برچسب: اخبار موسیقی

  • کلاهبردای شهیار قنبری از یک خواننده زن ایرانی!

    کلاهبردای شهیار قنبری از یک خواننده زن ایرانی!

    یک خواننده زن جوان ایرانی در اروپا با انتشار یک ویدیو اعلام کرد که شهیار قنبری ، خواننده و ترانه سرای مشهور قدیمی بابت سرودن یک ترانه از او دو هزار یورو پول گرفته و پس از دو سال و نیم کار را تحویل نداده است!

    کلاهبردای شهیار قنبری از یک خواننده زن ایرانی!

     

    به گزارش رسا نشر- سَمان، خواننده جوان ایرانی که در اروپا سکونت دارد با انتشار یک ویدیو، از کلاهبرداری شهیار قنبری خواننده و ترانه سرای معروف ایرانی پرده برداشت. بنا بر اظهارات این خانم، حدود دو سال و نیم پیش پس ارتباط گیری با شهیار قنبری از وی میخواهد که برای او ترانه ای بسراید. این شاعر هم با اذعان به اینکه دستمزد وی ده هزار دلار است، به جهت حمایت از سمان و اینکه تازه به این حرفه روی آورده است می پذیرد با گرفتن دو هزار یورو پس از مدت 40 روز ترانه و ملودی آن را به او تحویل دهد.

    به گفته این خواننده جوان از آن روز به بعد شهیار قنبری با خلف وعده و عدم تحویل سفارش، این تعهد را تا به اینجا انجام نداده است. همچنین در پاسخ به ایمیل های این خانم با توهین و دلایل بی ربط زمان را به عقب انداخته است. در نهایت هم در جواب ایمیل این خواننده که گفته بود بصورت قانونی اقدام خواهد کرد، به او لقب “گستاخ” داده است. ماحصل رفتارهای آقای سلبریتی و فرنگ رفته این شده است که پس از دو سال “سمان” تصمیم می گیرد مشکل را علنی و با دیگران به اشتراک بگذارد!

    در عالم هنر و مخصوصاً موسیقی بسیار دیده ایم که هنرمندان نامی ، چگونه دست تازه وارد ها را می گیرند و از آنان حمایت می کنند. در موسیقی ترکیه ، اروپا و حتی آمریکا بارها از زبان خوانندگان معروف شنیده ایم که هنرمندان پیشکسوت چگونه از آنان حمایت کرده اند. و یا دست کم در مسیر آنان سنگ اندازی نکرده اند. اما متاسفانه در موسیقی ایران، چه در داخل و چه خارج از کشور، بسیاری از هنرمندان از ترانه سرا گرفته تا تنظیم کننده و خواننده چشم دیدن دیگران را ندارند. عدم حمایت که جای خود دارد، اگر بتوانند زیر پای طرف را خالی می کنند. نانش را آجر می کنند و حتی با سنگ اندازی و تخریب پنهان ، برای هنرمندان تازه کار مشکل سازی هم می‌کنند. از دعواها و لغو کنسرت‌ها به دلیل عقده و کینه یک خواننده نسبت به دیگری بسیار شنیده‌ایم. از حاشیه سازی به عمد برای دیگر هنرمندان، خصوصاً در آنور آب خبرهای زیادی خوانده‌ایم. همین است که خارجی ها پیشرفت می کنند و موسیقی ما به دست نالایقان می‌افتد.

    صرفنظر از راست یا دروغ بودن این روایت، که حتماً طرف دیگر آن شهریار قنبری باید حرفهایش را بزند ، اما تغییر زیادی در ماهیت و واقعین جامعه موسیقی ایران به وجود نمی‌آید. بازار موسیقی ایرانی سلامت نیست. از سودهای کلان تهیه‌کنندگان و قراردادهای هزار بندی با خوانندگان جوان که حتی نامشان هم برای خودشان نیست گرفته تا مافیای تنظیم کنندگان و کنسرت‌گذاران، نشان از این می‌دهد که بهتر است قهر با مادرانمان را پایان دهیم، اما سراغ خوانندگی نرویم!

  • شوک تتلو؛ چه کسانی خواستند ما تتلیتی شویم؟

    شوک تتلو؛ چه کسانی خواستند ما تتلیتی شویم؟

    تصاویر و صحنه‌های منتشر شده از کنسرت تتلو در ترکیه علاوه بر نگرانی‌های کرونایی، صحنه‌های فجیع اخلاقی را هم به وجود آورد.

    شوک تتلو؛ چه کسانی خواستند ما تتلیتی شویم؟

    کنسرت جنجالی تتلو در استانبول، پنجشنبه ۲۹ مهرماه ۱۴۰۰ در سالن Ora Arena برگزار شد. در این کنسرت بیش از هفت هزار نفر شرکت کردند. از تصاویر منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی صف طولانی بیرون سالن کنسرت به چشم می‌خورد. در گیت‌های ورودی کنسرت نیز درگیری رخ داده است. هنوز یک ماه از کنسرت ابراهیم حامدی، معروف به ابی نمی‌گذرد که حضور و جمعیت زیاد ایرانی‌ها در شرایط کرونایی بدون رعایت پروتکل‌های بهداشتی انتقادات زیادی را بر انگیخته بود. این بار، اما امیرحسین مقصودلو حاشیه ساز شد.

    سایت فرارو با یک محاسبه ساده نوشته: طرفداران این خواننده نفری از ۱۰۰ تا ۲۵۰ دلار یعنی حدود سه تا هفت میلیون هزینه بلیت کنسرت دادند. با در نظرگرفتن تعداد بیشتر صندلی‌های ارزان، میانگین هر نفر را می‌شود چهار میلیون تومان در نظر گرفت. با توجه به فروش کامل بلیت‌ها و ظرفیت ۶۳۰۰ نفری سالن، مجموع فروش این بلیت‌ها مبلغ ۲۵ میلیارد تومان پول را به جیب تتلو ریخته است! یکی از نکات جالب توجه دیگری که در رسانه‌ها گفته شده، تتلو هزار بلیت خارج از ظرفیت سالن فروخته است که افراد دارای بلیت نتوانستند وارد سالن بشوند و به عبارت دیگر اولین کلاهبرداری آشکار در این کنسرت صورت گرفته است. این خواننده قبل از کنسرت هم قول یک جشن شبانه را داده بود که بلیت هایش فروخته شده بود، اما خیلی از کسانی که بلیت خریده بودند، اجاره ورود به این جشن را نداشتند!

    شوک تتلو؛ چه کسانی خواستند ما تتلیتی شویم؟روزنامه خراسان در این باره نوشت: کنسرت روز پنج شنبه این خواننده مبتذل فارغ از کلاهبرداری و رعایت نشدن پروتکل‌های بهداشتی، همه موازین اخلاقی را هم زیر پا گذاشت و استفاده از مواد مخدر و به کار بردن الفاظ رکیک توسط تتلو در طول مدت کنسرت، از این موارد بود. ابتذال در این کنسرت به قدری بالا بود که در یک بخش از آن تتلو شلوار خود را در می‌آورد! و بخشی از کنسرت را بدون شلوار و برهنه به آواز خواندن می‌پردازد! بسیاری از کاربران علاوه بر این که این رفتار تتلو را تقبیح کرده اند از کسانی که حاضرند در چنین فضای مبتذلی حاضر شوند هم انتقاد کرده اند. کاربری نوشت: «نگاهی به کنسرت تتلو بیندازید. در اوج کرونا و مشکلات اقتصادی به ترکیه رفته اند تا برای تماشای ابتذال سرو دست بشکنند.» کاربر دیگری با اشاره به این که گویا ۱۱ تور مخصوص این کنسرت در ایران تشکیل و حتی گویا بلیت هواپیما در آن برهه گران شده بود، نوشت: «چهار میلیون پول بدی بری کنسرت که فحشت بده و شلوارشو جلوت بکشه پایین! بعد ذوقم می‌کنی؟»

    شوک تتلو؛ چه کسانی خواستند ما تتلیتی شویم؟فرهاد قنبری در این باره نوشت: برخی از مردم در مواجه با نقد‌های تندی که بر فرهنگ و هنر حاکم بر جامعه صورت می‌پذیرد، با شعار دفاع از دموکراسی و پلورالیسم فرهنگی به مخالفت با منتقدان پرداخته و با متهم کردن آن‌ها به فاشیسم فرهنگی، از وجود هر صدایی (ولو صدای مبتذل و گوش خراش) در عرصه فرهنگی و هنری دفاع می‌نمایند. به عقیده آن‌ها به کسی ربطی ندارد که فیلم اخراجی هاو هزار پا و مطربچند ده میلیارد تومان فروش کرده است یا دلنوشته فلان سلبریتی با عنوان کتاب شعر به چاپ دهم رسیده یا سلبریتی‌ها دست چندم بیگانه با نمایش سالن‌های تئاتر را به اشغال خود درآورده اند. آن‌ها معتقدند مردم خود آزادانه انتخاب می‌کنند که اشعار حافظ و مولوی یا یغما گلرویی و گروس عبدالملکیان و.. بخوانند. به عقیده آن‌ها کسی، مردم را مجبور نکرده است که به جای داستایوفسکی و چخوف و شکسپیر، دلنوشته‌های فلان آقا و خانم را بخواند یا به جای تماشای آثار کیارستمی و برگمان به تماشای وااای آمپول و میامی و تگزاس و مطرب نشسته و به جای شجریان و ناظری و بنان به هاکان بند و ساسی و تتلو را گوش کنند. این افراد معتقدند که مردم خود آگاهانه و با اختیار و اراده کامل به انتخاب محصول فرهنگی مورد علاقه خود دست می‌زنند و در این میان هرگونه اجبار یا بی احترامی به سلیقه آن‌ها حرکتی فاشیستی و غیر انسانی است.

