحسین قرار گرفته و در فیلم‌هایی مانند «عشق شبیه توست» هم خوش درخشیده است. آشنایی این دو ستاره در پروژه‌های مشترک به دوستی و سپس ازدواجی باشکوه در سال 2017 منجر شد و اکنون آن‌ها پدر و مادر دو پسر به نام‌های «کاران» و «کرم» هستند.

    باریش آردوچ و گوپسه اوزای باریش آردوچ و گوپسه اوزای در فیلم «دلیها» با یکدیگر آشنا شدند و پس از حدود شش سال نامزدی، در سال 2020 ازدواج کردند. این ازدواج در رسانه‌ها و فضای مجازی بازتاب گسترده‌ای داشت، تا جایی که بسیاری از طرفداران باریش از شنیدن این خبر شگفت‌زده شدند. برخی از کاربران به تفاوت سنی و ظاهر گوپسه واکنش نشان دادند و حتی خود او گفته که پیام‌هایی حاوی آرزوی مرگ دریافت کرده است. اما این زوج زندگی آرام و شادی دارند و در سال 2022 صاحب دختری به نام «جان آسیا» شدند؛ نامی که باز هم توجه‌ها را جلب کرد. گاه‌ و بیگاه شایعاتی درباره جدایی آن‌ها به گوش می‌رسد، اما آن‌ها همواره این اخبار را تکذیب کرده‌اند.

    عشق از قاب تلویزیون: 5 زوج مشهور ترک که پیوندشان ابدی شد

    باریش آردوچ، متولد 1987 در سوئیس، فعالیت خود را در تلویزیون ترکیه با نقش‌های کوتاه آغاز کرد، اما با بازی در سریال «عشق اجاره‌ای» در نقش عمر، به یکی از محبوب‌ترین چهره‌های مرد ترکیه تبدیل شد. گوپسه اوزای، نویسنده، کارگردان و بازیگر کمدی، متولد 1984 در ازمیر است و با فیلم «دلیها» درخشید. او سبک منحصربه‌فردی در کمدی اجتماعی دارد و با قلم خود توانسته مخاطبان زیادی را جذب کند.

    هالیت ارگنچ و برگوزار کورل هالیت ارگنچ، متولد 1970 در استانبول، یکی از برجسته‌ترین بازیگران مرد ترکیه است که با سریال «حریم سلطان» در نقش سلطان سلیمان قانونی به شهرتی جهانی رسید. او علاوه بر تلویزیون، در تئاتر و سینما هم کارنامه‌ای پربار دارد و به‌خاطر بازی‌های عمیق و پرقدرتش جوایز معتبری دریافت کرده است.

    عشق از قاب تلویزیون: 5 زوج مشهور ترک که پیوندشان ابدی شد

    برگوزار کورل (متولد 1982 در استانبول) با بازی در نقش شهرزاد در سریال «هزار و یک شب» محبوبیت فراوانی کسب کرد. او دختر بازیگر مشهور تانجو کورل است و در آثار سینمایی متعددی حضور داشته است. آشنایی این دو در «هزار و یک شب» جرقه‌ای عاشقانه بود که به ازدواجی پایدار و تشکیل خانواده‌ای با سه فرزند انجامید.

    نسلیهان آتاگول و قادیر دوغلو نسلیهان آتاگول، متولد 1992 در استانبول، با سریال «فاتح حاربیه» وارد دنیای بازیگری شد، اما با بازی در «عشق بی‌پایان» شهرتی بین‌المللی پیدا کرد. او به‌خاطر توانایی در نمایش احساسات عمیق، یکی از بازیگران مطرح نسل خود محسوب می‌شود.

    عشق از قاب تلویزیون: 5 زوج مشهور ترک که پیوندشان ابدی شد

    قادیر دوغلو (متولد 1982) فعالیت خود را با مدلینگ آغاز کرد و با سریال‌هایی مانند «رازهای کوچک» و «فاتح حاربیه» به شهرت رسید. آشنایی آن‌ها در «فاتح حاربیه» به عشقی واقعی تبدیل شد و در سال 2016 با برگزاری مراسمی باشکوه ازدواج کردند. این زوج همواره مورد حمایت و تحسین هواداران بوده‌اند. سرکان چای‌اوغلو و اوزگه گورل سرکان چای‌اوغلو، متولد 1987 در آلمان، کار خود را به‌عنوان مدل آغاز کرد و سپس با سریال «فصل گیلاس» وارد دنیای بازیگری شد. او با چهره جذاب و بازی طبیعی‌اش توانست جایگاه ویژه‌ای در میان بازیگران جوان ترکیه پیدا کند.

