برچسب: اخبار حوادث

  • مرگ تازه عروس تهرانی به خاطر رنگ مو

    مرگ تازه عروس تهرانی به خاطر رنگ مو

    تازه عروس هنگام رنگ کردن مو در آرایشگاه غش کرد و در بیمارستان جان خود را از دست داد.

     

    مرگ تازه عروس تهرانی به خاطر رنگ مو

    چند روز قبل یک تازه عروس 32 ساله برای شرکت در مراسم عروسی خواهر شوهرش تصمیم گرفت رنگ موهایش را تغییر دهد به همین خاطر به یکی از آرایشگاه های شمال تهران رفت.

    دوستانش خیلی از کار این آرایشگاه تعریف کرده بودند و او نیز به امید یک تغییر خوب موهایش را به دست زن آرایشگر سپرد اما بعد از چند ساعت وقتی که آرایشگر جوان موهایش را شست، با دیدن چهره اش بسیار تعجب کرد. بعد از این همه ساعت معطلی و صرف وقت و هزینه نتیجه کار نه تنها دلخواهش نبود بلکه بشدت از دیدن رنگ موهایش عصبی شد.

    فکر اینکه با چنین رنگ مویی به عروسی خواهر شوهرش برود کلافه اش کرده بود. وقتی مهناز به زن آرایشگر اعتراض کرد و از او خواست که کاری برای موهایش انجام دهد، زن جوان گفت فردا به آرایشگاه بیا تا فکری برای موهایت بکنم. آن شب تا صبح از ناراحتی خوابش نبرد روز بعد دوباره به آرایشگاه رفت. زن آرایشگر دوباره موهایش را دکلره کرد و او را زیر سشوار برقی نشاند. زمان برایش به کندی می گذشت هر وقت می پرسید کی باید از زیر سشوار خارج شود زن آرایشگر می گفت عجله نکن، دو ساعت و نیم گذشت در حالی که مواد دکلره روی سرش بود احساس خارش و سوزش اذیتش می کرد هر بار اعتراض می کرد در جواب می شنید نگران نباش هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد.

    اما ناگهان مهناز احساس سردرد و سوزش شدیدی کرد و فریادی کشید و از هوش رفت. زن آرایشگر که ترسیده بود بلافاصله کلاه برقی را از سر تازه عروس جدا کرد و برای به هوش آوردن وی پارچ آب سرد را روی صورت و موهایی که مواد شیمیایی روی آن قرار داشت ریخت.

    اما وضعیت جسمی مهناز بهتر نشد و در نهایت او را به بیمارستان منتقل کردند. تلاش کادر درمان برای نجات تازه عروس ادامه یافت اما ساعاتی بعد او تسلیم مرگ شد.

    به دنبال مرگ مهناز، موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. بدین ترتیب جسد برای مشخص شدن علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد. این درحالی بود که شوهر مهناز با شنیدن خبر مرگ همسرش سکته کرد.

    با انجام معاینات پزشکی قانونی، علت مرگ زن جوان پارگی مویرگی اعلام شد. بدین ترتیب بازپرس جنایی با توجه به عدم صلاحیت رسیدگی به پرونده در دادسرای جنایی و به درخواست خانواده وی پرونده را برای رسیدگی به دادسرای جرایم پزشکی ارجاع کرد.

     

    منبع: فرتاک

  • مهاجمان مسلح به پمپ بنزین در شرق تهران بازداشت شدند

    مهاجمان مسلح به پمپ بنزین در شرق تهران بازداشت شدند

    رئیس پلیس امنیت عمومی تهران بزرگ از دستگیری 2 شروری که در پمپ بنزین محلاتی با شهروندی درگیر و پس از شلیک تیر هوایی از محل متواری شده بودند، خبر داد.

    مهاجمان مسلح به پمپ بنزین در شرق تهران بازداشت شدندسرهنگ “پیام کاویانی” در تشریح جزییات این خبر اظهار کرد: در اواخر تیر ماه خبری در خصوص شرارت 2 تن از اراذل و اوباش در یکی از محله های جنوب شرق تهران دریافت کردیم.

    تیراندازی در پمپ بنزین تهران
    وی افزود: در بررسی های اولیه مشخص شد این 2 متهم با حضور در یکی از پمب بنزین ها با شهروندی درگیری لفظی پیدا کرد و  پس از سوختگیری و حدود 200 متر بالاتر از پمپ بنزین، خودرو شان را متوقف و با ادامه درگیری با این شهروند می پردازند و پس از شلیک تیرهوایی از محل گریخته اند.

    این مقام انتظامی با اشاره به اینکه این متهمان که دارای سوابق متعددی همچون درگیری، سرقت، شرارت، استفاده از سلاح گرم و سرد و.. هستند، تصریح کرد: پس از چندین عملیات پلیسی در نهایت متهمان در مخفیگاهشان در یکی از شهرهای حاشیه تهران دستگیر شدند.

    رئیس پلیس امنیت عمومی  تهران بزرگ خاطر نشان کرد: در بازرسی از مخفیگاه متهمان یک قبضه سلاح جنگی، 2 قبضه سلاح سرد،  9 عدد فشنگ جنگی و 2 کیلو و 500 گرم مواد مخدر و سایر ادوات مربوطه کشف شد.

