نویسنده: شبنم حاجی اسفندیاری

  • آتلیه عکس کودک و رویاهای لاکچری پدران و مادران ناآگاه/کاسبی با تصاویر کودکان در فضای مجازی

    متاسفانه این کودکان به دلیل خواسته های بیجای پدر و مادر و اطرافیان برای ایجاد لحظات پولساز و مخاطب پسند، رفتارهای واقعی ندارند. یاد می گیرند که فیلم بازی کنند. لودگی کنند.این افراد اصلاً کودکی نمی کنند. فرصت بازی ندارند. باید ادای بزرگترها را در بیاورند. بجای حضور در جمع همسن و سالان خود مدام در کنار بزرگترها هستند. و هر لحظه از شبانه روز یک دوربین در حال عکس و فیلم گرفتن از آنهاست. حتی وقتی که خواب هستند!
     
    پایگاه خبری تحلیلی رسا نشر – شبنم حاجی اسفندیاری: پیشتر یک اتاق تاریک بود و یک صندلی چرخان. 2 عدد پرژکتور نور و چند پرده سفید و مشکی ساده و نقاشی های متفاوت رنگی . عکاسخانه ها از قدیم همینگونه بوده اند. عکس پرسنلی از سر اجبار برای امور اداری و شناسنامه.و عکس یادگاری آن هم بیشتر مناسبتی و یا زیارتی. کارکرد عکس و عکاسخانه در همین حد بود.
    دوربین های عکاسی که آمدند اوضاع کمی فرق کرد. پای نگاتیو ، چاپ و ظهور عکس به میان آمد . حلقه های 24 تایی و یا 36 تایی فوجی فیلم از دوربین ها به عکاسی ها و از تاریکخانه ها در قاب های دیواری و آلبوم های عکس خانوادگی ، همه اینها رویای ثبت لحظات را به واقعیت تبدیل کرده بود. دیگر هرکسی در خانه اش یک دوربین عکاسی داشت. و در هر موقعیت و مناسبتی فلاش های دوربین ها پیاپی نور سفیدش را بر چهره اعضای خانواده می تاباند.
    بشر به نفسه به دنبال در اختیار گرفتن بهترین هاست. به دنبال ایجاد تفاوت و خاص بودن نسبت به دیگر همنوعان است. از این رو چیزهایی مد می شود که چند سال قبل هیچکس به آنها حتی فکر هم نمی کرد. حس برتری و با کلاس بودن چیزیست که شهرنشین ها را اسیر خود نموده است. ار داشتن یخچال بزرگ ساید بای ساید حتی در شرایط اجاره نشینی، تا ایجاد تغییرات ظاهری در چهره با تزریق بوتاکس و ژل! بعضی از این علایق در کوتاه مدت فراگیر می شود و همه به سراغش می روند. زیاد هم پر خطر نیستند و بار مالی و روانی زیادی ندارند. اما برخی از این نوع رفتارها به ظاهر بی خطرند و حتی زیبا هستند. اما در عمل مشکلاتی را به همراه دارند. و یا برای افراد و وابستگانشان دردسر ایجاد می کند. نمونه بارز این رفتارهای لاکچری و متفاوت گونه، عکاسی بارداری است که از زمان برامدگی شکم مادر شروع شده تا تولد نوزاد ختم می شود. البته این بخش اول ماجراست. یرخی خانواده ها تا به اینجا بسنده نمی کنند و بصورت مداوم و در هر شرایطی از نوزاد تا زمان رسیدن به سن مدرسه به اصطلاح خودشان خاطره سازی می کنند.
    این رویه طی سالهای گذشته باعث به وجود آمدن آتلیه های اختصاصی کودکان با انواع و اقسام دکورها و اکسسوری ها با قیمت های بعضاً نجومی شده است. کسب و کاری که رضایت پدر و مادر کودک را به همراه دارد و از آنطرف جیب عکاس باشی ها را پر می کند! اما این وسط این نوزاد چند روزه و چند ماهه است که به آتلیه ها برده می شوند تا تصاویرش در شکل های مختلف ثبت شود. اشتباه نکنید! اینکه پدر و مادری برای فرزند دلبندشان ارزش قائل شوند و بخواهند از دوران زیبای نوزادی و کودکی آنان عکس و فیلم داشته باشند اصلاً چیز بدی نیست. خیلی هم زیباست. اما اینکه فرزندانی که هیچ اختیازی از خود ندارند بازیچه رفتارهای خودخواهانه پدر و مادرشان شوند و تصاویرشان بدون اینکه خودشان خواسته باشند به شکل های غیر عادی در فضای مجازی منتشر شود نتنها زیبا نیست بلکه تأسف بار است. این نوع رفتار شکل دیگر کودک آزاری است. اگر قبول ندارید کافیست صفحه های منتسب به این کودکان را در اینستاگرام مشاهده کنید. هر روز یک عکس در یک لباس و یک قاب . هر روز یک فیلم با اجبار بچه به کاری که دلش نمیخواهد. فقط به خاطر جلب توجه دنبال کنندگان و لایک و کامنت!! این کودک آزاری نیست که نوزاد چند ماهه را که قادر به نشستن نیست درون کدو قرار دهند یا نوزاد دو ماهه را در ماشین بنشانند؟
