دسته: یادداشت روز

  • باز هم صداوسیما بودجه فربه برای مخاطبی نحیف گرفت

    باز هم صداوسیما بودجه فربه برای مخاطبی نحیف گرفت

    بودجه صداوسیما طی بازه‌ای حدود سه‌ ساله، بیش از چهار برابر شده است این افزایش بودجه بیشتر از آن‌ که نشانه توجه به فرهنگ باشد، نماد یک شکست پرهزینه و مزمن در سیاست‌گذاری رسانه‌ای است.

    باز هم صداوسیما بودجه فربه برای مخاطبی نحیف گرفت

    عصر ایران ؛ نهال موسوی – در خبرها امده است که بر اساس لایحه بودجه سال ۱۴۰۵، مجموع اعتبارات سازمان صداوسیما با رشد بیش از ۲۰ درصدی نسبت به سال قبل، به ۳۳ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان افزایش یافت.

    بودجه صداوسیما طی بازه‌ای حدود سه‌ ساله، بیش از چهار برابر شده است این افزایش بودجه بیشتر از آن‌ که نشانه توجه به فرهنگ باشد، نماد یک شکست پرهزینه و مزمن در سیاست‌گذاری رسانه‌ای است. سازمانی که سال‌هاست مخاطب خود را از دست داده، همچنان بی‌وقفه از بیت‌المال تغذیه می‌شود؛ بی‌آنکه پاسخگوی کارنامه‌اش باشد.

    کافی است نگاهی به خروجی‌های این سازمان بیندازیم. در سال‌های اخیر، ده‌ها سریال و برنامه با هزینه‌های سنگین تولید و پخش شده‌اند که نه در حافظه جمعی مانده‌اند و نه حتی در زمان پخش، گفت‌وگوی اجتماعی ایجاد کرده‌اند.

    سریال‌هایی مانند «بوقچی»، «مهمان‌کشی»، «نجلا» یا مجموعه‌های مناسبتی متعدد، با وجود تبلیغات گسترده، عملاً بدون بازخورد قابل ‌توجه از کنار افکار عمومی عبور کردند.

    برنامه‌های پرخرج گفت‌وگومحور و ترکیبی نیز اغلب یا تکرار کلیشه‌های قدیمی‌اند یا در بهترین حالت، فقط برای دایره‌ای محدود از مخاطبان وفادار پخش می‌شوند.

    باز هم صداوسیما بودجه فربه برای مخاطبی نحیف گرفت

    در مقابل، کافی است این تولیدات را با محصولات شبکه نمایش خانگی مقایسه کنیم؛ جایی که بدون بودجه دولتی و با اتکا به رقابت، سریال‌هایی مانند «تاسیان»، «زخم کاری» یا «افعی تهران» به پدیده‌های اجتماعی تبدیل می‌شوند، در شبکه‌های اجتماعی بازنشر می‌شوند و درباره‌شان گفت‌وگو شکل می‌گیرد.

    یا حتی فراتر از آن، نگاهی به یوتیوب و اینستاگرام بیندازیم؛ جایی که برخی تولیدکنندگان مستقل با حداقل امکانات، میلیون‌ها بازدید می‌گیرند و مخاطبی به‌مراتب بیشتر از بسیاری از برنامه‌های رسمی صداوسیما دارند.

    این مقایسه دردناک است، اما گریزناپذیر: رسانه‌ای که انحصار پخش سراسری دارد و از بودجه عمومی نامحدود استفاده می‌کند، از نظر جذب مخاطب و اثرگذاری، مغلوب رسانه‌هایی شده که نه انحصار دارند و نه پول بیت المال.

    مسئله اصلی، صرفاً ضعف فنی یا کمبود خلاقیت نیست؛ مسئله نگاه از بالا به مخاطب، خط قرمزهای غیرشفاف، و بی‌نیازی ساختاری از رضایت مردم است.

    وقتی بودجه صداوسیما مستقل از میزان بیننده افزایش می‌یابد، چرا باید نگران کیفیت، تنوع یا حتی صداقت در روایت باشد؟ این سازمان نه با ریزش مخاطب تنبیه می‌شود و نه با جذب مخاطب تشویق.
    در چنین شرایطی، اختصاص بزرگ‌ترین سهم بودجه فرهنگ و هنر کشور به نهادی که عملاً در میدان رقابت رسانه‌ای شکست خورده، بیش از آن‌که حمایت از فرهنگ باشد، حمایت از یک انحصار ناکارآمد است.

    فرهنگی که قرار بود با این بودجه تقویت شود، امروز در پلتفرم‌ها، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های غیررسمی نفس می‌کشد؛ نه در کنداکتورهای پرهزینه و کم‌بیننده تلویزیون.

    شاید وقت آن رسیده باشد که به‌جای تزریق پول بیشتر، یک سؤال ساده اما جدی پرسیده شود:اگر صداوسیما مجبور بود مثل شبکه نمایش خانگی یا حتی یک کانال یوتیوب، فقط با رضایت مخاطب زنده بماند، آیا با این کیفیت و این محتوا دوام می‌آورد؟

    تا زمانی که پاسخ این سؤال نادیده گرفته شود، هر افزایش بودجه‌ای نه سرمایه‌گذاری فرهنگی، بلکه اتلاف سیستماتیک منابع عمومی خواهد بود.

    متاسفانه !

    باز هم صداوسیما بودجه فربه برای مخاطبی نحیف گرفت

     

  • برنج در آتش گرانی: ریشه‌ها، پیامدها و راهکارهای پیش‌رو

    برنج در آتش گرانی: ریشه‌ها، پیامدها و راهکارهای پیش‌رو

    افزایش بی‌سابقه قیمت برنج در ماه‌های اخیر، سفره‌های ایرانیان را کوچک‌تر کرده و سایه سنگین خود را بر معیشت و سلامت مردم گسترانیده است. این گزارش، با نگاهی موشکافانه به علل این گرانی‌ها، از کمبودهای ساختاری گرفته تا سوءمدیریت‌ها و سودجویی‌ها، به دنبال روشن کردن ابعاد مختلف این بحران است. در ادامه، به بررسی تأثیرات مخرب این وضعیت بر زندگی روزمره، دسترسی به غذای سالم و امنیت غذایی می‌پردازیم و در نهایت، راه‌حل‌های احتمالی را برای عبور از این چالش مورد بررسی قرار می‌دهیم.

    برنج در آتش گرانی: ریشه‌ها، پیامدها و راهکارهای پیش‌رو

    گزارش اختصاصی رسا نشر / خبرنگار اقتصادی – بررسی‌های میدانی و تحلیل اخبار منتشر شده در یک ماه گذشته نشان می‌دهد که قیمت برنج ایرانی و خارجی با شیب تندی در حال افزایش است. این افزایش قیمت، فراتر از سطح تحمل بسیاری از خانوارها رفته و به یک چالش جدی در تأمین سبد غذایی تبدیل شده است. عواملی همچون خشکسالی و کاهش تولید داخلی، افزایش هزینه‌های تولید و حمل‌ونقل، و همچنین نوسانات نرخ ارز، به‌عنوان دلایل اصلی این گرانی‌ها مطرح می‌شوند، اما نباید از نقش واسطه‌ها و دلالانی که با احتکار و سودجویی، به تشدید این بحران دامن می‌زنند، غافل شد.

    ریشه‌های بحران: یک نگاه عمیق

    برای درک بهتر این وضعیت، لازم است نگاهی عمیق‌تر به ریشه‌های بحران داشته باشیم.

    کاهش تولید داخلی: قربانی خشکسالی و کم‌توجهی

    یکی از مهم‌ترین عوامل، کاهش تولید داخلی برنج است. خشکسالی‌های پی‌درپی و کمبود منابع آبی، خسارت‌های جدی به مزارع برنج وارد کرده و باعث کاهش چشمگیر تولید شده است. علاوه بر این، کم‌توجهی به توسعه روش‌های نوین آبیاری و حمایت ناکافی از کشاورزان، باعث شده تا تولید برنج با چالش‌های جدی مواجه شود.

    نوسانات نرخ ارز: عاملی برای افزایش قیمت برنج خارجی

    واردات برنج خارجی نیز تحت تأثیر نوسانات نرخ ارز قرار دارد. افزایش نرخ ارز، باعث افزایش هزینه‌های واردات شده و در نتیجه، قیمت برنج خارجی نیز افزایش یافته است. این امر، فشار مضاعفی را بر مصرف‌کنندگان وارد کرده است.

    نقش واسطه‌ها و دلالان: سودجویی در بازار آشفته

    نباید از نقش واسطه‌ها و دلالان در افزایش قیمت برنج غافل شد. در یک بازار آشفته، این افراد با احتکار و سودجویی، به تشدید گرانی‌ها دامن می‌زنند. عدم نظارت کافی بر بازار و نبود سازوکارهای شفاف قیمت‌گذاری، فضا را برای سوءاستفاده‌های اینچنینی فراهم کرده است.

    تاثیرات مخرب بر معیشت و سلامت مردم

    افزایش قیمت برنج، تاثیرات مخربی بر معیشت و سلامت مردم داشته است.

    کاهش قدرت خرید و تغییر عادات غذایی

    افزایش قیمت برنج، قدرت خرید مردم را کاهش داده و باعث شده تا بسیاری از خانوارها، به‌ویژه اقشار آسیب‌پذیر، نتوانند برنج مورد نیاز خود را تأمین کنند. این امر، منجر به تغییر عادات غذایی و جایگزینی برنج با مواد غذایی ارزان‌تر و کم‌ارزش‌تر شده است.

    تهدید سلامت عمومی: دسترسی به غذای سالم محدود می‌شود

    تغییر عادات غذایی و جایگزینی برنج با مواد غذایی ناسالم، سلامت عمومی را نیز تهدید می‌کند. کمبود مواد مغذی ضروری، افزایش بیماری‌های ناشی از سوءتغذیه و کاهش سطح سلامت جامعه، از جمله پیامدهای این وضعیت است.

    راه‌حل‌های پیشنهادی: گامی به‌سوی آینده‌ای روشن‌تر

    برای حل این بحران، نیازمند اتخاذ راه‌حل‌های اساسی و بلندمدت هستیم.

    حمایت از تولید داخلی و توسعه کشاورزی پایدار

    حمایت از تولید داخلی و توسعه کشاورزی پایدار، از مهم‌ترین راه‌حل‌ها است. این امر، مستلزم تأمین منابع آبی، حمایت از کشاورزان، توسعه روش‌های نوین آبیاری، و ارائه تسهیلات و آموزش‌های لازم است.

    نظارت بر بازار و مقابله با سودجویی

    نظارت دقیق بر بازار و مقابله با سودجویی، از دیگر اقدامات ضروری است. این امر، مستلزم ایجاد سازوکارهای شفاف قیمت‌گذاری، تشدید نظارت بر فعالیت واسطه‌ها و دلالان، و برخورد قاطع با متخلفان است.

    تنظیم واردات و مدیریت ذخایر استراتژیک

    تنظیم واردات برنج و مدیریت ذخایر استراتژیک، می‌تواند به کنترل قیمت‌ها کمک کند. این امر، مستلزم برنامه‌ریزی دقیق برای واردات، ایجاد ذخایر کافی، و عرضه مناسب برنج در بازار است.

    تغییر الگوی مصرف و ترویج فرهنگ غذایی سالم

    تغییر الگوی مصرف و ترویج فرهنگ غذایی سالم، نیز می‌تواند به کاهش تقاضا برای برنج و بهبود وضعیت سلامت جامعه کمک کند. این امر، مستلزم آموزش و آگاهی‌رسانی به مردم در مورد اهمیت تغذیه سالم و جایگزین‌های مناسب برای برنج است.

    افزایش قیمت برنج، بحرانی است که نیازمند توجه و اقدام فوری است. راه‌حل‌های ارائه شده، تنها بخشی از گام‌های ضروری برای عبور از این چالش هستند. این وضعیت، بیش از هر چیز، نیاز به یک عزم ملی و همکاری همه‌جانبه دارد. دولت، کشاورزان، تولیدکنندگان، و مصرف‌کنندگان، همگی در این مسیر مسئولیت دارند. آینده‌ای روشن‌تر، با تأمین امنیت غذایی و دسترسی به غذای سالم، در گروی تلاش جمعی ماست. امیدواریم که با اتخاذ سیاست‌های صحیح و اجرای دقیق آنها، شاهد بهبود وضعیت و بازگشت آرامش به سفره‌های مردم باشیم. در این میان، نقش رسانه‌ها و اطلاع‌رسانی صحیح و به‌موقع، نقشی بی‌بدیل است.

  • ناگفته های جنگ 12 روزه ؛ چند ماه قبل اسراییل 2 رادار دوربرد ایران را زده بود

    ناگفته های جنگ 12 روزه ؛ چند ماه قبل اسراییل 2 رادار دوربرد ایران را زده بود

    حملات هوایی رژیم صهیونیستی طی ۱۲ روز بعد به استعداد ۱۵۰۰ سورتی پروازی ادامه یافت؛ حملاتی که در چهارچوب طرح عملیاتی گسترده موسوم به نام خیزش شیران از آن یاد می‌شود.

