برچسب: اخراج اتباع

  • خروج 1.9 میلیون مهاجر افغان از ایران در 8 ماه گذشته

    خروج 1.9 میلیون مهاجر افغان از ایران در 8 ماه گذشته

    در این گزارش همچنین آمده است که جریان بازگشت روزانه مهاجران افغان از ایران در هفته‌های اخیر کاهش یافته است.

    خروج 1.9 میلیون مهاجر افغان از ایران در 8 ماه گذشته

    از ابتدای سال 2025 بیش از 1.9 میلیون  مهاجر افغان از ایران به افغانستان بازگشته‌اند.

    به گزارش عصرایران، رسانه “طلوع نیوز” افغانستان روز شنبه گزارش داد که در سال جاری میلادی بیش از 1.9 میلیون مهاجر افغانی از ایران به کشورشان بازگشته اند.

    بر اساس این گزارش، حدود 85 درصد از بازگشت‌کنندگان، یا بیش از 1.6 میلیون نفر، بین 20 مارس  تا 20 آگوست ( در 5 ماهه اول سال 1404 خورشیدی) بازگشته‌اند.

    از این رقم برخی به صورت داوطلبانه و برخی دیگر پس از دستگیری از سوی نیروهای امنیتی و انتظامی به کشورشان بازگشته اند.

    در این گزارش همچنین آمده است که جریان بازگشت روزانه مهاجران افغان از ایران در هفته‌های اخیر کاهش یافته است.

    طی سال گذشته صدها هزار مهاجر افغانستانی از پاکستان نیز اخراج شده اند.

    آمارها حاکی از حضور بین 5 تا 7 میلیون مهاجر افغانستانی در ایران است که از این تعداد گمان می رود بین 3 تا 4 میلیون نفر به صورت غیرقانونی  و قاچاق در ایران اقامت دارند.

    از مهم ترین دلایل هجوم مهاجران افغانی به ایران نبودن بازار کار مناسبت در افغانستان و نیز سیاست پرداخت گسترده یارانه برای کالاهای مصرفی در ایران است که زندگی را در این کشور در مقایسه با کشورهای همسایه برای مهاجران ارزان و کم هزینه تر می کند.

  • بحران جدید تهران پس از اخراج اتباع

    بحران جدید تهران پس از اخراج اتباع

    در سطح شهر تهران که تردد کنید می‌بینید وضعیت نظافت مناسب نیست. شهرداری تهران برای جذب پاکبان فراخوان زده، اما در یک ناحیه فقط یک ایرانی مراجعه کرده است. شهرداری تهران باید برای جایگزینی ۱۰ هزار نفر فکری کند چرا که پاکیزگی شهر اصلی‌ترین وظیفه شهرداری تهران است.

    بحران جدید تهران پس از اخراج اتباع

    عضو شورای شهر تهران ازعدم پاکیزگی شهر به دلیل نبود پاکبانان در سطح شهر انتقاد کرد و گفت: اخیرا با مشکلی مواجه شدیم و آن هم کاهش شدید نیروی پاکبان با باز گردان اتباع به کشورشان است و ۸۰ درصد نیروی پیمانکاران در این زمینه کاهش یافته است. اگر این روند ادامه یابد، نظافت شهر با بحران جدی مواجه خواهد شد.

    به گزارش ایلنا؛ ناصر امانی در تذکر پیش از دستور خود در جلسه امروز شورای شهر تهران با اشاره به وضعیت نظافت و نگهداشت شهر و تذکر چندین باره‌اش به شهرداری در این زمینه، گفت: بعد از اینکه تعداد پیمانکاران نظافت شهر تهران از ۱۴۰ نفر به ۱۴ پیمانکار تقلیل یافت بارها انتقاد کردم و الان وقتی به بازدید می‌رویم همه از این وضعیت نظافت معترض هستند و ما در بودجه امسال سقف بودجه را به دلیل تغییر روش جمع آوری زباله و نظافت تغییر دادیم؛ اما هنوز در بر روی همان پاشنه می‌چرخد.

    وی با بیان اینکه اخیرا با مشکلی مواجه شدیم و آن هم کاهش شدید نیروی پاکبان با باز گردان اتباع به کشورشان است و ۸۰ درصد نیروی پیمانکاران در این زمینه کاهش یافته است، گفت: من بازدیدی از یک منطقه داشتم و متوجه شدم که در یک ناحیه پیمانکار ۱۸۵ نیرو داشته که الان تنها ۳۵ نفر نیرو دارد که ۳۰ نفر از این افراد باز هم اتباع هستند و اگر این افراد هم به کشورشان بروند این پیمانکار نظافت شهر که پیمانکار چند منطقه است تنها ۵ نیرو دارد و کار را ادامه می‌دهد.

    عضو شورای شهر تهران ادامه داد: چندین‌بار از شهرداری تهران خواستیم در این زمینه به ما گزارش دهد؛ اما نمی‌دانم چرا شهرداری در ارائه این گزارش به شورای شهر تعلل می‌کند و ما در آستانه اربعین هستیم و قرار است یک سوم نیروهای خدماتی در پوشش این مراسم مهم و معنوی به کار گرفته شوند و این توان نواحی را کاهش می‌دهد.

    وی افزود: شما در سطح شهر تردد کنید می‌بینید که وضعیت نظافت مناسب نیست و شهرداری تهران برای جذب پاکبان فراخوان زده؛ اما در یک ناحیه فقط یک ایرانی مراجعه کرده و باید فرهنگ‌سازی شود و شهرداری تهران باید برای جایگزینی این ۱۰ هزار نفر پاسخ دهد و یادمان نرود که پاکیزگی شهر اصلی‌ترین وظیفه شهرداری تهران است.

     

     

  • به نیروی ماهر نیازمندیم/ وضعیت کارگاه ها بعد از اخراج افغانستانی ها

    به نیروی ماهر نیازمندیم/ وضعیت کارگاه ها بعد از اخراج افغانستانی ها

    دهنوی از افغانستانی‌هایی می‌گوید که سال‌ها در مشاغل تولیدی فعالیت داشتند و حتی در برخی رشته‌ها تبدیل به نیروی کار ماهر شده بودند: «خیلی‌ از این افراد برای مهارتشان سال‌ها تلاش کردند، کارگاه زدند، یا در ساخت‌وساز، کشاورزی و دامداری نقش داشتند. حالا آنها را دستگیر می‌کنند.

    به نیروی ماهر نیازمندیم/ وضعیت کارگاه ها بعد از اخراج افغانستانی ها

     

    خیابان و کوچه‌پس‌کوچه‌های منطقه «سیاه‌سنگ» ساکت است. کرکره بیشتر کارگاه و مغازه‌ها را کسی بالا نداده و همه تعطیل‌اند. کمتر رهگذری در این آفتاب تیز به چشم می‌خورد. خلوتی اینجا، برای آدم‌های این منطقه کارگاهی هم عجیب به نظر می‌رسد. آنها می‌گویند‌ خیابان‌های سیاه‌سنگ از شلوغی‌ همیشه ترافیک بوده ولی حالا در روز شنبه، پرنده در خیابان پر نمی‌زند و بیشتر مغازه و کارگاه‌ها کاری برای انجام‌دادن ندارند.

    به گزارش شرق، آگهی‌های استخدام روی در و دیوار این محله‌ زیاد است. از تکه‌های کاغذ روی تیر چراغ برق تا میله‌های پل هوایی و بنرهای تبلیغاتی که همه به کارگر ساده یا با تخصص‌های مختلف نیاز دارند. مرد جوانی که کارگاه مبل‌سازی دارد، توضیح می‌دهد‌ بعد از ماجرای اخراج افغانستانی‌ها، این آگهی‌ها در منطقه هم افزایش پیدا کرده، چون بیشتر کارگاه‌ها نیروهای خود را از دست داده‌اند. جلوی یکی از کارگاه‌های چوب که به دلیل قطع برق موتور برقی روشن کرده، تعداد زیادی آگهی استخدام چسبیده شده. صاحب کارگاه که حوصله چندانی برای صحبت ندارد، به این آگهی‌ها اشاره می‌کند و فقط یک جمله می‌گوید: «بنویسید وضع کار ما خراب است، نه نیرو داریم، نه فروشی در کار است». روی کرکره‌های پایین ‌کشیده‌شده چند کارگاه دیگر هم بنرهای بزرگی برای استخدام نصب شده که کسادی بازار این روزهای منطقه را عیان‌تر می‌کند.

    آگهی‌های استخدام بعد از اخراج افغانستانی‌ها بیشتر شده

    «خیلی از کارگرها و نیروهای ماهر ما که افغانستانی بودند، در این چند ماه و چند هفته اخیر یا دستگیر شدند یا به خواست خودشان رفتند. همین باعث شده‌ با کمبود نیرو مواجه شویم و کار بیشتر ما خوابیده است. حتی آنهایی که قانونی اینجا کار می‌کردند هم از ترس فضای موجود رفتند. هنوز کسی برای جایگزین‌کردن آنها پیدا نکردیم و هیچ‌کس هم برای آگهی‌های استخدام زنگ نمی‌زند». این صحبت بسیاری از صاحبان کارگاه در منطقه بومهن است.

     

    کارگاه‌های نیمه‌تعطیل این منطقه و وفور آگهی‌های استخدام از کارگر ساده تا ماهر در تخصص‌های مختلف گواه این است که بیشتر آنها با کمبود نیرو مواجه شده‌اند. کاهش نیرو فشارهای اقتصادی بر صاحبان این کارگاه‌ها را شدت داده است. صاحبان این کارگاه‌های کوچک و بزرگ امیدوارند‌ به‌زودی نیروهای جایگزینی در بازار پیدا شود.