    دوستی دارم که مدتی کار عکاسی کودک می کرد. می گفت زمان عکاسی کودکان بسته به سن کودک گاه بیش از 3 ساعت طول می کشد. برای اینکه آنچه خواسته پدر و مادر کودک است عملی شود ساعتها منتظر می مانیم تا نوزاد بخوابد که بتوانیم یک شات از او بگیریم. و یا آنقدر با او سر و کله بزنیم تا آرام شود. اکثر نوزادان در آتلیه ها کلافه می شوند و بی قراری می کنند. به دلیل حساسیت چشم کودکان به نور و پلک زدن در برابر نور فلاش برای هر عکس بین 5 تا 10 شات زده می شود. و خوب این برای کودکان در این سن اصلاً خوب نیست.ضمناً به این مساله اذعان داشت که اکسسوری ها و لباس های موجود در آتلیه ها بعضاً جنس خوبی ندارند. همینطور کودکان بسیاری بصورت مشترک از این البسه استفاده می کنند! آن هم کودکانی که پوست حساسی دارند و باید به شدت مراقب آنها بود. اما اولویت خانواده ها فقط جذابیت این تصاویر است و حتی برخی از آنها از اینکه تصویر کودک آنطور که باید خوب نشده گلایه می کنند و از ما میخواهند که دوباره عکس را تکرار کنیم.
    گرفتن عکس و داشتن یادگاری از دوران شیرین نوزادی کودکان فوق العاده لذت بخش است. اما پدر و مادری که فرزندان خود را ناخواسته به دلیل چشم و هم چشمی وارد این بازی می کنند در آینده به فرزندان خود ضربه می زنند. مخصوصاً با انتشار این تصاویر در فضای مجازی بصورت عمومی! این تصاویر توسط دیگران باز نشر می شود و در اینترنت ماندگار می گردد. و ممکن است روزی فرزند شما به دلیل تمسخر دوستان از یکی از همین عکس ها  ضربه بخورد. و این تازه کوچکترین اتفاقی است که ممکن است بیفتد. هستند مادران و پدرانی که فرزندشان را اسباب جمع کردن فالور و گرفتن لایک و حتی کسب درآمد کرده اند. چند صد هزار دنبال کننده روزانه رفتارهای بامزه کودکان را که پدر و مادر زرنگ شکار کرده اند مشاهده می کنند. و با هر لایک و کامنتی که ثبت می کنند برای این خانواده پول می سازند. درآمد بسیار بالا از اسپانسر ، آگهی دهنده ، تولید کننده لباس کودک و دهها شغل که خیلی هایشان هیچ ربطی به محتوای صفحه ندارند. حالا این وسط چه چیزی به کودک بی گناه و معصوم می رسد؟؟؟ هیچ! متاسفانه این کودکان به دلیل خواسته های بیجای پدر و مادر و اطرافیان برای ایجاد لحظات پولساز و مخاطب پسند، رفتارهای واقعی ندارند. یاد می گیرند که فیلم بازی کنند. لودگی کنند.این افراد اصلاً کودکی نمی کنند. فرصت بازی ندارند. باید ادای بزرگترها را در بیاورند. بجای حضور در جمع همسن و سالان خود مدام در کنار بزرگترها هستند. و هر لحظه از شبانه روز یک دوربین در حال عکس و فیلم گرفتن از آنهاست. حتی وقتی که خواب هستند!
    کودکان زیبا هستند. هر رفتارشان و هر حرفی که با آن لهجه ی کودکانه شان بیان می کنند دل آدم را می برد. تماشای بچه ها، گفتگو و بازی کردن با آنها بسیار لذت بخش است. آنها در این دوران رویاهای شیرین و قشنگ خودشان را دارند. هر لحظه یک تصمیم می گیرند. گاهی با خودشان حرف می زنند. و با یک شخصیت خیالی گفتگو می کنند. دیدن این ها زیباست. آدم ها با دیدن این صحنه ها ذوق می کنند. اما هیچ انسان عاقلی به غلط غلوط حرف زدن و کچلیک گفتن یک کودک خردسال نمی خندد! مگر اینکه شما با نیت مشخصی و برای هدفی خاص این فیلم را گرفته باشید. واقعاً می شود پدر و مادری که برای کسب درآمد کودکشان را در مقابل چشمان میلیون ها نفر لوده، دلقک، کم هوش و حتی احمق جلوه می دهند، پدر و مادر نامید؟؟ من که بعید می دانم ….
     
    *منبع تصاویر» گوگل

  • کسب درآمد میلیونی از ساخت محتواهای مبتذل اینستاگرامی!

    کسب درآمد میلیونی از ساخت محتواهای مبتذل اینستاگرامی!