    وی در پایان خاطر نشان کرد: هر 2 متهم ضمن اعتراف به بزه انتسابی برای  سیر مراحل قضائی به دادسرا معرفی شدند.

     

     

    منبع: رکنا

  • ۲ جنایت مقابل دوربین!

    ۲ جنایت مقابل دوربین!

    ۲ جنایت مقابل دوربین!

    نوجوان ۱۵ ساله ای که در اقدامی جنون آمیز و هولناک، مادربزرگ و پدرش را به قتل رسانده و اجساد آنان را به آتش کشیده است، در اعترافاتی تکان دهنده به تشریح ماجرای دو جنایتی پرداخت که هنگام ارتکاب از خودش فیلم سلفی گرفته است.

    بامداد بیست و هشتم مرداد، امدادگران آتش نشانی مشهد، خود را به صحنه ای از حادثه آتش سوزی یک منزل در شهرک مهرگان رساندند که دود غلیظی محله را فراگرفته بود.

    آن ها بی محابا وارد شعله های آتش شدند و دقایقی بعد در حالی زبانه های سوزان آتش فروکش کرد که ناگهان اجساد یک زن و مرد در پذیرایی منزل نمایان شد. نیروهای آتش نشان با مشاهده اجساد پیرزن و مرد میان سال بلافاصله ماجرا را به پلیس اطلاع دادند و خود به بررسی کارشناسی دقیق علت آتش سوزی پرداختند.

    با آن که بررسی های مقدماتی صحنه حادثه حکایت از یک آتش سوزی غیرعمدی داشت اما در گوشه و کنار محل وقوع آتش سوزی، سرنخ هایی از یک رخداد عمدی به چشم می خورد که نیاز به تحقیقات کارشناسی بیشتری داشت. در همین حال ماموران کلانتری شهرک مهرگان که به فرماندهی سرهنگ سعید شکاری (رئیس کلانتری) عازم محل شده بودند با حفظ صحنه حادثه مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند.

    طولی نکشید که با حضور شبانه قاضی دکتر حسن زرقانی در بولوار شهید کشمیری، تحقیقات قضایی آغاز شد. در حالی که هنوز پزشکان قانونی درباره علت دقیق مرگ مرد 45 ساله و مادر 75 ساله اش نظر کارشناسی خود را اعلام نکرده بودند اما تجربیات قضایی دکتر زرقانی، او را به دهلیزهای تاریک این حادثه وحشتناک کشاند به طوری که کنکاش های علمی و تخصصی به هم آمیخت و ساعتی بعد این ماجرای هولناک رنگ و بوی جنایی به خود گرفت چرا که نحوه قرارگرفتن اجساد سوخته و کانون شعله های آتش، حکایت از آتش سوزی عمدی داشت. به گزارش خراسان، این گونه بود که تحقیقات غیرمحسوس با بازجویی از شاهدان و اطرافیان قربانیان این صحنه آتش سوزی ادامه یافت.

    واکاوی در اعماق این پرونده که دیگر رنگ جنایت داشت، در حالی موجب صدور دستورات ویژه ای برای شناسایی عامل یا عاملان این جنایت هولناک شد که غیبت نوجوان 15 ساله (پسر مرد 45 ساله) از چشمان قاضی دور نماند چرا که بررسی های مقدماتی نشان داد: «احسان» پسر 15 ساله مقتول و نوه پیرزن 75 ساله، از مدتی قبل در کنار آن ها زندگی می کرد و اکنون اثری از او نیست.

    با این دستور قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد که به کلیه مراکز انتظامی و امنیتی در سراسر کشور گزارش شده بود، گروه ورزیده ای از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی نیز با هدایت مستقیم سرهنگ جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی) وارد عمل شدند و ردزنی های اطلاعاتی را در حالی آغاز کردند که همسر مطلقه مقتول (مادر احسان) مدعی بود فرزندش به شمال کشور رفته است و دیگر از او خبری ندارد! اما این اظهارات که همراه با استرس خاصی بیان می شد، کارآگاهان را قانع نکرد و آن ها برای شناسایی مخفیگاه نوجوان فراری به شگردهای اطلاعاتی متوسل شدند.

    در همین حال بود که ناگهان تبادل و هماهنگی های قضایی و امنیتی، ماجرا را به گونه دیگری رقم زد. نوجوان 15 ساله تحت تعقیب که قرار بود برای رد گم کنی و فریب نیروهای انتظامی در یک مرکز ترک اعتیاد بستری شود با رصدهای اطلاعاتی در حالی در استان مازندران دستگیر شد که فیلم های سلفی از صحنه قتل مادربزرگ و پدرش را در گوشی تلفن ذخیره کرده بود.

    ماموران امنیتی شمال کشور با دیدن این فیلم های هولناک بی درنگ مراتب را به مقام قضایی اطلاع دادند و بدین ترتیب «احسان- الف» به مشهد انتقال یافت. این نوجوان که به شیشه اعتیاد دارد، در همان بازجویی های اولیه به قتل مادربزرگ و پدرش اعتراف کرد و گفت: من فکر می کردم آن ها را به یک مدل کشته ام اما خودم وقتی فیلم های سلفی را دیدم تازه فهمیدم که پدرم را به چند مدل کشته ام!

