ویدیویی از درگیری دستهجمعی در بیمارستان امام خمینی ارومیه که در شبکههای اجتماعی پربازدید شده است


در پی درگیری و چاقوکشی میان دانشجویان دانشگاه آزاد ارومیه بهدلیل اختلافات شخصی، سه نفر مجروح و به بیمارستان منتقل شدند.
به گزارش رکنا؛ عصر روز گذشته در دانشگاه آزاد ارومیه، درگیری شدید میان چند تن از دانشجویان منجر به چاقوکشی و مصدومیت سه نفر شد. طبق اطلاعات بهدستآمده، این حادثه ریشه در اختلافات شخصی و مشاجرات دانشجویان در فضای مجازی داشته که در نهایت به درگیری فیزیکی و استفاده از سلاح سرد در محیط دانشگاه انجامیده است.
بر اساس پیگیریها، در این درگیری که بین دو گروه چندنفره از دانشجویان رخ داده، سه نفر از دانشجویان مجروح شده و هم اکنون در بیمارستان تحت مراقبت های درمانی قرار دارند.
حراست دانشگاه بلافاصله پس از وقوع حادثه در محل حاضر شده و در مدیریت صحنه نقش داشته است. همچنین مسئولان دانشگاه ضمن تأیید وقوع این درگیری، اعلام کردند که پرونده در حال پیگیری از طریق کمیته انضباطی دانشجویان بوده و موضوع به مراجع قضایی نیز ارجاع داده شده است.
یکی از مسئولان دانشگاه گفت: این اتفاق تأسفبار حاصل کل کل های شخصی در فضای مجازی بود که متأسفانه به نزاع فیزیکی و چاقوکشی منجر شد. هماکنون دانشگاه پیگیر وضعیت دانشجویان مصدوم است و برخورد انضباطی با عاملان در دستور کار قرار دارد.
گفتنی است که فضای دانشگاه پس از حادثه به حالت عادی بازگشته اما نگرانی هایی درباره امنیت دانشجویان در محیط آموزشی شکل گرفته که نیازمند تدابیر جدیتر از سوی مسئولان ذیربط است.
همچنین رئیس دانشگاه آزاد ارومیه با تاکید بر اهمیت حفظ آرامش و امنیت محیط دانشگاه، از همه دانشجویان خواست تا با احترام، آرامش و رعایت قوانین به تحصیل و فعالیتهای علمی خود ادامه دهند و در جهت حفظ فضای علمی و سالم دانشگاه تلاش کنند.

نوروزی ادامه داد: حال نامساعد ناشی از خستگی و استراحت و مداوا به وسیله آمپول و سرم بازهم اجازه اجرای کامل را به این خواننده پاپ نداد و این موضوع باعث بروز اعتراضات شد.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربی افزود: پس از این با حضور عوامل اجرایی کنسرت، ناظران اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین نیروهای محترم انتظامی، موضوع پیش آمده مدیریت شد و عموم معترضین به آرامش دعوت شده و آقای حیاک از اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بر روی سن حاضر و معترضان را به آرامش دعوت کرده و با اخذ شماره تلفن ایشان، قول مساعد نسبت به بازپرداخت بهای بلیط داده شد.
نوروزی ادامه داد: امروز نیز با نظارت کامل اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، با حضور تهیه کننده کنسرت، پول بلیط این افراد پرداخت شده است و تنها تعدادی از مخاطبین که کمتر از ۱۰ نفر هستند، باقی مانده اند که پول بلیط آنان نیز پرداخت خواهد شد.
نوروزی اظهارکرد: شایعات مربوط به محسن ابراهیم زاده مبنی بر مست بودن ایشان کذب محض بوده و واقعیت ندارد. چگونه ممکن است در فضایی که اماکن، نیروهای اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیروهای انتظامی و سایر نیروها حضور دارند چنین اتفاقی بیافتد؟ و بعضی گفته اند قبلا مست بوده باید گفت چطور شخصی در این حالت ۱۲ ساعت راه را طی می کند؟ ابراهیم زاده باوجود خستگی مفرط و به هم خوردن حالش چنانکه در بدو ورود آمپول برایش زده شد بازهم تمام تلاش خود را برای اجرا گذاشت.
