دسته: سبک زندگی

مطالب و مقالات آموزشی ، روانشناسی در رابطه با سبک زندگی ، تربیت فرزند، روابط زناشویی ، روابط جنسی ، ازدواج و طلاق ، نکات آموزشی خانه داری

  • چگونه در ایام کرونا اعتماد به نفس کودکان را افزایش دهیم؟

    چگونه در ایام کرونا اعتماد به نفس کودکان را افزایش دهیم؟

     

    چگونه در ایام کرونا اعتماد به نفس کودکان را افزایش دهیم؟|خبر فورییک روانشناس با تاکید بر اینکه در ایام فراگیری ویروس کرونا امکان کاهش مهارت‌های ارتباطی و کاهش اعتماد به نفس در کودکان وجود دارد، به تبیین راهکارهایی برای افزایش اعتماد به نفس آن‌ها پرداخت.

    گوهریسنا انزانی با بیان اینکه با توجه به شرایط کرونا و بروز نابه‌هنجاری‌ها، پرداختن به مسائلی نظیر اجتماعی شدن و افزایش اعتماد به نفس کودکان اهمیت پیدا می‌کند، گفت: هدف نهایی رشد اجتماعی کودکان، دست یابی به سعادت فردی و اجتماعی است بنابراین والدین باید به کودکان مدیریت افکار، رفتار، هیجان و احساس را بیاموزند تا بتوانند شرایط ایمنی را در جامعه داشته باشند.

    این روانشناس اظهار کرد: تجارب محیطی اولیه خانواده و بودن فرزند در کنار والدین از زمان شیرخوارگی در شکل‌گیری و افزایش اعتماد به نفس کودکان بسیار موثر است همچنین‌ فرآیند اجتماعی شدن از طریق مشاهده، الگو برداری، تقید، پاداش و تنبیه شکل می‌گیرد بنابراین نیاز است والدین مهارت هایی را در این زمینه بیاموزند.

    به گفته‌ی وی، اعتماد به نفس یعنی فرد بتواند ویژگی‌های مثبت و منفی خود را بشناسد، از مهارت و توانمندی های خود در کنار محدودیت ها و ناتوانی هایش اطلاع داشته باشد و به کمک ویژگی های مثبت، ویژگی های منفی خود را کاهش دهد.

    انزانی ادامه داد: اعتماد به نفس کمک می‌کند تا کودک بتواند فعالیت و کارهای بیشتری انجام دهد و نسبت به توانمندی هایش واقع بین باشد و با بررسی دقیق محدودیت‌ها و استفاده از توانمندی ها در جهت کاهش محدودیت‌های خود قدم بردارد.

    این روانشناس با اشاره به تعدد بیشتر خواهر و برادرها در گذشته و ارتباطات بیشتر کودک با خواهران و برادران خود اظهار کرد: در گذشته ارتباطات هسته‌ای بین خانواده‌ها بیشتر بود بنابراین شکوفایی توانمندی‌ها افزایش می‌یافت و مسئولیت پذیری کودکان نیز بیشتر می‌شد اما امروزه اسباب بازی ها جای ارتباطات را گرفته است همچنین شبکه های اجتماعی جای ارتباطات خانوادگی را گرفته است و از این رو خلاقیت خانواده‌ها و کودکان کاهش پیدا کرده است.

    این روانشناس معتقد است که امروزه ترس، استرس و وسواس والدین به شدت افزایش یافته و کودکان نمی‌توانند در فضای ایمن تجارب طبیعی داشته باشند و روزهای پر استرس و پر تنشی را سپری می‌کنند، از جهت دیگر نیز لزوم استفاده از شبکه‌های اجتماعی در شرایط کرونا مانع ارتباط مناسب کودکان با خانواده‌ها ، دوستان و فضای مدرسه شده است.

    انزانی گفت: والدین باید بداننداعتماد به نفس کودکان رابطه تنگاتنگی با روابط والدین، مهارت های اجتماعی آنها و مهارت های فرزند پروری آنها دارد بنابراین والدین باید تشویق و تنبیه مناسب با سن و استعداد فرزند را بیاموزند، احترام متقابلی در خانواده میان خود و کودک ایجاد کنند و جو گرم و مملو از محبت و عشق میان خود و فرزند ایجاد کنند.

    این روانشناس افزود: والدین باید اجازه تجارب جدید را به کودک خود بدهند و به نیازهای جسمانی کودک بیشتر رسیدگی کنند، از طرفی اجازه دهند کودکان خودشان کارهای ساده را  انجام دهند.

    وی با تاکید بر اینکه والدین باید از تحقیر، انتقاد و سرزنش فرزندان خود جلوگیری کنند اظهار کرد: والدین باید اجازه معاشرت کودکان  با دوستانشانشان را به آن‌ها بدهند و تا جایی که ممکن است از مقایسه آنها با هم‌سالان بپرهیزند.

    به گفته‌ انزانی، والدین می‌توانند از کتب مناسب و اسباب بازی های مناسب برای کودکان استفاده کنند و خودشان به عنوان والدین الگوی مناسبی در روابط اجتماعی، نحوه بیان و صحبت کردن باشند و برنامه‌ریزی را یاد بگیرند تا کودکان در یک خانواده با برنامه رشد کنند و نه خانواده‌ی بی‌برنامه‌ای که توقع زیادی از فرزند خود دارد.

    وی افزود: والدین می‌توانند برای کودکان خود قصه گویی کنند و یا از کودکان بخواهند برای عروسک‌ها، اسباب بازی‌هایشان قصه بگویند و یا درس‌هایشان را برای عروسک‌ها توضیح دهند تا اینگونه تکلم و فن بیانشان افزایش یابد و ترس‌هایشان از بین برود.

    به گفته‌ این روانشناس والدین باید ارتباط موثر را بلد باشند و با مذاکره سالم اشتباهات کودکان را بررسی کنند، همچنین باید بیاموزند چگونه به عنوان والد از رفتار جرات مند استفاده کنند.

    انزانی معتقد است که والین باید با کودک خود ارتباط موثر و صمیمانه‌ای برقرار کنند، اجازه دهند کودک از تفکرات و احساس خود با آن‌ها سخن بگوید و ایده‌ها  خواسته‌هایش را بیان کند چراکه اینگونه می‌توان استانداردهای رفتاری واقع‌بینانه‌ای برای کودکان در نظر گرفت.

    وی در انتها با تاکید بر کاهش ارتباطات اجتماعی کودکان در حال حاضر با توجه به شرایط کرونا و حضور کمتر دانش آموزان در جمع  تصریح کرد: والدین باید کودکان خود را تشویق به صحبت کردن کنند و از مهارت‌هایی مانند اجرای پانتومیم، قصه‌گویی، صحبت کردن در مقابل والیدن و نفس عمیق میان صحبت‌هایشان برای تقویت فن بیان آن‌ها استفاده کنند.

     

  • چرا دیگران را قضاوت می‌کنیم؟/ 9 روش برای قضاوت نکردن

    چرا دیگران را قضاوت می‌کنیم؟/ 9 روش برای قضاوت نکردن

     

    چرا دیگران را قضاوت می‌کنیم؟/ 9 روش برای قضاوت نکردن|خبر فوریمطالعات نشان می‌دهد با به تأخیر انداختن قضاوت و داوری روابط بین فردی و اجتماعی ما بهبود قابل‌توجهی پیدا می‌کند. اگر شما هم درگیر قضاوت کردن دیگران هستید در این درس با ما همراه شوید.

    همه ما گاهی – یا شاید اغلب اوقات- دیگران را قضاوت می‌کنیم. قضاوت کردن مکانیسم دفاعی پیچیده‌ای در ذهن ماست و اغلب اوقات ناخودآگاه رخ می‌دهد. درواقع مهم‌ترین محتوای ذهنی ما در مکالمات درونی مربوط به قضاوت و داوری کردن رفتارها و کنش‌های خود و دیگران است. بسیاری از ما آن‌قدر به این عمل ذهن عادت کرده‌ایم که برایمان طبیعی به نظر می‌رسد بااین‌حال بسیاری از مواقع رفتار کردن بر اساس قضاوت ذهنی ما را با مشکل و حتی دردسر مواجه می‌کند.

    قضاوت کردن معمولاً منجر به تصمیم می‌شود و تصمیم اعمال و رفتار ما را شکل می‌دهند. ازآنجاکه هر فرد تنها از منظر خود وقایع، اتفاقات و رفتارها را می‌بیند و بر اساس داده‌های محدود و پیشینی خود آن‌ها را می‌سنجد و داوری می‌کند دیر یا زود با مشکل مواجه می‌شود. اغلب سوءتفاهم‌ها، درگیری و اختلافات در خانواده و بین دوستان و همکاران و تنش‌های روزانه ما در محیط‌های عمومی ناشی از همین قضاوت کردن و داوری ما بر اساس داده‌های پیشینی (پیش‌داوری) است.

    مطالعات نشان می‌دهد با به تأخیر انداختن قضاوت و داوری روابط بین فردی و اجتماعی ما بهبود قابل‌توجهی پیدا می‌کند، از اضطراب و ترس‌ ما کاسته می‌شود، اعتمادبه‌نفسمان تقویت‌شده و شادی و حال خوب بیشتری را در طی روز تجربه می‌کنیم.

    قضاوت کردن دیگران

    چرا قضاوت می‌کنیم؟

    روانشناسان معتقدند که قضاوت حاصل تمایل طبیعی ما برای قالب‌بندی جهان به‌منظور معنا دادن به آن است. این قالب‌ها مبتنی بر واقعیت نیستند بلکه بر اساس تجارب قبلی محدود ما که آن را درست و قطعی تلقی می‌کنیم، شکل می‌گیرد.
    به‌عبارت‌دیگر در ذهن ما مکالمه‌ای بی‌وقفه در جریان است که طی آن واقعیت دیداری و شنیداری‌مان را با دسته‌بندی و برچسب زدن معنا می‌بخشد تا ابهام را به‌وضوح تبدیل کند. ذهن آدمی به‌طور عام از ابهام گریزان است و تلاش دارد تا هر ابهام و نادانسته‌ای را به داده و وضوح تبدیل کند.
    یکی از راه‌های دم‌دستی ذهن برای این کار سنجش و داوری بر اساس داده‌های قبلی و موجود است. همچنان که انسان بدوی برای رفع ابهام رعدوبرق آن را خشم خدایان معنا می‌کرد انسان امروزی نیز هر رفتار و سخنی را هم‌راستا با آنچه در ذهن دارد تطبیق داده و می‌سنجد. بدین ترتیب است که ما از انواع برچسب‌ها برای توصیف رفتار و اعمال خود و دیگران استفاده می‌کنیم. برچسب‌هایی چون خوب، بد، زشت، زیبا، خسیس، حراف، آب‌زیرکاه، حریص، عالی، باشکوه و غیره.
    بااین‌حال این تمایل طبیعی آدمی برای معنادار ساختن جهان امروزه منشأ بسیاری از آسیب‌های اجتماعی، گسست روابط، عصبیت و دردسر شده است. چراکه دلایل و انگیزه‌های خودآگاه و ناخودآگاه دیگری ما را به قضاوت کردن دیگران برمی‌انگیزد.

    بنا به مطالعات صورت گرفته مهم‌ترین دلایل و انگیزه‌های قضاوت کردن دیگران به این شرح است:

    قضاوت بر اساس عادت
    قضاوت در مورد دیگران می‌تواند یک عادت آموخته‌شده باشد. شما ممکن است در محیطی بزرگ‌شده باشید که فضای منفی حاکم بوده است. مثلاً والدین بر شما و برادر و خواهانتان سخت می‌گرفته‌اند یا هر رفتار و عملتان را ارزیابی کرده‌اند. یا شاید در مدرسه معلمی داشته‌اید که دانش آموزان را به عیب‌جویی از یکدیگر تشویق کرده است. بدین ترتیب عمل قضاوت کردن دیگران به عادتی پایدار در شما تبدیل‌شده است.

    قضاوت به‌عنوان مکانیسم دفاعی
    قضاوت کردن دیگران برای برخی از افراد به دلیل آسیب‌هایی است که در کودکی دیده‌اند. افرادی که در کودکی فقر، بی‌توجهی والدین، سوءاستفاده یا طرد شدن را تجربه کرده‌اند، در بزرگ‌سالی برای فرار از تجربه‌های مشابه با قضاوت درباره دیگران به‌طور ناخودآگاه در اطراف خود سدی برای دورنگه داشتن مردم ایجاد می‌کنند.

    قضاوت برای پنهان کردن ضعف و ناتوانی‌
    قضاوت درباره دیگران می‌تواند راهی برای پنهان کردن ناتوانی‌های شخصیتی ازجمله اعتمادبه‌نفس پایین باشد. بسیاری از افرادی که در ذهن خود یا در جمع همیشه دیگران را قضاوت و سرزنش می‌کنند، خودشان را دوست ندارند. ناتوانی آن‌ها در ابراز دلسوزی نسبت به خود، آن‌ها را در دلسوزی نسبت به دیگران ناتوان می‌کند و این به یک دور باطل تبدیل می‌شود. بنابراین ما اغلب در مورد دیگران قضاوت می‌کنیم، زیرا می‌خواهیم ناتوانی‌های خود را پشت قضاوت کردن دیگران پنهان کنیم. بدین ترتیب ما کسی هستیم که مخفیانه به خود آسیب می‌رسانیم.

