دسته: یادداشت روز

  • وقتی مردم پاسخ‌هایشان را از رسانه‌ ملی بگیرند دیگر سراغ فیک‌نیوزها نمی‌روند/ صداوسیما در دوران پساجنگ چه کند تا شاید «ملی» شود؟

    وقتی مردم پاسخ‌هایشان را از رسانه‌ ملی بگیرند دیگر سراغ فیک‌نیوزها نمی‌روند/ صداوسیما در دوران پساجنگ چه کند تا شاید «ملی» شود؟

    پذیرش نگاه مغایر، رفتن به سراغ نخبگان، یافتن پاسخ کارشناسی برای پرسش‌ها، ابهام‌ها و چالش‌ها و فرآیندمحور بودن به‌جای اقدام‌محور بودن، چهار «بایسته‌ ملی» است که مجید رضائیان استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم توجه به آن‌ها را به‌خصوص در دوران پساجنگ برای هر رسانه‌ای، ازجمله صداوسیما لازم می‌داند.

    وقتی مردم پاسخ‌هایشان را از رسانه‌ ملی بگیرند دیگر سراغ فیک‌نیوزها نمی‌روند/ صداوسیما در دوران پساجنگ چه کند تا شاید «ملی» شود؟

    نرگس کیانی: درخصوص عملکرد صداوسیما که خود را «رسانه ملی» می‌داند، در طول جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران، انتقادات فراوان است. انتقاداتی که مربوط به امروز و دیروز هم نیست. بلکه سال‌هاست که تحت عنوان «از دست رفتن مرجعیت رسانه‌ای در داخل و واگذاری آن به خارج» از سوی استادان علوم ارتباطات و روزنامه‌نگاری در موردش هشدار داده می‌شود. پس شاید بهتر باشد به جست‌وجوی پاسخ پرسشی تازه پرداخت. این که «رسانه‌های ما و در راس آن صداوسیما در شرایط پساجنگ باید به چه چیزهایی توجه کنند؟» آن‌چه باید در دوران پساجنگ مورد توجه اهالی رسانه و صداوسیما به‌عنوان سردمدار قرار گیرد چهار مورد است. مواردی که مجید رضائیان، استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم از آن‌ها تحت عنوان «بایسته‌های ملی» یاد می‌کند. بایسته‌های مورد اشاره رضائیان، پذیرش نگاه مغایر، رفتن به سراغ نخبگان، یافتن پاسخ کارشناسی برای پرسش‌ها، ابهام‌ها و چالش‌ها و فرآیندمحور بودن به‌جای اقدام‌محور بودن است. رضائیان معتقد است تنها در صورت رعایت این موارد است که یک رسانه می‌تواند اثرگذار و جریان‌ساز باشد.

    بایسته نخست؛ پذیرفتن نگاه مغایر

    رسانه‌های ما و در راس آن صداوسیما در شرایط پساجنگ باید به چه چیزهایی توجه کنند؟ مجید رضائیان پیش از پاسخ دادن به این پرسش از ارجح بودن نگاه ملی بر هر دیدگاه دیگر حتی از سوی اپوزیسیون در طول جنگ ۱۲ روزه گفت. او در این مورد توضیح داد: «حتما فراموش نکرده‌اید که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ۵۰ درصد واجدین شرایط حاضر به شرکت نشدند. این افرادِ گلایه‌مند و معترض با چهره‌ها و شخصیت‌هایی که در راس قدرتند دچار مسئله‌اند و حتی برخی‌شان اپوزیسیون محسوب می‌شوند. با این حال، در جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران، همه به میدان آمدند. به عبارت دیگر، نگاه ملی را بر هر دیدگاهی ترجیح دادند. چون نیرویی خارجی در برابر کشور قرار گرفته بود. در چنین شرایطی رسانه‌ها و مشخصا صداوسیما چه باید بکنند؟»

    نویسنده کتاب «شیوه‌نامه روزنامه‌نگاری» با برشمردن «پذیرفتن نگاه مغایر» به‌عنوان بایسته نخست برای تاکید بر اهمیت آن ادامه داد: «آزادی بیان که به‌عنوان ذات و هویت رسانه شناخته می‌شود در گرو به رسمیت شناختن نگاه مغایر است. در توضیح نگاه مغایر باید گفت طبیعتا صحبت در خصوص هر موضوعی همراه با اظهارنظرهای موافق و مخالف است. به رسمیت شناختن نگاه مغایر یعنی پوشش دادن اظهارنظرهای مخالف. یعنی منتقدین، معترضین و مخالفین بتوانند بدون آن که مشکلی برای‌شان پیش بیاید، حرف‌شان را بزنند. این توصیه‌ای است که در مورد مخاطبین عام باید به آن توجه کرد. اما در مورد نخبگان چه‌طور؟»

    بایسته دوم؛ رفتن به سراغ نخبگان

    حرف‌های نخبگان، حرف‌های کارشناسی است. پس ما باید به سراغ نخبگان برویم و اجازه دهیم حرفشان را بزنند. درواقع برای آن‌ها مجالی فراهم کنیم. چراکه بسیاری از آن‌ها حاضر به سخن گفتن نیستند. رضائیان با اشاره به این نکته در مورد خصوصیات نگاه نخبگانی توضیح داد: «نخبگان اگر بخواهند در مورد موضوعی صحبت کنند، اساس بحث را بر نگاه کارشناسی و ارائه راهکار می‌گذارند. فراموش نکنید که نگاه مغایر را در دل مباحث نخبگانی هم باید دید. برای ارائه مثالی در این زمینه می‌توانم به سیاست خارجی اشاره کنم. بحث اکنون ما نباید این باشد که نشستن پای میز مذاکره خوب است یا بد؟ چراکه وقتی جنگ آغاز شد ما پای میز مذاکره بودیم. در نگاه بین‌المللی درخصوص هر موضوعی دو اصل هم‌زمانِ با هم سنجیده می‌شود؛ یکی منافع و دیگری حقوق. حق شما هیچ‌گاه از سوی جریان‌های مختلف قدرت به رسمیت شناخته نخواهد شد، مگر با آن‌ها اشتراک منافع پیدا کنید. درواقع اشتراک منافع که پیدا کردید به حق‌تان می‌رسید. مسیری که ژاپن و چین برای رسیدن به موقعیت کنونی پیمودند چه بود؟ آن‌ هم در حالی که مشکلات‌شان از اکنون ما بسیار بیشتر بود. آن‌ها نشان دادند اگر به سراغ ایجاد منافع مشترک بروید به نتیجه می‌رسید. این حرف کنونی نخبگان است.»

    او با اشاره به آن‌چه نخبگان می‌گویند، افزود: «آن‌ها می‌گویند صحبت مدام از حق‌تان سبب نمی‌شود که به آن برسید. نمونه‌اش این که دو کشورِ دارای بمب اتم، کشوری عضو آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و متعهد به پیمان NPT را بمباران می‌کنند. چرا؟ به این دلیل که آن کشور مبادا به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند. درحالی که خود اذعان می‌کنند که آگاه بر نبود سلاح هسته‌ای در آن کشور هستند. ما اگر هزار بار دیگر هم این راه برویم، اگر فقط از حق‌مان بگوییم، باز هم به همین نقطه می‌رسیم که رسیده‌ایم. به عقیده نخبگان برای رسیدن به حق‌مان باید میان منافع و حقوق رابطه برقرار کنیم. درواقع  این دو را باید در کنار یکدیگر دید و این‌گونه نیست که بتوان یکی را حفظ و دیگری را حذف کرد. بنابراین گاهی اوقات باید راه‌های دیگر را هم امتحان کرد. این‌گونه است که می‌توان از زمین بازی کشورهای جنگ‌طلب خارج شد و در زمین دیگری بازی کرد. این حرف نخبگان است اما آیا شنیده می‌شود؟ آیا صداوسیما این حرف را منعکس می‌کند؟ اگر پاسخ منفی است، که هست، بایسته دوم رسانه‌ها و به شکل مشخص صداوسیما، باید رفتن به سراغ نخبگان باشد.»

    بایسته سوم؛ پاسخ به پرسش‌ها، ابهامات و چالش‌ها

    نویسنده کتاب «تیترنویسی در وب» با اشاره به سه سطح پرسش‌ها، ابهام‌ها و چالش‌ها برای توضیح بایسته سوم، این‌طور گفت: «در بایسته سوم، رسانه، خصوصا صداوسیما باید پرسش‌ها، ابهامات و چالش‌ها را پیدا کنند و روی تک‌تک آن‌ها کار مستقل رسانه‌ی انجام دهند. امروزه روز، دنیای رسانه شاهد حضور روزنامه‌نگاران ـ کارشناسان است. امروزه روزنامه‌نگار یعنی Analytical journalism، یعنی روزنامه‌نگاری تحلیلی، یعنی رفتن به سراغ دو عنصر آخر روزنامه‌نگاری؛ عناصر داینامیک؛ پاسخ دو پرسش «HOW» و «WHY». این بخشی از واقعیت است که وقتی مردم پاسخ پرسش‌ها، ابهامات و چالش‌های خود را از رسانه خودشان بشنوند، از صداوسیما بشنوند، دیگر به فیک‌نیوزها اعتنا نخواهند کرد.»

    بایسته چهارم؛ فرآیندمحور بودن به جای اقدام‌محور بودن

    از نظر مجید رضائیان، استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم بایسته چهارم این است که در شرایط کنونی به جای اقدام‌محور بودن، فرآیندمحور بود. او در این مورد توضیح داد: «نهایت هنر رسانه‌های ما و از جمله صداوسیما این است که منتظر بمانند تا اتفاقی رخ دهد و آن‌ها نسبت به آن واکنشی نشان دهند و نهایتا گزارشی تهیه کنند. این است که شما همیشه اقدام‌محور و واکنشی باقی می‌مانید. رسانه شما، زمانی رسانه موفقی خواهد بود که بتواند جریان‌سازی کند. روزنامه‌نگاری یکی از زیرمجموعه‌های ارتباطات فرآیندی است. روزنامه‌نگاری زمانی فرآیندمحور می‌شود که شما به انتخاب سوژه بپردازید و جریان‌سازی کنید. این کاری است که هم صداوسیما و هم رسانه‌های دیگر باید انجام دهند. این بایسته‌ها را در صورتی می‌توان عملیاتی کرد که به بایسته اول پایبند بود و از دیدگاه‌های مغایر، از چندصدایی بهره برد.»

    رضائیان با بیان این که «این‌ها اصولی نیستند که مختص رسانه‌های ایرانی باشند»، صحبت خود را این‌طور به پایان برد: «شما با جست‌وجویی ساده می‌توانید دریابید که امروزه روزنامه‌نگاری تحلیلی در دنیا چه می‌کند؟ ارتباطات فرآیندی چه می‌کند؟ آیا از نگاه مغایر بهره می‌برد یا خیر؟ آیا جریان‌ساز است یا منفعل؟ در نهایت این که رعایت این بایسته‌هاست که موجب شاخص شدن یک رسانه‌ در دنیا، موجب محور شدن آن و موجب جریان‌سازی توسط آن می‌شود.»

     

  • راهکارهای آذری جهرمی برای جایگزینی اخلال در GPS/ محدودیت‌های اینترنت و اختلال در GPS باعث ایجاد مشکلات متعدد در کسب و کار روزمره مردم شده است

    راهکارهای آذری جهرمی برای جایگزینی اخلال در GPS/ محدودیت‌های اینترنت و اختلال در GPS باعث ایجاد مشکلات متعدد در کسب و کار روزمره مردم شده است

     محمد جواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات و فناوری ارتباطات دولت دوازدهم نوشت: ادامه محدودیتهای اینترنت و اختلال در GPS باعث ایجاد مشکلات متعدد در کسب و کار روزمره مردم شده است.

    راهکارهای آذری جهرمی برای جایگزینی اخلال در GPS/ محدودیت‌های اینترنت و اختلال در GPS باعث ایجاد مشکلات متعدد در کسب و کار روزمره مردم شده است

    به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، محمد جواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات و فناوری ارتباطات دولت دوازدهم در کانال تلگرامی خود نوشت:

    ادامه محدودیتهای اینترنت و اختلال در GPS باعث ایجاد مشکلات متعدد در کسب و کار روزمره مردم شده است.

    بر اساس اخبار رسمی منتشر شده، ریزپرنده‌های بسیاری در ایام جنگ تحمیلی ۱۲ روزه کشف و ضبط شدند. مهندسی معکوس ابزارهای ارتباطی هدایت و کنترل آنها و اختلال هدفمند در آنها به خیر عمومی نزدیک‌تر است.

