این مجریان عبارتند از
شبکه یک: ساجده سلیمانی، سیاوش عقدایی و محسن مقصودی
شبکه دو: محمد جعفر خسروی
شبکه سه: رسالت بوذری و شهرام شکیبا
شبکه چهار: ساعد باقری و محمدرضا مقدسیان
شبکه پنج: مجید یراق بافان، قاسم بینیاز و ژیلا امیرشاهی
شبکه نسیم: سروش صحت
شبکه جام جم: گیتی خامنه
شبکه افق: امیرحسین ثابتی
شبکه امید: رامتین چیت سازان و آلاخامه یار
شبکه سلامت: میلاد اسلامزاده
شبکه آموزش: اسماعیل آذر
همچنین مرکز نظارت و ارزیابی سازمان صداوسیما علاوه بر حوزه پاسداشت زبان و ادب فارسی، عملکرد مجریان سیما بر حسب مولفهها و شاخصهایی چون رعایت اصول حرفهای اجرا، رعایت حدود شرعی و دینی، تسلط در اجرا، درست گویی، تعامل مثبت و موثر با مهمان و کارشناس و توانمندی در اداره بحث را در بازه زمانی تابستان امسال بررسی کرده است.
رضا پورحسین مشاور عالی معاون سیما در بخشی دیگر از نامه خود با اعلام اسامی مجریانی که بیشترین امتیاز را در این حوزه نیز کسب کردند، از مدیران شبکه ها خواست از آنان قدردانی شایسته شود.
شبکه یک: مجید یراق بافان، هادی صلح جو
شبکه دو: شاهین شرافتی
شبکه سه: وحید یامین پور، رسالت بوذری، نجم الدین شریعتی، شاهین جمشیدی
شبکه چهار: مالک شجاعی و محمدرضا مقدسیان
شبکه پنج: محمد دلاوری و قاسم بی نیاز
شبکه نسیم: پژمان بازغی
شبکه افق: محمد مهدی شیخ صراف، زینب ابوطالبی
شبکه قرآن: سیدوحید مرتضوی، مهدی رضوی
شبکه ورزش: شهاب قاسمی
۵۷۲۴۳
دسته: خبرهای رسانه
-
سروش صحت و شهرام شکیبا؛ مجریان برتر تلویزیون در تابستان
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، رضا پورحسین، مشاور عالی معاون سیما در نامهای خطاب به مدیران شبکهها، مجریانی را که در حوزه پاسداشت زبان و ادب فارسی بیشترین امتیاز را از میان دیگر همکاران فعال در تابستان کسب کردند معرفی کرد. -
ظلم بزرگ مجریان و تهیهکنندگان تلویزیون به مخاطبان
مهدی درستی: تیتراژ سریالها و برنامهها زمانی برگ برنده تلویزیون به شمار میآمدند و حسابی در بازار موسیقی مورد توجه علاقهمندان قرار گرفته و دست به دست میشدند، اتفاقی که این روزها کمتر شاهد آن هستیم. نه تیتراژی با پخش از تلویزیون در بین مخاطبان سر و صدا به راه میاندازد و نظرات را جلب میکند و نه خوانندگان از طریق آن اثر به شهرت یا محبوبیتی دست مییابند.
از ترانه گرفته تا آهنگ و خواننده هیچ کدام رنگ و بوی گذشته را ندارند، انگار بیکیفیتی و سطح نازل آثار تولیدی در صداوسیما بیماری مسری است و مانند یک ویروس تمامی حوزهها را از پای در آورده است. با بررسی میان تیتراژهای امروز و آثاری که پیشتر از تلویزیون پخش میشد، افت کیفیت را میتوان در مسایل مختلفی بر شمرد، از بیمحتوایی ترانهها تا خنثی بودن تیتراژها در سرنوشت خوانندگان.
به منظور بررسی شرایط این روزهای تیتراژهای تلویزیونی با مهیار علیزاده، آهنگساز گفتوگویی کردهایم و به آسیب شناسی افت کیفیت موسیقی و ترانه آثار تولیدی پرداختهایم.
وقتی ترانه جایگاه خود را از دست میدهد
موضوعی که در مورد تیتراژهای تلویزیونی بیشتر از گذشته حسابی توجه را جلب میکند، سطح نازل ترانههایی است که مورد استفاده قرار میگیرد، ترانههایی که نه ارتباط موضوعی با محتوای سریال و برنامهها دارند و نه از اصول ادبی استوار و درستی بهرهمند هستند.
مهیار علیزاده در این باره گفت: «از نظر من آهنگساز ترانهها امروز خصوصا در سبک پاپ روی ملودی گفته میشود، یعنی تنظیم کننده چند ملودی آماده را که بیشتر کپی برداری از کارهای ترکیهای و شرقی است را به ترانهسرا میدهد و او تنها یکسری کلمات روی ملودی سوار میکند که مضمون و هدفی را دنبال نمیکند. در واقع یک اثر تاریخ مصرفدار تولید میشود که چند صباحی خوانده میشود و اگر تیتراژ سریال یا برنامهای باشد کمی طولانیتر مورد استفاده قرار میگیرد و در نهایت خیلی زود تاریخ مصرفش به پایان میرسد.»