ابراهیم زاده متولد ۱۷ شهریور ۱۳۶۶ در تربت حیدریه و خواننده است.

معصومه ابتکار افزود: این رفتار بلکه برگرفته از سطحی نگری است که متاسفانه رواج داشته و برخی فکر میکنند با این رفتارها تکالیف خود را انجام میدهند و هیجانات خود را اینگونه نشان میدهند در حالی که قطعا این کار مردود است و اگر این دو زن با ماشین زیر گرفته شدهاند، جنایت است و فرد باید به کیفر خود برسد.
ابتکار در نشستی که به مناسبت روز خبرنگار و همچنین ارائه گزارش عملکرد این معاونت امروز (دوشنبه ۱۸ مرداد) برگزار شد، اظهار کرد: امر به معروف و نهی از منکر اصل دینی ما است اما شروط و شرایطی دارد و به هیچ عنوان اگر شروطش مهیا نشود امر به معروف و نهی از منکر تلقی نمیشود؛ یکی از شروط مهم آن این است که فرد ارتباط موثری با مخاطب خود برقرار کند و خودش این شایستگی را داشته باشد که با مخاطب خود درست حرف بزند و اثر گذاری لازم را داشته و خودش فرد مورد اعتمادی باشد.
وی افزود: اگر این فرد بازداشت شده تشکر میکنم و اگر نه برخورد قانونی لازم حتما باید انجام شود. اگر این دو زن با ماشین زیر گرفته شدهاند جنایت است و در چارچوب ارشاد نیست و فرد باید به کیفر خود برسد. امیدوارم دستگاههای قانونی عدالت را ایجاد کنند.
معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری در ادامه با اشاره به لایحه منع ازدواج کودکان زیر ۱۳ سال موسوم به لایحه “کودک همسری” و با بیان اینکه کودک همسری دغدغه ما بوده است، ادامه داد: قانون حمایت از اطفال و نوجوانان سن کودک را از ۱۸ سال تعریف میکند و به نظرم همین مورد تکلیف خیلی از مسائل را مشخص میکند. ما روی آیین نامه اجرایی آن خیلی تاکید داشتیم. موضوع کودکهمسری بحث آگاهی و آموزش است و سعی کردیم روی آموزش خانواده و گفتگوی ملی خانواده کار کنیم.
وی افزود: ما روشهای مختلفی برای مواجهه با کودک همسری داشتیم که یکی از آنها بازگشت کودکان محروم از تحصیل به تحصیل بود. در این راستا با وزارت آموزش و پرورش و نهضت سواد آموزی همکاری کردیم همچنین یکی از مباحث گفتگوی ملی خانواده رعایت حقوق کودک است. نشست هایی با علمای اهل سنت در استانهایی که کودکهمسری وجود دارد را داشتیم. در مجموع این تلاشها باید استمرار یابد. لایحه منع ازدواج کودکان زیر ۱۳ سال هنوز در مسیر دولت قرار دارد و امیدوارم دولت بعدی این لایحه را به تصویب نهایی برساند.
به گفته معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری، علاوه بر لایحه مربوط به کودکهمسری، لایحه برابری دیه زن و مرد نیز علیرغم داشتن سند پشتیبان و برگزاری نشستهای فقهی و حقوقی در این دولت به نتیجه نرسید این در حالیست که این معاونت انتطار داشت به تصویب برسد.
ابتکار درباره علت به تصویب نرسیدن لایحه برابری دیه زن و مرد تصریح کرد: قوه قضائیه درباره تصویب این لایحه به ما گفت که ضرورتی برای آن نمیبیند چراکه قوانین جایگزینی برای این لایحه وجود دارد اما ما کماکان بر روی آن اصرار داریم و فکر میکنیم خیلی مهم است.
معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری با اشاره به لایحه اصلاح قانون اجرت المثل برای زنان این را هم گفت که در حال حاضر مشکلات قانونی در خصوص دریافت اجرت المثل برای زنان وجود دارد که عملا دریافت آن در مراحل دادگاه پیچیده میشود.
وی درباره لایحه حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت یادآور شد: این لایحه ابعاد مختلفی دارد و موضوع گذرنامه زنان (اخذ اجازه خروج کشور زن از شوهر) دیده شده اما ما برای اصلاح قوانین گذرنامه برای زنان لایحه جداگانهای ارایه داریم که متاسفانه با مخالفت برخی دستگاه ها این لایحه به سرانجام نرسید.