    قضاوت به‌عنوان فرافکنی
    گاهی که از رفتار یا خصوصیاتی در خود ناراحت و نگران هستیم آن را به شخص دیگری نسبت می‌دهیم؛ این می‌تواند تسکینی لحظه‌ای برای ما ایجاد کند، زیرا ما می‌توانیم خود را متقاعد کنیم که چیزی را که بسیار ناپسند می‌دانیم هیچ ارتباطی با ما ندارد.

     

    قضاوت در مورد دیگران می‌تواند یک عادت آموخته‌شده باشد. شما ممکن است در محیطی بزرگ‌شده باشید که فضای منفی حاکم بوده است

     

    9 روش‌ برای قضاوت نکردن

    عادت به قضاوت کردن دیگران می‌تواند کار و روابط شخصی شما را تحت‌فشار قرار دهد، این‌که نسبت به دیگران کمتر با پیش‌داوری و قضاوت برخورد کنیم، زمان‌بر است و نیاز به تمرین دارد، بااین‌حال روش‌هایی وجود دارد که می‌تواند دیدگاه‌های شما را تغییر دهد.

    ۱) فکر قضاوت و داوری که به ذهنتان رسید، مکث کنید
    قضاوت کردن دیگران معمولاً به‌صورت خودکار به ذهنمان خطور می‌کند، پس باید یاد بگیرید که چگونه هرازگاهی آن‌ها را متوقف کنید. سعی کنید نسبت به قضاوت کردن دیگران دقت بیشتری نشان دهید، به‌بیان‌دیگر، زمانی که چنین افکاری به ذهنتان می‌آید، از بررسی کردن آن‌ها خودداری کنید. هنگامی‌که متوجه می‌شوید فکر قضاوت به ذهنتان خطور می‌کند، اولین کار، اعتراف کردن است.
    مثلاً وقتی در ذهن خود می‌گویید: «نمی‌توانم باور کنم که او اجازه داده فرزندش با این لباس‌ها از خانه بیرون بیاید»، در این هنگام باید این افکار را متوقف کرده و اعتراف کنید که داشتید در مورد کسی قضاوت می‌کردید.

    ۲) قضاوت‌های خود را به چالش بکشید
    زمانی که فکر قضاوت و پیش‌داوری به ذهنتان آمد، باید سعی کنید آن‌ها را به چالش بکشید. شما می‌توانید بافکر کردن در مورد فرض و گمان‌هایی که در مورد افراد دارید، افکارتان را به چالش بکشید.
    مثلاً در مثالی که در بالا ذکر شد، شما گمان می‌کنید که آن زن مادر بدی است یا این‌که به حد کافی از کودک خود مراقبت نمی‌کند. بااین‌حال ممکن است آن مادر روز پرمشغله‌ای را شروع کرده باشد و از این‌که فرزندش لباس کثیف یا مویی نامرتب دارد، خجالت بکشد.

    ۳) سعی کنید دیگران را درک کنید
    بعدازاین که فرض و گمان‌های خود را در مورد وضعیت بررسی کردید، باید راهی پیدا کنید که از طریق آن، نسبت به فردی که در موردش قضاوت داشته‌اید، ابراز همدردی و دلسوزی کنید. شما باید راهی بیابید که برای آن رفتار، بهانه پیدا کنید.
    مثلاً در مورد مادری با فرزند کثیف و ژولیده، می‌توانید با خود بگویید بزرگ کردن بچه، کار سختی است و گاهی اوقات همه‌چیز آن‌طور که ما برنامه‌ریزی کرده‌ایم، پیش نمی‌رود. می‌دانم بعضی‌اوقات فرزند من هم بالباس کثیف و مویی به‌هم‌ریخته از خانه بیرون رفته است. در این روش شما با درک وضعیت، از قضاوت دربارهٔ افراد منصرف می‌شوید.

    ۴) نقاط قوت دیگران را بشناسید
    در مورد رفتارهایی که در افراد دیگر دوست دارید یا حتی عاشق آن هستید، بیشتر فکر کنید، چون به شما کمک می‌کند تا از قضاوت‌های عجولانه پرهیز کنید و به‌جای آن، به تحسین افراد بپردازید. سعی کنید در مورد خصوصیاتی که در افراد دیگر وجود دارد فکر کنید، به‌ویژه آن‌هایی که در زندگی‌تان تحسین می‌کنید. این کار به شما کمک می‌کند تا از قضاوت در مورد دیگران پرهیز کنید.
    مثلاً به خودتان یادآوری کنید که همکارتان مهربان است و همیشه وقتی می‌خواهید چیزی به او بگویید، با تمام وجود به صحبت‌های شما گوش می‌کند. یا به خودتان بگویید که دوستتان خلاق است و گاهی سعی می‌کند شمارا بخنداند. سعی کنید به‌جای تمرکز روی نکات منفی، روی صفات مثبت دیگران متمرکز شوید.

    ۵) کارهایی را که برای دیگران انجام داده‌اید فراموش کنید
    اگر حس می‌کنید دیگران به شما مدیون هستند، شاید فکر کنید باید آن‌ها را قضاوت کنید و این باعث رنجش شما می‌شود. به‌جای آن سعی کنید کمک‌هایی را که در حق دیگران انجام داده‌اید، فراموش کنید. حتی به این فکر کنید که دیگران چه‌کارها و کمک‌هایی برای شما انجام داده‌اند.
    اگر کمک خود به دیگران را فراموش نکنید، ممکن است از دوست خود آزرده‌خاطر شوید، چون به او پول قرض داده‌اید و او هنوز پس نداده است. به‌جای آن، به تمام رفتارهای خوبی که دوستتان در حق شما انجام داده است، تمرکز کنید.

    ۶) اهداف خود را به‌روشنی مشخص کنید
    گاهی اوقات افراد به اهداف خود نمی‌رسند چون هدفی که در نظر گرفته‌اند، غیرعملی است. مثلاً انتظار اینکه تمام پیش‌داوری‌ها یا قضاوت دیگران متوقف شود، هدف بسیار بزرگی است. کار کردن روی جنبه‌های مشخصی از یک هدف، عملی‌تر از درگیر شدن باهدفی بزرگ‌تر و کلی‌تر است. در مورد اینکه می‌خواهید چه جنبه‌هایی از قضاوت کردن دیگران را تغییر بدهید، فکر کنید.
    مثلاً می‌خواهید قبل از قضاوت از آن‌ها پرسش کنید؟ یا می‌خواهید راهی برای تبدیل قضاوت منفی و مخرب به انتقاد سازنده بیابید؟ برای این‌که شانس دستیابی به هدفتان را افزایش دهید، ضروری است تا اهداف خود را تا حد امکان واضح‌تر و مشخص‌تر کنید.

    7) قبل از بیان قضاوت دیگران، صبر کنید
    سعی کنید نظر و قضاوت خود را بلافاصله بعد از کاری که فرد موردنظر انجام می‌دهد، بیان نکنید. اگر امکان دارد، ابتدا کمی از کار او تعریف کنید و سؤال‌هایی بپرسید و بعدازآن قضاوت و نظر انتقادی خود را مطرح کنید. (از آن مهم‌تر قضاوت خود را زمانی با او در میان بگذارید که ضروری باشد. مثلا قبل از انجام دوباره همان عمل) این کار به شما فرصت می‌دهد که در مورد موضوع و شیوه بیان نظر خود کمی فکر کنید؛ همچنین شانس اینکه نظر و قضاوت شما بازخورد خوبی داشته باشد، بیشتر خواهد شد.

    8) قضاوت خود را با «من» شروع کنید، نه «تو»
    به‌جای این‌که جملهٔ خود را با واژه «تو» شروع کنید، از کلمهٔ «من» استفاده کنید. وقتی قضاوت خود را با «تو» شروع می‌کنید، چنین به نظر می‌رسد که می‌خواهید جروبحث کنید؛ در این صورت فرد مقابل نیز حالت دفاعی به خود می‌گیرد.
    مثلاً به‌جای این‌که بگویید «تو همیشه وقتی صحبت می‌کنم حرفم را قطع می‌کنی»، می‌توانید چیزی شبیه این جمله بگویید: «وقتی کسی موقع حرف زدن من، حرفم را قطع می‌کند، احساس بیهودگی می‌کنم.»

    9) قبل از قضاوت کردن دیگران از خود سؤال کنید
    سؤالات زیر می‌تواند قضاوت ما را نسبت به ارزش‌ها و نگرش‌هایی که نسبت به دیگران داریم واقع‌بینانه‌تر کند:

    – آیا این نگرش یا ارزش صحیح است؟

    – آیا به تمام حقایق مرتبط با آن دسترسی دارم؟

    – آیا تنها بر یک یا چند بعد منفی تمرکز نکرده‌ام؟

    – آیا به شیوه‌ای ناعادلانه به این فرد یا گروه برچسب نمی‌زنم؟

    بررسی نگرش‌ها و ارزش‌ها با استفاده از سؤالات فوق، گام بلندی در جهت آگاهی از تعصبات و درنتیجه چالش با پیش‌داوری‌ها و قضاوت‌های ما نسبت به دیگران است.

     

  • ۵ نکته جهت بهبود یادگیری کودکان در دوران شیوع کرونا

    ۵ نکته جهت بهبود یادگیری کودکان در دوران شیوع کرونا

     

    ۵ نکته جهت بهبود یادگیری کودکان در دوران شیوع کرونا|خبر فوریدوری از فضای مدرسه، عدم ارتباط فیزیکی با معلم و هم کلاسی‌ها و سر و کار داشتن با اینترنت و وسایل دیجیتالی همچون لپ تاپ و موبایل ممکن است فرایند یادگیری و آموزش کودکان را با چالشهایی مواجه کند.

    کودکان در دوران شیوع کرونا درحالی آموزش می‌بینند که تاکنون موقعیت مشابه آن را تجربه نکرده اند؛ دوری از فضای مدرسه، عدم ارتباط فیزیکی با معلم و هم کلاسی‌ها و سر و کار داشتن با اینترنت و وسایل دیجیتالی همچون لپ تاپ و موبایل ممکن است فرایند یادگیری و آموزش آن‌ها را با چالشهایی مواجه کند؛ از این رو ضروری است والدین روش‌هایی را برای تداوم یادگیری در دوران کرونا بیاموزند.

    تدوین برنامه منظم روزانه، سهولت در گفت‌وگو، آموزش آهسته، مراقبت از کودکان در فضای آنلاین و ارتباط با مرکز آموزشی پنج روشی است که یونیسف آن‌ها را برای تداوم یادگیری کودکان در دوران شیوع کرونا توصیه کرده است.

    یک برنامه منظم روزانه با یکدیگر تدوین کنید

    سعی کنید یک برنامه منظم دائمی داشته باشید که شامل برنامه‌های آموزشی ( Learning porogram) بر اساس سن کودکان است و می‌توان آن را به صورت آنلاین، در تلویزیون یا از طریق رادیو دنبال کرد. همچنین زمان بازی و نیز خواندن کتاب را در این برنامه بگنجانید. از فعالیت‌های روزمره به عنوان فرصت‌های یادگیری برای کودکان استفاده کنید. فراموش نکنید که تا حد امکان این برنامه‌های روزانه را با یکدیگر ایجاد کنید.

    اگرچه ایجاد یک برنامه منظم و ساختارمند اهمیتی حیاتی برای کودکان و افراد جوان دارد، اما در نظر داشته باشید که در این دوران کودکانتان نیازمند سطحی از انعطاف‌پذیری هستند. فعالیت‌ها را برای بهتر شدن تغییر دهید. اگر زمانی که یک برنامه یادگیری آنلاین را پیگیری می‌کنید، کودکتان بی‌قرار و کلافه به نظر می‌آید، یک گزینه دیگر که فعالیت بیشتر کودک را می‌طلبد، انتخاب کنید. فراموش نکنید که برنامه‌ریزی و انجام کارهای خانه با یکدیگر تمرین خوبی برای تقویت عملکردهای حرکتی ریز و درشت بدن است. سعی کنید تا جایی که می‌توانید خود را با نیازهای کودکان منطبق کنید.

    بی‌پرده و راحت گفتگو کنید

    کودکتان را تشویق کنید که از شما سؤال پرسیده و احساسات خود را بیان کنند. به یاد داشته باشید که کودک شما ممکن است واکنش‌های مختلفی به استرس نشان دهد، بنابراین صبور باشید و شرایط آنها را درک کنید. این کار را با دعوت از کودک برای گفتگو درباره مسئله آغاز کنید. ببینید که تا چه حد می‌داند و بگذارید او گفت و گو را هدایت کند. درباره اقدامات بهداشتی مناسب صحبت کنید. می‌توانید از لحظات روزمره برای تأکید بر اهمیت اقداماتی مانند شستشوی مداوم و کامل دست‌ها استفاده کنید. اطمینان یابید که در محیطی امن هستید و به کودک‌تان اجازه دهید آزادانه سخن بگوید. نقاشی، داستان‌ها و دیگر فعالیت‌ها می‌تواند به باز کردن بحث کمک کند.