    این نوجوان که به راحتی و با فن بیانی سخنورانه صحنه های هولناک دو جنایت را بازگو می کرد، در تشریح این ماجرای دلخراش گفت: من فرزند طلاق هستم اما از چند ماه قبل با پدرم زندگی می کردم ولی او نمی گذاشت نزد مادرم بازگردم. پدرم از اتباع خارجی بود و مرا کنار خودش نگه داشت تا من بتوانم از طریق قانونی شناسنامه بگیرم و او هم با همین اسناد و مدارک، بتواند مجوز اقامت در ایران را دریافت کند. او اگرچه مخارج اعتیادم را نیز می پرداخت ولی مرا هم کنترل می کرد و کتک می زد!

    بود که تصمیم گرفتم پدرم را بکشم! ابتدا تردید داشتم ولی بعد به یکی از دوستانم زنگ زدم و از او درباره بهترین قرص های خواب پرسیدم. بعد هم به داروخانه ای در منطقه گلشهر مشهد رفتم و تعدادی قرص خواب آور خریدم! آن ها را پودر کردم و داخل دوغ ریختم. آن روز صبح به بهانه رفتن به سرکار، از خانه خارج شدم وقتی بعد از مدتی به خانه بازگشتم پدرم بیرون از اتاق به خواب رفته بود به طوری که اصلا تکان نمی خورد. در همین حال دوباره مقدار دیگری قرص را پودر کردم و با دوغ به خوردش دادم. این درحالی بود که مادربزرگم نیز از همان دوغ ها نوشیده و به خواب رفته بود.

    در یک لحظه پدرم را با متکا خفه کردم و با هر دو پایم رویش ایستادم. زمانی که او را خفه کردم، ناگهان مادربزرگم را بالای سرم دیدم. دیگر فرصت فکر کردن نداشتم، بی درنگ پریدم و گلوی مادربزرگم را با دست فشار دادم تا این که او هم خفه شد. سپس پیکر آنان را به داخل پذیرایی کشیدم و از خودم فیلم سلفی گرفتم. بعد هم ظرف محتوی بنزین را از حیاط برداشتم و برای آن که آثار جرم را از بین ببرم و مرگ آن ها را در یک حادثه آتش سوزی جلوه بدهم، خانه را به آتش کشیدم. سپس سوار پراید پدرم شدم و به جاده کلات رفتم! ولی پشیمان شدم و خودرو را در همان جا رها کردم و با یک وانت نیسان به گلبهار بازگشتم جایی که مادرم در آن جا زندگی می کند. شب را در پارک خوابیدم و ظهر روز بعد به خانه مادرم رفتم که با مرد دیگری ازدواج کرده است.

    مادرم از رفتارهایم فهمید که حادثه ای رخ داده است ولی من به طور مستقیم چیزی به او نگفتم. بعد هم به ساری رفتم تا نزد یکی از دوستانم بمانم اما آن ها را پیدا نکردم. به همین دلیل به طرف دریا حرکت کردم و در مسیر به یک مرد هندوانه فروش گفتم می خواهم مواد بکشم! او هم پیک نیک و جا در اختیارم گذاشت. بعد از مصرف مواد به او اعتماد کردم و با تلفن همراهش با مادرم تماس گرفتم. مادرم به آن مرد هندوانه فروش گفته بود که مرا به یک مرکز ترک اعتیاد ببرد! او هم به بهانه خرید مرا به ساری کشاند که ناگهان چند نفر دست و پایم را گرفتند و مرا به کمپ بردند. آن جا در فلش گوشی تلفن فیلم هایی که از صحنه قتل پدرم گرفته بودم لو رفت و مرا به مشهد منتقل کردند و… .

    تحقیقات بیشتر درباره این دو جنایت وحشتناک در مقابل دوربین گوشی تلفن همراه، با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی دکتر زرقانی درحالی ادامه دارد که گروه ورزیده کارآگاهان زیر نظر سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی خراسان رضوی) پا به تاریکخانه این پرونده جنایی گذاشته اند تا زوایای مختلف آن مورد آسیب شناسی های اجتماعی نیز قرار گیرد.

     

    منبع: خراسان

  • گروگانگیرها حتی پس از دریافت ۶۰۰ میلیون تومان، مرد تاجر را کشتند

    گروگانگیرها حتی پس از دریافت ۶۰۰ میلیون تومان، مرد تاجر را کشتند

    چند روز قبل زن میانسالی نزد پلیس رفت و از ربوده شدن همسرش خبر داد.

