برچسب: اخبار

  • صلح نوبل 2025: ترامپ باز هم نه، برنده کیست؟

    صلح نوبل 2025: ترامپ باز هم نه، برنده کیست؟

    جایزه صلح نوبل 2025 در راه است و دنیا منتظر شنیدن نام برنده است. دونالد ترامپ، که بارها خود را شایسته این جایزه دانسته، امسال هم بعید است به این افتخار برسد. اما چه کسی شانس بیشتری دارد؟

    صلح نوبل 2025: ترامپ باز هم نه، برنده کیست؟

    به گزارش رسا نشر و به نقل از یورو نیوز، دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا، ادعا دارد که به دلیل حل «هشت مناقشه» سزاوار این جایزه است، اما کارشناسان معتقدند که شانس او برای دریافت جایزه صلح نوبل در سال 2025 کم است. پیتر والنستین، استاد روابط بین‌الملل، معتقد است که «شاید سال آینده» اما امسال نه. اوضاع جهان هم چندان مساعد نیست؛ درگیری‌های مسلحانه در سال 2024 به بالاترین میزان خود از سال 1946 رسیده است.

    نینا گرائگر، رئیس مؤسسه پژوهش‌های صلح اسلو، اشاره می‌کند که سیاست‌های ترامپ اغلب با اهداف صلح نوبل در تضاد بوده است، به‌ویژه در زمینه‌هایی چون همکاری بین‌المللی، برادری میان ملت‌ها، و خلع سلاح. فهرست اقدامات او که با آرمان‌های این جایزه همخوانی ندارد، بسیار طولانی است.

    امسال 338 فرد و نهاد برای دریافت این جایزه نامزد شده‌اند، اما اسامی نامزدها تا 50 سال محرمانه باقی می‌ماند. در سال 2024، این جایزه به انجمن بازماندگان بمباران اتمی ژاپن تعلق گرفت.

    با توجه به نبود یک نامزد قطعی، گمانه‌زنی‌ها در مورد برنده احتمالی زیاد است. از جمله نام‌هایی که مطرح شده‌اند، می‌توان به «اتاق‌های واکنش اضطراری سودان» و یولیا ناوالنایا، بیوه الکسی ناوالنی، اشاره کرد. هالورد لیرا، مدیر مؤسسه نروژی امور بین‌الملل، پیش‌بینی می‌کند که برنده امسال، فردی کمتر بحث‌برانگیز باشد.

    کمیته نوبل همچنین ممکن است برای تأکید بر تعهد خود به نظم جهانی، جایزه را به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، یا یکی از نهادهای وابسته به آن اعطا کند، یا از آزادی مطبوعات حمایت کند و جایزه را به کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران یا گزارشگران بدون مرز بدهد. اما همان‌طور که همیشه اتفاق افتاده، ممکن است برنده، فردی کاملاً غیرمنتظره باشد.

    صلح نوبل 2025: ترامپ باز هم نه، برنده کیست؟

    تصویر دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا

    در نهایت، هر سال کمیته نوبل با انتخاب‌هایش، مسیری را برای صلح و انسانیت ترسیم می‌کند. اما آیا این بار هم انتخاب‌ها در راستای حمایت از ارزش‌های صلح و حقوق بشر خواهد بود؟ آیا امسال شاهد انتخاب‌های جسورانه‌ای خواهیم بود، یا کمیته ترجیح می‌دهد مسیری میانه‌رو را در پیش بگیرد؟ پاسخ این سوالات را باید در 10 اکتبر منتظر بمانیم.

  • خبرنگاران در خط مقدم جبهه آگاهی و خبر رسانی – روز خبرنگار مبارک

    خبرنگاران در خط مقدم جبهه آگاهی و خبر رسانی – روز خبرنگار مبارک

    با رسیدن 17 مرداد، از مسئولان گرفته تا مدیران و فعالان رسانه‌ای، با تبریک روز خبرنگار، بر این موضوع تأکید می‌کنند که کار خبرنگاری بسیار سخت است! از حمایت و پشتیبانی از این قشر زحمتکش دم می‌زنند و هرکدام به نوبه خود وعده‌هایی می‌دهند. اما با گذر عقربه‌های ساعت از 12 شب، تمامی این وعده‌ها به فراموشی سپرده می‌شود و لیست نیازهای خبرنگاران از جیب رؤسا به کشوی میز می‌رود تا سال بعد!

    روز خبرنگارپایگاه خبری رسا نشر- شبنم حاجی اسفندیاری: خبرنگاری و در کل کار رسانه‌ای بسیار سخت است. کشته شدن خبرنگاران در جنگ و یا حوادث خود به تنهایی گواه این حرف است. مثلاً در همین ماجرای جنگ غزه از 7 اکتبر به بعد تاکنون 143 خبرنگار جان خود را از دست داده‌اند که حدود 90 نفر آنان فلسطینی بوده‌اند. این دست حوادث یک طرفِ جریان سختیِ کار خبری است. اما در آن سوی دیگر و به خصوص در ایران معضلات بسیار دیگری برای خبرنگاران وجود دارد. نداشتن امنیت شغلی، دستمزدهای پایین و عدم وجود تشکیلات منسجم و انجمن‌های پرقدرت برای حمایت از حرفه خبرنگاری، کار را برای روزنامه‌نگاری و تهیه خبر سخت‌تر می‌کند.

    با این وجود، خبرنگاران و فعالان رسانه در ایران با عشق و علاقه بسیار برای اطلاع‌رسانی و آگاهی جامعه تلاش می‌کنند. با وجود خلأهای فراوان و گاه مسدود کردن مسیر کسب خبر، باز رسانه‌ها تلاش می‌کنند در سریع‌ترین زمان خبر را به گوش مخاطب برسانند. اگرچه باید پذیرفت در هر حاکمیتی رسانه دولتی و نورچشمی وجود دارد و حکومت‌ها و دولت‌ها تمایل دارند با رسانه‌های همسو و هم‌جهت با افکار سیاسی‌شان کار کنند، اما این رویه در ایران از دو جهت قابل بررسی است.