ترانهها امروز خصوصا در سبک پاپ روی ملودی گفته میشود، یعنی تنظیم کننده چند ملودی آماده را که بیشتر کپی برداری از کارهای ترکیهای و شرقی است را به ترانهسرا میدهد و او تنها یکسری کلمات روی ملودی سوار میکند که مضمون و هدفی را دنبال نمیکند
او با تاکید بر اینکه اشعار ایرانی بسیار ریشهدار هستند و ساخت آهنگ روی آنها برای آهنگسازان غیرحرفهای سخت است، توضیح داد: «ادبیات ایران غنی است و آهنگسازها باید روی آثاری کار کنند که پیشتر به شکل شعر مستقل سروده شده است، این اشعار به دلیل ریشهدار بودن به شکل یک هنر ناب مورد توجه قرار میگیرند و به همین دلیل ماندگاری بیشتری دارند. البته کار آهنگساز در این زمینه سختتر است چون با شعری رو به رو میشود که خود دارای شکل و فرم است.»
نقش مجریان و تهیهکنندگان بر کیفیت پایین آثار
در این میان، دو گروه را میتوان عامل افت کیفیت موسیقی و ترانه تیتراژهای تلویزیونی دانست، تهیهکنندگان و مجریانی که دارای ذوق و تخصص هنری نیستند و تنها به فکر رونق بیشتر برنامه یا سریالشان به هر قیمتی هستند.
علیزاده در پاسخ به اینکه نقش تهیهکنندگان و مجریان را در افت کیفیت آثار تولیدی برای تیتراژهای تلویزیونی تا چه اندازه موثر میداند؟ بیان کرد: «سلایق مجریان و تهیهکنندگان تلویزیون بسیار سطحی و عوام گرایانه است و در نتیجه این مسئله باعث میشود تا در انتخاب آثار موسیقایی برای تیتراژها به این فکر کنند که چه خوانندهای روی بورس است و مردم بیشتر دوست دارند، خوانندهای که تاریخ مصرف دارد و تنها دو، سه سال فقط خوانندگی کند و پولساز باشد را انتخاب میکنند و آخرین مسئلهای که به آن فکر میکنند کار فرهنگی و نشر هنر فاخر است. تنها میخواهند برنامهشان بیشتر دیده شود و در فضای مجازی بیشتر سروصدا کند، این رویکرد ما را پله پله از هنر فاخر دور میکند.»
سلایق مجریان و تهیهکنندگان تلویزیون بسیار سطحی و عوام گرایانه است و در نتیجه این مسئله باعث میشود تا در انتخاب آثار موسیقایی برای تیتراژها به این فکر کنند که چه خوانندهای روی بورس است و مردم بیشتر دوست دارند، خوانندهای که تاریخ مصرف دارد و تنها دو، سه سال فقط خوانندگی کند و پولساز باشد را انتخاب میکنند
مافیای موسیقی در صداوسیما ریشه دوانده است؟
اما همواره در سالهای اخیر بحث مافیا در حوزه موسیقی را بارها و بارها شنیدهایم، اتفاقی که بسیاری معتقدند نقش موثری بر افت کیفیت موسیقی ایران داشته است. اما نکته این است که مافیای موسیقی در صداوسیما هم وجود دارد یا خیر.
این آهنگساز با تاکید بر اینکه تهیهکننده میتواند بنا به تمایل خود عوامل یک پروژه را تامین کند، در این باره گفت: «وقتی تهیهکنندهای میخواهد روی یک پروژه سرمایهگذاری کند میتواند روی خط و شکل آن فکر کند و مهرههای خود را بچیند، اما مهم این است که تهیهکنندگانی که امروز کار میکنند حرفهای نیستند و به اصطلاح تهیهکننده یکی، دو روزه هستند، یعنی با رابطه و پولی که منبع مشخصی ندارد بدون هیچ گونه سواد و دید هنری در این حرفه فعالیت خود را آغاز میکنند و یک پروژه هنری را استارت میزنند و کاملا بازاری به موضوع نگاه میکنند تا سود ببرند. مافیا در تمام رشتههای پولساز دنیا مانند فوتبال، سینما و حتی موسیقی وجود دارد و کشور ما هم از این قاعده مستثنی نیست، وقتی یک پدیده پولسازی مانند موسیقی در کشوری رایج میشود، قدرتهایی وارد این حوزه میشوند تا سود ببرند و سعی میکنند سایر افراد را بایکوت کنند و مثلا بگویند با چند نفر کار نشود و از این دست اتفاقات.»
او ادامه داد: «در حوزه صداوسیما داستان مافیا را خیلی دخیل نمیدانم، همان داستان تهیهکنندگان و مجریان که اشاره کردم در افت کیفیت آثار نقش دارد چون هدفشان این است فقط آثار و افرادی به سازمان رفت و آمد کنند که باعث بیشتر دیده شدن برنامهشان شوند و هیچ توجهی به وجه هنری کار ندارند.»
دیگر موضوعی که مدتهاست در قالب یک شایعه دهان به دهان میشود، بحث پرداخت پول در قبال خواندن تیتراژ برنامهها یا یک سریال تلویزیونی است، موضوعی که علیزاده درباره اش اینطور نظر داد: «این مسئله وجود دارد، نمیتوانم نمونهای بگویم چون کسی را سراغ ندارم اما شنیدهام که چنین اتفاقی رخ میدهد. بارها به من هم از طرف یکسری برنامهها و تهیهکنندگان پیشنهاد شده است که اگر خوانندهای در نظر داری که این میزان پول پرداخت میکند ما حاضریم تا تیتراژ برنامه را به او بسپاریم.»
در حوزه صداوسیما داستان مافیا را خیلی دخیل نمیدانم، همان داستان تهیهکنندگان و مجریان که اشاره کردم در افت کیفیت آثار نقش دارد
این هنرمند تاکید کرد: «این مسئله وجود دارد و حسابی هم به موسیقی لطمه میزند، چون افراد تخصص کافی را ندارند، تنها با در اختیار داشتن یک صدای معمولی پول خرج میکنند و تیتراژ یک کار را میخوانند و سپس در فضای مجازی هم تبلیغ میکنند و به خوانندهای تبدیل میشوند که ریشهدار نیست و به تولید آثار بیمحتوا میپردازد که به گوش مخاطبان موسیقی کشور لطمه میزند.»
