نویسنده: شبنم حاجی اسفندیاری

  • وحدت و همدلی ترک ها در برابر طمع و حرص ایرانیان،به خودمان بیاییم…

    هرچند تحریم ها و فشارهای دشمنان ملت ایران از طرف آمریکا و برخی از همدستان آن خیلی بیشتر از تحریم و فشارهای تازه بر دولت و ملت ترکیه است اما وحدت بی نظیر ترک ها و در مقابل طمع برخی از هموطنان در موج سواری از اوضاع اقتصادی بوجود امده قابل مقایسه نیست.

    اختصاصی پایگاه خبری رسا نشر – شبنم حاجی اسفندیاری: طی ماههای گذشته دو کشور هماسیه در جنوب غرب آسیا با بحران اقتصادی ناخواسته ای مواجه شده اند. ایران و ترکیه کشورهایی هستند که مورد غضب رئیس جمهور آمریکا قرار گرفته اند و تحریم هایی از طرف وی برای این دو کشور وضع شده است. آمریکا با خروج از برجام ، این توافق هسته ای را که افتخار دولت روحانی بود ناکارآمد کرد و با اینکه هنوز مابقی طرفین در برجام حضور دارند اما اعتبار آن با بازگشت تحریم ها تقریبا از بین رفته است. چرا که با خروج امریکا بحران اقتصادی به سراغ کشور آمد و هرچند همه این مشکلات به عوامل خارجی مربوط نمی شود اما این اتفاق تاثیر بسیاری بر سر باز کردن زخم دیرینه اقتصاد نا بسامان ایران داشته است. از طرف دیگر ترکیه هم به دلیل بازداشت یک کشیش آمریکایی ساکن ترکیه و برخی دیگر از اختلافات میان ترامپ و اردوغان باعث تحریم ها و بی نظمی در بازار ترکیه شده تا انجا که نرخ تبدیل دلار در ترکیه از ۵ لیر به ۷ لیر رسیده است و ارزش پول ملی ترک ها به شدت در حال سقوط است.

    مسلما این اتفاقات در زندگی روزمره ملت هر دو کشور تاثیر منفی خواهد داشت. در ایران این آشفتگی بیشتر به چشم می آید. اما انچه مورد نظر نگارنده است نه تحریم و نه گرانی دلار است. بلکه رفتار مردم و احساس مسئولیت انان در قبال این تحریم های ناجوانمردانه و حمایت از دولت و ملت است.هرچند تحریم ها و فشارهای دشمنان ملت ایران از طرف آمریکا و برخی از همدستان آن خیلی بیشتر از تحریم و فشارهای تازه بر دولت و ملت ترکیه است اما وحدت بی نظیر ترک ها و در مقابل طمع برخی از هموطنان در موج سواری از اوضاع اقتصادی بوجود امده قابل مقایسه نیست.
    تنها با یک درخواست رئیس جمهور ترکیه مبنی بر فروش ارزو طلا توسط مردم در صرافی ها برای کنترل بازار و جلوگیری از پایین آمدن ارزش پول ملی کافی بود تا سف های بلندی در اجابت خواسته رئیس جمهور در مقابل صرافی ها شکل بگیرد تا نمایش بزرگی از وحدت و همدلی ملت ترکیه را در برابر دیدگان جهانیان نمایان کند. اما در مقابل در کشور همسایه یعنی ایران ما با وجود توصیه های مقام معظم رهبری، رئیس جمهور و دیگر مسئولان نظام از همان ابتدای شروع این بحران صف های بلند برای خرید ارز و سکه طلا در مقابل صرافی و بانک ها شکل گرفت.عده ی زیادی طمع کار و منفعت طلب سوار بر موج کاذب سودجویان و دلالان باعث ایجاد بی نظمی و بر هم زدن تعادل در بازار شدند.تا جایی که دلار تا مرز ۷۰۰۰ تومان پیش رفت. و قیمت  سکه طلای یک و نیم میلیونی تا سه میلیون افزایش یافت. با اقدام دولت و تک نرخی کردن ارز مدتی از التهاب بازار کاسته شد. اما مجددا همان نو کیسه های دلال مسلک بازی را بگونه ای دیگر شروع کردند و دلار را به قیمت ۱۲ هزار تومان یعنی ۳ برابر قیمت سال گذشته رساندند. سکه طلا ۴ میلیونی شد و طلا نیز گرمی ۴۰۰ هزار تومان معامله شد. این اتفاقات فقط در ۴ ماه افتاد.و اکنون دلار در این لحظه بالای ۱۰ هزار تومان معامله می شود. دلال ها و زالو صفت های پشت پرده هنوز هستند و هنوز هم بر بازار تسلط دارند.یادم می آید یک روز نوبخت رئیس سازمان برنامه و بوجه گفت مردم برای کمک به اقتصاد کشور طلاهایشان و ارزهای خود را به بازار ببرند و بفروشند. در کوتاه ترین زمان نقدها و حملات آغاز شد و طنز و شوخی ها فضای مجازی را فرا گرفت که چرا باید به حرف شما ببریم و بفروشیم؟؟
    این اتفاقات و این مقایسه نشان داد که وحدت و همدلی ترک ها خیلی بیشتر از مردم کشور ماست.وگرنه چه فرقی است میان پیر زن ترکی که اندوخته های هرچند کم طلا و جواهرش را در گرو اقتدار و وحدت ترکیه می دهد و زن خانه دار ایرانی که از ۵ صبح در صف خرید سکه و دریافت دلار ساعت ها می ایستد تا بالش زیر سرش را از سکه و ارز پر کند. راستی یک زن ۶۰ ساله خانه دار ایرانی اینهمه دلار و یورو را برای چه می خواهد ؟؟؟