    همچنین اعلام شد که برخی از عوامل و جواسیس رژیم هم دستگیر شده‌اند، تحلیل روشهای ارتباط امن آنها شاید راه حل بهتری باشد تا ارتباطات همه مردم را با اختلال مواجه کرد.

    امیدوارم این موارد مورد توجه متولیان امر قرار بگیرد تا دامنه آثار و آسیبهای جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی بر کسب و کارها، حداقل گردد.

     

  • واکنش‌های داخلی و خارجی به مصاحبه رئیس‌جمهور؛ چرا برخی خشمگین شده‌اند؟

    معاون ارتباطات و اطلاع‌رسانی دفتر رئیس‌جمهور، سید مهدی طباطبایی، به تحلیل واکنش‌های مختلف به مصاحبه رئیس‌جمهور با تاکر کارلسون پرداخت. وی با اشاره به خشم رژیم صهیونیستی از محتوای این مصاحبه، از برخی واکنش‌های داخلی اظهار تعجب کرد و بر لزوم وحدت برای دفاع از آرمان ایران تاکید کرد.

    واکنش‌های داخلی و خارجی به مصاحبه رئیس‌جمهور؛ چرا برخی خشمگین شده‌اند؟

    متن پیام‌های سید مهدی طباطبایی در شبکه اجتماعی ایکس به شرح زیر است:

    چند نکته درباره مصاحبه رئیس جمهور با تاکر کارلسون

    ۱. مصاحبه به صورت غیرحضوری و در شرایطی انجام شد که ملاحظات امنیتی ویژه‌ای حاکم بود. طبیعی است فرم و قاب تصویر از حالت مطلوب و ایده‌آل برخوردار نبود، گرچه آنچه منتشر شد هم نسخه اینترنتی مجری با قاب بسته‌تر و متفاوت نسخه اصلی است. نسخه باکیفیت بسیار بهتری با ترجمه دقیق‌تر برای کارلسون ارسال شده بود که استفاده نشده است.

    ‏۲. فردی که واسطه انجام مصاحبه بود صرفا نقش هماهنگی زمانی با تاکر کارلسون را داشت. با لحاظ ملاحظات اخلاقی از فرآیند مصاحبه کنار گذاشته نشد، گرچه با عدم رعایت اصول حرفه‌ای مانند ادعای مالکیت کار و انتشار نسخه فیلم بدون هماهنگی از رعایت این ملاحظه پشیمان شدیم.

    ‏۳. مخاطب این مصاحبه جامعه امریکایی پایگاه رأی ترامپ بود، طبیعی است در عین پایبندی به اصول کلی صلح‌طلبی در عین ایستادگی که رکن اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است، ادبیات گفتگو می‌بایست با مخاطب سازگار باشد.

    ‏۴. اکانت توئیتری رژیم صهیونیستی پیام اصلی مصاحبه را شناسایی کرد و نتوانست خشم خود را مهار کند. برخی دوستان داخلی چرا چنین برافروخته و خشمگین شده‌اند؟ نمی‌دانم.

     

    ‏۵. محور وحدت امروز همه ما ایران و پاسداری از آن است. برای دفاع از این آرمان بزرگ و مقدس، یکپارچه و متحد، تابع و پیرو رهبر فرزانه و عزیز انقلاب اسلامی بمانیم. مهاجمین به این وحدت خواسته یا ناخواسته در زمین دشمن بازی می‌کنند.

     

  • حماقتی به نام اینترنت طبقاتی

    حماقتی به نام اینترنت طبقاتی

    اینترنت طبقاتی در نهایت چیزی جز ایجاد رانت، فساد، گسترش نفوذ و از همه بدتر دور شدن مردم از حکومت و نا‌امیدی و سرخوردگی به واسطه تبعیض و بی عدالتی نخواهد داشت.

    پایگاه خبری رسا نشر – مهدی سوری: حتی استفاده از این لفظ بسیار خجالت‌آور و شرم‌آور است. فکر کردن و مطرح کردن آن هم جز حماقت چیز دیگری نیست. و مسلماً واژه «اینترنت طبقاتی» از دهان همان‌هایی بیرون آمده است که در طول سالهای گذشته با افکار پوسیده و مغزهای تهی تلاش کردند آزادی مردم را به مسلخ اسارت ببرند. همانهایی که نفوذی وار اینترنت را محدود کردند و با فیلترینگ گسترده خسارت‌های جبران ناپذیری را به کشور زدند!

    حماقتی به نام اینترنت طبقاتی

    مگر دوران بربر و عصر خان و رأیت است که در یک حکومت انقلابی – اسلامی که آن هم با اراده مردمانش و اتفاقاً با هدف ایجاد برابری و عدالت تشکیل شده، حرف از طبقاتی کردن یک امکانات عمومی را به زبان می آورید؟ در کدام اندیشه اسلام، کدام کلام امام خمینی (ره) و بیانات رهبر انقلاب شنیده اید که جایی از دو دستگی و ایجاد محدودیت برای افرادی از جامعه و دادن امکاناتی برای خواص حرفی به میان آمده باشد؟ و کدام ماده و بند از قانون اساسی ایران به برخی افراد جامعه با هر هدف و توجیحی برتری و مزیت نسبی هبه شده است که ما خبر نداریم؟ بعضی حرف‌ها به زبان آوردنشان هم بد است؛ چه برسد به اجرایی کردنشان. من نمی‌دانم این کار شنیع از کجا و توسط چه کسانی مطرح شده است. اما اول خودم، آنها و همه را توصیه می کنم به تقوای الهی و از این دوستان می خواهم که توبه کنند. و دیگر حتی حرفش را به زبان نیاورند اگر وجدان دارند. اگر انسانند و برای انسانها شأن و حرمت قائلند. اینترنت و هر چیزی که بخواهد برای افراد یک جامعه خط کشی های نامتعارف ایجاد کند، در نهایت بلای جان آزادی و امنیت است. مردم را از هم جدا نکنید. ما همه در یک کشور و در یک مسیر هستیم. ما ایرانی هستیم.

    از تجربه فیلترینگ که دست آخر بلای جانمان شد، عبرت بگیرید. از رانت ایجاد شده به واسطه فروش فیلترشکن، از خسارت‌های امنیتی اپ‌های نا امن، از خسارت‌های مادی به مردم برای تهیه وی‌پی‌ان، از آسیب‌های مادی و معنوی گسترده به صاحبان کسب و کارهای آنلاین و … ، دهها دلیل منطقی که با فیلتر و محدود کردن اینترنت، درس بگیرید. از همان آغاز، راه را اشتباه رفتید و در مقابل تحلیل‌ها و گلایه‌های به حق هم جبهه گرفتید. سالها بر این کار اشتباه اصرار کردید و جالب است که اکنون از درون حاکمیت خیلی ها اذعان می‌کنند که فیلترینگ اشتباه بود. طبقاتی کردن اینترنت هم اشتباه است. چرا برخی به تکرار اشتباه اصرار دارند؟ اینترنت طبقاتی در نهایت چیزی جز ایجاد رانت، فساد، گسترش نفوذ و از همه بدتر دور شدن مردم از حکومت و نا‌امیدی و سرخوردگی به واسطه تبعیض و بی عدالتی نخواهد داشت. در آخر دودش در چشم خودتان می رود.

    مسئول گرامی، نماینده محترم، متخصص و کارشناس عزیز، اینترنت مانند آب است. و آب راهش را بالاخره پیدا می‌کند. اعمال محدودیت‌های بیشتر، تداوم فیلترینگ و طبقه‌ای کردن اینترنت باعث رواج استفاده مردم از اینترنت ماهواره‌ای و بسترهای جدیدی که در حال بروز و ظهور هستند خواهد شد. برای ماهواره و ویدیو هم جرم‌انگاری کردید، تهش چه شد؟ استارلینک هم به سرنوشت همانها دچار خواهد شد. جلوی تمایلات جامعه را نمی‌توان گرفت، محدودترش کنید بی آنکه به جریمه و زندان فکر کند، استارلینک را هم تهیه می کند و به اینترنت آزاد وصل می شود. می گویید نه! این گوی و این میدان …

     

  • بلاتکلیفی جمعی در برابر اقدام قانونی دولت؛ بالاخره اتباع افغانستانی بمانند، یا اخراج شوند؟

    بلاتکلیفی جمعی در برابر اقدام قانونی دولت؛ بالاخره اتباع افغانستانی بمانند، یا اخراج شوند؟

    اخراج سریع همه افغان‌های غیر قانونی و مشخص شدن تکلیف آنهایی که قانونی در این کشور زندگی می‌کنند، بسیار ضرورت دارد. خیلی از این افراد اقامت و کارت آمایش را در یک استان دیگر گرفته اند و اکنون در استان دیگری سکونت دارند. خیلی‌هایشان محل سکونت مشخصی ندارند. در کجای دنیا به اتباع بیگانه اجازه می‌دهند آزادانه و بدون رهگیری هرکجا که دلشان می خواهند بروند؟

    پایگاه خبری رسا نشر- مگر تا همین یک ماه پیش از جنگ، همین شماها ملت شریف ایران خواستار اخراج افغان ها از کشور نبودید؟ شماها نبودید که از افزایش بی رویه و قارچ‌گونه‌شان در شهرهایتان شکایت داشتید؟ از شلوغی صف نان، از گرانی و کمبود مسکن به واسطه شراکت شیطانی صاحبخانه‌ها و املاکی‌ها در اجاره خانه به اتباع گلایه نمی‌کردید؟ از نوع فرهنگ شهرنشینی، از زاد‌ و‌ ولد بدون کنتورشان، از تفاوت‌های فرهنگی و … . مگر شما نبودید که به دولت فشار می‌آوردید چرا افغانستانی‌ها را بیرون نمی‌کنید؟ پس چه شد؟ به خاطر نوید محمدزاده پشیمان شدید؟ یا چون مخالفت با اخراجشان را یک شبه وایرال کردند، جو فضای مجازی شما را گرفت؟

    بلاتکلیفی جمعی در برابر اقدام قانونی دولت؛ بالاخره اتباع افغانستانی بمانند، یا اخراج شوند؟

    متاسفانه نبود مرجعیت رسانه‌ای، ملی نبودن صدا و سیما و عدم پرداختن به نیازهای عمومی جامعه، از دست رفتن مقبولیت چهره‌های سرشناس به سبب گیر افتادن در بازی‌های سیاسی،  فیلترینگ‌شبکه های اجتماعی و سکوت اجباری رسانه‌های مستقل باعث شده تا ایرانیان داخل کشور، نادانسته تلویزیون‌ها، کانال‌ها و صفحات بی‌هویت را دنبال و به آنها اعتماد کنند. و این کانالها به راحتی در ذهن اکثریت آدمهای معمولی جامعه اثر می‌گذارند و آنها را به هر سو که می‌خواهند می‌کشانند. در رابطه با موج مخالفت اخراج اتباع و مهاجران غیر‌قانونی هم، متاسفانه باز عده‌ ای ساده لوح آلت دست آنان شدند.

    اخراج اتباع افغانستانی که با روی کارآمدن دولت طالبان و در سالهای 401 تا 403 به طور غیرقانونی و با اهمال دولت سیزدهم وارد کشور شده‌اند در همان ابتدای تشکیل دولت پزشکیان در برنامه وزارت کشور بود و با کمک بی‌شائبه نیروی انتظامی تا آخر سال حدود 2 میلیون افغان غیرقانونی از کشور اخراج شدند. متاسفانه هیچ آمار رسمی از تعداد اتباع افغانستانی مقیم در ایران وجود ندارد. اما اگر اخراج این 2 میلیون نفر در عمل رخ داده باشد، تنها با یک گشت و گذار در سطح استان تهران می توان فهمید که فقط یک مشت از این خروار برداشته شده و تعداد اخراج شدگان آنچنان به چشم نمی‌آید.

    جنگ که شد، مشخص شد که تعدادی اتباع بیگانه در جنایت‌های موساد و کمک به ارتش اسرائیل برای شناسایی اهداف، ترور و تخریب نقش داشته‌اند. با دستگیری هایی که در اواسط جنگ رخ داد نهادهای امنیتی متوجه شدند که موضوع به یک یا دو نفر که لیزر بیاندازند و لوکشین بفرستند ختم نمی‌شود. با پیگیری‌های نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و انجام عملیات‌‌های گسترده، کارگاههای ساخت پهپاد و نفرات بسیاری در سرتاسر کشور شناسایی و دستگیر شدند.