    سعی کنید نگرانی‌های آنها را کوچک و یا نادیده نشمارید. مطمئن شوید که احساسات آنها را درک کرده و به آنها اطمینان دهید که احساس ترس درباره این مسائل طبیعی است. نشان دهید که شما با تمام توجه به آنها گوش می‌دهید و مطمئن شوید آنها می‌دانند که می‌توانند با شما و معلم‌شان هر زمان که بخواهند سخن بگویند. به آنها درباره اخبار دروغ هشدار داده و تشویق‌شان کنید – همچنین به خودتان یادآوری کنید که از منابع اطلاعاتی مورد اطمینان استفاده شود.

    به آهستگی پیش روید

    فعالیت را با جلسات یادگیری کوتاه‌تر آغاز کنید و سپس به مرور زمان جلسات را افزایش دهید. اگر هدف، یک جلسه ۳۰ یا ۴۰ دقیقه‌ای است، کار را با جلسه ۱۰ دقیقه‌ای شروع کنید.

    از کودکان در فضای آنلاین مراقبت کنید

    پلت‌فرم‌های دیجیتال فرصتی برای کودکان پدید می‌آورند که یادگیری را ادامه دهند، بازی کنند و ارتباط با دوستان‌شان را ادامه دهند. اما دسترسی فزاینده به فضای آنلاین خطراتی را برای ایمنی، مراقبت و حریم خصوصی کودکان پدید می‌آورد. درباره اینترنت با کودک‌تان گفتگو کنید تا بدانند که چه نوع محیطی است، از چه چیز باید آگاه باشند و اینکه رفتار مناسب در پلت‌فرم‌هایی که استفاده می‌کنند، مانند تماس‌های تصویری، چگونه است.

    قوانینی درباره اینکه چگونه، در چه زمانی و چه مکانی می‌توان از اینترنت استفاده کرد، وضع کنید. بر روی دستگاه‌های آنها تمهیدات کنترلی والدین را ایجاد کنید تا خطرات آنلاین را بالاخص برای کودکان کوچک‌تر کاهش دهید. ابزار آنلاین مناسب برای تفریح و سرگرمی را با یکدیگر بیابید – سازمان‌هایی مانندCommon Sense Media توصیه‌هایی درباره اپلیکیشن‌ها، بازی‌ها و دیگر سرگرمی‌های آنلاین که مناسب سنین مختلف هستند، ارایه می‌کند. با مکانیسم‌های گزارش‌دهی در مدرسه یا سایر مکان‌ها آشنا شوید و شماره تلفن‌های پشتیبانی و کمک را در اختیار داشته باشید تا در صورت مواجهه با زورگویی آنلاین و یا محتوای آنلاین نامناسب، به آنها اطلاع داده و کمک بگیرید.

    فراموش نکنید هیچ ضرورتی ندارد که کودکان یا افراد جوان تصاویر خود یا دیگر اطلاعات شخصی‌شان را برای دسترسی به یادگیری دیجیتال ارایه دهند.

    با مرکز آموزشی کودک خود در ارتباط باشید

    بدانید که چگونه می‌توانید با معلم یا مدرسه کودک‌تان در ارتباط باشید تا اطلاعات لازم را کسب کنید، سؤالات‌تان را بپرسید و راهنمایی بگیرید. گروه‌های والدین یا گروه‌های محلی می‌توانند روش مناسبی برای حمایت از یکدیگر در زمان آموزش در خانه باشند.

     

  • علائم بیش فعالی کودکان/ راهکارهای درمان

    علائم بیش فعالی کودکان/ راهکارهای درمان

     

    علائم بیش فعالی کودکان/ راهکارهای درمان|خبر فوری

    یک روانشناس به علایم بیش فعالی کودکان اشاره کرد و گفت: درمان بیش فعالی و عدم تمرکز به دو صورت دارو درمانی و روان درمانی انجام می شود.

    سارا سوری در مورد بیش فعالی گفت: اغلب افراد وقتی در مهمانی‌ها کودکی را می‌بینند که پر تحرک است فوری برچسب بیش فعالی را به کودک می‌زنند و در دید آنها هر کودکی که شیطنت کند بیش فعال است و بالعکس ما در کلینیک‌ها شاهد این هستیم که کودکانی با ظاهر بسیار آرام بیش فعال تشخیص داده می‌شوند.

    وی در پاسخ به این سوال که بیش فعال چیست و چه زمانی باید برای درمان اقدام کنیم نیز گفت: بیش فعالی یک اختلال در رشد کودکان است که با پر تحرکی و نقص در توجه خود را نشان می‌دهد و کودکی ممکن است فقط کمبود توجه داشته باشد و آیتم پر تحرکی را نداشته باشد یا برعکس یا اینکه هر دو را همزمان با هم داشته باشد. در این مقاله ابتدا ما درباره بیش فعالی از نوع پر تحرکی می‌خواهیم صحبت کنیم و دلایل بروز و روش‌های درمان را بررسی کنیم.

    وی افزود: بیش فعالی از نوع پر تحرکی معمولاً از همان سال‌های اولیه رشد کودک نمایان می‌شود به طوری که کودک آرام و قرار ندارد و حرکات اضافی مانند پیچ و تاب خوردن، ول خوردن، یا دویدن و پریدن در این کوکان خیلی بیشتر از کودکان عادی می‌باشد البته باید توجه داشت که در سنین ۱ تا ۳ سالگی کودکان به طور طبیعی از سطح فعالیت بالاتری نسبت به سنین دیگر قرار دارند.

    رفتارهای تکانشی که هیچ برنامه و هدفی پشت آن نیست نیز در این کودکان زیاد می‌باشد. مثلاً هنگام نشستن بر سر میز غذا به یک باره کودک چیزی را پرتاب می‌کند یا از روی یک صندلی یا میز بلند خود را پرتاب می‌کند. والدین میگویند انگار یک موتور به این کودک بسته شده که هیچ وقت خسته نمی‌شود.

    این روانشناس ادامه داد: این کودکان توانایی نشستن و انجام دادن یک کار و فعالیت آرام مثل نقاشی کردن و یا ساخت لگو را ندارند زیرا سریع حوصله شأن سر می‌رود. اغلب روی صندلی در حال بازی کردن یا تکان دادن دست و پای خود هستند یا حتی وقتی در حال تماشای تلویزیون هستند پشتک می‌زنند، تکان می‌خورند. این بچه‌ها اصلاً تحمل ماندن در یک صف و نوبت را ندارند چرا که زمان برای آنها بسیار سخت وطولانی می‌گذرد و بنابراین منتظر ماندن در مطب دکتر یا در صف فروشگاه برای آنها بسیار طاقت فرسا است و در چنین مواردی حتی ممکن است کودک دست به پرخاشگری بزند.

    از دیگر مؤلفه‌های حائز اهمیت در اختلال بیش فعالی (پر تحرکی) این است که کودکان اغلب کارهای خطرناک و آسیب زا چه با خود و چه با دیگران و یا چه با اشیا، را دارند. وسایل خانه را خراب می‌کنند و معمولاً اسباب بازی سالمی ندارند و همان روزهای اول اسباب بازی را شکسته یا خراب می‌کنند. در واقع مغز این کودکان خطر را واقعی برآورد نمی‌کند.

    سوری افزود: کودکان بیش فعال وسط صحبت‌های دیگران می‌پرند و نمی‌توانند تا آخر یک جمله منتظر باشند تا صبحت والد یا معلم تمام شود. این کودکان کارهای نیمه تمام زیادی را رها می‌کنند و به اصطلاح از این شاخه به آن شاخه زیاد می‌پرند.

    فراموش نکنیم که بیش فعالی یک طیف است که از بسیار شدید تا خفیف می‌تواند در کودک وجود داشته باشد. این کودکان اغلب حوصله‌ی نشستن سر کلاس را ندارند و مزاحم همکاسی ها و معلم خود می‌شوند.همچنین فعالیت‌های فکری آنها را به شدت خسته می‌کند بدون اجازه بارها از سرجای خود بلند شده و وسط کلاس راه می‌روند و وسایل دیگران را بر می‌دارند.

    وی به اختلال کمبود توجه که زیر شاخه بیش فعالی محسوب می‌شود اشاره کرد و گفت: ممکن است کودک خیلی آرام و ساکت به نظر برسد که در این نوع بیش فعالی فقط تمرکز کودک بسیار پایین است این کودکان وقتی با آنها صحبت می‌شود گویی اصلاً گوش نمی‌دهند یا متوجه صحبت شما نمی‌شوند. مدام وسایل خود را در مدرسه گم می‌کنند یا جایی می‌گذارند و اغلب فراموش کار می‌باشند.

    وقتی آنها را برای انجام کاری یا آوردن شیء به اتاق می‌فرستند بدون انجام دادن کار بر می‌گردند. دیکته آنها پر از اشتباهات گوناگون و مختلف و غیر تکراری hست. معمولاً کلمات را جا می‌اندازند یا در عملیات ریاضی با اینکه پاسخ درست را می‌دانند اما جواب غلط می‌نویسند. آستانه تمرکز این کودکان خیلی کم می‌باشد و نمی‌توانند به طور مستمر روی یک تکلیف تمرکز کنند.

    اشتباهی که والدین در مورد این کودکان مرتکب می‌شوند این است که می‌گویند مدت طولانی تبلت بازی می‌کنند یا کارتون می‌بیند که این فعالیت چون مورد علاقه‌ی کودک است می‌تواند بر آن تمرکز کند.

    این روانشناس در مورد علت بروز اختلال بیش فعالی گفت: عوامل زیادی در اختلال بیش فعالی مؤثر است که از جمله مهمترین آنها می‌توان به ژنتیک اشاره کرد. علت دیگر ضربه به سر در دوران اولیه کودکی می‌باشد و یا اینکه تب بالای ۴۰ درجه‌ای که ۲۴ ساعت طول بکشد. از طرفی عفونت گوش میانی در دوران کودکی نیز می‌تواند یکی از عوامل زمینه ساز این اختلال باشد، آلاینده‌های زیست محیطی از جمله سم‌های کشاورزی آلودگی هوا و….. نیز در این اختلال مؤثر است. استرس مادر در دوران بارداری و همچنین عدم هماهنگی پدر و مادر در تربیت نیز در بروز بیش فعالی تأثیر دارد.

    وی افزود: در خانواده‌های سختگیر یا خانواده‌هایی که قوانین بسیار سهلگیرانه دارد، بیش فعالی می‌تواند محصولی از این خانواده‌های آسیب زا باشد. از طرفی دیگر زندگی آپارتمان نشینی باعث فقر فضا و بازی برای کودکان است که این در حالی است که هر کودک برای بازی به فضایی نزدیک به ۳۰۰ متر نیاز دارد تا بتواند تخلیه انرژی کند.

    سوری با اشاره به اینکه بحران امروزه کودکان ما فقر غذا نیست بلکه فقر فضا است گفت: به همین جهت ما می‌بینیم که بیش فعالی در مناطق روستایی که کودکان آزادی عمل بیشتر و فضای آزاد بیشتری برای فعالیت دارند، کمتر دیده می‌شود.

    وی در پاسخ به این سوال که چه زمانی برای درمان مراجعه کنیم تاکید کرد: درمان بیش فعالی و عدم تمرکز به دو صورت دارو درمانی و روان درمانی می‌باشد. اگر شدت اختلال به حدی باشد که کودک کارهای پر خطر بسیاری انجام دهد و یا فعالیت‌های اجتماعی تحصیلی و ارتباطی کودک تحت‌الشعاع قرار گیرد از جمله عملکرد تحصیلی پایین باشد یا روابط با همسالان محدود شود، باید برای درمان مراجعه کرد.

    دارو حتماً باید زیر نظر روان پزشک مصرف شود و روان درمانی توسط روان شناس متخصص کودک انجام شود. در صورتیکه که اختلال متوسط تا ضعیف باشد تنها با آموزش خانواده و کودک می‌توان این اختلال را کنترل کرد.

    این روانشناس گفت: بسیاری از کودکان بیش فعال به صورت خود به خود در سنین نوجوانی بهبود پیدا می‌کنند. اما در صورت مشاهده علائم این اختلال بهتر است والدین با روان شناس کودک در تماس باشند.

     

  • این جملات را به افرادی که طلاق گرفته‌اند، نگویید

    این جملات را به افرادی که طلاق گرفته‌اند، نگویید

     

    این جملات را به افرادی که طلاق گرفته‌اند، نگویید|خبر فوریگاهی اوقات حتی دلسوزانه‌ترین کلمات ما می‌تواند برای کسانی که تازه طلاق گرفتند، دردناک باشد.