    نخست، همان‌گونه که گفته شد، برخی از نهادها و مدیران، خبرها و رویدادها را فقط با بنگاه‌های خبری خاص و یا وابسته در جریان می‌گذارند و اکثراً رسانه‌های مستقل و یا رقیب را به حساب نمی‌آورند. گاهی دیده شده برای عدم موفقیت رسانه‌های غیرخودی، سنگ‌اندازی و مانع‌تراشی هم می‌کنند. رسانه‌های نورچشمی در همه جا حضور دارند، یارانه و بودجه‌های خوب می‌گیرند و عملاً آنچه را که آنان می‌خواهند نشر می‌دهند. این رویه منجر به نشر تک‌بعدی رویدادها می‌گردد. رانت خبری مانع از نقد سازنده و دلسوزانه می‌شود و به جهت مراودات مادی و معنوی، مدیران رسانه‌ها و خبرنگاران همواره در حال نشان دادن زیبایی‌ها و موفقیت و پیشرفتی هستند که در واقعیت وجود ندارد. این رسانه‌ها در واقع در حال پنهان کردن یا حتی پاک کردن رد و اثر زشتی‌ها، کم‌کاری‌ها و تخلفات مدیران و زیرمجموعه ایشان هستند. زمانی که کار رسانه‌های دیگر محدود می‌شود و یا دسترسی به اطلاعات برای خبرنگاران آزاد وجود ندارد، عاقبت به سمتی می‌رویم که به ایجاد فساد در سازمان‌ها و چشم بستن روی حقایق و ضعف‌ها منتج می‌شود. خبرنگاریِ سفارشی به بروز ناعدالتی در جامعه کمک می‌کند. باعث می‌شود صدای منتقدین و مخالفان به گوش مدیران نرسد و در آن لحظه که مدیران، مشعوف در حال مطالعه از مجیز‌گویی‌های یک خبرنگار هستند، در لایه‌های پایین جامعه شکاف‌های عظیمی از نفرت و کینه در حال شکل‌گیری است.

    موضوع آزاردهنده دیگر این است که حاکمیت و یا سازمان‌ها و نهادها به عمد مانع از انتشار خبر شوند. این یک آفت بزرگ است که در این دهه اخیر به وفور رخ داده و هنوز هم رخ می‌دهد. مرجعیت رسانه‌ای از رسانه‌های ایرانی گرفته شده است. حقیقت تلخی که سال‌هاست مدیران رسانه‌ها را آزار می‌دهد. خیلی بد است که در بسیاری از حوادث و وقایع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و … مرجعیت رسانه‌ای که حق طبیعی همه رسانه‌های داخل کشور است از آنها گرفته شود. این امر سبب از بین رفتن شفافیت و ایجاد شایعات و باعث ایجاد فضای مناسب برای جولان دادن فیک نیوزها می‌شود. چرا و چگونه بدون هیچ تلاشی، ایران اینترنشنال‌ها توانستند مرجعیت رسانه‌ای ایرانیان را از آن خود کنند؟ عدم اعتماد به رسانه‌های داخلی را با چه بهانه و مصلحت‌اندیشی‌ای می‌توان توجیه کرد؟ چرا در مقاطع حساسی همچون آذر 96، آبان 98، حادثه هواپیمای اوکراینی و شهریور 1401 باید رسانه‌ها و خبرنگاران ایرانی بایکوت شوند و بترسند از اینکه بخواهند روشنگری کنند. که سکوت رسانه‌های داخلی منجر به توجه مخاطبین به رسانه‌ها و کانال‌های ضد انقلاب و خارجی گردید و آنان بودند که با شایعه‌سازی، کشته‌سازی و خبرهای کذب، کف خیابان را مدیریت کردند! اگر بدنه حاکمیت نگاه منفعلانه نداشت و با اعتماد به رسانه‌های داخلی اجازه می‌داد اخبار این وقایع همان‌گونه که هست منتشر شود، حتماً خسارات جانی و مالی کمتری بر کشور وارد می‌شد. هنوز هم برایم جای سؤال است چرا در حادثه سقوط بالگرد رئیس جمهور شهید، آیت‌الله رئیسی، اولین خبرنگار حاضر در صحنه حادثه از یک رسانه ترکیه‌ای بوده است؟

    رسانه‌ها و خبرنگاران ایرانی مشکلات زیادی دارند، اما مهم‌ترین دغدغه ما این عدم اعتماد و آزادی قانونی در نشر حقایق است. مسلماً آن‌کس که دل در گرو انقلاب و ایران دارد، حتماً وقتی که دست به قلم می‌شود به همه چیز به خوبی فکر می‌کند و می‌داند که مصلحت کشور و امنیت مردم اولویت بالایی دارد. بنابراین یک رسانه ایرانیِ داخلی هرگز خط قرمزها را رد نمی‌کند و امنیت روانی جامعه را بنا بر هیچ مصلحتی بر هم نمی‌زند، به شرط آنکه اعتماد و احترام متقابل از بدنه حاکمان، مسئولان و مخصوصاً مدیران مطبوعاتی کشور ببینند. از این رو از رئیس‌جمهور محترم جناب آقای دکتر پزشکیان درخواست می‌کنیم که در انتخاب وزیر ارشاد بسیار حساس باشند و به ایشان پس از تأیید مجلس، مؤکد توصیه نمایند تا معاون و مدیران مطبوعاتی این وزارتخانه را از میان افرادی انتخاب کنند که سابقه مؤثر رسانه‌ای داشته و دلسوز رسانه‌ها و خبرنگاران باشند. ما خبرنگاران همواره برای کمک به دولت‌ها و انعکاس تلاش‌ها و خدماتشان و صد البته نقد منصفانه و کمک به بهتر شدن شرایط موجود، اعلام آمادگی کرده‌ایم و در کنار رئیس‌جمهور محترم و دولتمردان هستیم.