    اما مسئله‌ای که در اینجا مورد توجه قرار داد این است که این طیف فکر [تصور]می‌کنند که این فرهنگ و فکر و هنر پذیرفته شده، ذائقه و سلیقه و انتخاب خودشان است. آن‌ها نمی‌دانند که این ذائقه بیشتر از آنکه انتخاب آن‌ها باشد، تحمیل رسانه‌ها و گفتمان‌های حاکم بر فضای فکری و فرهنگی جامعه و جهان است. کودکان و نوجوانان امروزه از همان بدو تولد در بمب باران تبلیغات تلویریونی و شبکه‌های مجازی نه با سینمایی به جز این سینمای لوده پرور، نه با موسیقیی جز این سر و صدا‌های آزار دهنده و نه با کتب و شاعرانی جز این دلنوشته‌های مجازی آشنا می‌شوند و اغلب شناختشان از فرهنگ و هنر همانی است که به چشم خود بر صفحات موبایل، تلویزیون و بیلبورد‌های شهری مشاهده می‌نمایند و بدیهی است با چنین شیوه تربیتی، نسل‌های جدید هیچ طعم دیگری جز همان طعم ارائه شده توسط تلویزیون و اینستاگرام و … را نمی‌شناسد و اصولا در صغارت و طفولیت خود باقی مانده و هیچگاه به مرحله انتخاب و شناخت سلیقه فردی نمی‌رسند.

     

    منبع: برترین ها

  • خوانندگان ایرانی دور دنیا / از آرون و هیراد در تاجیسکتان تا رضا بهرام در وین

    خوانندگان ایرانی دور دنیا / از آرون و هیراد در تاجیسکتان تا رضا بهرام در وین

    خوانندگان موسیقی پاپ ایران در حالی طی هفته‌های اخیر مجموعه کنسرت های خارج از ایران خود را آغاز کرده‌اند که هنوز خبری از برپایی کنسرت‌های داخلی با رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی نیست.

    خوانندگان ایرانی دور دنیا / از آرون و هیراد در تاجیسکتان تا رضا بهرام در وین

    طی هفته‌های اخیر تعدادی از خوانندگان موسیقی پاپ کشورمان که از محبوبیت بالایی برخوردارند و تقریباً تمامی کنسرت‌های آنان با هر میزان از قیمت بلیت، به فروش می‌رسد، تصمیم گرفته‌اند که اجراهای زنده خود را فعلاً در کشورهای دیگر آغاز کنند و اگرچه میزان قیمت گذاری آنها در مقایسه با کنسرت خوانندگان لس آنجلسی به هیچ وجه قابل مقایسه نیست اما گویا با توجه به شرایط نسبتاً مطلوب این کشورها در زمینه کرونا، فعلاً تبدیل به محل مناسبی برای درآمدزایی هنرمندانی شده که طی دو سال اخیر به دلیل شرایط کرونایی، قوانین ستاد ملی مقابله با کرونا و البته ملاحظات دیگر قادر به برگزاری کنسرت در ایران نبوده‌اند.

    آرون افشار و حمید هیراد از جمله خوانندگانی بودند که طی روزهای گذشته مجموعه کنسرت‌هایی را در کشور تاجیکستان اجرا کردند، کنسرت‌هایی که با توجه به فیلم‌های منتشرشده، اگرچه با استقبال خوب مخاطبان مواجه شده‌اند، اما نحوه برگزاری کنسرت‌ها به شکلی بود که به نظر می‌آمد اصلاً در حد و اندازه‌های استاندارد و مطلوبش قرار نداشته و این هنرمندان فعلاً ناچارند برای بقا در فرآیند اقتصادی موسیقی به ویژه موسیقی پاپ در این قالب به کارهای خود مشغول باشند. فرآیندی که قطعاً در آن اما و اگرهای زیادی وجود دارد، اما گویا فعلاً تبدیل به آب باریکه‌ای شده که چاره دیگری برای آن وجود ندارد، مگر اینکه ستاد کرونا برای موسیقی برنامه جدیدی داشته باشد که گویا فعلاً ندارد.

    از میزان فروش بلیت کنسرت این دو خواننده شناخته شده هنوز اطلاعی در دست نیست اما با توجه به نوسانات ارزی این چند ساله و تفاوت‌هایی ارزی و ریالی که در این زمینه بین ایران و سایر کشورها وجود دارد به نظر می‌آید این کنسرت‌ها نیز توانسته تا حدی بهره‌وری های اقتصادی را به همراه داشته باشد. اما گویا کسی متوجه ماجرا نیست که اکنون این خواننده‌ها می‌توانستند با در نظر گرفتن شرایط نارنجی پایتخت و البته شهرهای دیگر میزبان مخاطبان خود در ایران باشند. شرایطی که در بدترین حالت ممکن هم می‌توانست موجب برگزاری کنسرت‌هایی در فضای باز با در نظر گرفتن محدودیت‌ها باشد اما هنوز چاره‌ای برای آن اندیشیده نشده است.

    این در حالی است که پیش از این شنیده شده بود گمانه زنی‌هایی برای طراحی و برنامه‌ریزی کنسرت‌های موسیقی در فضای باز برج میلاد تهران انجام شده اما گویا ستاد ملی مقابله با کرونا که در حوزه‌های سینما و تئاتر کوتاه آمده و فعلاً برای اجرای برنامه این دو حوزه ملاحظه‌ای غیر از رعایت پروتکل‌ها و ظرفیت ۵۰ درصدی سالن‌ها ندارد، برای موسیقی برنامه‌ای ندارد.

    علیرضا قربانی دیگر خواننده پرطرفدار کشورمان نیز چندی پیش کنسرتی را در کشور آذربایجان با همراهی عالیم قاسم اف خواننده شهیر این کشور و اجرای زنده دیگری را در قونیه برگزار کرد که این دو کنسرت نیز با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شدند.
    اجراهایی که هنوز درباره میزان فروش آنها نیز اطلاعی در دست نیست اما طبیعتاً با توجه به جایگاه فنی این دو خواننده در عرصه موسیقی طبیعتاً آنچه پیش روی مخاطبان قرار گرفته می‌تواند با فروش خوبی به لحاظ عرضه بلیت مواجه شده باشد. این در حالی است که طی روزهای اخیر خبرهایی مبنی بر برگزاری کنسرت‌های دیگر با حضور گروه «آرش و مسیح» و رضا صادقی در خارج از کشور شنیده می‌شود که فضای برگزاری کنسرت‌ها در ایران را پیچیده‌تر کرده است. گو اینکه به نظر می‌آید ستاد ملی مقابله با کرونا هنوز تصمیمی برای اجراهای زنده در ایران نگرفته و حوزه موسیقی همچنان قرار است در سکوت به فعالیت در استودیوها و بعضاً کلاس‌های آموزشی خلاصه شود.

    اکنون رضا بهرام دیگر خواننده موسیقی پاپ کشورمان نیز که طی یکی دو سال اخیر تبدیل به یکی محبوب‌ترین، مشهورترین و پولسازترین خواننده‌های کشورمان شده و محمد حسین توتونچیان تهیه کننده و مدیر برنامه‌هایش هنوز تصمیمی برای در معرض رسانه قرار دادن خواننده‌اش ندارد، تصمیم گرفته کنسرت‌هایی را در اروپا برگزار کند. کنسرت‌هایی که تاکنون برگزاری آن در شهرهای استانبول ترکیه، آمستردام هلند و وین اتریش فعلاً قطعی شده و حتی سامانه فروش بلیت آن نیز در صفحه شخصی این خواننده به اشتراک گذاشته شده، کنسرت‌هایی که قیمت بلیت‌هایی از ۳۹ یورو (معادل تقریبی یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) آغاز و تا ۱۵۰ یورو (معادل تقریبی چهار میلیون و ۷۰۰ هزار تومان) نیز ادامه پیدا می‌کند.
    برگزاری کنسرت خوانندگان ایرانی آن هم در کشورهای اروپایی می‌تواند اتفاق ارزشمندی در فرآیند فعالیت‌های موسیقایی کشورمان محسوب شود، چرا که طی سال‌های اخیر هنرمندان انگشت شماری توانسته‌اند در رویدادهای فرا منطقه‌ای و کنسرت‌ها حضور مؤثری داشته باشند، بنابراین حضور خوانندگان و هنرمندان بیشتر می‌تواند دربرگیرنده دستاوردهای مثبتی باشد، اما نکته حائز اهمیت در این میان که می‌تواند مورد کنکاش و انتقاد قرار گیرد، طبیعتاً میزان بهره برداری اقتصادی این خوانندگان از برگزاری کنسرت‌هایشان در اروپا نیست، نکته مهم فقدان برنامه برای برگزاری کنسرت‌ها در تهران و سایر شهرهاست که هنوز نه مرجع مهمی چون دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روی آن برنامه‌ریزی خاصی دارد و نه اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا تمایلی برای برگزاری کنسرت در پایتخت با شرایط حداقلی ظرفیت سالن‌ها در روزهای کرونایی دارند. آنچنان که این روند آنها را به سمتی هدایت کرده که به نظر می‌آید فعلاً برگزاری کنسرت در اروپا با توجه به عادی شدن شرایط شهرهای آن در فضای کرونا به صرفه تر از برگزاری کنسرت در تهران باشد.