ابتکار در ادامه سخنان خود درباره درج نام مادر در کارت ملی خاطرنشان کرد: درج نام مادر در کارت ملی مطالبه بسیاری از مادران از جمله مادرانی است که حضانت فرزندان را برعهده دارند. همسران شهدا نیز تقاضا داشتند نام مادر در برگه هویتی آنها ثبت شود. این مساله با مخالفت سازمان ثبت با عناوین فنی مواجه شد اما طبق آخرین جوابی که به معاونت داده شده است قرار بر این شد که مشخصات هویتی مادر در تراشه همراه کارت ملی هوشمند بیاید که این مهم درصدی از انتظاراتمان را براورده میکند.
به گفته ابتکار مطالبه این معاونت از رییس قوه قضاییه در خصوص افزایش سهمیه زنان در آزمون قضات که درخواست زنان حقوقدان بوده است تا کنون به نتیجه مطلوبی از نظر معاونت امور زنان و خانواده رئیس جمهوری نرسیده است.
وی در عین حال این را هم گفت که موارد و لوایح و پیشنهادات به نتیجه رسیده در معاونت زنان دولت دوازدهم بسیار مهم است چراکه بسیاری از این موارد برای اولین بار است از هیات دولت عبور کرده و مصوبه دولت را گرفته است و انتظار میرود دولت بعد و رسانهها پیگیر این موارد باشند.
به گفته ابتکار لایحه تابعیت فرزندان حاصل ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی نیز از جمله لوایحی است که با پیگیری دولت در مجلس تصویب، ابلاغ و اجرایی شد و طبق آخرین گزارشها از این طریق ۱۱۰۰ کودک شناسنامه ایرانی دریافت کردند که اتفاق مهمی بود
به گفته ابتکار لایحه تابعیت فرزندان حاصل ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی نیز از جمله لوایحی است که با پیگیری دولت در مجلس تصویب، ابلاغ و اجرایی شد و طبق آخرین گزارشها از این طریق ۱۱۰۰ کودک شناسنامه ایرانی دریافت کردند که اتفاق مهمی بود.
معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری ادامه داد: ما در لایحه پلیس اطفال نیز بسیار سهم داشتیم و خیلی در مراحل تدوین آن فعال بودیم که هماکنون در مجلس است و میطلبد که پیگیر آن باشیم چراکه به رعایت حقوق اطفال و توجه بیشتر به اهمیت و شان خانواده کمک میکند.
ابتکار در پاسخ به انتقادهایی که درباره عملکرد ستاد ملی زن و خانواده طی چهار سال گذشته میشود، گفت: ما از روز نخست تمام مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را بررسی کردیم ومتوجه شدیم مصوبات ستاد ملی زن و خانواده تا پیش از سال ۹۲ فاقد الزامات قانونی بوده و اجرایی نشده است. اینها الزام آور نبود، با این حال همگی را بررسی و سعی کردیم تجربیات آن را در ادامه کار خود پیگیر باشیم.
وی ادامه داد: تمام تکالیف بر عهده ما در معاونت و در ستاد ملی زن و خانواده با پیگیری دنبال شده است. این ستاد سه جلسه در این چهار سال داشته است که دو جلسه آن با حضور رییس جمهوری و دو جلسه با حضور معاون اول رییس جمهوری برگزار شده است در حالی که تا پیش از آن زمان این ستاد جلسهای با رییس جمهوری نداشت.
به گفته ابتکار ستاد ملی زن و خانواده در طول دولت دوازدهم در مجموع شش مصوبه از سه جلسه برگزار شده داشته است که همگی بر اساس استعلام معاونت حقوقی رییس جمهوری علاوه بر داشتن مصوبه دولت، مصوبه ستاد را نیز دارند.
معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری ادامه داد: هماکنون شش مصوبه دولت داریم که همگی اجرایی و گزارش گیری شده است و برای آنها گزارش گیری کامل داریم. این شش مصوبه ستاد ملی زن و خانواده شامل شاخصهای عدالت جنسیتی، مصوبه شش ساعته شدن مشاورههای پیش، حین و پس از ازدواج، ورزش زنان، شاخص های خانواده، مصوبه سیاست های خانواده محور دولت و مصوبه سیاست های مسکن زنان سرپرست خانوارد دهکهای یک تا شش است که هر شش مصوبه ابلاغ و اجرایی شده است. تمام این مصوبات در راستای تکالیف دولت و هم راستا با شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است.