    با تمامی این دغدغه‌ها که بیان شد، روز خبرنگار را به تمامی خبرنگاران و فعالان رسانه‌ای و مدیران محترم رسانه‌های کشور تبریک و تهنیت عرض می‌نمایم. به امید آن روز که تکریم خبرنگاران وابسته به یک مناسبت در تقویم نباشد و فعالان رسانه‌ای از نظر معیشت و آینده شغلی تأمین شده باشند، تا در آرامش خاطر و با تمام وجود در حال خدمت به مردم و بازتاب رویدادهای کشور باشند.

    در پایان از سردبیر محترم و تلاشگر رسا نشر، خبرنگاران و تمامی همکاران عزیزم تشکر و قدردانی نموده و روز خبرنگار را به این عزیزان تبریک عرض می‌کنم.

    با آرزوی روزهایی که تنها خبرهای خوب، از حال خوب مردم ایران را به نشر برسانیم.

    شبنم حاجی اسفندیاری

  • کشف قدیمی‌ ترین ردپای انسان در آمریکا متعلق به ۲۳ هزار سال پیش

    کشف قدیمی‌ ترین ردپای انسان در آمریکا متعلق به ۲۳ هزار سال پیش

     

    طبق ادعای جدید دانشمندان، انسان‌های اولیه از حدود ۲۳ هزار سال پیش در قاره آمریکای شمالی حاضر بوده‌اند.

    کشف قدیمی‌ ترین ردپای انسان در آمریکا متعلق به ۲۳ هزار سال پیش
    دانشمندان ردپاهای فسیل‌شده‌ای را در یک پارک ملی نیومکزیکو کشف کرده‌اند که نشان می‌دهد انسان‌های اولیه از حدود ۲۳ هزار سال پیش در قاره آمریکای شمالی حاضر بوده‌اند.
    این ردپاها در بستر خشک دریاچه‌ای در پارک ملی «وایت سندز» در ایالت نیومکزیکو پیدا شده است.
    این پارک ملی با وسعت ۱۴۰ هزار هکتار در جنوب غربی کشور آمریکا قرار دارد.

  • چطور از فرزندانمان مقابل خشونت جاری در رسانه‌های اجتماعی محافظت کنیم؟

    چطور از فرزندانمان مقابل خشونت جاری در رسانه‌های اجتماعی محافظت کنیم؟

     

    در گزارش زیر ۵ راهکار مهم برای ایمنی کودکان و نوجوانان مقابل هجمه اخبار ناگوار و خشونت‌آمیز را آموزش می‌دهیم.

    دهه ۷۰ صفحات حوادث روزنامه‌ها پر شد از فاجعه‌ای که دو نوجوان به بار آورده بودند؛ یکی از بحث‌های ثابت مهمانی‌ها نقل شنیده‌ها و خوانده‌ها و گاهی حتی حدس‌هایی از این ماجرا بود، اما تب و تاب این مساله فقط مختص بزرگسالان نبود.

    صفحه حوادث در مدارس و میان دانش‌آموزان نوجوان نیز رد و بدل می‌شد. ماجرا پتانسیل پرداخت بالایی داشت. نوجوانان ساعت‌ها درباره آن صحبت می‌کردند و حتی درباره چهره و سطح مالی متهمان نظر می‌دادند.

    اما در این میان کسی نگران تاثیر عمیقی که این اتفاق خشونت‌آمیز بر روح افراد گذاشت، بود؟ ماجرای دو نوجوان به گواه بسیاری از افراد بالای ۳۰ سال که در زمان وقوع آن نوجوان بودند، یکی از خاطرات تلخ و دردناک و حتی گنگی است که هنوز نتوانسته‌اند با آن کنار بیایند.چطور از فرزندانمان مقابل خشونت جاری در رسانه‌های اجتماعی محافظت کنیم؟|خبر فوری

    البته این خاطرات برای نوجوانان پیش از همه‌گیری اینترنت محدود و انگشت شمار بوده، اما برای نوجوانان امروز شرایط متفاوت است. نهال باریک و کم توان آن‌ها هر روز در معرض هجوم اخباری است که روان آن‌ها را تحت فشار می‌گذارد، اما چطور می‌توان از کودکان و نوجوانان مقابل هجمه اخبار ناگوار و خشونت‌آمیز محافظت کرد؟

    تأثیر خشونت موجود در رسانه
    بگذارید پاسخ کوتاهی به این سوال بدهیم که آیا خشونت جاری در رسانه‌ها روی فرزندان ما تاثیری می‌گذارد؟ کسی به طور دقیق نمی‌داند، اما نتایج تحقیقات نشان می‌دهد مشاهده (یا بازی) محتوای خشونت‌آمیز می‌تواند احتمال رفتار پرخاشگرانه کودکان و نوجوانان را افزایش دهد، به‌ویژه اگر عوامل تحریک‌کننده دیگری مانند بزرگ شدن در خانه‌ای خشن نیز در محیط زندگی کودک و نوجوان وجود داشته باشد. در نظر گرفتن این نکته بسیار مهم است که مواجهه مداوم با محتوای رسانه‌های خشونت‌آمیز می‌تواند به حساسیت‌زدایی منجر شود، به این معنا که خشونت کلامی یا فیزیکی، از نظر کودک و نوجوان می‌تواند راهی برای حل مشکلات یا مواجهه با دنیای اطراف باشد.