    سوای این موضوع و نقش برخی از اتباع در همکاری با اسرائیل، اکنون شرایط کشور با وجود آتش‌بس به گونه‌ای نیست که بتوان از این تعداد افراد بیگانه حتی اگر فارسی‌زبان، مسلمان و شیعه هم که باشند پذیرایی کرد. موضوع جنگ شوخی بردار نیست. امنیت شهروندان ایرانی از هر چیز دیگری مهم‌تر است. در بهبوهه مشکلات سیاسی، اقتصادی و تحریم‌ها، ما دیگر نمی‌توانیم و نباید که اجازه دهیم میلیون‌ها غریبه بی‌نام و نشان، در شهرها و کنار همشهریانمان سکونت و تردد کنند. عقلانیت این را می‌گوید. استراتژی درست همین است که دولت و وزارت کشور پبش گرفته اند. اخراج سریع همه افغان‌های غیر‌قانونی و مشخص شدن تکلیف آنهایی که قانونی در این کشور زندگی می‌کنند، بسیار ضرورت دارد. خیلی از این افراد اقامت و کارت آمایش را در یک استان دیگر گرفته اند و اکنون در استان دیگری سکونت دارند. خیلی هایشان محل سکونت مشخصی ندارند. در کجای دنیا به اتباع بیگانه اجازه می‌دهند آزادانه و بدون رهگیری هرکجا که دلشان می‌خواهند بروند؟

    این یک قانون است. فریب شبکه‌های معاند را نخورید. بازیچه دست افراد غرض‌ورز نشوید. اتباع بیگانه که غیرقانونی وارد کشور شده اند، مجرم هستند. باید طبق قانون با آنها برخورد شود، حال اینکه جمهوری اسلامی با عطوفت و رأفت به جای جریمه، محاکمه و زندانی کردن این افراد، آنها را تا مرز مشایعت می‌کند، شایسته گلایه و انتقاد نیست. بله. حتماً باید کرامت انسانی آنان حفظ شود. حتماً باید تا آخرین دقیقه‌ای که در داخل مرز ایران هستند به آنها رسیدگی شود. این یک اقدام فورس بود که بدون تأمل باید همین روزها صورت می‌گرفت. و حتماً در این شرایط ممکن است تخلفاتی هم صورت بگیرد. ممکن است مشکلاتی هم برای این افراد به وجود بیاید. وقتی غیرقانونی وارد خاک کشور بیگانه می‌شدند، باید فکر این روزها را هم می‌کردند! از دولت سیزدهم کسی را نمی‌شود گیر آورد و پاسخگو کرد که چرا مرز کشور را به روی افرادی باز کردند که عده‌ایشان نمک خوردند و نمکدان شکستند؟ دیدید که اکثر دستگیر‌شدگان اتباعی بودند که کمتر از 2-3 سال قبل به ایران وارد شده‌اند!

    در رابطه با ماجرای پدر فرشته حسینی بازیگر و هنرمند ارزشمند سینما هم باید گفت بله، صورت خوشی نداشت و من هم ناراحت شدم. اما از آنجایی که خدمت سربازی را در کلانتری گذارنده‌ام به خوبی می‌دانم که این یک اقدام معمول است. چیز تازه‌ای نبود. اتباع را می‌گیرند، سوابق و هویتشان را بررسی می‌کنند، اگر مجوز قانونی اقامت داشته باشند، رهایشان می‌کنند. به عقیده من هرکسی که پدر خانم نوید محمد زاده را برای مشخص شدن وضعیتش به کلانتری هدایت کرده، وظیفه قانونی‌اش را انجام داده و تازه باید از او تشکر هم کرد. رفتار این بازیگر بسیار نسنجیده بود و شاید متصور بود که پدرخانمش هم می‌تواند مانند خودش تافته جدابافته‌ای از جامعه باشد. نه خیر عزیز! پدر همسر شما و همسر شما که هیچ، حتی خود شما و خانواده‌تان هم در مقابل 90 میلیون ایرانی دیگر، هیچ امتیاز و اعتبار بیشتری در برابر قانون ندارید. همه با هم برابریم! همانطور که گفتم این یک اقدام مرسوم در پلیس است. متاسفانه هنرمندان دیگری هم نادانسته و من باب رفاقت با آقای بازیگر، با گذاشتن استوری حمایتی، قانون را زیر سوال بردند. من جای نوید محمدزاده و دیگر همکارانش بودم به جای اعتراض تازه تشکر هم می کردم که پلیس دارد به وظیفه اش عمل می کند.

    بلاتکلیفی جمعی در برابر اقدام قانونی دولت؛ بالاخره اتباع افغانستانی بمانند، یا اخراج شوند؟

    بله، باید با اتباع با احترام برخورد کرد. بله، باید با یک شرایط بهتر مقدمات خروجشان را فراهم کرد. بله، صاحبخانه ها باید پول پیش آنها را پس بدهند. بله، هرچه شما می گویید درست است. ولی! بگذارید خیالتان را راحت کنم. با وجود تمام تلاش‌های پلیس و نهادهای مربوطه و اذیت و آزاری که برای گرفتن و دیپورت همین تعداد اتباع غیر‌قانونی که برخی از آنان نه احترامی برای قانون ایران و شهروندانش قائلند. و نه مانند نسل قدیمی مهاجران افغان تعصب و تعهدی به کشور میزبان دارند، و از قضا نه اهل کسب و کارند و بدتر از همه به دلیل نداشتن تعهد قلبی و قانونی و عدم سکونت در محل مشخص، بیشترین تخلفات، جنایات، تعدی و تعرض به نوامیس، مزاحمت، استعمال و فروش مواد مخدر و چیزی که به تازگی شاهدش بودیم خیانت به کشور میزبان و همکاری با دشمنان و اقدامات خرابکارانه را در بین این قشر شاهد هستیم؛ بیشتر از نیمی از این افراد به محض اخراج، بلافاصله و در کمتر از یک هفته با کمک یک عده افراد سودجو دوباره به صورت قاچاقی وارد کشور می‌شوند. این چرخه ادامه‌دار است. پلیس می‌گیرد و اخراج می‌کند، این افراد دوباره از هر طریقی شده ورود پیدا می‌کنند.

    حقیقتاً نمی شود همه را اقناع کرد، مخصوصاً آن عده که از سر لجاجت با حکومت، بازیچه وطن‌فروشان شده‌اند. ساده لوحانی که درک نکردند و از خودشان نمی پرسند چرا باید حکومت کشور من به کسانی که غیرقانونی وارد شده‌اند  و امنیت را به مخاطره می‌اندازند، بیش از این اجازه ماندن بدهد؟ مگر همانهایی که در آنطرف آب و در کشورهای اروپایی نشسته‌اند و برای ما نسخه می‌پیچند، کشور محل اقامتشان به مهاجرین غیرقانونی اجازه ورود می‌دهد؟ بروید کمی جستجو کنید و ببینید که چه بلایی بر سر مهاجران می‌آورند. آنها را در کمپ‌های اقامت اجباری در محیط های کثیف و بدترین شرایط زندگی اسکان می‌دهند. به ضروری‌ترین امکانات زندگی دسترسی ندارند. حق دسترسی به پزشک ندارند. و پس از مدتی اخراجشان می‌کنند. یک هزارم رفتاری که با مهاجرین غیرمجاز در کشورهای دیگر می شود، در جمهوری اسلامی با اتباع قاچاقی نکرده‌اند. اتباع در کشور ما آزادانه کار کردند و هرکجا که خواستند سکونت گزیدند. ما با قدیمی‌هایشان دوست، هم‌بازی، همکلاسی، همکار و حتی فامیل شده‌ایم. کودکان بسیاری به واسطه ازدواج ایرانیان با اتباع افغانستان به دنیا آمده اند. این خود نشان از یک همزیستی مسالمت‌آمیز و محترمانه نمی‌دهد؟

    اما میهمانی تمام شد؛ اکنون وقت رفتن است. دوست عزیز! فریب اینترنشنال را نخور! آنها نگران شأن انسان‌ها نیستند. آنها به دنبال دغدغه صاحبشان و به عنوان کارفرما نگران از دست رفتن سرمایه کارشان برای ترور و نا‌امنی در داخل خاک ایرانند. کارفرما نگران کارگرانش شده، نگران میلیون‌ها دلار هزینه برای آوردن آنها به تهران و استفاده در زمان مناسب بعدی. اینها اگر دلشان برای افغانستان و مردمانش می سوخت که پس از برقراری یک حکومت مردمی، دوباره کشور را به دست طالبان نمی‌دادند! آمریکایی‌ها میلیاردها دلار هزینه کردند، کلی کشته دادند که طالبان را بیرون کنند. که چه بشود؟ چندسال بعد دو دستی افغانستان را تقدیم طالب جماعت کنند؟ اگر آخرش این بود، پس چرا وارد جنگ شدند؟

    افغانستان مظلوم است، مردمانش مظلوم‌تر و شریف‌تر. رُک و بدون تعارف اما افغان‌های تازه‌وارد را میهمانان ناخوانده می‌دانم. علاقه‌ای به حضورشان در خاک کشورم ندارم. همانگونه که گفتم نسل جدید اتباع وارداتی، نه در رفتار و نه در کردار هیج شباهتی به هم‎میهنان افغانی‌ام که بیشتر از 30-40 سال است در کنار ما زندگی می‌کنند ندارند. این موضوع را خود این عزیزان نیز تائید می‌کنند. اتفاقاً اتباع قدیمی هم از حضور این افراد گلایه دارند و آسیب زیادی دیده‌اند. هرچه در این سال‌ها این انسانهای زحمت‌کش و تلاشگر آبرو و عزت جمع کردند، این عده افراد بی هویت یک شبه بر بادش دادند. آنها به صراحت اعلام می‌کنند که مهاجرین غیرقانونی 3 سال اخیر وارد ایران شدند، انسان‌های صادق و متعهدی نیستند. بنابراین، پیرو تمام موارد فوق و ضرورت ایجاد شده در کشور، کاملاً از اخراجشان حمایت می‌کنم. اما خروج اتباع افغانستانی باید با برنامه‌ریزی درست، نظارت بیشتر، محترمانه و در شأن آنان صورت پذیرد. ما هرگز برای افغانستانی‌ها میزبانان بدی نبودیم و انشالله هنگام بدرقه هم محترمانه روانه شهر و دیارشان خواهیم کرد.

    مهدی سوری

  •   3 پرده از یک بحران 12 روزه/ اول: تنها در میدان

      3 پرده از یک بحران 12 روزه/ اول: تنها در میدان

    در میانۀ پرتاب موشک‌ها و شعله‌های آتش جنگ، آنچه بیش از انفجارها به چشم آمد، سکوت منطقه بود؛ سکوتی سنگین‌تر از صدای جنگنده‌ها و انفجار بمب‌ها. هم‌پیمانان ایران نظاره گر بودند و بر اساس محاسبات هزینه-فایده تصمیمات خود را اتخاذ کردند.ایران در روزهایی که بیش از همیشه نیاز به پشتیبان داشت، تقریبا تنها بود. این تنهایی ژئوپلتیکی نه یک حادثه زودگذر، بلکه یک هشدار قوی استراتژیک است. یک هشدار استراتژیک از نوع فوق امنیتی!

     
3 پرده از یک بحران 12 روزه/ اول: تنها در میدان

      عصر ایران؛ سمیرا فرخ منش- جنگ 12 روزه اخیر حرف های بسیار برای گفتن، درس های زیاد برای آموختن و تجارب فراوان برای تکرار نشدن در خود داشت.  رویارویی ایران با یکی از قدرت های هسته‌ای جهان در سطحی رخ داد که بخشی از ناظرین جهانی لب به تحسین گشودند و بخشی دیگر با دقت پی‌گیر آمار موشک‌های رد و بدل شده بودند.

    اما آنچه مهم است، نه تعداد موشک‌ها، بلکه نواقص، کمبودها و ضعف‌هایی بود که گفتن آنها شاید موجب آزردگی عده‌ای شود، اما ضروری به نظر می‌رسد. این یادداشت سعی دارد جنبه های منفی این رخداد را در 3 بخش مورد بررسی قرار دهد:

    نخستین بخش قابل توجه که می توانست به شکل دیگری ظاهر شود، تنهایی منطقه‌ای ایران در میان دیگر بازیگران بود.