    عشق از قاب تلویزیون: 5 زوج مشهور ترک که پیوندشان ابدی شد

    اوزگه گورل (متولد 1987 در استانبول) با سریال «فصل گیلاس» به شهرت رسید و بعدها در آثار موفقی چون «آقای اشتباه» و «ماه کامل» بازی کرد. همکاری این دو در «فصل گیلاس» جرقه یک ارتباط جدی شد که پس از چند سال دوستی، در سال 2022 با ازدواج رسمی‌شان جشن گرفته شد. این زوج بارها در مصاحبه‌ها تأکید کرده‌اند که دوستی و درک متقابل، رمز ماندگاری ارتباطشان است. شاید این داستان‌ها، فراتر از یک خبر، یک یادآوری باشد؛ یادآوری این‌که عشق، گاهی در میان هیاهوی شهرت و دوربین‌ها، ریشه می‌دواند و به ثمر می‌نشیند. این زوج‌ها، با وجود تمام فراز و نشیب‌ها، نشان دادند که عشق می‌تواند از دل یک سریال متولد شود و تا سال‌ها، همراه و هم‌نفس، زندگی را معنا ببخشد. آیا این عشق‌های تلویزیونی، الگویی برای نسل‌های آینده خواهد بود؟

  • مهم ترین عامل لجبازی در زندگی مشترک

    مهم ترین عامل لجبازی در زندگی مشترک

    یکی از راهکاری مقابله با این مشکل این است که در هنگام لجبازی یکی از طرفین، طرف دیگر رویه مدارا را در پیش گیرد، همچنین استفاده نکردن از کلمات منفی و کنایه نزدن می‌تواند راهگشا باشد.

    به گزارش رسا نشر یک مشاور خانواده، معتقد است که مهم ترین عامل لجبازی ها در زندگی مشترک، خالی بودن بانک عاطفی و بی توجهی طرف مقابل است. لیلا خلجی مشاوره خانواده و زوج درمانگر گفت: برخلاف تصور بسیاری از افراد، لجبازی در زندگی مشترک فقط نشانه مخالفت، کارشکنی و انتقام نیست، بلکه در بیشتر موارد لجبازی، ابزاری برای جلب توجه و طلب نوازشگری است موضوعی که کمتر کسی به آن توجه می‌کند. وی تصریح کرد: لجبازی یکی از ویژگی‌هایی است که می‌تواند در برهه‌های مختلف زمانی در هر فردی بروز کند گاهی نوع لجبازی چنان عمق پیدا می‌کند که فرد بزرگسال مانند کودکان عمل کرده و منطق را از دست می‌دهد و به نوعی کودک درونش فعال می‌شود.مهم ترین عامل لجبازی در زندگی مشترک|خبر فوری

    خلجی ادامه داد: لجبازی در زندگی مشترک بازی روانی خطرناکی است، چرا که اگر در رابطه بین زن و شوهر هیچکدام سعی در برطرف کردن این مشکل نداشته باشند زندگی را وارد تعارض، مشاجره و مقاومت در برابر منطق می‌کند و این در حالی است که همین تنش‌ها باعث می‌شود تا فرزندان نیز دچار اختلال اضطراب شوند. این مشاور خانواده با اشاره به تکنیک‌های مقابله با لجبازی در بین زوجین، افزود: یکی از راهکاری مقابله با این مشکل این است که در هنگام لجبازی یکی از طرفین، طرف دیگر رویه مدارا را در پیش گیرد، همچنین استفاده نکردن از کلمات منفی و کنایه نزدن می‌تواند راهگشا باشد.

    وی ابراز کرد: تلاش برای ایجاد فضایی آرام و دور از تنش هم یکی دیگر از راهکارهایی است که همسران باید در هنگام لجبازی طرف مقابل به آن توجه کنند. خلجی خاطرنشان کرد: در نهایت آنچه زوجین باید مدنظر داشته باشند این است که با همسر لجباز خود بحث نکنند چراکه ممکن است این رفتار منفی روزی گریبانگیر خودشان شود، استفاده از جملاتی که سرزنش آمیز است هیچ کمکی به اصلاح روابط زوجین نخواهد کرد.

     

  • کابوس رعنا آزادی‌ور برای پریسا و مونا واقعی شد

    کابوس رعنا آزادی‌ور برای پریسا و مونا واقعی شد

    روزنامه شرق در شماره امروز خود به روایت دخترانی پرداخت که پیش از ازدواج مجبور به گرفتن برگه تأیید دوشیزگی شده‌اند.

    این روزنامه نوشت: بغضی که از خانه همراهش بود، روی تخت مطب دکتر زنان می‌ترکد. با لرزشی در کل اندامش و دستانی که از استرس یخ کرده، باید لباسش را دربیاورد تا روی تخت دراز بکشد. حس شرم، خجالت و حتی خشمی را تجربه می‌کند که با انتظار عده‌ای پشت در مطب برای تأیید دخترانگی‌اش، بیشتر می‌شود. پشت درِ این اتاق، همه منتظرند تا پزشک فرم گواهی سلامت … را به آنها تحویل دهد. این رسمی همیشگی قبل از مراسم ازدواج در خانواده آنهاست که دختران باید گواهی بگیرند: «از خودم و همه آدم‌هایی که وادارم کرده بودند تا برای تأیید دخترانگی روی آن تخت دراز بکشم، بیزار شده بودم. از بدنم، از زن ‌بودنم، از همه چیز متنفر بودم. از اینکه همسرم پشت درِ مطب نشسته بود تا گواهی را تحویل بگیرد، خشمگین بودم».  فیلم خانه دختر هم چنین داستانی داشت، رعنا آزادی‌ور در آن فیلم دقیقا همین موقعیت رو تجربه کرد.