وی همچنین در خصوص طرح گفت وگوی ملی خانواده با بیان اینکه طرح گفت وگوی ملی خانواده یکی از موثرترین اقدامات است، تصریح کرد: ما همیشه خانواده را تقدیس میکنیم علاوه بر آن باید روی مهارت های اعضای خانواده کار و موانع را اصلاح کنیم. این طرح حاصل پیمایش های ملی بوده است که طی آن مشخص شد یکی از مشکلات اعضای خانواده با هم اختلال گفت وگو و ارتباط است. اعضای خانواده نمیتوانند با هم حرف بزنند. جز اینکه این طرح مهارت های اعضا خانواده را بالا ببرد، حس همگرایی و درک متقابل و کاهش تنش ها را ایجاد کند چه خواهد داشت؟
ابتکار اضافه کرد: به محض اینکه اختلاف نظری در خانواده پیش میآید به جای اینکه افراد با نگاه مسالمتآمیز مساله را با همدلی به نفع جامعه و کشور حل کنند، این مساله سریع تبدیل به خشونت لفظی میشود حتی ما در حد و سطح سیاسی نمیتوانیم گاهی گفت وگو کنیم و به قهر بخشی از جامعه منتهی می شود. این یعنی نتوانستیم با مردم درست ارتباط برقرار کنیم.
معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری معتقد است که این معاونت در دولت دوازدهم در خصوص طرحها و برنامههای اجرایی خود نظیر طرح گفت وگوی ملی خانواده و گفت وگوی بین نسلی رویکرد درستی انتخاب کرده است.
منبع: ایسنا

این چند جمله روایت همان لحظهای است که مسافران اتوبوس مرگ، دنیا دور سرشان چرخید، دو نفرشان همانجا آسمانی شدند، باقی به بیمارستان رفتند و یکنفرشان همچنان در بیمارستان بستری است؛ ابراهیم نژادرفیعی، خبرنگار خبرگزاری تسنیم.
ارومیه هنوز میزبان نژادرفیعی است چون یک لخته خون در ریهاش ایجاد شده و نمیتوان او را به تهران منتقل کرد. دوتا از مهرههای کمر و یکی از دندههایش هم شکسته است.
روایتش را اینگونه آغاز میکند: «حدود ۳۰ نفر بودیم. ۲۰ خبرنگار و مابقی از ستاد احیای دریاچه ارومیه و سازمان محیط زیست. ساعت پنج صبح فرودگاه بودیم و ساعت ۶ و نیم هواپیما از زمین بلند شد. وقتی به مقصد رسیدیم دیدیم برنامه فشردهای گذاشتهاند و بدون هیچ استراحتی بازدیدها از همان دقایق ابتدای ورود به آذربایجان غربی آغاز شد و تا ساعت ۶ بعد از ظهر که حوالی زمان وقوع حادثه بود ادامه داشت. تا آن موقع هم همکاران تقریبا ناشتا بودند و فقط یک لقمه بینشان توزیع شده بود.»
او ادامه میدهد: «قبل از سفر، روابط عمومی سازمان محیط زیست برای هماهنگیها با من تماس گرفت اما آنطور که شنیدهام ستاد احیا میزبان اولیه ما بود.»

بوی لنت میآمد
نژادرفیعی ادامه این سفر مرگبار را تعریف میکند: «پس از بازدید از سد و دریاچه به منطقهای رفتیم که در آن همکاران در یک بالابر وارد تونل شدند تا فرایند انتقال آبهای مرزی را ببینند. لباس بچهها بعد از بازدیدی طولانی و طاقتفرسا خیس و کثیف شده بود و آن بالابر هم شرایط مناسبی نداشت. من سوار بالابر نشدم. به نظرم خبرنگاران محیط زیستی یک جسارت خاصی دارند.»