    پرداختن به مسائل جنسیتی ، شوخی ها و جملات رکیک در یک دقیقه یک کلیپ طنز تحویل شما می دهد که تازه اسپانسری هم هست که به آن پول می دهد. شاید در ذهن شما رقم هایی حدود دو سه میلیون تومان باشد. نه!! اعداد از این رقم ها بالاتر است. ساحت و پخش یک کلیپ نمایشی دست کم بیش از ده میلیون تومان برای شما هزینه دارد.
    پایگاه خبری رسا نشر – شبنم حاجی اسفندیاری: اگر شما هم از علاقمندان شبکه اینستاگرام هستید، قطعاً با کلیپ های ویدئویی افراد آماتور که این روزها به اینفلوئنسر و یا سلبریتی مبدل شده اند، برخورد کرده اید. ویدئوهای اکثراً تبلیغاتی و دارای اسپانسر که با سناریویی ضعیف و کیفیتی نازل تولید شده و به خورد مخاطب داده می شود.
    اکسپلور اینستاگرام را که نگاه می کنی، پر شده است از ویدئوها و کلیپ های نمایشی تبلیغاتی که با یک دوربین موبایل و توسط چند فرد عادی و غیر حرفه ای تهیه شده است. بیشتر از 80 درصد این کلیپ ها تبلیغاتی هستند و درست به همان اندازه ارتباط مستقیم به اکستنشن تهرانی و سایت شرط بندی و پیش بینی دارند. این روزها همه میخواهند اینفلوئنسر شوند. دختر و پسر هم ندارد. برخی برای خود سبک و کلاس کاری قائل شده، مطالب انگیزشی و روانشناسی منتشر می کنند و برخی دیگر تیستر غذا می شوند. پول میگیرند که غذا را تست کنند. و مسلماً وقتی پول میگیرید باید از غذاها تعریف کنید و مدام نکات مثبت را یادآور شوید. این کار تیستری نیست. این افراد نمایش دهنده آگهی هستند. تکلیف این گروه مشخص است. اما آنچه که روز به روز به تعدادش اضافه می شود، سازندگان کلیپ های طنز ویدئویی است. افرادی که مدعی اعتماد به نفس بالا هستند و به طمع پول و شهرت رو به ساخت کلیپ های نمایشی آورده اند.

    یک محتوا برای خنداندن و جذابیت داشتن باید حرفه ای باشد. باید سناریوی قوی داشته باشد و از همه مهمتر عوامل سازنده آن نیز توان اجرای کار حرفه ای را داشته باشند. مسلماً افرادی که نه سر رشته ای از نویسندگی، کارگردانی و بازیگری دارند و نه اهل هزینه کردن برای ساخت یک کار استاندارد، به ابتذال و شوخی های دم دستی و بعضاً سخیف روی می آورند. چون ساده ترین راه جذب مخاطب همین محتواهای بی ارزش هستند. پرداختن به مسائل جنسیتی ، شوخی ها و جملات رکیک در یک دقیقه یک کلیپ طنز تحویل شما می دهد که تازه اسپانسری هم هست که به آن پول می دهد. شاید در ذهن شما رقم هایی حدود دو سه میلیون تومان باشد. نه!! اعداد از این رقم ها بالاتر است. ساحت و پخش یک کلیپ نمایشی دست کم بیش از ده میلیون تومان برای شما هزینه دارد. که صد البته بیشترش به جیب صاحب صفحه می رود. قطعاً ساخت کلیپی یک دقیقه ای که جز دو سه نفر عشق بازیگری، و چند دیالوگ سطحی و مبتذل چیز دیگری ندارد بیشتر از پانصد هزار تومان هم آب نمی خورد. فیلمبرداری و تدوین هم با یک موبایل ساده انجام می شود.
    شما اگر بخواهید یک محتوا را بصورت قانونی تولید و منتشر کنید باید صدها پیچ و خم را رد کنید. یک کلمه نابجا و یا یک پلان مورد دار اگر در کار شما باشد تائید نمی شود و حتی توقیف می شود. اما در همین کشور روزانه دهها کلیپ نمایشی با محتواهای مبتذل و الفاظ جنسی آن هم بدون هیچ فیلتر و بررسی به خورد مخاطبان ایرانی داده می شود. درآمد میلیونی صاحبان صفحات اینستاگرامی که تنها با انتشار محتواهای روزانه به اینفلوئنسر معروف شده اند خود گواه بی در و پیکر بودن این شیوه تبلیغاتی است. در حالیکه با این شرایط بد اقتصادی شرکت های تبلیغاتی با مشکلات عدیده ای روبرو هستند و بعضاً رو به تعطیلی، چند نفر اینستاگرام را به قبضه خود درآورده اند و بدون مالیات و هیچ مسئولیتی به صرف چند صد هزار بودن و میلیونی بودن دنبال کننده هایشان کسب و کاری پر سود راه انداخته اند. این افراد برای گریز از مالیات و مشکلات احتمالی شماره کارت نزدیکان و دوستان خود را می دهند.و بصورت دوره ای شماره کارت ها تغییر می کند. و این کار چه چیزی می تواند باشد جز فریب و کلاهبرداری ؟؟ هربار هم که به آنها اعتراض می شود، بغض در گلو از اینکه زحمت کشیده اند و مزد تلاش و زحمتشان را می گیرند دم می زنند. من تبلیغ و معرفی پیج ها و معرفی خدمات و محصولات بی کیفیت آن هم با یک محتوای بشدت ضعیف را زحمت و تلاش نمی دانم.ضمن اینکه مشکل فقط در تولید محتوا نیست. بجز چند صفحه که اکنون کاربران واقعی (غیر فیک) زیادی دارند، اکثر این صفحات از کاربران فیک برای بالا رفتن صفحه شان استفاده کرده اند. شاید بگویید لایک و ویو ها و کامنت هایشان زیاد است. بله. افزایش بازدید ویدئو (ویو) ، لایک و کامنت فیک بسیار راحت است و با استفاده از این ترفند است که باعث می شود آگهی دهنده فریب بخورد و آگهی اش را به یک صفحه پر بازدید بدهد. در صورتیکه واقعیت چیز دیگریست…
    فضای مجازی اگرچه بستر مناسبی برای نشان دادن استعداد ها و ایجاد فضای کسب و کار است، اما سوء استفاده برخی از افراد که متاسفانه در جامعه از محبوبیتی نسبی برخوردارند این فضا را نا امن و غیر قابل اعتماد می کند. اگر رسانه ها، مخصوصا رسانه ملی کارکرد آزادنه تر و بدون وابستگی فکری داشت دیگر شاهد بروز چنین پدیده ای نمی شدیم. اکثر مخاطبان اینستاگرام را جوانان تشکیل می دهند. جوانانی که تنها سرگرمی و رسانه مورد اعتمادشان اینستاگرام است. همین استفاده وسیع مردم ایران از این شبکه اجتماعی عاملی است برای کسب درآمد بیشتر پیج های فیک و سازندگان محتواهای مبتذل …
     
