دسته: سبک زندگی

مطالب و مقالات آموزشی ، روانشناسی در رابطه با سبک زندگی ، تربیت فرزند، روابط زناشویی ، روابط جنسی ، ازدواج و طلاق ، نکات آموزشی خانه داری

  • عوامل میل به بزهکاری در کودکان

    عوامل میل به بزهکاری در کودکان

    پژوهش های بسیار گوناگون و گسترده ای در مورد علت و عوامل مؤثر در بزهکاری و انجام افعال مجرمانه در کودکان انجام شده و به واقع نمیتوان عامل واحدی را برای این نارسایی رفتاری در نظر گرفت و هر کودکی بنا بر موقعیت و محیطی که در آن رشد و نمو پیدا می کند میتواند مستعد ارتکاب به جرم یا بزه شود.

    تعریف بزهکاری

    در قانون مجازات اسلامی تعریف مبهمی از بزهکاری شده، ولی بطور کلی بزهکاری به اعمال و رفتار ضد اجتماعی گفته می شود که سبب به هم زدن رفاه جامعه شود.

    در مورد علل بزهکاری عقاید مختلفی ابراز شده است که از مهم ترین آنها میتوان به عوامل اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، طبیعی و جغرافیایی اشاره کرد.

    یکی از روان شناسان به نام آدلر می گوید: « که نقص بدنی، نازپروردگی کودکان بخود رها شده یعنی کودکانی که بر اثر متارکه و جدایی والدین از یکدیگر یا بر اثر غفلت و بی تفاوتی نسبت به تربیت آنان، از راهنمايي و تشویش محروم بوده اند. مفاهیمی نادرست از دنیا می یابند و در بزرگ سالی دشمن اجتماع میشوند و زندگی آنان زیر سلطه بودن و احتیاج به انتقام جویی خواهد بود.»

    عوامل مؤثر روی آوردن به بزهکاری

    * خشونت علیه کودکان

    پژوهش های بسیار گوناگون و گسترده ای در مورد علت و عوامل مؤثر در بزهکاری و انجام افعال مجرمانه در کودکان انجام شده و به واقع نمیتوان عامل واحدی را برای این نارسایی رفتاری در نظر گرفت و هر کودکی بنا بر موقعیت و محیطی که در آن رشد و نمو پیدا می کند میتواند مستعد ارتکاب به جرم یا بزه شود.

    ولی آنچه که اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان به آن اعتقاد دارند به نقش خشونت در بستر سازی برای گرایش به بزه و جرم معطوف می شود. پرونده ها و تجربیات قبل در مورد بچه های بزهکار و حتی تبهکار موید این امر است که اکثریت قریب به اتفاق کودکان بزهکار خشونت های بسياري را تجربه نموده اند.

    بسياري از والدین کودکان و نوجوانان بزهکار، کم سواد یا بیسواد بوده و توجه چندانی به تربیت، دوستان و معاشرت فرزندان خویش نکرده و این امر عاملی شده تا کودکان و نوجوانان آنان به آسانی درگیر اعمال خلاف شوند و بطورحتم روی آوردن به اعمال خلاف از طرف نوجوانانی که در خانواده ای سابقه دار و خلاف کار رشد نموده اند ، چندان عجیب نیست و این امر در تمامی کشورها مشاهده می شود.

    اختلاف والدین، سرزنش و خرده گیری دائمی بین آن ها از عوامل موثر در بزهکاری کودکان است

    * بزرگسالان، الگوهای رفتاری کودکان

    یکی از تاثیرگذار ترین عوامل در شکل گیری شخصیت کودکان به بزرگسالان و کیفیت رفتار آنها با یکدیگر باز می گردد و در واقع ، نوع رفتارو منش کودکان با الگو برداری از پدر، مادر، خواهر، برادر و دیگر بزرگسالان خانواده شکل می گیرد.

    در واقع امر نحوه تعامل بین پدر و مادر تأثير به سزایی در شکل پذیری شخصیت کودکان اجرا می کند و تجربه ثابت نموده، اساساً کودکانی که در زمان کودکی دارای مادرانی معتاد و یا شاهد دعوا و مناقشات جدی بین والدین خویش هستند در طولانی مدت با اختلالات و نارسایی های رفتاری بسياري مواجه می شوند.

    بررسی شرایط خانوادگی کودکان و نوجوانان بزهکار نگهداری شده در کانون اصلاح و تربیت نشان می دهد والدین یا یکی از نزدیکان ۲۵ درصد از نوجوانان بزه کار سابقه زندان دارند و این امر یکی از عوامل تاثیرگذار در روی آوردن آنان بسوی اعمال خلاف شده است.

    * بی سوادی

    بچه در جایی به دنیا می آید, که از قبل ساخته و دارای فرهنگی ارزیابی شده درست یا اشتباه است. کودک از هما ن روزهای تولد این فرهنگ را از طریق والدین, و بستگان می گیرد و بر این اساس ذهن و افکار وی شکل می یابد. شخصیت یک کودک وابسته به این است که در کدام خانواده پرورش یافته است. بنا براین چنانچه خانواده نسبت به چگونگی مایحتاج و استعداد و عواطف فرزندان شان ناآگاه باشند، لطمه بزرگ و ضرر جبران ناپذیری متوجه شخصیت و سلامت روان كودك می سازد. مقصود از آگاه بودن والدین، فقط خواندن و نوشتن زبان مادری نیست، بلكه پائین بودن سطح فرهنگ و بی اطلاعی به مسائل علمی، پرورشی است كه زمینه ساز ارتكاب جرم به شمار می رود.

    *تحقیر کردن و کمبود محبت به کودکان

    بچه ها به محبت، لبخند، مواظبت ونگهداری والدین، نیازمند است. گاه دیده می شود پدر و مادر نسبت به فرزندان خویش به جای آنكه گرم و صمیمی و عاطفی باشند، بی توجه، غافل، تمسخر و تحقیركننده هستند. کمبود محبّت اغلب یکی از عوامل بسیار مهم است که کودکان و نوجوانان را بسوی ارتکاب بزهکاری سوق می دهد. به همین خاطر بعضی از کودکان بر اثر بی توجهی و بی مهری والدین خویش به راه دزدی و زورگوئی و کتک زدن دیگران کشیده شده اند. درواقع این نوعکودکان تشنه محبّت بوده و چون از سرچشمه محبّت والدین سیراب نمی شوند، بعنوان انتقام و بخاطر جلب توجّه والدین خویش به ارتکاب چنين اعمالی دست می زنند تا جنجال برانگیزد و مورد توجّه واقع شود.

    *اختلاف خانوادگی

    اختلاف والدین، سرزنش و خرده گیری دائمی بین آن ها از ديگر عواملی است که باعث ارتکاب جرائم کودکان و نوجوانان می گردد.

    نفاق و ناسازگاری و مشاجره دائمی پدر و مادر و اطرافیان، آثار شومی در روان کودکان باقی می گذارد ؛ واضح و روشن است چنانچه کودک در خانه خویش رنگ آرامش، صفا و صمیمت را که بدان احتیاج مبرم دارند نبیند، نا چار از کار وتحصیل خود بی علاقه شده و دائماً مضطرب و پریشان خاطر است و همین امر گاهی سبب می شود که کودک از محیط خانواده فرار نماید و به وادی انحراف و فساد کشانده شود.