راهکاری برای بهبود اوضاع موسیقی و ترانه تیتراژها
علیزاده در پاسخ به اینکه برای اصلاح وضعیت چه باید کرد، بر رعایت کپی رایت تاکید کردو گفت: «موسیقی در حوزه صداوسیما مشکلات بسیار اساسی دارد که اولین مورد آن رعایت نکردن کپی رایت در رادیو و تلویزیون است چون بدون اجازه هر کاری را استفاده می کنند. در رادیو بارها شنیدم کارهای من پخش شده و تنها نام خواننده را بردند و به شاعر که ۷۰، ۸۰ سال عمر دارد و یکی از رکنهای زنده ادبیات ایران است، به آهنگساز که این اثر را ساخته است هیچ اشارهای نکردند.»
او افزود: «بحث دوم کپی رایت مادی است، در ایران آهنگساز اثری تولید میکند و دستمزدش را میگیرد و تمام میشود اما خواننده با آن قطعه کنسرت میدهد و سالها کسب درآمد میکند در صورتی که مولف هیچ مبلغی دریافت نمیکند. در تمام رادیوهای دنیا وقتی قطعهای تولید میشود آن را پخش میکنند و پولی به عنوان حق کپی رایت به سازمانی مرتبط میدهند که آن مبلغ بین خواننده، آهنگساز و ناشر تقسیم می شود تا مشکلات مالی نداشته باشند. فکر می کنم در کشورهایی که در حال پیشرفت هستند تنها ایران دارای چنین امکانی نیست و کاری که تولید میشود در کمتر از چند دقیقه روی تمامی سایتها قرار می گیرد و صداوسیما به عنوان یک ارگان قانونی تمامی کارها را به راحتی پخش میکند. بنابراین فکر میکنم باید اصلاح بحث موسیقی در صداوسیما از همین قدمهای اولیه آغاز شود و سپس به سراغ سایر مسایل برویم. آقای نوربخش از طرف خانه موسیقی برای قضیه کپی رایت پیگیری زیادی کردند ولی متاسفانه این اتفاق نمیافتد.»
-
انتقاد حسامالدین آشنا از استناد صداوسیما به توییتهای جعلی
حسامالدین آشنا، مشاور رییس جمهور و نماینده قوه مجریه در شورای نظارت بر سازمان صداوسیما در نامهای به حجت الاسلام محسنی اژهای، نسبت به استناد برنامههای صداوسیما به توییتها و اکانتهای جعلی و بینام و نشان انتقاد کرد و خواستار منع برنامههای صداوسیما از انعکاس اینگونه مطالب شد.
در نامه آشنا آمده است: «برخی برنامههای تلویزیونی بهخصوص برنامههای گفتوگومحور سیاسی، به توییتها و مطالب حسابهای کاربری بینام و نشان استناد میکنند. با توجه به گسترش حسابهای کاربری جعلی و ضرورت مقابله با جریانسازیهای غیرواقعی، مستدعی است دستور فرمایید در مکاتبهای با سازمان صداوسیما، کلیه برنامههای سازمان از استناد و ارجاع به مطالب مربوط به صفحات و حسابهای کاربری فاقد هویت، منع شوند.»۲۵۸۲۴۳
-
ترمز مجری هتاک را بکشید
صبح امروز حسین کلهر مجری برنامه سلام صبح بخیر به بهانه نزدیک شدن کریستین رونالدو به گلهای علی دایی که رکوردار گلهای ملی در جهان است، در صحبتهای توهین آمیز، اسطوره فوتبال ایران و آسیا مورد تمسخر قرار داد و به او پیشنهاد داد با پرداخت ۵ میلیون، شناسنامه اش را کوچکتر کند و از تیم نوجوانان دوباره شروع کند و گلهای ملی اش را به عددی برساند که رونالدو دیگر تهدیدی برای شکستن رکوردش نباشد!به سخره گرفتن رکورد علی دایی در حالی است که در هر کشور دیگری اسطورهای مانند دایی را روی سرشان میگذارند و از اینکه یک ورزشکار از کشورشان توانسته به چنین سطحی از موفقیت برسند، داستان سراییها میکنند و آن را در سطح جهان حلوا حلوا میکنند. در ایران، اما با اسطورهای مانند دایی چه رفتاری داریم؟ با تمام انتقاداتی که به برخی رفتار دایی شاید وارد باشد، او یکی از بزرگترین ورزشکاران و چهرههای مشهوری است که در خیلی از کشورهای دنیا، ایران را با نام او میشناسند.حال در برنامهای در شبکه سوم به جای به رخ کشیدن افتخارات دایی و بیان اینکه رکوردی از خودش به جا گذاشته که یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال دنیا هنوز به آن نرسیده، شروع میکنیم به با تمسخرآمیزترین ادبیات به توهین به دایی و به او پیشنهاد میکنیم که بیاید شناسنامه اش را کوچک کند و باز هم برای ایران گل بزند تا رونالدو رکوردش را نزند.البته دایی خیلی بزرگتر از مجری بی ادب برنامه سلام صبح بخیر است و به کار بردن چنین ادبیاتی درباره او در تلویزیون، نه تنها شان دایی را پایین نمیآورد بلکه دود آن مستقیم در چشم صداوسیما میرود، آن هم سازمانی که این سالها با توجه به هجوم رسانهای غرب و افزایش شبکههای فارسی زبان، جایگاهش حساستر شده است. با این حال قطعا ادبیات مجریهای کارنابلد و تازه کاری مانند مجری برنامه سلام صبح بخیر شبکه سوم تلویزیون علاوه بر اینکه جایگاه تلویزیون را پایین میآورد، مخاطبان آن را نیز کاهش میدهد.