    کابوس رعنا آزادی‌ور برای پریسا و مونا واقعی شد

    همه آنها وقتی برای معاینه روی تخت مطب دکتر زنان دراز کشیدند، حس تحقیر‌ همراه با شرم و تنفر را تجربه کردند. تنفر از بدن زنانه خودشان و اجباری که آنها را به این کار وا‌داشته است. آنها زنانی جوان از طبقه‌های اقتصادی متفاوت‌اند که قبل از ازدواج، بنا بر فرهنگ خانواده باید برگه گواهی می‌گرفتند. حتی برخی هنگام طلاق هم این معاینه را انجام داده‌اند و آن را اجباری قانونی به حساب می‌آورند. رسم و رسوماتی که هنوز هم با وجود تحولات فرهنگی در بطن برخی خانواده‌ها ریشه دارد؛ روایت‌هایی که نه از سال‌ها دور، بلکه در همین چند سال و حتی چند هفته اخیر در دل کلان‌شهر تهران برای برخی زنان اتفاق افتاده است.

    به باور بسیاری، این نگاه زن را نه به‌ عنوان یک انسان دارای احساس، بلکه کالایی برای سنجش آبروی خانوادگی می‌بیند؛ موضوعی که مرضیه مددی‌دارستانی سال‌ها روی آن پژوهش کرده و باور دارد که در مواجهه با این مقوله، در تمامی ابعاد آن، اعم از معاینه، عمل‌‌های ترمیم و مناسک مرتبط با آن در ازدواج، هویت انسانی زن نادیده گرفته می‌شود. با‌این‌حال، قانون هم بر اثرگذاری این فرهنگ شدت می‌بخشد. طبق گفته‌های شیما قوشه، وکیل دادگستری، با اینکه این گواهی برای زنان‌ در مراجع قانونی مرجعیت دارد، گواهی‌نامه‌ای برای مردان وجود ندارد تا در چالش‌های حقوقی بین زوجین مرجعیتی داشته باشد.

    ‌از زن‌بودنم متنفر شدم‌​

    «بدنم را دوست نداشتم. آن لحظه از زن‌بودنم متنفر شده بودم»؛ مونا اینها را می‌گوید. چند هفته قبل، به همراه مادر و همسرش راهی دکتر زنان شدند. آنها پشت در اتاق نشستند تا مونا توسط دکتر معاینه شود. از حال بدی که آن روز تجربه کرده، می‌گوید که تا همین حالا با بدنش بیگانه‌تر شده و خودش را دوست ندارد. هنگام صحبت‌کردن، انگشتان دستش را در هم جمع می‌کند و صدایش را آرام می‌کند تا شاید کسی متوجه حرف‌های او نشود: «پدرم به مادرم گفته بود مرا برای معاینه به دکتر ببرد. آن روز همسرم هم همراه ما آمد. اصلا حس خوبی نداشتم، حس خجالت همراه با یک خشم که نمی‌توانم درست توصیفش کنم. وقتی وارد اتاق شدم، دکتر با من رفتار خوبی نداشت و همین موضوع، حالم را بدتر کرد. با لحن تندی حرف می‌زد و بعد از آنکه معاینه تمام شد و فهمید من واقعا رابطه‌ای نداشتم، در لحظه رفتارش با من تغییر کرد». تمایل چندانی برای توضیح بیشتر ندارد و از لحظه‌ای می‌گوید که پزشک برگه گواهی را به مادر و همسرش داد: «گریه نکردم ولی تا وقتی به خانه برسیم حال خوبی نداشتم. چند روز قبلش که مادرم به همسرم تلفن زد که برای رفتن به دکتر قرار بگذاریم، او موافقت چندانی نکرده بود، ولی آن روز همراه ما آمد و همین خجالت و حس بد من را بیشتر کرده بود. وقتی در گواهی ثبت شد که باکره‌ام، خوشحالی را در صورت هر دو دیدم و بعد هم تا خانه شروع به شوخی کردند. راستش من هم همراهشان می‌خندیدم ولی حس شرم و تنفر هنوز با من بود و هست».

    از همه کسانی که به این کار وادارم کردند بیزارم

    بیش از پنج سال از ازدواجش می‌گذرد. قبل از مراسم عقد، به خواست خانواده همسرش، برای معاینه راهی مطب دکتر زنان شده بود. حالا مادر جوانی است که به قول خودش، دیگر تفکرات سنتی خانواده را نمی‌پذیرد و به خواست خودش زندگی می‌کند: «سال‌ها قبل مادرم را از دست داده بودم و چون برای رفتن به دکتر استرس داشتم، زن‌دایی‌ام همراهم آمد. شاید بتوان گفت یکی از بدترین روزهای زندگی من، همان روز بود. از زمانی که راه افتادیم تمام تنم شروع به لرزش کرده بود و وقتی وارد اتاق دکتر شدم از شدت گریه نمی‌توانستم روی تخت بخوابم. زن‌دایی‌ام با من داخل اتاق شد و محکم دستم را گرفته بود تا آرام شوم. تصور کنید با چنین حالی، پزشک بدون هیچ توجهی به حال من کارش را می‌کرد. حتی یک جمله یا حرکتی از او ندیدم که نشان همدلی داشته باشد. معاینه‌اش را انجام داد و با همان لحن خشک گفت بلند شو و لباست را بپوش». سارا، زن جوانی است که بعد از گذشت چند سال، همچنان به‌سختی از آن روزهای خود یاد می‌کند: «آن‌قدر بدنم را منقبض کرده بودم که تمام تنم درد می‌کرد. از بدن خودم منتفر بودم و دلم می‌خواست زمین دهان باز کند تا به داخلش فرو بروم. وقتی از روی تخت بلند شدم تا لباسم را تن کنم هنوز تنم می‌لرزید و با گوشه آستین اشک‌هایم را پاک می‌کردم. من فقط 20 سال داشتم که به این کار وادارم کردند و هر زمان یاد آن روز می‌افتم، ‌حس تحقیرش برایم تازه می‌شود و از همه کسانی که به این کار وادارم کردند، متنفر می‌شوم».