    حوالی ساعت ۳:۱۵ بامداد روز ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ به وقت محلی، انفجارهای متعددی تهران را لرزاند؛ حملاتی که تنها جرقه‌ای برای آغاز یک عملیات پیچیده علیه برنامه هسته‌ای و موشکی ایران بود.
    به گزارش ایسنا؛ نیروی هوایی رژیم صهیونیستی در کنار عوامل خرابکار داخلی مجهز به پهپادهای انتحاری و تسلیحات ضدزره، در ابتدا با سرکوب بخشی از شبکه پدافندی ایران در استان‌های شمال غربی راه خود را تا پایتخت باز کرده بود تا حوالی ساعت ۶:۳۰ بامداد با بیش از ۲۰۰ جنگنده و در پنج موج متوالی به ده‌ها هدف در سراسر ایران حمله‌ور شود.
    حملات هوایی رژیم صهیونیستی طی ۱۲ روز بعد به استعداد ۱۵۰۰ سورتی پروازی ادامه یافت؛ حملاتی که در چهارچوب طرح عملیاتی گسترده موسوم به نام خیزش شیران از آن یاد می‌شود. در مقابل، ایران با آغاز بزرگ‌ترین و فشرده‌ترین حملات موشکی بالستیک به این تهدید پاسخ داد. شلیک روزانه ده‌ها پرتابه و در مجموع بیش از ۵۰۰ موشک بالستیک در این بازه زمانی کوتاه، برآوردهای پیشین طرف صهیونیستی را تغییر داد.
    از نگاه بسیاری، وقوع درگیری مستقیم میان ایران و رژیم صهیونیستی اجتناب‌ناپذیر بود؛ به‌ویژه پس از حوادث هفتم اکتبر که دو طرف بارها در آستانه تقابل قرار گرفتند. این روند در دو عملیات موشکی و پهپادی ایران با عناوین «وعده صادق ۱» (مورخ ۱۳ آوریل ۲۰۲۴) و «وعده صادق ۲» (مورخ ۱ اکتبر ۲۰۲۴) تجلی یافت، اما نقطه اوج این تقابل به جنگ ۱۲ روزه ختم شد.
    مقدمه‌چینی برای این عملیات زمانی آغاز شد که رژیم صهیونیستی در دو نوبت، اجزای ۴ آتشبار سامانه پدافندی اس-۳۰۰ ایران در اصفهان و تهران را هدف قرار داد. تنها چند ماه پیش از آغاز عملیات، دو سایت راداری پیش اخطار در نزدیکی مرز عراق پس از وعده صادق ۲ مورد هدف قرار گرفت و توان رصد دوربرد راداری ایران کاهش یافت. در این بازه زمانی نیروی هوایی رژیم صهیونیستی با افزایش شدید تحرکات خود و ایجاد یک الگوی پیش‌بینی‌پذیر به شکل روتین، حساسیت شبکه‌ پیش‌اخطار ایران را کاهش داد.
    عملیات درست زمانی آغاز شد که بخشی از ظرفیت نیروی موشکی سپاه پاسداران و نیروهای دفاع هوایی مشترک ارتش و سپاه به اجرای یک رزمایش سالانه اختصاص یافته بود. این عملیات پیچیده، مبتنی بر دکترین شوک سیستمی برای وارد آوردن ضربه‌ای دقیق و ناگهانی به منظور فروپاشی روانی سازمانی و مختل‌سازی شبکه فرماندهی و کنترل، طراحی شده بود. در چارچوب خیزش شیران خرده‌عملیات‌های متعددی برنامه‌ریزی شد: ترور هدفمند فرماندهان عالی‌رتبه سپاه از جمله شهیدان حسین سلامی، محمد باقری، امیر حاجی‌زاده و غلامعلی رشید در قالب عملیات عروسی خونین و در عملیاتی جداگانه به نام نارنیا حملاتی علیه چند دانشمند مرتبط با برنامه هسته‌ای و خانواده‌هایشان در تهران اجرا شد.
    در این نبرد، رژیم صهیونیستی سه هدف اصلی را دنبال می‌کرد: در گام نخست ناکارآمدسازی پدافند هوایی ایران با نابودی رادارهای پیش‌اخطار، پایگاه‌های هوایی و سامانه‌های موشکی زمین‌به‌هوا برای گشودن مسیر فازهای بعدی، رقم خورد. در ادامه وارد آوردن ضربه‌ای سنگین به برنامه هسته‌ای ایران دنبال شد، حملاتی که با دخالت مستقیم ایالات متحده آمریکا و در چهارچوب عملیات چکش نیمه‌شب تاسیساتی همچون فردو، نطنز، مرکز تحقیقات اتمی اصفهان و راکتور ناتمام خنداب را در مورد هدف قرار داد. از طرفی به شکل همزمان تضعیف توان موشکی ایران از طریق انهدام مراکز تولید و انبارهای ذخیره‌سازی موشک‌های بالستیک در دستور کار قرار داشت. موضوعی که پس از تجربه آسیب‌پذیری اسرائیل در برابر حمله‌های موشکی عملیات‌های وعده صادق به اولویتی حیاتی برای رژیم صهیونیستی تبدیل شده بود. هرچند حتی این حمله‌های فشرده نیز نتوانست مانع پاسخ متقابل ایران شود.
    کمتر از سه ساعت پس از نخستین موج حملات رژیم صهیونیستی، بازوی پهپادی نیروی هوافضای سپاه پاسداران حوالی ساعت ۶ بامداد نخستین موج حملات متقابل را به اجرا گذاشت. ده‌ها فروند پهپاد انتحاری بردبلند به سمت اهدافی در سرزمین‌های اشغالی روانه شدند.
    با رسیدن به شبانگاه روز ۱۳ ژوئن و متقارن با نخستین سخنرانی رهبر ایران، در حدود ساعت ۲۱:۳۰ به وقت محلی نخستین حمله موشکی ایران انجام گرفت. این تنها مقدمه‌ای بر ۲۲ موج گسترده حمله موشکی در طول ۱۲ روز جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی بود. موشک‌هایی که برخلاف عملیات‌های پیشین ایران، اهداف وسیع‌تری را دربرگرفتند. ایران در دو عملیات موشکی گذشته خود به‌طور متمرکز تلاش کرده بود تا تنها اهداف نظامی و به‌طور خاص پایگاه‌های نیروی هوایی رژیم صهیونیستی را مورد هدف قرار دهد.
    با این حال ابعاد گسترده حملات رژیم صهیونیستی نه تنها مراکز نظامی، بلکه تاسیسات اتمی، ساختمان‌های دولتی، بیمارستان‌ها، منازل مسکونی و مناطق شهری را شامل می‌شد و درنتیجه مرزهای این درگیری را گسترده کرد. بیمارستان کودکان حکیم، بیمارستان کودکان، زنان و زایمان حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، بیمارستان شهید مصطفی خمینی، بیمارستان سوانح سوختگی شهید مطهری و بیمارستان لبافی‌نژاد در پایتخت ایران به‌علاوه بیمارستان فارابی کرمانشاه از جمله مراکز درمانی بودند که طی حملات بیمارستان مصطفی خمینی خسارت جدی دیدند. از طرفی ۹ دستگاه آمبولانس و ۶ پایگاه اورژانس آسیب دیدند. پایگاه اورژانس هویزه و مرکز بهداشت کرمانشاه که به مراقبت از مادران باردار و نوزادان می‌پرداختند، به طور کامل تخریب شدند. ۶ پزشک، ۴ پرستار و ۴ نیروی هلال احمر در این حملات به شهادت رسیدند.
    حمله به اهداف غیرنظامی به خصوص آپارتمان‌ها و منازل مسکونی نه تنها منجر به شهادت فرماندهان، دانشمندان و خانواده ایشان شد، بلکه تعداد انبوهی از شهروندان غیرنظامی را نیز مورد هدف قرار داد. با استناد به آمار وزارت بهداشت و درمان ایران، بر اثر این حملات حدود ۷۰۰ تن غیرنظامی به شهادت رسیدند و بیش از ۵۰۰۰ غیرنظامی مجروح شدند. در میان شهدا اسامی دست‌کم ۴۹ زن و ۱۳ کودک به چشم می‌خورد. در موردی دیگر رژیم صهیونیستی در میانه جنگ تلاش کرد تا جلسه محرمانه سیاست‌مداران ایرانی حاضر در شورای عالی امنیت ملی ایران از جمله رئیس جمهور و رئیس مجلس شورای اسلامی را بمباران کند.
    این مسئله باعث شد تا ایران در طرح دفاعی خود، علاوه‌بر مراکز نظامی و امنیتی، اهداف دولتی و زیرساختی که در مواردی در بافت شهری قرار داشتند را نیز مورد حمله قرار دهد. هرچند ایران آمار دقیق پرتابه‌ها را اعلام نکرده است، منابع عبری از پرتاب بیش از ۵۰۰ موشک بالستیک خبر دادند؛ رقمی میان ۵۷۴ تا ۶۳۱ فروند که معادل متوسط روزانه ۴۰ تا ۵۲ شلیک محسوب می‌شود.
    با آغاز حملات موشکی ایران، اداره سانسور نظامی ارتش رژیم صهیونیستی که به‌عنوان شاخه‌ای از اداره اطلاعات ارتش این رژیم (امان) محسوب می‌شود، اقدامات شدیدی برای سانسور اخبار، کنترل اطلاعات و همچنین محدود کردن تصاویر منتشر شده در نتیجه حملات موشکی ایران و پیامدهای آن را در رسانه‌های رسمی و غیررسمی انجام داد. با این وجود، تصاویر و اطلاعات محدود منتشر شده این‌گونه نمایان می‌کند که می‌توان اهداف ایران را در سه قالب نظامی امنیتی، اقتصادی زیرساختی و مناطق مسکونی بررسی کرد. در ادامه مهم‌ترین نقاط هدف‌ قرار گرفته را به تفکیک مورد بررسی قرار می‌دهیم.
     نمای کلی از موقعیت مناطق هدف قرار گرفته مورد بررسی در گزارش

    بخش اول: اهداف نظامی- امنیتی

    اردوگاه رابین – کریا – تل‌آویو
    گزارش‌های خبری متعدد درباره نخستین موج حملات موشکی ایران حاکی از هدف قرار گرفتن موقعیتی در مرکز تل‌آویو بود. این موقعیت، اردوگاه رابین است که پیش‌تر با نام اردوگاه ماتکال-۱۲۸ شناخته می‌شد و شامل پنج بخش اصلی است: برج ستاد کل که محل فعالیت ستاد کل ارتش و وزارت دفاع رژیم صهیونیستی است، برج مارگانیت به‌عنوان ساختمان اداری ستاد کل ارتش و مرکز مخابرات، برج‌های قناری که دفاتر نظامی از جمله ستاد نیروی هوایی در آن مستقر هستند، ساختمان-۲۲ معروف به خانه شیمون پرز که توسط وزارت دفاع و دفتر نخست‌وزیری استفاده می‌شود و در نهایت پست فرماندهی عالی زیرزمینی معروف به گودال یا قلعه صهیون که در مواقع اضطراری مورد استفاده ستاد کل قرار می‌گیرد. براساس تصاویر منتشر شده از شب حمله، حداقل یک نقطه در این محدوده هدف قرار گرفته است. همچنین در گزارش خبری که در لحظه حمله منتشر شد نیز خبرهایی از هدف قرار گرفتن وزارت دفاع رژیم صهیونیستی منتشر شد. (۱) و (۲)
     تصویری که نشان می‌دهد ناحیه نزدیک به اردوگاه رابین مورد هدف واقع شده است

    پایگاه هوایی تل‌نوف – کریات اکرون – رخووت

    پایگاه هوایی تل‌نوف، که با نام پایگاه هوایی شماره-۸ نیز شناخته می‌شود، میزبان اسکادران‌های ۱۰۶ و ۱۳۳ (جنگنده‌های F-۱۵C/D)، اسکادران‌های ۱۱۴ و ۱۱۸ (بالگردهای CH-۵۳K/D)، اسکادران ۲۱۰ (پهپاد شناسایی-رزمی ایتان)، اسکادران ۵۶۰۱ (مرکز آزمایش پرواز)، واحد ۵۵۵ (مرکز جنگ‌الکترونیک هوابرد)، واحد ۶۶۹ (جستجو و نجات) و واحد ۸۸۸ (نیروی ویژه) است.
    بر اساس تصاویر منتشر شده از ارتش رژیم صهیونیستی، جنگنده‌های مستقر در این پایگاه در حملات هوایی علیه ایران در جریان عملیات روز توبه و عملیات شیر خیزان مشارکت داشته‌اند. تصاویر ماهواره‌ای دریافتی از پایگاه تل‌نوف در تاریخ ۱۲ جولای ۲۰۲۵ نشان می‌دهد که در جریان حملات موشکی ایران طی جنگ ۱۲ روزه، حداقل چهار سازه در بخش مرکزی پایگاه دچار آسیب یا تخریب شده‌اند. همچنین بررسی دقیق این تصاویر حاکی از آن است که بخش خانه‌های سازمانی پایگاه نیز در حمله موشکی وعده صادق ۲ ایران هدف قرار گرفته و دست‌کم هشت ساختمان در این ناحیه تخریب شده‌اند که اکنون در حال بازسازی آن‌ها هستند.
     مناطق هدف قرار گرفته در پایگاه هوایی تل نوف که نواحی قرمز طی جنگ ۱۲ روزه و نواحی نارنجی طی عملیات وعده صادق-۲ مورد هدف قرار گرفته‌اند
     بخشی در ناحیه مرکزی پایگاه هوایی تل نوف که در جریان عملیات وعده صادق-۲ مورد هدف قرار گرفته است
     ناحیه جنوبی پایگاه هوایی تل نوف که در جریان عملیات موشکی وعده صادق-۲ هدف قرار گرفته است

    کمپ گلیلوت – هرتزلیا – شمال تل‌آویو

    اردوگاه‌های گلیلوت در محدوده شمال تل‌آویو، واقع در تقاطع گلیلوت در هرتزلیا، با مساحتی حدود ۲ کیلومتر مربع، پایگاه اصلی واحد ۸۲۰۰ اداره اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی (امان) را در خود جای داده است. این مجموعه شامل اردوگاه هرزوگ (محل استقرار دانشکده اداره اطلاعات نظامی)، کمپ دایان (محل استقرار کالج‌های نظامی) و مرکز میراث اطلاعاتی و یادبود کشته‌شدگان اطلاعاتی است که در شرق بزرگراه آیالون در تقاطع گلیلوت واقع شده‌اند.
    در غرب این بزرگراه و مقابل کمپ‌های گلیلوت، ساختمان موساد قرار دارد. بر اساس تصاویر منتشر شده از حملات موشکی ایران در تاریخ ۱۷ ژوئن به شمال تل‌آویو، حداقل یک اصابت موشکی به سوله‌ای در محوطه کمپ‌های گلیلوت گزارش شده است. اگرچه رژیم صهیونیستی تلاش کرد تا با اعمال سانسور نظامی از انتشار اخبار مرتبط با این رویداد جلوگیری کند اما تصاویر اولیه منتشر شده از محل اصابت که تابلویی با نشان اداره اطلاعات نظامی این رژیم را نشان می‌داد، تأیید کرد که محدوده هدف قرارگرفته متعلق به امان بوده است.