    گروگانگیرها حتی پس از دریافت ۶۰۰ میلیون تومان، مرد تاجر را کشتند

    وی گفت: صبح روز ۲۶ تیر همسرم حامد مثل همیشه برای رفتن به محل کارش از خانه بیرون رفت اما به‌طرز مرموزی ناپدید شد. خیلی نگرانش بودم به همه‌جا رفتم و تماس گرفتم اما خبری از شوهرم نبود تا اینکه مرد ناشناسی با ما تماس گرفت و با تهدید گفت شوهرم را ربوده و اگر در این مورد حرفی به پلیس بزنیم حامد را می‌کشند. مرد ناشناس در ازای آزادی همسرم یک میلیارد تومان پول خواست. من هم به‌خاطر جان شوهرم به پلیس خبر ندادم و با کلی قرض موفق شدیم ۶۰۰ میلیون تومان پول و طلا تهیه کنیم. بعد با گروگانگیران وارد مذاکره شدیم و آنها قبول کردند با گرفتن همین مقدار حامد را آزاد کنند. سپس به محلی که گروگانگیران گفته بودند رفتیم و کیف پول و طلاها را زیر یک درخت دفن کردیم و برگشتیم.

    او ادامه داد: اما هر چه منتظر برگشت شوهرم ماندیم از او هیچ خبری نشد. شماره‌ای که گروگانگیران با ما تماس گرفته بودند هم خاموش بود. چند روز منتظر ماندیم و وقتی از حامد خبری نشد در نهایت تصمیم گرفتیم که ماجرا را به پلیس خبر دهیم.

    با شکایت این زن، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شدند. در تحقیقات صورت گرفته از پدر حامد، مأموران به سرنخی از عاملان‌ گروگانگیری رسیدند. طبق اظهارات پدر حامد، پسرش با مردی به‌نام کوروش داد و ستد مالی داشته اما اختلاف مالی پیدا کرده بود. بدین ترتیب این احتمال مطرح شد که مرد تاجر از سوی کوروش ربوده شده باشد.

    بلافاصله شماره پلاک خودروی مرد ربوده شده به واحدهای گشت اعلام شد و در تحقیقات خودروی پژو او در اطراف تهرانسر کنار خیابان کشف شد.

    همزمان مأموران به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محلی که خانواده حامد پول را برای گروگانگیران برده بودند پرداختند که تصویر دو مرد جوان به‌دست آمد که آنها کیسه پول‌ها را داخل خودرویی گذاشته و محل را ترک کردند. در ادامه مشخص شد کوروش به یک کارگاه تولیدی رفت و آمد دارد. اما وقتی مأموران وارد کارگاه تولیدی شدند با همان دو مرد جوان مواجه شدند. بدین ترتیب به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت، هر دو نفر بازداشت شدند.

    شاهدی برای قتل

    متهمان زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شدند، گفتند: ما در کارگاهی کار می‌کنیم که کوروش به آنجا رفت و آمد دارد. مدتی قبل کوروش و همسرش را دیدیم که مرد میانسالی را به داخل کارگاه منتقل کردند. مرد میانسال حال خوبی نداشت و کوروش مدعی شد که او پدرزنش است و از ما خواست که او را به‌خانه‌ای در محله خزانه ببریم. اما ساعتی بعد کوروش با ما تماس گرفت و گفت حال حامد بد است. او را به بیمارستان ببریم.

    وقتی دوباره به آن خانه رفتیم حامد را دیدیم که لباسش دور گردنش پیچیده شده بود و نفس نمی‌کشید اما زن و شوهر اصرار داشتند که او زنده است بعد هم او را سوار خودرو کردیم و به سمت پاکدشت رفتیم و در بیابان‌های اطراف پاکدشت جسد را دفن کردیم و بعد از آن راهی تهران شدیم. برای گرفتن پول از خانواده حامد هم ما به محل قرار رفتیم ولی تمام ۶۰۰ میلیون تومان دست کوروش و همسرش است و فقط مقدار کمی پول به ما دادند.

    با اعتراف دو متهم، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت راهی پاکدشت شده و جسد حامد را در محلی که دفن شده بود، کشف کردند.

    به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت تحقیقات برای دستگیری زوج فراری و رازگشایی از این جنایت ادامه دارد.

     

    منبع: ایران

  • قتل جوان دشتستانی در نیمه های شب/ کشف جنازه در جاده تاریک

    قتل جوان دشتستانی در نیمه های شب/ کشف جنازه در جاده تاریک

    قتل جوان دشتستانی در جاده ای تاریک توسط مردان ناشناسی صورت گرفت. مرگ جوان ۳۵ ساله، خانواده اش را داغدار کرد و پلیس در جستجوی قاتلان این شخص است.

    قتل جوان دشتستانی در نیمه های شب/ کشف جنازه در جاده تاریک

    طبق گزارش منابع محلی، حوالی نیمه شب گذشته جوان 35 ساله ای در جاده دشتی به دلایل نامشخص توسط شخص یا اشخاصی با شلیک گلوله به قتل رسید.

    بنابر همین گزارش هیچگونه اطلاعات دیگری در خصوص این حادثه در دست نیست.

    پلیس دشتستان در محل حاضر و موضوع در حال پیگیری است.

     

    منبع: رکنا

  • مسافران اتوبوس حادثه دیده در دهشیر یزد، سرباز معلم بودند

    مسافران اتوبوس حادثه دیده در دهشیر یزد، سرباز معلم بودند

    متأسفانه امروز صبح یک دستگاه اتوبوس در محور زاهدان – آباده در دهشیر یزد واژگون شد که در این حادثه 5 نفر کشته و 33 نفر مصدوم شدند.