    همچنین انتخاب والدین در مورد محتوای مصرفی خود روی فرزندان تاثیر عمیقی دارد. فرزندانمان، حتی وقتی با نظرات و انتخاب‌های ما مخالف هستند، تحت تاثیر رفتار و تصمیمات ما قراردارند. سلیقه مصرفی ما روی فرزندانمان هم تاثیر می‌گذارد و حتی شاخک‌های آن‌ها را درباره زمینه‌های علاقه‌مندی ما فعال می‌کند. تمرکز ما روی اخبار یا محتوایی خاص و گفتگو درباره آن، از چشم و گوش بچه‌ها دور نمی‌ماند، اگر این محتوا از نظر ما خشونت‌آمیز است و خود را مقابل آن مصون می‌دانیم این مساله دلیل بر این نیست که فرزندمان هم مقابل این محتوا مصون هستند. توجه و علاقه ما باعث می‌شود او نیز به سمت محتوای مصرفی ما کشیده شود. چون فرزندمان به اندازه ما تجربه و حتی درکی از احساسات و شرایط ندارد، مواجهه او با اخبار ناگوار می‌تواند تاثیر جبران‌ناپذیری بر روح و روان او وارد کند.

    ممکن است زمانی برسد که فرزند شما آماده مواجهه با محتوای رسانه‌ای خشن باشد، در این زمان او می‌تواند مسائل را از یکدیگر تفکیک کند، احساس خود را نسبت به محتوایی که در معرض آن قرار می‌گیرد به طور کامل و شفاف درک کند و مهم‌تر از همه به مهارت خودمراقبتی مجهز باشد، یعنی درصورتی که به این درک برسد که محتوا برای سلامت روان او مضر است از ادامه استفاده از آن محتوا صرف‌نظر کند.

    مدیریت محتوای ناگوار یا خشونت‌آمیز موجود در رسانه‌ها
    باید بپذیریم در دنیای امروز، خشونت در همه جا وجود دارد: در بازی‌های ویدئویی، فیلم، کتاب، موزیک و کارتون، اخبار، صفحات مجازی، پیام‌رسان‌ها و حتی در تبلیغات تجاری. فرزندان ما همواره در معرض خطر مواجه با این محتوا‌ها قراردارند. والدین برای حفظ سلامت روحی و حتی جسمی فرزندان ضرروی است از آن‌ها در مقابل چنین محتوا‌هایی حفاظت کنند، اما چطور؟

    گام نخست، مدیریت محتوای مصرفی والدین: به این سوال فکرکنید «آیا ضرورتی دارد ما به عنوان انسان‌هایی بالغ خود را در معرض هر نوع محتوای رسانه‌ای قرار دهیم؟» پاسخ این سوال و چرایی آن به شما کمک می‌کند یک رژیم رسانه‌ای برای خود در نظر بگیرید. در نظر گرفتن محدودیت در مصرف رسانه به معنای سلب آزادی از خود نیست بلکه از یک تصمیم خردمندانه نشات می‌گیرد.

    ما در گام نخست مسؤول سلامت جسم و روان خود هستیم، ظرفیت روحی و جسمی ما محدود است و در صورتی که این ظرفیت را بشناسیم خواهیم توانست خوراک مناسبی برای روح و جسم خود فراهم کنیم.

    ممکن است این خوراک در مقایسه با خوراک والدین دیگر متفاوت باشد، اما مناسب شخص ماست. درباره محتوای مصرفی نیز همین‌طور است، به همان اندازه که محتوای ناگوار و خشونت‌آمیز رسانه‌ای می‌تواند به روح فرزندمان آسیب بزند، می‌تواند به ما نیز آسیب وارد کند، پس در گام نخست رژیم مناسب و سالم رسانه‌ای برای خود تنظیم کنیم.

    گام دوم، پیشگیری بهتر از درمان است: قوانین و چارچوبی را برای مصرف رسانه‌ای کودکان و نوجوانان در نظر بگیرید، خودمراقبتی از مهارت‌های ارزشمندی است که کودک و نوجوان در سال‌های ابتدایی و به آهستگی به آن دست پیدا می‌کند. اخبار و حوادث روز مناسب کودکان و نوجوانان نیستند، قوانین و چارچوبی که برای محتوای مصرفی خانواده در نظر می‌گیرید را با علایق و سن رشدی اعضای خانواده تطبیق دهید و به گونه‌ای نباشد که فرزندان را به سمت پنهان‌کاری سوق دهد.

    ممکن است در محیط‌های عمومی مانند مهمانی‌ها یا حتی مدرسه فرزند شما با مواردی مواجه شود که در حیطه خط قرمز خانواده شما قرار دارد، درباره آن مسائل می‌توانید با او گفتگو کنید و گام‌های زیر را استفاده کنید.

    گام سوم، کمک کردن برای بیان احساسات: از آن‌ها بخواهید احساساتی را که با دیدن محتوای رسانه‌ای خشن در آن‌ها ایجاد می‌شود شناسایی کنند مانند عصبانیت، ناراحتی یا حتی هیجان و نگرانی. ایجاد یک فضای امن و بدون قضاوت برای بررسی این احساسات به بلوغ عاطفی آن‌ها کمک می‌کند.