    مؤسسه علوم وایزمن – رخووت – جنوب تل‌آویو

    مؤسسه وایزمن، به‌عنوان یک مرکز پژوهش‌محور، در زمینه‌های مختلفی از جمله ریاضیات، فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی و زیست‌شیمی فعالیت می‌کند. این مؤسسه علاوه بر فعالیت‌های پژوهشی، در برخی پروژه‌های علمی مرتبط با شرکت‌های فناوری نظامی نیز مشارکت دارد. از جمله این پروژه‌ها می‌توان به فناوری‌های دوگانه (شامل ساخت سنسورها، سیستم‌های تصویربرداری، سنجش از دور و غیره) و پروژه ساخت ماهواره ULTRASAT اشاره کرد که به‌صورت مشترک توسط شرکت البیت، سازمان هوافضای رژیم صهیونیستی و مؤسسه وایزمن در حال توسعه است. دو روز پس از حملات هوایی رژیم صهیونیستی به ایران، در جریان حملات موشکی ایران در تاریخ ۱۵ ژوئن به مناطق مرکزی سرزمین‌های اشغالی، اخباری از هدف قرار گرفتن مؤسسه وایزمن منتشر شد.
    تصاویر و گزارش‌های خبری منتشرشده در صبح روز بعد، از تخریب دو ساختمان در محوطه این مؤسسه و آسیب به آزمایشگاه‌های آن حکایت داشت. بررسی تصاویر ماهواره‌ای دریافتی از محوطه مؤسسه علوم وایزمن نشان‌دهنده اصابت مستقیم موشک بالستیک ایرانی به دو ساختمان، شامل ساختمان اولمان (با کاربری زیست‌شناسی) و ساختمان جدید شیمی (که از سال ۲۰۲۱ در حال ساخت بوده) است. همچنین آثار موج انفجار بر حداقل چهار ساختمان دیگر، شامل ساختمان ایزاک ولفسون، ساختمان ولفسون، تأسیسات لوکی و ساختمان موسکوویتز، مشاهده می‌شود. این مرکز احتمالا در پاسخ به حملات اسرائیل علیه سازمان پژوهش و نوآوری دفاعی ایران (سپند) هدف قرار گرفته است.
    دو ساختمان در محوطه موسسه وایزمن که به‌طور مستقیم هدف دو موشک بالستیک ایران قرار گرفته است (قرمز) که در اثر آن موج انفجار سبب وارد آمدن خساراتی در سطوح مختلف به ساختمان‌های مجاور شده است (نارنجی).
    براساس اخبار منتشر شده (۳) حمله موشکی ایران به وایزمن باعث شد تا علاوه‌بر تخریب دو ساختمان این مؤسسه، ۱۱۲ ساختمان وایزمن دچار آسیب شوند که در این میان، ۵۲ ساختمان مسکونی و ۶۰ ساختمان آزمایشگاهی بوده‌اند. در بین ساختمان‌های صدمه‌دیده پنج ساختمان نیاز به بازسازی داشته و ۵۲ آزمایشگاه تحقیقاتی و شش آزمایشگاه خدماتی نیز تخریب شدند. خسارات وارده به این مؤسسه باعث تعطیلی یک پنجم تا یک چهارم کار این مؤسسه و وارد آمدن خسارات مادی حدود ۴۵۰ تا ۶۰۰ میلیون دلار به آن شد. (۴)
     ساختمان در حال ساخت شیمی موسسه وایزمن که هدف یک موشک بالستیک قرار گرفته است؛ محل برخورد موشک در تصویر قابل تشخیص است
     ساختمان اولمان که بخش شمالی آن هدف یک موشک بالستیک ایرانی قرار گرفته است
     نمای کلی از ساختمان اولمان در نقشه موسسه وایزمن (۵)

    بخش دوم: اهداف اقتصادی – زیرساختی

    پالایشگاه نفت حیفا
    پس از حمله رژیم صهیونیستی به انبار نفت شهران در شمال تهران در تاریخ ۱۴ ژوئن، ایران در پاسخ به این حمله هوایی در تاریخ ۱۶ ژوئن با حمله موشکی پالایشگاه نفت حیفا را هدف قرار داد.
    این پالایشگاه که پیش‌تر تحت مالکیت گروه ICL بود، در سپتامبر ۲۰۲۲ به گروه پتروشیمی بازان واگذار شد. بر اساس اطلاعات سال ۲۰۲۴، گروه بازان ۶۵ درصد سوخت دیزل موردنیاز حمل‌ونقل رژیم صهیونیستی، ۵۹ درصد بنزین مصرفی و ۵۲ درصد نفت سفید مورد استفاده ناوگان هوایی این رژیم را تأمین می‌کند.
    در پی حمله ایران، حداقل سه نقطه از محوطه پالایشگاه حیفا هدف قرار گرفت. بر اساس اخبار منتشر شده، این حمله منجر به کشته شدن سه نفر از کارکنان پالایشگاه شد و بازگشت آن به مدار فعالیت به ماه اکتبر موکول گردید.
     منابع عبری اعلام کردند که این حمله بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون دلار خسارت به همراه داشته که تنها ۴۸ میلیون دلار آن به‌عنوان پیش‌پرداخت از سوی صندوق غرامت تأمین شده است. (۶) و (۷)

     لحظه اصابت یکی از موشک‌های بالستیک ایران به پالایشگاه حیفا

    برج‌های دوقلو – رامات گن – تل‌آویو
    برج‌های دوقلوی رامات گن به‌عنوان یکی از چند ساختمان تجاری منطقه بورس الماس در تل‌آویو شناخته می‌شود که براساس اطلاعات موجود، در کاربری تجاری مورد استفاده قرار می‌گیرد.
    در جریان حمله موشکی ایران در تاریخ ۱۹ ژوئن، منطقه بورس الماس رامات گن و به‌طور خاص محدوده‌ای در نزدیکی برج‌های دوقلوی رامات گن از جمله مناطقی بود که مورد هدف موشک‌های ایرانی قرار گرفت. بر اساس گزارشات خبری منتشر شده، در اثر این حمله حداقل یک ساختمان تخریب و ساختمان‌های مجاور شامل برج‌های دوقلوی رامات گن نیز در اثر موج انفجار دچار صدمه شدند. (۸) و (۹)
     ناحیه هدف قرار گرفته در منطقه رامات گن در نزدیکی برج‌های دوقلو

    بخش سوم: مناطق مسکونی

    در بررسی مناطق مورد اصابت قرار گرفته توسط موشک‌های بالستیک ایرانی طی جنگ ۱۲ روزه، مناطق مسکونی نیز از جمله محدوده‌هایی بودند که آثار برخورد در آنها مشاهده می‌شود. یکی از مهم‌ترین علت هدف قرار گرفتن این مناطق را می‌توان استفاده ایران از موشک‌های بالستیک قدیمی خود عنوان کرد؛ محدودیتی که به دلیل غیرعملیاتی شدن پایگاه‌های غربی ایران – که به‌عنوان میزبان موشک‌های نسل جدید سوخت جامد ایران شناخته می‌شوند – به وجود آمد و سبب شد تا ایران برای انجام حملات موشکی خود، به‌طور گسترده به موشک‌های سوخت مایع نسل قدیمی خود متکی شود.
    موشک‌های سوخت مایع ایران که به‌طور عمده بر پایه خانواده موشک‌های شهاب توسعه یافته‌اند و در این جنگ در نسخه‌های قدر و عماد به‌طور گسترده مورد استفاده قرار گرفتند، به دلیل داشتن دایره خطای بیشتر به نسبت موشک‌های بالستیک سوخت جامد خانواده خیبرشکن و فتاح در کنار استفاده از سیستم هدایت مبتنی بر هدایت ماهواره‌ای GPS/GNSS، تحت تأثیر جنگ الکترونیک و اخلال سیستم ناوبری در فاز ترمینال (ورود مجدد کلاهک‌های RV / MaRV به جو) با خطای بیشتر مواجه خواهند شد.
    خطای ذاتی موشک‌های بالستیک ایران در کنار استقرار برخی مناطق نظامی و امنیتی اسرائیل در نزدیکی کیبوتص‌ها، مناطق شهری و مسکونی پرجمعیت از جمله دلایل اصابت موشک‌های بالستیک به مناطق مسکونی بود. جهت ارائه مثال می‌توان به استقرار لانچرهای پدافند هوایی ضدبالستیک اسرائیل در محدوده اردوگاه رابین واقع در منطقه هاکیریا واقع در مرکز تل‌آویو اشاره کرد که براساس تصاویر منتشر شده مربوط به نخستین موج حمله موشکی ایران در شامگاه ۱۳ ژوئن به تل‌آویو که به حداقل یک برخورد نیز انجامید، استقرار لانچرهای سیستم‌های پدافندی در مرکز تل‌آویو و در پوشش مناطق مسکونی به وضوح قابل مشاهده است.
     لحظه برخورد موشک بالستیک ایران به محدوده اردوگاه رابین واقع در تل‌آویو که آثار دود موجود پیش از برخورد نشان می‌دهد سامانه‌های دفاع هوایی اسرائیل در محدوده مسکونی مستقر شده و درحال فعالیت بوده‌اند

    ساختمان ۱۱ طبقه بیت یام – تل‌آویو

    در شب ۱۵ ژوئن، منطقه مرکزی سرزمین‌های اشغالی شامل تل‌آویو از جمله مناظقی بود که مورد حمله موشک‌های ایرانی قرار گرفت. در شب ۱۵ ژوئن بر اثر اصابت موشک‌های بالستیک ایران به منطقه بیت یام در جنوب تل‌آویو، یک ساختمان ۱۱ طبقه به همراه یک ساختمان ۴ طبقه در این محدوده مورد هدف موشک‌هایی ایران قرار گرفت که در اثر آن دست‌کم ۷ نفر کشته شدند.
    با بررسی تصاویر ماهواره‌ای دریافتی از محدوده مورد هدف مربوط به تاریخ ۱۲ جولای، می‌توان آثار تخریب در ساختمان‌های مورد اشاره را مشاهده کرد. (۱۰)