     

    منبع: مهر

  • محمد گلریز: حامد زمانی خواننده موفقی نیست

    محمد گلریز: حامد زمانی خواننده موفقی نیست

    محمد گلریز خواننده موسیقی انقلاب، از به زیر صفر رسیدن تولیدات خوب موسیقی انقلابی گلایه کرد.

    محمد گلریز: حامد زمانی خواننده موفقی نیست

    محمد گلریز خواننده موسیقی انقلابی، درباره تفاوت موسیقی انقلاب با سایر ژانرهای موسیقی گفت: در سازهای مورد استفاده، موسیقی انقلاب با سایر ژانرها هیچ تفاوتی ندارد؛ اما محتوای ترانه‌ها با هم فرق دارد.  ترانه می‌تواند  محتوای موسیقی را تبدیل به موسیقی عرفانی یا پاپ  کند.  به موسیقی روز، موسیقی پاپ می‌گویند اما پاپ با ابزار موسیقی کلاسیک نواخته می‌شود؛ اما فرق موسیقی انقلاب با سایر گونه ها را در شعر و ریتم آن می‌دانیم. برخی موسیقی‌های انقلاب مربوط به شهدا، ایثارگران و جانبازان ملایم و آرام هستند. در واقع محتوای شعر، نوع موسیقی آن را تعیین می‌کند. البته برخی به آن موسیقی ارزشی نیز می‌گویند. به صورت کلی می‌توان موسیقی‌ با مضامین ایران و وطن را ارزشی دانست که به آن موسیقی انقلابی هم می‌گویند.

    مظلومیت موسیقی ایرانی در برابر موسیقی کم محتوای لس آنجلسی

    وی در ادامه افزود: موسیقی امروز ما نظیر پاپ و رپ متاسفانه از محتوای خوبی برخوردار نیست. موسیقی انقلابی یعنی درباره شخصیت‌های انقلاب و جنگ، اتفاقات مهم جنگ، حماسه‌های آفریده شده جنگ و انقلاب کار کنیم. متاسفانه برخی از مسئولان فرهنگی ما در دام غرب افتاده‌اند و از رویه انقلابی دور شده اند. مثلا خواننده جوان ما، حامد زمانی که به عنوان خواننده ارزشی مطرح شد، با موسیقی پاپ محتوای انقلابی می‌خواند که به نظرم چون ریتم پاپ را داشت، نتوانست موفق شود.

    گلریز از تعداد کم تولیدات موسیقی ایرانی در مقایسه با آهنگ‌های پاپ لس آنجلسی انتقاد کرد و گفت: اگر بخواهیم این تعداد را با هم مقایسه کنیم، صد به پنج هم نیست. موسیقی ایرانی ما مظلوم واقع شده است و موسیقی انقلاب هم که جای خود را دارد. من دلیل این امر را وجود مافیا می‌دانم که علاوه بر داخل، از خارج از ایران هم حمایت می‌شود. متأسفانه الان در برنامه‌های تلویزیونی هم از موسیقی انقلابی استفاده نمی‌شود در صورتی که امام خمینی با ترسیم مفهوم جدیدی از انقلاب همه دنیا را تحت تاثیر خود قرار داد. موسیقی انقلابی ما به زیر صفر رسیده است و جالب است بسیاری از مسئولان فرهنگی ما هنگام صحبت از انقلاب، ایران و حماسه صحبت می‌کنند اما در عمل کاری نمی‌کنند.

     

    منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

  • واکنش خانه موسیقی به انتقادهای کیوان ساکت

    واکنش خانه موسیقی به انتقادهای کیوان ساکت

     

    واکنش خانه موسیقی به انتقادهای کیوان ساکت|خبر فوری

    خانه موسیقی به انتقادهای اخیر کیوان ساکت ـ نوازنده و آهنگساز ـ درباره عملکرد چندساله این نهاد صنفی واکنش نشان داد.

    در پی انتقادهای صریح کیوان ساکت از خانه موسیقی، روابط عمومی این نهاد صنفی با انتشار توضیحی، در پی پاسخ به این هنرمند برآمده است.

    خانه موسیقی در متن این توضیح آورده است: «آقای کیوان ساکت اخیرا برای چندمین بار متاسفانه با کلی گویی و سخنانی خلاف واقع به انتقاد بی اساس از ساختار خانه موسیقی پرداخته و از آنجا که از فعالیت‌های صنفی و تشکیلات نهاد خانه موسیقی و اساسنامه آن بی‌اطلاع است از حضور چند ساله برخی از اعضا در ترکیب هیات مدیره ابراز ناراحتی کرده است.

    در صورتی که هیات مدیره خانه موسیقی متشکل از ۷ نفر برآمده از رای مجمع عمومی خانه موسیقی که متشکل از کل اعضای هیات مدیره کانون‌های تخصصی است برگزیده شده‌اند و در نتیجه تمامی اعضای هیات مدیره کانون‌ها و همچنینا هیئت مدیره مرکزی خانه بر اساس رای اعضای مشارکت کننده در مجامع عمومی، منتخب و شکل می‌گیرند و هیچ یک از این اعضا انتصابی و تحمیلی نیستند.

    اما از آنجا که این عده با سلیقه جناب ساکت همسو نیستند ایشان مدعی است که باید اینها عوض شوند و به معنای روشن‌تر ایشان به جمعیت اعضای خانه موسیقی امر می فرمایند که به اینها رای ندهید! اما چون بیان این سخن ممکن است با واکنش اعضا مواجه شود خود به زبان صریح و روشن به اعضای منتخب توصیه کرده‌اند که برای انتخابات کاندیدا نشوند تا عده دیگری به جای آنها انتخاب شوند.

    از این بخش سخنان جناب ساکت پیداست که ایشان از آخرین مصوبه مجمع عمومی که به پیشنهاد شورای عالی و استقبال هیات مدیره انجام شد بی خبرند؛ چرا که خانه موسیقی خود پیشنهاد داد که اعضای هیات مدیره فقط برای دو دوره حق انتخاب دارند تا افراد جدیدی به هیات مدیره خانه راه پیدا کنند لذا در جایی که چنین مصوبه ای وجود دارد بیان چنین درخواستی سالبه به انتفاع موضوع است.

    ایشان در ادامه به موضوعاتی که هیچگونه ارتباطی به شرح وظایف و اختیارات خانه موسیقی ندارد اشاره کرده و خواسته‌اند تا در مورد اتهاماتی که به استادانی درخصوص تالیف کتاب و ساخت تار وارد شده ورود کرده و حکم صادر کند؛ در صورتی که چنین موضوعاتی نیاز به تشکیل پرونده و طی مراحل دادرسی و حقوقی داشته و تنها محاکم ذی صلاح می‌توانند در این موارد حکم صادر کنند.

    اما خانه موسیقی در یکی از موارد گفته شده بنا به درخواست مدعی و متهم، جلسات دوستانه و روشنگرانه‌ای از سوی شورای عالی تشکیل داده که نتایج آن نیز اعلام عمومی شده است ولی بارها این نهاد اعلام کرده است که در موارد اختلاف برانگیز، طرف هیچ یک از طرفین و مدعیان را نخواهد گرفت؛ از جمله در مورد خود آقای ساکت بسیاری از هنرجویان و دانشجویان موسیقی شکایت داشتند ولی خانه موسیقی در این خصوص ورود نکرد و صرفا از تائید کتاب ایشان سر باز زد که از قضا همین مورد نیز از موارد گله مندی و انتقادات مکرر ایشان به خانه شده است.

    به هرحال امیدواریم همه اعضای خانه با همدلی، انصاف، منطق و عدالت در کنار یکدیگر به اعتلای فرهنگ و موسیقی کشور بیندیشند و منافع جمعی را ارجح بر منافع شخصی بدانند؛ چرا که در این شرایط دشوار اجتماعی دشمنی‌ها و عنادهای بی‌اساس موجب ضعف و فتور روز افزون جامعه فرهنگی کشور شده و به زیان همگان است و از آقای ساکت و دوستان و همفکران ایشان هم دعوت می‌کنیم که در انتخابات پیش روی خانه حتما شرکت کنند تا شاید این بار با اقبال اعضا روبه رو شده و بتوانند به عنوان منتخب پا در میدان عمل بگذارند.»