  • نشانه‎های خطرناک رابطه عاطفی زهرآلود را جدی بگیرید

    نشانه‎های خطرناک رابطه عاطفی زهرآلود را جدی بگیرید

    اگر برایتان این سؤال پیش آمده که آیا در رابطه عاطفی و عاشقانه شما با همسرتان یک جای کار می‌لنگد و انگار یک چیزی درست سر جایش نیست، ما به شما کمک می‌کنیم تا با پرده‌برداری از این علائم در رابطه خود به سالم یا سمی بودن آن پی ببرید.
    روابط عاطفی عاشقانه زیبا هستند اما گاهی به حجم خواسته‌های طرفین از یکدیگر اضافه می‌شود و برای هر کدام از زوجین سختی‌هایی را ایجاد می‌کند که واقعا برآورده کردن آن نیازها شاید از حد و توانشان فراتر باشد.
    همه عاشق شدن را دوست دارند و همه درگیر روابط عاشقانه می‌شوند. عشق ما را به اوج شادی و شعف می‌برد و آنقدر بالا می‌برد که شاید دلمان نخواهد از آن ارتفاع پایین بیایم اما همان قلب عاشق می‌تواند برای ما سرخوشی‌های الکی ایجاد کند و ما را به ورطه یه رابطه مسموم و اشتباه بکشاند.
    روابط همیشه هم عاشقانه و مملو از شمع و گل و پروانه نیستند؛ فراز و نشیب‌هایی دارند. در اینجا می‌خواهیم به شما علائمی را نشان دهیم که متوجه شوید دیگر همه چیز مثل قبل نیست و یک جای کار می‌لنگد. در ادامه، فهرستی از علائمی خواهید دید که به شما وجود یک رابطه مسموم را نشان می‌دهد.
    عدم احساس امنیت
    وقتی شریک احساسی‌تان شما را مدام در موقعیتی قرار می‌دهد که به وفاداری‌اش شک می‌کنید یا در آینده چنین رابطه عاشقانه‌ای دچار ابهام می‌شوید، بهتر است بار دیگر نگرش خود را نسبت به آن فرد یا کل رابطه ارزیابی کنید تا ببینید آیا ارزشش را دارد دچار این وضعیت شوید.
    عدم ارتباط
    فارغ از میزان عشق و جاذبه‌ای که در روابط عاشقانه شما است، وقتی رابطه تحلیل می‌رود و کم می‌شود تمام آن احساسات تند و آتشین روزها و ماه‌های اول فروکش می‌کند و تب تند روابط شما به ناگاه قطع می‌شود. اینجاست که سوء تفاهم‌ها به یک امر عادی مبدل می‌شود و هر دو طرف رابطه از لحاظ احساسی از هم فاصله می‌گیرند. این یک مشکل جدی است که در نهایت می‌تواند منجر به خاتمه یک رابطه عاشقانه و داغ شود.
    قدردانی نشدن و محترم نبودن
    همه ما از این که ببینیم مورد توجه قرار گرفته‌ایم و محبت‌های ما جبران می‌شودلذت می‌بریم. در چنین حالتی، هم اعتماد به نفس ما بیشتر می‌شود و هم دلمان می‌خواهد توجه و عشق بیشتری از خودمان بروز دهیم. اما وقتی یک طرف رابطه عاشقانه به سختی تلاش می‌کند تا رابطه را بهتر کند اما با تمام اینها تمام زحماتش نادیده گرفته می‌شود و مورد قدردانی قرار نمی‌گیرد، وقتی برای دوست داشتن شما تلاشی از خود نشان نمی‌دهد، برای با شما بودن وقت نمی‌گذارد و مسائل مهم زندگی‌اش را با شما به اشتراک نمی‌گذارد، دیگر در این رابطه خبری از داد و ستد عاشقانه نخواهد بود و دچار افراط و تفریط می‌شوید. این یک علامت واضح است و به شما می‌گوید به مرور زمان رابطه شما به ورطه نابودی می‌کشد و هر دو طرف احساس خسته شدن و بی‌ارزش بودن را خواهید داشت.
    عدم اعتماد
    روابط شاد و موفق بر پایه اعتماد ایجاد می‌شوند. وقتی هر کدام از طرفین پارانوئید می‌شود و به اصطلاح دیوانه‌بازی در می‌آورد، روابط به تدریج به انتهای خود می‌رسد. بهتر است خود و شریک عاطفی‌تان را به خوبی ارزیابی کنید زیرا اگر این معضلات به مدت طولانی حل‌نشده باقی بمانند ممکن است منجر به اتمام یک رابطه عاشقانه شوند.
    انرژی منفی
    روابط احساسی همیشه گل و بلبل نیست که مدام لبخند روی صورت شما نقش ببندد. گاهی اوقات می‌شود که کمتر شادی می‌کنید اما اگر این حالت به وفور پیش می‌آید، دیگر رابطه شما یک رابطه مسموم است. باید جریان هوای انرژی مثبت و احساس خوشحالی و خوشبختی در سرتاسر رابطه شما حاکم باشد. در غیر این صورت، احتمالا شما در انتخاب شریک احساسی خود اشتباه کرده‌اید و هر دوی شما با هم ناسازگار خواهید بود. به شما توصیه می‌کنیم عمیقا در مورد تصمیماتی که می‌گیرید فکر کنید.
    سوء استفاده فیزیکی
    قطعا در هر رابطه‌ای اوج مسمومیت وجود دارد و نباید تحت هیچ شرایطی آن را قبول کرد. وقتی نوبت به سوء استفاده فیزیکی یا جنسی می‌رسد اصلا نباید تحمل کرد و ادامه این رابطه قطعا جز ضرر چیزی ندارد و بهبود نمی‌یابد. پس بهتر است هر چه سریع‌تر به رابطه خاتمه داد زیرا زندگی فردی که مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته ممکن است به خطر بیفتد. اینها معامله را به هم می‌زنند. بهتر است زود تمامش کنید.
    درام‌های غیرضروری
    بحث و جدل‌های مکرر و پارانویا یا دیوانه‌بازی‌های بی‌اساس می‌تواند منجر به افزایش استرس در رابطه شود و مثل دیگر بحث‌های معمولی زندگی که نگرانش می‌شوید، باید از چنین لحظات احساسی و درامی تا حدی که امکان دارد پرهیز کرد.
    عدم رشد
    اگر هیچ رشدی را در روابط خود نمی‌بینید، بهتر است بی‌خیالش شوید زیرا احتمال دارد به تدریج بر رشد نهایی شما به عنوان یک فرد عاقل و بالغ تاثیر بگذارد. اگر کسی نمی‌خواهد برای بهتر کردن روابط قدمی بردارد، نیاز نیست شما هم وقت ارزشمند خود را با او تلف کنید.
    یک‌طرفه بودن
    روابط عاطفی متقابل رشد می‌کنند. بنابراین، وقتی هیچ داد و ستدی نیست، تلاش‌های شما بدون بازگشت است و شما تنها طرفی هستید که می‌خواهید رابطه را بهتر کنید، زحمات شما بی‌فایده خواهد بود. هیچ کس به تنهایی نمی‌تواند یک رابطه را حفظ کند. تمام این تلاش‌ها یک طرفه و خسته‌کننده خواهند بود و احتمال دارد هیچ آینده‌ای نداشته باشند.
    بر پایه اولتیماتوم بودن
    وقتی دیگر عشق در رابطه عاطفی ملاک اصلی نباشد و تهدیدها و اولتیماتوم‌ها تنها دلیل ادامه رابطه باشند، دیگر رابطه شما بی‌ثمر است و هر چه زودتر تمام شود به نفع هر دوی شما خواهد بود.

     

  • فریب در ازدواج؛ از «ازدواج پنهانی قبلی» تا «داشتن کلاه گیس»

    فریب در ازدواج؛ از «ازدواج پنهانی قبلی» تا «داشتن کلاه گیس»

    امید سلیمی بنی: این روزها پرونده های زیادی در دادگاه های خانواده باز است که در آن، یکی از طرفهای ازدواج، همسر خود را به فریب یا به بیان حقوقی، تدلیس، متهم می کند و از محکمه می خواهد تا عقد ازدواج را فسخ کند.

    به نظر می رسد فراوانی پرونده هایی از این دست، در سالهای اخیر، بیشتر شده، چون امکان مخفی کاری زیادی هم در سوابق زندگی خانوادگی اشخاص وجود دارد و هم راهکارهای درمانی جدیدی برای مخفی کردن بیماریهای خاص افراد، کشف شده که امکان فریب در ازدواج را افزایش می دهد. در این مطلب به صورت خلاصه به برخی روشهای معمول فریب در ازدواج و راهکار حقوقی مقابله با آن می پردازیم.

    دو حکم قانونی مهم درباره فریب در ازدواج و اصطلاحات آن

    در ابتدا لازم است دو ماده قانونی که در ارتباط با فریب در ازدواج معمولا مورد استفاده قرار می گیرد را مرور کنیم. ماده قانونی اول، از دیدگاه حقوقی، امکان آن را به وجود می آورد که همسری که فکر می کند فریب خورده است، از دادگاه درخواست فسخ عقد نکاح را کند. یعنی این ماده به فردی که در یک ازدواج، تصور می کند مورد فریب خوردن قرار گرفته، اختیار آن را فراهم می کند که در صورت صلاحدید خود، درخواست فسخ کند.

    فریب در ازدواج؛ از «ازدواج پنهانی قبلی» تا «داشتن کلاه گیس»

    ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی می گوید: «هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد.»

    با توجه به عبارات پیچیده حقوقی که در این ماده به کار رفته از جمله «صفت خاص»، «شرط»، «حق فسخ»، «تصریح صفت در عقد»، «وقوع عقد متباینا بر شرط» و… بیان ساده ای از این ماده ارائه خواهد شد.

    ماده قانونی بعدی، ماده ۶۴۷ کتاب پنجم، تعزیرات از قانون مجازات اسلامی است. این ماده، فریب دادن (تدلیس) طرف مقابل در ازدواج را جرم تلقی و برای آن مجازات تعیین کرده است و در اصل، ضمانت اجرایی برای صداقت همسران هنگام ازدواج و بستن عقد نکاح است.

    ماده مزبور می گوید: « چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن تدلیس دهد و عقد بر مبنای هر یک از آنها واقع شود، مرتکب به حبس تعزیری از ۶ ماه تا دو سال محکوم می‌شود.»

    این ماده هم اصطلاحات حقوقی پیچیده ای مانند «تدلیس» و «وقوع عقد بر مبنای امور واهی» دارد که درباره آن هم توضیح مختصری می دهیم.