    گام چهارم، آموزش مفهوم همدلی: در نظر داشته باشید هرچه فرزندانتان در معرض محتوای خشن و نامناسب بیشتری قرار بگیرند، نسبت به درد و رنج دیگران حساسیت کمتری خواهند داشت. در صورت مواجهه آن‌ها با محتوای نامناسب، گفت‌وگویی را آغاز کنید، از آن‌ها بپرسید به نظرشان شخصی که صدمه خورده، در زندگی واقعی چه احساسی دارد؟

    گام پنجم، یادآوری کنید خشونت واقعی شوخی نیست: متاسفانه گاهی از خشونت در جهت خنداندن مخاطب در رسانه استفاده می‌شود یا اخبار ناگوار توسط کاربران یا اصحاب رسانه به تمسخر و خنده گرفته می‌شود و از بار خشونت و ناگواری آن کاسته می‌شود. کودکان و نوجوانان باید بدانند وقتی مردم آسیب می‌بینند، شوخی یا سرگرمی در میان نیست، با نوجوانان و جوانان در مورد چگونگی القای واکنش‌های احساسی متناقض در رسانه‌ها در موقعیت‌های خاص، به عنوان مثال درست کردن جوک با رفتار یک قاتل صحبت کنید.

     

  • سال 98 ، سال مرگ/ در کمتر از یک هفته بیش از 200 تن جان باختند.

    سال 98 ، سال مرگ/ در کمتر از یک هفته بیش از 200 تن جان باختند.

    همینطور که صحبت های ترامپ رئیس جمهور آمریکا را از بی بی سی فارسی می دید ، نفس عمیقی کشید و گفت خدا را شکر، جنگ نمی شه!! این جمله کوتاه برای من هزاران معنی دارد. مرد میانسالی که انگار بهترین خبر را از تلفن همراهش شنیده بود.
    پایگاه خبری تحلیلی رسانشر- مهدی سوری: درست از نیمه های شب که از پاسخ انتقامی سپاه پاسداران به ترور ناجوانمردانه سردار شهید قاسم سلیمانی با خبر شدم، همانند مردم دیگر، دلم آشوب شد. یعنی جنگ می شود؟ یعنی امریکایی ها به ایران حمله خواهند کرد؟ از آن لحظه تاکنون تمام رسانه های خبری ایرانی و خارجی را شخم زدم و به دنبال چیدن پازلی بودم که در نهایت چه خواهد شد؟ این حمله یا بهتر بگویم سیلی ایران به امریکا چه اثری روی آنها داشته است. چرا از ترامپ عشق توییت خبری نیست. و چقدر آمارهای این حمله ضد و نقیض هستند!
     
     
    همینطور که صحبت های ترامپ رئیس جمهور آمریکا را از بی بی سی فارسی می دید ، نفس عمیقی کشید و گفت خدا را شکر، جنگ نمی شه!! این جمله کوتاه برای من هزاران معنی دارد. مرد میانسالی که انگار بهترین خبر را از تلفن همراهش شنیده بود. او با اینکه یک دوره جنگ 8 ساله را دیده بود از جنگ انگار دل خوشی نداشت. هیچکس جنگ را دوست ندارد. هیچکس طاقت دیدن خون های ریخته شده بر زمین را ندارد. خرابی های جنگ تحمیلی هنوز در خیلی از شهرها خودنمایی می کند. درست است که ترامپ به قدرت تجهیزات نظامی و بزرگی بمب ها و موشک هایش افتخار می کند. اما او هرگز معنی غیرت و تعصب در دفاع از آب و خاک را حتی با دست خالی درک نکرده است. وضعیت ما در جنگ قبلی همینگونه بود. با دست خالی و تنها جنگیدیم که سرداران رشیدی همچون قاسم سلیمانی ها را پرورش داد. که تا آستانه کهن سالی لباس رزم را از تن در نیاورد و مجاهدتش تا شهادت ادامه یافت.
    با توجه به صحبت های رهبر انقلاب و مسئولین دولت، ایران علاقه ای به جنگ ندارد و پاسخ یاغی گری آمریکایی ها را داده است. ترامپ هم در صحبت های امشب هیچ حرفی از واکنش نظامی و انتقام گیری به میان نیاورد و بر خلاف گذشته از تقاضای صلح و دوستی گفت. او گفت اولویت ما ایران نیست. اولویت ما داعش است. پس می توان گفت که احتمال درگیری و جنگ در این لحظه تقریباً صفر است و هر دو کشور در صدد کاهش تنش و بازگشت به آرامش هستند. اما همانگونه که دیشب در اینستاگرام مدام عدد جانباختگان این یک هفته را از سردار شهید قاسم سلیمانی و  یارانش تا کشته شدگان کرمان منتشر می کردم ، اجازه بدهید از این اتفاق خوشحال نباشم. اجازه بدهید غمگین باشم . از شهادت سردار حماسه ساز ایرانی، از کشته شدن نزدیک به 60 نفر از هموطنان کرمانی، و جان باختن بیش از 140 هموطن سانحه هوایی هواپیمای اوکراینی در نزدیکی پرند. هنوز داغ کشته شدن جوانان بیگناه و معترض توسط هرکسی ، به هر دلیلی و با هر تعدادی (هیچوقت اعلام رسمی نشده است) در حوادث آبان نود و هشت در دلمان سنگینی میکند که در طی کمتر از یک هفته بیش از 200 تن از هموطنان و عزیزان این سرزمین و به آسانی جان می بازند. یک روز و دو روز کم است. باید یک ماه عزای عمومی اعلام کنند.
    برایم سوال است که کابوس مرگ چه زمانی دست از سر این کشور بر می دارد؟ در مقام مرگ های حادثه ای و دلخراش در صدر دنیا هستیم. آمار بالای تلفات انسانی در حوادث رانندگی و جاده ای، جان باختن حوادث طبیعی سیل و زلزله ، مرگ و میر سانحه هوایی و کشته شدن بر اثر ازدحام جمعیت! به عقیده من سال 98 سال مرگ است. بدترین سال در تاریخ ایران همین سال است. شروعش از کشته شدن عده ی زیادی در سیل و زلزله تا سانحه هوایی امروز …
    هرچه بیشتر بگویم بازی با کلمات است. متاسفم که به همین راحتی از کنار مرگ آدم ها می گذریم. حالا چون خاک سرد است، باید فراموش کنیم؟ یا اینکه به دنبال راه های کاهش تلفات باشیم؟ خدا را شکر که جنگ نمی شود. که دست کم آرزو کنیم تا پایان سال دیگر شاهد جان باختن هموطنان و عزیزانمان نباشیم.