     
     

  • رد خون ماجرای نیمروز 2

    رد خون ماجرای نیمروز 2

    رد خون یا ماجرای نیمروز 2 ساخته آخر محمد حسن مهدویان روایتی است از عملیات مرصاد و مقابله نیروهای انقلاب با منافقین قرارگاه اشرف. این فیلم در ادامه ماجرای نیمروز 1 و تیم اطلاعات عملیات وزارت اطلاعات و حضور در دل قصه هجوم نیروهای ضد انقلاب به داخل کشور در تابستان 67 را به تصویر می کشد.

    پایگاه خبری رسا نشر، شبنم حاجی اسفندیاری- مرداد 67 و فقط چند روز پس از توافق برای قطعنامه سازمان ملل درباره خاتمه دادن جنگ میان ایران و عراق ، گروهک تروریستی منافقین با سرکردگی مسعود و مریم رجوی عملیات حمله به ایران و گرفتن کشور در عرض 48 ساعت را با همکاری رژیم بعث آغاز می کنند. نیروهای مجاهدین از پادگان اشرف و از طریق سرپل ذهاب وارد کشور می شوند. عملیات فروغ جاویدان مجاهدین با بیش از 6 هزار نیروی زن و مرد و تعداد قابل توجهی ادوات جنگی و خودروهای زرهی شکل گرفت. نیروهای مجاهدین بدون مانعی جدی تا عمق ۱۴۵ کیلومتری خاک ایران پیش رفتند. مجاهدین پیش‌بینی نموده بودند با اشغال منطقه مردم به حمایت از آن‌ها خواهند پرداخت ولی بر خلاف انتظار، کردهای منطقه به مقاومت پرداختند که همین مقاومت محدود محلی سرعت پیشرفت ستون نظامی مجاهدین را محدود نمود. آن‌ها توانستند شهرهای قصر شیرین، سرپل ذهاب، کرند غرب و اسلام‌آباد غرب را اشغال و تخریب کرده و به سرعت از طریق بزرگراه به سمت کرمانشاه پیش‌روی کنند. اما هرگز این پیشروی ها به نتیجه نرسید و در ادامه نیروهای سپاه و ارتش با همکاری های نیروهای مردی منافقین را در تنگه چهارزیر زمینگیر کردند. و هلی کوپترهای هوانیروز از آسمان تمام تجهیزات این لشکر 6 هزار نفره را منهدم کردند. تعدا زیادی کشته، تعدادی دستگیر و عده ای هم موفق به عقب نشینی و فرار به سمت عراق شدند. و این پایانی بود بر توهم مسعود و مریم برای فتح تهران!
    رد خون یا ماجرای نیمروز 2 ساخته آخر محمد حسن مهدویان روایتی است از عملیات مرصاد و مقابله نیروهای انقلاب با منافقین قرارگاه اشرف. این فیلم در ادامه ماجرای نیمروز 1 و تیم اطلاعات عملیات وزارت اطلاعات و حضور در دل قصه هجوم نیروهای ضد انقلاب به داخل کشور در تابستان 67 را به تصویر می کشد. مواجهه با نیروهای نفوذی داخل دستگاه اطلاعاتی کشور و مجاهدین خلقی که ناخاواسته وارد این گروهک تروریستی شده اند. به عقیده ی من رد خون فیلم خوش ساختی است. صرفنظر از داسنان آن که سمت و سویی دیگر از عملیات مرصاد را به تصویر می کشد ، مشکلات پرسنل این دستگاه و حضور یکی از اعضای خانواده انان در میان منافقین ماجرای حاشیه ایست که تبدیل به موضوع مهم قصه می شود. تلاش برادر و همسر یک زن برای رسیدن به وی از چهارزبر تا تهران ادامه پیدا می کند. یکی برای کشتن خواهر و پاک کردن لکه ننگ و دیگری برای فهمیدن دلیل پیوستن همسرش به سازمان مجاهدین و شاید نجات وی. موضوعی که از چشم صادق مسئول اطلاعات دور نمی ماند و فیلم در نهایت با افشا شدن این موضوع به پایان می رسد.
    از نکات برجسته این فیلم جلوه های ویژه و صحنه های انفجاری بود که بخوبی با موزیک متن چفت شده و سکانس های مخاطب پسندی را خلق کرده است. بگونه ای که تماشاگران در زمان پخش این صحنه ها چشم از پرده سینما بر نمی داشتند و منتظر یک اتفاق دیگر در داستان بودند.
    اگر دیالوگ سفارش شده توهین به مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی و مقصر جلوه دادن ایشان در پذیرفتن قطعنامه را کنار بگذاریم، رد خون با روایت عملیات مرصاد و تلاش یک همسر و برادر برای پاک کردن لکه ننگ خانواده که به سازمان مجاهدین پیوسته است ، یک فیلم مخاطب پسند در ژانر جنگی است. و محمد حسن مهدویان به همراه بازیگرانی چون جواد عزتی و هادی حجازی فر از ماجرای نیمروز 2 سربلند بیرون آمده اند. توصیه می کنم این فیلم را در سینما تماشا کنید.
    بخش هایی از این فیلم را در ویدیوی زیر ببینید:

  • توهین و تمسخر، ماحصل برنامه های سیمای ملی / اصرار بر کوچک شمردن و بی ارزش کردن افراد و شخصیت ها

    نمونه بارز اینگونه مجری ها، حسین کلهر مجری برنامه سلام صبح بخیر از شبکه سه سیما می باشد. این مجری از آنجاییکه گمان می کند خیلی با نمک است با خنده و لودگی هرکسی را که می خواهد به باد تمسخر می گیرد.
     
    پایگاه خبری رسا نشر – در هر خانواده ای یک فرد پیدا می شود که با لودگی و پررویی حرفش را می زند. با خنده هم حرفش را می زند. که اگر طرف مقابل واکنش بدی نشان داد بگوید شوخی کردم!! این افراد اصولاً از طرف سایر افراد خانواده هدایت هم می شوند. به اصطلاح خودشان را آدم خوبه داستان معرفی می کنند. اما از فرد هتاک می خواهند که خواسته شان را اجابت کند. حالا حکایت رسانه ملی هم اینگونه است. برای حفظ پرستیژ و پنهان کردن عقاید رسانه ملی نسبت به جریانات، افرادی همچون هنرمندان و ورزشکاران، لوده ای را تحت عنوان مجری وارد قاب تلویزیون می کنند و اجازه می دهند هر حرفی که باید و نباید را بزند. اگر توهین ها با واکنشی مواجه نشد که در پشت صحنه به ریش بیننده می خندند. اما اگر موج انتقادات گریبان گیرشان شد ، در اسرع وقت با پخش یک ویدیوی عذر خواهی از طرف تهیه کننده و مجری دلقک، سر و ته ماجرا را هم می آورند. البته که آنها هم می دانند انتقادات و حتی شکایت از صدا و سیما هیچگاه به نتیجه نخواهد رسید.همین امر سبب می شوند که به یک مجری تازه کار اجازه دهند شخصیت های معروف و مورد احترام مردم را مورد تمسخر قرار دهند.
    نمونه بارز اینگونه مجری ها، حسین کلهر مجری برنامه سلام صبح بخیر از شبکه سه سیما می باشد. این مجری از آنجاییکه گمان می کند خیلی با نمک است با خنده و لودگی هرکسی را که می خواهد به باد تمسخر می گیرد. از تمسخر لوگوی باشگاه استقلال و توهین به هواداران این تیم محبوب گرفته تا تمسخر رئیس سابق بانک مرکزی آن هم با ادبیاتی سخیف و زننده . و شیرین کاری جدید کلهر هم که تمسخر علی دایی به بهانه نزدیک شدن تعداد گل های رونالدو به علی دایی آقای گل جهان! است. توهین ها و تمسخر علی دایی واکنش های فراوانی را در فضای مجازی به همراه داشته است. واقعاً دلیل اصرار تلویزیون بر کوچک شمردن و بی ارزش کردن افراد را نمی دانیم. از زیر ذره بین بردن شخصیت های مهم و گیردادن به آنها چه چیزی عاید رسانه ملی می شود؟
    حسین کلهر قطعاً در جای اشتباهی است. باید می رفت سراغ همان کار کمدی و استنداپ! مجری گری در قواره کلهر نیست. تکرار این توهین ها مسلماً اتفاقی نیست. و غرضی در کار است. همانگونه که گفتم انگار از جایی این اجازه به جناب مجری داده شده که هربار این اتفاقات رخ می دهد. و هیچ توبیخ و برخوردی هم در کار نیست.
    رسانه ملی ادعا می کند که هنوز هم پر بیننده ترین رسانه ایران است. این در حالیست که طی سالهای گذشته روند برنامه سازی، پاسخگویی و شفافیت در صدا و سیما رو به افول است. حذف برنامه های پر مخاطبی چون نود، روی آوردن به ساخت برنامه های سیاسی انتقادی با هدف تخریب دولت گواه این امر است که سازمان صدا و سیما دیگر ملی نیست. اگرچه بودجه اش را از بیت المال می گیرد و هزینه هایش را دولت می دهد ، اما کاملاً خصوصی و سلیقه ای اداره می شود. نتیجه ی مدیریت بدین شیوه در سازمانی چون صدا و سیما می شود مجری هتاکی که برای هیچ چیزی ارزش قائل نیست!!