    کابوس رعنا آزادی‌ور برای پریسا و مونا واقعی شد

    رسم خانواده‌ ما‌ست‌

    «رسم خانواده ما همین است؛ همه ما دخترها قبل از ازدواج باید از دکتر زنان گواهی بگیریم». از خانواده‌ای متمول است، این زن جوان ظاهری امروزی دارد و جزء معدود دختران فامیل به حساب می‌آید که پا به دانشگاه گذاشته و به قول خودش یک سنت‌شکن است: «همه خانواده و فامیل ما ظاهر امروزی دارند، ولی تفکرات همه آنها کاملا سنتی است. اگر هر‌کدام از اقوام و فامیل ما را ببینید، باورتان نمی‌شود هنوز درگیر این رسم و رسومات هستند. شاید تنها دختری که حاضر نشد این آزمایش را بدهد، من بودم». بیش از شش سال از ازدواجش می‌گذرد و او هم مانند بسیاری دیگر از زنان، قبل از ازدواج برای گرفتن گواهی چالش‌هایی را پشت سر گذاشته است: «چند روز قبل از شروع مراسم‌ ازدواج بود که مادرم داخل اتاق آمد و گفت بابا گفته برای معاینه‌ به دکتر زنان برویم. آن زمان من 18 سال داشتم و خواستگارم یکی از پسرهای فامیل خودمان بود. البته الان پدر دخترم شده و خدا را شکر خوشبختم، ولی آن روز از هر مردی که می‌شناختم متنفر شده بودم. جالبش آن بود که خانواده همسرم اصلا چنین درخواستی نداشتند و پدرم این درخواست را از مادرم کرده بود. آن روز هنوز حرف مادرم تمام نشده بود که از فشار روانی شروع به جیغ و گریه کردم. آن‌قدر حالم بد شده بود که مادرم بدون حتی یک کلمه از اتاقم بیرون رفت. به معنای واقعی از تمام مردهای عالم متنفر شده بودم و تا چند روز اصلا نمی‌خواستم همسرم با من تماس بگیرد. آن‌موقع زمان آشنایی بود و کاملا در خاطرم مانده که بهترین روزهای قبل از ازدواجم با این درخواست مادرم خراب شده بود. هر‌چند دخترهای دیگر فامیل این گواهی را می‌گیرند و بارها برای من از حس تحقیر و شرمی که تجربه می‌کنند، گفته‌اند».

    نامزدی‌ام برای درخواست گواهی به هم خورد‌

    نامزدی‌اش به دلیل درخواست خانواده همسر برای گرفتن گواهی به هم خورد. پریسا از تجربه سه سال قبل خود می‌گوید که تمام رؤیاهایش را خراب کرد: «حدود سه ماه با هم نامزد بودیم و همه چیز خوب بود. آن روزها هر دو هیجان زیادی داشتیم و در هر دیدار نامزدم برای من دسته‌گلی می‌خرید که حتی بین دوستانم سوژه شده بودم. اولین مرد زندگی‌ام بود و برای همین در حال تجربه‌ای شیرین بودم. کم‌کم خانواده‌ها در حال هماهنگی برای مراسم عقد بودند که یک روز مادر نامزدم با مادرم تماس گرفت. یادم هست مادرم با عصبانیت جواب تلفن را داد و بعد هم با لحن تندی خداحافظی کرد. وقتی برایم گفت که در این مکالمه چه چیزهایی رد‌و‌بدل شده، واقعا زمین دور سرم چرخید. اصلا توقع نداشتم آنها از ما بخواهند برای گواهی به پزشک بروم. به معنای واقعی آن روز قلبم شکست و تمام مدت به نامزدم فکر می‌کردم که او چطور با خانواده‌اش هم‌فکر بوده است. چنین درخواستی برای من یک معنی داشت، اینکه برای ازدواج تا قبل از معاینه، تصمیم قطعی نداشتند و تمام ابراز علاقه‌های نامزدم برای من کاملا بی‌معنا شده بود. عصبانی و خشمگین بودم. حتی نمی‌خواستم دیگر او را ببینم. بعد از واکنش مادرم چند باری برای عذرخواهی جلو آمدند ولی من دیگر حتی نخواستم آنها را ببینم».