  • اندر وضعیّتِ رِقّت‌بارِ بی‌اختیاریِ آقای حیاتی!

    صِرفِ واکنش گویندۀ اخبار را باید به فالِ نیک گرفت چون زشتی آن لحن در بخش رسمی خبری را انکار نکرده و در مقام دفاع بر نیامده است.

    عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «من خبر را نمی‌نویسم، من هیچ وقت حرف بی‌ادبی بر زبان نیاورده‌ام، من در برابر خواندن آن خبر اختیاری نداشتم، من خبر را برای اولین بار در دستگاه اتوکیو دیدم، من اختیاری نداشتم، من بی‌ادب نیستم…»
    اینها توضیحات محمد رضا حیاتی گویندۀ قدیمی و خجالتی اخبار تلویزیون است دربارۀ خبری که در آغاز اخبار ساعت 14 روز چهارشنبه 10 مهر1398 خواند: «انگلیس، نشسته روی ارّۀ برگزیت، نه راهِ پس دارد نه راهِ پیش».
    واکنش‌ها به این خبر که به واقع در تعریف «خبر» هم نمی‌گنجد و بیشتر یک «نظر» با ادبیات لومپنی و دربارۀ مخمصۀ انگلیسی‌ها بر سر خروج از اتحادیۀ اروپاست چنان صریح و تند بود که گویندۀ خبر یا در اصطلاح رایج‌تر، آقای اخبارگو را به توضیح و اعلام بی اختیاری واداشت.
    این یادداشت را به دو سبب می‌نویسم:
    نخست به این خاطر که صِرفِ واکنش آقای حیاتی را باید به فالِ نیک گرفت و نشان آن دانست که هنوز به نقطه‌ای نرسیده که مانند بعضی‌ها خوش‌رقصی کند و بی‌اختیاری خود را اعلام می‌دارد و عملا زشتی آن لحن در بخش رسمی خبری را انکار نکرده و در مقام دفاع برنیامده است.(انتقاد به بیان از زبان گوینده است وگرنه چنانچه کارشناسی در برنامۀ زنده بگوید مسؤولیت آن متوجه خود فرد است نه صدا و سیما کما این که وقتی مسعود فراستی از تعبیر خودارضایی ذهنی استفاده کرد به خود او خرده گرفتند نه مجری برنامۀ هفت یا مدیریت تلویزیون).
    دوم به این خاطر که این رخداد برای این نویسنده یادآور چند موضوع دیگر است:
    1. درست است که آقای حیاتی گفته مسلوب‌الاختیار است و تلویزیون نیز همین را می‌خواهد اما او گویندۀ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است و گفتار و رفتارهای این رسانه به حساب گفتمان فرهنگی حاکم بر جمهوری اسلامی گذاشته می شود.
    آیا گفتمان فرهنگی را آدم های رادیکال پرخاشگری که این نوع ادبیات را خوش می‌دارند و در صدا و سیما قدرت و نفوذی دارند ترسیم می کنند یا می‌خواهند به قهقهه‌های آقای رییس جمهور در دیدار با نخست وزیر انگلیس واکنش نشان دهند؟
    2. محمد رضا حیاتی این خبر را درست در آستانۀ چهل و پنجمین سالروز تولد عادل فردوسی‌پور خواند. حالا بهتر می‌فهمیم چرا عادل را حذف کرده‌اند و به او خرده می‌گرفتند که چرا گاهی نظرات خود را هم ابراز می‌کند.
    چون در واقع گوینده و مجری نمی‌خواهند. می خواهند اما مستقل و صاحب نظر نمی خواهند. عروسک کوکی می‌خواهند که هر چه جلوی آنها گذاشته شد یا روی دستگاه دیدند یا از گوشی شنیدند تکرار کنند و بخوانند و بگویند. تشخص و تفَرّد و هویت مستقل در این رسانه ممنوع است و قدغن انگار!
    3. علی مصفا بازیگر مطرح سینمای ایران دو سه بار در مصاحبه‌های خود گفته است: «بازیگری، شغل شرم آوری است!» وقتی از او پرسیده شده چرا؟ پاسخ داده: چون بازیگر ناگزیر است مدام از بدن خود کار بکشد و آنچه را دیگران از او خواسته اند بازی کند و خودش نباشد.
    طبیعی است که این قضاوت تندی است و به خیلی های دیگر بر می خورد و به خصوص این پرسش پدید می آید که پس چرا خودش همچنان بازی می کند و پاسخ می دهد: به خاطر پول آن. چون یک ماه بازی در یک فیلم معادل یک سال یا بیشتر کار در زمینه های دیگر است و البته همین هم از دلایل شرم آوری بازیگری است! ضمن این که فراموش نکنیم بازیگر فیلمنامه را دیده و با کارگردان صحبت و توافق کرده و مثل گوینده ناگهان با یک خبر رو به رو نمی شود.
    توضیحات یا دفاعیات حیاتی را که خواندم اما احساس کردم که او هم می خواهد بگوید: «گویندگی، شغل شرم آوری است» و اگر نگفته به خاطر این بوده که همکاران نرنجند و البته این قلم چنین باوری ندارد و خود، گویندگی را مثل نویسندگی بسیار دوست می دارد و تجربه کرده است.
    4. از دوران کودکی این حدیث در ذهنم نقش بسته که هر روز تکرار می شد: «کُلّکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته». این سخن که گویا از آن پیامبر گرامی اسلام است به این معنی است که همه در مقابل هم مسؤولیم و همه شبان هم و مراقب هم هستیم و نمی توانیم شانه از زیر بار مسؤولیت ها خالی کنیم. در تلویزیونی که گویندگان اخبارآن با صلوات بر پیامبر خبرخوانی را شروع می کنند این سخن پیامبر را نباید آویزۀ گوش کنند تا آقای حیاتی پس از 40 سال گویندگی و گذر ازمیان سالی نگوید اختیاری ندارم؟ دوران «مأمورم و معذور» در این مُلک به پایان نمی‌رسد؟
    5. یک بار سال 88 در خیابان مجری/ مفسر سیاسی مشهور تلویزیون را دیدم و پرسیدم این روزها که برخی همکاران شما در فحش دهی مسابقه گذاشته اند شما را نمی بینیم و البته اهل این گونه پرخاش ها هم نیستید. پاسخ داد: من خودم را گم و گور کرده ام تا مجبور نباشم خودم نباشم.
    این رفتارها در حالی است که صدا وسیما نه تنها خود را رسانه که «رسانۀ ملی» می داند و رییس کنونی آن کارت تاج گل ارسالی برای ختم مرحوم عسگر اولادی را با عبارت « رییس رسانۀ ملی» امضا می کند.
    مهم ترین ویژگی رسانه ها اما هویت رسانه ای فعالان آن است. به همین خاطر است که بسیاری از روزنامه نگاران خود را از صدا و سیمایی ها جدا می دانند و گاه به دعوت مشترک مثلا در ضیافت افطار رییس جمهوری اعتراض می کنند. چون نیروهای صدا وسیما در واقع کارمندان یک سازمان تبلیغاتی هستند و هویت مستقلی ندارند و آقای حیاتی به صراحت هر چه تمام تر بر این بی اختیاری تأکید کرده است.
    گویندگی، یک هنر است. کاری نکنیم گویندگان احساس شرم کنند و دچار وضعیت رقّت‌آوری شوند. همان حسی که از مشاهدۀ توضیحات آقای حیاتی به آدم دست می‌دهد.
    توجیهی که البته اگر باب شود و تعمیم یابد خیلی های دیگر هم می توانند از زیر بار مسؤولیت، شانه خالی کنند و حتی به سعدی علیه‌الرحمه در خلاف‌گویی استناد کنند: اگر خود، روز را گوید شب است این/ بباید گفت آنک ماه و پروین!
  • روز خبرنگار گرامی باد