    تاکنون طبق گفته‌های وزیر کشور بیش از 800 هزار نفر مهاجران افغانستانی از کشور خارج شده که 70 درصد به صورت خود‌معرف بودند. با این‌ حال بر‌اساس اظهارات رئیس نمایندگی وزارت امور خارجه خراسان رضوی، زمان نهایی خروج اتباع از کشور تا پانزدهم شهریور تعیین شده و پس از آن خروج بدون هماهنگی مشمول جریمه خواهد شد.

    در این چند ماه کارگرها هر روز کمتر شدند

    شیشه‌ها در قواره‌های مختلف کنار هم ردیف شده‌اند. هرکدام اندازه و شکلی دارند که بر‌اساس سفارش‌های مشتری گوشه‌ای از این کارگاه به دیوار تکیه داده شده‌اند. کارگاه خلوت است و هیچ دستگاه برشی روشن نیست. میز و بوفه‌های چوبی که شیشه‌ها باید داخل آن نصب شود، گوشه‌ای دیگر روی هم سوار شده‌اند و صاحب کارگاه که مردی میان‌سال است توضیح می‌دهد که کارشان چند ماهی می‌شود که راکد شده و این واژه را بارها در صحبت‌هایش تکرار می‌کند: «شاید بیش از 25 سال است کارگاه دارم و هیچ‌وقت وضعیتم مثل حالا نبوده. شش کارگرم به دو نفر رسیده و همه آنها از ایران رفتند. در دو ماه اخیر چهار نفرشان به افغانستان برگشتند. کارگرهایم کم شده و به همان اندازه هم کار کم شد. مشتری‌های من رنگ‌کار و نجارند، نیروی آنها هم در این مدت کم شده و وقتی کار آنها به مشکل خورد، مستقیم بر روی کار ما هم اثر گذاشت. الان بیشتر این کارگاه‌ها دنبال کارگر ایرانی‌اند اما نیرویی برای جذب نیست و من هم شرایطم مثل بقیه همکاران است. خیلی از مشتری‌های من از کارگاه‌هایی بود که افغانستانی‌ها آن را می‌گرداندند، ولی آنها یا کارگاه را جمع کردند و به افغانستان رفتند‌ یا در حال جمع‌کردن کارند. برای همین در این بازار خیلی ضرر کردیم. اثر این روزها به نظرم، تا دو ماه دیگر خود را نشان می‌دهد، وقتی که همین جنس‌ها در فروشگاه با قیمت نجومی به فروش برسد. در آن صورت واقعا فقط قشر خاصی می‌تواند این اجناس را بخرد.

     دو سال قبل در همین کارگاه ماهی چهار هزار متر شیشه خالی می‌کردیم، روی آن کار می‌کردیم و برای مشتری ارسال می‌کردیم که الان به هزار متر در ماه رسیده است. یعنی از اسفند ماه این عدد به زیر 15 تا 20 درصد کاهش پیدا کرده است. در این منطقه تعداد کارگاه‌های ایرانی که همین کارها را انجام دهند و ما با آنها کار کنیم، کم است. بیشتر آنها افغانستانی بودند که حالا تعداد آنها هم خیلی کم شده است. دیگر نجار افغانستانی وجود ندارد تا این کارها را تحویل ما دهد. این وضعیت از حالا به بعد قیمت نیروی کار را هم افزایش خواهد داد، چون بازار کمبود نیرو دارد. دیگر کسی زیر 30 تا 40 میلیون تومان کار نمی‌کند. مگر آنکه افغانستانی‌هایی که رفتند دوباره با مدرک قانونی وارد ایران شوند، کارگاه‌ها را راه بیندازند و مشغول کار شوند که این هم به زمان نیاز دارد. البته نیروهایی که به افغانستان رفتند هم می‌گفتند آن‌قدر سفارت شلوغ است که برای گرفتن پاسپورت و برگشت به ایران کسی جوابشان را نمی‌دهد».

    کارگرهای ماهری رفتند

    دیوارهای این کارگاه آهنگری با مجسمه‌های فلزی و آهنی تزیین شده است. علامت عزاداری با 12 تیغه به دیوار بزرگی تکیه داده شده که صاحب این کارگاه با ظرافت روی هر تیغه را طراحی کرده است. تمام دستگاه‌های کارگاه خاموش است و مرد با چهره‌ای در‌هم و کلافه از این روزهای کارش می‌گوید که عوامل مختلفی شرایط را برایش سخت‌تر کرده است: «20 سال است این کارگاه را دارم. الان بیشتر روزها در ساعت‌های طولانی برق منطقه می‌رود و این موضوع کاسبی‌ها را فلج کرده است. از طرف دیگر اخراج نیروهای افغانستانی هم همه چیز را بدتر کرده. ما کارگر رنگ‌کار خانمی داشتیم که رنگ کوره‌ای می‌زد و در همین چند هفته اخیر به افغانستان برگشت. ما فلج شدیم چون دیگر کسی نیست تا این کارها را انجام دهد. نیروی افغانستانی دیگری داشتم که هر کار می‌گفتم انجام می‌داد، در همین مدت، پنچ بار او را دستگیر کردند و الان از ترسش در باغی سمت دماوند مانده و بیرون نمی‌آید تا دوباره دستگیر نشود. این بنده خدا هم مدارک دارد ولی موقع دستگیری کسی کاری ندارد تو مدارک داری یا نه. الان اگر بگویم به کارگاه بیاید یا با هم برای نصب و تحویل وارد تهران شویم، ایست و بازرسی دوباره او را می‌گیرد. بنابراین دیگر نمی‌توان با این نیرو کار کرد. خوبی این نیروها این بود که هیچ‌کدام دزد نبودند و از این رو می‌شد به آنها اعتماد کرد. امیدوارم کم‌کم نیروی ایرانی جای آنها را پر کند. چون کار خوابیده، وقتی من کار ندارم یعنی بیش از صد شغل دیگر کار ندارد چون کار من وابسته به کار دیگران است».

    در بین صحبت‌هایش میله‌های بلندی را نشان می‌دهد که شاسی‌های اتاقک سیار است. توضیح می‌دهد که روز قبل خودش به‌تنهایی همه را اندازه زده و یکی‌یکی جوش داده است: «همه کارها را خودم به‌تنهایی انجام می‌دهم، ولی چند نیروی ماهر افغانستانی برای من کار می‌کردند که مهارت آنها را کمتر کسی دارد. امیدوارم به‌زودی جای آنها را افراد دیگر در بازار پر کنند».

    سفارش مشتری قبول نمی‌کنم، چون نیرو ندارم

    تکه‌های بزرگ و کوچک چوب همه جای این کارگاه دیده می‌شود. براده‌های قهوه‌ای چوب کامل روی زمین را پوشانده و تعدادی میز و ویترین‌هایی بدون رنگ کنار هم ردیف شده است. اینجا کارگاه نجاری است. صاحب آن مرد میان‌سال افغانستانی است که بیش از 30 سال در ایران کار کرده و به شکل قانونی کارگاه دارد. حالا بسیاری از همکارانش از ایران رفتند‌ یا در حال تحویل کارگاه و سفارش‌های مشتری هستند تا به افغانستان بروند. کاسبی او هم مانند دیگر کارگاه‌ها در یک وضعیت مشابه قرار گرفته است:

    «امسال چند سفارش کار به کارگاه‌های دیگر داده بودیم که هر کدام یا کارگاه را جمع کردند و رفتند یا در حال رفتن به افغانستان هستند. در همین کارگاه باید حداقل هشت نیرو کار کند ولی الان با دو نیرو کار می‌کنم. الان فقط کار می‌کنم تا بتوانم هزینه‌های جانبی کار مثل اجاره کارگاه را دربیاورم. تعدادی از نیروها به صورت خودمعرف از ایران رفتند و برخی دیگر زمان گرفتند تا در تاریخ مشخصی به افغانستان بروند. بسیاری از نیروها که در همین یک تا دو ماه اخیر سفارش قبول کرده بودند یا دستگیر شدند یا خودشان رفتند. الان یک نفر هفته قبل دستگیر شده و کارهایی که باید تحویل مشتری می‌داد همه مانده، از افغانستان با من تماس گرفت تا در کارگاه آنها را تکمیل کنم، به مشتری تحویل دهم و پولش را به افغانستان بفرستم. دو نفر دیگر هم در شرف رفتن هستند و وقت تکمیل سفارش را ندارند، آنها هم قرار است سفارش‌های نیمه‌کاره خود را به کارگاه من بیاورند تا تکمیل کنم. تا پانزدهم مرداد بیشتر آنها، مخصوصا کسانی که خانواده دارند باید از ایران بروند و کار همه آنها نیمه‌کاره مانده است». این مرد میان‌سال حرف‌هایش را ادامه می‌دهد: «چون من به صورت قانونی در ایران زندگی می‌کنم، اگر در پرداخت پول مشتری‌ها به مشکل بربخورم می‌توانم اقدامات قانونی انجام دهم ولی نیروهای افغانستانی که برگه آمایش ندارند، در این شرایط دستشان به جایی هم بند نیست. در حال حاضر قرار است چند نفر قول‌نامه‌های خود را به اسم من بزنند و بعد از ایران خارج شوند. به طور کل شرایط سخت است، در همین چند روز چون نیرو ندارم به خیلی از مشتری‌ها گفتم نمی‌رسم سفارش قبول کنم. می‌توان گفت که الان از صددرصد کارگاه با 20 درصد آن کار می‌کنیم».