    این دو ماده، مبنای برخورد قانونی با فرد فریب دهنده در ازدواج است. ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی، امکان فسخ عقد ازدواج را به فرد فریب خورده می دهد و ماده ۶۴۷ کتاب تعزیرات قانون مجازات اسلامی، امکان مجازات کیفری فرد فریب دهنده را فراهم می کند. در ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی، اصطلاح پیچیده ای مانند حق فسخ بیان شده است. حق فسخ یعنی اختیاری که به یکی از طرفین عقد داده می شود تا عقد را از بین برده و منحل کند. اصولا در عقد نکاح دائم، از بین رفتن عقد به اختیار زوج (شوهر) است که به آن، طلاق می گویند ولی طبق این ماده، هر کدام از طرفین عقد -از جمله زن- که فریب خورده اند می توانند با حکم دادگاه، عقد را فسخ کنند. «صفت» در این ماده، مربوط به هر یک از زن و شوهر است. ممکن است صفت، به صورت «سلامت»، «دوشیزگی»، «تجرد ماقبل عقد ازدواج»، «داشتن تحصیلات عالیه در فلان رشته»، «داشتن فلان میزان یا نوع خاصی از اموال مانند منزل در نقطه خاصی یا خودرو خاص»، «داشتن رابطه خانوادگی با شخص یا خاندان خاصی مانند پسر یا دختر فلان شخص بودن» و نظایر آن باشد.

    «تصریح این صفت در عقد» یعنی اینکه در ضمن عقد، «صفت زن یا شوهر» عنوان شود، مانند آن که بگویند دوشیزه خانم را به عقد فلانی درآوردم و صفت دوشیزگی را به زن نسبت دهند. یا بگویند فلانی را به عقد آقای دکتر درآوردم و دکتر بودن را به مرد نسبت دهند. یا بگویند دوشیزه خانم فرزند فلان شخص را به عقد فلانی درآوردم که در اینجا فرزند فلان شخص بودن، صفت برای یکی از طرفین عقد است.

    یا اینکه سکوت در مقابل شرط، به معنی عرفی آن، به معنی داشتن آن شرط است. مثلا هیچکس هنگام عقد در موقع معمول نمی گوید خانم فلانی که سالم است را به عقد آقای فلانی که سالم است درآوردم. یعنی صفت سالم بودن، معمولا قابل بیان نیست. پس درباره آن سکوت می کنند زیرا سکوت در قبال این صفت، به معنی داشتن آن صفت است. پس اگر فردای عقد مشخص شود آقا، پا ندارد و پای او مصنوعی است یا مویی که بر سر دارد، کلاه گیس است، درباره صفت سلامت، سکوت کرده و این سکوت، باعث فریب طرف مقابل شده است. یا اگر زن یا شوهر، هنگام عقد، معتاد باشد و این مسئله را از طرف مقابل مخفی کرده باشد، یعنی بیان نکرده است، چون اصل بر سلامت بودن افراد است و بیماری و معتاد بودن، استثنا است، سکوت درباره عدم خبر دادن به این بیماری، فریب تلقی می شود.

    اینجا باید توجه داشت برخی از عیوب در طرفین عقد وجود دارد که ممکن است خودشان از آن بی اطلاع باشند. مانند «نازایی» در زنان و «عدم باروری» در مردان یا داشتن بیماریهای که جز با آزمایشهای دقیق ژنتیکی و پزشکی مشخص نیست، مانند بیماری ایدز که در دوره پنجره (کمون)، معمولا جز با آزمایش تخصصی به آن پی نمی توان برد. در اینجا، بسته به نظر دادگاه، امکان دارد به فرد درخواست کننده فسخ عقد ازدواج، به خاطر معیوب بودن طرف مقابل، این حق داده شود.

    اصطلاح «عقد متباینا بر آن صفت واقع شده باشد» یعنی اینکه اگر آن صفت یا شرط در آن فرد نبود، طرف مقابل حاضر به ازدواج به او نمی شد. مانند آنکه زنی قصد دارد با مردی که دارای شغل معلمی یا پزشکی است ازدواج کند و پس از عقد مشخص شود مرد، معلم یا پزشک نیست، چون عقد صراحتا بر اساس اینکه مرد دارای فلان شغل است، واقع و بسته شده، زن می تواند به دلیل نداشتن صفت یا شرطی که عقد بر اساس آن واقع شده، درخواست فسخ نکاح داشته باشد. این عبارت درباره «فریب با امور واهی» که در ماده ۶۴۷ بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی، باعث وقوع جرم «تدلیس» می شود نیز همان معنی را می دهد.

    تجرد، تاهل و وضعیت خانوادگی همسران

    یکی از اصلی ترین دعواهایی که اخیرا بین زوجهای جوان درگرفته است، مشکلات و اختلافات ناشی از مخفی کردن وضعیت خانوادگی و تاهل زوجین قبل از عقد ازدواج فعلی است. اولا باید در نظر داشت شرط «دوشیزگی» برای خانمها حین عقد، مسئله ای به جز عدم سابقه تاهل و تجرد آنها در زندگی است. ممکن است دخترخانمی در زندگی خود، عقد ازدواج داشته باشد و پس از مدتی متارکه کند و طلاق بگیرد ولی همچنان دوشیزه باشد. در این صورت، شرط دوشیزه بودن را هنگام عقد ازدواج بعدی دارد ولی شرط عدم سابقه تاهل را ندارد. در این شرایط است که باید دید آیا شوهر فعلی او به چه چیز معترض است؟ آیا اعتراض او به عدم دوشیزگی است؟ یا به نداشتن سابقه ازدواج، معترض است.

    همچنین چنانچه مردی هنگام ازدواج فعلی، عنوان کند سابقه ازدواج قبلی را دارد ولی فرزندی ندارد یا تنها یک بار ازدواج کرده و در شناسنامه اش سابقه یک ازدواج موجود باشد ولی قبلا بیش از یک بار ازدواج و طلاق داشته و به دلیل تعویض شناسنامه، تنها وضعیت طلاق آخر، در آن قید شده است. در این صورت هم باید دید خواسته همسر فعلی او از دادگاه برای دادن حق فسخ در نکاح چیست؟ آیا زن فعلی به مخفی کردن ازدواجهای قبلی شوهر یا فرزند(ان) کتمان شده او معترض است یا تنها به دلیل داشتن سابقه ازدواج، دادخواست فسخ نکاح به دادگاه داده است.

    دعواهای حقوقی معمول بر سر نداشتن صفت و شرط هنگام ازدواج

    از این جزییات طولانی که بگذریم، به دو مورد اصلی که بیشتر مورد دعوای فسخ نکاح درباره وضعیت خانوادگی زوجین قرار می گیرد اشاره می کنیم. یکی درباره شکایت از زن که بیشتر «نداشتن شرط دوشیزگی» است و از سوی شوهر عنوان می شود و دیگری دعوای ازدواج سابق یا عدم تجرد مرد هنگام عقد ازدواج فعلی است.

        شرط دوشیزگی و نداشتن آن عموما به صراحت در عقد ازدواج بیان می شود. عرف بر این است که هنگام جاری شدن صیغه عقد نکاح، عاقد، زن (زوجه) را به صورت «سرکارخانم» یا «دوشیزه خانم» خطاب می کند. هر یک از این الفاظ دارای بار عرفی خاصی است. سرکار خانم خواندن زوجه یعنی عاقد شرط دوشیزگی را بیان نمی کند و دوشیزه خانم خطاب کردن زن یعنی شرط دوشیزگی را به عنوان «شرط و صفت» حین عقد به صراحت بیان می کند.

    اختلاف جایی پیش می آید که مرد پس از وقوع عقدی که در آن، زوجه به عنوان دوشیزه خانم خطاب شده، صفت «دوشیزه بودن» را درباره زوجه، انکار می کند. به هر دلیلی، برخی از آقایان کم انصاف ترجیح می دهند هنگامی که با شکایت مالی زوجه شان به خصوص درباره مهریه و نفقه مواجه شوند، از این شکایت استفاده کنند و تصور می کنند عدم وصف نامبرده، باعث می شود آنها بتوانند از زیر بار تعهدات مالی زندگی از جمله نفقه و مهریه، شانه خالی کنند. باید توجه کرد اولا هر زمان که مرد متوجه فقدان هر صفتی در زن شود، اختیار فوری برای فسخ نکاح برای او ایجاد می شود و در صورت عدم استفاده از این اختیار، عرفا، او به فقدان صفت، رضایت داده است و نتیجتا او نمی تواند پس از مدت طولانی – که عرف تعیین می کند- دوباره بخواهد از این اختیار استفاده کند. به عنوان مثال، زن و شوهری، یک سال پیش ازدواج کرده و به خانه بخت رفته اند. به هر دلیلی، از جمله اختلافات خانوادگی، زوجه، مهریه اش را مطالبه می کند و در مقابل، زوج، دعوای «عدم صفت یا شرط دوشیزگی» را طرح می کند. محاکم عموما در مقابل چنین دعواهایی، عنوان می کنند شما ابتدای همان زمانی که متوجه فقدان شرط شده بودید باید اقدام می کردید نه اینکه یک سال از فهمیدن شما گذشته و حالا مدعی هستید از فقدان شرط یا صفت آگاه شده ایدو در نتیجه دعوا را رد می کنند.