البته این اولین بار نیست که این مجری تازه کار چنین توهین آمیز صحبت میکند و از توهین او به هواداران باشگاه استقلال که منجر به عذرخواهی رسمی تلویزیون شد، زمان زیادی نمیگذرد. با وجود چنین سابقه ای، اما انگار این مجری همچنان نمیتواند کنترلی بر زبان خود داشته باشد و تلویزیون را تبدیل به یک جولانگاه برای تمسخر سرمایههای ملی کشورمان کرده و تلویزیون را با صفحه اش در شبکههای اجتماعی اشتباه گرفته است که اینطور چشم هایش را میبنندد و دهانش را باز میکند.بدون شک ضروری است صداوسیما نسبت به برخورد با چنین مجریانی حساستر از گذشته عمل نکند و اجازه ندهد مجموعهای که قرار بود دانشگاه باشد، به محلی برای سخره گرفتن سرمایههای ملی کشور تبدیل شود و یک مجری به خودش اجازه دهد با توهین به بزرگان برای خودش فالوور جمع کند و نامش را سر زبانها بیندازد، آن هم به قیمت ضربه زدن به چهره تلویزیون در بین مردم و کاهش مخاطبان. -
پاسخ سخنگو؛ نشانۀ تحول قوۀ قضاییه در تعامل با رسانهها
سخنگوی قوه قضاییه برخورد قضایی با خطای رسانه ای را آخرین مرحله دانسته و یادآور شده قبل از آن باید عذرخواهی یا جبران شود و بعد موضوع در داخل صنف مطرح شود و پس از آن هیأت نظارت بر مطبوعات تذکر دهد و دست آخر قوۀ قضاییه وارد عمل شود. این رویکرد با دیدگاهی که شیفتۀ «برخورد قضایی» در هر ماجراست بسیار متفاوت است و می تواند نشانه ای از تحولی باشد که در دورۀ جدید مطرح شده است.عصر ایران؛ مهرداد خدیر- سخنگوی قوۀ قضاییه در نشست خبری اخیر خود (دهمین نشست خبری در دورۀ تحول) به نکتۀ مهمی دربارۀ رسانهها اشاره کرد اما آن قدر موضوعات ریز و درشت دیگر در قالب پرسش و پاسخ مطرح شد که این موضوع کمتر انعکاس یافت یا پُررنگ نشد.
خبرنگاری از آقای اسماعیلی پرسید که «آیا با روزنامهای که [به ادعای او] به مقدسات مربوط به تاسوعا و عاشورا اهانت کرده برخورد خواهد شد یا نه» و او پاسخ داد.
جدای این بحث که نماینده یک رسانه چرا باید خواستار برخورد با رسانه دیگر شود و آیا می توان خوانشهای دینی و حماسی را محدود به قرائت رسمی کرد یا نه، پاسخ سخنگوی قوۀ قضاییه بسیار قابل تأمل است.
عباراتی که آقای اسماعیلی به کار گرفته همان است که در دو دهه گذشته بارها در انتقاد از برخورد قضایی به مثابه اولین راهکار یا نخستین واکنش از زبان روزنامه نگاران و حقوق دانان و فعالان صنفی و مدنی مطرح شده است.
در حالی که سؤال کننده مایل بود سخنگو از «برخورد» بگوید آقای اسماعیلی اما این گونه پاسخ داد:
اولا که نباید اهانت کنند و اگر واقعا اهانت صورت گرفته عذرخواهی کنند. همچنین جبران کنند. در مرحله بعد موضوع در خود صنف بررسی شود و پس از اینها هیأت نظارت بر مطبوعات تذکر دهد و در مرحلۀ آخر دستگاه قضایی وارد عمل شود.
این همان خواست رسانه ها از زمانی است که برخورد با مطبوعات و رسانه ها شدت گرفت و حالا کار به جایی رسیده که مجموع شمارگان مطبوعات که در سال های 78 و 79 و قبل از توقیف گسترده سر به سه میلیون نسخه در روز می زد به زیر یک میلیون نسخه سقوط کرده و مرجعیت رسانه های داخلی در معرض تهدید قرار گرفته است چندان که برخی کانال های تلگرامی این توان کاذب را پیدا کرده اند که به هر شایعه ای دامن زنند.
البته جا داشت رسانه ها به موضوعی که به حیات و ممات خودشان مربوط است و با این صراحت و وجوه مثبت از زبان سخنگوی قوۀ قضاییه بیان شده و به منزلۀ راهبرد در دورۀ تحول قابل ارجاع و استناد است بیشتر می پرداختند و به اصطلاح خودمان «بولد» می کردند اما عنوان های دیگر که همه هم نکات مهمی بودند ترجیح داده شد.
امید میرود برخی ذوق و تمایل خود به برخورد ولو با همصنف و همکار را به حوزههای دیگر متمایل کنند و به جای آرزوی نبودن دیگران، خود را ارتقا دهند چون آن که جای رسانۀ غایب داخلی را پر می کند رسانه یا شبه رسانه ای در آن سوی سرزمین ماست که نه با این موافق است نه با آن.