  • موضوع انشاء: تابستان خود را چگونه گذرانده اید؟؟

    میخواهم من هم به گردن استکبار و دشمنان کشور بیاندازم.میخواهم بگویم تحریم های ناجوانمردانه را ببین که چه کرده اند. اما وجدانم آرام نمی گیرد.بلایی که مسئولان و خود ما مردم بر اثر نا آگاهی و بی تدبیری بر سر این کشور آورده ایم کمتر از تحریم و دشمنی نیست.

    پایگاه خبری رسا نشر-شبنم حاجی اسفندیاری :اگر همین الان به دوران کودکی باز می گشتم و در ابتدای مهر ماه معلم از من میخواست انشایی با عنوان “تابستان خود را چگونه گذرانده اید ؟” بنویسم، قطعا می نوشتم امسال تابستان، بدترین تابستان عمر من بود و به ما خیلی بد گذشت. چراکه به دلیل مشکلات فراوان اقتصادی نتوانستیم به مسافرت برویم. حتی در هیچ کلاسی نتوانستم ثبت نام کنم. چرا که به دلیل افزایش قیمت دلار و تاثیر آن بر روی همه چیز پدر و مادرم توان پرداخت شهریه ها را نداشتند. ما به طور معمول هر ما یک بار به بیرون و تفریح خانوادگی می رفتیم . آن هم به لطف گرانی و نداشتن پول از برنامه ما حذف شد. تنها دلخوشی ما این بود که در منزل زیر باد کولر بنشینیم و برنامه های تلویزیونی ببینیم و یا اینکه در اینترنت و شبکه های اجتماعی سرمان را گرم کنیم که آن هم با بی تدبیری مسئولین با قطعی برق مواجه شدیم و در گرمای تابستان ۱۳۹۷ کباب شدیم و دلمان سوخت … راستی همین قطعی های مکرر برق باعث شد کارخانه ای که پدرم در آن کار می کرد نیز نتواند محصولاتش را به موقع تولید و تحویل دهد. از اینرو قرعه تعدیل نیرو به نام پدر بخت برگشته ما خورد و او هم خانه نشین شده است. روزها را بدنبال کار می گردد و شب ها دور آگهی های روزنامه را خط قرمز می کشد. خدا را شکر که من در آخر سال تحصیلی یک خودکار قرمز خریده بودم تا پدر بتواند دور آگهی را با یک رنگ دیگر خط بکشد که فردا شانس بیشتری برای پیدا کردن کار داشته باشد…