    شاید تا پیش از وقوع درگیری انتظار می‌رفت در صورت درگرفتن تقابل نظامی، منطقه دست به یارکشی بزند و ایران در کنار یاران دیپلماتیک خود و اسراییل در کنار متحدین خود قرار بگیرد. اما واقعیت این 12 روز تصویر دیگری از این یارکشی نشان داد و آنچه دیدیم چیزی جز سکوت، بی طرفی و احتیاط نبود.
    از کشورهای عربی خلیج فارس تا ترکیه و روسیه دوست و برادر هیچ کدام نقش یک متحد نظامی، یا همراه دیپلماتیک را بازی نکردند و آنچه خودنمایی می‌کرد، تنهایی ژئوپلتیک ایران در منطقه بود.

    این میزان از تک افتادگی هم پرسش هایی را در اذهان پدید می‌آورد و هم به نظر تصویر جدیدی از شکل توازن قدرت ژئوپلتیکی در خاورمیانه ترسیم می‌کند.

    پرسش هایی از این جنس که آیا میان ظرفیت نظامی ایران و بدنۀ دیپلماسی منطقه شکافی به وجود آمده است؟ آیا سیاست‌گذاری های راهبردی ایران که گروه های موسوم به نیابتی یا محور مقاومت را شکل داده بود، دچار آسیب شده‌؟

    حمایت های زبانی به جای پشتیبانی راهبردی

    روسیه هیچگاه موضع محکم دفاعی درباره ایران نگرفت و صرفا خواستار آتش‌بس فوری شد. کشوری که شاید اتنظار می‌رفت بیشترین میزان حمایت از همسایه خود را داشته باشد.

    طی سال‌های اخیردر کنار رقابت روسیه و آمریکا، به حدی از تبادلات نظامی و اقتصادی میان ایران و روسیه حرف و سخن بوده که توقع پشتیبانی‌های تسلیحاتی از ایران انتظار زیادی به نظر نمی‌رسید.

    رفتارهای روسیه طی این 12 روز تبادل موشک میان ایران و اسراییل، محدود شد به محکومیت حملات علیه ایران، اعلام آمادگی برای میانجی‌گری وحمایت از حق ایران برای برخورداری از انرژِی هسته‌ای!

    با دقت در کنش های سیاسی این کشور دور از ذهن نیست که روسیه را نگران روابط دیپلماتیک خود با اسراییل ببینیم.

    به زبان دیگر مسکو تمایل داشت تا مناسبات خود را با اسراییل به خطر نیندازد و بیش از این خود را دچار انزوای بین‌المللی نکند. گویا تبعات جنگ با اوکراین برای پوتین کافی به نظر می‌رسد و قصد ندارد به خاطر ایران هزینه مشابهی پرداخت کند.

    دولت‌های حاشیۀ خلیج فارس مصداق سکوت کامل در بحران اخیر بودند.  این کشورها تلاش کردند تا در بی‌طرفی آشکار باقی بمانند و از این طریق تعادلی میان روابط خود با امریکا و ایران  به صورت هم‌زمان برقرار کنند.  چون مدتی بود عربستان سعودی تمایل به تنش زدایی با ایران را در کنش‌های سیاسی خود نشان می‌داد، طبیعی به نظر می‌رسید که قصد بر هم زدن آن را نداشته باشد. اما از سوی دیگر امارات و قطرو بحرین و کویت و عربستان خواه ناخواه میان ایران و آمریکا قرار دارند و به واسطه وجود پایگاه های نظامی ایالات متحده، بخشی از تمامیت ارضی آنان همیشه مورد تهدید است.

    همین می تواند انگیزه اصلی آنان از اصرار بر پایان جنگ ایران و اسراییل و عدم حمایت از هیچ کدام آنها باشد.  قطعا کشورهای عربی از تشدید تنش ها متضرر می‌شوند و به همین علت از کمک های لجستیکی یا نظامی به ایران خودداری کردند.  همچنان که اعداد و ارقام تبادلات اقتصادی و نظامی میان این کشورها و ایالات متحده به روشنی نشان دهنده این امر است که کشورهای عربی به رغم محکومیت جنگ، امکان طرفداری از ایران نداشتند.

    ترکیه با وجود آنکه در دوران تنش های دیپلماتیک با اسراییل به سر می برد، اما حاضر نشد هیچ حمایت معناداری از ایران داشته باشد و از پشتیبانی های تسلیحاتی دریغ ورزید.  در این دوران ترکیه بیشتر تمرکز خود را بر شمال عراق و سوریه گذاشته بود  و به نظر می‌رسید در موقعیت بحرانی میان ایران و اسراییل، آن منطقه برایش دارای اهمیت بیشتری بود.

    عراق هیچ حضور مستقیمی در جهت حمایت از ایران نداشت. به رغم آنکه پس از استفاده اسراییل از آسمان عراق (بدون اجازه این کشور) و ثبت شکایت رسمی عراق حریم هوایی خود را بست، اما دخالتی در راستای رفتارهای دفاعی ایران نداشت. با وجود آنکه ایران طی دو دهه اخیر حضور قدرت‌مند، تاثیرگذاری و مثبتی در این کشور داشته  و انتظار می‌رفت در زمان بحران، بتوان روی حمایت‌های بغداد حساب کرد.

    پاکستان نیز حمایت زبانی خود را از تهران اعلام کرد و به رغم اینکه در بعضی اخبار به حمایت هسته ای این کشور از ایران اشاره شد، اما مدتی بعد تکذیب شد. آنچه به عنوان موضع رسمی پاکستان طی این 12روز دیده و شنیده شد مواضع وزیر دفاع با این مضمون بود که “اگر امت اسلامی متحد نشوند فردا هرکدام با همین وضعیت مواجه خواهیم بود.” نخست وزیر پاکستان نیز حملات اسراییل را محکوم کرد و آن را نقض فاحش حقوق بشر دانست. در واقع کنشی که پاکستان نشان داد نوعی توازن احتیاط آمیز بود و عدم تمایل به ورود به جنگ را نشان می‌داد.

    افغانستان نیز در طول جنگ حق ایران برای دفاع را به رسمیت شناخت و تجاوز به حریم هوایی ایران را محکوم کرد اما بیشتر نگران بازگشت مهاجرینی بود که از ایران قصد بازگشت دارند. در مجموع پاکستان بر همبستگی دیپلماتیک و اجتناب از ورود مستقیم یا همکاری با ایران تاکید داشت و افغانستان نیز بیشتر تا کید بر حق دفاع ایران و مسایل انسانی مرتبط داشت.

    گروه های نیابتی و محور مقاومت نیز امکان حمایت نداشتند. درحالی که با توجه به پیشینه مناسباتی میان ایران و برای مثال حزب‌الله، انتظار میرفت که ایران شاهد “مواضع درگیر” از سمت آنان باشد اما به دلیل آسیب‌هایی که طی یک سال اخیر متوجه حزب الله بوده، در سکوت باقی ماند. همچنین گروه انصارالله که تهدیدات لفظی بیان کرد اما رفتار عملی از او دیده نشد. نیروهای حشدالشعبی نیز ترجیح دادند در موقعیت محافظه کارانه سیاسی خود بمانند و حتی بیانیه رسمی مبنی بر حمایت از ایران نیز صادر نکردند  و همین امر وابستگی جدی امنیتی بغداد به غرب را بیش از پیش آشکار می‌سازد. در این میان فقط انصارالله یمن بازیگرانی بودند که چند حمله موشکی به بندر ایلات داشتند.

    می‌توان این‌طور ادعا کرد تقریبا تمامی بازیگران منطقه تمایل داشتند تا موضع “دوجانبه” را در پیش بگیرند. یعنی در عمل به رغم انتقاداتی که به اسراییل یا وقوع جنگ داشتند، هم‌زمان روابط خود را با ایران و امریکا در همان سطحی که بوده حفظ کنند.

    اجتناب آشکار از  ورود مستقیم به درگیری به چهار دلیل کلی رخ داد:

    نگرانی بابت درگیر شدن در جنگ با اسراییل، تحولات مربوط به توازن قدرت در منطقه ( از تبعات صلح ابراهیم اعراب و اسراییل)، حفظ تعاملات با غرب و فرسایش قدرت نظامی و لجستیکی بازیگران محور مقاومت.

    یک آزمون مهم برای ایران

    در چنین حالتی آنچه نصیب ما می شود، می‌تواند نوعی ضعف در عمق راهبردی منطقه ای ایران باشد. در عین حال که در چنین شرایطی، تصمیم‌گیری درباره ادامه یا پایان جنگ یا میانجی‌گری به جای اعضای منطقه، به دست آمریکا افتاد.

    به زبان دیگر ارتباطی که بین کنش های سیاسی و حمایت های دفاعی میان بازی‌گران منطقه بود (یا باید می‌بود) دچار ضعف شده و “عمق سازی راهبردی” ایران نیازمند ترمیم جدی و بازنگری اساسی است.

    بنابراین می‌توان این جنگ 12 روزه را نوعی آزمون ارزیابانه برای بررسی سرمایۀ ژئوپلتیکی منطقه‌ای ایران دانست. آزمونی که نتیجه آن اگر نشان‌دهندۀ انزوای منطقه‌ای باشد، قابلیت تبدیل به تهدیدات استراتژیک را نیز داراست.

    در میانه پرتاب موشک‌ها و شعله‌های آتش جنگ، آنچه بیش از انفجارها به چشم آمد، سکوت منطقه بود. سکوتی سنگین‌تر از صدای جنگنده ها و انفجار بمب‌ها. هم‌پیمانان ایران نظاره گر بودند و بر اساس محاسبات هزینه-فایده تصمیمات خود را اتخاذ کردند.

    ایران در روزهایی که بیش از همیشه نیاز به پشتیبان داشت، تقریبا تنها بود. این تنهایی ژئوپلتیکی نه یک حادثه زودگذر، بلکه یک هشدار قوی استراتژیک است. یک هشدار استراتژیک از نوع فوق امنیتی!

  • خلاء مشهود اطلاع رسانی امنیتی – نظامی در زمان جنگ و پسا‌‌جنگ

    اطلاع رسانی سریع و به موقع به شهروندان برای حفظ جان و خروج از محدوده جنگی و خطرساز از بدیهیات جنگ است که هر دولتی باید این خدمات را در زمان جنگ به شهروندانش ارائه دهد.

    پدافند تهران

    به گزارش پایگاه خبری رسا نشر بنابر گزارش های مردمی در ساعات اولیه شب دوشنه 9 تیر پدافند تهران در شمال  و شرق تهران فعال شده است. همچنین برخی کاربران از شنیده شدن صدای انفجار در تبریز و مراغه خبر دادند. بلند شدن صدای انفجار و عملکرد پدافند آن هم در شرایط آتش‌بس ناپایدار و انتشار شایعاتی مبنی بر آماده سازی رژیم صهیونیستی برای حمله دوباره به خاک ایران، موجب ترس و اضطراب در بین هموطنان می‌شود.

    متاسفانه در طول جنگ 12 روزه اطلاع‌رسانی در رابطه با شرایط نظامی شهرها و مناطق تهران و امنیت محل‌ها از سوی صدا و سیما و رسانه های رسمی بسیاز ضعیف بود. و تا قبل از محدودیت‌های اینترنت کانال‌ها و رسانه‌های ضد‌انقلاب تبدیل به مرجع خبری و منبع موثق حملات و انفجارهای تهران و سایر شهرها شدند. رسانه‌های رسمی مانند صدا و سیما بیشتر وقتشان را به تحلیل و برنامه های حماسی می گذراندند و حملات رژیم اشغالگر صهیونیست به داخل خاک کشور را بنا بر مصلحت‌های خودشان یا پوشش نمی دادند و یا با کمترین اهمیتی بازخورد می دادند. معمولاً اطلاعیه ها و گزارشاتِ پس از حمله و انفجار، ساعاتی بعد و در بخش های خبری به اطلاع شهروندان می رسید. اما مردم به خصوص تهرانی ها به دنبال این بودند که بدانند کجاها مورد حمله قرار گرفته؟ چقدر با محل کار و سکونتشان فاصله دارد؟ و آیا محل سکونت خانواده، دوستان و عزیزانشان از حملات موشکی و پهپادی در امان بوده است؟

    اینکه حکومت و مردم ایران در جنگ 12 روزه تحمیلی مانند شهروندان اسرائیلی آمادگی لازم را نداشتند و ما در کشوری زندگی می کنیم که از آخرین جنگ آن 36 سال می گذرد، کاملاً درست است. بنابراین می‌توان گفت مانند یهودیان سرزمین های اشغالی در شرایط جنگی زندگی نمی‌کنیم و زیاد بلدش نیستیم. اما اطلاع رسانی سریع و به موقع به شهروندان برای حفظ جان و خروج از محدوده جنگی و خطرساز از بدیهیات جنگ است که هر دولتی باید این خدمات را در زمان جنگ به شهروندانش ارائه دهد. اینکه در چه محله‌هایی حمله صورت گرفته است و شهروندان چه باید و نبایدهایی را باید رعایت کنند را می‌شد به آسانی برنامه‌ریزی و اطلاع‌رسانی کرد.