     یک منبع آگاه گفت: مسافران اتوبوسی که صبح امروز در محور زاهدان – آباده دچار حادثه شدند، همگی سرباز معلم بودند.
    مجتبی خالدی سخنگوی سازمان اورژانس کشور در گفت‌وگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: متأسفانه امروز صبح یک دستگاه اتوبوس در محور زاهدان – آباده در دهشیر یزد واژگون شد که در این حادثه 5 نفر کشته و 33 نفر مصدوم شدند.
    وی افزود: تمامی مسافران این اتوبوس سرباز بودند که در حال اعزام به محل خدمت بودند.
    یک منبع آگاه نیز به خبرنگار مهر خبر داد که تمامی سرنشینان این اتوبوس مشمولینی بودند که قرار بود به عنوان سرباز معلم در آموزش و پرورش خدمت کنند.
    این منبع آگاه گفت که این مشمولین اعزامی‌های امسال بودند که از مهرماه بنا بود به عنوان معلم در محل‌های تعیین شده ادامه خدمت سربازی خود را بگذرانند.
    مسافران اتوبوس حادثه دیده در دهشیر یزد، سرباز معلم بودند
  • سقوط بالابر جان 2 کارگر ساختمانی را گرفت

    سقوط بالابر جان 2 کارگر ساختمانی را گرفت

    سخنگوی سازمان آتش نشانی شهرداری تهران از سقوط بالابر که منجر به جان باختن دو نفر و مصدوم شدن یک نفر شد، خبر داد.

    جلال ملکی اظهار کرد:ساعت ۱۶:۵۶ امروز یک مورد حادثه سقوط داخل چاهک آسانسور در خیابان پیامبر غربی خیابان مطهری به سامانه ۱۲۵ سازمان آتش نشانی شهرداری تهران اطلاع داده شد.

    وی ادامه داد:بالافاصله دو ایستگاه به محل حادثه اعزام شدند. محل حادثه یک ساختمان در حال ساخت بود که به طبقه منفی یک داخل چاهک آسانسور سه کارگر اتباع که حدود ۲۵ سال سن داشتند سقوط کردند و آسیب‌های شدیدی دیدند. شواهد نشان می‌داد که از طبقه چهارم این ساختمان سقوط کرده بودند.

    ملکی گفت:با یک بالابر موقت که برای جابه جایی مصالح ساختمانی استفاده می‌شد درحال جابه جا کردن سنگ بودند، بالابر شکسته بود و کارگران با سنگ‌ها به پایین سقوط کردند. آتش نشانان با احتیاط افراد را خارج کردند و تحویل عوامل اورژانس دادند که مشخص شد دو نفر جان خود را از دست داده اند و یک نفر دچار مصدومیت‌های زیادی شده است که به مراکز درمانی منتقل شد.

    سخنگوی سازمان آتش نشانی شهرداری تهران با اشاره به اینکه بالابر برای جابه جایی افراد مناسب نیست،بیان کرد: ساعت ۱۸:۰۰ عملیات به پایان رسید و محل تحویل مسولان پروژه و عوامل انتظامی شد. بالابر‌ها به صورت موقت استفاده و در گذشته هم حوادث زیادی با این وسیله رخ داده که به دلیل نبود محاسبه دقیق در تعداد و وزن است.

     

    منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

  • گروگانگیری هولناک ۲ تاجر ایرانی در افغانستان/ ۲۱ روز اسارت و اخاذی ۱۲۰ هزار دلاری

    گروگانگیری هولناک ۲ تاجر ایرانی در افغانستان/ ۲۱ روز اسارت و اخاذی ۱۲۰ هزار دلاری

    وعده سرمایه‌گذاری ۲ میلیون‌دلاری در افغانستان باعث شد تا دو تاجر ایرانی فریب بخورند و به امید یک تجارت پرسود راهی افغانستان شوند، غافل از اینکه سرنوشت هولناکی در انتظارشان است.

    گروگانگیری هولناک ۲ تاجر ایرانی در افغانستان/ ۲۱ روز اسارت و اخاذی ۱۲۰ هزار دلاری

    همه چیز در این پرونده از تماس یک فرد افغان با شرکتی که در زمینه فروش محصولات صنعتی در تهران فعالیت داشتند شروع شد.

    مرد افغان خودش را تاجری سرشناس معرفی کرد و گفت که می‌خواهد با مدیر واحد صادرات شرکت که مشاور مدیرعامل هم بود صحبت کند و درخصوص محصولات شرکت و چگونگی خرید سؤالاتی بپرسد.

    مدیر واحد صادرات توضیحاتی درخصوص محصولات ارائه کرد و گفت که تا پیش از کرونا خودش برای فروش محصولات به خارج از کشور سفر می‌کرد، اما حالا بیشتر فروش‌هایشان اینترنتی است و مبادلات ارزی هم از طریق صرافی‌ها انجام می‌شود.

    آقای مدیر به خیال اینکه مرد افغان یک تاجر سرشناس است با او وارد معامله کاری شد. مرد افغان مدعی بود که می‌خواهد ۲ میلیون دلار سرمایه‌گذاری کند. همین باعث شد تا آقای مدیر به همراه فرد دیگری برای انجام معامله راهی افغانستان شوند.