  • بدون لکنت ، بدون حاشیه، بیان نقص های دولت تدبیر و امید

    حجت الاسلام حسن روحانی در روز خبرنگار ، ضمن تبریک این روز از خبرنگاران و رسانه ها خواست تا نقص های دولت را بدون هیچ لکنت زبانی بیان کنند. حالا ما در رسا نشر قصد داریم با راه اندازی بخش جدیدی با نام لکنت زبان عملکرد دولت تدبیر و امید را بدون هیچ لکنت زبانی و بدون جهت گیری ، کاملا صادقانه بیان کنیم.

    از این رو از فعالان رسانه ای ، فرهیختگان و عموم جامعه دعوت می گردد تا مطالب و پیشنهادات خود را از طریق روش های ارتباطی با ما در میان بگذارند. تمامی مطالب و پیشنهادات پس از بررسی با نام فرستنده منتشر می گردد.
    با سپاس
    شبنم حاجی اسفندیاری

  • روز خبرنگار گرامی باد

    هر رویدادی که در این دنیا اتفاق می افتد. و هر خبری که چه خوب و چه بد در زندگی ما و آینده مان تاثیر می گذارد، از رسانه می آید. رسانه هایی که در شکل های مختلف به پوشش اخبار و انتقال اطلاعات می پردازند. و رسانه شکل نمی گیرد مگر با حضور خبرنگاران، عکاسان، نویسندگان و گزارشگران تلاش گر. افرادی که با کمترین درآمد و بیشترین فشار بار سنگین اطلاع رسانی و گردش اطلاعات را بر عهده دارند. خبرنگارانی که باید قلمشان فقط از راستی و درستی بنویسد. خبرنگارانی که وابسته نیستند و حقایق را همانگونه که هست برای مردم بازگو می کنند. روز خبرنگار بر همه خبرنگاران و تلاشگران عرصه خبر گرامی باد…
    به امید حمایت بیشتر و فراهم شدن گردش آزادانه تر اطلاعات بدون بازخواست، شکایت و بازداشت !!!
    شبنم حاجی اسفندیاری

  • “متری شیش و نیم” روایتی متفاوت از مافیای فروش مواد مخدر

    اگر تاکنون فیلم سینمایی متری شیش و نیم را ندیده اید، حتما در اولین فرصت به تماشای این فیلم بنشینید.
    پایگاه خبری رسا نشر – نقد فیلم: “متری شیش و نیم” پرفروش ترین فیلم اجتماعی تاریخ سینمای ایران، آخرین ساخته سعید روستایی است که به معضل اعتیاد، فروش و توزیع مواد مخدر اشاره دارد. بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر ۹۷ لقبی است که مخاطبان به این فیلم اجتماعی داده اند. بازی فوق العاده نوید محمد زاده و پیمان معادی یکی از نقاط قوت مهم این فیلم است. این دو که در فیلم ابد و یک روز روستایی نقش دو برادر را داشتند، اکنون در نقش مخالف هم یعنی پلیس مواد مخدر و مافیای توزیع شیشه بازی می کنند.

    پیشتر تصور می شد متری شیش و نیم ادامه راه ابد و یک روز است. اما با اینکه موضع اصلی این داستان نیز مواد مخدر و اعتیاد است، اما فیل نگاه دیگری این مقوله دارد. بدبختی و فلاکت خانواده ابد و یک روز در همان خانه و حول محله نمایان می شد. اما در متری شیش و نیم با جوانی روبروی هستیم که از همان بدبختی ها و تنگناهای اجتماعی به واسطه فروش مواد مخدر بصورت کلان گذر کرده است. خانواده اش را سر و سامان داده و هر آنچه که از این راه به دست آورده است برای رهایی خانواده از محله قدیمی و خانه ی نمور در ته یک کوچه بن بست به کار گرفته است.ناصر خاکزاد (نوید محمد زاده) سنبل یک فرد ضعیف اجتماع است که خواسته تغییر کند و بزرگ شود. همه چیز داشته باشد. اما نه از راه درست. بلکه با تولید و توزیع شیشه . سر و سامان گرفتن خانواده ناصر به بهای از بین رفتن بنیان هزاران خانواده انجامیده است.