    شبکه خبر: حمله اسرائیل به چند استان دیگر/ بلند شدن دود از منطقه نطنز اصفهان/ تسنیم: صدای انفجار در کرمانشاه هم آمد

    اگرچه جنگ و تبادل آتش چندروزیست متوقف شده و مشخص نیست که آیا دوباره حکومت تروریستی و جنایتکار نتانیاهو توان و جرأت تکرار اشتباهش را دارد یا خیر!. اما در داخل کشور نباید این ماجرا پایان یافته تلقی شود. نگاه به خدعه‌ها و نیرنگ‌های سیاست‌مداران غربی خصوصاً ترامپ دروغگو و موهم،  به ما یادآور می شود که طرف مقابل هر لحظه ممکن است یک حماقت دیگری بکند. بنابراین باید با دقت عملکردِ تمام قوا، سازمان‌ها و نهاد‌ها در 12 روز جنگ بررسی و ضعف‌هایمان شناسایی و مرتفع گردد.

    یکی از مهمترین ضعف‌های آشکار همین اطلاع‌رسانی است که باید یک سخنگوی مستقل اما هماهنگ با همه دستگاهها در هر لحظه وقایع و دستورالعمل‌های صادره را  انعکاس دهد. آنها در تلاویو از لحظه شلیک موشک‌های ما به شهروندان‌شان اطلاع می‌دادند و همه را به سمت پناهگاه‌ها هدایت می‌کردند. درست است ما پناهگاه عمومی نداشتیم و  هنوز یک زیرساخت و پلتفرم همگانی و فراگیر مناسب برای این شرایط نداریم. اما آنقدرها هم دستمان بسته نیست. می‌توان با استفاده از جوامع تشکیل شده در بسترهای مختلف دولتی و خصوصی در لحظات مهم و حیاتی از طریق تلفن‌های همراه اطلاع‌رسانی کرد. از ارسال پیامک گرفته تا ارسال نوتیفیکیشن در برنامه‌های پرمخاطب مانند اسنپ، تپسی و … . ضمن اینکه ایرانسل و همراه اول در روزهای عادی از طریق دکل های BTS با ارسال روزانه صدها پیامک تبلیغاتی اینباکس ما را سوارخ می‌کنند، نمی‌شد امشب از طریق همین سامانه ساعاتی قبل به مردم مناطق شمالی و شرقی تهران اطلاع داد که عملکرد پدافند به جهت تست و بررسی آمادگی است و خطری تهدیدشان نمی کند؟

    در همه خانه‌ها افراد مسن، بیمار و کودکانی هستند که در طول سه‌هفته اخیر دچار تروما، استرس و فشارهای فراوانی شده‌اند. اگرچه که حفظ آمادگی دفاعی بسیار واجب و حیاتی است، اما می‌شود با یک اطلاع‌رسانی ساده قبل از اقدامات کنترلی، از آلام این گروه‌ها کاست و از طرفی هم مانع از انتشار شایعه و ایجاد فضای رعب و وحشت توسط افراد و رسانه‌های ضد‌انقلاب شد. در رابطه با خبر عملکرد پدافند برای تست، تا خبر به صورت رسمی منتشر شود، دهها مطلب و شایعه باعث ایجاد فضای رعب و وحشت در فضای مجازی شد. یک خبر خوب که نشان از آمادگی کامل نظامیان فداکار و  از‌ جان‌گذشته نیروهی مسلح‌مان برای دفاع از مردم در برابر تجاوزات دشمن می‌داد، با عدم اطلاع‌رسانی درست، ساعاتی فضا را برای سوء استفاده بدخواهان ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران فراهم کرد.

    پی نوشت:

    اطلاع رسانی و شیوه بیان خبر در شرایط جنگی با توجه به مسائل امنیتی و نظامی خصوصاً در رابطه با حملات دشمن به داخل و جلوگیری از دادن اطلاعات حیاتی مانند موقعیت مکانی، آسیب‌ها، نمایش تجهیزات و تصاویر محل ها و هرچه که به عنوان یک داده ارزشمند نظامی و امنیتی تلقی شود، نیاز به کارشناس متخصص و خبره دارد و حتماً باید جوانب آن سنجیده و با نهادهای بالادستی هماهنگ شود. اما می‌توان با مخابره درست و به موقع یک اعلان به شهروندان در منظقه مورد حمله، اولاً جان شهروندان را حفظ کرد و از افزایش کشته ها و زخمی ها جلوگیری کرد و ثانیاً از بروز مشکلات بعدی مانند حضور بی دلیل در محل های حادثه و … جلوگیری کرد.

  • خبرگزاری رسمی صهیونیسم: اسرائیل اینترنشنال

    اینترنشنال، دفتر مرکزی روابط عمومی دولت اسرائیل، اتاق فکر موساد و شعبه مرکزی اداره تجزیه طلبان خاک ایران و در نهایت رابط موساد با بی وطن های بزدل فراری برای طراحی نقشه ترور، قتل و نا امنی در داخل خاک ایران است!

    اسرائیل اینترنشنال

    پایگاه خبری رسا نشر- حتی نمی شود به هیچ شکلی نام مقدس ایران را در کنار نام منحوسش قرار داد. در طول 12 روز جنگ تحمیلی آمریکا و اسرائیل با ایران شنیدن صدایشان که متاسفانه به زبان پاک فارسی بود، آزارمان می‌داد. از چه چیزی حرف می‌زنیم؟ از شبکه منحوس اسرائیل اینترنتشال. از بلندگوی تبلیغاتی دشمن ایران و ایرانی! از مشوق حمله و موشک باران شهرها و ساختمان‌ها در ایران. از خوی حیوانی مدیران و مجریان نجاست زده اینترنشنال که چون خوناشام متجاوزین را تشویق به ریختن خون پاک ایرانیان می‌کردند.

    شاید در روزهای اولی که شبکه اینترنشنال پا به عرصه خبررسانی گذاشت، کمتر کسی فکر می کرد که چند سال بعد روی دیگرشان را تا این حد سیاه و چرک ببیند. شبکه‌ای که در ظاهر آنقدر حرفه ای به نظر می رسید و دروغ چرا! خیلی ها هم خوششان آمد که یک رسانه با این تشکیلات و به صورت تخصصی آن هم به صورت 24 ساعته و فارسی، دنیای خبر و رسانه فارسی‌زبانان را متحول خواهد کرد. روزهای اول آنچنان خوب بازی کردند که یقین شد خیرخواه ملت ایران هستند و استقلال فکری و سیاسی دارند. اگرچه مشخص بود که هدفشان، فعالیت بر ضد جمهوری اسلامی و آرمان‌های انقلاب است. رسانه های ضد انقلاب و مخالف حکومت ایران کم نیستند. بی‌بی‌سی فارسی، صدای آمریکا، رادیو فردا و … که هستند. این هم مثل بقیه.

    اما دست پنهان عناد با ایران و ایرانی در کوتاه زمانی رو شد و درست در بزنگاههای مهمی مانند حادثه 1401 و بعدتر در حملات اسرائیل به خاک ایران در سال 1403 مشخص شد که آنجا به هرچیزی شبیه است جز یک بنگاه رسانه ای مستقل! یعنی این دیگر یک رسانه ضد انقلاب مخالف با جمهوری اسلامی و صرفاً در صدد براندازی نیست. بله اینترنشنال، دفتر مرکزی روابط عمومی دولت اسرائیل، اتاق فکر موساد و شعبه مرکزی اداره تجزیه طلبان خاک ایران و در نهایت رابط موساد با بی وطن های بزدل فراری برای طراحی نقشه ترور، قتل و نا امنی در داخل خاک ایران است! خانمها و آقایان این شما و این اسرائیل اینترنشنال.

    در تمام 12 روز جنگ تحمیلی اسرائیل به ایران، این شبکه تمام تلاشش را کرد تا تکمیل کننده پازل نتانیاهو بعد از حمله نظامی به خاک ایران باشد، ارتش اسرائیل حمله هوایی کنند، به ساختمان ها و زیرساخت ها آسیب بزنند. از این سوی هم موساد با همکاری این شبکه با ایجاد رعب و وحشت در داخل، مردم را ترغیب به اعتراض، شورش و بلوا کند، تا عملاً نظام هم از خارج و هم از داخل درگیر شود! به عقیده من اسپانسر این شبکه بسیار ساده لوح است و ضرر مالی فراونی بابت استخدام و بکار گیری کارشناسان دوزاری و بی سواد خود داده است. احمق ها! نه ایران را می شناسند و نه ایرانیان را. وقتی مرجع شناخت عقاید، رفتار و حالات ایرانیان کف توییتر باشد، همین می شود! در داخل هم ما یک عده ساده لوح اینچنینی داشتیم که فکر می کردند پیروز انتخابات ریاست جمهوری 1403 شده اند! در کف توییتر همه برانداز و سلطنت طلبند. همه با جمهوری اسلامی زاویه دارند و هدفشان براندازی است. بر این عده، یک سری تندرو داخلی و متحجر بی سواد را هم اضافه کنید که فکر می کنند ایران 90 میلیونی همگی پشت سر اینان به نماز و تکبیر ایستاده اند. اگرچه این دو از هم سوا هستند، اما در منش و گفتارشان که کاوش کنید، هر دو در یک مسیر و در امتداد اندیشه دشمنان ایران و ایرانی قدم بر می دارند. آنکه ایران و انقلاب را می‌زند، با آنکه در مسیر تلاش‌های دولت و مسئولین برای ایجاد ایرانِ مقتدرِ توأم با رفاه و امنیت سنگ اندازی می کند، همراه و شریک است. هر دوی این‌ها حتی اگر ایرانی باشند، فارسی زبان باشند، چه خارج و چه داخل ایران ساکن باشند، دشمن مردم ایران هستند.

    مردم ایران اگرچه مشکلات زیادی دارند، اگرچه در این سالها سختی بسیار کشیده اند و هم از تحریم خارجی ضربه خورده و هم از تقدیر داخلی آسیب دیده‌اند، اما هرگز و به این راحتی‌ها بازیچه نمی‌شوند. هیچ وعده، تهدید و فشاری نمی‌تواند مردم ایران را درگیر کند. آنچنانکه در 2 انتخابات اخیر عده زیادی به صندوق‌ها بی اعتنا بودند و 60 درصد مردم نخواستند که در انتخابات شرکت کنند، در روزهای گذشته هم اراده کردند و پشت حکومت و کشورشان ایستادند. مخالفین، بی تفاوت ها، قشر خاکستری، آسیب دیده‌ها و هر برچسبی که نامگذاری کنید، بی اعتنا به اراجیف آشغال‌های وطن‌فروش، مردانه و زنانه ایستادند و به قوای نظامی کشور اعتماد کردند. بله، جنگ سختی بود. شوک زیادی هم به ما وارد شد. خسارت‌های زیادی هم دیدیم. اما قفسه هیچ فروشگاهی خالی نشد. هیچ صفی تشکیل نشد. هیچ تجمع اعتراضی شکل نگرفت و هیچ ندای اعتراضی شبانه ای شنیده نشد. ضمن آنکه برعکس تصور احمق‌های بی‌وطن هم اتفاق افتاد! محبت و اتحاد بین مردم زیاد شد، آداب و سنن نیکوی ایرانی که رو به فراموشی بود دوباره احیا شد. همه به هم کمک کردند. از محل اقامت رایگان گرفته تا فروش بدون سود اقلام خوراکی و … . همه اینها گواه بر این بود که آرزوی از دست رفتن یکپارچگی و اتحاد ایرانیان به گور رفته و همچون بخش‌های وسیعی از تلاویو با خاک یکسان شده است.

