حادثه بر اثر مشاجره بر سر قیمت مرغ میان مسافر و فروشنده رخ داد که منجر به قتل مرغ فروش شد.




عصر امروز یکشنبه بر اثر انفجار گاز خانگی در طبقه دوم یک واحد چند طبقه مسکونی در تبریز، هشت نفر مصدوم شدند و یک تن جان باختند.
وحید شادی نیا سخنگوی اورژانس آذربایجان شرقی در گفتوگو با خبرنگاران*، در تشریح این خبر، گفت: عصر امروز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت، گزارش انفجار در منزل مسکونی در منطقه ولیعصر فلکه رودکی تبریز به مرکز اورژانس استان اطلاع داده شد.
وی افزود: بلافاصله پس از دریافت این گزارش، چهار دستگاه آمبولانس اورژانس و اتوبوس آمبولانس به محل حادثه اعزام شدند.
وی ادامه داد: در این حادثه هشت نفر مصدوم شده بودند که توسط کارشناسان اورژانس تحت اقدامات فوریتهای پزشکی به بیمارستان انتقال یافتند.
شادی نیا گفت: حال دو مصدوم بر اساس گزارش کارشناسان اورژانس وخیم بوده و تحت احیای قلبی ریوی به بیمارستان امام رضا (ع) انتقال یافتند که یکی از آنها جان باخت.
وی افزود: امداد رسانی ادامه داشته و اخبار تکمیلی متعاقبا اعلام میشود.

رئیس پلیس راه کشور با بیان اینکه آمار تصادفات نوروزی در کشور نگران کننده شده است، گفت: چهار عامل سبقت و سرعت غیرمجاز، توجه نکردن به جلو و خستگی و خواب آلودگی علت بروز ۸۲ درصد حوادث جادهای در کشور است.
به گزارش تسنیم از بندرعباس، سردار حسن مؤمنی در بازدید از راههای هرمزگان گفت: چهار عامل سبقت و سرعت غیرمجاز، توجه نکردن به جلو و خستگی و خواب آلودگی علت بروز 82 درصد حوادث جادهای در کشور است.
وی گفت: در حوادث جادهای سفرهای نوروز پارسال، هزار و صد نفر جان باختند و 18 هزار نفر مجروح شدند که امسال نیز روند حوادث افزایشی است و آمار نگران کننده است.
سردار مؤمنی افزود: از هموطنان میخواهیم به این چهار عامل توجه ویژه داشته باشند، سرعت مطمئنه را رعایت کنند، در حالت خستگی و خواب آلودگی رانندگی نکنند.
وی گفت: اکنون هم شاهد باررفت و هم بار برگشت در جادههای کشور هستیم که ترفیک در محورهای کشور پر حجم، اما روان است.
سردار مومنی افزود: فقط در محورهای شمالی مانند هراز و قزوین- رشت ترافیک سنگین و نیمه سنگین است.
رئیس پلیس راه کشور گفت: توجه نکردن به جلو در سالهای گذشته عامل 36 درصد حوادث بود که اکنون به چهل درصد افزایش یافته است و ناشی از استفاده از تلفن همراه است.
وی گفت: نیروهای پلیس راهور با تخلفات حادثه ساز برخورد بدون اغماض خواهند داشت، زیرا نود درصد مردم قوانین را راعایت میکنند و فقط ده درصد رانندگان قوانین را رعایت نمیکنند.
سردار مومنی افزود: امسال تردد به طرف استانهای جنوبی افزایش داشته است، ولی بیشترین ماندگاری گردشگران در استانهای مازندران و گیلان است و بیشترین ورودی مسافران نیز به استانهای مازندران، گیلان و خراسان رضوی، تهران و اصفهان بوده است.
رئیس پلیس راه کشور درباره بازگشایی جاده چالوس گفت: این جاده به علت نا ایمن بودن و ریزش سنگ، بسته شده است و نیروهای راهداری در حال تلاش برای ایمن سازی مسیر هستند که پس از ایمن سازی، بازگشایی خواهد شد.

به گزارش رسا نشر – روز 6 ژانویه برای ابیگیل زورنر، معلم کلاس اول در ویرجینیا، عادی به نظر می رسید، تا اینکه صدایی شنید که یکی از دانش آموزانش اسلحه دارد. او گفت که با طولانی شدن روز، ترس او را فرا گرفت و مسئولان مدرسه اقدامی نکردند.
درست قبل از ساعت 2 بعدازظهر، در حالی که روی میز کوچکی نشسته بود و در حال مطالعه برای دانش آموزانش بود، چشمانش را به پسر بچه 6 ساله ای دوخت که چند متر دورتر نشسته بود. انگشتان کوچک او دور ماشه یک تفنگ دستی 9 میلی متری پیچیده شده بود.