    شکایت
    چند روز بعد از سفر دو مرد ایرانی به افغانستان، خانواده‌های آن‌ها راهی اداره پلیس آگاهی تهران شدند و گزارش ربوده شدنشان را اعلام کردند. آن‌ها می‌گفتند که مردان ربوده‌شده چندبار با آن‌ها تماس گرفته و درخواست پول کرده‌اند و پس از آن نیز آدم‌ربایان تهدید کرده‌اند که اگر پول درخواستی‌شان را دریافت نکنند، گروگان‌ها را خواهند کشت. با این شکایت بررسی‌های پلیسی در این پرونده آغاز شد تا اینکه بعد از گذشت ۲۱ روز گروگان‌ها آزاد شدند.

    در مرز ایران
    ۲ مرد پیراهن سفید دست خود را بالا گرفته و فریاد می‌زدند کسی تیراندازی نکند ما ایرانی هستیم.

    آن‌ها به سرباز‌هایی که در برجک دیده‌بانی مرز ایران و افغانستان بودند گفتند که در افغانستان گروگان بوده‌اند و به سختی خودشان را به مرز رسانده‌اند.

    آن‌ها وارد خاک ایران شدند و درحالی‌که اشک می‌ریختند از جزئیات روز‌های سختی گفتند که بر آن‌ها گذشته بود.

    ۲ گروگان ایرانی مقابل پلیس قرار گرفتند و یکی از آن‌ها گفت: مرد افغان که با شرکت ما تماس گرفته بود، خودش را حفیظ و یک تاجر سرشناس معرفی کرد. عکس‌هایی که در پروفایلش می‌گذاشت او را در کنار تجار سرشناس افغان نشان می‌داد.

    از سوی دیگر اطلاعات کاملی در زمینه تجارت داشت. همه این‌ها باعث شد که به او اعتماد کنم.

    وی ادامه داد: ارتباط من با او ادامه داشت تا اینکه یک پیشنهاد وسوسه‌انگیز داد و مدعی شد که قصد سرمایه‌گذاری ۲ میلیون دلاری دارد. من که به او اعتماد کرده بودم با یکی از همکارانم تماس گرفتم و قرار شد با حفیظ در زمینه خرید و فروش دارو کار کنیم.

    پس از آن راهی افغانستان شدیم، چون حفیظ می‌گفت که نفوذ زیادی دارد و یک روز باید با هم نزد وزرای افغان برویم و روز دوم به کنسولگری ایران در افغانستان تا کار‌های اداری را انجام بدهیم.

    مرد تاجر گفت: حفیظ برای ما بلیت هواپیما گرفت و ما به مشهد رفتیم و بعد با تاکسی به مرز دوغارون و از آنجا سوار خودرویی شدیم که او فرستاده بود.

    راننده حرکت کرد تا اینکه وارد یک جاده فرعی شد.

    می‌گفت که جاده اصلی در دست طالبان و عبور از آنجا خطرناک است. بعد از ما خواست که سرهایمان را پایین بگیریم تا کسی ما را نبیند. کمی جلوتر متوجه شدیم که همه این‌ها نقشه است.

    خودروی سفید رنگی پشت سر خودروی ما حرکت می‌کرد و وقتی خودروی ما در جایی خلوت توقف کرد، سرنشینان خودروی سفید که اسلحه کلاشینکف و کلت داشتند به سمت ما آمدند. وحشت کرده بودیم و زبانمان بند آمده بود. آن‌ها تمام وسایل و دلارهایمان را گرفتند. بعد چشمانمان را بستند و سوار بر ماشین کردند.

    وی ادامه داد: پس از طی مسافتی ما را به داخل خانه‌ای بردند و در اتاقی زندانی کردند.

    مردان گروگانگیر تهدید کردند که باید ۲۰۰ هزاردلار جور کنیم در غیراین صورت جانمان را می‌گیرند یا اینکه ما را به داعشی‌ها می‌فروشند. می‌گفتند باید با خانواده‌هایمان تماس بگیریم و بی‌آنکه ماجرا را لو بدهیم درخواست پول کنیم.

    در تمام مدتی که گروگان آن‌ها بودیم پاهایمان را با زنجیر به لوله‌ای بسته بودند. در تمام ۲۴ ساعت نگهبان داشتیم و هرکس وارد اتاق می‌شد یا چشمانمان را می‌بستند تا چهره کسی را نبینیم و یا خودشان نقاب می‌زدند.

    گروگانگیران ۲۰۰ هزاردلار می‌خواستند تا اینکه با صحبت، خواهش و تمنا راضی به ۱۲۰ هزاردلار شدند. آن‌ها از ما خواستند تا فردی مطمئن را به آن‌ها معرفی کنیم که از طریق او پول به افغانستان منتقل شود.

    هر فردی را معرفی می‌کردیم مورد ارزیابی قرار می‌دادند تا اینکه در نهایت کارگری افغان که سال‌ها قبل در خانه مادربزرگم کار می‌کرد انتخاب شد.