    نکته اینجاست در صورتی که زوج در ابتدای زندگی مشترک متوجه فقدان این صفت شود، آیا می تواند حقوق مالی زن را ندهد؟ پاسخ منفی است. در شرایط معمول، با وقوع عقد ازدواج، ولو با تدلیس و فریبی که از سوی زن صورت گرفته باشد، او مستحق دریافت مهریه می شود. البته در صورتی که رابطه جنسی بین طرفین صورت نگرفته باشد، زن تنها می تواند نیمی از مهریه اش را مطالبه کند. نتیجه آنکه دعوای فقدان صفت دوشیزگی، راه درستی برای ندادن حقوق مالی زن نیست و در نهایت، به مرد حق می دهند تا عقد را فسخ کند که همان طلاق دادن است.

    دعوای دیگری که از سوی خانمها علیه شوهر خود مطرح می شود، دعوای نداشتن صفت تجرد است. یعنی مرد، ازدواج دیگری کرده است و آن را از زن مخفی کرده و به لطایف الحیل از جمله شناسنامه المثنی و نظایر آن، خود را «پسر مجرد» معرفی کرده و با زن دوم یا چندم، ازدواج می کند و پس از مدتی، زوجه متوجه می شود فریب خورده و طرف ازدواج او، پسر مجرد نیست و دارای سابقه ازدواج دیگری است که ممکن است هم اکنون هم در آن رابطه، ولو نه به صورت فیزیکی بلکه فقط به صورت حقوقی به سر می برد.

    در این شرایط، طبیعتا برای زن، حق فسخ پیش می آید و با طرح دعوای نداشتن صفت تجرد حین ازدواج، می تواند از شوهر خود به خواسته «فسخ عقد نکاح» شکایت کند. در این شرایط دادگاه پس از اطمینان از وقوع فریب، مطابق ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی، می تواند حکم به فسخ نکاح داده و شوهر را الزام به طلاق کند و در صورت عدم اجرای حکم از سوی شوهر، نماینده قانون اجرای حکم طلاق را بر عهده می گیرد.

    برای پیشگیری از این رویداد تلخ، عنوان می شود که زوجین پیش از ازدواج می توانند از ثبت احوال، درخواست صدور گواهی تجرد کنند تا دیگر هیچ شک و شبهه ای باقی نماند که البته این راهکار هم ممکن است با شرایطی مورد چالش قرار گیرد. یکی از چالشها این است که سوابق ازدواج و طلاق زوج یا زوجه در گواهی تجرد، اعلام نشود. یعنی گواهی شود زوج یا زوجه، در حال حاضر، مجرد هستند ولی بیان نمی شود سابقه ازدواج و طلاق یا طلاقهای قبلی را داشته اند یا نه.

    فریب طرف ازدواج در صفت سلامت

    همانطور که بیان شد برخی از صفات و شرایط طرف عقد، عموما بیان نمی شود و سکوت درباره آن، به معنی داشتن شرایط عرفی معمول است. مثلا اگر مردی هنگام عقد، درباره سلامت کامل خود چیزی بیان کند، یعنی او سالم است و آزمایشهای معمول پیش از ازدواج هم بیماری خاصی را مشخص نکند، عرفا او را سالم می شمارند. حال اگر این فرد، دارای بیماری مخفی مانند عنین بودن یا بیماری عصبی و روانی است که به صورت ادواری عود می کند و در حال حاضر چیزی درباره آن نگفته است، سکوت او را به عنوان تدلیس و تخلف از شرط سلامت می توان شمرد و با اثبات آن در دادگاه، فسخ نکاح را درخواست کرد.

    به همین ترتیب عدم اعلام داشتن اندام و اعضای مصنوعی را می توان مصداق فریب دانست. کسی که چشمش نابیناست ولی به لحاظ ظاهری کاملا سالم است یا یک کلیه اش را از دست داده یا کچل است و از کلاه گیس استفاده می کند و این عیوب را اعلام صریح نکرده است، برای طرف مقابل، در صورت کشف این عیوب و عدم رضایت بر آنها، حق فسخ نکاح را ایجاد کرده است که البته این حق، به صورت فوری قابل اجراست. مثلا زن نمی تواند بگوید ۱۰ سال با بیماری و کچلی شوهرم ساختم و الان پس از ۱۰ سال آمده ام و مدعی شده ام که هنگام وقوع عقد، بر کچل بودن یا بیماری شوهرم اطلاع نداشتم، پس می خواهم طلاق بگیرم.

    نکته اینجاست که اگر مردی عیب سلامت خود را به بانگ بلند به زن و اعضای خانواده زن اعلام کند ولی پس از مدتی، با شکایت عدم شرط سلامت مواجه شود، چطور می تواند اثبات کند من این عیب را بیان کرده ام؟ راه آن، یافتن دلایل اثبات اعلام عیب قبل از عقد یا هنگام عقد است. این دلایل به طور کلی همان ادله اثبات دعوا است که شامل اقرار، شهادت، سند و امارات است. اقرار آن است که طرف عقد بگوید من از این عیب یا بیماری مطلع شدم. شهادت آن است که برای دادگاه، شاهدان بگویند ما دیدیم و شنیدیم که فلانی، عیب و بیماری خود را نزد طرف عقد یا خانواده اش، اعلام کرد. سند آن است که در سند نکاح یا برگه ای عادی، بنویسند داماد دارای فلان عیب یا بیماری است و عروس خانم، با علم و آگاهی به این عیب یا بیماری، برای جاری شدن صیغه عقد حاضر شده است. اماره آن است که «امر می کند» بر وقوع موضوعی. مانند آنکه داماد هنگام وقوع عقد، عصا در دست داشته باشد که نشان دهنده عیب و بیماری او مثلا در ناحیه پا است. یا داروی خاصی را مقابل طرف عقد خود پیش از عقد مصرف کند که برای تسکین درد و بیماری خاصی کاربرد دارد و عرفا معنی مصرف این دارو، داشتن فلان بیماری یا عیب باشد.

    نکته آخر این مطلب درباره ملازمه نداشتن فسخ عقد با جنبه کیفری تدلیس است. یعنی ممکن است یک پنهانکاری باعث ایجاد حق فسخ شود، ولی باعث مجازات فرد به دلیل تدلیس نشود. همچنین ممکن است طرف فریب خورده، درخواست مجازات فریب دهنده را به دلیل تدلیس از دادگاه کیفری داشته باشد ولی به هر دلیلی نخواهد از حق فسخ نکاح استفاده کند. مثلا بگوید طرف به دلیل فریب من به زندان برود ولی راضی به فسخ نکاح نیستم! حتی در صورتی که طرف به دلیل فریب در ازدواج به زندان بیفتد، ولی طرف شاکی، درباره فسخ نکاح دادخواستی به دادگاه ندهد، بدون تقدیم دادخواست فسخ نکاح از سوی ذی نفع، نمی توان این عقد را فسخ کرد.

    پیچیدگی های موضوع تدلیس و فریب در ازدواج بسیار است و خلاصه ای که بیان شد، درباره بیشترین و معمولترین پرونده هایی است که محاکم درباره بحث فریب در ازدواج با آن مواجهند.

  • نوجوانی و بحران‌های الکل، اعتیاد و روابط جنسی

    مهدی ملک‌محمد

    چرا هر ازگاهی نوجوانان با اخبار بد در رسانه‌ها هویدا می‌شوند و بعد از مدتی کوتاه، ناپدید؟‌ به‌نظر می‌رسد برای یافتن پاسخی مناسب به این سوالات باید مروری کوتاه بر روان‌شناسیِ نوجوان و به‌رسمیت‌شناختن دوره‌ی نوجوانی، در دوران رشد، داشته باشیم.

    شاید آن‌روزهایی که پروفسور «استانلی هال» مشغول کشف دوره‌ای جدید در رشد انسان با عنوان نوجوانی بود، حتی تصورش را هم نمی‌کرد که پس از صد سال، این دوره‌ی سنی در نظر تمامی بزرگسالان تبدیل به همانی شود که توصیفش کرده بود؛ دوره‌ی توفان و فشار. سه دهه پس از آن ایام که «هال» در کتاب دوجلدی خود با عنوان «روان‌شناسی نوجوانی و رابطه‌ی آن با زیست‌شناسی، مردم‌شناسی، جامعه‌شناسی، روابط جنسی، مسائل جنایی، دین و آموزش» وجود نوجوان را آوردگاهی توصیف کرد که در آن افکار و احساسات، معنویت‌گرایی و هوس‌رانی، شادی و غم، پندارگرایی و واقع‌بینی، استقلال‌خواهی و وابستگی، روی‌در روی هم قرار می‌گیرند و آرام و قرار را از نوجوان سلب می‌کنند1، دو مردم‌شناس – «مارگارت مید» و «روث بندیکت» – بر او تاختند که نظریه‌ی «هال» درباره‌ی نوجوانان فرهنگ‌های غیر غربی صدق نمی‌کند.

    آیا واقعاً صدق نمی‌کند؟ «هال» در زمانه‌ای از «دوره‌ی نوجوانی» گفت که بیش از دو میلیون نفر نوجوان در کشورش به‌عنوان کارگر مشغول به کار بودند، کسی آن‌ها را نوجوان نمی‌دانست بلکه «نیمه‌بزرگسال» یا «بزرگسالان کوچک» خطاب می‌شدند.