زورنر، 25 ساله، در مصاحبه ای که سه شنبه در شبکه NBC “TODAY” پخش شد، گفت: “هرگز چهره اش را که در حالی که اسلحه را مستقیماً به سمت من نشانه رفته بود، فراموش نمی کنم.”
با تیر اتدازی کودک 6 ساله، گلوله ای به دست دست چپ او اصابت کرده و دست او شکسته شد و استخوان ها را پاره کرد . و بلافاصله نزدیک به قفسه سینه او اصابت کرده است. اگرچه او به شدت مجروح شده بود، او وارد عمل شد تا به سرعت بچه های دیگر را جمع کند و آنها را به مکان امن برساند. فریادهای ترسناک در کلاس حدود 20 دانش آموز طنین انداز شد.
او در مورد شلیک بدون اخطار گفت: «این خودش خیلی تکان دهنده بود. اما من فقط می خواستم بچه هایم را از آنجا بیرون بیاورم.»
او گفت که وقایع پس از آن مبهم بود. زورنر گفت، او هنوز در حال مقابله با تروما و سفر بهبودی خود در حادثهای است که سرفصل اخبار سراسری را به خود اختصاص داد و آنچه را که معلمان و والدین دیگر بهعنوان شکستهای مدیران مدرسه توصیف کردند، افشا کرد.
زورنر حتی مطمئن نبود که زنده بماند. بعد از اینکه از کلاس درس فرار کرد، به دفتر مدرسه رفت و نفسش سنگین شد و دیدش کم شد. او روی زمین دراز کشید و دو همکار قبل از رسیدن آمبولانس برای جلوگیری از خونریزی اقدامات اولیه را انجام داده اند.
او در آن زمان نمی دانست که یکی از ریه هایش سقوط کرده است. او گفت این واقعیت که گلوله قبل از وارد شدن به سینهاش ابتدا به دست او اصابت کرد به احتمال زیاد جان او را نجات داد، زیرا ضربه اولیه را دست او وارد کرد.
در بیمارستان، خواهر دوقلوی زورنر، هانا، و مادرشان، جولی، با عجله به سمت او رفتند. هانا به یاد می آورد: “او بد به نظر می رسید.و واقعاً شکننده بود.”
پزشکان در مرکز پزشکی منطقهای ریورساید اولین عمل جراحی چندگانه را با قرار دادن پینهایی برای تثبیت استخوانهای دست او آغاز کردند. زوورنر گفت که تحت فیزیوتراپی است و مطمئن نیست که آیا دستش مانند گذشته عمل خواهد کرد یا خیر.
جولی زوورنر گفت: “این غم انگیز است که زندگی او چقدر تغییر کرده است و فقط اینکه می بینم او مجبور است آنچه را که می کشد بگذراند.” او به تلاش ادامه می دهد. او الهام بخش است.”
پس از پایان تحقیقات پلیس نیوپورت نیوز در ماه گذشته، دفتر دادستان محلی در حال بررسی این پرونده است تا مشخص کند آیا کسی باید با اتهامات جنایی روبرو شود یا خیر. هاوارد گوین، وکیل نیوپورت نیوز کامنولث، گفت که با توجه به اینکه کودکی در این سن کم صلاحیت درک سیستم قانونی یا کمک کافی به وکیل را ندارد، به دنبال اتهامی علیه این کودک 6 ساله نخواهد بود.
وکیلی که وکیل زوورنر است گفت که او انتظار دارد تا دو هفته دیگر پس از ارسال اخطاریه قصد شکایت به هیئت مدرسه نیوپورت نیوز، تقریباً سه هفته پس از تیراندازی، شکایت کند. در این اطلاعیه آمده است که طی چند ساعت در 6 ژانویه، کارمندان مدرسه سه بار به دستیار مدیر هشدار دادند که دانش آموز مسلح است، اما او با پلیس تماس نگرفته یا قرنطینه را برقرار نکرده است.
توسکانو گفته است که این پسر مشکلات رفتاری و الگوی تعاملات نگرانکننده با کارکنان مدرسه و سایر دانشآموزان داشته است. در اعلامیه قصد شکایت آمده بود که او به دلیل شکستن تلفن همراه زورنر به مدت یک روز تعلیق شد و روز بعد با تفنگ دستی 9 میلی متری که برای شلیک به او استفاده کرد، بازگشت.
خانواده این پسر در بیانیه ای اعلام کردند که سلاح در خانه “ایمن” شده است و آنها “همیشه متعهد به داشتن مسئولیت مسئولیت پذیری اسلحه و دور نگه داشتن سلاح گرم از دسترس کودکان بوده اند.”
این خانواده همچنین گفتند که این پسر دارای معلولیت حاد است و در پی تیراندازی، “درمان مورد نیاز” را در بازداشت موقت در یک مرکز پزشکی به دستور دادگاه دریافت کرده است.