    این را بارها گفته‌ام و خیلی از دلسوزان و روشنفکران نیز به آن اذعان دارند که ما به دلیل کج سلیقگی و محدودیت های نابجا مرجعیت رسانه‌ای را خصوصاً در زمان های اینچنینی از دست داده‌ایم. ترجیح غالب مردم در این ایام به دریافت اخبار و تحلیل‌ها از سمت دیگری غیر از رسانه های رسمی و حکومتی است. اعتماد مردم به کانال های تلگرامی و صفحات اینستاگرامی بسیار بیشتر از رسانه های رسمی داخلی است. برای نمونه درست در زمان حمله ایران به اسرائیل صدا وسیما و اکثر رسانه ها یکپارچه فقط به گزارش زنده اصابت های موشک های ایرانی بر سر صهیونیست های قاصب اهتمام دارند. اما خبر فقط در تلایو و حیفا نبود. هم زمان تهران و اکثر شهرهای ایران هم درگیر موک باران و حمله هوایی پرتابه های دشمن بود. مردم می خواستند بدانند به کجای ایران حمله شده، دقیقاً چه اتفاقی رخ داده و آیا به ساختمانی حمله شده و آسیب دیده؟ نگران جان خود و عزیزانشان بودند. اما رسانه های داخلی پوشش نمی دادند و یا آنگونه که باید خبرها زنده و کامل نبود. همین باعث می شود که من نوعی برای اینکه بفهمم در نزدیکی خودم چه اتفاقی رخ می دهد به جای تماشای شلیک و اصابت موشک های سپاهمان در این کانال و آن صفحه اخبار را رصد کنم. و این خبرها کجا منتشر می شدند؟ رسانه های ضد حکومت! امثال این رویه های معیوب و حتی غلط باعث شد که اسرائیل اینترنشنال در برهه ای مرجعیت رسانه ای را از آن خود کند. اما به فضل خداوند متعال، نگاه تیزبینانه ملت شریف ایران و حماقت ها و دروغ های انبوه این رسانه باعث شد که مزیت به دست آورده را کم کم از دست بدهند. تا جایی که در طول این جنگ 12 روزه و حمایت های علنی این رسانه اجنبی از حمله اسرائیل به ایران و تشویق به کشتار بیشتر مردان، زنان و کودکان و غیرنظامیان، باعث شد که روی دیگر گردانندگان اینترنشنال را ببینند و از مخاطب عادی تا سلبریتی‌ها و … از همه بخواهند که این شبکه را نبینند و از اکانت‌هایش را در شبکه‌های اجتماعی خارج شوند. شاید تا قبل از این مخاطب بسیاری پای برنامه های این شبکه می نشست تا از مشکلاتش گفته شود و گمان می کرد در نهایت قرار است این رسانه براندازی کنم و رژیم برود! اما همین مخاطب پیژامه پوش منتظر براندازی، لحظه ای و اندکی بی غیرتی، وطن فروشی و هموطن کشی را تاب نمی آورد. بمباران خانه و کشته شدن زنان و کودکان بی گناه را آن هم به دست یک رژیم تروریست که دستش به خون هزاران انسان بی گناه آلوده است را تحمل نمی کند و هرگز او را ناجی خود نمی داند. از همه بدتر حامی و مشوق آنان را برای قتل و کشتار مردان و زنان هموطنش به رسمیت نمی شناسد و نخواهد بخشید!

    در دشمنی با ملت ایران همین بس که از زمان اعلام آتش بس، عصبانیت و درماندگی در چهره کریه مجریان و کارشناسان این شبکه موج می زند و از اینکه تعداد بیشتری افراد بی گناه کشته نشده‌اند، ناراحت هستند. برای همین باز هم روی آورده اند به پخش شایعه و دروغ های حساسیت برانگیزی چون احتمال لغو آتش بس و حمله اسرائیل، شایعه انفجار در شهرهای مختلف، کمبود و گرانی کالاها و … . سناریوهای تکراری و نخ نمایی که دیگر خریداری ندارد. احمق ها همیشه دستشان رو می شود، دیر و زود دارد، اما …

    تحریریه رسا نشر

  • «فیلترینگ» راه حمله به بانک‌ها را باز کرد؟ / vpn‌ها معمولا آلوده و مشکوک‌اند

    فیلترینگ نه‌تنها تهدیدهای سایبری را کاهش نداده، بلکه به گفته یک کارشناس امنیت سایبری، خود به بستری برای گسترش بدافزارها و تضعیف زیرساخت‌های دیجیتال کشور تبدیل شده است. او هشدار می‌دهد که آسیب‌های ناشی از این وضعیت، به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند بانک‌ها و صرافی‌های رمزارز، دیگر به‌سادگی جبران‌پذیر نیستند.

    «فیلترینگ» راه حمله به بانک‌ها را باز کرد؟ / vpn‌ها معمولا آلوده و مشکوک‌اند

    آرین اقبال، کارشناس امنیت سایبری

    تینا مزدکی_ در هفته‌های اخیر، حملات سایبری گسترده علیه زیرساخت‌های مالی کشور، از جمله بانک‌ها و صرافی‌ها، بار دیگر زنگ خطر را برای امنیت دیجیتال به صدا درآورده است.

    مدیرکل بازرسی بانک مرکزی با اشاره به حملات هکری اخیر اظهار داشت: حمله سایبری حتی در صرافی‌های معتبر جهانی نیز رخ می‌دهد، اما آنچه اهمیت دارد، حفاظت بیشتر از داده‌ها، تهیه نسخه‌های پشتیبان و محدودسازی دسترسی‌هاست و در شرایط فعلی، با توجه به فضای اینترنت کشور و بحث فیلترینگ، عملا بدافزارها وارد سیستم بانک‌ها می‌شوند.  

    در همین راستا، با آرین اقبال، کارشناس امنیت سایبری، در خبرآنلاین به گفت‌وگو پرداختیم؛ مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

    فیلترینگ یکی از مهم‌ترین عوامل رشد بدافزار در کشور است

    این کارشناس امنیت سایبری در پاسخ به این پرسش که فیلترینگ چه نقشی در تهدیدهای سایبری در کشور ایفا می‌کند، گفت: «واقعیت این است که فیلترینگ یکی از مهم‌ترین عوامل رشد بدافزار در کشور است. البته تحریم‌ها نیز عامل دیگری هستند، اما فیلترینگ تأثیر بسیار بزرگ‌تری دارد. عملاً اکثر دستگاه‌های الکترونیکی موجود در کشور به بسترهای انتشار و اجرای بدافزار تبدیل شده‌اند. این بدافزارها می‌توانند هم برای سرقت اطلاعات به کار روند و هم به‌عنوان زیرساخت حملات سایبری گسترده‌تر مورد استفاده قرار گیرند. به‌گفته این کارشناس، سیاست‌های فیلترینگ نه‌تنها اثربخشی مطلوبی در مهار تهدیدها نداشته، بلکه باعث شده است تا ابزارهای دور زدن آن، از جمله VPNها، خود به بستر حملات تبدیل شوند و نظام امنیت دیجیتال کشور را به‌شدت تضعیف کنند.»

     

    اقبال در پاسخ به این پرسش که آیا آسیب‌های امنیتی به راحتی جبران‌پذیر هستند، گفت:« در مورد صرافی‌ها، به دلیل ذات بلاک‌چین، پس از سرقت عملاً راهی برای بازگرداندن سرمایه وجود ندارد، مگر آنکه هکر شناسایی و دستگیر شود و اموال سرقت‌شده ضبط گردد و تنها راه‌حل موجود برای جبران نیز، استفاده از بیمه است؛ اما در مورد بانک‌ها، مسئله می‌تواند به‌مراتب بحرانی‌تر باشد. تا اینجا حملات بیشتر به سرقت اطلاعات یا از کار انداختن سیستم‌ها محدود شده بود، اما احتمال اقدامات به‌مراتب خطرناک‌تر نیز وجود دارد. صرفاً داشتن نسخه پشتیبان کافی نیست. بکاپ ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است، اما تنها برای بازگرداندن سیستم به وضعیت پیشین کاربرد دارد. افشای اطلاعات یا آسیب‌های امنیتی، چه برای کشور و چه برای مردم دیگر به‌راحتی قابل جبران نیستند.»

    آثار ناشی از فیلترینگ ضد امنیت است

    او در ادامه و در پاسخ به این پرسش که چگونه می‌توان میان مفهوم فیلترینگ و امنیت سایبری تمایز قائل شد، گفت:«فیلترینگ و امنیت، اساساً دو مقوله‌ی کاملاً جدا از یکدیگر هستند. به‌عبارت دیگر، فیلترینگ راه‌حلی برای تأمین امنیت نیست. منظورم این است که فیلترینگ جزو راه‌حل‌های استاندارد و مبتنی بر عقلانیت محسوب نمی‌شود. در واقع، فیلترینگ امنیت را تأمین نمی‌کند، بلکه برعکس، می‌تواند به‌دلیل تبعات و آثار جانبی که به‌همراه دارد، موجب کاهش امنیت شود. یعنی فیلترینگ نه به‌صورت مستقیم امنیت ایجاد می‌کند و نه آن را کاهش می‌دهد، اما آثار ناشی از آن، ضد امنیت است و به امنیت آسیب می‌زند؛ چه در سطح کاربر، چه در سطح کلی کشور. ما این موضوع را به شیوه‌های مختلف مشاهده کرده‌ایم.»

    ایران‌اکسس توهم امنیت ایجاد می‌کند

    به گفته این کارشناس، فیلترینگ در دو بعد در ایران اجرا می‌شود؛ یک بعد آن جلوگیری از دسترسی کاربران ایرانی به وب‌سایت‌های خارجی است؛ یعنی کاربر ایرانی نمی‌تواند به وب‌سایت‌های خارجی دسترسی داشته باشد. نوع دیگر آن، جلوگیری از دسترسی کاربران خارج از کشور به وب‌سایت‌های ایرانی است که معمولاً از آن با عنوان «ایران‌اکسس» یاد می‌شود.

    او در این باره می‌گوید:« عموماً همین بخش ایران‌اکسس است که در داخل کشور به‌عنوان یک راه‌حل امنیتی به کار گرفته می‌شود، اما این راه‌حل، راه‌حل نادرستی‌ است. نه‌تنها موجب ایجاد امنیت نمی‌شود، بلکه به‌دلیل آن‌که توهم امنیت ایجاد می‌کند و یک راه‌حل دم‌دستی به‌حساب می‌آید که بسیاری از مدیران (چه مدیران شبکه، چه مدیران نرم‌افزار) از آن استفاده می‌کنند تا صرفاً مسئله را از سر خود باز کنند، آسیب‌زا نیز است.»

    حفره‌های امنیتی بزرگ‌تر و آسیب‌پذیری‌ها نادیده گرفته می‌شود

    او در ادامه و در پاسخ به این پرسش که به کارگیری چنین راه‌حل‌هایی چه نتیجه‌ای خواهد داشت، گفت:«نتیجه این می‌شود که حفره‌های امنیتی بزرگ‌تر و آسیب‌پذیری‌هایی که وجود دارد و باید به شیوه‌های استاندارد برطرف شود، نادیده گرفته می‌شود. این کار باید از طریق مقیاس‌پذیر کردن سرویس، به‌روزرسانی مداوم کتابخانه‌ها، سیستم‌عامل‌ها، روش‌های کدنویسی، اسکن کردن مداوم، کمک گرفتن از متخصصان امنیتی برای شناسایی و رفع حفره‌ها قبل از وقوع حمله‌ی واقعی و با استفاده از تکنیک‌های مختلف صورت گیرد. اما انجام نمی‌شود، چون ایران‌اکسس این توهم را به مدیران می‌دهد که «ما ایران‌اکسس کرده‌ایم؛ از خارج نمی‌توانند به ما وصل شوند، پس کسی از بیرون قادر به حمله نیست. در داخل کشور هم اگر کسی حمله کرد، بعداً شناسایی‌اش می‌کنیم و مجازاتش خواهیم کرد» که این، یک توهم است؛ متأسفانه این توهم در کشور وجود دارد.»

    شیوه معمول هکرها برای حمله

    اقبال در پاسخ به این پرسش که هکرها معمولا از چه شیوه‌هایی برای حمله استفاده می‌کنند، گفت:«گروه‌های هکری پیشرفته، اعم از APTها (گروه‌های تهدید مستمر پیشرفته) و سایر افرادی که به‌صورت هدفمند حمله می‌کنند، معمولاً از دو نوع حمله استفاده می‌کنند؛ نوع اول، حملاتی هستند که منجر به جلوگیری از پاسخ‌دهی سرویس‌ها می‌شوند. به‌عنوان مثال، فرض کنید یک وب‌سایت خدمات عمومی، یک وب‌سایت خدمات دولتی، یک فروشگاه اینترنتی یا هر سرویس مشابه دیگری هدف حمله قرار بگیرد. در این‌گونه حملات، آن‌قدر درخواست به این سرویس‌ها ارسال می‌شود که دیگر امکان پاسخ‌گویی به کاربران عادی از بین می‌رود. به‌عبارتی، آن‌قدر فشار بر سیستم وارد می‌شود که دیگر توان ادامه فعالیت نخواهد داشت.»