    طبیعی بود که نظر اولین دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی روان‌شناسی، در ایالات متحده‌ امریکا، و اولین رئیس انجمن روان‌شناسی این کشور با بی‌اعتنایی جامعه‌ی در حال توسعه‌ای که به‌سختی پله‌های توسعه را طی می‌کرد، روبه‌رو شود.

    اما وقوع «رکود بزرگ»، به‌دلیل سقوط سهام در سال ۱۹۲۹ در این کشور، شانس بی‌مانندی برای تثبیت دوره‌ی نوجوانی در علم روان‌شناسی رشد بود و سبب شد بسیاری از کارگران نوجوانی که به‌اجبار شغل‌شان را از دست داده بودند به دبیرستان‌ها بروند و مسئولیت اقتصادی خانواده‌شان را از دوش خود بردارند؛ چنان‌که در پایان دهه‌ی ۱۹۳۰‌ میلادی برای نخستین‌بار در تاریخ آمریکا اغلب نوجوانان چهارده تا هفده‌ساله‌ی این کشور دانش‌آموز دبیرستان‌ بودند.

    این اتفاق، نگرش‌ها را برای همیشه در مورد معنای کودکی، نوجوانی و بزرگسالی تغییر داد. نتایج تحقیق مرکز نظرسنجی ملی امریکا در سال ۲۰۰۳ از مردم این کشور نشان داد که آن‌ها مانند دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰‌ میلادی، پایان دوره‌ی دبیرستان را پایان دوره‌ی نوجوانی و ورود به دنیای بزرگسالی درنظر می‌گیرند.2

    اما به‌رسمیت‌شناختن این دوره، آغاز ماجرا بود و همراهی – یا ناهمراهی – تغییرات سریع جسمی و هورمونی در بدن نوجوان (که «هال» در کتاب خود به‌دقت به آن‌ها نپرداخته بود و علم عصب‌شناسی، امروزه به‌کنکاش آن‌ها پرداخته و تفاوت‌های عظیمی در کارکرد – نه میزان – هورمون‌ها و مدارهای عصبی نوجوان با بزرگسالان، و البته کودکان، را کشف کرده است)، با تغییرات سریع تمدنی و رویدادهای جهانی تأثیرگذاری مانند جنگ‌ جهانی دوم، در سال‌های میانی دهه‌ی ۱۹۴۰و پایان جنگ سرد در دهه‌ی ۱۹۹۰، سبب تغییراتی در شیوه‌های تربیتی والدین نوجوانان و نهادهای آموزشی مرتبط با آن‌ها شد. رهاشدگی تربیتی نوجوانان در عصر جدید پس از جنگ‌ جهانی دوم وضعیت زیر را به‌وجود آورد:

    «تلویزیون، رادیو و روزنامه‌ها مملو از اخبار ناراحت‌کننده‌ای در مورد استثمار جنسی نوجوان‌ها (و اطفال در سنین قبل از نوجوانی) هستند: «یک دختر ۱۱ساله قربانی آزارهای جنسی پدرخوانده‌اش شد»، «یک پسر ۱۱ساله توسط یکی از همسایه‌ها مورد آزار جنسی قرار گرفت»، «در یک مراسم انجمن اخوت، به یک دختر ۱۷ساله تجاوز شد». به‌نظر می‌رسد در آمریکا تجاوز جنسی به نوجوان‌ها تقریباً همه‌گیر است. به‌سختی می‌توان به آمارهای دقیقی در این‌باره دست یافت، چون در بسیاری از موارد، تجاوز جنسی هرگز به پلیس گزارش نمی‌شوند.»3

    این دگرگونی که ابتدا در ایالات متحده امریکا و سپس در کشورهای اروپایی رُخ داد، دیری نپایید که شرق را هم درنوردید و به‌تبع آن، در دو دهه‌ی اخیر، کشور ما را نیز تحت تهاجمی تربیتی قرار داد. رهاشدگی والدین ایرانی نیز، مانند والدین امریکایی پس از جنگ جهانی دوم، به‌این صورت بوده و هست که والدین با بدخوانی و بدآموزی از آموزه‌های روان‌شناسان – و گاه ناروان‌شناسان – عمدتاً غربی و البته به‌دلیل میل همگانی به رفاه، پس از جنگ تحمیلی هشت‌ساله، و در نتیجه، کار و استرس بیشتر، زمان کافی برای توجه و مراقبت از فرزندان نوجوان نداشتند و ندارند. این والدین وظیفه‌ی تربیتی و آموزشی خود را به مدارسی سپرده‌اند، که ناکارآمدی‌شان را سال‌هاست نشان داده‌اند.

    در این بحبوحه‌ی غریب، چه می‌مانَد جز نوجوان روان‌رنجور ایرانی که سرگردان است و هر نوجوان یا بزرگسالِ روان‌نژند دیگری می‌تواند از او سوءاستفاده کند و در تحقیقات و گزارش‌های پژوهشی، آمارهایی را رقم بزند که بُهت خواننده را برانگیزد. به برخی از این آمارها که در چند تحقیق معتبر دو دهه‌ی گذشته، نه سال‌های اخیر، به‌دست آمده توجه کنید:

    «از هر ۱۰۰ دانش‌آموز دبیرستانی در گروه نمونه، ۶۸ نفر سیگار، ۵۳ نفر مشروب، ۷ نفر تریاک، ۸ نفر حشیش و ۶ نفر هروئین مصرف می‌کنند.

    حدود دانش‌آموزان باور دارند که در مدرسه‌ی آن‌ها مواد مخدر مصرف می‌شود و ۸درصد معتقدند که در مدرسه‌ی آن‌ها مواد مخدر پخش می‌گردد.

    دختران از 12 سالگی و پسران از حدود ۱۴ سالگی در جریان رابطه با جنس مخالف قرار می‌گیرند و تعداد کسانی که به‌نحوی با یک یا چند نفر رابطه دارند بین ۲۰ درصد و در بعضی مدارس تا ۶۰درصد دانش‌آموزان است.»4

    «بر اساس آمار، ۵۸‌درصد معتادان زیر ۳۴‌سال و ۱۴‌درصد از معتادان در طیف سنی ۱۵ تا ۱۹ سال هستند که به این معناست که نشانه‌روی و قتل‌عام سیستم اعتیاد روی سنین نوجوان و جوانان کشور است. فقرِ آگاهی و دانش تخصصی در برابر عوارض و تبعات ناشی از اعتیاد، نداشتن مهارت‌های خودمراقبتی و خودکنترلی در برابر آسیب‌ها، لذت‌طلبی‌های افراطی جوانان و نوجوانان و باورهای غلط از جمله علل گرایش جوانان و نوجوانان به پدیده‌ی شوم اعتیاد است. یکی از علت‌هایی که جوانان را به سمت‌وسوی اعتیاد می‌کشاند کنجکاوی‌های هدایت‌نشده است. اختلالات خُلق افراد نظیر اضطراب، پرخاشگری شدید، اعتمادبه‌نفس پایین و افسردگی از عوامل دیگر در گرایش افراد به‌سوی معضل اعتیاد هستند.‌ به‌رغم حساسیت والدین، تحقیقات نشان می‌دهد که ۵۵‌درصد والدین بعد از سه تا پنج سال از اعتیاد فرزندان‌شان مطلع می‌شوند.»5

    در میان این آمارهای ترسناک و هشداردهنده، کمتر والدی هست که بپذیرد «والدبودن عبارت است از روبه‌روشدن با رویدادهای کوچک بی‌شمار، تعارضات دوره‌ای و بحران‌های ناگهانی که واکنشی سریع می‌طلبد. این واکنش‌ها، پیامدهایی در پی دارد که بر چگونگی شکل‌گیری شخصیت تأثیر می‌گذارند. تجارب نوجوان در مواجهه با افراد و شرایط گوناگون، منش او را شکل می‌دهد. تربیت منِش نوجوان مستلزم حضور است؛ حضوری که امکان برقراری ارتباط بیشتر با نوجوان را فراهم می‌کند.

    می‌خواهیم نوجوان ما موجودی فوق‌العاده باشد؛ انسانی با احساس، متعهد و شجاع، فردی که هسته‌ی درونی او، قدرت و رمز زندگیش عدالت است. برای دستیابی به این اهداف انسانی، به روش‌های انسانی نیاز داریم. تنها عشق و علاقه کافی نیست و بصیرت به‌تنهایی نارساست. والدین خوب باید مهارت داشته باشند.»6

    در این میان، می‌توان لیست بلندبالایی از مقصران بی‌توجهی یا بدتوجهی به نوجوانان فراهم کرد، اما طبیعی است که والدین، بی‌توجه به این لیست، باید خودشان آستین همت را بالا بزنند و وظیفه‌ی تامّ و تمام تربیت نوجوان را برعهده بگیرند. البته نیک می‌دانیم که در اوضاع اقتصادی و اجتماعی کنونی نمی‌توان انتظار داشت که والدین، فارغ‌بال، استرس‌های شغلی و اقتصادی‌شان را رها کنند و به نوجوان خواهان استقلال‌شان بچسبند! مسئله‌ی نوجوان ایرانی، وقت‌گذاری والدین نیست. مسئله‌ی مهم بی‌توجهی والدین و به‌طور طبیعی نهادهای آموزشی به اصول تربیت نوجوان و رفتار با آن‌ها به‌مثابه یک کودک یا یک بزرگسال است.