    منطقه نِو یام – بیت یام – تل‌آویو

    بخش مسکونی نو یام در منطقه ریشون لتسیون واقع در جنوب تل‌آویو، از جمله مناطقی بود که در شامگاه ۱۴ ژوئن هدف حملات موشکی ایران قرار گرفت. ریشون لتسیون با جمعیتی بیش از ۲۵۰ هزار نفر، تا سال ۲۰۲۳ پنجمین شهر پرجمعیت صهیونیست‌ها به شمار می‌رفت.
    بر اساس تصاویر منتشر شده از حملات موشکی ۱۴ ژوئن ایران به این منطقه و تحلیل تصاویر ماهواره‌ای دریافتی در تاریخ ۱۲ جولای، دو ساختمان در منطقه نو یام بر اثر اصابت مستقیم موشک بالستیک ایران کاملاً تخریب شده و سازه‌های آن‌ها اکنون برچیده شده است. همچنین، تصاویر خبری منتشر شده نشان می‌دهد که دست‌کم ۱۱ ساختمان دیگر در این محدوده بر اثر موج انفجار موشک‌های بالستیک ایران دچار تخریب و آسیب‌هایی در سطوح مختلف شده‌اند. (۱۱)
    یکی از نکات برجسته جنگ، ترکیب غیرمنتظره موشک‌های بالستیک ایران بود. بیشتر پرتاب‌ها بر موشک‌های سوخت مایع و نسل‌
    های قدیمی‌تر قدر و عماد تکیه داشت.
    نمونه‌هایی مبتنی بر شهاب-۳ که خانواده قدر با کلاهک جداشونده ساده در سال ۱۳۸۸ و عماد با کلاهک جداشونده هدایت‌پذیر در سال ۱۳۹۴ رونمایی شد.
    همچنین نسخه بهینه‌شده دیگری در سال ۱۴۰۳ عرضه شد. این سامانه‌ها در مقایسه با نسل‌های مدرن مانند حاج قاسم و خیبرشکن، جثه بزرگ‌تر، دقت کمتر، سرعت پایین‌تر و نرخ خطای بالاتری دارند و رهگیری آن‌ها برای دشمن ساده‌تر است.
    این چالش در شرایطی ایجاد شد که ذخایر موشکی مدرن ایران عمدتاً در پایگاه‌های غربی، جنوب‌غربی و شمال‌غربی مستقر بودند. رژیم صهیونیستی بر اساس تجربیات پیشین، پایگاه‌های موشکی را در استان‌های مرزی آذربایجان غربی، لرستان، کرمانشاه و خوزستان که بیش از ده پایگاه با ذخایر مدرن را میزبانی می‌کنند، بارها مورد هدف قرار داد.
    گشت‌زنی دائمی هواگردهای رژیم صهیونیستی، شناسایی و حمله به پرتابگرها و تلاش برای آسیب زدن به ورودی تونل‌ها و مسیرهای تدارکاتی را ممکن ساخت. هرچند بخش‌های زیرزمینی عمدتاً سالم ماندند، اما ورودی‌های آسیب‌دیده سبب شد که بخش‌های زیرزمینی محبوس بمانند. در عمل، بار اصلی حملات موشکی پس از روز چهارم به پایگاه‌های مرکزی و شمالی در استان‌های اصفهان، تهران، فارس و قزوین انتقال یافت که غالباً مجهز به موشک‌های بردبلند اما قدیمی‌تر بودند.
    شمار محدودی از موشک‌های مدرن مانند خیبرشکن۲ و حاج قاسم با وسواس بالا به‌کار رفتند؛ این روند شامل شلیک همزمان بالستیک‌های سوخت مایع برای اشباع پدافند و پرتاب محدود سوخت جامدهای پیشرفته علیه اهداف خاص بود.
    در حالی‌ که ایران فرصت بهره‌گیری کامل از توان خود را نداشت، شبکه ضدبالستیک رژیم صهیونیستی به‌شکلی بی‌سابقه تقویت شده بود. در جریان نبرد، ایالات متحده و رژیم صهیونیستی همکاری گسترده‌ای در حوزه اطلاعات، فرماندهی، عملیات و دفاع موشکی یکپارچه نشان دادند.
    هم‌زمان با کاهش ذخایر رهگیرهای صهیونیست‌ها در برابر حملات سنگین ایران، وابستگی تل‌آویو به سامانه‌های دفاعی آمریکا افزایش یافته است. برآوردها حاکی از آن است که آمریکا برای دفاع از صهیونیست‌ها بیش از ۲۳۰ موشک رهگیر ضدبالستیک شلیک کرده است. سپر چندلایهٔ دفاعی رژیم صهیونیستی در این دوره شامل موشک‌های رهگیر برون جوی استاندارد-۳، پیکان-۳، تاد و همچنین موشک‌های رهگیر درون جوی پیکان-۲ و استاندارد-۶ بود.
    هزینه‌ی سنگینی که ایالات متحده برای مصرف ذخایر محدود رهگیرهای بالستیک خود پرداخت کرد، نشان‌دهنده‌ی اهمیت نقش سپر دفاع موشکی آمریکا در حمایت از رژیم صهیونیستی بود. پشتیبانی از سامانه‌ی دفاعی پیشرفته اما محدود صهیونیست‌ها، به‌عنوان یکی از عوامل کلیدی جنگ ایران و رژیم صهیونیستی شناخته می‌شود، زیرا توان رهگیری صهیونیست‌ها در مدت کوتاهی تقریباً دو برابر شد. برآوردها نشان می‌دهد رژیم صهیونیستی قادر است تا ۱۰۰ موشک ضدبالستیک آرو را به‌طور همزمان شلیک کند؛ پرتاب‌گرهای متحرک و پناهگاه‌های بتنی در ۴ سایت شناخته‌شده‌ی پالماخیم، عین شمر، تل شاهار و ایلات این ظرفیت را بدون نیاز به بارگذاری مجدد فراهم می‌سازند.
     ایالات متحده نیز دو سامانه‌ی تاد را برای پشتیبانی رژیم صهیونیستی مستقر کرد: آتشبار نخست در جنوب کریات‌گت پیش از پایان اکتبر ۲۰۲۴ و آتشبار دوم در آوریل ۲۰۲۵ در نزدیکی پایگاه هوایی نِواتیم استقرار یافتند. هر آتشبار تاد با ۶ پرتابگر، ۴۸ موشک رهگیر در اختیار داشته و قابلیت گسترش تا ۹ پرتابگر را دارد. بر اساس گزارش وال‌استریت ژورنال، در جریان نبرد ۱۲ روزه بیش از ۱۵۰ موشک تاد و حدود ۸۰ موشک استاندارد-۳ شلیک شد، رقمی که معادل مصرف کامل سه آتشبار تاد است.
    برآورد می‌شود که از میان حدود ۵۷۴ موشک بالستیک شلیک شده توسط ایران، رژیم صهیونیستی برای رهگیری ۲۵۷ موشک تلاش کرده است که ۲۰۱ مورد موفق ارزیابی شده، ۲۰ تلاش نیمه‌موفق انجام شده و ۳۶ مورد ناموفق بوده است. و این در حالی بود که آثار برخورد موشک‌های ایرانی به سرزمین‌های اشغالی تحت سانسور شدیدی قرار گرفت.
    آینده‌ی نزدیک می‌تواند فرصت‌های قابل‌توجهی را برای ایران فراهم آورد. این فرصت‌ها در قالب بازنگری در تاکتیک‌های نظامی، بازسازی زیرساخت‌های صنعتی مرتبط با توان موشکی، چابک‌سازی سامانه‌های موجود و ورود نسل جدیدی از تسلیحات به چرخه‌ی عملیاتی قابل تعریف است. هرچند این توانمندی‌ها تنها در صورت بازسازی شبکه پدافندی و نیروی پدافندی به حداکثر بازدهی خود خواهد رسید. در مقابل، بازسازی و ترمیم توان ضدبالستیک اسرائیل، فرایندی پرهزینه و زمان‌بر خواهد بود که می‌تواند موازنه‌ی بازدارندگی را در میان‌مدت به نفع ایران تغییر دهد.
    بر اساس اظهارات رسمی مقامات بلندپایه‌ی ایرانی از جمله دریابان علی شمخانی، نماینده‌ی رهبر معظم انقلاب و دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی و محمدباقر قالیباف، فرمانده اسبق نیروی هوایی سپاه پاسداران و رئیس فعلی مجلس شورای اسلامی، ایران تا پیش از آوریل ۲۰۲۴ هیچ‌گونه تجربه‌ی مستقیم جنگ با رژیم صهیونیستی را نداشت. به‌تبع، عملیات وعده صادق ۱ نخستین تجربه‌ی عملیاتی ایران در مواجهه مستقیم با سامانه‌های پدافندی رژیم صهیونیستی محسوب می‌شود. در نگاه فرماندهی عالی نیروهای مسلح ایران، نتایج این عملیات اگرچه از نظر فنی ارزشمند بود، اما از منظر اثربخشی عملیاتی رضایت‌بخش تلقی نشد. در این عملیات بیش از ۱۵۰ پهپاد و ۱۰۰ موشک بالستیک به‌طور همزمان به سمت اهدافی در عمق سرزمین‌های اشغالی شلیک شد.
    با این حال، تفاوت چشمگیر در پروفایل پروازی این سامانه‌ها (شامل زمان پرواز ۹ تا ۱۰ ساعت برای پهپادها، حدود ۲.۵ ساعت برای موشک‌های کروز و تنها ۱۲ تا ۲۰ دقیقه برای موشک‌های بالستیک) موجب شد هماهنگی زمانی دقیق بین موج‌های حمله چالش‌برانگیز شود. این تجربه مستقیماً در طراحی عملیات‌های بعدی، یعنی وعده صادق ۲ و وعده صادق۳ لحاظ شد؛ به‌گونه‌ای که فرماندهی موشکی سپاه در مراحل بعدی، با استقلال تاکتیکی بیشتر و زمان‌بندی متوالی شلیک‌ها، موفق به افزایش نرخ اصابت و نفوذ به سامانه‌های دفاعی رژیم صهیونیستی شد.
    به نظر می‌رسد بخش قابل‌توجهی از دارایی‌های استراتژیک ایران عمداً مورد استفاده قرار نگرفت. موشک‌های بالستیک دوربردی همچون سجیل، خرمشهر-۳ و خرمشهر-۴، پهپاد شبه کروز شاهد-۲۳۸ و همچنین موشک‌های کروز سطح‌به‌سطح مانند ابومهدی و پاوه در زرادخانه باقی ماندند. با توجه به عدم وجود محدودیت برد در هدف‌گیری عمق خاک سرزمین‌های اشغالی، این تصمیم نشان‌دهنده‌ی ملاحظات بازدارندگی و نگه‌داشت توان برای فازهای احتمالی بعدی درگیری است. خانواده‌ی موشک‌های خرمشهر، از جمله جدیدترین دستاوردهای بالستیک ایران، دارای زیرسامانه‌های مدرن ناوبری، سامانه‌های کنترل پرواز پیشرفته و طراحی بهینه برای غلبه بر سامانه‌های دفاع موشکی چندلایه هستند. عدم استفاده از این موشک‌ها در جنگ ۱۲ روزه‌ی اخیر را می‌توان نشانه‌ای از ذخیره توان استراتژیک برای درگیری‌های آتی دانست.
    در خلال این جنگ، شماری از تاسیسات مرتبط با تولید سوخت جامد، مواد منفجره و بخش‌هایی از زیرساخت‌های مرتبط با برنامه‌ی موشکی ایران، هدف حملات هوایی رژیم صهیونیستی قرار گرفت. پرسش کلیدی آن است که آیا این حملات قادر به مختل کردن زنجیره‌ی تولید موشک‌های بالستیک ایران بوده‌اند یا خیر؟ شواهد تصویری منتشر شده از سوی رسانه‌ها و منابع تحلیلی مستقل نشان می‌دهد که بخشی از فرایند تولید موشک‌های ایرانی در تاسیسات زیرزمینی و مقاوم انجام می‌شود، که از جمله می‌توان به نمایش تاسیسات خط مونتاژ موشک بالستیک دزفول در فوریه ۲۰۱۹ اشاره کرد. این موضوع در عمل امکان انهدام کامل زنجیره‌ی تولید موشک‌های ایران را با قابلیت‌های فعلی رژیم صهیونیستی غیرممکن می‌سازد. به نظر می‌رسد روند انتقال خطوط تولید موشک به زیر زمین در آینده با سرعت بیشتری ادامه یابد. اگرچه فرایند تولید سوخت و مواد منفجره در تاسیسات زیرزمینی می‌تواند بسیار چالش‌برانگیز باشد اما در میان‌مدت به نفع ایران عمل خواهد کرد.
    در صورت اختلال در روند تولید، برآورد می‌شود ذخایر موجود ایران قادر خواهند بود چندین دور درگیری متوالی را پشتیبانی کنند. به‌ویژه موشک‌های خیبرشکن و فتاح با پیشران سوخت جامد و سرعت شبه‌هایپرسونیک که احتمالاً در انهدام پالایشگاه حیفا نقش داشته‌اند، از منظر پدافند ضدبالستیک بسیار چالش‌برانگیز تلقی می‌شوند. تخمین زده می‌شود که بخش قابل توجهی از این ذخایر در پایگاه‌های غرب ایران دست نخورده باقی مانده و هم‌اکنون به‌صورت پراکنده در نقاط مرکزی ایران استقرار یافته باشند.
    در نقطه‌ی مقابل، هزینه‌های دفاعی رژیم صهیونیستی در یک درگیری مشابه سرسام‌آور و تقریباً غیرقابل‌تحمل برآورد می‌شود. هرچند آمار دقیق ذخایر موشکی صهیونیست‌ها محرمانه است، اما مقامات آمریکایی وضعیت آن را بحرانی توصیف کرده‌اند. طبق گزارش فایننشال تایمز در ۱۵ اکتبر ۲۰۲۴، رژیم صهیونیستی با خطر جدی کمبود موشک‌های رهگیر مواجه است. به گفتهٔ دانا استرول، معاون پیشین وزارت دفاع آمریکا در امور خاورمیانه، مسئله‌ی مهمات رژیم صهیونیستی بسیار جدی است. همچنین مدیرعامل صنایع هوافضای رژیم صهیونیستی (IAI) اعلام کرده که خطوط تولید موشک‌های رهگیر به‌صورت سه‌شیفته و با حداکثر ظرفیت فعالیت می‌کنند تا تنها بخشی از ذخایر مصرف‌شده جایگزین شود.
    در ایالات متحده نیز وضعیت چندان مطلوب نیست. تا سال ۲۰۲۵ تنها حدود ۹۰۰ موشک رهگیر تالون توسط لاکهید مارتین ساخته شده که از این تعداد، ۱۹۲ فروند به امارات و ۵۰ فروند به عربستان تحویل داده شده است. از میان ۶۵۸ فروند باقی‌مانده در اختیار آمریکا، حدود ۲۵ فروند در رزمایش‌ها مصرف و نزدیک به ۱۵۰ فروند در جنگ اخیر شلیک شده‌اند.
     این یعنی موجودی عملیاتی آمریکا به کمتر از ۵۰۰ فروند کاهش یافته است و در عمل یک چهارم از ۸ آتشبار عملیاتی آمریکا تنها معطوف به سرزمین‌های اشغالی شدند. آمریکا در سال جاری فقط ۱۲ رهگیر جدید و در سال ۲۰۲۶ تنها ۳۷ فروند دیگر دریافت می‌کند. حتی با ظرفیت کامل تولید سالانه ۱۰۰ فروند، بازسازی ذخایر بیش از ۱۸ ماه زمان می‌برد و ممکن است تحویل سفارش‌های خارجی مانند ۳۶۰ فروند موشک عربستان را مختل کند.
    لازم به ذکر است که سامانه‌ی آیجیس نیروی دریایی آمریکا نیز حدود ۸۰ فروند موشک استاندارد-۳ در این نبرد شلیک کرد. درحالی که تا سال ۲۰۲۴ تنها حدود ۳۹۸ فروند از این موشک‌ها به نیروی دریایی آمریکا تحویل شده بود. از سال ۲۰۲۳ تا ژانویهٔ ۲۰۲۵ بیش از ۴۰۰ پرتابه برای مقابله با پهپادها و موشک‌های کروز و بالستیک انصارالله یمن استفاده شد، این آمار شامل ۱۲۰ موشک SM-۲، حدود ۸۰ فروند SM-۶ و ۲۰ تیر SM-۳ و تعدادی ESSM می‌شود. با احتساب استفاده‌ی ۱۲ تیر در عملیات وعده صادق ۲ و ۸۰ تیر در وعده صادق ۳، حدود ۲۳٪ از کل ذخایر موشک‌های استاندارد-۳ تاکنون مصرف شدند. این موشک‌ها با برد ۷۰۰ تا ۹۰۰ کیلومتر از معدود ابزارهای دفاعی آمریکا در برابر موشک‌های قاره‌پیمای اتمی به‌شمار می‌روند.
    در هرگونه درگیری آتی، درصورتی که ایالات متحده نتواند چتر پدافندی موثر خود برفراز سرزمین‌های اشغالی را حفظ کند، خسارات وارده به رژیم صهیونیستی چندین برابر و ویران‌گر خواهد شد.
  • تحلیل افزایش قیمت‌ها و تورم در پایان سال ۱۴۰۴ و چشم‌انداز آن در سال ۱۴۰۵