و روایت از وضعیت اتوبوس: «در زمان رفت، دقایقی که پشت سر راننده نشسته بودم بوی لنت به مشامم رسید. از راننده پرسیدم که آیا منشاء این بو طبیعی است؟ او گفت مشکل خاصی نیست و چون زیاد ترمز کردم بو بلند شده است. چون خونسرد بود من گمان کردم که حتما مشکل خاصی وجود ندارد.»
از جاده فرعی بازگشتیم
این خبرنگار با اشاره به آنچه در مسیر بازگشت بر خبرنگاران گذشته است، میگوید: «قرار بود ساعت چهار و نیم خبرنگاران در محلی که برای ناهار تدارک دیده بودند حاضر شوند اما پس از بازدید از این مکان، ساعت حدود پنج و ربع شده بود و به دلیل اینکه برنامه مطابق زمانبندی روابط عمومی پیش نرفت، مسیر بازگشت را تغییر دادند. مسیر رفت جاده نسبتا بهتر و به قول خودشان جاده اصلی بود اما زمان برگشت، اتوبوس از یک جاده فرعی راهی شد تا زودتر به مقصد برسیم. جاده برگشت، خاکی و باریک بود و آنطور که شنیدهام برای اینکه زودتر به ادامه برنامهها برسیم این مسیر از سوی روابط عمومی انتخاب شده بود. این جاده به شکلی بود که دو ماشین همزمان نمیتوانستند از آن عبور کنند و برای عبور اتوبوس، ماشین دیگر باید با سرعت کم و با احتیاط حرکت میکرد.»
به راننده میگفتند تندتر برو
نژادرفیعی در روایت خود از لحظات منتهی به وقوع حادثه میگوید: «یک طرف جاده دره و طرف دیگر صخره بود. من به دلیل اینکه جلوی اتوبوس نشسته بودم میشنیدم که یک نفر از مسئولان اجرایی از سرعت کم اتوبوس گلایه داشت. راننده ابتدا با سرعت کم حرکت میکرد اما در مسیر بازگشت گویا کمی به سرعت اضافه شده بود. اعضای روابط عمومی و مسئولانی که همراه ما بودند با ماشین شاسیبلند جلوتر از اتوبوس در حرکت بودند. همین مساله احتمالا باعث میشد که بیشتر به راننده برای بالابردن سرعت فشار وارد شود.»
فریاد زد کمربندها را ببندید
«کمی که گذشت شخصی از جلوی ماشین بلند فریاد زد کمربندها را ببندید. در آن لحظه اولین چیزی که به ذهنم آمد این بود که او دارد شوخی میکند. بچهها هم در حال گپ و گفت با هم بودند اما ناگهان دیدیم خبرنگارانی که جلوی اتوبوس نشستهاند بلند فریاد میزنند «یا ابوالفضل، ترمز بریده». فضای اتوبوس به طور کامل عوض شد و سرعت اتوبوس افزایش یافت. چپ و راست خودم را نگاه کردم و دیدم کمربندی وجود ندارد و تنها قسمت قفل کمربند بود. بعد از حادثه از خبرنگاران دیگر که پرسیدم خیلیها گفتند صندلی ما هم کمربند نداشت. احتمال دارد که یا طناب زیر صندلی بوده باشد یا اینکه برخی از صندلیها کمربند نداشتند. اتوبوس یک لحظه به سمت گاردریل رفت و وسط جاده آمد و محکم به صخره برخورد کرد. اول شیشهها به سمت صورت همکاران خرد شد و به نظر میرسید که راننده کنترل اتوبوس را به دست گرفته و شرایط تحت کنترل است اما مجدد اتوبوس در یک سرپایینی قرار گرفت و نمیدانم چرا راننده نتواست اتوبوس را کنترل کند و مجددا ماشین دور گرفت. جاده ناهموار بود و حاشیه جاده همسطح نبود که همین موضوع موجب شد اتوبوس واژگون شود. کل زمانی که متوجه شرایط غیرعادی شدیم تا این لحظه، ۳۰ ثانیه بیشتر طول نکشید. من در این زمان اشهدم را خواندم و خودم را به دست تقدیر سپردم. در ثانیههای آخر، صندلی جلویی را محکم بغل کردم. افرادی که کمربند خود را بسته بودند یا صندلی جلویی را چسبیده بودند از صندلی جدا نشدند اما برخی افراد هنگام واژگونی اتوبوس به سمت ما پرتاب و افرادی که وزن سبکتری داشتند یا به دلایل دیگر از اتوبوس خارج شدند.»