    اگر برای ترمیم و اصلاح این موضوع هشدارها و راهکارهای لازم از سوی کارشناسان مربوطه ارائه نشود و یک اراده‌ی جمعی و ملی برای بازخوانی دوره‌ی نوجوانی و اهمیت آن در ترسیم آینده‌ی کشور به‌وجود نیاید، حدود هشت میلیون نوجوان ایرانی با روانی رنجور وارد دوران بزرگسالی خواهند شد و به‌اشتباه می‌پذیرند که نوجوانی، به‌طور طبیعی، دورانی بحرانی و پُر از هیجان‌های منفی است. در حالی‌که این‌گونه نیست و در یک بررسی روی بیش از ۲۰۰۰۰‌ نوجوان با موضوع سازگاری روانی، حدود ۹۰ درصد آن‌ها اظهار کرده بودند که «از زندگی لذت می‌برند، احساس نشاط و نیرو می‌کنند، بیشتر وقت‌ها شاد هستند، معمولاً خود را کنترل می‌کنند و حتی اگر غمگین باشند می‌توانند با شنیدن لطیفه‌های خوب بخندند.»7

    پی‌نوشت‌ها:
    1. گلزاری، محمود(پژوهشگر و مجری طرح)(1382). بررسی میزان، زمینه‌ها و عوامل مشکلات روانی – اجتماعی دانش‌آموزان دبیرستانی اسلام‌شهر، کرج، شهر ری و منطقه ۱۲ تهران. کارفرما:‌دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی. ص 20
    2. Jensen, E. Frances(2015). Teenage Brain. New York: Harper.
    3. گریدانوس، دونالد ای. (1388). مراقبت از نوجوانان. مترجمان پوریا صرامی فروشانی و بزرگمهر مطهری. تهران: رشد. ص 207
    4. گلزاری، محمود(1382). ص 7
    5. گفت‌وگو با حمید صرامی (مشاور دبیرکل ستاد مبارزه با موادمخدر کشور). خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا). 25/8/95
    6. موریس، جی. الیاس و همکاران(1389). مترجم فیروز کاوسی. ص 21
    7. گلزاری، محمود(1382). ص 21

    * کارشناسی ارشد روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی

    منبع خبر آنلاین

     

  • ۱۰ نکته درمورد کودکان «بیش فعال»

    کودکان به طور طبیعی ممکن است تا پیش از شش سالگی رفتارهای پرتنش و پرهیجان از خود بروز دهند اما برخی کودکان از سایر همسالان خود بی‌قرارتر و بهانه‌جوتر هستند که به آنان کودکان پرنیاز یا بیش فعال گفته می‌شود. اغلب مشکلات آنان در زمینه‌های عاطفی، سازگاری‌های اجتماعی و پیشرفت‌های تحصیلی است که معمولا همیشگی و حل نشدنی است. در همین رابطه لیلا صادقی- روانشناس کودک و نوجوان در گفت‌وگو با ایسنا، درباره ویژگی‌های کودکان بیش فعال و نحوه برخورد والدین نکاتی را ارائه کرده است:
    ۱- رژیم غذایی نادرست، آسم، اگزما، میگرن، کج‌خلقی ناشی از آلرژی، اختلال شنوایی و ضربه‌ مغزی از عوامل بروز مشکلات رفتاری در کودکان است.
    ۲- تحرک غیرطبیعی، حواس‌پرتی، نامنظمی، ناآرامی، کم خوابی و بدخوابی، فراموشکاری،‌ اشکال در یادگیری، رشد نایافتگی، نارسایی ذهنی، بی‌توجهی و سر به هوایی از ویژگی‌های کودکان بیش‌فعال به شمار می‌رود.
    ۳- کودکان بیش فعال نمی‌توانند برای مدت کوتاهی روی یک موضوع تمرکز کنند، زود خسته می‌شوند و علاقه‌مندند توجه‌ خود را به موضوع جدیدتری جلب کنند. موقع بازی کودکان دیگر را اذیت می‌کنند، بازی دوستانشان را به هم می‌زنند، هنگام صحبت کردن کلام دیگران را قطع می‌کنند، صداهای آزاردهنده از خود در می‌آورند، سوت می‌زنند، هنگام انجام دادن تکالیف حروف را جابه‌جا می‌نویسند و اغلب با انگشتان خود اعمال جمع و تفریق را انجام می‌دهند و نمی‌توانند از کاغذ و قلم به‌راحتی استفاده کنند، اغلب دوستان کوچکتر از خود انتخاب می‌کنند، زود گریه می‌کنند و به راحتی می‌ترسند.
    ۴- جلب توجه، نداشتن اعتماد به نفس، زود انگیختگی، درگیری با دوستان و همسالان نیز از ویژگی‌های فرعی این دسته از کودکان به شمار می‌رود.
    ۵- با توجه به اینکه هر کودک بیش‌فعالی ویژگی‌های خاص خودش را دارد که نیازهایش کاملا فردی است بنابراین درمان هر کودک با توجه به نیاز اصلی آنها انتخاب می‌شود اما به‌طور کلی سه راه برای درمان آنها وجود دارد. روان درمانی یکی از این روش‌هاست که از این طریق انگیزه‌ها، علایق و مشکلات کودکان شناسایی سپس به کودک آموزش داده می‌شود تا رفتارهایی را در پیش گیرد که سازگاری بیشتری با محیط دارد البته در برخی موارد لازم است همه اعضای خانواده روان‌درمانی شوند به‌ویژه اگر منشا تنش و درگیری کودک خانواده باشند.
    ۶- اصلاح رفتار نیز یکی دیگر از راه‌های درمان کودکان بیش فعال به شمار می‌رود. این روش درمانی اغلب پیچیده و بسیار تکنیکی است که البته تنها در کلینیک‌های تخصصی می‌توان آن را انجام داد اما ساده‌ترین تکنیک این روش تعیین اهداف و پاداش‌هایی است که کودک برای رسیدن به آن پاداش باید به آن اهداف دست یابد، هر چقدر رفتارهای سخت‌تری برای کودک در نظر گرفته شود به تبع باید پاداش‌ها نیز افزایش یابد.
    ۷- دارو درمانی نیز سومین راه درمانی است. در این روش عمدتا کودک باید داروهایی از نوع محرک‌ها استفاده کند که به او کمک می‌شود تا تمرکز و ثبات فکری بیشتری پیدا کند.
    ۸- با توجه به اینکه اغلب کودکان قادرند اوضاع را به نفع خود تغییر دهند، به همین دلیل به والدین توصیه می‌شود که اگر درونشان غوغایی برپاست سعی کنند به گونه‌ای با آنها رفتار کنند که از نظر ظاهری آرام به نظر برسند تا کودک متوجه پریشانی و ناآرامی آنها نشود. همچنین برای کودکان خود برنامه‌ریزی‌های بلندمدت نکنند زیرا اگر کودک نتواند براساس آن برنامه عمل کند ممکن است به دلیل احساس سرخوردگی و ناتوانی کار درمان کودک را پیگیری نکنند.
    ۹- داشتن رژیم غذایی مناسب و انضباط دو عامل مهم در نگهداری کودکان پرجنب و جوش محسوب می‌شود. لذا والدین باید در زمان معینی به کودک خود غذا دهند، از دادن تنقلات میان دو وعده اصلی به کودک خودداری کنند، محیطی امن و بی‌خطر در خانه برای او فراهم کنند تا کودک هنگام فعالیت صدمه نبیند. هنگام “نه” گفتن به کودک جدی باشند تا کودک بداند نمی‌تواند با اصرار، مقاومت والدین را بشکند، در حضور کودک آهسته صحبت کنند که در این زمینه لازم است همه اعضای خانواده و اقوام همکاری کنند و تحت هر شرایطی آرامش خود را حفظ کنند. با کودکانی که در امر یادگیری دچار مشکل هستند آرام و شمرده صحبت کنند زیرا صدای زیاد باعث می‌شود آنها نتوانند مطالب را درک کنند و همین باعث عصبی‌تر شدن آنها می‌شود.
    ۱۰- باتوجه به اینکه اغلب مردم کودکان پر جنب و جوش و به اصطلاح «شیطون» را پس می‌زنند و برای آنها ارزشی قائل نیستند، به همین دلیل پس از مدتی احساس کمبود و حقارت شدید در این کودکان مشاهده می‌شود. لذا زمانی که کودک کار نیکی انجام داد والدین او را تشویق و دلگرم کنند، کودک را در مدرسه‌ای ثبت‌نام کنند که کلاس‌ خلوت‌تر باشدهمچنین والدین می‌توانند کودک خود را در ساعتی از شبانه‌روز برای چند دقیقه به سکوت و آرامش تشویق کنند، به گونه‌ای که هوا را از راه بینی وارد شش‌ها و بازدم را از دهان خارج کنند، این کار به‌ویژه در مواقعی که کودک احساساتی و هیجان زده است او را آرام می‌کند.