    کارگاه خوابید

    تکه‌های برنز با طرح‌های مختلف روی میز کار کنار هم قرار گرفته، آن طرف هم میزهای بزرگ و کوچک که بعضی رنگ شده، دیده می‌شود. این کارگاه رنگ‌کاری در بخش‌های مختلف کار می‌کند که حالا به دلیل نبود نیرو کم‌کار شده است. صاحب آن جوانی است که در همین چند هفته اخیر چهار کارگر خود را از دست داده و آنها به افغانستان برگشتند: «در این چند ماه که بحث اخراج مهاجرها بیشتر شده کارگرهای ما ترسیدند، حتی آنهایی که مدارک قانونی هم دارند از ترس اینکه امکان دارد در خیابان دستگیر شوند به افغانستان رفتند. برای همین تعداد نیروهای ما کم شده، یک نفر مانده و ما در بحث کارگر به مشکل برخوردیم. الان خودم و نیرویی که کارت آمایش دارد با هم کار می‌کنیم. می‌توانم بگویم چرخه تولید ما خوابیده و برای خیلی از بخش‌ها دیگر نیرو نداریم. خودم در کارگاه فقط رنگ‌پاشی می‌کردم، الان همه کار می‌کنم، مثلا رنز می‌زنم. برای مونتاژکاری، برنزکاری، خال‌گیری و بتونه‌گیری نیرو داشتیم که همه رفتند. چهار بخش خالی شده. بقیه کارگاه‌ها هم شرایط‌شان شبیه به ما شده است. من در منطقه چند جا آگهی زدم و می‌دانم اصناف دیگر هم همین کار را کردند ولی کسی برای کار به ما زنگ نمی‌زند. در این چند روز که 15 آگهی به دیوار و بنرهای منطقه چسباندم فقط یک نفر تماس گرفت که آن هم مهاجر بود. واقعا کارگر نیست، برای من کارگر ایرانی و افغانستانی مهم نیست، اگر نیروی افغانستانی قانونی باشد، او را بیمه هم می‌کنم ولی شرایط این روزهای کار ما خوب نیست».

    غیر‌قابل دفاع

    کارشناسان و متخصص‌های حوزه مهاجرت باور دارند که بی‌برنامه‌گی در موضوع اخراج افغانستانی‌ها از ایران شوکی به جامعه و بازار کار وارد کرده است. هرچند که بسیاری از آنها به دلیل نداشتن مدارک قانونی با کمترین دستمزد کار می‌کردند، اما خیلی از آنها مهارت‌هایی داشتند که حذف یکباره آنها در این بازار خسارت‌هایی به بار آورده است. از طرف دیگر بسیاری هم سال‌ها به صورت قانونی در ایران کسب‌وکار داشتند که یا دستگیر شدند یا به خواست خودشان به افغانستان باز گشتند، ولی در پروسه بازگشت به نوعی با رفتارهای غیرانسانی روبه‌رو شدند که محمدرضا دهنوی، فعال اجتماعی آن را زیر پا گذاشتن کرامت انسانی می‌داند و برای «شرق» توضیح می‌دهد، آنها در این سال‌ها شخصیتی داشتند و بسیاری‌شان کارفرما یا ماهر در حوزه‌ای شده بودند که با چنین رفتارهایی روبه‌رو شدند: «ظاهرا هیچ طرح مدونی برای این اخراج‌ها وجود نداشته. صرفا تصمیم گرفته‌اند که مهاجران افغانستانی باید بروند؛ بدون آنکه به ملاحظات انسانی، اقتصادی، یا حتی امنیتی واقعی فکر شده باشد. نتیجه‌اش شده روندی غیرانسانی و از نظر ساختاری هم معیوب». او با تأکید بر اینکه حتی اگر پیش‌فرض‌هایی مثل نقش منفی مهاجران در اقتصاد یا امنیت کشور را بپذیریم، باز هم نحوه اجرای این طرح قابل دفاع نیست، می‌گوید: «این‌ افراد انسان هستند. گرفتن پول برای خروج و بعد رهاکردن‌شان در شرایط تحقیرآمیز، از بین بردن عزت‌ نفس انسانی‌شان است. مهاجران به چشم می‌بینند که هم‌وطنان‌شان در کشور همسایه با بی‌حرمتی روبه‌رو می‌شوند. این تجربه، هم برای کسانی که اخراج می‌شوند و هم برای کسانی که هنوز در ایران زندگی می‌کنند، یک زخم عمیق انسانی‌ است».

     به گفته دهنوی، یکی از خطرناک‌ترین تبعات این طرح، شکل‌گیری نوعی دشمنی عمیق است: «ما با این رفتار، داریم دشمن برای خودمان تولید می‌کنیم. وقتی کسی را تحقیر می‌کنی، وقتی با او نه به عنوان انسان، که به‌عنوان تهدید برخورد می‌کنی، او اگر هم امروز برود، در آینده علیه تو موضع خواهد گرفت. چه بخواهد به کشور خودش خدمت کند، چه بخواهد برایت کار کند؛ دیگر همراهی نخواهد کرد». دهنوی از مواجهه شخصی‌اش با جوانی ۲۰، ۲۵‌ساله می‌گوید؛ جوانی افغانستانی که سابقه منفی نداشته، اما اکنون به دلیل شرایط جدید مورد توهین و بی‌احترامی قرار گرفته است: «آدمی که شأن و شخصیتش زیر سؤال رفته، ممکن است به‌سادگی به سمت آسیب‌های اجتماعی برود؛ از اعتیاد گرفته تا بزهکاری. کانتکست فعلی این افراد را به خلاف سوق می‌دهد، بدون اینکه خودشان بخواهند. ما قبلا حضور افغانستانی‌ها را به‌عنوان مسئله اجتماعی نمی‌شناختیم، ولی الان با این رفتارها داریم تضاد میان ایرانی و افغانستانی را تبدیل به مسئله‌ای اجتماعی می‌کنیم».

    بخش مهمی از حرف‌های دهنوی به حوزه کار و تولید مربوط می‌شود. او از افغانستانی‌هایی می‌گوید که سال‌ها در مشاغل تولیدی فعالیت داشتند و حتی در برخی رشته‌ها تبدیل به نیروی کار ماهر شده بودند: «خیلی‌ از این افراد برای مهارتشان سال‌ها تلاش کردند، کارگاه زدند، یا در ساخت‌وساز، کشاورزی و دامداری نقش داشتند. حالا آنها را دستگیر می‌کنند، حتی اگر مدرک داشته باشند، با آنها رفتار تحقیرآمیز می‌شود. حتی کسانی که داوطلبانه رفتند، در شرایط فجیعی نگهداری شدند. چهار روز زیر آفتاب، بدون آب و غذا، بدون سرویس بهداشتی. خانواده‌هایی با کودک، نوزاد، یا سالمند که نگران‌کننده است».

    به گفته دهنوی، اخراج افغانستانی‌ها فقط مسئله مهاجران نیست. کارفرماهایی که حالا نیروی کاری ندارند، دچار فروپاشی روانی شده‌اند: «وقتی با صاحبان کارگاه صحبت می‌کنیم، می‌بینیم ناامیدی شدیدی دارند. خیلی‌ها کارگاه‌ها را جمع کردند، بعضی‌ها هم در آستانه تعطیلی هستند. صنایع کوچک در ایران ستون فقرات اقتصادند، ولی همین حالا، صرفا با اخراج مهاجران، ستون‌ها دارند یکی‌یکی فرو می‌ریزند». دهنوی بر اهمیت بررسی «عوارض جانبی» طرح‌های اجتماعی تأکید می‌کند. به ‌گفته او، در این مورد خاص، عوارض بسیار سنگین‌تر از هدف اعلامی است: «در تمام طرح‌های اجتماعی باید به پیامدها توجه کرد. اینجا پیامدها به‌شدت پررنگ‌تر از فایده‌ها هستند. فکر می‌کردیم مشکلی را حل می‌کنیم، ولی ناخواسته ده‌ها بحران اجتماعی، اقتصادی و روانی به‌ وجود آوردیم».

     محمدرضا دهنوی تأکید می‌کند که مواجهه ایران با مهاجران افغانستانی، فقط مسئله‌ای مهاجرتی نیست: «ما از افغانستانی‌ها گروهی فرودست ساختیم و این تمرینی خواهد شد برای فرودست ساختن دیگر گروه‌ها، بنابراین دیر یا زود این تمرین بر روی بقیه هم اجرا خواهد شد». او تنها راه برون‌رفت را در سیاستی انسانی و فراگیر می‌بیند: «ما راهی جز ادغام نداریم. این مرز ساختگی بین ایرانی و مهاجر باید برداشته شود. اگر همزیستی انسانی شکل نگیرد، بحران‌ها بزرگ‌تر خواهند شد. جنگ الزامی ندارد حتما با اسلحه باشد؛ رنج و تحقیر روزمره هم نوعی جنگ خواهد بود».