    روایت زندگی پر از کثافت و انگل گونه معتادین در پستوها و خرابه ، تلاش پلیس برای رسیدن به سر حلقه توزیع مواد و داستان های حاشیه ای هر یک از افراد حاضر در نهایت یک تراژدی تلخ توأم با دلهره را بنام متری شیش و نیم ساخته است. سعید روستایی کارگردان جوانی که هوش بالا و استعداد فیلم سازی اش قطعا در آینده او را به یکی از بهترین فیلمسازان مطرح ایرانی تبدیل خواهد کرد، چیزی را به مخاطب نمایش می دهد که می داند. و شاید در جامعه با Hن درگیر است. اما روایت از نگاهی دیگر و با جذابیت های حرفه ای باعث می شود مخاطب احساس کند که در فیلم حضور دارد و تمام فیلم از نگاه اوست. همین امر باعث می شود که روند داستان خسته کننده و با افت و خیز فراوان همراه نباشد.

    این فیلم همانطور که ممکن است گریه شما را در بیاورد، در بعضی صحنه ها شما را می خنداند.اما در تمام فیلم شما را به فکر وا می دارد. صحنه های متفاوتی که در متری شیش و نیم خلق شده اند ، در هیچ فیلم دیگری نمی توان دید. و همین موضوع است که پر فروش ترین فیلم اجتماعی ایران را متفاوت کرده است. دیدن این فیلم را به شما توصیه می کنم.
    شبنم حاجی اسفندیاری

  • سال ۹۸ و تجربه هایی که باید از آن درس گرفت.

    خوب شروع نشد. سال ۱۳۹۸ را می گویم. سالی که با وجود مصائب و سختی هایی که در سال ۹۷ به چشم دیدیم، کلی منتظرش بودیم تا در زمان تحویل سال آرزو کنیم که سال خوب و خوشی باشد. مشکلات و مسائل اقتصادی کمتر شود تا اندکی فقط اندکی آرامش به جامعه باز گردد. دعا کنیم تا تحریم گر و تحریم دوست هر دو در این سال ناکام شوند. چه آرزوهای قشنگی که برای سال نود و هشت نکردیم. اما افسوس …
    هنوز روزهای فروردین عطر بهار به خود نگرفته بود که بلا نازل شد. آن هم از نوع طبیعی و غیر مترقبه. سیل آمد. اول شمال کشور را زیر آب برد. و بعد هم غرب و جنوب غرب. بلایی که با گذشت ۱۸ روز از فروردین هنوز ادامه دارد .فوت بیش از ۶۰ تن از هموطنان بر اثر سیل جای تاسف دارد. از بین رفتن سرمایه و زندگی خیلی از هموطنان سیل زده مایه ناراحتی و حزن است. آوارگی و گرسنگی عده ی زیادی مایه شرمندگی است. البته هموطنان همت کردند و به کمک مصیبت زدگان شتافتند. مسئولین هم که برخی پای کار آمدند و برخی هم آمدند برای نمایش و گرفتن عکس سلفی و استوری …
    حال که تعطیلات نوروزی تمام شده است و بازار ایران فعال شده است باید که از سال گذشته و تجربه های تلخ تجربه کسب کنیم. باید درس گرفت. همین پارسال بود که بلبشوی اقتصادی شروع شده بود . اما کسی فکرش را نمی کرد دلار ۳۸۰۰ تومانی به پنج هزار تومان و  تا بیست هزار تومان برسد. هیچکس گمان نمی کرد قیمت اجناس تا ۳۰۰ درصد رشد داشته باشد. آن هم به خاطر تحریم ! هرگز در مخیله ام نمی گنجید در این دوران باز هم صف گوشت و مرغ را آن هم با کارت ملی ببینم. سال سختی بود. سال جدید هم که خوب شروع نشد. اما امیدوارم در ادامه بهتر و بهتر شود. مسلما هیچ اتفاق خوبی نخواهد افتاد مگر اینکه دولت و ملت در کنار هم تمام توان خود را برای بهبود اوضاع کشور بکار برند. این به این معنی نیست که هرچه سختی است برای مردم باشد و مجبور به تحمل باشند. و چند ماه بعد بفهمیم که فلان مدیر میلیاردها تومان ثروت کشور را به اسم دور زدن تحریم دزدیده و کانادا نشین شده است. اگر میخواهیم که این کشور ضمن تحمل تحریم ها و مشلات ناخواسته ، رو به جلو حرکت کند باید در ابتدا حکومت را اصلاح کنیم. حکومتی که هیچ مفسد اقتصادی در بخش های تاریک و غیر شفاف آن پنهان نشده باشند.
    از خدا می خواهم در آغازین روزهای فعالیت کاری، مشکلات و سختی در مسیر جامعه قرار نگیرد. حال مردم روز به روز بهتر شود و اعتماد از دست رفته به جامعه باز گردد. ما نیز در رسا نشر تلاش می کنیم تا صدای مردم باشیم و از حقوق عامه ملت دفاع کنیم. رسالت رسانه همین است. باید که در کنار مردم باشد. و ما خودمان از مردمیم.
    شبنم حاجی اسفندیاری
    ۱۸ فروردین ۱۳۹۸