    او ادامه داد:«نوع دوم، حملات هدفمندی هستند که مهاجم در آن تلاش دارد وارد سیستم شود؛ چه با هدف سرقت اطلاعات، چه برای انجام خرابکاری‌های گسترده‌تر، یا استفاده از آن سیستم به‌عنوان نقطه حمله به سایر اهداف. به‌عنوان نمونه، فرض کنید مهاجم وارد زیرساخت‌های کنترل انرژی شود و آن‌ها را خاموش یا مختل کند، یا اقدام به خرابکاری جدی کند. یا مثلاً به سیستم بانکی نفوذ کرده و در اموال مردم تغییراتی ایجاد کند. همچنین می‌توان به صرافی‌های رمزارزی اشاره کرد؛ که در مواردی، مانند موردی که اخیراً نیز شاهد آن بودیم، بخشی از دارایی‌های یک صرافی مورد سرقت قرار گرفت. در هر صورت، چه موضوع حمله از نوع نفوذ به سیستم و سرقت اطلاعات باشد، چه از نوع اختلال در سرویس‌دهی به عموم جامعه، و چه حمله‌ای که از طریق یک سیستم به سایر اهداف ادامه پیدا کند، در همه‌ی این موارد با تهدیداتی جدی روبه‌رو هستیم.»

    فیلترینگ راه حمله به بانک‌ها را باز کرد / vpn‌ها معمولا آلوده و مشکوک‌اند

    اجرای عملیات هکری از داخل کشور کار دشواری نیست

    او افزود:«افرادی که چنین سطحی از حملات را انجام می‌دهند، برایشان واقعاً دشوار نیست که دسترسی خود به داخل کشور را فراهم کنند. در شرایطی که اینترنت برقرار است، این افراد می‌توانند به‌راحتی سروری در داخل کشور خریداری کرده و عملیات خود را از داخل کشور اجرا کنند. حتی اگر اینترنت قطع شود، باز هم این مسئله در چارچوب همان «ایران اکسس» قرار می‌گیرد و تفاوت چندانی ایجاد نمی‌کند. برای کسی که در سطح یک گروه هکری وابسته به یک سازمان یا دولت فعالیت می‌کند، فراهم کردن اینترنت با کمک عوامل داخلی یا بهره‌گیری از تکنیک‌های پیشرفته‌تر، کار دشواری نیست. می‌توان برای این موضوع مثال‌هایی نیز مطرح کرد. برای نمونه، به‌واسطه‌ی تجهیزات استارلینک می‌توانند از اینترنت بین‌المللی استفاده کرده و وارد شبکه داخلی شوند و حملات خود را از آن نقطه اجرا کنند. یا مثلاً از طریق سیم‌کارت یک کشور همسایه، در نزدیکی مرزها، اینترنت بین‌المللی دریافت کنند و با استفاده از یک سیم‌کارت داخلی یا اینترنت ثابت داخل کشور به شبکه‌ی داخلی متصل شوند و این دو مسیر را به یکدیگر وصل کرده و دسترسی موردنظر را به‌دست آورند.»

     نرم‌افزارهای کرک‌شده، عامل نفوذ هکرها به سیستم کاربران ایرانی

    این کارشناس امنیت سایبری در ادامه و در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است کاربران نادانسته به عامل حملات هکری تبدیل شوند، گفت:«همچنین تکنیک‌های پیچیده‌تری هم وجود دارد. کاربران عادی، که در نهایت به اینترنت متصل می‌شوند، ممکن است بدون آن‌که متوجه باشند، تحت کنترل قرار گیرند. از طرفی بدافزارهایی که از پیش روی سیستم‌های کاربران نصب شده‌اند نیز در این میان نقش مهمی دارند. ما کشوری هستیم که به دلیل شرایط تحریمی، بسیاری از نرم‌افزارهای تجاری مورد استفاده را به‌صورت کرک‌شده اجرا می‌کنیم. این کرک‌ها، بخش قابل‌توجهی‌شان آلوده هستند و عملاً به‌عنوان ایجنت یا عامل اجرایی یک گروه هکری عمل می‌کنند. کافی است گروه هکری دستور مورد نظر را به آن ایجنت منتقل کند. برای مثال، ممکن است فردی نرم‌افزار Word را روی سیستم خود نصب کرده باشد و نسخه‌ی کرک‌شده‌ی آن آلوده باشد.»

    vpn‌ها معمولا آلوده و مشکوک‌اند

    او با اشاره به این موضوع که در تلفن‌های همراه، به واسطه‌ی فیلترینگ، کاربران مجبور شده‌اند مجموعه‌ای از نرم‌افزارها و بدافزارها را نصب کنند نیز گفت:« انواع vpnهایی که مشخص نیست صاحب آن‌ها چه کسی است و از کانال‌های تلگرامی، به‌صورت دست‌به‌دست، میان مردم منتشر شده‌اند، عموماً آلوده و مشکوک‌اند. زیرا اگر کاربری بخواهد از یک vpn‌ مطمئن استفاده کند، تنها منبع قابل‌اعتماد برای آن گوگل‌پلی است. زمانی‌ که یک نرم‌افزار از طریق تلگرام جابه‌جا می‌شود و به‌عنوان فیلترشکن یا حتی به‌عنوان نسخه‌ی غیررسمی یک اپلیکیشن مانند تلگرام یا توییتر یا سایر اپ‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد، معمولاً هدف خاصی پشت توسعه‌ی آن وجود دارد. این هدف نیز در بسیاری از مواقع، اجرای بدافزار و ایفای نقش ایجنت روی گوشی یا سیستم تعداد زیادی از کاربران است. همین کاربران می‌توانند نقطه‌ی شروعی برای اجرای حملات سایبری گسترده باشند..»

    آرین اقبال: فیلترینگ از یک سو با اعمال سیاست «ایران اکسس»، و از سوی دیگر با ایجاد توهم امنیت، عملاً منجر به نادیده‌گرفتن الزامات امنیتی واقعی در سطوح نرم‌افزار، شبکه و دستگاه‌های سرویس‌دهنده می‌شود.

    کاهش محسوس امنیت عمومی شبکه‌ در سطوح سازمانی

    اقبال در ادامه و در پاسخ به این پرسش که دلیل آسیب‌پذیری امنیت سایبری در ایران چیست، گفت:«بخشی از این آسیب‌ها ناشی از مهاجرت متخصصان به دلیل شرایط غیرقابل تحمل فیلترینگ است؛ بخشی نیز ناشی از کاهش دسترسی به منابع علمی برای مطالعه و به‌روزرسانی دانش تخصصی افراد است. علاوه بر آن، عدم دسترسی به بسیاری از سرویس‌هایی که به‌شکل گسترده و با کیفیت بالا، آسیب‌پذیری‌ها را گزارش می‌کنند و همچنین سیستم‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری نظیر آنتی‌ویروس‌ها و فایروال‌ها که به این منابع وابسته‌اند، نیز در تضعیف امنیت نقش دارد. در نهایت، مجموعه‌ی این عوامل در کنار هم باعث شده‌اند که امنیت عمومی شبکه‌های ما در سطوح سازمانی با کاهش محسوسی مواجه شود.»

    کاهش حساسیت کاربران نسبت به اهمیت داده‌های شخصی

    او در ادامه و در پاسخ به این پرسش که فیلترینگ چه تاثیری بر رفتار کاربران ایرانی گذاشته است، گفت:« نبود دسترسی آزاد به اینترنت و عادت به استفاده دائمی از ابزارهایی نظیر وی‌پی‌ان یا آنچه بهتر است «شکن» نامیده شود، همگی در کنار یکدیگر منجر به کاهش سطح دانش عمومی کاربران ایرانی در حوزه امنیت شده‌اند. نتیجه این وضعیت، آن است که کاربر ایرانی به نصب بی‌رویه هر نوع نرم‌افزار عادت کرده و به دلیل انتشار گسترده اطلاعات شخصی‌اش در فضای اینترنت و عدم واکنش درست سازمان‌ها، حساسیت خود را نسبت به اهمیت داده‌های شخصی از دست داده است. کاربر بدون توجه به ضرورت قانونی یا امنیتی، اطلاعات حساس خود مانند کد ملی را در اختیار وب‌سایت‌هایی قرار می‌دهد که هیچ الزامی برای دریافت این داده‌ها ندارند؛ صرفاً برای دریافت خدمات، بدون توجه به ریسک‌های احتمالی کاربر با خود می‌گوید «آن‌قدر داده‌هایم قبلاً فاش شده که یک مورد بیشتر یا کمتر، تفاوتی ندارد» و این در بهترین حالت مربوط به کاربرانی است که اساساً به این مسائل فکر می‌کنند. گروهی دیگر از کاربران، که فاقد دانش امنیتی هستند و به دلیل عدم آموزش یا نبود دسترسی به منابع باکیفیت آموزشی، حتی از وجود چنین تهدیدهایی مطلع نیستند و شرایط به‌مراتب نامناسب‌تری دارند.»

    او ادامه داد:«بخشی از منابع آموزشی امنیتی در حال حاضر به‌صورت آنلاین در دسترس هستند اما به دلیل فیلترینگ گسترده، کاربران در ایران امکان استفاده از آن‌ها را ندارند. بخشی دیگر نیز مربوط به آموزش‌های عمومی در سطح کشور است که متأسفانه از سوی نهادهای مسئول جدی گرفته نشده‌اند. این رویکرد نادرست از سوی حاکمیت، که به‌جای آموزش کاربران برای ارتقاء رفتارهای مسئولانه در حوزه امنیت شخصی، به فیلتر کردن هرآنچه که مناسب نمی‌داند روی آورده است، خود یکی از عوامل کاهش سطح امنیتی جامعه است. این وضعیت باعث می‌شود سرعت واکنش کاربران در برابر تهدیدهای سایبری به‌شدت کاهش یابد. به‌عنوان نمونه، در مواجهه با یک کمپین فیشینگ، تا زمانی که حاکمیت بخواهد نسبت به مسدودسازی یا فیلترینگ آن واکنش نشان دهد، اگر اصلاً چنین اقدامی صورت گیرد، زمان قابل توجهی گذشته و در این مدت تعداد زیادی از کاربران قربانی شده‌اند. تجربه نشان داده که واکنش به چنین تهدیدهایی معمولاً با تأخیر بسیار انجام می‌شود، در حالی‌که فیلترینگ در حوزه‌های سیاسی یا موضوعات جنجالی به‌مراتب با حساسیت و سرعت بیشتری دنبال می‌شود.»

    به گفته اقبال، می‌توان این وضعیت را به سایر حوزه‌ها نیز تعمیم داد چرا به‌نظر می‌رسد که رویکرد اصلی در کشور ما در زمینه فیلترینگ و اعمال «ایران اکسس»، در واقع نوعی تلاش برای پاک‌کردن صورت‌مسئله است. به‌جای حل ریشه‌ای مسائل امنیتی و فرهنگی در فضای دیجیتال، صرفاً تلاش می‌شود مظاهر مسئله از چشم کاربران پنهان شود. او در این باره گفت:« نتیجه نهایی این رویکرد، کاهش امنیت کلی جامعه است؛ هم به لحاظ پایین‌بودن آگاهی کاربران، و هم به دلیل ایجاد توهم امنیت. این روند به‌مرور سطح آسیب‌پذیری عمومی را افزایش داده و امکان مقابله مؤثر با تهدیدات واقعی را کاهش داده است.»

    حجم بالایی از گوشی‌ها و رایانه‌های شخصی در کشور به بدافزار آلوده‌اند

    اقبال با تاکید بر این نکته که در حال حاضر حجم بالایی از گوشی‌ها و رایانه‌های شخصی در کشور به بدافزار آلوده‌اند و همین موضوع بستر حملات سایبری وسیع را فراهم کرده است، گفت:« این وضعیت عمدتاً ناشی از آن است که کاربران، هم از سر نیاز و هم به‌دلیل میل شخصی، به استفاده از برخی سرویس‌ها گرایش پیدا کنند؛ سرویس‌هایی که یا به‌واسطه تحریم مسدود شده‌اند و یا به‌دلیل فیلترینگ داخلی، به‌طور مستقیم قابل استفاده نیستند. کاربر، برای رفع این نیاز، چاره‌ای جز استفاده از ابزارهای فیلترشکن نمی‌بیند.»