  • پول رهن مستاجران افغان‌های اخراجی باید پس داده‌ شود/ اجاره خانه‌های منطقه افغان‌نشین با قیمت پارسال

    پول رهن مستاجران افغان‌های اخراجی باید پس داده‌ شود/ اجاره خانه‌های منطقه افغان‌نشین با قیمت پارسال

    نایب رییس اتحادیه مشاوران املاک تهران گفت: با خروج جمعیت قابل توجهی از اتباع افغان، امروز با یک چالشی مواجه هستیم. اینکه این خروج زودتر از سررسید پایان قراردادهای اجاره مسکن بوده و از این رو بعضی از مالکان در باز پرداخت پول رهن اتباع افغان با مشکل مواجه شده‌اند. بنابراین، راه‌اندازی صندوق حراست از مدارک و سرمایه اتباع خارجی در بازار اجاره ضروری است.

    پول رهن مستاجران افغان‌های اخراجی باید پس داده‌ شود/ اجاره خانه‌های منطقه افغان‌نشین با قیمت پارسال

     

    به گزارش خبرآنلاین،داود بیگی‌نژاد  با اشاره به اثرگذاری خروج مهاجران افغان در بازار مسکن تهران، اظهار داشت: اتباع افغان در برخی از مناطق و اغلب زیر محور آزادی در املاک کلنگی سکونت داشته و دارند و در حال حاضر پس از خروج جمعیت قابل توجهی از افغان‌ها از کشور و تهران، عرضه واحدهای اجاره این مناطق در بازار مسکن افزایش پیدا کرده است و  افزایش عرضه هم در قیمت‌گذاری موثر خواهد بود. 

    ایلنا در خبری نوشت: وی ادامه داد: شاهد آن هستیم که قیمت اجاره مسکن در این مناطق امسال افزایش پیدا نکرد و مالکان واحدها را با همان قیمت‌های سال گذشته در بازار عرضه کرده‌اند و فایل‌هایی در بازار موجود شده که بدون در نظر گرفتن افزایش قیمت اجاره بهای امسال، با همان قیمت پارسال عرضه می‌شوند.  

    نایب رییس اتحادیه مشاوران املاک با اشاره به ضرورت ایجاد صندوق حراست از مدارک و صیانت از سرمایه رهن اتباع خارجی گفت: با خروج جمعیت قابل توجهی از اتباع افغان امروز با یک چالشی مواجه هستیم اینکه این خروج زودتر از سررسید پایان قراردادهای اجاره مسکن بوده و از این رو بعضی از مالکان در باز پرداخت پول رهن اتباع افغان با مشکل مواجه شده‌اند. بنابراین راه‌اندازی صندوق حراست از مدارک و سرمایه اتباع خارجی در بازار اجاره ضروری است. 

    بیگی‌نژاد با بیان اینکه باید مدارک و اسناد اتباع خارجی در رابطه با قراردادهای اجاره در صندوقی حراست شود تا در این شرایط حقی از آنها ضایع نشود، تاکید کرد: در این شرایط تکلیف پول رهن قرارداد اتباع افغان که بعضاً ۶ ماه و بیشتر از موعد سررسید قرارداد آنها باقی مانده چیست؟ افغان‌ها سال‌ها کنار ما زندگی کردند و نباید حقی از آنها ضایع شود و می‌توان با راه‌اندازی صندوقی، از مدارک مرتبط با قراردادهای اجاره آنها حفاظت و صیانت کرد تا حتی در صورت خروج آنها از کشور مالک بتواند پول و هزینه رهن را به آنها بازگرداند. متولی این صندوق هم می‌تواند وزارت امور خارجه باشد. 

    وی در پاسخ به این سوال که قانون در این شرایط چه می‌گوید و مالک آیا موظف از که زودتر از موعد قرارداد و پیش از خروج اتباع از کشور هزینه رهن را بازگرداند، اظهار داشت: قانون در این باره سکوت دارد اما به هر حال اقدام اخلاقی این است که پول رهن پس داده شود.

    نایب رییس اتحادیه مشاوران املاک تاکید کرد: در حال حاضر بخش قابل توجهی از افغان‌ها درگیر این موضوع شده‌اند و می‌تواند تبعات داشته باشد، در بازدیدی که گردنه تنباکو (منطقه ١۵ و جاده خاوران) داشتم مشاهده کردم که  تعداد زیادی از اتباع افغان ساکن در این منطقه، از کشور  خارج شده و  خانه‌ها خالی مانده و پول رهن این مهاجران باید پس داده شود.

  • در اردوگاه‌های مرزی ایران و افغانستان چه می‌گذرد؟ / راه پرغبار بازگشت

    در اردوگاه‌های مرزی ایران و افغانستان چه می‌گذرد؟ / راه پرغبار بازگشت

    فعالان و خیران حاضر در مناطق مرزی می‌گویند روزانه حدود ۷ تا ۱۰ هزار تبعه افغانستانی به اردوگاه‌های مرزی وارد می‌شوند 

     

    در اردوگاه‌های مرزی ایران و افغانستان چه می‌گذرد؟ / راه پرغبار بازگشت

     

     

     ازدحام جمعیت در اردوگاه‌های مرزی، به‌ویژه زیر آفتاب داغ «میلک»، «نیمروز»، «زاهدان» و «دوغارون» شرایط نامساعدی را برای اتباع افغانستانی به‌وجود آورده است؛ اتباعی که با اتوبوس‌هایی که دستور توقف در مسیر ندارند، از سراسر ایران به نقاط مرزی منتقل می‌شوند. در اردوگاه‌ها نه غذا توزیع می‌شود و نه آب. تصاویر منتشرشده از این کمپ‌ها بسیار تکان‌دهنده است.

    روزنامه پیام ما در گزارشی به قلم خبرنگارش “ستاره حجتی ” ، گسیل جمعیت غیر قابل پیش‌بینی اتباع به مناطق مرزی در شرق کشور، خیران به‌ویژه در سیستان‌وبلوچستان را بر آن داشت تا از رخداد فجایع انسانی یا آنچه کرامت هر آدمی را زیر سؤال می‌برد، جلوگیری کنند. براساس آمار فعالان حاضر در منطقه، تقریباً روزانه ۷ تا ۱۰ هزار تبعه افغانستانی به این اردوگاه‌ها وارد می‌شوند. سرویس بهداشتی به تعداد بسیار کمی موجود است و اجابت مزاج به‌دشواری انجام می‌شود. با وجود گرمای شرق و جنوب‌شرقی کشور هیچ امکانی برای استحمام وجود ندارد و فعالان می‌گویند بوی زهم، نامطبوع و کثیفی بیش‌ازحد سوله‌ها و اتاق‌ها، عملاً آنها را بی‌استفاده کرده و حتی در گرمای ۴۰ درجه، مردم را به محیط باز کشانده است. فعالان جهادی حاضر در اردوگاه الغدیر می‌گویند دولت تقریباً به اوضاع سامان داده است، اما در میلک، زهک، نیمروز و سایر نقاط مرزی شرایط همچنان آشفته است. گزارش‌های مردمی نیز می‌گوید بسیاری از اتباع به‌دلیل گردوغبار زیاد مسیر، با بیماری‌های چشمی و تنفسی به اردوگاه‌ها وارد می‌شوند.

    ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ بود؛ روزی که نه‌فقط منطقه بلکه تمام جهان می‌دید که طالبان شهر به ‌شهر وارد افغانستان می‌شود. با فتح هر شهر از سوی طالبان، فشار بر مرزهای ایران بیشتر می‌شد. براساس آمار رسمی از میان مهاجرانی که به کشور وارد شدند، کمترین تعداد به مهاجران قانونی اختصاص داشت. قاچاق‌برها از مرز‌ -حتی از بخش‌هایی که پیشتر دیوارکشی شده بود- پناهجویان همسایه را وارد کشور می‌کردند. ایران مانند تمام سال‌های جنگ افغانستان، نخستین مأمن همسایه بود. «حسن» فقط ۱۶ سال داشت وقتی با او گفت‌وگو می‌کردم. چند ساعت از ورودش به مرز ایران می‌گذشت. از قوم هزاره بود. گفته‌هایش به‌دقت در ذهنم مانده است: «اگر در خانه بمانیم، جانمان در خطر است؛ اگر از خانه برویم، همه ما را به چشم اضافی یا ترسو نگاه می‌کنند. اما ترسو نیستیم که اگر بودیم، به صحرا نمی‌زدیم. جان و جوانی آدمی عزیز است. می‌دانم روزی از همین راه که آمدم برمی‌گردم. من روی دو پای خودم آمدم. روی دو پای خودم هم برمی‌گردم.»

     

    در اردوگاه‌های مرزی ایران و افغانستان چه می‌گذرد؟ / راه پرغبار بازگشت

    ناگهان پایان

    حسن حالا باید بیست سال داشته باشد و اگر هنوز در ایران باشد، احتمالاً یکی از کسانی است که یا به افغانستان بازگشته است یا باید یکی از همین روزها به کشورش برگردد. زندگی عوض شده و چرخ روزگار شرایط ایران را هم دستخوش تغییرات زیادی کرده است. دولت گفته میهمانی تمام شده و باید به خانه برگردند. گزارش‌ها می‌گویند که حالا سره و ناسره از هم جدا نیست، تر و خشک با هم می‌سوزند؛ بسیاری که اوراق قانونی زندگی در ایران دارند نیز نامشان در میان اخراجی‎هاست. حسن اما یکی از آنها بود که از روز اول ناچار به ورود غیرقانونی به ایران شده بود. همه‌چیز را پشت سر گذاشته و آمده بود. حالا هم یک‌بار دیگر ایران را پشت سر می‌گذارد و به جایی برمی‌گردد که پیش‌تر خانه‌اش بود.