مهمتر اما چنانکه گفته شد نوع مواجهۀ سخنگوی قوۀ قضاییه با موضوع است که اسم «دورۀ تحول» را با مسما کرد و می تواند نصبالعین نهادهای مسؤول نیز قرار گیرد و حال که با صراحت از برخورد قضایی به عنوان آخرین مرحله یاد شده پیشگام برخورد نشوند و در غیاب انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران (که شوربختانه دهمین سالگرد به محاق رفتن خود را نیز پشت سر گذاشت) انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران که فعالیت خود را آغاز کرده کمیته ای به این منظور تأسیس و فعال سازد و ساز و کار مواجهه ها با این نوع خطاها یا اساسا تشخیص این که خطا بوده یا نه یا تنها حساسیت ایجاد کرده را روشن کند و در استان های دیگر نیز اگر تشکیل شده هر چند تا انجمن فراگیر و مادر دوباره سرپا نشود نقش آفرینی کمتر خواهد بود. -
اسناد جدید مریم مقتدری: من دانشجوی قلابی نیستم (+عکس)
گفتی نگو ولی میگم! به آدم هاتونم بگین منو تهدید نکنن چون به مقامات قضایی اسنادمو نشون دادم، شما بیا اسنادتونو نشون بدین.مریم مقتدری (متهم به دانشجوی قلابی دندانپزشکی دانشگاه شهید بهشتی) که در چند روز گذشته جنجالی شده است در ادامه ادعایش بر این که او دانشجوی رسمی دانشگاه شهید بهشتی بوده است در صفحه اینستاگرامش 2 عکس منتشر کرد.
به گزارش رسا نشر به نقل از عصر ایران او ادعا میکند یکی از عکسها لیست حضور و غیاب دانشجوهای سایت دانشگاه شهید بهشتی است که اسم او در آن دیده میشود و عکس دیگر از واحدهای درسی ثبت نامی به اسم و مشخصات خودش است که از ربات تلگرامی دانشگاه برای او ارسال شده است.
در توضیح عکسها هم نوشته است:
«اسم من رسما تو لیست دانشجوهای سایت شهید بهشتی بوده، حتی تو ربات تلگرامی هم با مشخصات من واحد درسی ثبت شده، پس دیگه این دروغ ضایع رو نگید که من فقط روپوش میپوشیدم و میاومدم دانشگاه، شما که نمیذارید بگم همه چیو پس چرا رسانه ایش کردید؟!
چون قراره بازداشت باشم و حرفی ازم در نیاد؟ من با این خانواده ی 60 هزار نفریم اندازه تموم رسانه هاتون حرف داریم واسه گفتن! گفتی نگو ولی میگم!!!! به آدم هاتونم بگین منو تهدید نکنن چون به مقامات قضایی اسنادمو نشون دادم، شما بیا اسنادتونو نشون بدین»
عکس 1 :عکس 2 :
-
پیشنویس شیوهنامه جدید محاسبه و تخصیص یارانه مطبوعات منتشر شد
در شیوه نامۀ جدید شمارگان، راستی آزمایی و یارانۀ نشریات بی کیفیت، حذف می شود.پیشنویس شیوهنامه جدید محاسبه و تخصیص یارانه مطبوعات در سال ٩٨ برای اظهار نظر کارشناسان منتشر شد.
پایگاه خبری رسا نشر – پیرو دستور وزیر مبنی بر توزیع و محاسبه حمایتهای مطبوعاتی براساس سیاستها و شیوهنامههای جدید با تاکید بر سنجههای کیفی، راستی آزمایی شمارگان، حذف نشریات بیکیفیت از شمول دریافت یارانه، تعیین سقف تعداد نشریات مورد حمایت و… اداره کل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی پیشنویس شیوهنامه جدید محاسبه و تخصیص یارانه مطبوعات در سال ٩٨ را منتشر کرد.تمامی صاحب نظران و کارشناسان، مدیران مسئول و اصحاب رسانه تا پایان شهریور ماه فرصت دارند، نظرها، انتقادها و پیشنهادهای خود را در خصوص این پیشنویس به اداره کل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی، ارسال کنند.
در شیوهنامه جدید که در دو مرحله اجرایی خواهد شد، ضریب نظم در انتشار رسانهها و ضریب کیفی در کنار توزیع سراسری، به عنوان شروط اصلی و شاخصهای موثر در محاسبه یارانه درج شده است. همچنین محورهای چهارگانه «اقتصاد و توسعه ملی، فرهنگی، اجتماعی، سیاست خارجی و امنیت ملی، فرهنگ، معارف اسلامی و دفاع مقدس» به عنوان اولویتهای موضوعی در محاسبه یارانه مطبوعات اعلام شده است.
در این شیوهنامه میزان حمایت از نشریات متعدد دارای صاحبامتیاز حقیقی یا حقوقی واحد نیز مشخص شده به طوری که صاحبان امتیاز بیش از سه نشریه از ضریب کاهشی برخوردار میشوند و برای صاحبان امتیاز دارای بیش از ١٠ نشریه نیز یارانهای در نظر گرفته نشده است.
دانلود متن پیشنویس شیوهنامه جدید یارانه مطبوعات در سال -
روزنامه جوان: نقد اعضای دفتر رهبری امکانپذیراست؟
یادداشت مدیرمسئول روزنامه جوان روز شنبه به قلم عبدالله گنجی به امکان نقد اعضای دفتر رهبری پرداخت.به گزارش عصر ایران متن یادداشت به این شرح است:نقدها به جناب حسین محمدی، معاون محترم بررسی دفتر رهبر انقلاب را مطالعه کردم، اما هیچ کد یا حجتی جز ادعا ندیدم و مصداقی از عمل ایشان را که منجر به نقد شود در متون پیدا نکردم. اما یک نکته ظریف را شاید نقادان ندانند و علت ندانستن آنان نیز عدم کار تشکیلاتی و مدیریتی در درون ساختارهای دولتی- حاکمیتی است. مسئول دفتر یا اعضای دفتر یک مدیر، طبق قاعده مدیریت با بقیه منصوبین ایشان متفاوت هستند.