    تحلیل افزایش قیمت‌ها و تورم در پایان سال ۱۴۰۴ و چشم‌انداز آن در سال ۱۴۰۵

    در ماه‌های پایانی سال ۱۴۰۴، اقتصاد ایران با موج تازه‌ای از افزایش قیمت‌ها و تورم بالا روبه‌رو بوده است. بر اساس آمار رسمی، نرخ تورم سالانه به حدود ۴۰ درصد رسیده و تورم نقطه‌به‌نقطه نزدیک ۵۰ درصد برآورد می‌شود. این ارقام نشان می‌دهد که هزینه زندگی مردم نسبت به سال گذشته تقریباً نصف دیگر افزایش یافته است.

    وضعیت فعلی قیمت‌ها

    بخش خوراکی‌ها بیشترین فشار را تحمل کرده است. قیمت بسیاری از مواد غذایی ضروری مانند لبنیات، نان، برنج، گوشت، تخم‌مرغ و حبوبات رشد قابل توجهی داشته و برخی اقلام حتی بیش از دو برابر شده‌اند. هزینه انرژی، حمل‌ونقل و خدمات روزمره نیز افزایش داشته و مجموع این عوامل هزینه نهایی سبد خانوار را سنگین‌تر کرده است.

    علل اصلی افزایش تورم

    چند عامل هم‌زمان باعث شکل‌گیری وضعیت تورمی فعلی شده است:

    1. کاهش ارزش پول ملی
      افت ارزش ریال باعث شده کالاهای وارداتی و مواد اولیه با قیمت بسیار بالاتری وارد بازار شوند و این افزایش مستقیماً به مصرف‌کننده منتقل شود.

    2. کسری بودجه و رشد نقدینگی
      دولت طی سال‌های اخیر با کسری بودجه قابل‌توجهی مواجه بوده و برای جبران آن به سیاست‌هایی روی آورده که حجم نقدینگی را افزایش داده است. رشد نقدینگی یکی از اصلی‌ترین محرک‌های تورم است.

    3. هزینه بالای تولید و محدودیت واردات
      افزایش قیمت انرژی، مواد اولیه، مشکلات انتقال ارز و محدودیت واردات، هزینه تولید کالاها را افزایش داده است. در نتیجه قیمت تمام‌شده کالاها برای مصرف‌کننده بالا رفته است.

    4. تحریم‌ها و نوسان بازار ارز
      تحریم‌ها دسترسی کشور به منابع ارزی را کاهش داده و باعث نوسان شدید در بازار ارز شده‌اند. این نوسان به‌سرعت به قیمت کالاها منتقل می‌شود.

    5. رکود اقتصادی و کاهش قدرت خرید
      با وجود رشد منفی یا نزدیک به صفر اقتصاد، درآمد مردم متناسب با تورم افزایش نیافته است. این موضوع باعث کاهش قدرت خرید و فشار بر طبقات متوسط و پایین جامعه شده است.

    تأثیرات اجتماعی و معیشتی

    افزایش پیوسته قیمت‌ها بر زندگی روزمره مردم تأثیر مستقیم گذاشته است. بسیاری از خانواده‌ها مجبور به حذف یا کاهش مصرف برخی اقلام ضروری شده‌اند. هزینه مسکن، درمان، آموزش و حمل‌ونقل بخش بزرگی از درآمد خانوارها را مصرف می‌کند و فضای مالی برای پس‌انداز یا برنامه‌ریزی آینده تقریباً از بین رفته است.

    طبقات حقوق‌بگیر، کارگران و بازنشسته‌ها بیشترین آسیب را تحمل می‌کنند؛ زیرا افزایش درآمد آنها با سرعت تورم همگام نیست.

    چشم‌انداز سال ۱۴۰۵

    با توجه به ساختار اقتصاد و سیاست‌های موجود، انتظار می‌رود تورم در سال ۱۴۰۵ نیز ادامه داشته باشد. پیش‌بینی نهادهای بین‌المللی مانند صندوق بین‌المللی پول نشان می‌دهد که نرخ تورم ایران در سال آینده همچنان بالا باقی خواهد ماند.
    تا زمانی که اصلاحات اساسی در بودجه، نظام ارزی، سیاست‌های پولی و ساختار تولید انجام نشود، روند تورم بالا و افزایش قیمت‌ها احتمالاً ادامه خواهد داشت.

    جمع‌بندی

    اقتصاد ایران در پایان سال ۱۴۰۴ با تورمی بالا، کاهش ارزش پول ملی، رشد هزینه‌های تولید و ضعف قدرت خرید مواجه است. افزایش قیمت‌ها اکنون نه یک اتفاق مقطعی، بلکه بخشی پایدار از اقتصاد شده است. اگر سیاست‌های گسترده و بنیادی در سال آینده اجرا نشود، فشار معیشتی بر خانوارها در سال ۱۴۰۵ نیز ادامه خواهد داشت.

  • اولین سفر یک وزیر خارجه به تهران بعد از گذشت 5 ماه از جنگ / «فیدان» ترکیه در تالار آئینه / «وان» محل چهارمین کنسولگری ایران

    اولین سفر یک وزیر خارجه به تهران بعد از گذشت 5 ماه از جنگ / «فیدان» ترکیه در تالار آئینه / «وان» محل چهارمین کنسولگری ایران

    این چهارمین سفر فیدان 57 ساله به تهران از زمان تصدی سمت وزیر خارجه در 2 سال قبل است. این نظامی سابق و دیپلمات فعلی، پیش از این به مدت 13 سال ریاست سرویس اطلاعاتی امنیتی ترکیه (میت) را برعهده داشت. او سال 2010 در 42 سالگی به ریاست میت رسید تا جوان ترین رئیس در تاریخ این سازمان لقب بگیرد. از هاکان فیدان به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری آینده یاد می شود.

    اولین سفر یک وزیر خارجه به تهران بعد از گذشت 5 ماه از جنگ / «فیدان» ترکیه در تالار آئینه / «وان» محل چهارمین کنسولگری ایران

    عصرایران ؛ رضا غبیشاوی – “هاکان فیدان” وزیر خارجه ترکیه در سفر رسمی دو جانبه به تهران سفر و با همتای ایرانی عباس عراقچی دیدار کرد.

    این نخستین سفر یک وزیر خارجه به ایران بعد از گذشت 5 ماه از جنگ 12 روزه است.

    جنگ 12 روزه با حملات بامدادی اسرائیل به تهران در 23 خرداد گذشته شروع و 3 تیر با میانجیگری ترامپ میان دو طرف، آتش بس اعلام شد. در این جنگ، ارتش امریکا هم سه تاسیسات هسته ای مرکز ایران شامل اصفهان، نطنز و فردو را بمباران کرد.

    از آن زمان تاکنون شماری از مقامات خارجی به ایران آمدند اما هیچ وزیر خارجه ای برنامه دیدار از تهران نداشت.

    فیدان در میدان مشق

    “هاکان فیدان” وزیر خارجه ترکیه با حضور در ساختمان تاریخی وزارت خارجه در مرکز شهر (میدان مشق) مورد استقبال عراقچی قرار گرفت. دو مقام مقابل دوربین ها و کنار پرچم دو کشور ایستادند؛ دست یکدیگر را فشردند؛عکس یادگاری گرفتند و برای دیدار خصوصی به اتاق ملاقات وزیر رفتند.

    استقبال عراقچی از هاکان فیدان وزیر خارجه ترکیه هنگام ورود به ساختمان وزارت خارجه ایران اولین سفر یک وزیر خارجه به تهران بعد از گذشت 5 ماه از جنگ / «فیدان» ترکیه در تالار آئینه / «وان» محل چهارمین کنسولگری ایران

    بعد از آن اعضای دو هیات پشت میز قرار گرفتند و مذاکرات رسمی را آغاز کردند. آنگاه دو وزیر از سالن مذاکرات خارج و وارد تالار آئینه شدند و پشت تریبون قرار گرفتند. آنها ضمن ارائه نتایج گفتگو، به سوالات خبرنگاران پاسخ دادند.

    به نوشته آناتولی، وزیر امور خارجه ترکیه گفت: ترکیه و ایران دو کشور قدرتمند منطقه هستند و به همین دلیل موضوعات منطقه‌ای را مورد بررسی قرار دادیم.

    این چهارمین سفر فیدان 57 ساله به تهران از زمان تصدی سمت وزیر خارجه در 2 سال قبل است. این نظامی سابق و دیپلمات فعلی، پیش از این به مدت 13 سال ریاست سرویس اطلاعاتی امنیتی ترکیه (میت) را برعهده داشت. او سال 2010 در 42 سالگی به ریاست میت رسید تا جوان ترین رئیس در تاریخ این سازمان لقب بگیرد. از هاکان فیدان به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری آینده یاد می شود.

    او قبل از این به عنوان نماینده دولت ترکیه، در مراسم تحلیف ریاست جمهوری پزشکیان  مرداد سال گذشته شرکت کرد و این نخستین سفر رسمی به تهران در دولت فعلی ایران است.

    اولین سفر یک وزیر خارجه به تهران بعد از گذشت 5 ماه از جنگ / «فیدان» ترکیه در تالار آئینه / «وان» محل چهارمین کنسولگری ایران

    اعلام تاسیس کنسولگری ایران در وان ترکیه

    عراقچی در نشست خبری اعلام کرد کنسولگری ایران به زودی در شهر وان ترکیه تاسیس می شود.

    هم اکنون، ایران در ترکیه علاوه بر سفارت در آنکارا، در سه شهر استانبول، ترابزون و ارزنه روم ، کنسولگری دارد.
    ترکیه هم علاوه بر سفارت در تهران، سه کنسولگری این کشور در سه شهر مشهد، تبریز و ارومیه فعال هستند.

    بعد از استانبول، شهر وان، پررفت و آمدترین شهر ترکیه برای مسافران ایرانی است. این شهر که در نزدیکی شهر مرزی خوی در استان آذربایجان غربی است به ویژه در تعطیلات نوروز، بهار و تابستان، میزبان شمار زیادی از گردشگران و مسافران ایرانی است.

    اولین سفر یک وزیر خارجه به تهران بعد از گذشت 5 ماه از جنگ / «فیدان» ترکیه در تالار آئینه / «وان» محل چهارمین کنسولگری ایران

    در زمان جنگ 12 روزه نیز که پروازها و فرودگاه ها در ایران متوقف شدند بسیاری از ایرانی ها با سفر زمینی به شهر وان توانستند از طریق پروازهای این فرودگاه خود را به استانبول و از آن جا به دیگر شهرهای جهان پرواز کنند.

    عراقچی خود نیز در زمان جنگ 12 روزه، این گونه توانست در  غیاب فرودگاه های کشور، سفر خارجی خود را انجام دهد. او زمینی از تهران به شهر وان ترکیه رفت و از آنجا راهی ژنو سوئیس شد. در بازگشت در نشست فوق العاده سازمان همکاری اسلامی در استانبول شرکت کرد که به خواست تهران درباره جنگ اسرائیل علیه ایران برگزار شد. در بازگشت، عراقچی به شهر عشق آباد پایتخت ترکمنستان رفت تا از نزدیک ترین فاصله زمینی با مرز ایران، وارد کشور و راهی مشهد شود.