    متن گفت‌وگو با کیوان ساکت که ۲ روز پیش منتشر شده است را در ادامه بخوانید: 

    کیوان ساکت درباره مدیریت خانه موسیقی می‌گوید: تا به حال هیچکدام از انتخابات خانه موسیقی بدون حاشیه نبوده است. انتخابات خانه موسیقی مرا به یاد الکساندر لوکاشنکو (رئیس جمهور بلاروس از ۱۹۹۴ تاکنون) می‌اندازد؛ چراکه روند ریاست جمهوری بلاروس مانند غیرقابل تغییر بودن اعضای هیات مدیره خانه موسیقی است.

    واکنش خانه موسیقی به انتقادهای کیوان ساکت|خبر فوری

    این هنرمند نوازنده و آهنگساز درباره مدیریت خانه موسیقی ادامه می‌دهد: چند نفر سال هاست به طرق گوناگون در خانه موسیقی مانده اند و علیرغم تمامی اعتراض هایی که به آنها شده است، از خانه موسیقی نمی‌روند.

    شرکت نکردن بخش زیادی از اعضای خانه موسیقی در انتخابات این نهاد، نشانگر این است که به مدیریت و عملکرد آن اعتراض دارند و خیلی از آنها مانند خود من انتخابات خانه موسیقی را به هیچ عنوان قبول ندارند. در آخرین باری که در جلسات آنها شرکت کردم، آن هم به توصیه استاد فخرالدینی، در حضور همه گفتم که بسیاری از آنها نه محبوبیت دارند و نه مشروعیت ماندن ولی چه فایده؟

    ساکت در ادامه توضیحات خود درباره اعتماد اعضای خانه موسیقی به مدیریت آن، بیان می‌کند: خانه موسیقی مورد وثوق توده قابل توجهی از اعضای خود نیست، به همین خاطر است که در انتخابات خانه موسیقی از ۱۷۰۰۰ عضو، کمتر از ۴۰۰ نفر شرکت می‌کنند؛ این یعنی اعضای کنونی خانه موسیقی برای این کار مشروعیت ندارند و باید برای آن فکری شود. پیشنهاد من این است که اعضایی که خانه موسیقی را رها نمی‌کنند، استعفا دهند، بروند و دیگر برای حضور در هیات مدیره کاندیدا نشوند.

    این هنرمند تصریح می‌کند: تاکنون عده زیادی از هنرمندانی که قبلا جزو هیات مدیره خانه موسیقی و یا کانون‌های آن بوده‌اند، به مرور استعفا داده‌اند. مثلا دکتر ساسان فاطمی از خانه موسیقی بیرون آمد که البته به خاطر حرف درستی که زده بود خیلی او را اذیت کردند. همچین استاد محمدعلی کیانی نژاد، استاد حسین علیزاده، خود من و افراد زیاد دیگری از خانه موسیقی بیرون آمدند. بیرون آمدن عده زیادی از هنرمندان طراز اول کشور از خانه موسیقی و شرکت نکردن اعضا در انتخابات، نشانگر اعتراض و ناکارآمد بودن هیات مدیره کنونی است. ولی گوش شنوایی نیست و هیات مدیره فعلی این حرف‌ها را قبول ندارند.

    ساکت همچنین با بیان ادعاهایی در زمینه رای گیری های ادوار گذشته، اظهار می‌کند: به نظر من مجازی برگزار شدن انتخابات خانه موسیقی تأثیری در بهبود مدیریت آن ندارد؛ چون خود من به رأی گیری آنجا اعتماد ندارم.

    این هنرمند همچنین بیان می‌کند که «خانه موسیقی از لحاظ فکری، دارای طرز تفکر بسته و محدود است که می‌توان این امر را از فصل نامه آن متوجه شد؛ زیرا فصل نامه خانه موسیقی تنها اخبار بسیار اندک را تنها درباره خود این نهاد و برخی از اعضای دایمی آن، می‌نویسد. همچنین در فصل نامه خانه موسیقی تنها خبرها و مصاحبه‌هایی را از هیات مدیره خانه موسیقی، با کسانی که با صاحب خبر نظر مساعد دارند یا درباره افراد همان جمع که کمترین نقشی در موسیقی امروز ندارند، می‌بینید. خانه از پای بست ویران است.»

    او با تأکید بر اینکه خانه موسیقی تأثیری در موسیقی ایران و پیشرفت آن ندارد، ادامه داد: خانه موسیقی تنها نهادی است که بودجه‌ای صرف آن می‌شود و معلوم هم نیست که این بودجه چگونه صرف می‌شود. همچنین در مقابل خیلی از اتفاقاتی که در جامعه موسیقی رخ می‌دهد، یا واکنشی نشان نمی دهد یا اگر موضعی می‌گیرد، به صورت نادرست است؛ مثلا یکی از اعضای خانه موسیقی کتاب هنرمند دیگری را به نام خود چاپ کرد اما خانه موسیقی واکنشی نشان نداد.

    یا مثلا یک نوازنده تار از تاری که ۶۰ سال پیش غلامحسین نورجهان ساخته بود و نمونه آن در موزه موسیقی هست، کپی و به نادرستی به نام خود ثبت کرد و به عنوان برترین پژوهش سال از جشنواره خوارزمی که کارش در زمینه ی هنر نیست، جایزه گرفت، اما خانه موسیقی واکنشی نشان نداد.

    به گمان من این نهاد صنفی به جای آنکه خانه ای برای پیشبرد حقوق حقه ی هنرمندان و پیشرفت موسیقی باشد، محفلی دوستانه است برای جمع محدودی.

    ساکت همچنین در پایان گفت‌وگو به پروژه‌ های ناتمام این نهاد می‌پردازد و بیان می‌کند: به عنوان مثال سرنوشت پروژه چکاوک که نخستین پروژه مسکونی تعاونی مسکن اعضای خانه موسیقی محسوب می‌شد، در نهایت مشخص نشد که چه شد.

     

  • گرانی بلیت کنسرت به نفع کیست؟/ هنرمند واقعی نیازی به حاشیه ندارد

    گرانی بلیت کنسرت به نفع کیست؟/ هنرمند واقعی نیازی به حاشیه ندارد

     

    5f6445fe296c5_5f6445fe296c8هنرمندان و فعالان عرصه موسیقی با چشم‌پوشی از فعالیت سایر هنرمندان عرصه‌های مختلف در روزهای کرونایی همچنان ترجیح می‌دهند تا در فضای مجازی به فعالیت مشغول باشند.

    هنرمندان فعال حوزه موسیقی چند ماهی است که پس از شیوع ویروس کرونا و بیماری کووید ۱۹ تجربه‌های جدیدی را تجربه می‌کنند. محدودیت‌های مربوط به فاصله‌گذاری و رعایت موارد بهداشتی، آن‌ها را از اجراهای زنده دور کرده و فضایی را فراهم آورده که برای خیلی از این هنرمندان دربرگیرنده تجربه‌هایی جالب توجه و برای برخی دیگر از فعالان عرصه موسیقی روزهای تلخ و ملال‌آوری را فراهم آورده، آنچنانکه بسیاری از همین هنرمندان به دلیل ناتوانی در تأمین معیشت زندگی دست به فروش سازهای خود زده‌اند! اتفاقی ناگوار و به شدت تلخ که خدا می‌داند از پس عبور کرونا چه روایت‌ها و داستان‌های تکان‌دهنده‌ای را می‌توان از آن استخراج کرد.

    اکنون هفت ماهی می‌شود که از صدور اولین اطلاعیه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر تعطیلی و توقف فعالیت‌های هنری کشور به دلیل پیشگیری از شیوع ویروس کرونا می‌گذرد. در حوزه تئاتر هنرمندان تلاشگر این عرصه نهایت تلاش خود را انجام داده‌اند تا با رعایت حداکثری شیوه نامه‌های بهداشتی چراغ تئاتر را روشن نگه دارند و با اینکه می‌دانند آورده اقتصادی برایشان در این روزهای کرونایی به همراه ندارد، اما به هر دلیلی که هر کدام توجیهاتی دارد، پای کار هستند و روی صحنه تماشاخانه‌های مختلف هنر آفرینی می‌کنند.

    اوضاع در حوزه سینما هم بد نیست و با وجود اینکه در گوشه و کنار اختلافات و دعواهای صنفی و اقتصادی در روزهای کرونایی همچنان تیتر یک رسانه‌ها و نوشتارهای مجازی است، اما پرده نقره‌ای سینماها پیش روی مخاطبانش مدتی است روشن شده و فیلم‌های متعددی در قالب اکران عمومی و اکران آنلاین برای دوستداران سینما به نمایش درآمده است.

    اما در موسیقی گویا قصه دیگری در جریان است و اهالی موسیقی هرکدام به فراخور دیدگاه و گرایش هنری که در گونه‌های مختلف موسیقایی دارند فعلاً تمایلی برای مواجهه با مخاطبان خود ندارند و ترجیح می‌دهند به بهانه رعایت حداکثری شیوه نامه‌های بهداشتی غیر از چند کنسرت آنلاین محدود که آن هم با حرف و حدیث‌های زیادی همراه شد، با مخاطبان مواجه نشوند. شرایطی که تهیه کنندگان و مدیران برنامه برخی از این خوانندگان و هنرمندان نیز در آن نقش مؤثری ایفا می‌کنند و با پوشش رعایت شیوه نامه‌ها حاضر به برگزاری کنسرت با ظرفیت محدود مخاطب نیستند. کما اینکه در همان اوایل که زمزمه‌های برگزاری کنسرت‌ها آغاز و حتی بلیت فروشی اینترنتی چند خواننده نیز در سایت‌ها بارگذاری شد، مخاطبان شاهد افزایش عجیب و غریب قیمت بلیت‌ها بودند. این اتفاق بلافاصله با واکنش رسانه‌ای مواجه و پس از آن تهیه کنندگان را در جایگاهی قرار داد تا عطای برگزاری کنسرت را فعلاً به لقایش ترجیح دهند و از اجرای زنده صرف نظر کنند.