    در افغانستان هم مانند ایران، هیچ‌چیز مانند قبل نمانده است. طالبان چهارسال است که در ارگ ریاست‌جمهوری مستقر است و حکمرانی می‌کند؛ چهار سال سخت، نه‌فقط برای افغانستان که حتی برای ساکنان این‌سوی مرز. طالبان در تمام این چهارسال، آب را به روی ایران بست، خشکی هامون و سیستان را مضاعف کرد و با بلندپروازی‌های آبی‌اش، خراسان ایران تا آمودریا را تهدید به نابودی کرد. اما هنوز انگار چیزی در این میانه وجود دارد: «این‌سو و آن‌سوی مرز یکدیگر را برادر می‌خوانند.»

    براساس تصمیم دولت و با پایان جنگ تحمیلی دوازده‌روزه و تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران، حالا افغانستانی‌های پناهجو از مرزهای «میلک»، «زاهدان»، «هیرمند» و «نیمروز» در استان سیستان‌وبلوچستان، همچنین از «دوغارون» در خراسان‌رضوی، به کشور خودشان بازمی‌گردند. علاوه‌بر آنچه در روزهای اخیر در مورد نحوه شناسایی افرادی که باید به افغانستان استرداد شوند در گزارش‌های رسمی منتشرشده، تصاویر و فیلم‌های تکان‌دهنده‌ای از کمپ‌ها و مراکز اسکان موقت تا عبور از مرز نیز در فضای مجازی وجود دارد. تصاویری که انتقادات بسیاری از فعالان اجتماعی ایران را هم برانگیخت. موضوع اصلی انتقادات، به نحوه استرداد و عودت مهاجران برمی‌گردد. نبود امکانات اولیه، حتی آب و غذای کافی، در این ویدئوها مشهود است. گویا ازدحام جمعیت زیادی که البته تعدادشان نیز مشخص نیست، مدیریت را دشوارتر از پیش‌بینی‌های دولتی کرده است. در سیستان‌وبلوچستان، استانی که قرار است محل گذر بیشترین تعداد اتباع باشد، وضعیت نگران‌کننده اتباع اهالی و جامعه محلی، به‌ویژه جامعه اهل سنت، را به همیاری و کمک به دولت فراخواند.

    همه پای کار

    «فرشید عابدی»، روزنامه‌نگار و یکی از فعالان اجتماعی در منطقه سیستان، می‌گوید: «هم اهالی بلوچ و هم سیستانی‌ها، همه به کمک برادران و خواهران افغانستان آمدند تا در روزهای گردوغبار و داغ این منطقه، بازگشت اتباع برایشان آسان‌تر رقم بخورد، نه‌فقط مردم عادی بلکه دستگاه‌هایی مانند ستاد فرمان اجرایی ۱۰ماده‌ای امام خمینی(ره) و گروه‌های جهادی بسیاری در تلاش برای روند خدمات‌رسانی هستند.»

    «ملِک» اهل «زهک» است و یکی از کسانی است که در کار اطعام به اتباعی که تا عبور از مرز در این منطقه نگهداری می‌شوند، همکاری می‌کند. ملک می‌گوید اهالی افغانستان شاید برای مردم در سراسر ایران غریبه‌ای باشند که به کشور وارد شده‌اند، اما این‌سو و آن‌سوی مرز آنقدر با هم بستگی قومی و خویشی دارند که هرگز برای هم غریبه به‌حساب نیامدند: «دولت بستگان ما را مهاجر می‌خواند و مردم بسیاری در گوشه و کنار ایران به آنها به چشم غریبه یا مهمان ناخوانده نگاه می‌کنند. اما بسیاری از طوایف هم در سیستان و هم در بلوچستان با آنان قوم‌وخویش‌اند. از همدیگر زن و شوهر می‌گیرند و با هم وصلت می‌کنند. افغانستان هم در جنگ اول، در دوره مثلاً دموکراسی و هم پس از ورود طالبان، هیچ‌وقت وضع و حال درستی نداشت. اقتصاد آنجا از آنچه شما می‌بینید، بدتر است. فقط آمدن طالبان یا جنگ نیست که این مردم را آواره کرده است. افغانستان سال‌هاست که کشور امنی نیست. ما اگر کمک می‌کنیم، به برادران و خواهرانمان کمک می‌کنیم. منتی به سر کسی نیست.»‌

    ملک تعریف می‌‎کند که او فقط یک هماهنگ‌کننده است و پول سفره‌ها (وعده‌های غذایی که برای اتباع آماده می‌شود) را خیران می‌دهند: «بسیاری اینجا هستند که دستگیر شده و به این اردوگاه‌ها آورده‌ شده‌اند. بسیاری حق و حقوقشان از کار را هم تسویه نکرده‌اند، برخی برگه‌های خروجشان هم تأیید نشده است و باید چند روز در صف انتظار بمانند. البته دولت واقعاً دارد تلاش می‌کند که کار همه را به‌سرعت انجام دهد، اما جمعیت بسیار زیاد است. این افراد بعد از ورود به افغانستان هم باید در کمپ‌های اسکان موقت بمانند، این‌طور نیست که آن‌طرف، خانه و زندگی برایشان فراهم باشد. انصاف این بود که همه حق و حقوقشان را پرداخت و این بندگان خدا را رهسپار می‌کردند. حالا نیاز به کمک و همراهی دارند. ما می‌خواهیم مهمان را بدرقه کنیم، نه دشمن را. تأمین آب و یخ و غذا به مقدار کافی یکی از بزرگترین مشکلات است. هوا بسیار گرم است. ما از تعداد اتباع ورودی آمار دقیقی نداریم، هیچ اطلاع دقیقی از میزان نیازها هم نداریم. تأمین وسایل بهداشتی مورد نیاز زنان و کودکان هم کار دشواری است. زمان ماندگاری در این‌سوی مرز، از پیش‌بینی‌های دولت طولانی‌تر شده و همین اوضاع را آشفته کرده است.»

    کمبود سرویس بهداشتی

    به‌نظر می‌رسد آنچه ملک و دوستان خیرش در زهک انجام می‌دهند، در کمپ «الغدیر» زاهدان نیز در جریان است؛ یکی از بزرگترین مراکز برای ساماندهی اتباع یا بازگشت به افغانستان. تعداد دقیق اتباعی که روزانه به این اردوگاه وارد یا از آن خارج می‌شوند، مشخص نیست، اما اخبار رسمی نشان از سرکشی‌های مکرر مسئولان دولتی در سیستان‌وبلوچستان به این کمپ دارد. یکی از فعالان جهادی در کمپ الغدیر که نمی‌‌خواهد نامش در این گزارش بیاید و ما او را با نام مستعار «فیصل» می‌خوانیم، تعریف می‌کند که عروس برادرش هم اهل افغانستان است و با وجود اوراق رسمی ازدواج و قید نام فرزندان با شناسنامه ایرانی در شناسنامه مادر، فقط با وساطت چند مقام مذهبی، امکان اقامت عروس برادر در ایران فراهم شد؛ اما تمام اعضای فامیل عروس برادرش باید ایران را ترک کنند، با اینکه در زاهدان کار و زندگی آبرومندی داشتند.

     او می‌گوید: «هیچ‌کس نمی‌داند اتباع وقتی از ایران بروند چه سرنوشتی در انتظارشان است. بسیاری از افرادی که عودت داده شده‌اند، سال‌هاست در ایران زندگی می‌کنند. اتفاقاً در ایران خدمت هم کرده‌اند. کار و زندگی داشته‌اند و این‌طور نبوده که بار اضافی بر دوش کشور باشند، اما حالا باید ایران را ترک کنند. اردوگاه الغدیر حالا دیگر کاملاً سروسامان دارد. روزهای نخست یکباره خیلی شلوغ شد؛ چون حدود هفت هزار افغانستانی شبانه‌روز به این اردوگاه وارد می‌شد و ظرفیت رد مرز آن حدود ۵۰۰ نفر است. اما حالا همه‌چیز مرتب است. البته مشکل سرویس بهداشتی همچنان وجود دارد. صف‌های طولانی برای اجابت مزاج تشکیل می‌شود و حمام وجود ندارد. با وجود نصب سرویس‌های بهداشتی، اما در این گرمای هوا، مشکل چند برابر شده‌است. از دیدگاه من، نبود آب گوارا و قابل‌نوشیدن، کمبود سرویس بهداشتی و همچنین نظافت این سرویس‌ها، از مشکلات بسیار مهم است. دقت کنید که مشکلات بهداشتی و نظافت در هوای گرم بسیار بیشتر و شدیدتر می‌شود.»

    «مهدی رستگارنیا» نیز از نیروهای مردمی است که در اردوگاه الغدیر خدمت می‌کند. او نیز مانند فیصل می‌گوید حالا شرایط بسیار بهتر شده‌ است و دولت در این منطقه از عهده نظم‌دهی به امور برمی‌آید، با اینکه تعداد بسیار زیادی از اتباع روزانه به این اردوگاه وارد می‌شوند. «چند روز اول هجمه یکباره و بسیار زیادی داشتیم. به‌طور میانگین حدود ۷ تا ۱۰ هزار نفر به این اردوگاه وارد شدند، درحالی‌که اینجا اصلاً چنین ظرفیتی ندارد. البته بسیاری هم به کمپ قدیمی نیمروز منتقل شدند تا کارهایشان انجام شود و رد مرز شوند. من دولتی نیستم، اما می‌خواهم جانب انصاف را بگیرم. مشکل از ظرفیت این اردوگاه بود. الان الحمدلله کار دارد به‌خوبی انجام می‌شود.»