  • راه‌های صمیمیت بیشتر با همسر از دید یک روانشناس

    کیمیا زارعی، مشاور خانواده و مدرس کارگاه آموزشی صمیمیت با همسر برای متاهلین در ادامه جلسات موسسه روانشناسی اندیشمندان گفت: صمیمیت باعث ایجاد رابطه خوب می شود و رابطه خوب زندگی را حفظ می‌کند. حفظ صمیمیت در رابطه سالم، سلامت جامعه را حفظ می کند و آن وقت است که می گوییم مشکلات در زندگی کاهش می‌یابد.
    وی یادآور شد: اگر در زندگی رابطه‌های مثبت نداشته باشیم زندگی ما به خوبی پیش نخواهد رفت و لازمه یک زندگی خوب داشتن ارتباط موثر است. وقتی ما بتوانیم به درستی ارتباط موثر برقرار کنیم اعتماد به نفسمان نیز رشد می‌کند اما زمانی که ارتباط مشکل دارد و در این مهارت ارتباطی ناقص باشیم زندگیمان نیز به مشکل برمی‌خورد.

    این مشاور خانواده ادامه داد: در مقوله ارتباط موثر ۳ عامل ارتباطی داریم. برای نمونه در ارسال پیام عوامل فرستنده پیام، گیرنده پیام و مسیر انتقال پیام که پردازش‌گر است و معنای آن، مفاهیم است که شما می توانید با داده هایی که از کودکی دریافت کرده اید درک مفاهیم داشته باشید و اینجا درک مفاهیم عاطفی مهم است.
    زارعی تاکید کرد: شاید در موقعیتی چیزی را بشنوید که برایتان بار منفی داشته باشد ولی در شرایط مساعد برایتان مثبت و خوشایند باشد، مثل زمان خستگی که صدای موسیقی در ماشین آزارتان می دهد اما در شرایط عادی و مساعد برایتان خوشایند و بار مثبتی دارد. اگر ما بدانیم و صحبتمان را در یک موقعیت مناسب به زبان بیاوریم ارتباط موثری برقرار خواهیم کرد.
    این روانشناس افزود: عناصر غیرکلامی در مباحثه بسیار مهم است یعنی اینکه ما بدانیم چه زبان بدنی به کار ببریم و چه حسی را منتقل کنیم تا باعث ایجاد انگیزه در شنونده شود. محتوای کلام در روابط زوجین بسیار مهم است؛ آیا ما تهدید آمیز صحبت می کنیم یا آرام؟ احساستمان را به صورت منفی انتقال می دهیم یا مثبت؟ وقتی صحبت می کنیم در شنونده انگیزه ایجاد می کنیم یا خیر؟ با این تکنیک که جلوی آینه، حرف هایی که می‌خواهید بیان کنید را تمرین کنید تا حالات چهره و بدن خود را ببینید و اصلاح کنید.
    وی عنوان کرد: زمانی که همسرتان خسته از سر کار برمی‌گردد حالت چهره و برخورد شما می‌تواند مانند یک شارژر برای او عمل کند، یا حالتی منفی باشد تا او را سریعا به فرار از منزل تشویق کند زیرا همانطور که گفتیم ارتباط غیرکلامی بسیار مهم است.
    کیمیا زارعی در ادامه تفاوت فرهنگی در تفاهم زوجین را اینگونه بیان کرد: زمانی که زوجین از دو فرهنگ مختلف بومی باشند ارتباط فرهنگی و غیر بومی در زندگیشان بسیار تاثیرگذار است، یکی از کارهای سخت زندگی هماهنگ کردن فرهنگ‌ها است، زیرا تفاوت زیاد فرهنگی باعث ایجاد چالش در زندگی می شود. در ازدواجی که مرد از جامعه مرد سالار و زن از جامعه زن سالار باشد معمولا همانطور که در مثل آمده دو پادشاه در یک اقلیم نمی‌گنجد.
    این روانشناس خاطرنشان کرد: یکی دیگر از مسائل مهم در ارتباط موثر، نحوه صحبت کردن ما است که با چه فرایند، لحن و سرعتی صحبت کنیم و منظور خود را چطور بیان کنیم؟ بلندی صدا را مدیریت کنیم، صحبت هایمان در ابراز احساسات، با انگشت اتهام نباشد یعنی نگوییم تو همیشه مرا ناراحت می‌کنی، بلکه بگوییم شنیدن این حرف ها مرا ناراحت می‌کند.
    وی با تشریح یک مثال دیگر گفت: از تکنیک ساندویچ استفاده کنیم، یعنی برای مطرح کردن انتقاد ابتدا یک نکته خوب و سپس جمله اصلی و باز یک نکته مثبت را بیان کنیم، ابتدا و انتهای کلام جملات مثبت و صحبت اصلی ما بین این دو باشد. در برقراری ارتباط موثر شخص را با نام کوچک صدا بزنیم تا توجه چشم به چشم حاصل شود بعد صحبت را شروع کنیم.
    این مشاور خانواده توصیه کرد: مواظب باشید در بیان جملات انگشت اتهام نداشته باشید زیرا افراد در مقابل اتهام گارد می‌گیرند، صحبت شما را نمی‌پذیرند و گفتگو را تمام می‌کنند. داشتن بار عاطفی جملات در تن صدا بسیار تاثیرگذار است، آوایی که به کلمات می‌دهید، تماس چشمی که برقرار می‌کنید عوامل ارتباط غیر کلامی و تاثیرگذاری هستند.
    زارعی تصریح کرد: عامل بعدی “شنونده فعال” به مفهوم گوش دادن و شنیدن است؛ شنوده فعال بودن یعنی در مقابل فردی که صحبت می‌کند ارتباط چشمی داشته باشیم، با تکان دادن سر و سوال پرسیدن به طرف مقابل می فهمانیم که در حال گوش دادن هستیم و این شما را به سمت درک اطلاعات سوق می‌دهد یعنی وقتی مسائل را می‌فهمید سوال می‌پرسید. بدن خود را به سمت طرف مقابل متمایل کنید تا نشان دهید که در حال توجه به کلامش هستید و در مورد سوال پرسیدن یک جمله سوالی کوتاه می تواند کافی باشد، مثل متوجه نشدم؟ واقعا؟ چطور شد؟ خب؟ دیگه چی؟ چرا؟
    تاکنون دو نشست از سلسله جلسات طرح یک‌ساله تحکیم بنیان خانواده برگزار شده است که در این جلسات در مورد “صمیمیت با همسر” و “ارتباط موثر مابین زوجین” بحث و گفتگو صورت گرفت.

     

  • چگونه از زندگی احساس «رضایت» داشته باشیم؟

    رئوفه قیومی، روان‌پزشک در پاسخ به این پرسش که «چرا برخی افراد علیرغم داشتن زندگی معمولی احساس رضایت داشته و در مقابل برخی دیگر با داشتن امکانات و توان مالی فراوان  از زندگی احساس رضایت ندارند؟»، اظهار داشت: احساس رضایت و نشاط داشتن چیزی متفاوت از داشته‌ها و نداشته‌های انسان است.
    وی ادامه داد: احساس رضایت و نشاط یک احساس اصیل، پایدار و درونی است که باید انسان‌ها برای خود ایجاد کنند.

    احساس رضایت یک تصمیم فردی است
    این روان‌پزشک در توضیح این موضوع، یادآور شد: احساس رضایت یعنی همه چیز بستگی به محیط ندارد، بلکه مسائل ژنتیکی و شخصیتی نیزدر آن نقش دارند. به نظر می‌رسد اینکه چقدر دلمان می‌خواهد از زندگی‌مان رضایت داشته باشیم، این یک تصمیم است که افراد باید بگیرند؛ ضمن اینکه باید یکسری مهارت‌های لازم را فرا گیرند.
    قیومی با تأکید بر نقش مهم مهارت آموزی در موضوع برقرای ارتباط با دیگران،گفت:کسانی که ارتباط خوبی با دیگران برقرار می‌کنند، می‌توانند یک شبکه اجتماعی و حمایتی خوبی در اطراف خود داشته باشند و این موضوع باعث موفقیت شغلی و خانوادگی می‌شود.
    وی با بیان اینکه اگر افراد بتوانند هیجانات خود را درست مدیریت کنند، بسیار مفید خواهد بود، خاطرنشان کرد:‌ اشکالی که اکنون در سطح جامعه مشاهده می‌کنیم این است که احساس می‌شود هیجانات خیلی کنترل نمی‌شود و مردم خیلی سریع عصبانی شده و خیلی سریع نیز احساس خوشحالی می‌کنند.
    ابهام در مسائل اجتماعی و اقتصادی عامل ایجاد استرس
    این روان‌پزشک متذکر شد:‌ در واقع مدیریت هیجان و استرس بسیار مهم است؛ چیزی که اکنون رضایتمندی را بسیار کم می‌کند و در عین حالی که مردم بسیاری از امکانات را دارند،‌ دچار استرس هستند؛ به این به خاطر است که در جامعه در خصوص مسائل اقتصادی و اجتماعی دچار ابهام هستیم و این موضوع ایجاد استرس می‌کند.
    قیومی ابراز داشت: بسیاری از مردم مدیریت کردن استرس را نمی‌دانند و راهکارهای مدیریت استرس به آنها آموزش داده نشده است.
    وی در توضیح مدیریت استرس، خاطرنشان کرد: مدیریت استرس یعنی اینکه قدرت داشته باشیم با یکدیگر همدلی کرده و همدیگر را درک کنیم. یکی از مصداق‌هایی که در سطح اجتماعی ایجاد نشاط می‌کند، برخورد افراد با یکدیگر است.
    لبخند زدن و لباس شاد پوشیدن عامل مؤثر در ایجاد ارتباط بهتر
    این روان‌پزشک با اشاره به راهکارهای ایجاد نشاط فردی، افزود:‌ به افراد توصیه می‌کنیم در ارتباط با یکدیگر لبخند به لب داشته و لباسی که می‌پوشند شاد باشد؛ چراکه این موضوع باعث بهتر شدن ارتباطات و احساس نشاط و رضایتمندی می‌شود.
    قیومی تاکید کرد:‌ هرچه ما احساس آرامش بیشتری می‌کنیم این باعث می‌شود آن چیزهایی که به دست نیاورده‌ایم را بتوانیم با استفاده از حس رضایت و آرامش به دست آوریم.
    معنویت عامل سلامت روان
    وی با اشاره به نقش مهم معنویت در احساس رضایتمندی و نشاط فردی، بیان داشت: بعد دیگر کم رنگ بودن مسائل معنوی است؛ یعنی با توجه به اینکه معنویت از ابعاد بسیار مهم انسان است، اگر نشاط و آرامش معنوی از راه درست ایجاد شود بر روی سلامت و ارتقاء آن تاثیر زیادی دارد.
    ۴۷۲۳۲