    و این دقیقاً همان شرایطی که موضوع رعایت شیوه نامه‌های بهداشتی برای رفاه حال تماشاگران کنسرت‌ها را زیر سوال می‌برد و این شائبه را ایجاد می‌کند که تعطیلی محض کنسرت‌ها با وجود توصیه‌هایی که میان ستاد ملی مقابله کرونا و وزارت ارشاد مبنی بر برگزاری کنسرت‌ها رد و بدل شده فقط ماجرای رعایت موارد بهداشتی نیست و این پول و سود بیشتر است که مخاطبان را در همان فرصت چند هفته‌ای پیش از ایام سوگواری محرم و صفر که به سنت هر ساله شاهد توقف اجراهای زنده در حوزه موسیقی بودیم، با تعطیلی کامل کنسرت‌ها مواجه کرد و عملاً در نیمه نخست سال ۹۹ هیچ اجرایی روی صحنه رقم نخورد.

    در این شرایط رکود در حوزه موسیقی، این فضای مجازی است که طی ماه‌های اخیر تبدیل به صحنه‌ای مهم و اصلی در جهت فراموش نشدن خوانندگان و هنرمندان فعال حوزه موسیقی شده است. شریانی مهم و حیاتی برای تولیدکنندگان آثار موسیقایی که فعلاً آن‌را بهترین محمل برای عرض اندام می‌دانند. شرایطی که از چندی پیش مورد توجه گروه هنر خبرگزاری مهر قرار گرفت و ماجرا را به سمتی پیش برد که برخی از مطالب منتخب در فضای مجازی از سوی هنرمندان را در قالب گزارش‌های رسانه‌ای منعکس کند.

    آنچه می‌خوانید گزیده‌ای منتخب از فعالیت هنرمندان موسیقی در فضای مجازی است که طی هفته‌های آینده نیز با رویکردهای مختلف پیش روی مخاطبان قرار می‌گیرد.

    افزایش قیمت بلیت کنسرت‌ها به نفع هیچکس نیست

    پیروز ارجمند پژوهشگر، آهنگساز و مدرس دانشگاه که طی سال‌های قبل به عنوان مدیر کل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز مشغول به فعالیت بود در تازه‌ترین پست فضای مجازی بخشی از یادداشت خود درباره موضوع افزایش قیمت بلیت کنسرت‌ها که چندی پیش در روزنامه جام جم منتشر شده بود، با مخاطبانش به اشتراک گذاشت.

    در بخشی از این نوشته آمده است: رشد جمعیت جوان که مخاطب کنسرت‌های موسیقی است و همزمان، ظهور فضای مجازی و رسانه‌های اجتماعی در اواخر دهه ۸۰ سبب شد که کنسرت به فعال‌ترین و مؤثرترین بخش صنعت موسیقی کشور بدل شود. حالا که در پایان دهه ۹۰ با رشد قابل‌اعتنای قیمت بلیط‌ها مواجه هستیم، ارزیابی مقدمات و تبعات افزایش قیمت بلیط ایجاب می‌کند که بدانیم قیمت‌گذاری بلیط کنسرت‌های موسیقی از چند مؤلفه تبعیت می‌کند؛ این مولفه‌ها به ترتیب بالاترین قیمت دستمزد عبارتند از؛ خواننده، شرکت‌های برگزارکننده کنسرت، سالن‌های کنسرت موسیقی، نوازندگان و آهنگسازان. همچنین این نکته را هم باید مد نظر داشت که در تهران و شهرستان‌ها، بیشترین تعداد سالن‌های موسیقی متعلق به دولت است و بالارفتن قیمت بلیط کنسرت درآمد قابل توجهی را نصیب دولت می‌کند.از سوی دیگر افزایش قیمت بلیط سبب می‌شود مخاطبان بالقوه کنسرت‌های موسیقی هرگز به مخاطب فعال بدل نشوند و نیز از مخاطبان بالفعل موسیقی کاسته شود که در دراز مدت به نفع هیچکس نیست. در نتیجه نفع دولت، برگزارکنندگان موسیقی و البته مخاطبان این است که قیمت گذاری بلیط کنسرت‌ها عادلانه، اصولی و استاندارد باشد.

    برای کنترل بازار موسیقی و رسیدن به یک مدل منطقی قیمت‌گذاری می‌شود که تمام ذی‌نفعان برگزاری کنسرت، بخش معقولی از درآمدشان را نادیده بگیرند و به منظور بقای صنعت موسیقی از اندکی درآمد بیشتر چشم بپوشند. به خصوص دولت می‌تواند بخشی از درآمدش از سالن‌های موسیقی را به عنوان یارانه فرهنگی و هنری درنظر بگیرد. دستمزد خوانندگان در شهرهای برخوردار و کم‌برخوردار متفاوت است و این مسئله می‌تواند در تعدیل قیمت بلیط کنسرت‌ها مؤثر باشد بخصوص از این بابت که بیشترین درآمد کنسرت‌ها به خواننده‌ها تعلق دارد.

    درجه‌بندی کیفیت اجراها و سالن‌ها هم می‌تواند به عنوان یک مؤلفه تعدیل قیمت مد نظر قرار بگیرد از این بابت که تعیین قیمت بر اساس درجه کیفیت سالن باشد و مخاطبی که در یک سالن ورزشی با سکوی سیمانی، کیفیت بد صدا، تهویه نامناسب و ایمنی کمتر، تماشاگر کنسرت است باید بلیط ارزان‌تری خریداری کند و نیز کیفیت اجرا و رپرتوار خواننده و گروه موسیقی هم می‌تواند در تعیین قیمت کنسرت نقش داشته باشد چرا که می‌دانیم برخی خوانندگان با یک آلبوم موسیقی دو سال کنسرت برگزار می‌کنند و طبیعی است که این مسئله در قیمت‌گذاری‌ها لحاظ شود.»

    پاسداشتی برای استاد موسیقی که خود را وقف احیای یک ساز کرد

    سامانه موسیقی ما از رسانه‌های فعال کشورمان در حوزه موسیقی نیز در این چند روز با انتشار بخشی از یک ویدئو در صفحه رسمی یاد و خاطره علی اصغر بهاری نوازنده کمانچه و استاد فقید موسیقی کشورمان را زنده نگه داشته است.

    در متن نوشته شده برای تصویر منتشر یافته آمده بود: «کمانچه سازی تنها و بی سرپرست مانده بود که استاد بهاری یکه و تنها وارد میدان شد و این ساز را به چنان اعتلایی رساند که حالا هست. خود می‌گفت: «من تمام سعی و تلاش خودم را وقف احیای این ساز کردم»

    کمانچه مهجور بعد از یک دوران طولانی و تحقیر و گمنامی با مدد از عشق او به این ساز به گوش همگان رسید و آبرو و اعتباری دوباره یافت. استاد بهاری کمانچه را از مرگ و فراموشی نجات داد. اما فراتر از تمام تلاش‌هایش در زمینه تکنیک، همه گاه حرمت موسیقی ایران را پاس داشت و عمری به آن چشم عبادت نگریست و همین شد دلیل ماندگاری اش تا همیشه. در این ویدئو استاد از تأثیرات خود بر این ساز می‌گوید. یادش جاودان»

    علی اصغر بهاری استاد کمانچه نوازی بیستم خرداد ماه سال ۱۳۷۴ دار فانی را وداع گفت.

    «شب‌های شهریار و شهریاران ادب» در اینستاگرام

    به مناسبت سی و دومین سال درگذشت سید محمد حسین شهریار شاعر و ادیب پرآوازه دیار آذربایجان، به همت شراره خشگنابی از منتقدان و پژوهشگران حوزه موسیقی و ادبیات گفتگوهای تخصصی زنده اینستاگرامی با عنوان «شب‌های شهریار و شهریاران ادب» با حضور هنرمندان صاحب نام حوزه موسیقی و ادبیات برگزار شد.

    فرهاد فخرالدینی، محمد خاکپور، حسن ذوالفقاری، مهدی آذرسینا، سهیل ثابت محمودی، جواد کریم نژاد، ابوالفضل علی محمدی، اسرافیل شیرچی، مصطفی قلی زاده، علی‌اصغر عزیزپور و خانواده و بستگان استاد شهریار از بیستم تا سی‌ام شهریور ماه در فضای اینستاگرام به تحلیل و بررسی ابعاد مختلف شخصتی زنده یاد شهریار در عرصه‌های مختلف موسیقی و ادبیات پرداختند.