    بعد از این ماجرا، برنامه ازدواج بین آنها به هم خورد تا سال قبل که پریسا با مرد دیگری ازدواج کرد. او حالا از این روزهای خود می‌گوید که حتی بعد از سه سال، هنوز وقتی یاد درخواست خانواده نامزد سابقش می‌افتد، خشم تمام وجودش را می‌گیرد: «با اینکه زندگی جدیدی را شروع کرده‌ام و حالم خوب است، اما هنوز صدای آن تماس در گوشم تکرار می‌شود. شوکه شده بودم و بدترین شکست زندگی‌ام را در شروع جوانی با مردی تجربه کردم که به ظاهر کاملا امروزی و روشن بود».

    کابوس رعنا آزادی‌ور برای پریسا و مونا واقعی شد

    «آن‌قدر گریه کردم که دکتر نتوانست معاینه‌ام کند»

    سن و سال کمی دارد، اما چند سال از ازدواجش می‌گذرد. نوجوان بود که به اجبار خانواده ازدواج کرد: «یک روز عمه‌ام به خانه ما آمد و از مادر و پدرم من را خواستگاری کرد تا با پسرشان ازدواج کنم. بعد از آنکه فهمیدم عمه برای چه موضوعی به خانه ما آمده بوده، حسابی عصبی شدم، چون از پسرعمه‌ام خوشم نمی‌آمد. تنها خوشحالی‌ام همین بود که مادرم راضی به این وصلت نیست. اما نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که چند ماه بعد همه و حتی مادرم با این ازدواج موافقت کردند. خلاصه من در 15سالگی از سر اجبار خانواده به کسی که دوستش نداشتم «بله» گفتم. این ازدواج را نمی‌خواستم و در خانه مدام با مادر و پدرم دعوا داشتم، اما فایده نداشت و همه ‌چیز تمام شد. بعد از خواستگاری هم کم‌کم آرام گرفتم». سمیه حالا مادری 30ساله است که مثل بسیاری از دخترهای اطرافش تجربه‌های تلخی از معاینه دارد: «چند روز به مراسم نامزدی مانده بود که مادرم گفت باید حاضر شویم تا به دکتر زنان مراجعه کنیم. هنوز جمله‌اش تمام نشده بود که بدنم شروع به لرزش کرد. تنم داغ کرده بود. هم خجالت کشیده بودم و هم نمی‌دانم چرا از خودم بدم آمد. دلم نمی‌خواست این حرف را از مادرم بشنوم. آن‌قدر حالم بد بود که حتی نتوانستم جوابی بدهم. لباس پوشیدم و همراه مادرم به دکتر رفتیم. وقتی در انتظار نوبت بودیم تمام تنم داغ کرده بود و فقط به زمین نگاه می‌کردم. وارد اتاق که شدیم دکتر گفت لباس‌هایم را دربیاورم و روی تخت دراز بکشم. دیگر نتوانستم مقاومت کنم و به گریه افتادم. آن‌قدر گریه کردم که کسی جرئت نکرد به من نزدیک شود. هنوز هم نمی‌توانم احساس آن روز را توصیف کنم. خلاصه ما بدون معاینه به خانه برگشتیم». ماجرا برای سمیه به همین‌جا تمام نمی‌شود: «از مراسم نامزدی تا مراسم عقدم حدود یک سال طول کشید و دوباره چند هفته قبل از مراسم عقد، مادرم من را دکتر زنان برد تا معاینه شوم و برگه بگیرد. آن روز دوباره تمام حال بدی که تجربه کرده بودم به سراغم آمد ولی معاینه انجام شد و بدون حتی کلمه‌ای بین من و مادرم، به خانه برگشتم. بعدا فهمیدم مادرم این برگه را هیچ‌وقت به خانواده همسرم نداد و پیش خودش نگه داشت تا اگر روزی ما به مشکلی برخوردیم، این برگه را نشان آنها بدهد. این ماجرا آن‌قدر من را اذیت کرد که الان بعد از چند سال، هنوز در روابط جنسی با همسرم مشکل دارم و تحت درمان روان‌شناس هستم. آن‌قدر این خاطره‌ها اذیت‌کننده است که ذهنم ناخودآگاه حذفش می‌کند».

    «معاینه، ابزار تحقیر من بود»

    داستان پریناز کمی متفاوت‌تر است و درخواست طلاق در دادگاه، باعث شده بود مجبور به معاینه در پزشکی قانونی شود. این دختر جوان از اوایل رابطه‌اش می‌گوید که مادر و پدرش راضی به این ازدواج نبودند و بعد از ازدواج هم اختلاف بین او و همسرش شدت می‌گیرد، تا جایی که کار به تصمیم برای جدایی می‌رسد: «با اینکه اصلا مهریه نمی‌خواستم و فقط می‌خواستم زودتر این مرد از زندگی من بیرون برود، ولی مجبورم کردند برای جدایی معاینه انجام دهم. من سن و سال کمی داشتم و هنوز نمی‌دانم وقتی مهریه نمی‌خواستم نیازی به این معاینه بوده یا نه. چون اگر در دوران عقد دختر باکره باشد نصف مهریه به او تعلق می‌گیرد. آن روز وارد یکی از اتاق‌های پزشکی قانونی شدم. اتاق سرد با سه زن که اصلا رفتار خوبی نداشتند. فضا برای من ترسناک بود. روی تخت دراز کشیدم و سه نفری بالای سر من آمدند. کاملا حس خجالت و تحقیر داشتم و بدتر آنکه این سه نفر اصلا حتی با من حرف هم نمی‌زدند. نه جواب سؤالاتم را می‌دادند و نه جواب سلام و خداحافظی‌ام را دادند. کاملا شکلی رفتار می‌کردند که انگار من یک زن خطاکارم. آن روزها من در اوج بحران روحی بودم و به‌قدر کافی شرایط روانی بد را تجربه می‌کردم. ولی تجربه معاینه‌ام بدتر از دو سالی بود که برای جدایی در تلاش بودم. همیشه فکر می‌کنم در این اتاق‌ها چقدر آسیب زن‌هایی مثل من، بیشتر می‌شود».