از انفجار ترسیدیم
این خبرنگار بعد از واژگونی را اینگونه روایت میکند: «وسایلی که داخل اتوبوس بود روی همکاران ریخته بود و وزن همکاران روی یکدیگر نیز فشار وارد میکرد. همان دقایق ابتدایی حادثه یکی از همکاران بلند فریاد میزد که پاهایم کجاست؟ یکی از پاهایش شکسته و از زیر آوار با شیبی تقریبا عمودی بیرون زده بود. در آن لحظه یکی گفت بنزین یا گازوئیل در حال نشتکردن است و احتمال انفجار اتوبوس وجود دارد. این ترس باعث شد افراد از روی فرد مصدوم عبور کنند. در این شرایط تنها کاری که توانستم با وجود شکستگیهای خودم انجام دهم خالیکردن آوار از روی او بود تا بقیه از رویش رد نشوند. خدا را شکر بعدا که پرس و جو کردم فهمیدم آن همکار با چند عمل جراحی شرایطش بهبود یافته اما باید چند ماه استراحت و درمان کند.»
آن دو عزیز …
و ماجرای مرگ مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی: «افرادی که جثه کوچکتری داشتند توانستند از زیر وسایل خارج شوند اما من به دلیل آسیبی که به کمرم وارد شده بود دیگر نتوانستم حرکت کنم. صدای همکاران را میشنیدم. متوجه شدم که دو نفر از خبرنگاران در زیر اتوبوس ماندهاند و باوجود تلاش همکاران و رانندگان خودروهای دیگر، موفق نشدهاند آنها را خارج کنند. دو عزیز خبرنگار که همسفر ما بودند درجا فوت کردند و بر قلب ما زخم زدند.»
او ادامه میدهد: «در آن منطقه تلفن آنتن نمیداد و یکی از همکاران که حال بهتری داشت برای برقراری ارتباط و تماس تلفنی با نیروهای امدادی بالای صخره رفت. نیروهای امدادی حدود ۱۰ دقیقه بعد از حادثه رسیدند و آمبولانس به حد کافی حاضر شد. لحظات بسیار سختی را در آن زمان تجربه کردیم و هرگز از یاد نخواهیم برد. بعد از وقوع حادثه مسئولانی به عیادت من آمدند و گفتند که بررسیها نشان میدهد ترمز اتوبوس سالم بوده و احتمالا راننده هول کرده است. مسئولان محیط زیست هم در گوشی موبایلشان عکس معاینه فنی اتوبوس را به من نشان دادند. این حادثه هرچه بود، داغ بزرگی بر دل خبرنگاران گذاشت؛ کسانی که مظلومانه به دنبال حق دیگران هستند اما برای خودشان چیزی نمیخواهند. ای کاش هزینه گلهایی که برای مهشاد و ریحانه عزیزمان کردید را برای یک وسیله نقلیه مناسب میدادید تا امروز حال دلمان این نباشد.»
منبع: ایسنا


جمعی از اهالی رسانه در اعتراض به وقوع حادثه واژگونی اتوبوس خبرنگاران محیطزیست در ارومیه و فوت دو خبرنگار ایسنا و ایرنا و عدم پاسخگویی سازمان محیط زیست در قبال این حادثه، در مقابل این سازمان حاضر و خواستار عذرخواهی و استعفای «عیسی کلانتری» رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست شدند.
همچنین در پایان این تجمع، بیانیهای در جمع اصحاب رسانه و برخی مدیران قرائت شد، که در آن بر روشن شدن تمام ابعاد حادثه واژگونی اتوبوس و برخورد قضایی با عاملان این حادثه تاکید شده بود.

عصرایران؛ مصطفی داننده- « مهشاد سه روز دیگه عروسیش بود، میتونست نیاد اما شرف داشت اومد، حالا باید پدر و مادرش جنازه او را تحویل بگیرند.»
جملات پایانی زینب رحیمی خطاب به کلانتری رییس سازمان محیط زیست، بهترین آغاز است. بغض این خبرنگار آسیب دیده از سانحه اتوبوس، فریاد همه ما خبرنگارها و حتی مردم عادی است.