    دستگاه هر کاربر ایرانی؛ یک زامبی

    او ادامه داد:« در این مسیر، اولویت اصلی کاربر کارایی و سرعت ابزار است، نه امنیت یا منشأ تولید آن. اینکه چه کسی آن فیلترشکن را تولید کرده، با چه نیتی و چه میزان آلوده است، غالباً برای کاربر اهمیت چندانی ندارد؛ تنها چیزی که مهم است این است که «کار کند». همین نگاه باعث شده که کاربران بدون توجه به ریسک‌های امنیتی، ابزارهای ناشناس را روی گوشی یا سیستم خود نصب کنند و به مرور، دستگاه‌هایشان به زامبی‌هایی تبدیل شوند که قابلیت سوءاستفاده توسط گروه‌های هکری را دارند. این بدافزارها می‌توانند در سطوح مختلف تهدیدآفرین باشند. از سرقت اطلاعات شخصی کاربران گرفته تا بهره‌برداری از دستگاه آن‌ها به‌عنوان سکوی حمله به اهداف دیگر. در کنار این موضوع، شبکه‌های متعددی در کشور وجود دارند که آسیب‌پذیر هستند و تدابیری که تاکنون برای امن‌سازی آن‌ها اتخاذ شده، عملاً بیش از آنکه موجب افزایش واقعی امنیت شود، منجر به ایجاد توهم امنیت شده است.»

    به واسطه‌ی فیلترینگ حاکمیت تسلط اطلاعاتی خود را از دست داده است

    اگرچه فیلترینگ پلتفرم‌ها همچنان ادامه دارد اما، همچنان حجم بالایی از داده‌های کشور در بسترهایی همچون تلگرام یا اینستاگرام جابه‌جا می‌شود؛ آرین اقبال در پاسخ به این پرسش که چرا کاربران ایرانی چنین رفتاری را در قبال فیلترینگ پیش گرفته‌اند، گفت:«کاربران در چنین بازار رقابتی، آنچه را که برایشان جذاب‌تر است، انتخاب می‌کنند و شما نمی‌توانید کاربر را مجبور کنید که از چیزی که برایش مفیدتر و جذاب‌تر است، استفاده نکند. در نتیجه، به واسطه‌ی این فیلترینگ حاکمیت تسلط خود، به‌ویژه تسلط اطلاعاتی خود را نیز از دست داده است.»

    او خاطرنشان کرد:«این نکته بسیار مهمی است، زیرا سازمان‌های اطلاعاتی کشور باید برای تحلیل آماری جامعه، یک تسلط اطلاعاتی داشته باشند. به‌طور مشخص، باید بدانند چند درصد از کاربران کشور در شبکه‌های اجتماعی فعالیت می‌کنند، چند درصد یوتیوب تماشا می‌کنند، چند درصد وب‌سایت باز می‌کنند. این نوع تسلط اطلاعاتی، قابلیتی است که تمامی سازمان‌های اطلاعاتی جهان دارند. اگرچه نمی‌توانند محتوای تبادل‌شده را مشاهده کنند، اما می‌دانند که مثلاً فردی مثل من، در حال استفاده از پلتفرمی مانند توییتر است. این بخشی از ذات پروتکل‌های اینترنتی است. بنابراین می‌توانند بفهمند که مثلاً ۶۰ درصد کاربران فعال اینترنت در ایران از توییتر استفاده می‌کنند. یا مثلاً ترکیب گرایش کاربران به سمت پلتفرمی مثل تیک‌تاک است یا اینستاگرام است. اما در حال حاضر، این تسلط اطلاعاتی از بین رفته است، چرا که همه چیز از درون VPN عبور می‌کند. فیلترینگ آن‌قدر گسترش یافته و در آن افراط شده که اکنون تقریباً همه مردم برای امور روزمره‌ی خود ناچار به استفاده از VPN هستند.»

    این کارشناس امنیت سایبری با اشاره به این موضوع که معتقد است حتی کم‌ترین میزان فیلترینگ نیز اقدامی نادرست است، گفت:« برای هر مسئله‌ای، باید راه‌حل مناسب و درستی اتخاذ شود. اگر مسئله این است که مردم به سایت‌هایی دسترسی پیدا نکنند که مثلاً مواد مخدر می‌فروشند، یا محتوای پورنوگرافی منتشر می‌کنند، یا آموزش یا فروش اسلحه ارائه می‌دهند، باید راه‌حل دیگری برای آن اندیشیده شود تا امنیت عمومی حفظ شود. اما چون آن راه‌حل‌ها دشوارترند، راه‌حل ساده‌تری مانند فیلترینگ انتخاب می‌شود، و این‌قدر در این رفتار افراط شده که اکنون همه‌ی مردم برای زندگی روزمره خود مجبور به استفاده از VPN هستند. در نتیجه، اکنون همه به همان محتواهایی که عقل جمعی جامعه نیز آن‌ها را نامطلوب می‌داند، دسترسی دارند، از جمله اقشار آسیب‌پذیر مانند کودکان و نوجوانان.»

    حذف فیلترینگ برابر است با حذف بسترهای حمله و سرقت اطلاعات

    این کارشناس با بیان این موضضوع که امنیت کلی کشور به واسطه‌ی فیلترینگ کاهش یافته است گفت:«واقعیت این است که تصور سیاست‌گذاران در این زمینه اساساً اشتباه است. بنده معتقدم سیاست‌گذارانی که چنین برداشتی دارند، فاقد درک درست از اینترنت، شبکه، مسائل فنی و حتی اجتماع هستند. چرا که حتی با درک ساده‌ای از اجتماع نیز باید متوجه شد اگر جامعه‌ای بیش از حد محدود شود، به سمت فعالیت‌های زیرزمینی سوق پیدا می‌کند. و آسیب فعالیت زیرزمینی بیش از فعالیتی است که در چارچوب تعریف‌شده انجام می‌شود. و آن دسته از افرادی که این تصمیمات را اتخاذ می‌کنند و از پیامدهای آن آگاه هستند، احتمالاً مسائل پیچیده‌تری پیرامون آن‌ها وجود دارد که باید توسط مسئولان مربوطه بررسی شود. چراکه نمی‌توان تصور کرد که تمام اقدامات صورت‌گرفته در این حوزه، به ضرر مردم و به نفع دشمنان تمام شود، مگر آن‌که اتفاق نگران‌کننده‌ای در پشت این تصمیمات در جریان باشد که باید مورد تحقیق قرار گیرد.»

    آرین اقبال در آخر گفت:« فیلترینگ اساساً و به‌ویژه در حوزه‌ی امنیت، راه‌حل مناسبی نیست؛ چه از نوع فیلترینگ رایج و چه از نوع سیاست‌هایی مانند ایران‌اکسس. راه درست ایجاد امنیت، رعایت استانداردها، تقویت توان نیروی انسانی و ایجاد سازوکارهای کارآمد برای شناسایی و رفع ایرادات است. مانند گزارش‌های منظم و سریع افتا از اشکالات و اهمیت دادن به اقداماتی مانند ایجاد فضای باز مالی و امنیتی برای متخصصان امنیت، تا آنان از طریق کشف و گزارش آسیب‌پذیری‌ها فعالیت کنند. در کنار آن، باید فضا برای گسترش بدافزار کاهش یابد و تسلط اطلاعاتی سیستم‌های امنیتی نیز از طریق حذف نیاز مردم به استفاده از فیلترشکن برای زندگی روزمره بازگردانده شود. این یعنی حذف فیلترینگ و ایران‌اکسس، به خودی خود بخشی از مشکل را از طریق حذف بسترهای حمله و سرقت اطلاعات، برطرف می‌سازد. در نهایت تأمین امنیت در صورت کنار گذاشتن این روش‌های اشتباه و طراحی سازوکارهای صحیح، به شکل قابل توجهی بهبود می‌یابد. نکته اساسی در این میان، تغییر رویکرد حاکمیت نسبت به هشدارهای متخصصان است که به‌جای انکار یا برخورد، باید به آن‌ها توجه شود. چرا که  این متخصصان هستند که با دلسوزی هشدار می‌دهند، اما واکنش‌های منفی منجر به سکوت آنان شده و در نتیجه، فضای امنیتی کشور تضعیف می‌شود.»

  • آمدیم بعد از آتش بس! بعد از 10 روز تعطیلی ناخواسته!

    آمدیم بعد از آتش بس! بعد از 10 روز تعطیلی ناخواسته!

    درست با آغاز حمله ددمنشانه دشمن صهیونیستی، رسانه خبری رسا نشر بنا بر مسئولیت خود لحظه به لحظه وقایع را ثبت می کرد و به اطلاع مخاطبان خود می رساند. اما چند ساعت بعد …

    خبر فوری: پدافند هوایی غرب تهران فعال شد، احتمال حمله موشکی

    پایگاه خبری رسا نشر – درست در همان لحظه که احساس می کردیم مانند نیروهای نظامی مان در دفاع از آب و خاک وظیفه داریم تا با کار رسانه‌ای، از یک جنگ ناخواسته و تحمیلی بگوییم، از خودمان خوردیم! وقت گلایه نیست اما در همه بزنگاههای تاریخی و حوادث اینچنینی، بر خلاف سایر کشورها که از رسانه‌های داخلی‌شان مدد می‌گیرند تا حقانیت خود را به گوش دنیا برسانند، ما رسانه‌های مستقل باز هم محدود شدیم. یک نفر در معاونت مطبوعاتی این کشور پیدا نمی‌شود برای این روزها خط مقدم تشکیل دهد، و با هماهنگی با وزارت ارتباطات خط آزاد به ما بدهد تا بتوانیم در کنار نیروهای فداکار نظامی‌مان که جانبرکف در میدان نبرد می‌جگند، به مصاف فرکانس‌ها و سیگنال‌های دشمن و ناهموطنان وطن‌فروش برویم؟!

    وقت گلایه نیست، باشد برای بعد، اما از نیمه شب 23 خرداد 1403 ما دسترسی  به سایت رسا‌نشر را از دست دادیم. به دلیل قرار گرفتن سرور شخصی مجموعه در خارج از کشور و مسدود کردن آی پی و  فایروال عملاً امکان دسترسی از داخل برایمان میسر نبود. حتی تصمیم گرفتیم که سایت را بر پهنای سرورهای داخلی قرار دهیم. هرچه تلاش کردیم که داده های وب سایت را به سرورهای دیگر داخلی و حتی خارجی منتقل کنیم نتتوانستیم و کمی بعد هم که اینترنت کاملاً ملّی شد. این شد که خط رسانه ای ایران اسلامی چندین سنگر دفاع مظلوم در مقابل انبوه ظالمان مانند این رسانه را از دست داد. البته هنوز هم محدودیت وجود دارد. هنوز هم سایت ما در داخل کشور قابل مشاهده نیست. شاید ساعتی دیگر، شاید روزهای دیگر، حتی با وجود اعلام آتش بس!

    عزیزان! برای ثبت در تاریخ که ما خیلی دلمان میخواست در کنارتان باشیم، اما باز هم ناهماهنگی و عدم مدیریت به‌روز و آینده‌نگر مانع فعالیت ما شد! باشد که سازمان‌های مطبوع برای موارد خاص برنامه ریزی اصولی و منطقی داشته باشند. آرزو می کنم که سرزمین مقدسمان، ایران جانمان از بلا و گزند در امان بماند، آرزو می کنم که دیگر شاهد چنین حوادثی نباشیم، اما مدیران فرهنگی و ارتباطی باید بدانند که رسانه سنگر است و در جنگ یک سنگر رسانه‌ای آن هم در این دوران فوران اطلاعات و ظهور روش های متنوع ارتباطاتی، به مثابه یک لشکر تاثیرگذار و مهم است.

    یاد شهدای گرانقدر جنگ تحمیلی اخیر را گرامی می‌داریم. و با آرزوی سلامتی و طول عمر برای رهبر عظیم الشأن انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مدظله العالی)، فرماندهان و نیروهای نظامی، مسئولان و مدیران کشور و همه مردم شریف و آزاده ایران عزیز، فعالیت دوباره خود را پس از وقفه ای کوتاه مجدداً از سر خواهیم گرفت.

    ایران پایدار / ایرانی سربلند

    مهدی سوری

    پایگاه خبری تحلیلی رسا نشر