    ما از طریق دوستان و آشنایان ۱۲۰ هزاردلار را تهیه کرده و از طریق رابط افغان به‌دست گروگانگیران رساندیم. وقتی دلار‌ها را گرفتند بین خودشان شیرینی پخش کردند و قرار ما این بود که بعد از گرفتن دلار‌ها ما را تحویل کارگر افغان بدهند، اما زیر قولشان زدند.

    دوباره چشم‌هایمان را بستند و در صندوق عقب ماشین گذاشتند. ۲۰ دقیقه بعد توقف کرده و گفتند این مسیر را بروید تا به مرز ایران برسید.

    به ما گفتند مراقب باشید راه خطرناک و پر از داعشی و نیرو‌های طالبان است. نمی‌دانید چطور از آن مسیر عبور کردیم. همه‌اش دلهره داشتیم و با شنیدن کوچک‌ترین صدایی پشت بوته‌ها پنهان می‌شدیم.

    در نهایت بعد از یک ساعت پیاده‌روی برجک‌های دیده‌بانی ایران را دیدیم و وقتی به خاک ایران رسیدیم، فریادزنان درخواست کمک کردیم و هموطنانمان به دادمان رسیدند.

    با شکایت ۲ تاجر ایرانی، پرونده‌ای تشکیل و تحقیقات برای شناسایی گروگانگیران آغاز شد.

    به‌گفته سرهنگ مرتضی نثاری، معاون جرایم جنایی پلیس آگاهی پایتخت، تحقیقات از طریق اینترپل آغاز شده تا عاملان این گروگانگیری هرچه زودتر شناسایی و دستگیر شوند.

    وی به شهروندان هشدار داد و گفت: افراد سودجو به کمین نشسته‌اند تا به بهانه‌های مختلف طعمه‌هایشان را فریب بدهند. یکی از نقشه‌های این گروه سرمایه‌گذاری در کشور‌های دیگر است که توصیه می‌کنم افراد چنانچه با پیشنهاد سرمایه‌گذاری در کشور‌های دیگر روبه‌رو شدند با احتیاط کامل وارد معامله شوند و حتما از طریق سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌ها، معاملات خود را انجام دهند.

    وی از تاجران خواست که بدون اطلاع و خودسرانه با افراد خارجی که پیشنهاد‌های سرمایه‌گذاری وسوسه‌کننده می‌دهند وارد معامله نشوند تا خطر جانی و خسارت مالی به بار نیاید.

     

    منبع: همشهری

  • «آزاده نامداری» درگذشت/ اعزام بازپرس ویژه قتل به محل کشف جسد/ جزئیات تازه از زبان معاون اول دادستان تهران

    «آزاده نامداری» درگذشت/ اعزام بازپرس ویژه قتل به محل کشف جسد/ جزئیات تازه از زبان معاون اول دادستان تهران

    معاون اول دادستان تهران با تایید خبر فوت آزاده نامدرای گفت: تعیین علت فوت نیاز به آزمایش سم شناسی دارد.

    مجری سابق صداوسیما درگذشت.

    لحظاتی پیش پیکر بی‌جان «آزاده نامداری» یکی از مجریان سابق صداوسیما در منطقه سعادت‎ آباد تهران کشف شد. هنوز جزئیات بیشتری از این ماجرا در دست نیست.

    گفته می شد او باردار بوده اما خودش هفته پیش در صفحه اینستاگرامش این موضوع را رد کرده بود.

    خانمی که گویا مادر ‎آزاده نامداری است با اورژانس تماس گرفته و اعلام کرده است که با کارت عابر بانک به زور در ورودی را باز کرده و وارد خانه شده و با پیکر بی‌جان دخترش مواجه شده است.

    اعزام بازپرس ویژه قتل به محل کشف جسد «آزاده نامداری» و آغاز تحقیقات پلیسی

    قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران گفت: کلانتری ۱۳۴ شهرک غرب ساعتی قبل فوت یک زن جوان را در محل سکونتش به بازپرس ویژه قتل اعلام کرده و در اظهارات اولیه اعلام کرده که این فرد آزاده نامداری است.

    وی افزود: بازپرس ویژه قتل تهران به محل حادثه اعزام شده است اما هنوز از صحت و سقم هویت اعلام شده اطلاعی در درست نیست.
    سرپرست دادسرای جنایی تهران ادامه داد: پس از حضور بازپرس در صحنه قتل ابتدا هویت متوفی و سپس علت مرگ وی بررسی خواهد شد.

    مرکز اطلاع رسانی پلیس اعلام کرد: در ساعت ۱۹:۵۰ عصر امروز در پی تماس تلفنی پدر مرحومه آزاده نامداری مجری سابق تلویزیون با مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر فوت نامبرده در آپارتمانش در یکی از برج های شهرک غرب تهران بلافاصله عوامل انتظامی برای بررسی صحنه به محل اعزام شدند.

    بررسی‌های اولیه نشان داد که نامبرده ۴۸ ساعت قبل فوت کرده است.

    همچنین اظهار شده است: بنابر اظهارات والدین “آزاده نامداری” همسر و فرزند وی در شمال به سر می برند و نامبرده تنها در آپارتمانش حضور داشته که به دلیل عدم تماس با والدینش آنها نگران شده و با مراجعه به محل زندگی او متوجه می شوند که وی فوت کرده است و تحقیقات پلیسی برای مشخص شدن علت فوت نامبرده آغاز شده و اخبار تکمیلی متعاقبا اعلام خواهد شد.