    هر رویدادی که در این دنیا اتفاق می افتد. و هر خبری که چه خوب و چه بد در زندگی ما و آینده مان تاثیر می گذارد، از رسانه می آید. رسانه هایی که در شکل های مختلف به پوشش اخبار و انتقال اطلاعات می پردازند. و رسانه شکل نمی گیرد مگر با حضور خبرنگاران، عکاسان، نویسندگان و گزارشگران تلاش گر. افرادی که با کمترین درآمد و بیشترین فشار بار سنگین اطلاع رسانی و گردش اطلاعات را بر عهده دارند. خبرنگارانی که باید قلمشان فقط از راستی و درستی بنویسد. خبرنگارانی که وابسته نیستند و حقایق را همانگونه که هست برای مردم بازگو می کنند. روز خبرنگار بر همه خبرنگاران و تلاشگران عرصه خبر گرامی باد…
    به امید حمایت بیشتر و فراهم شدن گردش آزادانه تر اطلاعات بدون بازخواست، شکایت و بازداشت !!!
    شبنم حاجی اسفندیاری

  • فرمانده نیروی زمینی ارتش: با تجهیزات روز به مقابله با تهدیدات نوین می‌رویم

    فرمانده نیروی زمینی ارتش: با تجهیزات روز به مقابله با تهدیدات نوین می‌رویم

    فرمانده نیروی زمینی ارتش: با تجهیزات روز به مقابله با تهدیدات نوین می‌رویم

    فرمانده نیروی زمینی ارتش گفت: موضوع مهم در گام دوم انقلاب برای این نیرو، تجهیز یکان‌هایی است که در ساختار جدید تغییر ماهیت دادند و باید با تجهیزات روز در مقابله با تهدیدات نوین ایستادگی کنند.

    به گزارش  خبرآنلاین به نقل از روابط عمومی ارتش، امیر سرتیپ کیومرث حیدری فرمانده نیروی زمینی ارتش در دوازدهمین گردهمایی بزرگ فرماندهان یگان‌های عمده و مستقل این نیرو، گفت: به منظور تحقق برنامه‌ها و طرح‌های رفاهی در سال جاری، ۳۰ هزار واحد مسکن سازمانی در نقاط مختلف کشور احداث و تحویل کارکنان غیور نیروی زمینی ارتش خواهد شد.
    امیر سرتیپ حیدری بابیان اینکه انقلاب به تکامل رسیده است، افزود: انقلاب اسلامی ایران مسیر تکاملی خود را به خوبی طی می‌کند و در ۴۰ سال آغازین انقلاب بدون توقف با پیشرفت‌های مهم در عرصه‌های گوناگون جلو رفتیم. اکنون در جهان اثرگذار هستیم و در مقابل قدرت‌های جهانی می‌ایستیم و حرف حق را می‌زنیم.
    وی تاکید کرد: نیروی زمینی ارتش در گام دوم انقلاب دستخوش تغییرات ساختاری شد و یکان‌های خود را به یکان‌های واکنش سریع، متحرک هجومی، مخصوص و… تغییر ماهیت داده و توانسته است در حوزه‌های دفاعی، امنیتی، حفظ و ارتقای توان رزمی به جایگاه مطلوبی برسد.
    فرمانده نیروی زمینی ارتش ادامه داد: موضوع مهم دیگر در گام دوم انقلاب برای نیروی زمینی ارتش تجهیز یگان‌هایی است که در ساختار جدید تغییر ماهیت دادند و باید با تجهیزات روز در مقابله با تهدیدات نوین ایستادگی کنند.
  • حضور ظریف در ضیافت شام امیر قطر/ عکس

    حضور ظریف در ضیافت شام امیر قطر/ عکس

    وزیر امور خارجه کشورمان در ضیافت شام امیر قطر حضور یافت.