  • رژیم غذایی که برای پوست مضر است

    نتایج بررسی‌های انجام شده روی موش‌های آزمایشگاهی حاکی از آن است که انواعی از رژیم‌های غذایی کتوژنیک که حاوی مقدار بالایی از چربی هستند می‌تواند التهاب پوست را تشدید کنند.

    محققان به افراد مبتلا به بیماری پسوریازیس توصیه می‌کنند از چنین رژیم‌های غذایی پرهیز کنند.

    افراد اغلب به منظور کاهش وزن این رژیم غذایی را دنبال می‌کنند زیرا بدن را به سمت وضعیت کتوزیس هدایت می‌کند. در این وضعیت بدن برای تامین انرژی به جای کربوهیدرات‌ها از چربی استفاده می‌کند.
    برخی مطالعات حاکی از آن است که رژیم غذایی کتوژنیک به کنترل علائم دیابت نوع ۲ و پیشگیری از افت شناختی کمک می‌کند و گروهی از پزشکان به افراد مبتلا به صرع توصیه می‌کنند برای کاهش موارد تشنج، رژیم غذایی کتوژنیک را رعایت کنند. هرچند این نوع از رژیم غذایی نیز می‌تواند با خطرات و عوارض جانبی همچون علائم مشابه با آنفلوآنزا و ضایعات پوستی همراه باشد.
    اکنون آزمایشات انجام شده روی موش‌های مبتلا به التهاب پوستی مشابه با پسوریازیس نشان می‌دهد که برخی رژیم‌های غذایی کتوژنیک که حاوی مقادیر بالایی از چربی هستند ممکن است چنین مشکلات پوستی را تشدید کنند.
    محققان اتریشی اظهار داشتند: این مطالعه به درک جامع‌تری از تاثیرات احتمالی رژیم غذایی کتوژنیک حاوی سطح بالایی از چربی بر التهاب پوست منجر شده و تاکید کننده اهمیت ترکیب اسیدهای چرب در رژیم غذایی است.
    به گزارش مدیکال نیوز تودی، محققان در مطالعات خود روی موش‌های آزمایشگاهی دریافتند رژیم‌ غذایی کتوژنیک با چربی بالا می‌تواند التهاب پوستی را در موش‌ها افزایش دهد.
    ۲۳۵۲۳۷

  • معتادین به فضای مجازی چند نفرند؟ + اینفوگرافی

    معتادین به فضای مجازی چند نفرند؟ + اینفوگرافی

    اگر بدانید به چه کسانی معتاد فضای مجازی میگویند شاید شما جزو آنها قرار نگیرید.

    فضای مجازی همان طور که میتواند مفید باشد و با توجه به اینفوگرافی های قبلی که برای کاربران قرار دادیم میتواند موجب کارآفرینی و رونق کسب و کار و … باشد اما میتوان موجب اعتیاد انسان به خود نیز بشود.
    نوعی اعتیاد روانی که کم از اعتیاد به مواد مخدر هم ندارد و میتواند خسارات جبان ناپذیری را هم در روابط اجتماعی و شخصی به همراه داشته باشد.
    اگر میخواهید بدانید به چه کسی معتاد میگویند تا جزو آن ها قرار نگیرید  و همچنین   از علل اعتیاد به فضای مجازی، علایم و نشانه ها، تاثیرات اعتیاد به فضای مجازی و تقاوت فضای مجازی با سایر رسانه ها مطلع شوید توصیه میکنیم اینفوگرافی زیر بخوانید.

    معتادهای فضای مجازی چند نفرند + اینفوگرافی

  • رژیم غذایی برای شکم ۶ تکه

    باشگاه تنها مکانی نیست که می توانید بدن رویایی خود را در آن بسازید و آشپزخانه نیز می تواند در تناسب اندام شما نقش مهمی ایفا کند.

    افراد بسیاری رویای دستیابی به شکم شش تکه را در سر می پرورانند، اما زندگی شلوغ در اداره، مدرسه یا خانه ممکن است برنامه ورزشی شما در مسیر تحقق این هدف را مختل کند.
    به گزارش گروه سلامت عصر ایران به نقل از “مدیکال دیلی”، خوشبختانه روش دیگری برای کمک به کوچک شدن اندازه دور کمر و بهره‌مندی از شکم عضلانی و شش تکه وجود دارد و آن اصلاح و تنظیم رژیم غذایی است.
    باشگاه تنها مکانی نیست که می توانید بدن رویایی خود را در آن بسازید و آشپزخانه منزل نیز می تواند در تحقق اهداف تناسب اندام شما نقش مهمی را ایفا کند.
    برخی مواد غذایی می توانند روند چربی سوزی را تسریع کنند و شکل بدن را بهبود ببخشند. در ادامه با برخی از آنها بیشتر آشنا می شویم.

    میوه ها و سبزی ها

    ترکیبی خوب از میوه ها و سبزی ها می تواند یک وعده غذایی بسیار مغذی را در اختیار شما قرار دهد. این مواد غذایی حاوی آنتی اکسیدان ها، فیبر، ویتامین ها و مواد معدنی فراوان است که به کاهش وزن و تقویت چربی سوزی کمک می کنند.

    غلات کامل

    از جمله بهترین گزینه ها در این زمینه می توان به جو دوسر، جو، گندم سیاه و کینوآ اشاره کرد. غلات کامل با داشتن فیبر فراوان نقش مهمی در کاهش وزن، تنظیم گوارش و قند خون ایفا می کنند. همچنین، آنها منبع خوبی برای ویتامین ها، مواد معدنی و آنتی اکسیدان ها هستند.

    مغزدانه ها

    پسته، گردو، بادام، آجیل برزیلی در کنار دانه های چیا، کتان، کدو تنبل و شاهدانه منابع خوبی برای چربی های سالم و همچنین فیبر و پروتئین هستند. مطالعات نشان داده اند که مصرف ۴۳ گرم بادام در روز می تواند به طور موثر چربی شکم را کاهش دهد، در شرایطی که آرد چیا می تواند به بهبود اندازه دور کمر کمک کند.

    ماهی های چرب

    دلیل خوبی برای افزودن ماهی هایی مانند سالمون، خالمخالی، تن و ساردین به رژیم غذایی وجود دارد. اسیدهای چرب امگا-۳ موجود در این مواد غذایی می توانند به کنترل وزن کمک کنند. همچنین، ماهی های چرب سلامت قلب، عملکرد مغز و واکنش های التهابی را بهبود می بخشند.

    چای

    دیر زمانی است که چای سبز به عنوان یک نوشیدنی مفید برای کاهش وزن شناخته شده است. چای سبز حاوی کاتچین ها، مانند اپی‌گالوکاتچین گالات است که کالری سوزی طی روز را تقویت می کنند. پژوهش ها نشان داده اند که مصرف منظم چای سبز می تواند به کاهش چربی شکم، وزن و اندازه دور کمر کمک کند.

    غذاهایی که باید از آنها پرهیز کرد

    فهرست دیگری از مواد غذایی وجود دارد که در مسیر دستیابی به شکم ۶ تکه باید مد نظر قرار بگیرد.
    این فهرست شامل مواد غذایی است که می توانند به سلامت کلی و اندازه دور کمر شما آسیب برسانند.
    نوشیدنی های شیرین، مانند نوشابه های گازدار، نوشیدنی های ورزشی و آبمیوه ها، تنقلات شیرین مانند کلوچه ها و کیک ها، غذاهای سرخ شده، الکل و غلات پالایش شده می توانند آثار مواد غذایی مفید برای کاهش وزن و اندازه دور کمر را خنثی سازند.
    این قبیل مواد غذایی به واسطه افزایش چربی بدن، محتوای کالری و چربی های ترانس زیاد و محتوای فیبر، ویتامین ها و مواد معدنی کم، شناخته شده هستند.