    جزئیات تازه از مرگ آزادی نامداری از زبان معاون اول دادستان تهران

    معاون اول دادستان تهران با تایید خبر فوت آزاده نامدرای گفت: تعیین علت فوت نیاز به آزمایش سم شناسی دارد.

    احمد رحمانیان در این رابطه توضیح داد: به دنبال اعلام خبر فوت این مجری سابق صداوسیما تیم بررسی صحنه متشکل از بازپرس کشیک دادسرای جنایی تهران، پزشکی قانونی و… در محل کشف جسد در منزلی در سعادت آباد حاضر شدند.

    وی ادامه داد: در بررسی های اولیه هیچگونه جراحتی مشاهده نشده است.

    معاون اول دادستان تهران با اشاره به برخی مسائل پیرامون خودکشی این مجری سابق صداو.سیما بیان کرد: تعیین علت دقیق فوت و اینکه ایا آزاده نامداری خودشکی کرده نیاز به سم شناسی دارد و تاکنون مدرکی دال بر خودکشی وی به دست نیامده است.

    رحمانیان اظهار کرد: جسد این مجری سابق صداوسیما به پزشکی قانونی منتقل شده و پس از انجام ازمایشگاه لازم علت دقیق فوت اعلام می شود.

     

    منبع: مهر

  • فریب خوردن دختر ایرانی از آقای بازیگر/ خانه‌ام را به نامش زدم ولی با من ازدواج نکرد!

    فریب خوردن دختر ایرانی از آقای بازیگر/ خانه‌ام را به نامش زدم ولی با من ازدواج نکرد!

     

    “شاهین صمدپور”، یکی از نام آشناترین مستندسازهای اجتماعی کشورمان، به تازگی با دختری گفت‌و‌گو کرده که مدعی است توسط یک بازیگر معروف، فریب خورده است.

    “7 تیر سال 86 من با این آقا که یکی از بازیگرهای معروف سینماست، آشنا شدم. در سینما او را دیدم و همان جا شماره من را گرفت…  رابطه خوبی هم داشتیم، حسابی عاشق او شده بودم اما … “.

    “شاهین صمدپور”، یکی از نام آشناترین مستندسازهای اجتماعی کشورمان، به تازگی با دختری گفت‌و‌گو کرده که مدعی است توسط یک بازیگر معروف، فریب خورده است.

    در ادامه صحبت‌های این دختر را که این‌روزها تومور مغزی هم دارد و شرایطش مناسب نیست را خواهید خواند.

    فریب خوردن دختر ایرانی از آقای بازیگر/ خانه‌ام را به نامش زدم ولی با من ازدواج نکرد!

    گفت اول خانه‌ات را به نامم بزن بعد ازدواج می‌کنیم

     

    این دختر در ویدئویی که “صمدپور” در اینستاگرام شخصی‌اش منتشر کرده است، می‌گوید: “بعد از چندین سال آشنایی، یک روز این بازیگر معروف به من گفت که اول برویم محضر و خانه‌ات را به نام من بزن و بعدش می‌رویم دفتر عقد و ازدواج. قرار بود با هم ازدواج کنیم… اما بعد از این‌که خانه‌ام به نامش شد، مدام به او می‌گفتم که چرا به قول‌هایی که به من دادی، عمل نمی‌کنی؟”

    او درباره ابتلایش به سرطان و واکنش این بازیگر هم می‌گوید: “از سال ۹۴، تومور مغزی گرفتم. وقتی که متوجه این ماجرا شد به من پیامک داد که به فکر مرگ تدریجی باش. اگر تو واقعاً سرطان داری، حرص چی رو می‌زنی؟ آدمی که سرطان داشته باشه به فکر ثوابه نه ویلا و زمین.” صمدپور با این توضیح که این بازیگر معروف در رأی بدوی به سه سال‌و‌نیم زندان محکوم شده، پروانه شغل دومش لغو و ۹۱ روز هم زندان قطعی در انتظارش است، از این دختر درباره واکنش این بازیگر به این اتفاقات می‌پرسد که او می‌گوید: “بعدش که از او شکایت کردیم، گفت طناب دار دور گردن خودت و خانواده‌ات می‌اندازم و من خیلی نفوذ دارم.”

     

    مادر این دختر هم می‌گوید: “یک روز به دخترم زنگ زد و گفت که من می‌خواهم بروم مسافرت، برو و برای من چمدان بخر. دخترم رفت خرید. به دخترم گفتم که این کار را نکن، گوش نکرد. چند وقت بعد به دخترم گفت که برو برای من سینمای‌خانگی بخر. فاکتور خرید همه این‌ها را دارم.”

    به دخترهای جوان می‌گویم گول پسرها را نخورید

    این دختر در پاسخ به این سوال صمدپور که اگر این بازیگر این ویدئو را ببیند، می‌خواهی چه چیزی به او بگویی، بدون مکث می‌گوید: “فقط بهش میگم ازش متنفرم، متنفر. به دختران جوان هم می‌گویم که گول پسرها رو نخورید،   پسرهای زیادی هستن که این جوری اند.”