اعضای دفتر منهای مسئول مربوط فاقد هرگونه هویت حقوقی هستند و معنا و وظیفه مستقل ندارند. یک وزیر معاونینی دارد که دارای هویت هستند و وظایف قانونی مشخصی دارند، اما دفتر ستاد شخصی یک مسئول/فرمانده است. وظیفه اعضای دفتر صرفاً تسهیلکنندگی اجرای فرامین و دیدگاهها و سیاستهای مسئول است و حق هیچگونه دخل و تصرف و اجتهاد در آن ندارند. فقط آنچه به تجربه آموخته شده است اینکه اعضای دفتر باید سعه صدر بالایی داشته باشند تا بتوانند بهصورت «ضربهگیر» عمل نمایند. ناراحتیهای آنی را از بیرون به مسئول منتقل نکنند و ناراحتی مسئول از معاونین و… را تعدیل شده منتقل نمایند تا مجموعه دچار تنش، بدبینی و فرسایش مدیریتی نشود.
با این فرض که اعضای دفتر هیچ مسئولیتی جز ابلاغ رهنمودها، نظرات و فرامین ندارند، باید حسین محمدی و دیگر اعضای احتمالی دفتر رهبری را چگونه نقد کرد؟ اگر اقدامی از جایگاه حقوقی انجام دادهاند (که نمونه عینی گفته نشد) چگونه فهمیدهایم نظر شخصی است و مأمور اجرا و اقدام نیستند؟ اگر آن اقدام یا دخالت از ناحیه هویتی حقیقی فرد است حتماً رهبری میداند پای ایشان نوشته میشود و حتماً نمیپذیرد که اقدامات خودسر دیگران به نام رهبری ثبت شود. اما چطور نقادان حزباللهی (نه غیریت) فهمیدهاند که فلان عضو دفتر اقداماتی را انجام میدهد که مدنظر یا مورد تأیید رهبر نیست؟ آیا با رهبری چک کردهاند؟ آیا نمیتوان گفت غیرمستقیم تصویری مخدوش از رهبری به افکار عمومی منتقل میکنند، اما آدرس انحرافی میدهند؟ نقد منصوبین رهبری مانند رئیس صدا و سیما، قوه قضائیه و… هیچ اشکالی ندارد، زیرا وظایف مستقل، اعلام شده و قانونی دارند و به صورتی طبیعی باید پاسخگوی عملکرد خود در مقابل شرح وظایف و قانون باشند. اما این قاعده نهتنها برای اعضای دفتر رهبری بلکه برای هیچ مدیری صدق نمیکند الا اینکه اقدامات مجرمانه انجام داده باشند یا مسئول مربوطه از اقدامات عضو دفتر برائت جسته باشد. جلوتر از رهبری حرکت کردن اینجا میتواند مصداق داشته باشد.
درخصوص پاسخگویی به افکار عمومی و نقدپذیری اعضای دفتر رهبری نیز همان قاعده معتبر است که آنان هیچ حیطه، وظیفه مستقل و قانونی و از پیش اعلام شده ندارند که گزارش حیطه خود را بدهند و هیچ معیاری برای نقد آنان وجود ندارد الا اینکه رهبری مصداقی از عملکرد آنان را خودسر اعلام کند (مثلا بگوید این مورد خاص حرف بنده نیست)؛ بنابراین یا باید عمل مورد نقد عضو دفتر رهبری را از دفتر تفکیک کرد و جنبه شخصی به آن داد که اینجا محال است یا سبک جدیدی برای هجمه به رهبری را باید تحلیل نمود که هفت، هشت سال پیش برای بعضی مذهبیون انقلابی انگارهسازی شد که دفتر رهبری اقداماتی مستقل از رهبری انجام میدهد. -
انتقاد محمود شهریاری از فهرست مجریان برتر تلویزیون: نقاب زدن را ترویج میکنند/ حذف نود و عادل دهنکجی کردن به مردم است
عادل فردوسیپور از طرف مردم پذیرفته میشود و کسی که روی صندلی او تکیه میزند، از طرف مردم پذیرفته نمیشود.روز گذشته اسامی مجریان منتخب و شایسته تشویق تلویزیون توسط قائممقام معاونت سیما منتشر شد. اما محمود شهریاری معتقد است این لیستهای فرمایشی، راه به جایی نبرده است.
ایرنا نوشت: قطعاً مجری هر برنامهای میتواند رکن مهمی برای موفقیت آن برنامه باشد. حتی تجربه ثابت کرده برنامههای گفتوگومحور هم میتوانند با داشتن مجری کاربلد، حرفهای و محبوب، بینندگان بسیاری را به خود جذب کنند. این در حالی است که عملکرد صداوسیما در این سالها بهگونهای بوده که بسیاری از مجریان حرفهای، باسواد و باسابقه خود را از دست داده است؛ عاملی که میتواند یکی از دلایل کاهش مخاطبان تلویزیون باشد.