فرمانده انتظامی شهرستان کرمانشاه گفت: مرد جوانی در کرمانشاه پس از آنکه برادرش را به ادعای کتک زدن مادرشان به قتل رسانده بود، خود را تسلیم پلیس کرد.
سرهنگ “علیرضا دلیری” اظهار داشت: پس از مراجعه مرد 48 ساله ای به کلانتری 26 آزادگان مبنی بر اینکه برادرش را در منزل شخصی به قتل رسانده، رسیدگی به موضوع در دستور کار قرار گرفت.
وی ادامه داد: ماموران پس از حضور در منزل با جسد مرد 43 سالهای مواجه شدند که با شلیک گلوله پران به قتل رسیده بود.
دلیری تصریح کرد: با انتقال جسد به پزشکی قانونی، فرد قاتل مورد بازجویی قرار گرفت و در در اظهاراتش مدعی شد با برادرش بر سر کتککاری مادرشان دچار مشاجره شده و پس از آن با شلیک گلوله پران وی را به قتل رسانده است.
رئیس پلیس شهرستان کرمانشاه از تشکیل پروندهای در این خصوص و معرفی قاتل به دستگاه قضائی جهت سیر مراحل قانونی خبر داد.

معظمی گودرزی ادامه داد: کارشناسان متخصص پلیس فتا پایتخت اقدامات خود را آغاز کردند و پس از بررسی همه جوانب پرونده و بهرهگیری از روشهای علمی و تخصصی سایبری موفق شدند مجرم را در فضای مجازی شناسایی کنند. کارشناسان فنی این پلیس با تحقیقات گسترده در فضای مجازی ضمن به دست آوردن اطلاعات هویتی متهم پس از تشریفات قضایی مجرم را در یکی از مناطق جنوبی تهران بزرگ دستگیر و به همراه ادله دیجیتال به پلیس فتا منتقل کردند.
رییس پلیس فتای تهران بزرگ افزود: متهم پس از حضور در پلیس فتای تهران بزرگ تحت بازجویی قرار گرفته و گرچه در ابتدا منکر ارتکاب هرگونه جرمی شده بود، اما سرانجام و پس از روبهرویی با شاکی لب به اعتراف بازکرد و گفت که صرفا با انگیزه کسب مال دست به این اقدام زده است.
وی گفت: برای این فرد پروندهای تشکیل شده و او به همراه این پرونده و برای ادامه روند رسیدگی به جرم روانه دادسرا شده است.


شهروند آنلاین نوشت: اشک میریزد و از مردم، پلیس، هنرمندان و ورزشکاران میخواهد که به او کمک کنند. پدر میانسالی که حالا ۴۵ روز است، هیچ خبری از دختر جوانش ندارد. کلیپ اشکهای دردناک این پدر حالا در فضای مجازی دستبهدست میچرخد. همه در جستوجوی سما هستند. دختر ۲۲ سالهای که برای خرید به یک پاساژ در شیراز رفت، ولی هرگز بازنگشت…
هیچ سرنخی در دست نیست. هیچکس از او خبر ندارد. حالا پدرش در ویدیویی تلخ و دردناک، از مردم خواهش میکند که به دنبال دخترش بگردند. تنها خواهرش ۴۵ روز تمام، وجببهوجب خیابانهای شیراز را گشت تا شاید ردی و نشانهای از سما پیدا کند، ولی هیچ اثری از او نیست. سالومه، خواهر سما، در حالی که اشک میریزد و حال و روز خوشی ندارد، در گفتوگو با خبرنگار «شهروند» جزئیاتی از این ماجرای غمانگیز را روایت میکند:
*خواهرتان دقیقا چه روز و کجا ناپدید شد؟
ما ساکن اصفهان هستیم. چند روز بود برای سفر به شیراز و خانه عمهام رفته بودیم. قرار بود همان شب یا فردا صبحش همگی راه بیفتیم و به اصفهان برگردیم. روز 25 تیرماه بود. سما ساعت 7:20 عصر، از خانه بیرون رفت تا برای خودش یک سری وسیله شخصی بخرد. به پاساژی در خیابان معالیآباد شیراز رفت. یکی دو ساعت بعد، حدود ساعت یکربع به 10 بود که سما خبر داد، در حال برگشتن به خانه است و یک ربع دیگر میرسد. پس از آن گوشیاش خاموش شد و دیگر هیچ خبری از او نداریم.
*آخرین وقتی که تماس گرفت، دقیقا چه گفت؟
اول وقتی رسید، از آنجا با ما تماس گرفت. ما هم داشتیم با او هماهنگ میکردیم که چه زمانی به اصفهان برگردیم. اینکه آیا امشب میرسیم یا صبح زود برگردیم. راجع به این مسائل صحبت کردیم و او گفت برود خریدش را بکند و زود برگردد. در اولین تماس، صدای همهمه میآمد. مشخص بود که در خیابان است. تا اینکه ساعت یک ربع به 10 تماس گرفت و گفت که دارد برمیگردد. این بار صدای همهمه نمیآمد. انگار سوار تاکسی شده بود.