    مرز ایران و ترکیه با سابقه چند قرن

    عراقچی در ابتدای نشست خبری گفت: “مرزهای ما قرن‌هاست که مرزهای صلح و دوستی بوده است.”

    بخش هایی از مرزهای ایران و ترکیه صدها سال سابقه دارند. این مرزها از زمان همسایگی دو حکومت صفویه و عثمانی تاکنون معتبرند. این خط مرزی به عنوان یکی از قدیمی ترین مرزهای رسمی دو کشور در جهان شناخته می شود.

    اولین سفر یک وزیر خارجه به تهران بعد از گذشت 5 ماه از جنگ / «فیدان» ترکیه در تالار آئینه / «وان» محل چهارمین کنسولگری ایران

    گذرگاه های مرزی جدید

    عراقچی همچنین برای ایجاد گذرگاه های جدید مرزی با ترکیه اعلام آماگی کرد.

    فیدان هم گفت: ترکیه و ایران دو کشور پرجمعیت با ظرفیت تجاری بالا در منطقه هستند؛ باید با ایران تعداد دروازه‌های مرزی را افزایش دهیم و آنها را فعال‌تر کنیم.

    ایران با ترکیه از طریق استان آذربایجان غربی همسایه است. دو کشور هم اکنون 3 گذرگاه مرزی دارند.
    بازرگان / گوربولاق – رازی / کاپیکوی –  و سرو / اسندره.

    گذرگاه بازرگان در شمالی ترین نقطه مرزی ایران و ترکیه و گذرگاه سرو، در جنوبی ترین نقطه مرزی دو کشور قرار دارد.
    گذرگاه رازی، مسیر دسترسی به شهر وان ترکیه است.

    هسته ای

    به نوشته آناتولی، فیدان در نشست خبری مشترک همچنین گفت: ترکیه در موضوع هسته‌ای همواره در کنار ایران بوده است؛ در این دیدار با برادرم بار دیگر تاکید کردیم که ترکیه در مذاکرات هسته‌ای در کنار ایران است و امیدواریم تحریم‌های ناعادلانه علیه ایران برداشته شود.

     

    براساس منتشر شده در ایرنا، هاکان فیدان اضافه کرد: ترکیه معتقد به حل اختلاف ایران و غرب از مسیر دیپلماسی و گفت‌وگو است

    عراقچی نیز گفت: در نشست امروز در موضوع هسته‌ای ایران و تحریم‌های ظالمانه آمریکا هم مشورت داشتیم. همچنین  در خصوص موضوع اسنپ‌بک و آنچه که در شورای امنیت اتفاق افتاد توضیحات لازم داده شد و ما مطمئن هستیم که همکاری‌های دو کشور روند رو به رشدی را انشالله خواهد داشت و افق‌های بزرگتری در برابر ما قرار داده است.

    در زمان جنگ 12 روزه اسرائیل علیه ایران، دولت ترکیه از تهران در برابر تل آویو حمایت کرد.

    دولت اسلامگرای اردوغان در ترکیه در ماه های اخیر به شدت علیه دولت اسرائیل موضع گیری کرد و روابط آنکارا – تل آویو به شدت به تیرگی گرایید تا جایی که تل آویو با اعزام نیروی نظامی ترکیه به غزه در قالب نیروهای بین المللی در این منطقه، مخالفت کرد.

    سران اسرائیل و ترکیه نیز در ماه های اخیر و همزمان با جنگ غزه، علیه یکدیگر تندترین سخنان را مطرح کردند. ترکیه همچنین در اعتراض به جنگ خونین اسرائیل علیه غزه، همه روابط اقتصادی با اسرائیل را متوقف کرد.

    ترکیه از جمله معدود دولت های منطقه است که از دهه ها قبل اسرائیل را به رسمیت شناخت و با آن روابط سیاسی دیپلماتیک برقرار کرد.

     

    ترکیه به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای اسلامی منطقه و همزمان دارای یکی از بزرگترین و قدرتمندترین ارتش های منطقه است که هم اکنون دولت اسلامگرا در راس آن قرار گرفته است.

    ترکیه با وجود  عضویت در ناتو و هم پیمانی با امریکا و کشورهای غربی، اما همچنان از نگاه اسرائیلی ها، یک تهدید به شمار می آید.

    سوریه ، لبنان و غزه

    یک سال قبل با سقوط حکومت بشار اسد در سوریه و فرار او به مسکو، اختلاف شدید ایران و ترکیه در موضوع سوریه نیز به پایان رسید و دو طرف وارد مرحله پسااسد شدند. دوره ای که احمد الشرع هم پیمان آنکارا، قدرت را در دمشق در دست گرفته معادلات سیاسی در این کشور، 180 درجه تغییر کرده است.

    به نوشته ایرنا، رئیس دستگاه دیپلماسی ایران با اشاره به اینکه ثبات، امنیت و آرامش در سوریه ارتباط مستقیمی با حفظ یکپارچگی سرزمینی و تمامیت ارضی آن دارد، ادامه داد:  مهم‌ترین تهدید علیه امنیت و ثبات سوریه از سوی رژیم صهیونیستی و اشغالگری آن است. وظیفه کشورهای منطقه است که در برابر تجاوزات و توسعه‌طلبی رژیم صهیونیستی، از جمله در سوریه و لبنان، سد ایجاد کنند.

    فیدان هم درباره آتش‌بس در غزه گفت: ما می‌خواهیم آتش‌بس در غزه ادامه یابد و حملات در کرانه باختری و قدس شرقی متوقف شود. درباره سوریه و تجاوز اسرائیل جامعه بین‌المللی باید وظیفه خود را انجام دهد. برای امنیت منطقه باید سیاست‌های توسعه‌طلبانه اسرائیل در لبنان، سوریه، کرانه باختری و غزه با تلاش‌های بین‌المللی متوقف شود.

    ترکیه یکی از کشورهای میانجی در مذاکرات غیرمستقیم حماس و اسرائیل برای آتش بس و صلح در غزه است. آمریکا، قطر و مصر دیگر کشورهای میانجی این مذاکرات بودند که منجر به آتش بس و توقف 2 سال جنگ اسرائیل در غزه شد.

     

     

     

     

  • این تیم ملی در جام جهانی آبرویمان را می برد!

    این تیم ملی در جام جهانی آبرویمان را می برد!

    هرگز قصد نداشتم و ندارم در مورد تیم ملی امیر قلعه نویی که ساخته دست یک رئیس سالخورده با تفکرات قدیمی است، چیزی بنویسم. اما امشب پس از افتضاح دوباره باخت مقابل ازبکستان 10 نفره، آن هم در یک بازی ضعیف و بدون برنامه، قطعاً از همین امروز به شما می گویم که در تاریخ ثبت شود:

    این تیم ملی در جام جهانی آمریکا آبرویمان را می برد!

    این تیم ملی در جام جهانی آبرویمان را می برد!

    کمی به عقب برگردیم و به یاد سخنان ساده لوحانه مدافع تیم ملی و کاپیتان تراکتور بیفتیم که در دیدار با پزشکیان، هم قول صعود داد و هم چون این بازی ها در آمریکا برگزار می شود جو را سیاسی کرد و از اعتلای نام ایران و ایرانی در کشور متخاصم دم زد. شوخی می کنی پسر جان!؟ شما در یک تورنمنت خیلی معمولی یک بازی را با پنالتی بردید و یک بازی را با پنالتی آن هم مقابل تیمی ده نفره باختید! شما حتی توان زدن 1 گل، فقط 1 گل را نداشتید. آن هم در مقابل تیمی که بازی قبل را با 2 گل از تیم مصر برده بود. شک نکنید که قهرمانی در این رقابت ها حتماً حق ازبکستانی ها بود.

    بدون شک صدای طرفداران فوتبال در این کشور به گوش بسته فدراسیون فوتبال نخواهد رسید. اما ما این تیم ملی از سرمربی گرفته تا بازیکنان مصدوم و پیرش را که توان یک پاس ساده و بازی سازی را ندارند، نمی خواهیم. چرا باید سعید عزت اللهی که نه تیم دارد، و نه در شرایط ایده آلی به سر می برد را باز به تیم دعوت کنید؟ تیم ملی ایران ارث پدر چه کسانیست که حتی اگر در حالت کما هم باشند باید به تیم ملی دعوت شوند؟ سردار آزمون عصا به دست چه کمکی به تیم ملی در این مسابقات کرد؟ جز مسخره بازی و شوخی های سخفیف در برنامه مبتذل میثاقی که مشخص نشد چرا باید برای 2 بازی سطح پایین صدا و سیما این همه مجری و تجهیزات روانه کند!

    ممکن است بگویید اینقدر هم اوضاع خراب نیست و نباید به امیرخان تاخت! چرا اتفاقا اوضاع حتی از چیزهایی که من گفتم هم خراب تر است! به آمار گل ها و بردهای تیم ملی تان در 10 بازی اخیر مراجعه کنید.

     

  • «دزد بزرگ» می خواهد «کودک نماینده» را «پشت و رو» کند: رانت خواران سیاسی و اقتصادی به جان هم افتاده اند یا جنگ زرگری است؟!

    «دزد بزرگ» می خواهد «کودک نماینده» را «پشت و رو» کند: رانت خواران سیاسی و اقتصادی به جان هم افتاده اند یا جنگ زرگری است؟!

    هر چند که ثابتی و همفکران سیاسی اش در مجلس، معمولا نماینده مطالبات اکثریت مردم نیستند، ولی دست بر قضا در این یک فقره ، حرف دل مردم را می زنند، مردمی که تا دیروز می شنیدند فردی به نام بابک زنجانی با شامورتی بازی و تاسیس بانک جعلی و سند سازی و ساخت و پاخت و به اسم دور زدن تحریم ها، میلیاردها دلار از پول مردمی که یک سوم شان زیر خط فقرند، دزدیده و به خاطر فساد عظیمش به مرگ محکوم شده است ولی یک شب خوابیدند و بیدار شدند و دیدند مفسد اقتصادی و اعدامی دیروز، نه تنها آزاد و رها در جامعه می چرخد که شرکت های میلیاردی در عرصه هایی مختلف اقتصادی علم کرده و ادعا می کند که منجی اقتصاد ایران خواهد بود!

    «دزد بزرگ» می خواهد «کودک نماینده» را «پشت و رو» کند: رانت خواران سیاسی و اقتصادی به جان هم افتاده اند یا جنگ زرگری است؟!

    عصر ایران – امیرحسین ثابتی، نماینده مجلس شورای اسلامی و بابک زنجانی، مفسد اقتصادی دیروز و کارآفرین امروز(!) در فضای مجازی به جان هم افتاده و برای همدیگر خط و نشان کشیده اند. ثابتی، زنجانی را دزد بزرگ نامیده و گفته که دست از سرش برنخواهد داشت و زنجانی هم او را “کودک نماینده” خوانده و تهدید کرده که چنان پشت و رویش خواهد کرد که عبرتی برای “نفوذی”ها باشد.

    به نظر می رسد 4 نکته در این باره قابل تأمل باشد:

    1 – وصف یک شخص با رویکرد منفی، دو وجه دارد:

    – یکی تحقیر او به واسطه چیزی که در اختیار خودش نیست، مانند معلولیت، رنگ پوست، خاستگاه اجتماعی، سن و نظایر این ها که قطعا غیر انسانی و غیر اخلاقی است.
    – دیگر یادآوری جنبه ای منفی درباره شخص که برخلاف نوع نخست، ناشی از تصمیم‌ و رفتار خود اوست، مانند حسود، هوسران، مال مردم خور، تندرو و… .
    بابک زنجانی، در حمله به امیرحسین ثابتی، او را به وصف، “کودک نماینده” نکوهیده و به زعم خود تحقیر کرده است.
    این در حالی است که اولاً سن آدمیزاد در اختیار خودش نیست و ثانیاً نعمت جوانی که ثابتی از آن برخوردار است، اساسا صفتی منفی نیست که کسی آن را دستمایه وهن دیگری قرار دهد.
    بابک زنجانی، نمی تواند حتی این را بگوید که مجلس ، جای فردی به سن و سال ثابتی نیست چرا که شرایط سنی نمایندگان مجلس را، نه زنجانی که قانون تعیین می کند و ثابتی، واجد شرط سنی برای نمایندگی است.
    پس به کار بردن اصطلاح کودک نماینده، درباره یک نماینده مجلس اساسا فاقد مبناست، ضمن آن که موهن و غیر اخلاقی هم است.
    بله، می توان رفتاری را ولو در فردی کهنسال، کودکانه خواند ولی مشخص است که خود او را با کودک نامیدن ، گفتاری از سنخ ادب نیست.

    وانگهی، زنجانی در حالی ثابتی 37 ساله را کودک نماینده می خواند که خودش در زمان احمدی نژاد که به اصطلاح تحریم ها را دور می زد، 37 ساله بود؛ با این حساب و با ادبیات خودش آیا می توان او را کودک تاجر یا کودک رانتخوار آن دوران خواند؟! به راستی چطور یک فرد 37 ساله می تواند نفت مملکت را ببرد و میلیاردها دلار بخورد ولی اگر کسی به همان سن، یکی از 290 نماینده مجلس باشد، می شود کودک نماینده؟!