    هر کسی در ابتدای ایجاد زندگی مشترک تصورات و رویاهایی برای خود دارد. اگر زوجی از هم طلاق می‌گیرند یعنی به هر حال به آن تصویرهای خود از خوشبحتی، نرسیدند. ممکن است حتی برای برخی با گذشت مدت طولانی هنوز یادآوری این موضوع ناراحت‌کننده باشد. در واقع ما باید به تصمیمات دیگران در زندگی خصوصی و شخصی‌شان احترام بگذاریم. در ادامه «ایرنا زندگی» شما را با جملاتی که نباید به افراد مطلقه گفته شود همراهی می‌کند.

    ۱. «چه اتفاقی افتاد؟»

    پرسیدن دلیل طلاق، قطع به یقین جذاب نیست و توضیح دادن این موضوع، می‌تواند افراد را موذب کند. در واقع اگر شما روانکاو یا کسی هستید که این افراد از شما برای رفع بحران روحی خود کمک خواستند، حق دارید بپرسید؛ ولی اگر تنها یک دوست یا حتی اعضای خانواده هستید نباید این سوال را بپرسید. این سوال‌ها در دسته‌ی موضوعات شخصی هستند و پرسیدن سوال «چه اتفاقی افتاد که طلاق گرفتید؟» تجاوز به حریم شخصی افراد است.

     ۲. «بهترین کار را کردی»

    گاهی اوقات شرایط به سمتی پیش می‌رود که بهترین راه برای هر دو نفر در رابطه، طلاق است. ولی شما نباید این حرف را به کسانی که طلاق گرفتند بزنید. در واقع آنها نیز به همین نتیجه رسیدند که از یکدیگر جدا شدند؛ اما شنیدن این جمله از اطرافیان به هیچ عنوان تسکین‌دهنده نیست. اغلب این جمله را برای دلداری می‌گوییم که ممکن است اثر معکوس بگذارد. آنها بهترین تلاش خود را برای ساختن زندگی‌شان انجام دادند و حالا خوشایند نیست که بشنوند تلاش‌شان از نظر بقیه اشتباهی بیش نبوده است.

    ۳. «با شخص جدید آشنا شو»

    شما نیت خیرخواهانه دارید و می‌خواهید به دوست یا بستگان خود کمک کنید تا زودتر به روال زندگی طبیعی خود برگردند؛ اما ملاقات یک فرد جدید، آن هم مدت کمی بعد از طلاق نه تنها به نفع هیچ کدام نیست؛ بلکه موجب سرکوب احساسات شده و این یعنی انفجاری در راه خواهد بود. باید به افراد زمان داد تا اتفاقات را هضم کرده و خود را برای ادامه‌ی زندگی آماده کنند.

     ۴. «خونه بنشین تا بتوانی خودت را پیدا کنی»

    درست است که افراد بعد از طلاق نیاز به زمان برای بازسازی احساسات و انگیزه‌ی خود دارند؛ ولی دلیل نمی‌شود تمام مدت را در خانه بنشینند و زانوی غم بغل بگیرند تا به اوضاع طبیعی برگردند. سرکار رفتن، دیدن خانواده و تفریحات با دوستان گاهی می‌تواند به گذراندن آن دوره‌ی حساس کمک شایانی کند.

     

  • ترنس؛ تجسد روحی سالم در جسمی اشتباه

    ترنس؛ تجسد روحی سالم در جسمی اشتباه

     

    ترنس؛ تجسد روحی سالم در جسمی اشتباه|خبر فوری

    ترنس اختلالی جنسیتی است که می‌توان آن را تجسد روحی سالم در جسمی اشتباه دانست، مردی است با جسمی مردانه اما با روحی زنانه و یا زنی است با جسم ظریف زنانه با روحی محکم و مردانه.

    بدون شک برای شما هم پیش آمده که در هنگام گذر از خیابان یا گشت و گذار در پارک‌های شهر، در میانه جمعیت مردی را دیده باشید که صورت مردانه‌اش را زیر آرایش غلیظ و موهای پریشان روی صورتش پنهان کرده و یا بالعکس زنی را در قالب زن اما با رفتار و منش مردانه دیده باشید که همین دوگانگی موجود در آن‌ها چشمان شما را به خود خیره کرده است.

    چه روزهایی که پس از دیدن اتفاقی اینگونه افراد حس‌های منفی و سوالات بسیاری به ذهنمان هجوم آورده و چه بسا روزهایی که در دل خود و به اشتباه آن‌ها را به جلف بودن و انحراف اخلاقی متهم کرده باشیم و در ذهن خود آن‌ها را افرادی تصور کرده‌ باشیم که تشنه جلب توجه از سوی دیگران هستند.

    در گذشته‌هایی نه چندان دور از سر ناآگاهی و نداشتن معلومات کافی راجع به اینگونه افراد، آن‌ها را دوجنسه خطاب می‌کردند و این کلمه بارها روح خسته آنها را آزرده کرده است؛ اما امروزه با بالارفتن سطح آگاهی جامعه، همه آن‌ها را به نام ترنس می‌شناسند.

    ترنس بودن اما نه دوجنسه بودن است نه هم‌جنس گرا بودن، ترنس اختلالی جنسیتی است که می‌توان آن را تجسد روحی سالم در جسمی اشتباه دانست، مردی است با جسمی مردانه اما با روحی زنانه و یا زنی است با جسم ظریف زنانه با روحی محکم و مردانه.

    چند دقیقه با یک ترنس

    در شناسنامه نامش رضا است اما در دنیای صورتی درون خود نرگس نام دارد، متولد اردیبهشت ۱۳۷۶ و دیپلمه است و می‌گوید که به دلیل وضعیتی که در آن قرار گرفته و همچنین به دلیل تمسخر از سوی همکلاسی‌هایش نتوانسته به ادامه تحصیل فکر کند و تحصیل را از همان ابتدای راه رها کرده است.

    از همان دوران کودکی از قرار گرفتن و بازی کردن در جمع پسرهای همسن و سالش فراری بود و متوجه شده بود که او با دیگر پسرها فرق دارد، تفاوتی که نمی‌دانست چیست و از کجا آب می‌خورد؟

    او می‌گوید هفت سال بیشتر نداشتم که فهمیدم تمایلاتم به سمت دنیای دخترانه خواهرهایم بیشتر است و همیشه حسرت نوع پوشش و اسباب‌بازی‌هایشان را داشتم و از لباس و اسباب‌بازی‌هایی که برایم می‌خریدند متنفر بودم و تقریبا همه آن‌ها دست نخورده باقی می‌ماند.

    رضا می‌گوید با بزرگتر شدنش روز به روز صدای روحش بلندتر و جسمش تنفربرانگیزتر از قبل می‌شد و مردی که هرروز صبح در آینه نظاره‌گرش بود تصویر دختری طناز با روحی لطیف و زیبا بود که به شکل درآمدنش در هیبتی مردانه دل نازکش  را به درد می‌آورد، یک روز دل را به دریا می‌زند و لباس خواهرش را می‌پوشد و آرایشی به چهره می‌زند تا روح و جسمش را با هم درآویزد و در همان لحظه بود که می‌فهمد دختر بودن چقدر برازنده روح ظریفش است.

    پدر و مادرش از همان اوان کودکیش متوجه تمایلات و رفتار دخترانه رضا بودند اما فکر می‌کردند که وجود ۳ خواهر در یک خانه و بازی کردن با آنها و گشت و گذار در دنیای دخترانه آن‌ها بر خلق‌وخوی پسرانه رضا غلبه کرده و همین امر نیز سبب گرایش او به اسباب‌بازی‌ها و لباس‌ خواهرهایش شده و بازی در جمع پسر بچه‌ها برایش کسل کننده است، اما قضیه به همین جا ختم نمی‌شود و با بزرگ‌تر شدنش رفتارهایش بیشتر از قبل نمود می‌یابد.

    او می گوید: می‌دانستم صدای روحم صدایی دخترانه است، اما اینکه یک ترنس باشم را هرگز، تا بیش از اینکه متوجه شوم که خودم هم یک ترنس هستم می‌دانستم ترنس چیست و کم و بیش در گوشه کنار شهر به صورت اتفاقی آن‌ها را دیده بودم اما اینکه خودم یک ترنس باشم یک خیال محال به نظر می‌رسید.

    ترنس؛ تجسد روحی سالم در جسمی اشتباه|خبر فوری

    هرروز که می‌گذشت جدال بین روح و جسمش او را درمانده و عاجز کرده بود و در خانه منزوی شده بود اما به که می‌توانست بگوید که او را درک کند، فکرش به هیچ کجا قد نمی‌داد و فکر می‌کرد به یک اختلال روانی گرفتار شده است برای همین است که روح و جسمش نیز باهم در جدال هستند باید به یک روانشناس مراجعه می‌کرد، از شیوا خواهر وسطیش می‌خواهد که در این راه او را همراهی کند تا بهبود یابد.

    می‌گوید: تنها یک ترنس می‌تواند این را درک کند که وجود تضاد بین روح و جسم یک فرد دقیق مثل ماندن در برزخ زندگی است نه می‌توانی از روحت دست بکشی و نه می‌توانی از جسمی که در آن اسیر هستی رها بشی.

    در جلسات روانشناسیش تازه متوجه می‌شود که واقعا یک ترنس است و به اختلال هویت جنسیتی دچار است و در این جاست که رضا می‌داند او یک ترنس مرد یا ام تی اف است، سردرگم در راهی که ناخواسته و نوشته دست تقدیر در آن قرار گرفته است با خواهرش نمی‌دانند این موضوع را چگونه با یک خانواده سنتی که آبرو برایشان از هرچیزی مهم‌تر است مطرح کنند و حال تکلیفش با این سرنوشت چیست؟

    رضا خسته از جسمی که در آن قرار دارد پوشش و ظاهر خود را تغییر می‌دهد و چهره مردانه‌اش را در زیر آرایش غلیظ و موهای مجعد و پریشانش پنهان می‌کند و به دنبال نامی که با دنیای دخترانه‌اش همخوانی داشته باشد نام‌های دخترانه را یکی پس از دیگری محک می‌زند و در آخر نام نرگس را برای دختر خفته در درونش انتخاب می‌کند.

    حال نرگس آرامش یافته در سایه تغییرش، مورد خشم و غضب پدر و مادر و نگاه‌های متعجب دو خواهر دیگرش قرار می‌گیرد و این آغاز سرنوشت تلخ یک ترنس است.

    شیوا خواهر نرگس که حال می‌داند تنها برادرش در این مسیر ناهموار سرنوشت بی یار و یاور مانده است موضوع را با خانواده‌اش در میان می‌گذارد و از آن‌ها می‌خواهد که حال وخیم او را درک کنند اما پدر آن‌ها را به باد فحش و ناسزا و کتک می‌گیرد و قهر و غضبش را نصیب آن‌ها می‌کند، اما حمایت خواهر دلسوز نرگس سبب پذیرش نرگس از سوی دوستانش می‌شود و او را راهی دنیایی دخترانه می‌کند.

    نرگس امروز که همان رضای دیروز است می‌گوید پدر و مادرش او را یک جلف و منحرف اخلاقی و حتی آفت اجتماع خطاب می‌کنند و هنوز نتوانسته‌اند پذیرای چهره جدید او باشند دریغ از اینکه آن‌ها نمی‌خواهند بدانند که ترنسکشوال بودنم عمدی نیست و با سرنوشتم پیوندی ناگسستنی دارد، چه کسی می داند که چه روزهایی نگاه غضب آلود پدر از گناهی ناکرده روحم را آزرده و چه روزهایی که از شدت آزار و اذیت تمسخر و خنده و متلک‌های دیگران به خودکشی اندیشیده‌ام.

    به اعتقاد نرگس ترنس بودن همچون ماندن بر سر دوراهی منتهی به جهنم است که چه در جسمت بمانی و یا آن را از خود دور کنی تحقیر و سرزنش و حقارت سهم یک ترنس از زندگی است.

    شکل‌گیری اختلال جنسیتی در دوران جنینی

    یک مشاور روانشناختی می‌گوید: در اصطلاح روانشناسی “ترنس” به معنای نارضایتی جنسیتی است، و ترنس کسی است که آناتومی بدنش با هویت جنسی‌اش در تضاد کامل است.

    شیوا ابراهیمی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: ترنس سکشوال‌ها از اختلالی به نام اختلال هویت جنسیتی برخوردار هستند که از همان دوره جنینی و در داخل رحم مادر شکل می‌گیرد و کودکان متولد شده از تضاد روحی و جسمی شدیدی رنج می‌برند؛ به این معنی که افرادی که آناتومی بدن آن‌ها یک جنس است اما به لحاظ روحی و رفتارهای روانشناختی و تمایلات رفتاری با جنس مخالف خود تطابق بیشتری دارد و بین بیولوژیک و روانشناختی ذهن و بدن آن‌ها تفاوت عمده‌ای وجود دارد.