این مجریان را تشویق کنید
رضا پورحسین، قائممقام معاون سیما در نامهای خطاب به مدیران شبکههای مختلف، ضمن اعلام مجریان برتر هر شبکه از مدیران خواست که آنها را مورد تشویق قرار دهند. نکته قابل توجه در این نامه، شاخصهای این ارزیابی است؛ پوشش، آرایش، رعایت حدود شرعی و دینی و رعایت اصول حرفهای اجرا. اما سواد، دانش، تجربه، محبوبیت و حتی فن بیان و کاریزما بودن در این شاخصها جایی ندارد. مجید یراقبافان، نجمالدین شریعتی، رسالت بوذری، ندا ملکی، محسن آزادی، محمدحسین میثاقی و … از مجریان منتخب سازمان هستند.
مدیران در جایگاهی نیستند که مجریان را تشخیص دهند
محمود شهریاری، مجری باسابقه و ممنوعالتصویر صداوسیما درباره اعلام منتخبان و اسامی این لیست به خبرنگار ایرناپلاس گفت: با همه احترامی که برای دوستانی که اسامیشان در این لیست آمده، قائل هستم، باید بگویم سالهای اولی که در سازمان، استخدام شده بودیم یک تهیهکننده باتجربهای داشتیم. او در روزهایی که برنامهای زنده پخش میشد، سر خیابان جام جم میایستاد و از مجری میخواست در آن محل تقاضای تاکسی برای رفتن به مسیری را بکند. اگر ماشینها برای آن مجری ترمز میکردند که وی را برسانند، متوجه میشد که برنامه با اقبال و حمایت مردم روبهرو شده و اگر غیر از این بود، اشکالات را جستوجو میکرد که ببیند مشکل کار کجاست که برنامه و مجری با اقبال مردم روبهرو نشده است. مدیران در جایگاهی نیستند که مجریان را تشخیص دهند که آیا خوب هستند یا خیر. مردم هستند که باید این کار را انجام بدهند. مردم هستند که باید سره را از ناسره تشخیص و رأی دهند که کدام برنامه را بیشتر میبینند. در غیر این صورت بله قربان گفتن و مطابق با دستور مدیران، برنامه اجرا کردن تنها برای چند نفر محدود است و مشکلی را حل نمیکند.
حذف نود و عادل دهنکجی کردن به مردم است
این مجری با انتقاد به حذف برنامه نود و عادل فردوسیپور بیان کرد: مرحوم مصدق زمانی به مجلس رفته و درباره ملی شدن صنعت نفت صحبت کرده بود. نمایندههای دست نشانده، علیه او صحبت کرده بودند. وقتی به میدان بهارستان آمد و استقبال مردم را دید، روی چهارپایه ایستاد و گفت مجلس جایی است که مردم باشند. شما ببینید وقتی از مردم نظرسنجی میکنند، مردم برنامه ۹۰ و عادل فردوسیپور را بهعنوان بهترین برنامه و مجری معرفی میکنند. اما بلافاصله آن برنامه را حذف میکنند و آن مجری صادق، دوستداشتنی و پرهیزکار به معنای واقعی کلمه را کنار میگذارند. این در واقع دهنکجی کردن به مردم است. مردم هستند که شبکههای صداوسیما را با دیدن باید نگه دارند.
لیستهای فرمایشی راه بهجایی نبرده
شهریاری با اعلام اینکه این لیستهای فرمایشی هیچوقت راه بهجایی نبرده و مشکلی را حل نمیکند، افزود: متأسفانه من یک آماری خواندم که بیش از ۶۳ درصد مردم، امسال، تحویل سال را از شبکه من و تو دیدند. شبکهای که با یک عده محدود اداره میشود. صداوسیمای ما با ۳۸ هزار و پانصد نیرو در سراسر کشور و جهان اداره میشود. بودجه سازمان ما را در مقایسه با یک شبکه در نظر بگیرید. من نمیخواهم از شبکهای دفاع کنم. میخواهم بگویم که صداوسیما عملاً در جذب مردم شکست خورده است. وقتی ۶۳ درصد مردم شبکههای داخلی را کنار میگذارند و تحویل سال را با یک شبکه ماهوارهای میگذرانند، بیانگر مشکلاتی است که مدیران باید به آن برسند، نه اینکه بیایند و لیست تعیین کنند.
ملاک، نزدیکی به رئیس و معاونان است؟
وی در پاسخ به این پرسش که وقتی میخواستید حرفه اجرا را آغاز کنید از چه مراحل و آزمونهایی عبور کردید، گفت: زمانی که ما در صداوسیما استخدام شدیم، غیر از آزمونهای علمی و … که از ما گرفتند، در دانشکده صداوسیما هم پذیرفته شدیم و آنجا تحصیلاتمان را به اتمام رساندیم. البته من به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفتم و آنجا تحصیلات فوقلیسانسم را به پایان رساندم. غیر از تمام این مبانی علمی و رد کردن این آزمونها، از ما آزمون صدا و تصویر میگرفتند. باید صدا و تصویر در حد معقولی باشد. یعنی یک کاریزمایی داشته باشد که مردم را جذب کند. من به یاد دارم که تست صدای من را سرکار خانم فیروزه امیرمعز گرفتند. ایشان یک گوینده فوقالعاده باسابقه و باتجربهای بود که اوایل انقلاب هنوز رادیو را ترک نکرده بود. او از من آزمون گرفت. در آن زمان ما بهعنوان نیروهای بعد از انقلاب جذب شدیم. ایشان با صداقت به من گفتند که شما به درد این کار میخورید. در آزمونی که از من گرفت و اساتید دیگر هم باید نظر میدادند، پذیرفته شدم. الان متأسفانه از این تست صدا و تصویر، خبری نیست و هر کسی که به رئیس سازمان و معاونان سازمان نزدیکتر باشد، جذب میشود و اصلاً مهم نیست الفاظ را درست ادا میکند یا نه؛ ادبیات را که سالهای سال اساتید ما برایش زحمت کشیدند، به سخره بگیرند یا نگیرند. اینها اصلاً برای آقایان مطرح نیست. ادای درست کلمات، کاریزما و قدرت جذب، مطرح نیست. همه این موارد عواملی هستند که مردم را از صداوسیما دور میکند.