    2 – ثابتی، هر چند در انتخاباتی حداقلی و با رایی حداقلی به مجلس رفته ولی در هر حال، اینک بر کرسی نمایندگی تکیه زده است.
    او طبق قانون اساسی حق دارد درباره همه امور کشور نظر دهد (و همه مردم کشور هم می توانند نظر او را نقد کنند). از این منظر، ثابتی پیگیر وضعیت بدهی میلیارد دلاری بابک زنجانی شده است و لذا تهدید او به خاطر تعقیب حقوق عامه، فاقد وجاهت است.

    هر چند که ثابتی و همفکران سیاسی اش در مجلس، معمولا نماینده مطالبات اکثریت مردم نیستند، ولی دست بر قضا در این یک فقره ، حرف دل مردم را می زنند، مردمی که تا دیروز می شنیدند فردی به نام بابک زنجانی با شامورتی بازی و تاسیس بانک جعلی و سند سازی و ساخت و پاخت و به اسم دور زدن تحریم ها، میلیاردها دلار از پول ملتی که یک سوم شان زیر خط فقرند، دزدیده و به خاطر فساد عظیمش به مرگ محکوم شده است ولی یک شب خوابیدند و بیدار شدند و دیدند مفسد اقتصادی و اعدامی دیروز، نه تنها آزاد و رها در جامعه می چرخد که شرکت های میلیاردی در عرصه هایی مختلف اقتصادی علم کرده است و ادعا می کند که منجی اقتصاد ایران خواهد بود!

    مردم ایران و از جمله ثابتی حق دارند بپرسند چه شد که ناگهان ورق برگشت؟ چه کسانی پشت بابک زنجانی اند که حتی وقتی بانک مرکزی می گوید او  بدهی اش را نداده، برای عالی ترین نهاد بانکی مملکت هم خط و نشان می کشد؟ اگر بابک زنجانی بیش از دو میلیارد دلار را برگردانده، اسناد و مدارکش کو؟ این که گفته می شود او رمز ارزی درست کرده و می خواهد آن را به جای دلار به بانک مرکزی قالب کند درست است؟ گیریم که این فرد بعد از سال ها حبس،  دو میلیارد را بازگردانده است؛ این حجم انبوه از پول های نجومی در دست او چه می کند؟
     و از همه مهم تر، چگونه او توانست است در چند سالی که با دولت احمدی نژاد سَر و سِر داشت به ناگاه به یکی از ثروتمندترین افراد ایران تبدیل شود؟
    از هر کسی بپرسی خانه و زندگی و دارایی‌ ات را از چگونه به دست آوردی؟ می تواند داستان اقتصادی اش را شفاف و دقیق تعریف کند که چقدر حقوق داشت، چقدر پس انداز کرد، وام گرفت، فلان زمین اش گران شد، طلا های عروسی اش را فروخته و … و نهایتا امروز بعد از مثلا 20 سال، 10 میلیارد تومان دارایی دارد.
    سوال مردم از بابک زنجانی این است که تو چگونه به این ثروت چنین نجومی رسیدی؟ پولت را ازکجا آوردی؟ آدم خلّاقی بودی؟ استارتاپی تاسیس کردی که چشم جهانیان را خیره کرد و ارزشش چند هزار برابر شد؟ چیزی اختراع کردی که چنان جهانشمول شده که مدام از اقصی نقاط به حساب های ارزی ات حق بهره برداری می ریزند؟ ارثی بزرگ به تو رسیده است؟ یا پیامک گل ممد افغانی، این بار درست بوده و واقعا سکه های گرانقیت تاریخی و طلایی را که حین چوپانی کشف کرده، با تو تقسیم کرده است؟!
    یا هیچ کدام از این ها نبوده و آن ماجرای کاسبان تحریم که تو را پیشانی کار کردند و بسیار بیشتر از تو خوردند و بردند و تو، فقط نوک قله فساد شان هستی، درست است؟
    این ها سوالاتی هستند که روح ملتی را می خراشند و گویا تعمدی جدی و منفعت محور در این میان وجود دارد که پاسخی بدان ها داده نشود.
    3 – بابک زنجانی، محصول مستقیم دولت محمود احمدی نژاد است، همانی که اعضای جریان پرهیاهوی ثابتی ها، او را نظر کرده امام زمان (عج) می دانستند و هر که او را نقد می کرد، “بی  بصیرت”می نامیدند.
    حالا معلوم شده آن مردمی بودن، انقلابی نمایی و ساده زیستی و دم از امام زمان(عج) زدن ها، فقط پرده هایی از جنس ریا ، برای پوشاندن نقل و انتقال کلان پول ملت ایران به جیب خودی ها و تولید بابک زنجانی ها بوده است. شگفتا که حقانیت منتقدان دیروز -که معلوم شد با بصیرت ترین مردمان بودند- ثابت شده ولی همچنان فقط ثابتی ها را به مجلس راه می دهند!
    ثابتی و امثال او، اگر در حمله به زنجانی حسن نیت دارند و پای جنگ زرگری در میان نیست ، از جایگاهی که در اختیار دارند پیگیر خاستگاه او ، بالا بَرندگان دیروز و حامیان امروزش شوند و الا پرداختن صرف به زنجانی، تقلیل یک فساد چند وجهی با بازیگران پشت پرده فراوان به یک رانتخواری فردی است و این در حالی است که اساساً  چنین سطحی از فساد مالی، با یک فرد یا یک گروه کوچک تبهکار میسر نیست.

    4 – ثابتی، در توئیت خود نوشته است که تک تک سلول های بدن زنجانی با رانت رشد کرده اند.
    رانت، یعنی اختصاص امتیازی خاص به فرد یا گروهی و محروم کردن دیگران از آن امتیاز، در حالی که بقیه نیز باید بتوانند بدون محدودیت از آن بهره مند شوند. مثلاً اگر امروز همه تاجران ایران می توانند بر اساس قوانین گمرکی، پارچه وارد کنند، یعنی رقابتی آزاد در جریان است ولی اگر فردا، دولت مصوبه ای داشته باشد و واردات پارچه را به شرکتی وابسته به حزب حاکم منحصر کند، به نفع آن مجموعه خودی و به زیان بقیه، خلق رانت کرده است.

    با این تعریف، بابک زنجانی، از رانتی که دولت مدعی پاکدستی(!) یعنی دولت احمدی نژاد در اختیار او قرار داده بود، بهره برده و ثروتمند شده است.
    دقیقاً بر اساس همین تعریف، خود امیر حسین ثابتی هم از رانت بهره برده و به مدد آن توانسته به مجلس شورای اسلامی راه یابد. همان گونه که اگر رانت اقتصادی به زنجانی داده نمی شد، نمی توانست این همه ثروت اندوزی کند، اگر رانت سیاسی هم به ثابتی و امثال او داده نمی شد، نمی توانستند عنوان نماینده مجلس را یدک بکشند.
    همان طور که به اسم دور زدن تحریم ها، بازرگانان واقعی را کنار زدند و یک عده خودی با دلارهای این ملت، فربه شدند ، به اسم حفظ نظام و انقلاب هم کسانی که می توانستند صدای مردم در خانه ملت باشند را ردصلاحیت کردند یا کاری کردند که خودشان پا پیش نگذارند و آن وقت، انتخاباتی بین خودی های دلبخواه شان برگزار کردند که اکثریت مردم، حتی حاضر به شرکت در آن، ولو در حد رأی سفید هم نشدند و چنین شد که ثابتی زیر سایه رانت سیاسی، ناگهان شد نماینده مجلس!

    به بیان دیگر، اگر سلول به سلول زنجانی، از رانت است، ثانیه به ثانیه حضور ثابتی در مجلس هم، رانتی است و همان اندازه که نقد ثابتی به زنجانی مبنی بر رانت خواری درست است، بر خودش نیز وارد است، با این فرق که یکی رانت اقتصادی خورده و دیگری رانت سیاسی. از این روست که می توان پیش بینی کرد دعوای این دو به هیچ نتیجه مشخصی نخواهد رسید چرا که در واقع، رانت خواران سیاسی و اقتصادی به جان هم افتاده اند و در طول تاریخ، حتی یک مورد هم نداریم که با دستمال کثیف، شیشه ای تمیز شده باشد، همان طور که مشاهده نشده است که رانت با رانت پاک شود.

  • 6 نکته درباره پرونده پژمان جمشیدی: از اتهامی که ثابت نشده تا زنی که می گفت موقع رابطه دست و پایش را ببندند/ «تبرئه» می شود یا «درس عبرت»؟

    6 نکته درباره پرونده پژمان جمشیدی: از اتهامی که ثابت نشده تا زنی که می گفت موقع رابطه دست و پایش را ببندند/ «تبرئه» می شود یا «درس عبرت»؟

    با توجه به این که خبر پرونده پژمان جمشیدی رسانه ای شده و حتی کسانی را که خبرخوان نیستند هم درگیر کرده است، جا دارد قوه قضائیه با رعایت دقت و ملاحظات علمی و حقوقی و با بهره گیری از پاک ترین و سالم ترین قضاتش، در رسیدگی به این پرونده تسریع کند تا اگر جرمی تحقق نیافته، اعاده  حیثیت شود ولی اگر ثابت شود که تعرضی صورت گرفته، چنان برخورد شدید و قاطعی کند که او درس عبرتی برای دیگران شود تا دیگر کسی جرأت نکند به زنان و دختران این سرزمین دست درازی کند.

    6 نکته درباره پرونده پژمان جمشیدی: از اتهامی که ثابت نشده تا زنی که می گفت موقع رابطه دست و پایش را ببندند/ «تبرئه» می شود یا «درس عبرت»؟

    عصر ایران؛ جعفر محمدی – بازداشت پژمان جمشیدی، بازیگر معروف سینمای ایران، فراگیرترین خبر روز گذشته ایران بود. هر چند که قانوناً تا اثبات اتهام، نباید نامی از متهم برده شود، ولی شهرت این سوپراستار پولساز سینمای کمدی ایران به حدی بود که نه نامش پنهان ماند و نه اتهام فوق سنگین اش: تجاوز!

    در این باره نکات زیر قابل توجه است:

    1 – امیدواریم که اتهام انتسابی به پژمان جمشیدی، درست نباشد؛ اول از همه برای این که دختر قربانی نشده باشد و برای این که دست مردی به چنین عمل زشتی آلوده نشده باشد و دوم این که خاطرات ملتی که با سریال ها و فیلم های او خنده بر لبانشان نشسته، به واژه آزار دهنده تجاوز آلوده نشود.

    2 – آنچه مسلم است این که هنوز هیچ اتهامی درباره پژمان جمشیدی ثابت نشده است؛ تجاوز، اتهام بزرگی است که در همه جای دنیا سنگین ترین مجازات ها را دارد. حواس مان باشد که دیگران را صرفاً از روی شنیده ها و این که فلان رسانه این طور نوشته و در فلان کانال آن طور می گفتند، قضاوت نکنیم. هیچ کدام از ما، حتی پوشه پرونده پژمان جمشیدی را ندیده ایم، پس چطور می توانیم با اطمینان برای دیگران تعریف کنیم که او دست و پای دختری را بسته و به او تجاوز کرده است؟ ما، حداکثر می توانیم درباره “ادعایی با این موضوع” صحبت کنیم. فراتر از این، اخلاقی نیست.

    3 – در عین حال شهرت و شاید نفوذ او نباید کوچک ترین خدشه ای به روند رسیدگی وارد کند؛ اتفاقاً قضات باید با چهره های مشهوری که رفتارهای مجرمانه از آنها سر می زند، برخورد قاطعانه تری داشته باشند؛ خاصه آن که در اینجا پای دختری در میان است که اگر مورد تعرض قرار گرفته باشد، احقاق حق او، وظیفه بدیهی محکمه است. اگر جرم پژمان جمشیدی ثابت شود، باید شدیدترین مجازات درباره اش اعمال شود، بی هیچ درنگ و تردیدی.

    4 – پرونده پژمان جمشیدی، گویا از چند وقت پیش در جریان بوده است ولی انتشار خبر آن به این گستردگی و بازداشت او در این مرحله از پرونده، می تواند محل حرف و حدیث باشد: از رسیدن قاضی به مرحله ای از اطمینان در پرونده که او را مجاب به بازداشت کرده است تا به حاشیه رفتن برخی موضوعات مانند حواشی لو رفتن فیلم عروسی دختر شمخانی!
    اطلاع رسانی حرفه ای در این خصوص می تواند گمانه زنی های نادرست را بزداید.

    5 – این بند الزاماً درباره پرونده پژمان جمشیدی نیست و نکته ای کلی است که هم مردم و  هم قضات و پلیس ها باید بدان توجه کنند:
    برخی زنان و دختران، وارد رابطه ای نامشروع با مردان می شوند و با رضایت طرفین به روابط جنسی ادامه می دهند. بعدها وقتی رابطه شان شکراب شد، نقش قربانی قصه را برای خودشان انتخاب می کنند که فلانی به من تعرض کرد!
    دوستی از پرونده ای سخن می گفت که در آن، زنی با چهره های معروف وارد رابطه می شد و به آنها می گفت که فانتزی جنسی او این است که هنگام رابطه، دست و پایش را ببندند و با خشونت با او رابطه برقرار کنند. مردها هم می پذیرفتند، غافل از این که او از این صحنه های به ظاهر خشن، مخفیانه تصویر برداری می کند تا بعداً با همین فیلم ها او را متهم به تجاوز کند و برای شکایت نکردن، حق السکوت بگیرد.