    در این مباحث موضوعاتی چون «شهریار، اوج عاطفه و خیال»، «تحلیل کتاب شرح بی نهایت»، «تاثیر پذیری شهریار از حافظ» و «ساز سخن شهریار» مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.

    قدردانی محمد اصفهانی از دوستش به واسطه تیتراژ یک سریال

    محمد اصفهانی خواننده گزیده کار موسیقی پاپ کشورمان هم که چندی پیش قطعه «به نگاهی» را با ترانه عباس محمد ی، آهنگسازی فرید سعادتمند و تنظیم بهروز صفاریان را دسترس مخاطبان قرار بود، به واسطه انتشار این تک آهنگ متنی را در قدردانی از بهروز صفاریان منتشر کرد.

    در متن منتشر شده از سوی محمد اصفهانی که در صفحه شخصی اش نوشته بود، آمده است: «نگاهی، نام ترانه‌ای است از عباس محمدی با ملودی آهنگساز خوش قریحه فرید سعادتمند و موسیقی هنرمند گرامی بهروز صفاریان، در اینجا لازم است از دوست و همراهم محمد فلاحی عزیز برای میکس و مستر این اثر و همچنین از محمد یعقوب خانی، گرافیست، برای طراحی کاور و موشن‌های پست و استوری کمال تشکر را داشته باشم.

    و اما حضور بهروز صفاریان دوست هنری و دیرینه‌ام در این پروژه بسیار انرژی بخش و روحیه دهنده بود خصوصاً برای من به هنگام خواندن کار و به سامان رساندن آن در زمانی بسیار کوتاه و توأم با نگرانی به جهت رسیدن اثر به آنتن شبکه سوم… او با وجدان کاری و دل سوزی و مهارت‌های چند جانبه اش فراتر از یک تنظیم کننده ی کار بلد، بی درنگ به یاری پروژه آمد همچنان که در سالیان پیش در ترانه‌هایی همچون فاصله با پدرام کشتکار عزیز و نون و دلقک با امیر علیزاده‌ی گرامی به همکاری مؤثر و راه گشا پرداخت و بی توقع و انتظار، با اصرار من، نام او جهت تشکر و قدردانی در لیبل معرفی ترانه‌ها درج شد و چه همکاری‌های مؤثری که بی نام و نشان در آلبوم شِکوه و… از او در خاطرم می‌درخشد.

    به هرحال جا دارد که در این موقعیت به بهانه‌ی تنظیم دلپذیرش برای این اثر، عباراتی به قدردانی و سپاسگزاری از وی اختصاص یابد. باشد که فضای موسیقی جدی کشور در عرصه پاپ، قدر او و مانند او را همواره پاس دارد. برای بهروز صفاریان عزیز و سایر هنرمندان میهنم ایران، سلامت و سعادت و درخشش هماره از بارگاه خداوند مسالت دارم. در پایان از آقای محمد رضا شفیعی به عنوان تهیه کننده برای همکاری و تأمین و تدارک هزینه‌های تولید این اثر به عنوان تیتراژ سریال «زمین گرم» که در این شب‌ها از شبکه سوم سیما پخش می‌شود تشکر و قدردانی می‌کنم.

    سینا سرلک: هنرمند واقعی نیازی به حاشیه سازی ندارد

    سینا سرلک از جمله خوانندگانی است که طی سال‌های اخیر با تغییری ۱۸۰ درجه‌ای در گرایشات هنری‌اش توانسته با طیف گسترده‌تری از مخاطبان آثارش روبه‌رو شود. شرایطی که هم با استقبال خوب کارشناسان و هم با نقد تند منتقدان و شنوندگان تخصصی‌تر موسیقی مواجه شده است.

    اوج این انتقاد هم از انتشار تک آهنگ «چرا ساکتی» به خوانندگی این هنرمند و مهراد جم آغاز شد و همچنان جزو یکی از سوالات مهم کارشناسان و اهالی رسانه است که وی با چه انگیزه و دغدغه‌ای اقدام به انتشار این تک آهنگ مشترک با خواننده‌ای کرده که به لحاظ سلیقه موسیقایی فاصله زیادی با هم داشته‌اند.

    این خواننده چندی پیش بود که با انتشار پستی تصویری گفته بود: «هنرمند واقعی برای دیده شدن نیازی به حاشیه ندارد و می‌تواند توانایی هنری‌اش در طول زمان حرف‌های خود را بزند»

    وی در پست قبلی خود نیز گفت: «امیدوارم هرچی زدوتر این روزگار عجیب سپری شود و همه مردم دنیا به شرایط قدیم برگردند.»

    آرزوی بابک جهانبخش برای مردم با یک آهنگ قدیمی

    بابک جهانبخش خواننده پرطرفدار موسیقی پاپ نیز در تازه‌ترین پست خود با انتشار نماهنگی برگرفته از قطعه «دوستت دارم» با طرفدارنش از این روزهای سخت سخن گفته است. او در تازه‌ترین مطلب خود نوشته است: «سلام، این موسیقی خاطره‌انگیز برای یادآوری سال‌هاییه که روزگارمون، دنیامون جای قشنگ‌تری بود!

    خواستم این حس کهنه دوست داشتنی رو با شما عزیزان مهربان و با معرفتم به اشتراک بذارم. که شاید در میان این همه دغدغه و اخبار تلخ شما رو به گذشته بهتر ببره و کمی آرامش به همراه خودش داشته باشه… امیدوارم و آرزو می‌کنم دنیا بازم جای قشنگی برای زندگی شه. و دعا می‌کنم خداوند نگاه و رحمتش رو از رو سر زندگیمون کم نکنه. یا حق»

  • موسیقی‌دان سرشناس آلمانی در تهران به آرزویش رسید؛ عکس یادگاری با برج آزادی/عکس

    موسیقی‌دان سرشناس آلمانی در تهران به آرزویش رسید؛ عکس یادگاری با برج آزادی/عکس

    به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سرپرست گروه موسیقی«شیلر» که برای اجرای کنسرت به تهران سفر کرده است، با بیان اینکه از بچگی تهران را می‌شناخته، می‌گوید: « پدر من مدتی در ایران کار می کرد، اولین سوغاتی پدرم، کارت پستالی از میدان آزادی بود. ساختمانی با معماری ویژه و احساسات برانگیز. هیچ وقت در عالم کودکی فکر نمی کردم برج آزادی را از نزدیک تماشا کنم و حتی عکس یادگاری از این  مکان بگیرم.»
    کریستوفر فن دیلن همچنین شب گذشته (۱۸ آبان) به برج میلاد آمد و از بخش‌های مختلف این مجموعه بازدید کرد. او در حاشیه بازدید از برج میلاد، از تجربه‌های متفاوت سفر به تهران و گردش در یکی از کلانشهرهای دنیا گفت.
    شیلر ( Schiller (band)) نام پروژه مهم موسیقیدان آلمانی، کریستوفر ون دیلن (Christopher Von Deylen) است که کارهایی را در سبک الکترونیک منتشر کرده‌است. او از سال ۱۹۹۸ با انتشار نخستین آلبوم توانست وارد عرصه حرفه‌ای بازار موسیقی دنیا شد و تاکنون چیزی حدود ۷ میلیون نسخه از آثار خود را در سراسر جهان به فروش رسانده است.
    از دوازده‌ سال پیش تا همین حالا که دوباره برای اجرای کنسرت به ایران آمده است، نگاه مثبتی به ایران و مخاطبان ایرانی دارد و به قول خودش اخبار منفی رسانه‌ها هیچ تأثیری در تصمیمش برای برگزاری کنسرت در این کشور نداشته است.
    گروه آلمانی شیلر به‌ سرپرستی کریستوفرفون‌دیلن ۱۶ و ۱۷ آبان ماه امسال، در سالن وزارت کشور تهران با اجرای منتخبی از قطعات مطرح و قطعات آلبوم جدید خود با نام «صبح دم» روی صحنه رفت.
     