    ترنس یک بیماری روانی نیست

    وی عنوان کرد: برخلاف تصور جامعه اختلال جنسیتی بیماری روانی نیست اما می‌تواند سبب پریشانی و اشفتگی عاطفی شود، زیرا پذیرش این موضوع که فردی که از کودکی در قالب دختر یا پسر متولد شده است و حال می‌خواهد تغییر جنسیت دهد از سوی خانواده‌ها کار دشواری است.

    ابراهیمی ادامه داد: گاها طرد شدن و عدم پذیرش آن‌ها از سوی اجتماع و خانواده، حسی ناخوشایند همراه با استرس و اضطراب و گرایش به افسردگی را در این افراد افزایش می‌دهد، زیرا اینگونه افراد از یک طرف از عدم تطابق هویتی و جنسیتی خود رنج می‌برند و از طرف دیگر بازتاب رفتار جامعه نسبت به آن‌ها سبب پریشانی عاطفی و منزوی شدن این افراد می‌شود.

    وی تصریح کرد: معمولا عوامل بیولوژیکی همانند تاثیرات ژنتیکی، سطوح هورمونی پیش زادی و تجارب دوران نوجوانی و حتی بزرگسالی در رشد هویت ترنس‌ها موثر است.

    اختلال جنسیتی با گرایش جنسی متفاوت است

    شیوا ابراهیمی بر تفاوت اختلال هویت جنسیتی با گرایش جنسی تاکید کرد و گفت: متاسفانه اختلال هویت جنسیتی با گرایش جنسی در جامعه اشتباه گرفته می‌شود، اما در اصل اختلال هویت جنسیتی دلالت بر این دارد که ما که هستیم؟ تمایلات ما به سمت کدام جنس است؟ اما گرایش جنسی مربوط به افرادی است که قصد داریم با آن‌ها در ارتباط باشیم در حالی که این دو، دو موضوع کاملا مجزا از هم هستند.

    ابراهیمی خاطرنشان کرد: بهتر است بدانیم لزبین، هم‌جنسگرا یا دوجنسگرا با ترنس بودن کاملا متفاوت است و هویت جنسیتی احساسی است که فرد در درون خود آن را حس می‌کند نه اینکه به سمت دیگری گرایش داشته باشد هرچند که یک ترنس می‌تواند یک لزبین یا همجنس‌گرا نیز باشد اما ماهیت آن در اصل با این اصطلاحات متفاوت است.

    وی در ادامه یادآور شد: توجه به این مسئله بسیار حائز اهمیت است که اختلال هویت جنسیتی با گرایش جنسی بسیار متفاوت است و نباید اشتباه گرفته شود زیرا افرادی هستند که به آن‌ها همجنس‌گرا یا هموسکشوال گفته می‌شود که این افراد همجنس‌گرا هستند و تمایل عجیبی به هم‌جنس خود دارند، افراد دیگری نیز هستند که به آن‌ها بایسکشوال یا دوجنس‌گرا گفته می‌شود و تمایل مضاعفی هم به جنس خود و هم به جنس مخالف دارند و این افراد با افرادی که دچار اختلال هویت جنسیتی یا ترنس هستند کاملا متفاوت است.

    ترنس؛ تجسد روحی سالم در جسمی اشتباه|خبر فوری

    اختلال هویت جنسیتی عمدی و اختیاری نیست

    ابراهیمی عنوان کرد: افرادی که دارای اختلال جنسیتی هستند به ویژه ترنس‌سکشوال‌ها در گذشته عدم آگاهی و رفتار نادرست اطرافیان و جامعه سبب آزار و اذیت این افراد می‌شد، این در حالی است که اختلال هویت جنسیتی اختیاری و عمدی نیست و اینگونه افراد واقعا مستحق زندگی هستند و برخورد نامناسب  با آن‌ها نه تنها از بروز مشکل جلوگیری نمی‌کند بلکه سبب فراری شدن این دسته از افراد در محیط خانواده خواهد شد.

    وی یادآور شد: اختلالات جنسیتی در دوران بلوغ بیش از هرزمان دیگری نمود می‌یابد و در این دوران خانواده‌ها متوجه خواهند شد که فرزندشان به لحاظ جنسیتی دچار اختلال است؛ که در اینجا لازم است به جای آنکه فرد مبتلا به اختلال جنسیتی را تنبیه و یا سرزنش کنند به محض آگاهی از موضوع فرد را به روانشناس یا مشاور ارجاع دهند.

    ابراهیمی تاکید کرد: والدین به محض آگاهی از موضوع حتی اگر نسبت به آن دید منفی دارند لازم است خونسردی خود را حفظ کنند و حامی فرزندان خود در چنین شرایطی باشند و به اطرافیان و جامعه هشدار دهند که برای هویت فرزندانشان احترام قائل شوند و به هیچ‌وجه نگران افکار سنتی و اشتباهات برداشتی از سوی اطرافیان نباشند؛ زیرا آنچه که مهم است سلامتی فرزندانشان است و حمایت روانی از افراد ترنس سبب ایجاد مانعی برای تعصبات و ایجاد آزار و اذیت این افراد خواهد شد و این حمایت عاطفی و روانی سبب بهبود عزت نفس و حمایت اجتماعی و سلامت روحی در افراد ترنس خواهد شد.

    وی افزود: لازم به ذکر است که افراد ترنس همیشه به یک شیوه مشابه رفتار نخواهند کرد و می‌توان این افراد را در نحوه بروز وضعیت خود به چندین دسته تقسیم‌بندی کرد: بعضی از افراد تغییر رفتار و روش زندگی خود و تغییر در پوشش خود سبب آرامش روحشان می‌شود و برخی دیگر با هورمون درمانی و انجام جراحی تغییر جنسیت سعی در تطبیق روح و جسم خود دارند.

    به گفته این مشاور روانشناختی، به دلیل اینکه در گذشته و در جوامع قدیمی درک درست و مناسبی از وضعیت اینگونه افراد وجود نداشت، بسیاری از آن‌ها مورد آزار و اذیت و گاه مورد شکنجه‌های جسمی قرار می‌گرفتند، و هم اینکه به لحاظ خانوادگی و اجتماع مورد پذیرش قرار نمی‌گرفتند و براین باور بودند که این افراد به عمد این رفتارها را از خود بروز می‌دهند اما به مرور زمان با ارتقاء آگاهی جامعه متوجه شد که این دسته از افراد از اختلال جنسیتی برخوردارند و رفتارهای آن‌ها ناشی از هویتی است که در درون خود دارند و بروز این اختلال عمدی و اختیاری نیست.

    شیوا ابراهیمی در ادامه سخنان خود بیان کرد: امروزه باتوجه به پیشرفت تکنولوژی و امکان تغییر جنسیت به وسیله عمل جراحی حتی در کشور ایران، قدرت ابراز وجود در این افراد افزایش یافته و بسیاری از آن‌ها توانستند درباره مشکلاتی که سال‌ها با آن دست و پنجه نرم کرده‌اند صحبت کنند و به دنبال راهی برای درمان آن باشند.

    علائم رفتاری و شخصیتی ترنس‌ها

    وی با اشاره به اینکه اختلالات ترنس از همان دوران جنینی و در داخل رحم مادر شکل می‌گیرد و زمینه‌های ژنتیکی دارد، اظهار کرد: علایم این اختلال در همان اوایل دوران کودکی دیده می‌شود اما همانگونه که گفته شد والدین به محض آگاهی باید به مشاور و یا روانشناس مراجعه کنند تا در سریع‌ترین زمان ممکن از شناسایی و وجود این اختلال در فرزند خود مطمئن شوند.

    ابراهیمی از علائم شناسایی این اختلال را اینگونه برشمرد و گفت: یکی از علائمی که می‌تواند در تشخیص این اختلال در کودک موثر باشد عدم تمایل کودک برای بازی با هم‌سن و سالان خود و عدم سازگاری فرد با تغییرات جسمی دوران بلوغ و گرایش به بازی کردن با اسباب‌بازی‌های جنس مخالف است که البته باید به این مسئله نیز دقت کرد که باتوجه به بحث آنیما و آنیموس (نیمه زنانگی و نیمه مردانگی) یونگ “نظریه پرداز روانشناسی” ممکن است فردی به لحاظ رفتاری و جسمی از سلامت کامل برخوردار باشد اما موقعیت‌های تربیتی فرد بر خلق‌وخوی فرد تاثیر بگذارد و این مسئله با ترنس بودن کاملا متفاوت است و در بحث ترنس ماهیت بیرونی با هویت درونی فرد در تضاد است.

    ترنس؛ تجسد روحی سالم در جسمی اشتباه|خبر فوری

    انواع ترنس‌

    این مشاور روانشناختی به تقسیم‌بندی و انواع ترنس‌ها اشاره و افزود: ترنس سکشوال‌ها به لحاظ هویتی به سه دسته تقسیم‌بندی می‌شوند.

    ابراهیمی یکی از انواع ترنس را ترنس مرد دانست و عنوان کرد: ترنس مرد، فردی با آناتومی مردانه اما با روحیات زنانه است که به این دسته از ترنس‌ها، ترنس مرد یا ام‌تی‌اف گفته می‌شود.

    وی نوع دیگر ترنس را ترنس زن عنوان و ادامه داد: ترنس زن، فردی با ظاهر و آناتومی زنانه اما با روحیات کاملا مردانه است که به این دسته از ترنس‌ها اف‌تی‌ام گفته می‌شود.

    ابراهیمی ادامه داد: افراد ترنس‌ طبقه‌بندی دیگری نیز تحت عنوان ترنس سکشوالیسم اولیه و ثانویه دارند که ترانس سکشوالیسم اولیه در کودکی مشاهده و بعد از آن تغییری نخواهد کرد اما دسته دیگر یعنی ترنس سکشوالیسم ثانویه که وضعیت در دوران کودکی و دوران بعدی همچنان قابل مشاهده است.

    سن مناسب تغییر جنسیت

    وی عنوان کرد: برخی از ترنس‌ها در یک دوره از زندگی خود که به آن مرحله عبور یا گذار می‌رسند برای تغییر جنسیت اقدام می‌کنند به این معنی که در این مرحله فرد به این اطمینان و آگاهی می‌رسد که نیازمند تغییر جنسیت است و تغییر جنسیت یعنی فرایندی که تغییر روش  و برخورد افراد با آن‌ها به نحوی باشد که به هویت و جنسیتی که در درون خود احساس می‌کنند دست یابند؛ این فرایند شامل درمان پزشکی، هورمون درمانی و تغییرات ظاهری و پوششی و جنسیتی است که گاها این تغییرات مستلزم روندی طولانی است و طبیعی است که در کوتاه مدت امکان پذیرش فرد از سوی اطرافیان امکان‌پذیر نباشد.

    شیوا ابراهیمی در ادامه سخنان خود افزود: زمانیکه فرد آمادگی خود را برای تغییر جنسیت اعلام می‌کند، مراحلی طی خواهد شد تا بتواند به مرحله تغییر جنسیت برسد؛ یکی از این مراحل تشخیص اختلال از سوی متخصصین علوم رفتاری و مشاوران روانشناختی و روانپزشکان است و بعد از این مرحله لازم است که فرد همچنان بر تصمیم خود مصمم بماند و به صورت جنسی که در درونش وجود دارد رفتارهایی مطابق با آن از خود بروز دهد.

    وی تاکید کرد: فرد ترنس باید نسبت به وضعیت خود واقع‌بین باشد و به ویژه ترنس مرد باید بداند و بپذیرد که بعد از عمل تغییر جنسیت امکان بارداری آن‌ها وجود ندارد.

    ابراهیمی تصریح کرد: سنی که در آن عمل تغییر جنسیت صورت می‌گیرد نیز بسیار حائز اهمیت است معمولا سن ۱۸ تا ۲۱ سالگی زمان مناسبی برای تغییر جنسیت خواهد بود زیرا در این سن فرایند بلوغ فرد به پایان رسیده و عمل جراحی موفقیت‌آمیزتر خواهد بود؛ لذا لازم به ذکر است که نوع عمل تغییر جنسیت در مرد و زن کاملا متفاوت است.

    وی اذعان کرد: زندگی یک ترنس در دوران کودکی تا جوانی با توجه به تفاوت آن‌ها با افراد عادی بسیار متفاوت است و به دلیل تناقض جسمی و روانی که در فرد وجود دارد نمی‌تواند مانند یک فرد عادی زندگی کند و از تجارب خاصی برخوردار است.

    به گفته این مشاور روانشناختی، هرچند که در حال حاضر امکان تغییر جنسیت برای افراد ترنس وجود دارد اما تغییر جنسیت شرایط خاص خود را می‌طلبد و آن اینکه لازم است فرد ترنس خواستار تغییر جنسیت خود باشد و مراحل و فرایندی را طی کند کە قادر بە دستیابی به جنسیت درونی خود باشد کە گاها این فرآیند بسیار زمان‌بر است و در اینجا حمایت خانواده تاثیر بسزایی در پذیرش فرد ترنس از سوی اطرافیان خواهد داشت، پس لازم است که والدین به محض آگاهی از وضعیت فرزند خود پنهان کاری را کنار گذاشته و در همان اوایل کودکی تلاش و آگاهی خود را نسبت به این موضوع افزایش دهند تا آمادگی لازم را برای نحوه برخورد با فرزند و آماده سازی محیط برای تغییر جنسیت فرزند خود را به دست آورند.