    هر چند که رابطه جنسی نامشروع، چه در قالب تجاوز باشد و چه با تراضی طرفین، ناپسند و مطرود است ولی هم در عرف و هم در قانون و حتی شرع، فرق دارد که زنی با پای خود وارد محدوده رابطه جنسی شده باشد با این که او را به زور به جایی کشانده و به عنف، با او رابطه جنسی برقرار کرده باشند.
    فراموش نکنیم همان طور که مردان پلیدی که زنان را قربانی هوس های کثیف شان می کنند، زیادند، زنان شیطان صفتی که جاذبه های جنسی خود را وسیله ای برای ارتقاء موقعیت، کسب درآمد یا آسیب زدن به دیگران می کنند نیز کم نیستند. کار زشت و مجرمانه، مرد و زن نمی شناسد.

    6 – با توجه به این که خبر پرونده پژمان جمشیدی رسانه ای شده و حتی کسانی را که خبرخوان نیستند هم درگیر کرده است، جا دارد قوه قضائیه با رعایت دقت و ملاحظات علمی و حقوقی و با بهره گیری از پاک ترین و سالم ترین قضاتش، در رسیدگی به این پرونده تسریع کند تا اگر جرمی تحقق نیافته، اعاده  حیثیت شود ولی اگر ثابت شود که تعرضی صورت گرفته، چنان برخورد شدید و قاطعی کند که او درس عبرتی برای دیگران شود تا دیگر کسی جرأت نکند به زنان و دختران این سرزمین دست درازی کند.

  • میانجیگری پوتین برای توافق هسته‌ای؟ / سیگنال‌های جدید از مسکو

    میانجیگری پوتین برای توافق هسته‌ای؟ / سیگنال‌های جدید از مسکو

     

    بعد از دیدار علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، با ولادیمیر پوتین و انتقال پیام ایران به او، دونالد ترامپ از یک گفتگوی تلفنی طولانی با پوتین خبر داد. این همزمانی، گمانه‌زنی‌ها درباره نقش میانجیگرانه روسیه در پرونده هسته‌ای و تلاش برای باز کردن دریچه‌ای جدید برای مذاکرات را دوباره قوت بخشیده است. در شرایطی که مذاکرات ایران و غرب به بن‌بست رسیده و پرونده به شورای امنیت بازگشته، به نظر می‌رسد مسکو در تلاش است تا با بهره‌گیری از روابط خود با هر دو طرف، فضایی برای توافق ایجاد کند.

    میانجیگری پوتین برای توافق هسته‌ای؟ / سیگنال‌های جدید از مسکو

    به گزارش پایگاه خبری رسا نشر، سفر لاریجانی به مسکو و دیدار با پوتین – که در آن پیام رهبر انقلاب به رئیس جمهور روسیه منتقل شد – و بلافاصله پس از آن، مکالمه تلفنی طولانی پوتین با ترامپ، اتفاقی ساده نیست. در این شرایط، به نظر می‌رسد روسیه به دنبال استفاده از نفوذ خود برای کاهش تنش‌ها و ایجاد بستری برای گفتگوهای بعدی است. در حالی که آمریکا و اروپا بر بازگشت به برجام اصرار دارند، و ایران پیش‌شرط‌هایی را مطرح کرده، نقش یک واسطه قوی می‌تواند به شکستن این بن‌بست کمک کند.

    دیدار و گفتگوهایی در پس‌پرده

    علی لاریجانی در دیدار با پوتین درباره مسائل دوجانبه، همکاری‌های اقتصادی، منطقه‌ای و بین‌المللی رایزنی کرد. همزمان، کاخ سفید اعلام کرد مکالمه پوتین و ترامپ درباره موضوعات مختلف از جمله اوکراین و صدور موشک‌های تام‌هوک به این کشور بوده است. اما با توجه به اهمیت پرونده هسته‌ای ایران در معادلات جهانی، بعید است که این موضوع در این گفت‌وگوها مطرح نشده باشد.

    میانجیگری پوتین برای توافق هسته‌ای؟ / سیگنال‌های جدید از مسکو

    تصویری از دیدار علی لاریجانی و ولادیمیر پوتین در مسکو، نشان‌دهنده اهمیت این ملاقات در سطح عالی است. این دیدار، در کنار پیام‌هایی که رد و بدل شده، می‌تواند نشانه‌ای از تمایل روسیه برای ایفای نقش فعال‌تر در حل بحران هسته‌ای باشد.

    قیمت لحظه ای طلا، سکه و ارز

    به گفته برخی منابع، روسیه و آمریکا هر دو به دنبال یافتن راه حلی برای جلوگیری از بازگشت پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل هستند. در صورت طرح دوباره این موضوع در شورا، آمریکا با توجه به حق وتو، از موقعیت قوی‌تری برخوردار خواهد بود؛ بنابراین، یافتن توافقی پیش از این مرحله برای ایران اهمیت زیادی دارد.

    روسیه پیش از این نیز آمادگی خود را برای میانجیگری میان ایران و اسرائیل اعلام کرده بود. پوتین اخیراً از دریافت پیامی از بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، مبنی بر عدم تمایل تل‌آویو به درگیری جدید با ایران خبر داد – موضوعی که از سوی عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه ایران، نیز تایید شد. به نظر می‌رسد مسکو در حال ایجاد بستری برای گفتگوهای غیرمستقیم میان طرفین درگیر است.

     

    با در نظر گرفتن مجموع این تحولات، می‌توان گفت که روسیه به طور همزمان سعی دارد تا از طریق کانال‌های مختلف، با ایران، آمریکا و اسرائیل ارتباط برقرار کند. این تلاش‌ها نشان می‌دهد که مسکو به دنبال حفظ منافع خود در منطقه و جلوگیری از تشدید تنش‌ها است. اما سوال اصلی اینجاست که آیا این میانجیگری به نتیجه خواهد رسید؟ و آیا پوتین می‌تواند با استفاده از روابط خود با ترامپ، فضایی برای توافق در مورد پرونده هسته‌ای ایران ایجاد کند؟ تنها زمان پاسخ این سوالات را خواهد داد، اما این تلاش‌ها می‌تواند دریچه‌ای جدید به سوی دیپلماسی و حل بحران بگشاید.

    آیا ابتکار روسیه می‌تواند گره کور مذاکرات را باز کند؟ و آیا این‌بار، با میانجیگری پوتین، تهران و واشینگتن می‌توانند به نقطه‌ای مشترک دست یابند؟ به نظر می‌رسد آینده مذاکرات هسته‌ای، بیش از هر زمان دیگری به تعاملات قدرت‌های بزرگ گره خورده است.

     

  • آقای رئیس‌ جمهور! فرصت را از دست ندهید و به «شرم‌الشیخ» بروید

    آقای رئیس‌ جمهور! فرصت را از دست ندهید و به «شرم‌الشیخ» بروید

     فرض کنید بخواهیم به شیوه سعیدجلیلی در این اجلاس بیانیه بخوانیم یا با استفاده از حق تحفظ درباره بیانیه احتمالی  پایانی موضع‌گیری کنیم؛ باز هم از حذف خود به دست خود بهتر است.

    آقای رئیس‌ جمهور! فرصت را از دست ندهید و به «شرم‌الشیخ» بروید

    یادداشت مشترک محمد مهاجری – محمد قوچانی
       اگر دعوت از جمهوری اسلامی ایران برای حضور در اجلاس شرم‌الشیخ برای حل مسألۀ فلسطین جدی باشد، باید گفت ایران نباید این فرصت تاریخی را از دست دهد.
       مسلم است که مقصود حضور ایران در فرایندی که ولو به صورت غیرمستقیم موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد، نیست. اسرائیل یک دولت بی‌ملت و حکومت تروریستی و نژادپرست است که نه‌تنها ملت-دولت نیست؛ بلکه چون بر اساس دین-نژاد یهود بنا شده است، با اقتضائات یک دولت مدرن بیگانه است و گرچه با مصوبه سازمان ملل متحد بنا شده است، اما ماهیتی پارادوکسیکال در حقوق بین‌الملل دارد که مشروعیت خود را نه از قاعده تاسیس در اندیشه سیاسی جدید که از هولوکاستی می‌گیرد که فلسطینی‌ها هیچ نقشی در آن نداشتند، اما قربانی گونه‌ای دیگر از ژنوساید و نسل‌کشی شده‌اند.
       با وجود این، فارغ از تحلیل ماجرای ۷ اکتبر اکنون جهان در شرایطی است که از این نسل‌کشی صهیونیستی می‌تواند علیه اسرائیل و به سود فلسطین بهره ببرد.
       پیوستن اروپا به کارزار تاسیس دولت ملی فلسطین، حمایت ۱۵۰ کشور از تاسیس این دولت و محکومیت گسترده اسرائیل اکنون جز تل‌آویو و واشنگتن مخالفی ندارد و حتی به صورت نمادین هم قرار نگرفتن ایران در صف مدافعان تشکیل دولت مستقل فلسطین نه به مصلحت است و نه واقعیت دارد.
     جمهوری اسلامی ایران می‌تواند با تحفظ کامل به لحاظ حفظ راهبرد خویش از این فرصت برای محکومیت اسرائیل در یک فرآیند حقوقی بهره ببرد؛ بدون آنکه مقاومت فلسطین به‌عنوان یک جنبش استقلال‌طلب را تضعیف کند، بلکه در تداوم راهبرد هوش‌مندانه حماس که بهانه را از ترامپ خودشیفته گرفته نتانیاهو را در کنج تاریخ قرار داده است، باید آن را به کارزاری علیه اسرائیل بدل کند.
      این حضور با راهبرد مذاکره غیرمستقیم ایران که قرار بود در قالب 1+5 در نیویورک با استیو ویتکاف در حضور شرق و غرب گفت‌وگو کند هم تضاد ندارد؛ بلکه حتی فراتر از آن، به معنای پیوند منافع ملی ایران و منافع منطقه و منافع جهان است و موجب تقویت روابط ما با اعراب به‌خصوص مصر و عربستان می‌شود که ظاهرا در کنار ترکیه دوستان تازه ما در برابر اسرائیل هستند و به‌هیچ‌وجه خواستار تضعیف بیشتر ایران نیستند.
       فرض کنید بخواهیم به شیوه سعید جلیلی در این اجلاس بیانیه بخوانیم یا با استفاده از حق تحفظ درباره بیانیه احتمالی پایانی موضع‌گیری کنیم؛ باز هم از حذف خود به دست خود بهتر است.
      ما می‌دانیم که پیام اخیر اسرائیل به پوتین محصول وفاق ملی، بازدارندگی موشکی و ترکیب میدان و دیپلماسی ایران است. برای حفظ این سرمایه اجتماعی نباید هیچ صحنه‌ای را ترک کنیم تا ملت ایران بداند همان طور که دبیر شورای‌عالی امنیت ملی اخیرا در جمعی از روزنامه‌نگاران گفته‌اند، حاکمیت از هیچ فرصتی برای جلوگیری از جنگ غفلت نمی‌کند، گرچه ایران از جنگ هم نمی‌هراسد.
      تشکیل دولت ملی فلسطین بدون دخالت خارجی یا احیای استعمار نوین مانند بازگشت به عصر قیمومَت  و فرمانداری امثال تونی بلر رمز فروپاشی سیاسی اسرائیل است. باید بدون به رسمیت شناختن اسرائیل از بنای یک دموکراسی عرفی و حکومت ملی و مدنی در قدس با مشارکت همه مسلمانان و مسیحیان و حتی یهودیان در سرزمین تاریخی فلسطین با حکومتی تکنوکرات دفاع کرد.
      ایران حتی در دوره پهلوی به هنگام تشکیل اسرائیل با تجزیه فلسطین در سازمان ملل مخالفت کرد و پیشنهاد تشکیل یک کنفدراسیون یهودی-عربی را داد. در واقع، آنچه بیش از سلاح اسرائیل را مستحیل می‌کند، دموکراسی بر اساس حقوق شهروندی است.
     اگر در درون این رژیم این امکان وجود ندارد، می‌توان در دیگر سرزمین‌های فلسطینی بر آن سایه‌ای افکند و برای دولت یهود یک بدیل دموکراتیک ساخت و با مشارکت بین‌المللی اسرائیل را خلع سلاح کرد. سلاح اصلی اسرائیل مظلوم‌نمایی است که دیگر حتی در اروپا هم خریداری ندارد.
      اگر مقاومت مسلحانه حق ملت‌ها برای استقلال است، دولت‌ها می‌توانند در حقوق و نظام بین‌الملل سنگری برای تقویت این نهضت بسازند. این تضعیف مقاومت نیست، تقویت آن است.
      با این راهبرد و ابتکار در  نهضت مقاومت بدون ذره‌ای خدشه در جنبش استقلال‌طلبی فلسطین می‌توان یکی از بهانه پرونده هسته‌ای ایران بلکه مهمترین آن را از بین برد.
       ایران‌هراسی موجود محصول ادعای اسرائیل است که توان هسته‌ای ایران را خطری برای موجودیت خود می‌داند که بر اساس موضع رسمی ملت و دولت ایران بی‌اساس است و حتی رهبری ایران به‌صراحت با ساخت سلاح هسته‌ای ازیک‌سو و به دریا ریختن یهودیان از سوی دیگر، مخالفت کرده‌اند و راه‌حل نهایی را رفراندوم دانسته‌اند. چرا این بهانه را در شرم‌الشیخ از روی میز برنداریم؟ آقای رئیس‌جمهور اگر نیویورک از کف رفت، شرم‌الشیخ را دریابید.