    در روایت «صفیه نورا»، یکی دیگر از کسانی که در مرز «میلک» در حال کمک به افرادی است که باید رد مرز شوند، از آرامشی مانند آنچه می‌گویند در اردوگاه الغدیر در جریان است، خبری نیست. صفیه می‌گوید: «مشکل اصلی در این است که این کمپ‌ها یا اردوگاه‌ها نهایتاً برای عبور روزانه ۷۰۰ تا هزار نفر از مرز تعبیه شده‌اند، اما در حال حاضر چندین برابر این ظرفیت، اتباع به اردوگاه‌ها در همه نقاط مرزی وارد می‌شوند. این افراد دو گروه هستند؛ افرادی که کارهای انگشت‌نگاری و عبورشان از مرز انجام شده است و افرادی که باید ۲۴ تا ۴۸ ساعت یا بیشتر در اردوگاه بمانند تا کارهایشان انجام شود.»

    او ادامه می‌دهد: «مسئله بسیار مهم دیگر این است که همه اتباع با اتوبوس جابه‌جا می‌شوند. اتوبوس‌هایی که تا مقصد اجازه توقف برای آب یا غذا ندارند و فکر می‌کنم فقط در مکان مشخصی اجازه توقف برای سرویس بهداشتی دارند. بنابراین، تقریباً تمام افراد وقتی وارد اردوگاه‌ها می‌شوند، به آب و غذا نیاز دارند. هوا به‌شدت گرم است و ما دقیقاً وسط بادهای ۱۲۰روزه هستیم. اینجا هشت تا ۱۰ مه‌پاش کار می‌کند، اما اصلاً جوابگو نیست. به‌خاطر حجم گردوخاک بسیار زیاد، اتباعی که به مرز رسیده‌اند یا مشکل تنفس پیدا کرده‌اند یا مشکل چشم.»

    مشکلات ساماندهی اتباع به همین خلاصه نمی‌شود؛ آب، در گرمای تیرماه سیستان‌وبلوچستان به‌خودی‌خود یک چالش است: «ما بیشتر از آب، از یخ استفاده می‌کنیم. واقعاً جامعه اهل سنت دارد همه‌جوره حمایت می‌کند. خیران تانکرهای یخ می‌آورند. اما در گرمای هوا یخ‌ها آنقدر زود آب و آب به‌سرعت داغ می‌شود که باز هم قابل‌نوشیدن نیست.»

    او ادامه می‌دهد: «اردوگاه اصلاً غذادهی نداشته است؛ نه آب، نه غذا. همه آب و غذای توزیع‌شده را مردم و خیران تهیه کرده‌اند. ما هشت روز است در منطقه مستقر هستیم، اما نمی‌دانیم که توان مالی ما تا چند روز دیگر اجازه استقرار می‌دهد. مجموعه ما روزانه حدود یک‌هزار و ۳۰۰ غذا در روز در اردوگاه توزیع کردیم. گروه‌های مردمی و جهادی دیگری هم هستند که تقریباً همین مقدار، کمی بیشتر یا کمی کمتر، غذا توزیع کرده‌اند.»

    در ازدحام جمعیت نخستین چیزی که زیر سؤال می‌رود و از استاندارد‌ آن کاسته می‌شود، بهداشت عمومی است. صفیه می‌گوید: «اینجا دوش حمام وجود ندارد. تعداد سرویس‌های بهداشتی کم بود. خیران چند کانکس سرویس بهداشتی کار گذاشتند، اما دوش نیست. تعداد قابل‌توجهی از افرادی مستقر در اینجا، از خانواده‌های متوسط رو به بالا هستند و حالا علاوه‌بر فشار بهداشتی، به‌خاطر این آشفتگی در وضعیت روحی بدی هم قرار گرفته‌اند. استحمام مطلقاً وجود ندارد. سالن‌ها و اتاق‌ها بوی بسیار بدی گرفته‌اند و عملاً خالی ‌شده‌اند. یعنی مردم به‌دلیل بوی بسیار بدی که موکت‌ها و اتاق‌ها پیدا کرده‌اند، به هوای بسیار گرم بیرون پناه آورده‌اند. به‌نظر می‌رسد جمعیت بسیار بالا هم امکان رسیدگی سریع‌تر به امور اتباع را نمی‌دهد.»

    از آنچه صفیه تعریف می‌کند، باز هم یادم به حسن و چیزهایی که از مسیر آمدن تعریف می‌کرد، می‌افتد. مسیر مهاجرت چه در رفتن و چه بازآمدن، برای افغانستانی‌ها آسان نیست. حسن از جلای وطن با پای پیاده و «درشتی‌های راه» و «ریگ هامون» می‌گفت که به امید فردایی بهتر از آنچه در وطن می‌توانست داشته باشد، طی می‌کرد. حالا بعد از چند سال شاید حسن هم در میان همین آدم‌هاست: تشنه، حمام‌نکرده،  زیر آفتاب داغ و غبار بادهای موسمی با نفسی بریده، یا سوار بر اتوبوسی که قرار است فقط یک‌بار برای اجابت مزاج توقف کند. کسی چه می‌داند پای حسن این‌بار چگونه از مرز عبور می‌کند. 

  • وزارت کشور: برگه‌های سرشماری اتباع خارجی دیگر اعتبار ندارد

    وزارت کشور: برگه‌های سرشماری اتباع خارجی دیگر اعتبار ندارد

    مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور یادآور شده است که در صورت طرد افراد، تبعه طرد شده منع خدمات کنسولی خواهد شد و از ورود قانونی به کشور در آینده جلوگیری به عمل خواهد آمد.

    وزارت کشور: برگه‌های سرشماری اتباع خارجی دیگر اعتبار ندارد

     

    مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که برگه‌های سرشماری اتباع و مهاجرین خارجی اعتبار ندارد.

    به گزارش ایسنا، در اطلاعیه مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور آمده است: «به اطلاع کلیه اتباع و مهاجرین خارجی دارای برگه سرشماری می‌رساند، برگه‌های مذکور صرفاً تا تاریخ ۱۴۰۳.۱۲.۳۰ دارای اعتبار بوده و با توجه به اجرای طرح تعیین تکلیف، از درجه اعتبار ساقط و هیچ گونه خدماتی به دارندگان برگه‌های مذکور تعلق نمی‌گیرد.»

    در این اطلاعیه تأکید شده است: « این گروه از اتباع می بایست به صورت خود معرف از کشور خارج شوند و در غیر این صورت دستگیر و از کشور طرد خواهند شد».

    مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور در پایان یادآور شده است که در صورت طرد افراد، تبعه طرد شده منع خدمات کنسولی خواهد شد و از ورود قانونی به کشور در آینده جلوگیری به عمل خواهد آمد.

  • تسنیم: موارد بدرفتاری مهاجرین افغان یا اخراج افراد دارای مدارک معتبر، بسیار ناچیز است

    تسنیم: موارد بدرفتاری مهاجرین افغان یا اخراج افراد دارای مدارک معتبر، بسیار ناچیز است

    نتایج حاکی است که موارد واقعی بدرفتاری یا اخراج افراد دارای مدارک معتبر، بسیار ناچیز است. آمارها نشان می‌دهد نسبت بدرفتاری به مهاجران بین یک در هزار تا دو هزار نفر و در سفید سنگ حدود یک در ۶۰۰ نفر است.

    تسنیم: موارد بدرفتاری مهاجرین افغان یا اخراج افراد دارای مدارک معتبر، بسیار ناچیز است

    تسنیم نتایج بررسی میدانی اش را درباره ادعاهای اخراج با مدارک قانونی و بدرفتاری با مهاجرین افغان منتشر کرد

    به گزارش عصر ایران ؛ خبرگزاری تسنیم در گزارشی اختصاصی نوشت: در پی گزارش‌هایی درباره بدرفتاری و اخراج مهاجرین افغان دارای مدارک قانونی، خبرنگار تسنیم با بررسی میدانی از اردوگاه سفید سنگ و مرز دوغارون، به جمع‌آوری اطلاعات و مصاحبه با مهاجران و مقامات دو کشور پرداخت.

    نتایج حاکی است که موارد واقعی بدرفتاری یا اخراج افراد دارای مدارک معتبر، بسیار ناچیز است. آمارها نشان می‌دهد نسبت بدرفتاری به مهاجران بین یک در هزار تا دو هزار نفر و در سفید سنگ حدود یک در ۶۰۰ نفر است.

    فقط یک نفر از مصاحبه‌شوندگان اعلام کرده دچار بدرفتاری یا اخراج شده است. این امر نشان می‌دهد که در این زمینه بزرگنمایی رسانه‌ای وجود دارد و چنین ادعاهایی به فضای همدلی ملت‌های ایران و افغانستان لطمه می‌زند.

    مقامات ایرانی و افغانستانی نیز در بازدیدهای مشترک از مرز و اردوگاه، بر حفظ فضای مثبت و همکاری دو کشور تأکید و خواستار پرهیز از بزرگنمایی و اخبار نادرست شدند.