  • چه میشود که رحمت الهی، بلای طبیعی می شود؟؟

    به هیچ عنوان قابل توصیف نیست حال و روی افرادی که عزیزشون رو به خاطر سیل ناگهانی از دست دادند و یا خونه و زندگیشون نابود شده . اون هم طی این روزهای بهاری که علی القاعده می بایست شاد و خوشحال درکنار خانواده باشند . اما دنیا همین است.
    مشخص نمی کند که فردا چه چیزی اتفاق خواهد افتاد. هیچکدام از هموطنان ما فکر نمی کردند نوروزشان را با مصیبت و غم آغاز کنند.
    بارندگی اون هم در این حد وسیع برای کشور ما که چند سالی است دچار خشکسالی شده می تونه یک نعمت بزرگ به حساب بیاد. اما چه می شود که این رحمت الهی به بلای طبیعی بدل می گردد؟؟ شاید اگر مدیریت کشور اصولی و درست بود، شاید اگر با طبیعت بی مهری نمی کردیم. شاید اگر به هشدار ها توجه می کردیم و در مسیر سیل توقف نمی کردیم و شاید هایی که همیشه بعد از بلا به ذهنمان خطور می کند.
    ضمن عرض تسلیت به خانواده های داغدار و آرزوی رفع مشکلات و خسارات ناشی از بلایای طبیعی ، امیدوارم که هرگز دیگر شاهد چنین اتفافاتی در کشورمون نباشیم.
    یک طرف داغ از بین رفتن آدم ها و گرفتاری همطونان و از طرفی دیگر سوء استفاده و انتقام گیری برخی واقعا عذابم میده. درست در زمانیکه نیازمند همدلی، اتحاد و همراهی هستیم برخی به دنبال مقصر می گردند. بلایای طبیعی تقصیرکار ندارد. بلایی که قبل از سیل خودمان بر سر طبیعت آورده ایم امروز دامن گیر هموطنانمان شده است. بجای گشتن دنبال مقصرین حادثه کمک کنید تا هرچه زودتر مسیرها و خانه های خراب شده بازسازی شود.
    حادثه ی زلزله کرمانشاه به ما آموخت که هرکسی که شماره کارت می دهد و در مناطق آسیب دیده حضور دارد و فیلم و استوری می فرستد. حتما خیرخواه و نوع دوست نیست. برخی بدنبال کلاهبرداری و معروفیت و ماهی گرفتن از این آب گل آلودند.
    مراقب باشیم …
    شبنم حاجی اسفندیاری
     

  • خدا کند که سال ۱۳۹۸ سال خوبی باشد ….

    درست یک سال پیش در چنین لحظاتی برای تبریک سال نو آرزو کردم که سال خوب و خوشی داشته باشیم. سرشار از عشق و نوع دوستی. تقریباً تمام آرزوهای ما در سالی که گذشت براورده نشد. و هرچیزی را که نمیخواستیم و از آن گریزان بودیم بر سرمان همچون آواری فرود آمد. سال ۱۳۹۷ سال خوبی نبود.

    اما اکنون، چند ساعت مانده به بهار ۹۸ میخواهم بنویسم. میخواهم آرزو کنم. و از خداوند بخواهم سرنوشت ملت نجیب و مظلوم ایران را به گونه ی دیگری رقم بزند. میخواهم آرزو کنم که نگاه ویژه ای به مردم ایران داشته باشد. خواه ناخواه کشور ما روزهای خوبی را سپری نمی کند. حال این از تحریم است یا بی تدبیری مسئولین و مدیران، خدا می داند! هرچه که هست این شرایط در خور ایرانیان نیست. مردمی که تا به امروز و در چهل سالگی انقلاب اسلامی پای این کشور ایستاده اند و با همه چیزش ساخته اند.
    پس آرزو می کنیم که سال ۱۳۹۸ سال خوب و خوشی باشد. سالی که حکومت در برقرای عدالت، مبارزه با فساد و اختلاس های نجومی ، اجرای قانون و رفع فقر و تبعیض موفق باشد. سالی که دیگر تحریم ها بهانه ای برای افزایش فشار اقتصادی برای مردم نباشد. سالی که گرانی ارز بهانه ی افزایش نرخ هر چیزی نباشد. سالی که صدا و سیمای میلی ایران به اصل خود بازگشته، ملی و مردمی شود. سالی که جان مردم بخاطر کیفیت پایین خودروها بیهوه هدر نرود. سالی که هیچ خبرنگاری و هیچ فعال رسانه ای به دلیل انتقاد و یا تفاوت دیدگاه زندانی و محروم از کار نشود. هیچ کارگری بیکار نشود. هیچ سفره ای خالی نماند. هیچ پدری شرمنده زن و فرزند نباشد. و هیچ خانه ای بر اثر زمین لرزه بر سر صاحبانش آوار نگردد.
    سال ۹۷ سال خوبی نبود، خدا کند که ۹۸  سال خوبی باشد. برای همه ایرانیان
    نوروز باستانی بر همه ایرانیان و فارسی زبانان خجسته باد.
    شبنم حاجی اسفندیاری
    ۲۹ اسفند ۱۳۹۷