*به کسی مظنون نیستید؟
تمام دوربینهای مداربسته آن محل را بررسی کردیم. دوربینها نشان میدهد که سما به تنهایی از خیابان گذشته و وارد پاساژ میشود. انگار یک نفر او را تعقیب میکند. حتی وقتی سما وارد یک مغازه میشود، او میایستد و داخل مغازه را نگاه میکند. تا یک مسافتی هم دنبالش میرود و دیگر دوربینها قطع میشود، اما نمیدانیم او چه کسی است. حتی نمیدانیم دستگیر هم شده یا نه؛
*تا الان کسی هم به عنوان مظنون دستگیر شده؟
بله. انگار دو سه نفر را دستگیر کردند. ولی اصلا به ما اطلاعات نمیدهند. نمیدانیم این افراد چه کسانی هستند. فقط میدانم یک نفر از آنها همان راننده تاکسی است که سما را به معالیآباد شیراز برده بود. گویا از او تحقیق میکنند که ببینند دوباره همان فرد، او را بازگردانده یا نه. در کل هنوز هیچ چیزی مشخص نیست. البته پلیس آگاهی در این زمینه زحمت زیادی میکشد و به صورت جدی پیگیر این ماجراست.
*یعنی هیچ آثار یا سرنخی هم پیدا نشده است؟
نه اصلا. هیچ سرنخی در دست نیست. سما تا زیر پل معالیآباد میرود و دیگر هیچ نشانهای از او یافت نمیشود.
*سما با فردی در ارتباط نبود یا خواستگاری که به او مظنون شوید؟
او یک خواستگار دارد که اصلا در ایران نیست. الان هم حال او از همه ما بدتر است. مطمئنیم که کار او نیست. سما با هیچ فرد دیگری در ارتباط نبود.
*امکانش نیست که خودش به جایی رفته باشد؟
سما چنین دختری نبود. او با خانواده رابطه صمیمی داشت. حتی اگر با پسری آشنا میشد بهخصوص به مادرم بلافاصله اطلاع میداد. اصلا اینطور نبود که در خانه محدود باشد یا با کسی اختلاف داشته باشد. او حتی اگر نیمساعت هم میخواست بیرون برود، خودش اطلاع میداد. امکان ندارد خودش جایی رفته باشد. چون حتی اگر به فرض که رفته باشد، آخرین بار چرا تماس گرفت و گفت که یک ربع دیگر میرسد. چرا در شیراز باید برود و دیگر برنگردد. آن هم شبی که قرار بود به اصفهان برگردیم. برای همین اصلا احتمالش نیست که خودش جایی رفته باشد.
*آخرین بار چه لباسی پوشیده بود؟
یک سارافون مشکی همراه با مانتوی مشکی، روسری سبز و سفید و یک کیف سفید هم داشت.
*خواهرتان درس میخواند؟
بله. سال سوم رشته روانشناسی تربیتی بود.
*شما چند خواهر و برادر هستید؟
ما دو خواهریم و یک برادر کوچکتر هم داریم. من ازدواج کردم. سما به همراه برادرم با خانواده زندگی میکرد.
*الان حال و روز خانواده چطور است؟
همه نابود شدهایم. هر روز اشک میریزیم. مادر و پدرم دیگر توانی برایشان نمانده است. امید دارند و چشم انتظارند که شاید خبری از سما شود. دیگر نمیدانیم باید چکار کنیم. من خودم هرجایی که فکرش را کنید رفتم و گشتم. 45 روز تمام در شیراز ماندم. هر روز و هر شب از خانه بیرون میزدیم و در جستوجوی سما بودیم. وجببهوجب شیراز را گشتیم. ولی هیچ خبری نیست.
*سما رفته بود چه چیزی بخرد؟
میخواست قبل از برگشت به اصفهان چند وسیله شخصی بگیرد. مثلا یک گوشواره کوچک داشت، رفت آن را عوض کند.
*طلا هم همراهش بود؟
نه. ولی بدلیجاتی که شبیه به طلا باشد زیاد داشت.
*الان درخواست شما چیست؟
اینکه مردم و هنرمندان کمکمان کنند تا سما را پیدا کنیم. مگر میشود که هیچ خبری از او نباشد. ما داریم دیوانه میشویم. هیچ آثاری از او نیست. حداقل پلیس تصاویر دوربینهای ماهوارهای را بررسی کند. هر هزینهای هم داشته باشد خودمان پرداخت میکنیم. فقط از این وضعیت خلاص شویم. ما 45 روز است که زندگی نداریم و حالمان خوش نیست.