    آسیب‌های اجتماعی ناشی از ترنس بودن

    شیوا ابراهیمی خاطرنشان کرد: بسیاری از ترنس‌ها به دلیل رفتار اشتباه و نادرست افراد جامعه منزوی و یا حتی خودکشی می‌کنند، زیرا از آنجایی که زمان بروز علائم تراجنسی در دوران جنینی شکل می‌گیرد و این علائم و اختلال به صورت یکباره رخ نخواهد داد و هویت درونی این افراد با ماهیت بیرونی آن‌ها بسیار متفاوت است و گاها ممکن است این افراد در همان دوران کودکی متوجه تفاوت خود با سایر هم‌سن و سال‌های خود باشند و از زندگی عادی برخوردار نباشند و آگاهی فرد به تفاوت خود با سایر افراد سبب گوشه‌نشینی بسیاری از این افراد خواهد شد.

    وی ادامه داد: گاها ممکن است ترنس سکشوال‌ها به دلیل عدم درک دیگران به منظور تطبیق جسم و روح خود به روانپزشک مراجعه کنند و برای مدتی تحت دارو درمانی قرار بگیرند اما این داروها تاثیرات کوتاه مدتی دارد و بعد از گذشت مدتی فرد به منش اصلی خود برخواهد گشت.

    به گفته این مشاور روانشناختی، عدم درک عاطفی افراد ترنس و محروم شدن از حمایت عاطفی خانواده به لحاظ روانشناختی به یاس و افسردگی و حتی خودکشی فرد ترنس منجر خواهد شد؛ گاهی حمایت عاطفی به این معنی است که فردی که به لحاظ جسمی مرد اما با روحیات زنانه است انتظار دارد با ظاهری زنانه در جمع حاضر شود اما به دلیل عدم درک افراد جامعه از سوی جمع طرد و منزوی شود.

    ترنس سکشوال‌؛ روحی سالم در جسمی اشتباه

    ابراهیمی به لزوم حمایت جامعه از ترنس‌ها تاکید کرد و گفت: ترنس سکشوال‌ها اصالتا روح‌هایی سالم در جسم‌های اشتباهی است و نیازمند حمایت و پذیرش از سوی جامعه هستند.

    وی اظهار کرد: ترنس سکشوال‌ها افرادی هستند که روح و جسم آن‌ها در حوزه متضاد هم قرار گرفته و باید این را بدانیم که این اختلال بیماری نیست و ترنس یعنی روحی سالم گرفتار در جسمی اشتباه، افراد ترنس بعد از انجام عمل تغییر جنسیت گرایش شدیدی به رشد، موفقیت، انگیزه و رشد و شکوفایی نسبت به هم‌سن و سالان خود دارند و لازم است که جامعه از اینگونه افراد حمایت کند.

    ابراهیمی عنوان کرد: پروسە تشخیص درمان ترنس در خوشبینانە‌ترین حالت ممکن دو سال زمان خواهد برد و در طی این دو سال فرد ترنس نیازمند جایگاە اجتماعی است و مسئلەای کە در اینجا حائز اهمیت است بحث هزینەهای درمانی پروسە تغییر جنسیت است و بە دلیل اینکە این عمل‌های جنسیتی تحت عنوان عمل‌های زیبایی شناختە می‌شوند تحت پوشش بیمە قرار نمی‌گیرند و متاسفانه از سوی دولت نیز بودجە محدودی بە آن‌ها تعلق می‌گیرد که برای طی این پروسه به هیچ‌وجه کافی نیست و این موارد جزو موانع ایجاد شده بر سر راه ترنس‌ها است.

    وی تاکید کرد: جدای از بحث پرداخت هزینه‌ها گاها این افراد پس از عمل از سوی خانواده و اطرافیان طرد می‌شوند و این افراد نیازمند سپری کردن دوران نقاهت هستند و لازم است که نهادهای حمایتی و مشاورهای سلامت خانواده زمینه لازم را برای برخورد درست خانواده‌ها با این افراد را فراهم نمایند.

    عوامل ایجاد اختلال هویت جنسیتی

    به گفته این مشاور روانشناختی، بیشتر احتمالات ترنس بودن بە نقص ژنتیکی و استرس‌های دوران بارداری مادران بازمیگردد لذا غربال‌گری‌های ژنتیکی دوران بارداری و تحت نظر مداوم پزشک می‌تواند در جلوگیری از این عارضه در دوران جنینی بسیار موثر باشد.

    شیوا ابراهیمی تصریح کرد: دلیل محکمی دال بر اینکه دلیل اصلی شکل‌گیری اختلال هویت جنسیتی چیست وجود ندارد لذا یکی از دلایل آن به نوعی به نقص ژنتیکی و استرس مادر در دوران بارداری و جنینی برمی‌گردد و گاها تمایلات روانی مادر می‌تواند تاثیر نامطلوبی بر ایجاد این اختلال و بهم ریختگی هورمون‌ها داشته باشد.

    وی خاطرنشان کرد: لازم است در جلوگیری از ایجاد این عارضه مادران باردار به طور مداوم تحت نظر پزشک قرار گرفته و نکات بهداشتی لازم را رعایت کنند و از استرس و اضطراب و بحث و جدل‌های استرس‌زا و نگران کننده و قرار گرفتن در معرض اشعه‌ها دوری و از غربالگری دوران بارداری استفاده کنند.

    ابراهیمی در پایان یادآور شد: لازم است افراد جامعه آگاهی خود را نسبت به این افراد افزایش دهند و زمان آن فرا رسیده که به این درک برسیم که اختلال جنسیتی با سایر اختلالات متفاوت و باید به این باور برسیم که این افراد حق زندگی و حق تغییر جنسیت دارند و باید برای آن‌ها احترام قائل شویم و از دیدگاه و رفتارهای بی‌رحمانه خود نسبت به آنها بپرهیزیم و با حمایت عاطفی سعی کنیم آن‌ها در کنار آمدن با وضعیتی که در آن قرار دارند یاری نماییم.

     

  • تأثیر مثبت رابطه پدر و دختری بر آینده دختران

    تأثیر مثبت رابطه پدر و دختری بر آینده دختران

     

    تأثیر مثبت رابطه پدر و دختری بر آینده دختران|خبر فوری

    نقش پدر در شکل گیری شخصیت و نوع رفتار فرزندان به ویژه دختران در زندگی آینده بسیار پررنگ و حائز اهمیت است.

    تأثیرگذارترین افراد در زندگی و سرنوشت هر کودکی، والدین او هستند. معمولا بیشتر از نقش، مسئولیت و اهمیت مادر در تربیت کودک سخن گفته می‌شود و کم‌تر پیش می‌آید اهمیت پدر و تأثیر او در زندگی فرزندان بررسی شود.

    پدر برای دختر نوعی «تأیید» (تأیید داشته‌های او، خصوصیات او و کلّیت شخصیت او) است و معمولاً اولین مردی است که در زندگی خود می‌شناسد و به همین دلیل و دلایل دیگر روابط بین شان به طور ناخودآگاه برای هر دو طرف اهمیت و برتری خاصی دارد.

    یکی از موضوعاتی که امروزه مطرح است رابطه پدر و دختر و مقدار زمانی است که با هم صرف می‌کنند و از مشکلات، خوشی‌ها و نگرانی‌های یکدیگر آگاه می‌شوند. بعضی از پدر‌ها این‌گونه احساس می‌کنند که تربیت فرزندان چه دختر و چه پسر برعهده همسران‌شان است و خودشان تنها وظیفه برآورده کردن هزینه‌های مادی خانواده را برعهده دارند، در حالی که نقش پدر در کمک کردن به فرزندان و پیشگیری از آلوده شدن با ویروس‌های مختلف و خطرناک جامعه بسیار مهم است.

    فرشته سادات شجاعی روانشناس و مشاور خانواده، در این باره گفت: نقش مهم پدر جدا کردن دختر از مادر و پس از آن ارزش نهادن به او به عنوان دخترش است و دختر به پدری نیاز دارد که او را دوست داشته باشد و در ضمن با عشق ورزیدن به مادر به دختر بیاموزد که باید تبدیل به زنی دوست‌ داشتنی برای مرد آینده‌اش شود.

    وی افزود: دختران از ۱۳ سالگی خود را یک زن جوان می‌بینند و بر اساس همین نگرش، همسالان خود را کودکانی بیش نمی‌پندارند و کم کم تمایل خود را برای جلب توجه به مردان بین ۱۵ تا ۳۰ سال معطوف می‌کنند و این سن درست زمانی است که پدر خانواده باید نقش خود را از یک حامی کودکانه که به فکر بازی، خورد و خوراک و… دختر است به یک رفیق شفیق و یار مهربان تغییر داده و با او مطابق یک زن جوان به گفت‌وگو و مشورت بپردازد و حتی از گفت‌وگو در خصوص تشکیل زندگی و… نیز پرهیز نکند.

    این روانشناس با بیان اینکه والدین باید نیاز‌ها و انتظارات فرزندان خود به ویژه دختر خود را بشناسند، ادامه داد: پدرها باید رابطه کلامی کاملاً صمیمانه و عاطفی با دختر خود داشته باشند، در علایق او سهیم و شریک شوند، در تفریحات و اوقات فراغت با او همکاری کنند، گفت‌وگو‌های همدلانه همراه با ارتباط چشمی خود را افزایش دهند و خودارزشمندی و عزت نفس فرزندشان را با احترام به ایشان، مسئولیت دادن به او و اعتماد کردن به او بالا ببرند، زیرا پدران اولین قهرمانان زندگی فرزندان خود هستند.

    شجاعی خطاب به پدران خانواده، بیان کرد: پدرجان، همیشه کوشش کن در زندگی‌ فرزند خود حضور داشته باشی، به مادرش احترام بگذار، هر لحظه‌ای که با او هستی ارج بگذار، هر روز برایش دعا کن، او را به دنیای خود راه بده و سعی کن با او ارتباط برقرار کنی. تلاش‌ کن که محیط خانه امن، شاد و گرم باشد، هرگز او را مسخره نکن، به مدرسه اش برو و از پیشرفت تحصیلی‌اش معلومات بگیر. تشویقش کن و چیز‌های جدیدی را امتحان کند.

    وی افزود: هرگز مقابل او با مادرش جر و بحث نکن. به او کمک کن تا علایق واقعی‌اش را کشف کند و سپس در دنبال کردن علایقش کمکش کن. پس‌انداز کردن را به او یاد بده، به او کمک کن بتواند مستقل شود و سر پای خود بایستد، به او آموزش بده مسئولیت پذیر باشد، نه مسئولیت گریز.

    این روانشناس تصریح کرد: بسیاری از دختران معصومی که در دام روابط غیراخلاقی گرفتار شده‌اند، همواره روابط سرد و معیوبی با پدران خود داشته و نه تنها توجه و محبتی از جانب آنان دریافت نکرده‌اند که به اشکال مختلف مورد تحقیر و سرزنش، تنبیه و سختگیری‌های افراطی یا تبعیض و بی تفاوتی آن‌ها واقع شده‌اند.

    شجاعی با تأکید بر اینکه پدران باید مهارت‌های گوش دادن را در خود تقویت کنند، ادامه داد: نه تنها به محتوای صحبت‌های دخترتان توجه کنید، بلکه به احساسات ورای کلمات نیز دقت کنید تا بتوانید ارتباط بهتری با او برقرار کنید. یک نکته بسیار مهم این است که شما باید به دخترتان عشق بورزید، اما این علاقه باید در حد نیاز او باشد و فراتر از آن نباشد. نشان دادن علاقه بیش از حد ممکن است باعث شود که دخترتان به شما وابستگی‌ بیمارگونه و غیر منطقی پیدا کند.

    بنیان اصلی و ابتدایی تشکیل خانواده برای مرد و زن این است که هر کدام مسئولیت‌های مختص به خود را بر عهده بگیرند. یکی از این مسئولیت‌ها که در گرایش آنان به تشکیل خانواده تعریف می‌شود، مسئله تربیت و تعامل با فرزندان است و نقش مادر نیز در کیفیت بخشی تعامل پدر و دختر می‌تواند بسیار موثر باشد.

    همچنین کونانی روانشناس و آسیب‌شناس، در این باره بیان کرد: باید در نظر داشته باشیم که این تعامل از دوران خردسالی شکل می‌گیرد و اگر پدر با دختر رابطه خوبی برقرار کند، آنگاه می‌توان انتظار داشت که دختر در مسیر مطلوبی قرار گرفته است.

    کونانی عنوان کرد: باید در نظر داشت که دختران در سنین خردسالی با بحران عاطفی مواجه می‌شوند، پس والدین باید از همان ابتدا دقت داشته باشند که کودکانشان مبتلا به بحران‌های احساسی نشوند، زیرا دخترانی که در کودکی نتوانسته‌اند رابطه خوبی با پدر داشته باشند، در آینده نیز نمی‌توانند با هیچ جنس مخالفی برای زندگی ارتباط برقرار کنند و به عبارتی پل عبور موفقیت ‌آمیز برای یک نوجوان داشتن دوران خردسالی همراه با محبت است.