  • علیفر: تماس‌هایی از شبکه‌هایی که ضدایرانی نیستند، داشتم/ اگر به این شکل تعلیق کنند، باید جای گزارش موسیقی پخش شود

    آسمان که به زمین نیامده است، من فیلم‌های در اختیار دارم که افرادی که فقط برای سی ثانیه درباره یک موضوع صحبت کردند، اسم‌ها را اشتباه گفته‌اند و این موضوع برای من سخت و عجیب است که این رفتارها با من می‌شود

    یک اشتباه در گزارش بازی تیم های رئال مادرید و لوانته باعث شد تا گزارشگر تلویزیون از سوی سازمان صداوسیما تعلیق شود.
    به گزارش خبرآنلاین؛ بعد از پخش شدن اخبار و مصاحبه گزارشگر جنجالی علیفر با او مصاحبه کردیم تا از شرایط دقیق او مطلع شویم و بدانیم که او در حال حاضر چه وضعیتی دارد و آیا واقعا می‌خواهد ایران را ترک کند یا نه؟
    علیفر ابتدای صحبت‌های خود درباره شرایط خود گفت: «من از روز ابتدایی که شبکه سه راه افتاده است، در این‌جا کار کردم و با اینکه کارمند رسمی این شبکه نیستم، اما ضوابط و قوانین را می‌دانم. بعد از این اتفاقات با من تماس‌هایی از شبکه‌هایی که ضدایرانی نیستند و با مواضع‌شان با منافع کشور تضاد ندارد، گرفته شد آن‌ها هم به‌لحاظ مادی و هم به‌لحاظ سطح زندگی به من وعده‌های خوبی دادند».
    او درباره اینکه چه تصمیمی گرفته است، گفت: «من فعلا قصدی برای رفتن ندارم و منتظرم ببینم تصمیم مدیران چه می‌شود و به ضوابط و قوانین احترام می‌گذارم. فعلا تهیه‌کننده برنامه از من مدارکم را گرفته است و به من اطلاع داده که تعلیق شده‌ام. هنوز معنای دقیق اینکه تعلیق به چه معناست و اینکه چه اتفاقی رخ می‌دهد را نمی‌دانم. من بالاترین مدرک مربی‌گری را دارم، کلمات فارسی را خوب بیان می‌کنم و به انگلیسی تا حدی که کلمات را درست تلفظ کنم، مسلط هستم».
    علیفر ادامه داد: «من بعد از بازی سریعا با خبرآنلاین مصاحبه کردم و در آن مصاحبه هم گفتم که اشتباه کردم و شرایط آن روز و پخش بازی را توضیح دادم. لازم است دوباره بگویم که آن روز مسابقه تکواندو پخش می‌شد و تصاویر دیر به دست من رسید. من هم قبل از بازی از سایت اسکای اسپورت ترکیب را برداشتم و اشتباه اصلی را این سایت انجام داد. در طول مسابقه هم در ابتدا اسم سیدجلال حسینی را گفتم و بعد تا اسم شماره هفده را دیدم، سریع اشتباه را تصحیح کردم و سریع نام صحیح بازیکن را گفتم».
    او در ادامه گفت: «آسمان که به زمین نیامده است، من فیلم‌های در اختیار دارم که افرادی که فقط برای سی ثانیه درباره یک موضوع صحبت کردند، اسم‌ها را اشتباه گفته‌اند و این موضوع برای من سخت و عجیب است که این رفتارها با من می‌شود».
    گزارشگر این روزها جنجالی صداوسیما درباره اینکه آیا تا به حال پول خاصی از گزارشگری به‌دست آورده گفت: «من به‌عنوان سرهنگ بازنشسته شده‌ام و در صداوسیما هم گزارش می‌کنم، اما تا این لحظه اجاره‌نشین هستم و حتی خودروی شخصی ندارم و از وسایل حمل‌ونقل عمومی استفاده می‌کنم. درک نمی‌کنم این هجمه و تهمت‌های شرط‌بندی چرا مطرح می‌شود و من تا این لحظه پاک زندگی کردم و این وصله‌ها به من نمی‌چسبد».
    او درباره اینکه آیا به این موضوع شک نکرده است که به شکلی این انتقال رخ داده است، گفت: «من باید شک می‌کردم، اما شرایط در آن لحظه به‌گونه‌ دیگری بود و من در شرایط سختی بودم. شرایط در آن لحظه سخت بود، اما من باید پیگیری بیش‌تری انجام می‌دادم».
    علیفر درباره اینکه آیا خودش با واکنش‌های مخاطب در خیابان روبه‌رو شده است یا نه، گفت: «مردم به دو گروه دسته‌بندی شده بودند و عده‌ای می‌گفتند که اشتباه عمدی نبوده و بعضی‌های دیگر می‌گفتند که او از عمد این اشتباهات را انجام داده است. من درک نمی‌کنم که چرا باید از عمد این صحبت‌ها را انجام بدهم و همین حالا هم برای رفت‌وآمد و حاضر شدن در خیابان مشکلاتی برای من ایجاد می‌شود و این محبوبیت برای من نفع مادی نداشته است. عده‌ای از آن‌هایی که می‌گفتند عمدی نبوده است، با من شوخی می‌کردند و از سیدجلال و انتقالش می‌پرسیدند».
    او در پایان صحبت‌های خود گفت: «من از ابتدای شروع کار شبکه سه و شبکه ورزش با این شبکه‌ها همکاری کردم و به‌عنوان کسی که صدا و فن بیان خوبی دارد، تعلیق را می‌پذیرم و منتظر می‌مانم که توضیحات من را بخواهند و با من صحبت کنند، اما اگر بخواهیم به این شکل افراد را تعلیق کنیم، همه همکاران جوان من که در ابتدای راه هستند، تعلیق می‌شوند و از چند وقت دیگر باید جای گزارش، موسیقی پخش کنیم».

  • امیر تتلو تکثیر شده‌ است؟

    نکتۀ ترسناک اینجاست که انگار اراده‌ای برای رشد تتلوها وجود دارد. آنها را دست‌کم نگیریم. تتل‌ها در ورزش، اقتصاد، سیاست و حتی دانشگاه ها تکثیر شده اند و حالا یکی‌یکی پذیرفته می شوند.

    عصرایران؛ احسان‌محمدی- از دیروز که مدیریت «اینستاگرام» خبر داد: صفحه امیر تتلو را با بیش از چهارمیلیون دنبال‌کننده یا فالوئر بسته است،به این فکر می کنم که چرا چهار میلیون نفر؟! یعنی بیش از آنکه موضوع بستن اهمیت داشته‌باشد به چهارمیلیونی فکر می کنم که او را دنبال می‌کنند یا می کردند.

    تتلو متولد سال ۱۳۶۲ است. زاده و بالیده در همین سرزمین. نه در دوران شاهنشاهی زندگی‌ کرده که رفتارش را بیندازیم گردن فرح و دربار و شاه خائن، نه می‌شود تصور کرد با سرویس های جاسوسی در تماس بوده که فرهنگ غربی را ترویج دهد. اتفاقاً جوان ساده‌دل و قابل‌ترحمی است که هم از درخت بالا می‌رود، هم فوتبال بازی می‌کند، هم از نامزد اصولگرایان در انتخابات حمایت می‌کند، هم فحش می‌دهد، هم توبه می‌کند هم توبه می شکند…

    ممکن است برخی بگویند قحط سوژه است که رفته‌اید سراغ تتلو؟ شاید شما او را جدی نگیرید اما مطمئن هستید فرزندتان یا دوست فرزندتان هم او را جدی نگرفته و در طول این سال ها به صفحه اش سر نزده و رفتارش را ندیده و گاهی اوقات به فرمان او که از دنبال کننده‌هایش می‌خواست قبل از خواب «بغ بغو» کنند، بغ بغو نکرده و نخوابیده‌است؟!

    او در عرض کمتر از شش سال به مدد شبکه‌های اجتماعی به شهرتی خیره کننده دست یافت. آنچنان که اتاق فکر آقای رئیسی در انتخابات دستش را گرفت و کنار حاج آقا گذاشت که عکس یادگاری بگیرند. آن هنگام هم نوشتم که بعید است آقای رئیسی حتی یک دقیقه ترانه های تتلو را گوش داده باشد و در این بازی «تتلو قربانی است». اما هدف وسیله را توجیه کرد.

    وقتی برای انرژی هسته‌ای ترانه خواند و در شبکه‌های اجتماعی پخش شد خیلی‌ها را غافلگیر کرد. هنوز بعد از سه‌سال با حیرت به ناو و سربازهای ارتش که پشت سرش پا می‌کوبند نگاه می‌کنم، دوست دارم فکر کنم ساختگی است. مگر می‌شود باور کرد که تتلو آنقدر قدرت دارد که برای ساخت کلیپش ناو اجاره کند یا نترسد از سوء استفاده از لباس نیروهای‌نظامی جز اینکه کسانی به او چشمک زده بودند یعنی: برو جلو پسر! برو هواتو داریم!

    گفتند آن ترانه را روی ناوشکن دماوند منطقه چهارم نداجا بندرانزلی ساخته. یک جور خط و نشان کشیدن برای آمریکا با شاه بیت «خلیجِ مسلحِ فارس حق مسلم ماست».

    وزارت ارشاد گفت خبر ندارد از ساخت کار و بعید است ارتش به او اجازه داده‌باشد و تتلو در اینستاگرامش عکسی از هدیه ارتش منتشر کرد. یعنی با هماهنگی بوده! هیچوقت کسی لازم ندید توضیح بیشتری بدهد. این هم البته شاید خودش توضیحی بود: این فضولی‌ها به شما نیامده!

    تتلو در حرکت‌های پاندولی عجیب هم چندباری از موسیقی خدحافظی کرد، هم توبه‌نامه خواند، هم دختران را دعوت به حجاب کرد، هم سفیر موزه صلح شد، هم به جشن خبرگزاری فارس رفت و کنار رسایی و ضرغامی نشست و به عنوان «فعال برتر مجازی» مورد تقدیر قرارگرفت هم به روحانی پیام داد از رقابت با رئیسی کنار بکشد، هم تلاش کرد به عضویت یک تیم فوتبال در لیگ برتر در آید، هم به زندان رفت و …

    آدم ها حق دارند عوض بشوند. اصلاً آدمی که عوض نشود، اشتباهی است. همه ما عوض شده‌ایم. کفش های بچگی اندازه مان نیست، ذائقه‌مان در مورد غذاها و دوست داشتن آدم ها عوض شده است. همه‌مان یک «معصومیت از دست رفته» داریم. اصلاً تنها اصل ثابت این زندگی تغییر است ولی این چرخش‌های باله‌وار شگفت انگیز است! این اسمش تغییر نیست، آزادی اندیشه هم نیست، آشفتگی اندیشه است.