    به گزارش خبرآنلاین، محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران که برای شرکت در اجلاس گفتگوی همکاری آسیایی (ACD) به دوحه سفر کرده است سه شنبه شب در ضیافت شام  «تمیم بن حمد آل ثانی» امیر قطر شرکت کرد.
  • محسن رضایی: کربلای ۴ عملیات «اصلی» بود، تبدیل به «فریب» شد

    در شنودهای بعدی متوجه شدیم که عراقی ها به نیروهایشان هم مرخصی می دهند.

    محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس، با حضور در برنامه زنده “حالا خورشید” – با اجرای رضا رشید پور -به سوالات و انتقاداتی که در روزهای اخیر درباره توئیت جنجالی وی مطرح شده بود پاسخ داد. نکات اصلی حرف های رضایی به شرح زیر است:
    * هر سال دی ماه با یک داستان تکراری مواجهیم که یک عده ای می گویند کربلای ۴ لو رفته و فرماندهان به جان بچه های مردم توجهی نداشتند. امسال هم این گونه بود. بنابر این من یک توئیتی زدم که بیایید از یک زاویه دیگر هم نگاه کنید که ما عملیات را تبدیل به فریب کردیم. منتهی از این حرف من یک طور دیگر برداشت شد.
    * این یک تحلیل پسینی است و ما عملیات کربلای ۴ را برای این طراحی کرده بودیم که به جنوب بصره برسیم ولی چون به اهداف نرسیدیم چند ساعت بعد دستور عقب نشینی دادیم. این یک عملیات اصلی بود. ۲۶۰ گردان نیرو پای کار آورده بودیم ولی چون اوضاع مناسب نشد، ۶۰ گردان بیشتر را وارد نکردیم.
    * با این اوصاف، ۲۴ ساعت بعد عملیات کربلای ۴ را تبدیل به عملیات فریب کردیم.
    * در کربلای ۴ وقتی احساس کردیم در یک شرایط خاصی هستیم به این فکر افتادیم آن را به عملیات فریب تبدیل کنیم. گفتیم تنها راه این است که نیروها را ۱۳۰ کیلومتر تا اهواز عقب نشینی دهیم. همزمان از شیوه تبلیغات هم استفاده کردیم و برغم عدم پیروزی، شروع کردیم به نواختن مارش پیروزی و تبلیغات پیروزی.
    * به دوستان شنود گفتم ببینید عراقی ها چه می گویند؟ (ما بی سیمی انگلیسیی را پیدا کردیم و به دانشگاه شریف فرستادیم و با مهندسی معکوس توانستیم به اطلاعات آنان و صحبت‌های آنان در حد ستاد کل فرماندهی عراق اشراف داشته باشیم)؛ عراقی ها می گفتند که ایرانی ها در حال عقب نشینی هستند و ما همچنان به کاستن نیروها ادامه دادیم و در شنودهای بعدی متوجه شدیم که عراقی ها به نیروهایشان هم مرخصی می دهند.
    بنابراین تصمیم گرفتیم عملیات کربلای ۵ را انجام دهیم، هر چند عده ای – از جمله برادر قاسم سلیمانی – مخالف بودند. ولی بعد از عملیات برادر سلیمانی بی سیم زد که برادر محسن اینجا فتح المبین است و هیچ نیروی عراقی اینجا نیست ، تا خود بصره کسی از عراقی ها نیست.
    * این که می گویند در کربلای ۴ هزاران شهید دادیم، نادرست است؛ کل شهدای کربلای چهار، ۹۸۵ نفر بود نه هزاران نفر. حتی جان یک نفر هم برای ما مهم بود؛ (با گریه) من هنوز مهدی باکری که به ذهنم میاد کنترل خودم را از دست می دهم.
    * من برای دفاع از شهدا و فرماندهان شهید قبول کرده ام بیایم اینجا؛ برای دفاع از خودم نیامده ام.
    * شهدای کربلای ۴ در یک درجه عالی از تاریخ دفاع مقدس هستند چون اگر کربلای ۴ نبود عملیات موفق کربلای ۵ هم نبود.
    * در کربلای پنج ۴-۳ هزار نفر شهید داشتیم ولی آمار دقیق اش الان یادم نیست.
    * اولین بار بود دنیا به نتیجه رسید که صدام نمی تواند دیواری در برابر ایران باشد و قطعنامه ۵۹۸ که مرزهای بین المللی ما را به رسمیت شناخت. کربلای ۴ اگر نبود، کربلای ۵ هم نبود و جنگ تا الان هم ادامه داشت، صدام بر سرکار بود ، اختلاف کویت و عراق شکل نمی‌گرفت.
    * پایان دادن جنگ کمتر از آزادسازی سرزمین‌ها نبود.
    * دیگر در توئیتر از جنگ صحبت نخواهم کرد. سعی می کنم این قبیل مسائل را در فضای بازتری مطرح کنم.
    * ترامپ می خواهد امسال یا سال بعد، طرح فریبی علیه ایران انجام دهد و رو دست بزند. مسوولان فریب ترامپ را نخورند.
    * اگر به ۳ روز قبل برگردم و بخواهم توئیت ام را اصلاح کنم، این گونه می نویسم: “عملیات کربلای ۴ فریب دشمن شد.”