    وی تأکید کرد: سبک رفتاری که پدر با همسرش دارد باید با دختر متفاوت باشد، زیرا در غیر این صورت هم ایفای نقش پدرانه با شکست مواجه می‌شود و هم دختران دچار شکست عاطفی می‌شوند و اگر پدر همان گونه که با همسرش صحبت می‌کند با دخترش نیز چنین لحن و سبک رفتاری داشته باشد «همزادپنداری توهمی» برای دختر ایجاد می‌شود و پدرها باید به صورت تخصصی به هر فرد متناسب با شرایطش محبت کنند.

    این روانشناس بیان کرد: دختران باید بدانند که متناسب با آداب و رسوم پدر و واقعیت‌های سنی و جامعه تصمیم بگیرند.

    وی تأکید کرد: ‌اگر پدری به دخترش تذکر می‌دهد و محدودیتی را برای او تعریف می‌کند مطمئنا به خاطر خود دختر است و دختران باید به عنوان افرادی شایسته، پذیرای این خیرخواهی پدرانه باشند و با درک و فلسفه عمیق‌تری به موضوع نگاه کنند تا از حالت جنگ و جدل فاصله بگیرند و پدر را به چشم یک همراه نگاه کنند نه یک نیروی مهاجم.

    کونانی با بیان اینکه اغلب دخترها دوست دارند زیاد حرف بزنند، اضافه کرد: آن ها برای بزرگ شدن در مقایسه با پسرها به صحبت کردن بیشتری نیاز دارند، بنابراین به افکارشان، آرزوهایشان و هر آنچه که می‌گویند به دقت گوش کنید.

    وی خاطرنشان کرد: بهتر است والدین هر چیزی را که کودکشان به عنوان یک موضوع خصوصی با آن‌ها مطرح می‌کنند، هرگز جایی بازگو نکنند؛ زیرا موجب از دست رفتن اعتماد می‌شود که درست کردن این اعتماد از دست رفته کار بسیار سختی است.

     

  • مهم ترین عوامل ناسازگاری زوجین

    مهم ترین عوامل ناسازگاری زوجین

     

    مهم ترین عوامل ناسازگاری زوجین|خبر فوری

    یکی از مهم ترین عوامل ناسازگاری و تنش بین زوجین مخصوصا مردان، نتیجه دزدیده شدن نقش آنها توسط همسرشان است.

    مریم ابراهیمی روانشناس اظهار داشت: این آدرس غلط دادن و خیانت در درمانگری است که مردان را فاعل همه اختلاف و زنان را مفعول و عاری از هر خطا در عشق ورزی و حساس در زندگی معرفی کنیم، برخلاف تصور عمومی، مردان رنجیده تر از زنان هستند ولی به دلیل غرور و ذات مقاومتی، مشکلات روانی خود را پنهان می‌کنند و همین امر باعث می‌شود تا این باور شکل بگیرد که همه خانم‌ها در زندگی مشترک همواره نقش مفعول، رنجیده و حتی بی تقصیر دارند، در حالی که حداقل در برخی از موارد اینگونه نیست.

    وی گفت: مردان به قدمت تاریخ همواره نقش محوری خانواده را برعهده داشتند در حالی که زندگی مدرن و تغییر سبک زندگی باعث شده تا زنان نیز نقش بیشتری نسبت به قبل بازی کنند که همین امر باعث می‌شود در روابط زوجین مردان نقش خود را در زندگی از دست رفته ببینند.

    ابراهیمی ادامه داد: اگر با ریزبینی ریشه اختلافات زوجین را مورد بررسی قرار دهیم در بیشتر موارد به یک خشم پنهان از سوی آقایان خواهیم رسید که این نارضایتی وقتی مورد تحلیل قرار می‌گیرد مشخص می‌شود که آنها احساس می‌کنند همسرشان نقش آنها را دزدیده و ارزش کارهای آنها را کم اهمیت می‌دانند.

    وی تصریح کرد: کلی گویی و کلی نگری، خطای شناخت است، اینکه جنس مذکر قوی، بی تفاوت در بروز احساس و بی اهمیت در مورد عشق ورزی است تفکر غلطی است که طی ده‌های اخیر در قالب فیلم و سریال، کتاب، اخبار حوادث روزنامه‌ها و اظهارنظر برخی از کارشناسان به جامعه نهادینه شده در حالی که روانشناسی مدرن ثابت کرده که مردها به اندازه زنان ها حساس هستند فقط مقاومت‌های شناختی و نوع نگاه و نگرش آنها به محیط پیرامون خود باعث می‌شود این خصایص را از خود بروز ندهد.

    ابراهیمی ادامه داد: در مقایسه ساختار مغز زنان و مردان، بزرگ‌تر بودن نیمکره راست مغز نسبت به نیمکره چپ در مردان، موجب شده است که مردان از نظر احساسات، بروز ضعیف‌تری داشته باشند ولی این به معنای بی احساس و یا بی اهمیت بودن آنها در مسائل زناشویی نیست، جنس مذکر بر اساس باورهای صدها هزار ساله تابو و قوانین نانوشته ای را برای خود مشخص کرده که اگر در زندگی دچار رنج عاطفی هم شد آن را به طور مشخص ابراز نکند و همین امر باعث شده تا ناراحتی، ترس و اضطراب خود را در قالب خشم بروز دهد.

    این زوج درمانگر، گفت: مردان به طور ذاتی دارای ویژگی حامی و پشتیبان بودن هستند و به همین دلیل هرچه میزان علاقه‌ای که به همسر خود دارند بیشتر باشد سعی می‌کنند به جای ابراز آن را در قالب حمایت کردن بروز دهند.

    ابراهیمی با بیان اینکه نداشتن هنر مهارت ارتباط مؤثر خانم‌ها موضوعی با اهمیت در بقای یک رابطه است؛ افزود: نگرش اشتباه در جامعه چنان چهره مردان را ناسازگار، خشن و افرادی ضعیف در ارتباط نشان داده که ناخودآگاه هر اختلافی در روابط زوجین رخ دهد اطرافیان بدون بررسی دقیق، حق را به خانم‌ها می‌دهند در حالی که باید اذعان داشت که نداشتن مهارت ارتباط مؤثر خانم‌ها باعث پدیدار شدن این مشکلات شده است.

    وی با بیان اینکه گاهی مردان به جای بروز احساسات اقدام به جمع آوری اشیا می‌کنند، افزود: تحقیقات متعدد نشان داده که مردان در زمان فراق و یا جدایی به جای بروز احساسات خود تمایل دارند احساساتشان را برای خود نگه دارند و به جای آن از لوازم خاص که حاوی خاطرات برای آنهاست را نگه می‌دارند. این یکی از نشانه‌های دلتنگی است بنابراین در زمان‌های دلتنگی شدید، حتی کوچک‌ترین چیزها نیز برای او معنی زیادی پیدا می‌کند.

    این روانشناس تاکید کرد: زنان شاغل اگر چه بخشی از درآمد مالی خانواده را برعهده می‌گیرند ولی باید بپذیرند که این موضوع، مردها را دچار یک پارادوکس شناختی و تضاد درونی می‌کند از یک سو کمک مالی همسرانشان مددرسان زندگی است و از سوی دیگر همین امر باعث می‌شود تا نقش محوری آنها و حتی قاطعیت در تصمیم گیری هایشان کم رنگ شود تا جایی که تصور می‌کنند بخشی از هویتشان توسط همسرانشان دزدیده شده است.

    ابراهیمی اضافه کرد: اگر مرد مورد پذیرش قرار گیرد به اوج می‌رسد، ولی اگر احساس بی ارزشی کند از همسر و حتی رابطه فاصله می‌گیرد و خشم خود را به شکل بداخلاقی، خشم و ناسازگاری بروز می‌دهد، در چنین شرایطی خانم‌ها باید هنرمندانه در رفتار و کلام خود به همسر خود نشان دهند که آنها پذیرفته شده اند به طور نمونه از همسرشان ایراد نگیرند از شوهر خود بخواهند تا مشکلشان را حل کند، مردان از این کار لذت می‌برند همچنین توانمندی و قدرت آقایان را زیر سوال نبرند و به او محبت کنند و محیطی آرام را برای او فراهم سازند.

    وی با بیان اینکه برخی از باورهای مدرن باید اصلاح شود، افزود: تساوی و برابری زن و مرد به معنی نادیده گرفتن تفاوت‌ها نیست، بسیاری از مشکلات از آنجایی شروع می‌شود که خانم‌ها خود به خرید می‌روند، بیشتر امور بیرون از خانه انجام می‌دهند و در نهایت انتظار دارند که آقایان در منزل کمک آنها کنند، در حالی که اغلب مردها از این کار سر باز می‌زنند چرا که موارد را رفتار و مشغله‌ای زنانه می‌پندارند در حالی که می‌توان امور بیرون از منزل نظیر خرید، بردن فرزندان به مدرسه و… را به آقایان سپرد تا خانم‌ها انرژی خود را در منزل صرف کنند، در حالی که این روزها به بهانه تغییر سبک زندگی، نقش زن و مرد به شکل پیچیده‌ای در هم تنیده شده است.

    ابراهیمی خاطرنشان کرد: ارتباط مؤثر تنها به معنی هنر صحبت کردن و خوب گوش دادن نیست. در واقع برای هر انسان بالغ فراگیری روش‌های مؤثر ارتباطی لازم بوده و زوج‌ها باید پیش از هر چیز تفاوت‌های یکدیگر را شناخته، سپس بپذیرند. صداقت در احساسات موضوع مهم دیگری است که باید زوجین به آن توجه داشته باشند، از نشانه‌های عدم صداقت در زندگی زناشویی تظاهر کردن، پنهان کاری‌ها و دروغ گفتن است، اگر در احساسات و عواطف درونی خود صداقت نداشته باشید، رابطه زناشویی دچار ناملایمات روانی و اخلاقی خواهد شد.

    وی در پایان گفت: امروزه نیاز به مشورت با مشاور یا روانشناس برای داشتن روابط و تصمیمات صحیح در زندگی بیش از پیش احساس شده و باید برای گسترش این فرهنگ در جامعه تلاش کرد.

     

  • 7 علامت استرس که نادیده‌اش می‌گیرید

    7 علامت استرس که نادیده‌اش می‌گیرید

    5f65cb2b5e0ad_5f65cb2b5e0af

    استرس یک فرآیند طبیعی در بدن است که در مواجهه با شرایط بیرونی بروز می‌کند و در واقع نوعی واکنش دفاعی شامل واکنش فیزیولوژیکی یا روانی است. استرس به اشکال مختلفی بروز می‌کند که باید انواع آن را شناخت.

    علائم استرس می‌تواند به راحتی تعادل احساسی و عاطفی فرد را برهم بزند.

    بدن انسان با تمام امکانات جسمی، روانی و رفتاری خود به دنبال راهی می‌گردد تا با شرایط حاکم روبه‌رو شود. استرس منشأ غریزی برای ادامه بقا دارد و به طور ذاتی جزو لاینفک بشر محسوب می‌شود. در این شرایط نیز اندام‌هایی مانند مغز یا قلب درگیر می‌شوند.
    با وجود اینکه گاهی استرس صرفاً واکنشی به تغییرات محیطی است اما در اغلب موارد می‌تواند به مشکلی جدی برای بدن تبدیل شود که علائم خاص خودش را دارد.

    مسئله نگران‌کننده این است که در روزگاری که ما زندگی می‌کنیم استرس‌های روزانه به قدری پیش پا افتاده و معمولی شده‌اند که اغلب علائم آن نادیده گرفته می‌شود و این موضوع نیز می‌تواند به مشکلات جدی و مزمن در سلامتی منجر شود. به همین دلیل لازم است که یاد بگیریم استرس و علائم آن را بشناسیم و بدانیم که این واکنش طبیعی چگونه خود را بروز می‌دهد. با ما همراه باشید تا با علائم استرس بیشتر آشنا شوید.

    سردرد یکی از اساسی‌ترین علائم استرس

    میزان زیادی از سردردهایی که افراد بالغ تجربه می‌کنند در نتیجه قرار گرفتن در معرض استرس مداوم است. این وضعیت روحی روانی باعث بروز انقباض در رگ‌های خونی می‌شود. این انقباض‌ها نیز جریان خون به سمت مغز را کاهش می‌دهند و باعث افزایش فشار در ناحیه سر می‌شوند. زمانی که سردردها طولانی مدت و مزمن می‌شوند حساسیت به نور، تحریک‌پذیری و مشکلات بینایی را نیز با خود به همراه می‌آورند. اگر به طور مداوم بدون علت مشخصی سردرد می‌گیرید به فکر کنترل استرس‌هایتان باشید.