    کابوس رعنا آزادی‌ور برای پریسا و مونا واقعی شد

    قانون در کنار مردان

    طبق قانون هر سند و گواهی که توسط مرجعی صادر شود، قابل استناد است. با این حال شیما قوشه، وکیل پایه‌یک دادگستری و فعال حقوق زنان، در گفت‌وگو با «شرق» تأکید می‌کند که چون گواهی را پزشک متخصص تنظیم می‌کند، قابل استناد است. با این حال چنین گواهی‌ای برای مردان وجود ندارد. این وکیل با توجه به پرونده‌های حقوقی که طی این سال‌ها داشته، توضیح می‌دهد که در بسیاری موارد خانواده دختر خودشان برای معاینه قبل از ازدواج اقدام یا پیشنهادش را مطرح می‌کنند، آن‌هم به این دلیل که به خانواده پسر بگویند ما دختر را سالم و به‌اصطلاح «دست‌نخورده» به شما تحویل می‌دهیم تا بعد ادعایی در آن نباشد؛ بنابراین طبق تجربه در پرونده‌های مختلف، اقدام برای معاینه توسط خانواده دختر، لزوما به آن معنا نیست که به دختر خودشان اعتماد نداشته باشند، بلکه برای احتمال مطرح‌شدن ادعاهایی است که بعدا عنوان می‌شود. با این حال بیشترین بحثی که در این مورد مطرح است، تدلیس یا فریب در نکاح است؛ یعنی یکی از طرفین موضوعی را قبل از عقد پنهان کرده باشند. مثلا زن به‌ عنوان دوشیزه به عقد مرد دربیاید و بعد اثبات شود که دوشیزه نبوده و در این صورت عقد باطل است، درحالی‌که چنین موضوعی درمورد آقایان وجود ندارد. بیشتر زنانی که تجربه معاینه پرده دارند، از سر اجبار و با فشار روانی این کار را انجام داده‌اند. با این حال تعریف بدن زنانه، در جوامع مختلف، می‌تواند نشان از نوع نگرش آن فرهنگ باشد؛ موضوعی که مرضیه مددی‌دارستانی، دکترای انسان‌شناسی و جنسیت از دانشگاه تهران، اعتقاد دارد بیش از آنکه بدن یک مقوله زیستی باشد، امر فرهنگی است. او در گفت‌وگو با «شرق» به همین موضوع می‌پردازد. این پژوهشگر در بخشی از صحبت‌هایش اشاره می‌کند که در طول تاریخ و در جوامع گوناگون همواره بدن و مباحث حول محور آن دچار تغییر شده است. این تغییرات نشان از فرهنگی‌بودن بدن‌مندی در جوامع دارد: «بدن زن متأثر از عوامل مختلفی همچون مذهب، سنت، نابرابری‌های جنسیتی، مردسالاری و عوامل اقتصادی و مصرف‌گرایی بوده است. این عوامل در بسیاری از موارد موجب سوءاستفاده از بدن زنانه و نگاه کالاگونه به آن می‌شود». مسئله بکارت در بسیاری از خانواده‌ها به نوعی کنترلگری اجتماعی تبدیل شده که به طبقه اجتماعی خاصی هم مربوط نیست. براساس نظر مددی‌دارستانی و با توجه به پژوهش‌هایی که در این زمینه انجام داده، معاینه دوشیزگی و گاهی ترمیم آن را یک مسئله پیچیده و چند‌بعدی می‌داند که به‌راحتی نمی‌توان درباره آن نظر داد یا حکم صادر کرد.