     

  • بلاتکلیفی جمعی در برابر اقدام قانونی دولت؛ بالاخره اتباع افغانستانی بمانند، یا اخراج شوند؟

    بلاتکلیفی جمعی در برابر اقدام قانونی دولت؛ بالاخره اتباع افغانستانی بمانند، یا اخراج شوند؟

    اخراج سریع همه افغان‌های غیر قانونی و مشخص شدن تکلیف آنهایی که قانونی در این کشور زندگی می‌کنند، بسیار ضرورت دارد. خیلی از این افراد اقامت و کارت آمایش را در یک استان دیگر گرفته اند و اکنون در استان دیگری سکونت دارند. خیلی‌هایشان محل سکونت مشخصی ندارند. در کجای دنیا به اتباع بیگانه اجازه می‌دهند آزادانه و بدون رهگیری هرکجا که دلشان می خواهند بروند؟

    پایگاه خبری رسا نشر- مگر تا همین یک ماه پیش از جنگ، همین شماها ملت شریف ایران خواستار اخراج افغان ها از کشور نبودید؟ شماها نبودید که از افزایش بی رویه و قارچ‌گونه‌شان در شهرهایتان شکایت داشتید؟ از شلوغی صف نان، از گرانی و کمبود مسکن به واسطه شراکت شیطانی صاحبخانه‌ها و املاکی‌ها در اجاره خانه به اتباع گلایه نمی‌کردید؟ از نوع فرهنگ شهرنشینی، از زاد‌ و‌ ولد بدون کنتورشان، از تفاوت‌های فرهنگی و … . مگر شما نبودید که به دولت فشار می‌آوردید چرا افغانستانی‌ها را بیرون نمی‌کنید؟ پس چه شد؟ به خاطر نوید محمدزاده پشیمان شدید؟ یا چون مخالفت با اخراجشان را یک شبه وایرال کردند، جو فضای مجازی شما را گرفت؟

    بلاتکلیفی جمعی در برابر اقدام قانونی دولت؛ بالاخره اتباع افغانستانی بمانند، یا اخراج شوند؟

    متاسفانه نبود مرجعیت رسانه‌ای، ملی نبودن صدا و سیما و عدم پرداختن به نیازهای عمومی جامعه، از دست رفتن مقبولیت چهره‌های سرشناس به سبب گیر افتادن در بازی‌های سیاسی،  فیلترینگ‌شبکه های اجتماعی و سکوت اجباری رسانه‌های مستقل باعث شده تا ایرانیان داخل کشور، نادانسته تلویزیون‌ها، کانال‌ها و صفحات بی‌هویت را دنبال و به آنها اعتماد کنند. و این کانالها به راحتی در ذهن اکثریت آدمهای معمولی جامعه اثر می‌گذارند و آنها را به هر سو که می‌خواهند می‌کشانند. در رابطه با موج مخالفت اخراج اتباع و مهاجران غیر‌قانونی هم، متاسفانه باز عده‌ ای ساده لوح آلت دست آنان شدند.

    اخراج اتباع افغانستانی که با روی کارآمدن دولت طالبان و در سالهای 401 تا 403 به طور غیرقانونی و با اهمال دولت سیزدهم وارد کشور شده‌اند در همان ابتدای تشکیل دولت پزشکیان در برنامه وزارت کشور بود و با کمک بی‌شائبه نیروی انتظامی تا آخر سال حدود 2 میلیون افغان غیرقانونی از کشور اخراج شدند. متاسفانه هیچ آمار رسمی از تعداد اتباع افغانستانی مقیم در ایران وجود ندارد. اما اگر اخراج این 2 میلیون نفر در عمل رخ داده باشد، تنها با یک گشت و گذار در سطح استان تهران می توان فهمید که فقط یک مشت از این خروار برداشته شده و تعداد اخراج شدگان آنچنان به چشم نمی‌آید.

    جنگ که شد، مشخص شد که تعدادی اتباع بیگانه در جنایت‌های موساد و کمک به ارتش اسرائیل برای شناسایی اهداف، ترور و تخریب نقش داشته‌اند. با دستگیری هایی که در اواسط جنگ رخ داد نهادهای امنیتی متوجه شدند که موضوع به یک یا دو نفر که لیزر بیاندازند و لوکشین بفرستند ختم نمی‌شود. با پیگیری‌های نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و انجام عملیات‌‌های گسترده، کارگاههای ساخت پهپاد و نفرات بسیاری در سرتاسر کشور شناسایی و دستگیر شدند.

    سوای این موضوع و نقش برخی از اتباع در همکاری با اسرائیل، اکنون شرایط کشور با وجود آتش‌بس به گونه‌ای نیست که بتوان از این تعداد افراد بیگانه حتی اگر فارسی‌زبان، مسلمان و شیعه هم که باشند پذیرایی کرد. موضوع جنگ شوخی بردار نیست. امنیت شهروندان ایرانی از هر چیز دیگری مهم‌تر است. در بهبوهه مشکلات سیاسی، اقتصادی و تحریم‌ها، ما دیگر نمی‌توانیم و نباید که اجازه دهیم میلیون‌ها غریبه بی‌نام و نشان، در شهرها و کنار همشهریانمان سکونت و تردد کنند. عقلانیت این را می‌گوید. استراتژی درست همین است که دولت و وزارت کشور پبش گرفته اند. اخراج سریع همه افغان‌های غیر‌قانونی و مشخص شدن تکلیف آنهایی که قانونی در این کشور زندگی می‌کنند، بسیار ضرورت دارد. خیلی از این افراد اقامت و کارت آمایش را در یک استان دیگر گرفته اند و اکنون در استان دیگری سکونت دارند. خیلی هایشان محل سکونت مشخصی ندارند. در کجای دنیا به اتباع بیگانه اجازه می‌دهند آزادانه و بدون رهگیری هرکجا که دلشان می‌خواهند بروند؟

    این یک قانون است. فریب شبکه‌های معاند را نخورید. بازیچه دست افراد غرض‌ورز نشوید. اتباع بیگانه که غیرقانونی وارد کشور شده اند، مجرم هستند. باید طبق قانون با آنها برخورد شود، حال اینکه جمهوری اسلامی با عطوفت و رأفت به جای جریمه، محاکمه و زندانی کردن این افراد، آنها را تا مرز مشایعت می‌کند، شایسته گلایه و انتقاد نیست. بله. حتماً باید کرامت انسانی آنان حفظ شود. حتماً باید تا آخرین دقیقه‌ای که در داخل مرز ایران هستند به آنها رسیدگی شود. این یک اقدام فورس بود که بدون تأمل باید همین روزها صورت می‌گرفت. و حتماً در این شرایط ممکن است تخلفاتی هم صورت بگیرد. ممکن است مشکلاتی هم برای این افراد به وجود بیاید. وقتی غیرقانونی وارد خاک کشور بیگانه می‌شدند، باید فکر این روزها را هم می‌کردند! از دولت سیزدهم کسی را نمی‌شود گیر آورد و پاسخگو کرد که چرا مرز کشور را به روی افرادی باز کردند که عده‌ایشان نمک خوردند و نمکدان شکستند؟ دیدید که اکثر دستگیر‌شدگان اتباعی بودند که کمتر از 2-3 سال قبل به ایران وارد شده‌اند!

    در رابطه با ماجرای پدر فرشته حسینی بازیگر و هنرمند ارزشمند سینما هم باید گفت بله، صورت خوشی نداشت و من هم ناراحت شدم. اما از آنجایی که خدمت سربازی را در کلانتری گذارنده‌ام به خوبی می‌دانم که این یک اقدام معمول است. چیز تازه‌ای نبود. اتباع را می‌گیرند، سوابق و هویتشان را بررسی می‌کنند، اگر مجوز قانونی اقامت داشته باشند، رهایشان می‌کنند. به عقیده من هرکسی که پدر خانم نوید محمد زاده را برای مشخص شدن وضعیتش به کلانتری هدایت کرده، وظیفه قانونی‌اش را انجام داده و تازه باید از او تشکر هم کرد. رفتار این بازیگر بسیار نسنجیده بود و شاید متصور بود که پدرخانمش هم می‌تواند مانند خودش تافته جدابافته‌ای از جامعه باشد. نه خیر عزیز! پدر همسر شما و همسر شما که هیچ، حتی خود شما و خانواده‌تان هم در مقابل 90 میلیون ایرانی دیگر، هیچ امتیاز و اعتبار بیشتری در برابر قانون ندارید. همه با هم برابریم! همانطور که گفتم این یک اقدام مرسوم در پلیس است. متاسفانه هنرمندان دیگری هم نادانسته و من باب رفاقت با آقای بازیگر، با گذاشتن استوری حمایتی، قانون را زیر سوال بردند. من جای نوید محمدزاده و دیگر همکارانش بودم به جای اعتراض تازه تشکر هم می کردم که پلیس دارد به وظیفه اش عمل می کند.