گرفتن یک اتوبوس سالم برای خبرنگارها کار سختی بود؟ فکر میکردید این اتوبوس هم برای مسئولان فلان نهاد و بهمان وزارتخانه است.
چرا جان ما مردم عادی برای شما مهم نیست؟ مهشاد سه روز دیگر عروسیاش بود. شب را چگونه خوابیدید؟ اگر کارتان را درست انجام داده بودید، الان مهشاد در حال رتق و فتق عروسیاش بود و ریحانه یاسینی به خانهاش برگشته بود و با بهراد مهرجو به دنبال یک آخر هفته آرام بودند.
از دیشب تا به الان کلی متن قشنگ از کسانی که روی صندلی مدیریت کشور نشستهاند، منتشر شده است. کاش جای این متنها پرطمطراق، چند تصمیم درست میگرفتید. مثل انتخاب یک اتوبوس مناسب! البته وقتی حادثه اتفاق میافتد و کار از کار میگذرد، بهترین هتل ارومیه را در اختیار خبرنگارها میگذارند.
کاش به جای فیلم نگیر آقا؛ کمی به فکر مردم بودید. به خدا ما گناه داریم که به خاطر تصمیمات غلط شما، زندگیمان اینگونه ویران شود.
الان هم که همه میدانیم راننده مقصر است و مسئولان در این کشور هیچوقت مقصر نیستند. واقعا برای ستادی که بودجهای کلان در اختیار دارد، گرفتن یک اتوبوس ویآیپی برای خبرنگارها سخت بود؟
چرا کسی نمیگوید که حمل و نقل خبرنگاران به شرکتی معتبر سپرده شده یا به راننده و اتوبوسی خارج از یک شرکت و برای منفعت و کسب درآمد محول کردهاند؟ چرا سفرهای گروهی اینچنینی یک مسئول کنترل ایمنی ندارد؟
کرونا دیر یا زود از این کشور و جهان خواهد رفت. واکسنی زده خواهد شد و تمام. اما ویروس اتوبوس را چه کنیم؟ مرگهای تلخ اتوبوسی یک به یک از جلوی چشمهایمان رد میشود.
داستان اتوبوس در ایران؛ یک داستان تکرار است. حتی شبکه ای فیلم هم نمیتواند یک سریال تکراری را این همه پخش کند. به خاطر همین است که استاندار آذربایجان غربی میگوید:« آنطور که گفته میشود اتوبوس قراضه نبوده و بدلیل مشکل فنی که بصورت طبیعی زیاد هم اتفاق میافتد این حادثه رخ داده است.»
اگر ماستمالی کردن، نوبل داشت. مسئولان ما هر سال آن را از دیگران میربایدند و الان کشور پر از نوبل ماستمالی بود.
همه اینها به کنار، مثل اینکه همدردی هم بلد نیستید. کاش وقتی حداقل به هتل خبرنگارها رفتید، میایستادید، سرتان را پایین میانداختید و دستهایتان را به هم میفشردید. نه اینکه تا نیامده روی صندلی بنشیند آنهم با آن وضعیت و بعد بادمجان دور قابچینهایتان به خبرنگاری که در حال فیلمبرداری از حرفهای همکارش است، حمله کنند که فیلم نگیر، فیلم نگیر!
در ماجرای اتوبوس دانشگاه آزاد نوشتم که « دیگر خسته شدیم از بس که نوشتیم اگر چنین اتفاقی در بسیاری از کشورهای دنیا اتفاق میافتاد، مقامهای مسؤول استعفا میدادند. به خدا خسته شدهایم. مدیریت که بلد نیستید که اگر بلد بودید ما شاهد این چنین حوادث تلخی نبودیم، آیا عذرخواهی و استعفا هم بلد نیستید؟»
چقدر ایران همه چیز شبیه هم هست. به زودی همه فراموش میکنیم و در حادثهای دیگر دوباره این کلمات تکرار خواهد شد. شاید تنها تفاوت آن این باشد که شاید ما یکی از مسافران اتوبوس بعدی باشیم.
کاری دیگر از دستمان بر نمیآید مگر اینکه هم نوا با علی زند وکیل بشویم و بخوانیم:
بخواب ای دختر زیبای شبنم، لالا کن روی زانوی شقایق
بخواب تا رنگ بی مهری نبینی، تو بیداریه که تلخه….