    بدن زن؛ معیاری برای مجازات و پاداش

    این پژوهشگر توضیح می‌دهد: «معاینه به طبقه اجتماعی یا اقتصادی خاصی بستگی ندارد. من موارد فراوانی از دختران را سراغ دارم که از اقشار بالای جامعه، خودخواسته یا با فشار خانواده تن به معاینه داده‌اند. پس بهتر است برای بررسی این مفهوم قشربندی اجتماعی و اقتصادی را حذف کنیم. در جامعه ایرانی به دلیل نابرابری‌های جنسیتی، دختر‌بودن مساوی است با نگه‌دارنده عفت خانواده که این حفظ آبرو در ارتباط مستقیم با حفاظت از بدن است. اما نکته متناقص ماجرا زمانی خودنمایی می‌کند که نسل‌ها تغییر می‌کند. نسل جوان به دلیل تغییرات فرهنگی و اجتماعی که رخ داده، ترجیح می‌دهد خودش برای بدن و روابطش تصمیم بگیرد». در تمام ابعاد این مقوله، زن به ‌عنوان یک فرد دارای احساس در نظر گرفته نمی‌شود و این موضوع را افرادی که تجربه معاینه دارند، در این گزارش با توصیف شرایط روحی خود‌ بیان کردند. حتی مددی‌دارستانی‌ معتقد است: «در مواجهه با این مقوله در تمام ابعاد آن، اعم از معاینه، عمل‌‌های ترمیم، مناسک مرتبط با آن در ازدواج، هویت انسانی زن نادیده گرفته می‌شود. در این فرایند بدن زن محلی برای پاکی و ناپاکی، برای مجازات و پاداش در نظر گرفته می‌شود و زن‌بودن یا دختر‌بودن صرفا براساس جنسیت و هویت جنسی او تعریف می‌شود». طبق گفته‌های او، خانواده، پزشکان و شریک عاطفی فرد بدون درنظرگرفتن عواطف انسانی و هویت زن در کلیت انسانی او آسیب‌‌های جبران‌ناپذیری وارد می‌کند که این آسیب‌ها در واکنش‌‌های روان‌شناختی، روابط فردی و اجتماعی فرد بروز خواهد کرد. این پژوهشگر باور دارد که معاینه یا هر مداخله بیرونی بر ناحیه زنانه یعنی تجاوز مستقیم به حریم خصوصی او. اگر در جامعه آموزش‌‌های لازم و آگاهی‌های درست چه برای خانواده‌ها و چه برای جوانان انجام شود، هیچ زنی و در نهایت هیچ جامعه‌ای دچار بحران‌های جنسیتی و جنسی نخواهد شد.

  • اعتراف جالب امید زندگانی: ازدواج نکردم؛ هنوز لایق دختر واقعی زندگیم نشده‌ام

    اعتراف جالب امید زندگانی: ازدواج نکردم؛ هنوز لایق دختر واقعی زندگیم نشده‌ام

    وقتی امید زندگانی سن خود را بیان کرد مجری تلویزیون با تعجب به او نگاه کرد./خبرفوری

     

  • عروس و دامادهای امسال بدون نوبت به عمره می روند

    عروس و دامادهای امسال بدون نوبت به عمره می روند

    در سال جاری شرایط ویژه‌ای برای تشرف زوج‌های جوان به سرزمین وحی درنظر گرفتیم و جوانانی که در سال ۱۴۰۴ عقد آنها ثبت شود، می‌توانند بدون نیاز به تهیه فیش عمره و خارج از نوبت تا پایان امسال به این سفر مشرّف شوند.

    عروس و دامادهای امسال بدون نوبت به عمره می روند

     رئیس سازمان حج و زیارت از اعزام بدون نوبت زوج‌های جوان به سرزمین وحی خبر داد که امسال عقد کرده باشند.

    به گزارش ایرنا از سازمان حج و زیارت علیرضا بیات گفت: در سال جاری شرایط ویژه‌ای برای تشرف زوج‌های جوان به سرزمین وحی درنظر گرفتیم و جوانانی که در سال ۱۴۰۴ عقد آنها ثبت شود، می‌توانند بدون نیاز به تهیه فیش عمره و خارج از نوبت تا پایان امسال به این سفر مشرّف شوند.

    دستورالعمل نحوه ثبت نام زوجین تا یکشنبه ۱۲مرداد بر روی پایگاه اطلاع رسانی سازمان حج و زیارت منتشر می‌شود.

    ۱۱ مرداد آغاز ثبت نام سفر عمره

    اکبر رضایی معاون حج و عمره سازمان حج و زیارت درخصوص آخرین وضعیت ثبت نام و اعزام‌های هموطنان به عمره گفت: با فعال شدن ناوگان هوایی کشور و برنامه‌ریزی انجام شده، ثبت‌نام متقاضیان از ۱۱ مرداد آغاز می‌شود و اعزام عمره‌گذاران نیز از اول شهریور برنامه‌ریزی شده است.

    وی با اشاره به برنامه‌های سازمان برای تنوع بخشی به بسته‌های سفر گفت: همکاران ما، روش های مختلف را بررسی کرده اند و تلاش می‌کنیم چند هفته بعد از آغاز اعزام‌های عمره، بسته‌های متنوع سفر را بر روی سامانه قرار دهیم تا در آینده نزدیک هموطنان بتوانند متناسب با سلیقه و بودجه مدنظرشان از هتل‌ها با سطوح کیفیتی مختلف استفاده کنند.

    معاون حج و عمره سازمان حج و زیارت پیرامون راهکارهای ممکن برای کاهش مبلغ سفر عمره، ابراز داشت: یکی از بخش‌هایی که سهم زیادی از هزینه زائران را در برمی‌گیرد، مساله اسکان است و درحال برنامه‌ریزی هستیم تا بتوانیم برای متقاضیانی که گروهی یا خانوادگی مشرف می‌شوند، هزینه سفر را کاهش دهیم.