    بلاتکلیفی جمعی در برابر اقدام قانونی دولت؛ بالاخره اتباع افغانستانی بمانند، یا اخراج شوند؟

    بله، باید با اتباع با احترام برخورد کرد. بله، باید با یک شرایط بهتر مقدمات خروجشان را فراهم کرد. بله، صاحبخانه ها باید پول پیش آنها را پس بدهند. بله، هرچه شما می گویید درست است. ولی! بگذارید خیالتان را راحت کنم. با وجود تمام تلاش‌های پلیس و نهادهای مربوطه و اذیت و آزاری که برای گرفتن و دیپورت همین تعداد اتباع غیر‌قانونی که برخی از آنان نه احترامی برای قانون ایران و شهروندانش قائلند. و نه مانند نسل قدیمی مهاجران افغان تعصب و تعهدی به کشور میزبان دارند، و از قضا نه اهل کسب و کارند و بدتر از همه به دلیل نداشتن تعهد قلبی و قانونی و عدم سکونت در محل مشخص، بیشترین تخلفات، جنایات، تعدی و تعرض به نوامیس، مزاحمت، استعمال و فروش مواد مخدر و چیزی که به تازگی شاهدش بودیم خیانت به کشور میزبان و همکاری با دشمنان و اقدامات خرابکارانه را در بین این قشر شاهد هستیم؛ بیشتر از نیمی از این افراد به محض اخراج، بلافاصله و در کمتر از یک هفته با کمک یک عده افراد سودجو دوباره به صورت قاچاقی وارد کشور می‌شوند. این چرخه ادامه‌دار است. پلیس می‌گیرد و اخراج می‌کند، این افراد دوباره از هر طریقی شده ورود پیدا می‌کنند.

    حقیقتاً نمی شود همه را اقناع کرد، مخصوصاً آن عده که از سر لجاجت با حکومت، بازیچه وطن‌فروشان شده‌اند. ساده لوحانی که درک نکردند و از خودشان نمی پرسند چرا باید حکومت کشور من به کسانی که غیرقانونی وارد شده‌اند  و امنیت را به مخاطره می‌اندازند، بیش از این اجازه ماندن بدهد؟ مگر همانهایی که در آنطرف آب و در کشورهای اروپایی نشسته‌اند و برای ما نسخه می‌پیچند، کشور محل اقامتشان به مهاجرین غیرقانونی اجازه ورود می‌دهد؟ بروید کمی جستجو کنید و ببینید که چه بلایی بر سر مهاجران می‌آورند. آنها را در کمپ‌های اقامت اجباری در محیط های کثیف و بدترین شرایط زندگی اسکان می‌دهند. به ضروری‌ترین امکانات زندگی دسترسی ندارند. حق دسترسی به پزشک ندارند. و پس از مدتی اخراجشان می‌کنند. یک هزارم رفتاری که با مهاجرین غیرمجاز در کشورهای دیگر می شود، در جمهوری اسلامی با اتباع قاچاقی نکرده‌اند. اتباع در کشور ما آزادانه کار کردند و هرکجا که خواستند سکونت گزیدند. ما با قدیمی‌هایشان دوست، هم‌بازی، همکلاسی، همکار و حتی فامیل شده‌ایم. کودکان بسیاری به واسطه ازدواج ایرانیان با اتباع افغانستان به دنیا آمده اند. این خود نشان از یک همزیستی مسالمت‌آمیز و محترمانه نمی‌دهد؟

    اما میهمانی تمام شد؛ اکنون وقت رفتن است. دوست عزیز! فریب اینترنشنال را نخور! آنها نگران شأن انسان‌ها نیستند. آنها به دنبال دغدغه صاحبشان و به عنوان کارفرما نگران از دست رفتن سرمایه کارشان برای ترور و نا‌امنی در داخل خاک ایرانند. کارفرما نگران کارگرانش شده، نگران میلیون‌ها دلار هزینه برای آوردن آنها به تهران و استفاده در زمان مناسب بعدی. اینها اگر دلشان برای افغانستان و مردمانش می سوخت که پس از برقراری یک حکومت مردمی، دوباره کشور را به دست طالبان نمی‌دادند! آمریکایی‌ها میلیاردها دلار هزینه کردند، کلی کشته دادند که طالبان را بیرون کنند. که چه بشود؟ چندسال بعد دو دستی افغانستان را تقدیم طالب جماعت کنند؟ اگر آخرش این بود، پس چرا وارد جنگ شدند؟

    افغانستان مظلوم است، مردمانش مظلوم‌تر و شریف‌تر. رُک و بدون تعارف اما افغان‌های تازه‌وارد را میهمانان ناخوانده می‌دانم. علاقه‌ای به حضورشان در خاک کشورم ندارم. همانگونه که گفتم نسل جدید اتباع وارداتی، نه در رفتار و نه در کردار هیج شباهتی به هم‎میهنان افغانی‌ام که بیشتر از 30-40 سال است در کنار ما زندگی می‌کنند ندارند. این موضوع را خود این عزیزان نیز تائید می‌کنند. اتفاقاً اتباع قدیمی هم از حضور این افراد گلایه دارند و آسیب زیادی دیده‌اند. هرچه در این سال‌ها این انسانهای زحمت‌کش و تلاشگر آبرو و عزت جمع کردند، این عده افراد بی هویت یک شبه بر بادش دادند. آنها به صراحت اعلام می‌کنند که مهاجرین غیرقانونی 3 سال اخیر وارد ایران شدند، انسان‌های صادق و متعهدی نیستند. بنابراین، پیرو تمام موارد فوق و ضرورت ایجاد شده در کشور، کاملاً از اخراجشان حمایت می‌کنم. اما خروج اتباع افغانستانی باید با برنامه‌ریزی درست، نظارت بیشتر، محترمانه و در شأن آنان صورت پذیرد. ما هرگز برای افغانستانی‌ها میزبانان بدی نبودیم و انشالله هنگام بدرقه هم محترمانه روانه شهر و دیارشان خواهیم کرد.

    مهدی سوری

  • نظر بابک زنجانی در رابطه با خروج افغانستانی ها از ایران/ عکس

    نظر بابک زنجانی در رابطه با خروج افغانستانی ها از ایران/ عکس

    بابک زنجانی در رابطه با خروج افغانستانی ها از ایران توییت متفاوتی را منتشر کرد.

    نظر بابک زنجانی در رابطه با خروج افغانستانی ها از ایران/ عکس

    نظر بابک زنجانی در رابطه با خروج افغانستانی ها از ایران/ عکس

     

  • نایب رئیس اول اتحادیه املاک: خروج اتباع افغانستانی، قیمت مسکن در تهران را کاهش داد

    نایب رئیس اول اتحادیه املاک: خروج اتباع افغانستانی، قیمت مسکن در تهران را کاهش داد

    مشاهدات میدانی نشان می‌دهد که با شدت گرفتن خروج اتباع، عرضه مسکن در بخش املاک کلنگی به‌ویژه در مناطق پایین‌شهر افزایش یافته است.

    نایب رئیس اول اتحادیه املاک: خروج اتباع افغانستانی، قیمت مسکن در تهران را کاهش داد

    داوود بیگی‌نژاد نایب رئیس اول اتحادیه املاک در گفتگویی با اشاره به وضعیت کنونی بازار مسکن، اظهار کرد: در ماه اخیر، اگرچه آمار رسمی در دست نیست، اما مشاهدات میدانی نشان می‌دهد که با شدت گرفتن خروج اتباع از کشور، عرضه مسکن در بخش املاک کلنگی به‌ویژه در مناطق پایین‌شهر افزایش یافته است.

    وی با اشاره به ممنوعیت جدید در خصوص عدم انعقاد قرارداد اجاره با اتباع غیرمجاز، افزود: تاکنون هیچ سامانه‌ای برای ثبت قراردادهای اجاره اتباع در دو درگاه رسمی «کاتب» و «خودنویس» تعریف نشده است و متأسفانه این افراد در عمل، هیچ قرارداد رسمی‌ای نداشته‌اند.

    بیگی‌نژاد ادامه داد: اتباع خارجی اصولاً امکان مالکیت نداشتند، مگر در قالب شرکت‌ها، و در حوزه اجاره نیز امکان ثبت قرارداد نداشتند. به همین دلیل، نه تعداد آنان در کشور مشخص است، نه محل دقیق سکونت‌شان، و نه آمار روشنی از میزان قراردادهای موجود با آن‌ها در دسترس است. در حال حاضر بسیاری از املاکی که پیش‌تر در اختیار اتباع بوده، اکنون با قیمت‌هایی معادل سال گذشته عرضه می‌شوند که همین امر موجب کاهش نرخ اجاره در این بخش شده است.

    نایب رئیس اول اتحادیه املاک بیان کرد: این کاهش قیمت تنها در حوزه املاک کلنگی مشهود است و در بخش آپارتمان‌ها، قیمت‌ها نسبت به سال گذشته افزایش یافته، هرچند حجم معاملات همچنان راکد است.

    بیگی‌نژاد تأکید کرد: همچنین به دلیل نداشتن دسترسی بانکی و محدودیت در انجام تراکنش‌های مالی، چگونگی جابه‌جایی پول بین اتباع و مالکان نیز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. نکته اساسی اینجاست که در صورت خروج گسترده این افراد از کشور، بازار مسکن در حوزه اجاره‌بها با تأثیر چشمگیری مواجه خواهد شد، زیرا عرضه فایل افزایش می‌یابد. تجربه جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نیز نشان داد که با خروج اتباع از برخی مناطق، تعداد زیادی از فایل‌های ملکی قدیمی یا کلنگی وارد بازار شد که یا با قیمت سال قبل عرضه می‌شد یا حتی ارزان‌تر.

    بیگی‌نژاد در پایان تأکید کرد: اطلاعات شفافی از قراردادها، محل سکونت و وضعیت معیشتی این افراد در دست نیست، در حالی که واقعیت این است که اتباع شب‌ها در گوشه‌ای از این کشور سکونت دارند، اما ما نه از مکان آن‌ها مطلعیم و نه از نحوه و میزان قراردادهای‌شان با مالکان ایرانی.