مدیران و مسئولان عالیرتبه ما نقاب میزنند
محمود شهریاری درباره چگونگی رفتار و شخصیت مجریان روی آنتن و خارج از فضای اجرا، بیان کرد: متأسفانه در سالهای اخیر نهتنها از مجریان بلکه از همه مردم خواستهاند که نقاب به چهره بزنند. به فرزندان ما در دبستان یاد میدهند که یک گونه دیگری باشند و در منزل یک شکل دیگر رفتار کنند. به فرزند ما در خانه یاد میدهند که اگر بیرون پرسیدند که در منزل چگونه رفتار میکنید و چه کانال و فیلمی را میبینید دروغ بگویند و نقاب بزنند. متأسفانه مدیران و مسئولان ما نقاب میزنند و آن چیزی نیستند که واقعاً هستند. به همین دلیل، وقتی فیلمهایی از این افراد در فضاهای دیگر منتشر میشود، متوجه میشویم که شخصیت اصلیشان چه بوده و آنچه ما شاهدش بودیم، نقاب بوده است.
کسی که روی صندلی عادل نشست، پذیرفته نشد
وی در ادامه افزود: در صداوسیما نقاب زدن را دارند ترویج میکنند. برای آقایان آن اندازه که تهریش و ریش مهم است، صداقت مهم نیست. در صورتی که خاصیت تصویر این است که صداقت یا عدم صداقت را بلافاصله لو میدهد و مردم میفهمند حرفی که این آقا میزند، حرف واقعی دلش است یا خیر. به همین دلیل میبینید عادل فردوسیپور از طرف مردم پذیرفته میشود و کسی که روی صندلی او تکیه میزند، از طرف مردم پذیرفته نمیشود. حال این اسم در لیست آقایان هم باشد مشکلی را حل نمیکند. باید مدیران ما بهجای چهرههای بله قربانگو، دنبال کسانی باشند که بتوانند بیننده را جذب کنند. -
واکنش تلویزیون به مرگ یک موجود زنده؛ شوخی یا توهین؟
سالهاست که تلویزیون به عقاید مردم احترام نمیگذارد و کار خود را میکند اما حالا کار به جایی رسیده است که هم احترام را نگه نمیدارد هم آن را مسخره میکند.عصرایران؛ مصطفی داننده- در هفتهای که رفت، واکنشها به مرگ گربه بزرگمهر حسینپور کاریکاتوریست و طراح شناخته شده کشور حسابی جنجال بهپا کرد. مهمترین و جنجالیترین واکنش مربوط به دو مجری جوان شبکه افق بود.
دو مجری جوانی که این مرگ و همدردی هنرمندان با بزرگمهر را تا توانستند مسخره کردند. خیلیها گفتند این یک شوخی بوده است و حسینپور و دیگران نباید از آن ناراحت باشند اما در واقعیت این برنامه یک شوخی نبود بلکه توهین به احساسات یک فرد بود.
به هر دلیلی بزرگمهر به این گربه علاقه داشته و با مرگ او غمگین شده است. توجه کنید علاقه او به یک ماشین یا یک لیوان نبوده است، او دلبسته یک موجود زنده شده بود.ابراز همدردی دیگران با این مرگ هم به خاطر این علاقه بوده است. به خاطر احساساتی که جریحه دار شده است.
واقعا رفتار تلویزیون در این ماجرا قابل درک نیست. چرا یاد نگرفتهایم به عقاید دیگران احترام بگذاریم حتی اگر آن را قبول نداریم. فردی یک گربه، یک سگ، یک موجود زنده یا حتی یک انگشتر را از دست داده است و به خاطر آن ناراحت است. چرا به این ناراحتی احترام نمیگذاریم و سعی میکنیم آن را مسخره کنیم؟
شاید خیلیها بگویند این برنامه تنها یک شوخی بوده است و نباید از آن ناراحت شد. این استدلال قابل قبول نیست چون احساسات یک فرد را نشانه گرفته است. همانطور که در بالا اشاره شد این گربه برای بزرگمهر حسین پور بخشی از یک زندگی بوده است و بین این دو یک رابطه عاطفی ایجاد شده بود و مسخره کردن آن یعنی توهین به این احساسات.
نکته جالب این است که در دین ما حیوانات مورد احترام هستند و حتی توصیه شده است که با آنها رفتار تحقیر آمیز نداشته باشیم.
البته هدف این برنامه مسئله دیگری بود. به شکل ذاتی تلویزیون به دنبال این است که نشان دهد دغدغه طبقه هنرمند و روشنفکر ایران با مردم فرق دارد. مثلا با پخش این برنامه میخواست بگوید ببیند اینها نگران مرگ یک گربه هستند و کاری به مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم ندارند.
تلویزیون یک نکته را فراموش کرده است که این روزها نگه داشتن حیوانات خانگی در ایران دیگر همگانی شده است و ما از جنوب تا شمال بسیاری از شهرها شاهد نگه داشتن گربه و سگ در خانهها هستیم. و آیا به خاطر مشکلات اقتصادی انسان باید چشم به روی احساسات خود ببندد و دیگر به این مسائل نپردازد؟
البته سالهاست که تلویزیون به عقاید مردم احترام نمیگذارد و کار خود را میکند اما حالا کار به جایی رسیده است که هم احترام را نگه نمیدارد هم آن را مسخره میکند.