     

  • ازدواج زینب موسوی خالق امپراطور کوزکو (عکس)

    ازدواج زینب موسوی خالق امپراطور کوزکو (عکس)

    زینب موسوی بلاگر اینستاگرامی و خالق شخصیت امپراطور کوزکو ازدواج کرد.

    ازدواج زینب موسوی خالق امپراطور کوزکو (عکس)

    زینب موسوی در صفحه اینستاگرامش نوشت: فروردین نود و پنج بود. من تو یه شرکت داغونی برنامه نویس وب بودم. حالمم خیلی بد بود. کار بد حقوق بود همکارای بد زندگی افتضاح.

    اون وقتا بهترین لحظات وقتایی بود که با بچه های سایت طرفداری کل کل می کردیم. اونجا یه پسری بود که نمی شناختمش تازه اضافه شده بود. با هم یکی از بچه ها رو دست انداختیم و بعدش شماره اشو بهم داد. با خودم گفتم چه پسر قشنگیه. چقدر باحاله. بعدا صمیمی تر شدیم. وقتی قرار شد امپراطور کوزکو رو بسازم داشتم باهاش حرف می‌زدم. فروردین 95 بود هنوز آخرای فروردین بود و هر روز من تو تلگرام می‌گذشت با پسری که تازه رفته بود آلمان و خیلی قشنگ بود. و به همه میگفتم مدل پسرونه منه با این تفاوت که طرفدار بایرن مونیخه

    اولین کلیپو که ساختم واسش فرستادم گفت خیلی بامزه است خیلی کارت میگره فالوعرت میشه یه میلیون فالوعرت بشه یه میلیون خودم میام می گیرمت.

    زینب موسوی و همسرش

    شد اولین فالوعرم بزرگترین طرفدارم و حامی همیشگی کارم.

    3 سال گذشت من اومدم تهران دیگه طرفداری نرفتم اونم نرفت. زندگیمون از هم خیلی دور شد ولی همیشه وقتی گربه میدیدم هر وقت بایرن مونیخ می دیدم هر وقت برکینگ بد می دیدم یاد یه پسر قشنگی میوفتادم که خیلی باحال بود.

    خرداد 98 بود زندگی هنوز انقدر تلخ نشده بود. گفت بیخیال این همه فاصله من دوستت دارم و نمی‌دونست که من خیلی وقته دوستش دارم…

    الان 1496 روز از اون شب میگذره. 1496 بار هر شب ساعت 12 شب بهش گفتم دوسش دارم تا روزمو با دوست داشتن بهش آغاز کنم. 1496 روز منهای 28 شب زندان…

    فالوعرم هیچ وقت یه میلیون نشد. ولی فردا صبح بالاخره باهم از خواب بیدار میشیم و من بیشتر از همیشه عاشقشم…

    دوستت دارم مهرداد خوبم

    زینب موسوی و همسرش

  • وزیر علوم: نبود درآمد حداقلی، دلیل اصلی ازدواج نکردن دانشجویان است

    وزیر علوم: نبود درآمد حداقلی، دلیل اصلی ازدواج نکردن دانشجویان است

    زلفی گل: می توان برای حداقل دانشجویان دوره تحصیلات تکمیلی و دکترا پروژه های نیازمحور تعریف کرد و از این طریق از آنها حمایت مالی کرد.

    وزیر علوم: نبود درآمد حداقلی، دلیل اصلی ازدواج نکردن دانشجویان است

    وزیر علوم، تحقیقات و فناوری با تاکید بر اینکه، یکی از دلایل اصلی کاهش ازدواج های دانشجویی در کشور به خصوص در حوزه تحصیلات تکمیلی نداشتن درآمد حداقلی است، گفت: تمام دانشجویان دکترا در دنیا از حقوق برخوردارند و این مساله از نقش به سزایی در ازدواج برخوردار است.

    به گزارش ایرنا، به دنبال تصویب و ابلاغ سند ازدواج دانشگاهیان توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی ساختمان کوثر ریاست جمهوری عصر روز چهارشنبه میزبان نخستین جلسه رسمی ستاد ازدواج دانشگاهیان به ریاست مصطفی رستمی رییس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها بود.

    این جلسه با حضور وزرای علوم، بهداشت و ورزش، مدیر حوزه‌های علمیه کشور، شهردار تهران، رییس دانشگاه آزاد و تعدادی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و سایر اعضای حقوقی و حقیقی ستاد ازدواج دانشگاهیان تشکیل شد.

    محمدعلی زلفی گل وزیر علوم، در این مراسم اظهار داشت: دانشگاه های کشور به اندازه کافی زمین برای ساخت خوابگاه های متاهلی دارند اما در بودجه و منابع مالی ساخت این خوابگاه ها با مشکل مواجه هستند.

    وی تاکید کرد: باید برای ساخت خوابگاه های متاهلی در زمین های دانشگاه های کشور از خیرین یا بخش خصوصی حاضر به مشارکت اقتصادی، کمک گرفت.

    زلفی گل همچنین تاکید کرد: می توان برای حداقل دانشجویان دوره تحصیلات تکمیلی و دکترا پروژه های نیازمحور تعریف کرد و از این طریق از آنها حمایت مالی کرد.