    مشکلات گوارشی

    معمولاً مردم مشکلات گوارشی‌شان را علامت استرس قلمداد نمی‌کنند. اکثر ما مشکلات گوارشی‌مان را به بیماری‌های معده و روده و عادت‌های غذایی نادرستمان نسبت می‌دهیم. غافل از اینکه این دو مسئله به طور تنگاتنگی با هم در ارتباط هستند. بدانید که دستگاه گوارش اتصالات زیادی با ناقل‌های عصبی مغز دارد. بنابراین هر اتفاقی که در ذهنتان بیفتد و شما را دچار استرس و تنش‌های روحی کند تأثیر خود را به طور مستقیم روی دستگاه گوارشتان گذاشته و شما را دچار مشکلات گوارشی خواهد کرد. واقعیت این است که تولید بیش از اندازه کورتیزول که به هورمون استرس معروف است، باعث افزایش ترشحات اسیدی دستگاه گوارش می‌شود و مشکلاتی مانند سوزش معده و ریفلاکس یا همان ترش کردن بروز می‌کند. علاوه براین مشکلاتی مانند دردهای شکمی نیز افزایش پیدا می‌کنند. این مسئله گاهی باعث بروز حالت تهوع و استفراغ نیز می‌شود. بنابراین بیشتر به مشکلات گوارشی‌تان اهمیت دهید.

    ریزش بیش از حد مو

    همه ما به طور معمول روزانه ریزش مو داریم. اما اگر این ریزش مو در نتیجه استرس باشد به چند تار روزانه محدود نمی‌شود و شما شاهد ریزش زیاد مو خواهید بود. از طرف دیگر استرس حتی روی رویش مجدد مو نیز تأثیر منفی می‌گذارد و این روند را با مشکل مواجه می‌کند. مشکلات هورمونی ناشی از استرس می‌توانند جریان خون در پوست سر را دچار اختلال کرده و روند اکسیژن‌رسانی و تغذیه موها را با مشکل مواجه کنند.

    در نتیجه ریزش مو شدت می‌گیرد. یادتان باشد که ریزش شدید مو یا کچلی ناشی از استرس حتی می‌تواند تمام موها را درگیر کند؛ اما معمولاً برخی از قسمت‌های مو را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در هر صورت استرس به طور مشخص حجم مو را کاهش می‌دهد. گرچه برخی از محصولات مربوط به مو این مشکل را تا حد زیادی برطرف می‌کند اما بدانید که استرس زیاد کنترل ریزش مو را با مشکلات جدی مواجه می‌سازد.

    دردهای کمری

    به طور معمول دردهای کمری در بین افرادی که کار یا سبک زندگی‌شان به گونه‌ای است که باید مدت زمان زیادی را در یک وضعیت بدنی قرار بگیرند بیشتر است. این نوع دردها در نتیجه فشار عضلانی و کاهش جریان خون بروز می‌کنند که معمولاً به وضعیت بدنی نامناسب مربوط می‌شوند. با این حال، استرس نیز می‌تواند یکی از عوامل پنهانی دردهای کمری باشد چون باعث افزایش خشکی و درد در این ناحیه می‌شود.

    بیماری‌های پوستی

    استرس یکی از عوامل اصلی اکثر مشکلات پوستی است. با وجود اینکه این مشکلات معمولاً به عوامل بیرونی مانند نور خورشید یا ترکیبات شیمیایی متعدد مربوط می‌شوند؛ اما باید بدانید که مشکلات احساسی و عاطفی و شرایط استرس‌زا نیز می‌تواند عاملی برای ابتلا به مشکلات پوستی شود. یادتان باشد که عدم کنترل استرس باعث ضعیف شدن پوست شده و آن را در برابر تهاجم‌های خارجی شکننده و آسیب‌پذیر می‌کند. به همین دلیل نیز مشکلاتی از قبیل اگزما، پسوریازیس، خارش و قرمزی و آلرژی‌های پوستی بروز می‌کنند.

    ورم دست‌ها

    استرس می‌تواند باعث بروز واکنش‌های التهابی در بدن شود. اگر دست‌هایتان بدون دلیل مشخصی دچار ورم و حتی درد می‌شود بدانید که بدنتان درگیر استرس‌های کنترل نشده است. بنابراین لازم است که بیشتر به احساسات و سلامت روانی خود اهمیت دهید.

    تغییر اشتها

    برخی افراد زمانی که در معرض استرس قرار می‌گیرند اشتهای خود را از دست می‌دهند. اما در مقابل برخی دیگر میل زیادی به مصرف مواد غذایی بخصوص مواد غذایی پرکالری و چرب نشان می‌دهند. این مسئله از به هم ریختن تعادل در سیستم عصبی ناشی می‌شود. بنابراین لازم است که هر نوع تغییری در اشتها را جدی بگیرید چون به طور مستقیم روی کمبود مواد مغذی و همچنین اضافه وزن و حتی چاقی مفرط تأثیر می‌گذارد. به این معنی که اگر جزو افرادی هستید که بر اثر استرس بی‌اشتها می‌شوید در معرض کمبود مواد مغذی قرار می‌گیرید و اگر به دسته دوم تعلق داشته باشید به زودی دچار اضافه وزن خواهید شد.

    حرف آخر

    حرف آخر اینکه به مسائل روحی روانی‌تان بیش از پیش اهمیت دهید. همان‌گونه که با کوچک‌ترین سرماخوردگی به پزشک مراجعه می‌کنید برای سلامت روانتان نیز همین کار را بکنید. از یک متخصص برای کنترل و کاهش استرس‌هایتان کمک بگیرید. بدانید ورزش به کنترل استرس کمک زیادی می‌کند. البته هر فردی به شیوه‌ای خاص می‌تواند آرامش روحی خود را تأمین کند. اگر نقاشی کردن یا موسیقی و غیره حال روحی‌تان را بهتر می‌کند دست‌دست نکنید و به فعالیت‌های مورد علاقه‌تان بپردازید. در هر حال بدانید که استرس برای همه وجود دارد و دیر یا زود بدن را با مشکلات جدی مواجه می‌کند. بنابراین لازم است در گام اول استرس‌هایتان را بشناسید و در گام بعد نسبت به رفع یا کنترل و مدیریت آن‌ها اقدام کنید.

     

  • افزایش سن ازدواج و گرایش جوانان به تک فرزندی

    افزایش سن ازدواج و گرایش جوانان به تک فرزندی

     

    5f63bde4b3469_5f63bde4b346dباتوجه به اینکه ایران نسبت به دهه گذشته با افزایش سن ازدواج همراه بوده باید در نظر داشت که انواع بلوغ‌ها در جوانان به تأخیر افتاده و به تبع آن تک فرزندآوری نیز بروز پیدا کرده است.

    این روز‌ها شاهد هستیم که نسل جدید خانواده‌های ایرانی به علت مشکلات اقتصادی به تک فرزندی روی آورده‌اند.

    تک‌فرزندان افرادی هستند که در مرکز توجه والدین قرار دارند لذا این کودکان به دلیل برآورده شدن نیازهایشان ناکامی را کمتر تجربه می‌کنند و والدین آن‌ها تک‌فرزندی خودمحوری و خودخواهی را برای فرزندشان معنا می‌کنند.

    باتوجه به اینکه ایران نسبت به دهه گذشته با افزایش سن ازدواج همراه بوده بنابراین باید در نظر داشت که بلوغ فکری، اجتماعی و اقتصادی جوانان به تأخیر افتاده و به تبع آن تک فرزندآوری نیز بروز پیدا کرده است. طبق آمار‌های مرکز آمار ایران زوجین بین سه تا چهار سال تمایل به فرزندآوری ندارند و بعد از این فاصله زمانی، اگر مشکلات پزشکی و نازایی در این زمینه دخیل نباشد زوجین به مرحله فرزندآوری می‌رسند.

    استدلال بسیاری از این والدین با تکیه بر بعد مالی باعث شده است که این پدیده نوظهور به صورت امری منطقی در نظر گرفته شود، “ما یک فرزند را به درستی تربیت کنیم و انواع امکانات را برایش فراهم کنیم، بهتر از آن است که چند فرزند را به شکلی نامطلوب تربیت کنیم”. این گونه استدلال‌ها با نادیده گرفتن ابعاد عاطفی، هیجانی و اجتماعی زندگی کودک، صدمات جبران ناپذیری را بر او وارد خواهد کرد.

    مشکلات در انتخاب دوست بین تک فرزندان رایج است

    سید شهرام علیزاده روانشناس کودک و نوجوان با اشاره به اینکه مشکلات فراوانی در جامعه تک فرزندی رایج شده است، تصریح کرد: تک فرزندی باعث می‌شود که فشار بسیاری بر فرزندان وارد شود و در دوستیابی دچار مشکل شوند.

    وی افزود: از جمله معایب تک فرزندی، وابستگی بیش از حد کودک به دلیل حمایت بیش از حد والدین، فشار بیش از حد والدین به کودک جهت کسب موفقیت تحصیلی، عدم مهارت یابی اجتماعی کودک، عدم تجربه محرومیت و زیاده خواهی کودک و عدم یادگیری مهارت از برادر و خواهر کوچکتر و بزرگتر است.

    این روانشناس گفت: تا چند سال گذشته، داشتن خانواده‌های بزرگ رایج بود و یک مزیت محسوب می‌شد، حمایت عاطفی و هیجانی برادر و خواهر‌ها در این خانواده‌ها بسیار چشمگیر بود و کودکان از سنین کودکی با یادگیری نقش‌های جنسیتی راه مطلوبی را در کسب هویت طی می‌کردند.

    علیزاده تصریح کرد: این کودکان در سنین پایین در امور مختلف به خانواده کمک می‌کردند و این مساله افزایش روزافزون اعتماد به نفس آن‌ها را در پی داشت.

    در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ با موجی از گرایش به تک فرزندی رو به رو شدیم که تک فرزندی را، راه حل مشکلات اقتصادی دانسته و تمایل به افزایش فرزند را به حداقل رساند. خانواده ایده آل که نسل قبل برای ما تفسیر کرده است؛ خانواده ایست که تنها با یک فرزند توانسته سطح کیفی تربیت را افزایش دهد، متأسفانه این نسل از معایب تک فرزندی چشم پوشی کرده اند.

    وابستگی زیاد تک فرزندان به والدین

    امیر لطفی حقیقت استاد دانشگاه و روان شناس درباره آسیب‌های تک فرزندی، بیان کرد: کودکانی که تک هستند به طور کامل مورد توجه والدین خود بوده و ارتباط محدودی با اطرافیان دارند. این کودکان دچار خلاء ارتباطی شده و شخصیت خود مرکز بین آن‌ها خودخواهی را برایشان به ارمغان می‌آورد.

    وی ادامه داد: در خانواده‌های تک فرزند، والدین به دلیل توجه بیش از حد به کودک و مراقبت‌های بسیار از آن، دچار وسواسی فکری شده و این ایجاد وابستگی شدید، پدر و مادر‌ها را اذیت می‌کند.

    لطفی با اشاره به اینکه برای پایین آمدن آمار تک فرزندی نیاز به حمایت تمام ارگان‌ها است، اظهار کرد: با فرهنگ سازی و رفع مشکلات اقشار کم درآمد جامعه می‌توان با آسان کردن روند زندگی‌ها و برقراری توازن خانوار‌ها آمار تولد بیش از یک فرزند در خانواده را افزایش داد.

    توقع زیاد والدین از تک فرزندانشان

    همچنین هانیه لواف روانشناس و مشاور خانواده در این باره گفت: از آسیب‌های تک فرزندی می‌توان به وابستگی بیش از حد فرزندان به والدین اشاره کرد؛ کودکان همواره مرکز توجه والدین قرار دارند و توجه تقسیم شده را تجربه نمی‌کنند بنابراین ممکن است افرادی پرتوقع، زودرنج و حساس شوند که هیچ گاه نمی‌توانند خواسته‌های خود را به تعویق بیندازند.
    لواف گفت: افرادی که خواهر و برادر ندارند و تجربه برقراری ارتباط با همسالان خود را نداشته‌اند، اگر در محیط بیرون از خانه هم با گروه‌های همسالان خود ارتباط نداشته باشند، ممکن است ضعف در روابط اجتماعی داشته باشند.

    وی با بیان اینکه والدین برای موفقیت در زمینه تحصیلی، موسیقی، ورزش و… به فرزندان خود فشار می‌آورند، ادامه داد: والدین می‌خواهند آرزو‌های خود را در فرزندانشان جستجو کنند و توقع بیش از حد از فرزندنشان برای موفق شدن دارند.

    این روانشناس تصریح کرد: گاهی افراد مایل هستند درباره حل مسائل پیش آمده در زندگی‌شان با فردی به غیر از پدر و مادر صحبت کند و در چنین شرایطی آن ها در مورد خواهر و برادر احساس خلاء می‌کند.

    لواف اضافه کرد: زمانی ممکن است فرزند خانواده برای ادامه تحصیل خارج از کشور می‌رود در چنین شرایطی والدین از لحاظ عاطفی تحت فشار قرار می‌گیرند.