    قصد توهین به امیر تتلو و هوادارانش را ندارم. سلیقه خودشان است که البته من نمی‌پسندم. خیلی پسندیدن من هم البته مهم نیست ولی باور کنیم که این کشور پوست انداخته‌است و سلیقه نسل جوان به ما شبیه نیست. در جامعه‌ای که بهترین نوشته باسوادترین آدم‌هایش چهل، پنجاه لایک که می‌خورد جشن می‌گیریم، لشکر «تتلیتی» ها با تتوهای عجیب، فحش های دُرشت، حمله‌های اینترنتی و … به ما می‌گویند که یا ناخشنودی و عصبانیت، سبک دیگری از زندگی را می‌خواهند.

    اینکه او زیرزمینی و نیمه ممنوع بود اما چند میلیون فالوور در اینستاگرام داشت/دارد اتفاق ساده‌ای است؟ گیرم بگویید آقا نصف اینا میرن بهش فحش میدن!

    در دنیای ستاره محورو مبتذل شده، کیم کارداشیان که بیشتر با جاذبه‌های جنسی شهرت دارد هم بیشتر از تمام برندگان نوبل ادبیات دنبال‌کننده دارد و اخبار پیرامون او در هوا قاپیده می‌شود اما اینجا ایران است، سرزمینی که مردمش داعیه‌دار اخلاق و تمدن و فرهنگ و تاریخ چندهزارساله اند. از دبستان تا گورستان، از بام تا شام درس اخلاق در گوش‌مان زمزمه می شود و خروجی اش باید این باشد؟ یک جای کار نمی لنگد؟ صدجای کار چطور؟

    نکته ترسناک اینجاست که انگار اراده‌ای برای رشد تتلوها وجود دارد. آنها را دست کم نگیریم. تتل‌ها در ورزش، اقتصاد، سیاست و حتی دانشگاه ها تکثیر شده اند و حالا یکی‌یکی پذیرفته می شوند.

  • محسن چاوشی، آقای شایعه

    خبر ممنوع‌الفعالیتی محسن چاوشی را اول‌ بار سایت ایران‌آرت منتشر کرد. ایران‌آرت این خبر را در شامگاه روز گذشته منتشر کرد. در گزارش منتشر شده در این سایت فرهنگی به نقل از دو، سه چهره خبری نزدیک به محسن چاوشی عنوان شده بود که این چهره‌ها تماس گرفته و گفته‌اند این خواننده ممنوع‌‌الفعالیت شده است.

    هیچ بعید نیست این‌ بار هم خبر ممنوعیت محسن چاوشی را بازارگرمی بنامند یا حاشیه‌سازی سایت‌ها و رسانه‌های مجازی.

    روزنامه شهروند نوشت: «روز گذشته برای چندمین‌ بار در سال‌های اخیر فضای مجازی پر شد از اخبار رسمی و غیر رسمی درباره ممنوع‌‌الفعالیتی محسن چاوشی؛ خواننده پرطرفداری که بارها و بارها شایعه ممنوع‌الفعالیتی‌اش در فضای مجازی پیچیده و هر بار هم در نهایت بدون این‌ که اتفاق خاصی رخ دهد، این خواننده فعالیتش را در دنیای موسیقی ادامه داده است.

    داستان خوزستان

    خبر ممنوع‌الفعالیتی محسن چاوشی را اول‌ بار سایت ایران‌آرت منتشر کرد. ایران‌آرت این خبر را در شامگاه روز گذشته منتشر کرد. در گزارش منتشر شده در این سایت فرهنگی به نقل از دو، سه چهره خبری نزدیک به محسن چاوشی عنوان شده بود که این چهره‌ها تماس گرفته و گفته‌اند این خواننده ممنوع‌‌الفعالیت شده است.

    چهره‌های خبری نزدیک به چاوشی که به نام‌شان اشاره نشده؛ به روایت سایت منتشر‌کننده خبر ممنوع‌الفعالیتی این خواننده کسانی هستند که دو کانال تلگرامی مورد وثوق این خواننده را اداره می‌کنند. این چند نفر به‌ رغم این‌ که تاکنون هیچ مرکزی این خبر را تأیید نکرده، همچنان معتقدند این ممنوع‌الفعالیتی قطعی است. آنها می‌گویند: محسن چاوشی به دلیل انتشار قطعه خوزستان ممنوع‌الفعالیت شده است. قطعه‌ای که با ترانه‌ای از حسین صفا در سالروز آزادسازی خرمشهر منتشر شد و تلخی آشکار آن صدای عده‌ای از اصولگرایان را درآورد.

    چاوشی چه می‌گوید؟

    با این‌ که در رسانه‌های مجازی ممنوع‌الفعالیتی محسن چاوشی به‌ عنوان خبری قطعی منتشر شده، اما پیگیری‌های «شهروند» حاکی از این است که چنین خبری تا این لحظه تأیید نشده است. نکته جالب این‌ که در تکمیل اخبار منتشرشده، خود محسن چاوشی نیز ساعاتی بعد از انتشار اولیه خبر، در بامداد همان روز این خبر را تکذیب کرد. چاوشی در صفحه رسمی‌اش نوشت: خبر منتشر شده در فضای مجازی مبنی بر ممنوع‌الفعالیت بودن محسن چاوشی صحت ندارد و تکذیب می‌شود.

    خبر تکراری

    شایعه ممنوع‌الفعالیتی چاوشی نخستین‌ بار نیست که مطرح می‌شود. این خبر که بارها و بارها به بهانه‌های مختلف مطرح شده؛ آخرین‌ بار به بهانه همکاری با سریال‌ هاتف در آخرین ماه‌های ‌سال گذشته منتشر شد و به دلیل تکرار این موضوع است که خیلی‌ها عقیده دارند انتشار اخبار ممنوع‌الفعالیتی می‌تواند بازارگرمی این خواننده یا مدیر برنامه‌اش باشد که از شور هواخواهان پرتعداد این خواننده برای افزایش محبوبیت او استفاده می‌کنند.

    آقای حاشیه

    محسن چاوشی خواننده‌ای است که هم محبوبیت دارد و هم حاشیه. او با این‌ که هواداران میلیونی دارد، اما از این‌ رو که تاکنون حاضر به برگزاری کنسرت و برنامه زنده نشده، بارها با حرف و حدیث درباره کارهایش مواجه شده و حتی عده‌ای از صدای غیر اصیل‌اش حرف به میان آورده‌اند.

    علاوه بر آن، این خواننده با رد دعوت مهرجویی برای همکاری مجدد در سنتوری ٢ و البته رد ادعاهای ابراهیم حاتمی‌کیا در زمان فیلم «چ» هم چندبار خبرساز شده است. فراموش نکرده‌ایم ادعای ابراهیم حاتمی‌کیا را در نشست‌ خبری فیلم «چ» که گفته بود آقای چاوشی خیلی با «چ» ارتباط برقرار کرد و آن را دوست داشت و در نهایت هم قرار شد یک کار آزاد در این‌ باره انجام دهد نه برای تیتراژ.

    اما این حرف‌ها به محسن چاوشی برخورد و واکنش او را برانگیخت: به دلیل طرح ادعاهایی سراسر وارونه و کذب درباره نحوه همکاری بنده با پروژه «چ» در نشست مطبوعاتی این فیلم در جشنواره، بهتر است کماکان سنتوری اولین و آخرین تجربه سینمایی‌ام باشد.

    آخرین حاشیه

    حالا می‌گویند او به خاطر خوزستان ممنوع‌الفعالیت شده است؛ قطعه‌ای که در سالروز آزادسازی خرمشهر برای مردم خرمشهر اجرا کرد. چاوشی در این قطعه که می‌گویند محکم‌ترین و مردمی‌ترین و تلخ‌ترین قطعه چاوشی است، از همان ابتدا درد را فریاد می‌زند و با بغضی در گلویش سراغ بارون را از مردم می‌گیرد و سراغ کارون را از بارون. خشمگین و غمگین است و اوج کار هم جایی است که شاه‌بیت حسین صفا را با قدرت و صلابت می‌خواند: ‌ای قاضی این مردم چی میگن؟ آبادی آبادی آبادی، ‌ای قاضی این مردم چی میخوان؟ آزادی آزادی آزادی…

    به‌ هر حال تا زمانی که اخبار ممنوعیت کاری این خواننده تأیید نشود و حداقل این‌ که خودش مهر تأییدی نزند بر دشواری‌هایش؛ هیچ بعید نیست این‌بار هم خبر ممنوعیت محسن چاوشی را بازارگرمی بنامند یا حاشیه‌سازی سایت‌ها و رسانه‌های مجازی. اما هر چه باشد تغییری در این قضیه ایجاد نمی‌شود که آخرین قطعه این خواننده پرحاشیه بهترین قطعه سالیان اخیرش است و سزاوار نیست بابت این کار با دشواری مواجه شود.