    شب ها مادرم از زمان های گذشته و اوایل انقلاب تعریف می کند. همچون حس و حال این روزهای ما خاطرات او نیز تلخ است. برای همین است که گاهی لابلای خاطره هایش چشمانش سرخ می شود و از گوشه چشمانش قطرات اشک جاری می شود.می گفت هر روز به دنبال نفت و کپسول گاز ساعتها در صف می ایستاده. در سرما و گرما و به تنهایی مایحتاج زندگی را فراهم می کرده است. چراکه پدر در جبهه بود و مادر باید برای خانه پدری هم می کرده است. می گفت بارها و بارها در یک روز برق قطع می شد. می گفت ساعت ها در صف طولانی نان می ایستاد و می گفت …
    این را می دانم که نباید ناشکر بود و زحمات و تلاش مسئولان را نباید نادیده گرفت. اما این روزها واقعا حال هیچکس خوب نیست. مشکلات اقتصادی و معیشتی خود کم نبود که این قطعی های مکرر برق هم به آن افزوده شد. در این شرایط حساس که باید امید در جامعه پر رنگ تر از گذشته باشد خیلی از کسب و کارها در ورطه نابودی قرار گرفته اند. کمبود آب شرب در خیلی از شهرها تا مرز بحران پیش رفته است و برای اولین بار در این دوران سی ساله زندگی ام، با چشم خویش اعتراض هموطنانم را برای نداشتن آب و مشکلات معیشتی  می بینم.
    میخواهم من هم به گردن استکبار و دشمنان کشور بیاندازم.میخواهم بگویم تحریم های ناجوانمردانه را ببین که چه کرده اند. اما وجدانم آرام نمی گیرد.بلایی که مسئولان و خود ما مردم بر اثر نا آگاهی و بی تدبیری بر سر این کشور آورده ایم کمتر از تحریم و دشمنی نیست. ما مردمی هستیم که لایق مَثَلی هستیم که می گوید “وقتی تابستونت بود، فکر زمستونت نبود؟؟” نه! در اصراف و هدر دادن سرمایه های ملی بشدت لایق رتبه ی اولیم و در آن بالاها جا خوش کرده ایم. می گوییم مشکل برق داریم و برخی بانک ها بصورت ۲۴ ساعته چراغ هایشان و تابلوهایشان روشن است. می گوییم مشکل آب داریم و هنوز همسایه ما با شلنگ آب کوچه را جارو می کند. راستش را بخواهید از ماست که بر ماست! . من با آن مسئول و دولتمردی که در زیر باد کولر گازی نشسته و از یک سال گذشته فکر امروز نبوده و با وجود اینکه می دانسته بحران آب داریم و گرما هم بیداد خواهد کرد، تنها جدول زمانبندی برق را تنظیم کرده کاری ندارم.بقولی به فارسی خیلی سخت بگویم.ما خیلی وقت است که از بعضی از شماها نا امید شده ایم. اما همسایه ی عزیز، همشهری و هموطن، در این دوران سخت و پر از مشکل که هر روز به آن اضافه می شود اگر من  و شما به هم رحم نکنیم ، توقعی نمی شود از غریبه ها داشت. برای خاکمان و مردمانش دلمان بسوزد. برای فردای فرزندان این دیار دل نگران باشیم. نه فقط امروز و فردا، بلکه برای همیشه درست مصرف کنیم. یکدیگر را دوست بداریم و هرگاه خواستیم از آب، برق و گاز استفاده کنیم یادمان باشد هموطنی در کیلومترها آنطرف تر ممکن است در مشکل باشد.و چشمش به من و شما …
    این بود انشای من
    شبنم حاجی اسفندیاری

  • برویم یا بمانیم؟؟سردرگمی شهروندان تهرانی پشت درب های بسته ورزشگاه آزادی/ بالاخره اجازه صادر شد/ زیرساخت ها در کوتاه ترین زمان آماده شدند؟!

    پایگاه خبری رسانشر-شبنم حاجی اسفندیاری :درحالیکه پس از چند روز کش و قوص و خبرهای ضد و نقیض پیرامون حضور خانواده ها در ورزشگاه آزادی برای تماشای بازی ایران و اسپانیا بالاخره مجوز این همایش آنهم بصورت بلیط فروشی صادر و از طریق رسانه ها اطلاع رسانی گردید. اما در کمال حیرت و تعجب ساعاتی قبل خبرهایی مبنی بر لغو این مراسم و اخراج تماشاچیان از ورزشگاه آزادی در رسانه ها منتشر شد . دربهای ورزشگاه توسط پلیس بروی مردم بسته شد و در نهایت بنا بر دستور مرجعی نا مشخص ورزشگاه آزادی پلمپ شد . عده ای زیادی پشت درب های ورزشگاه آزادی پرچم به دست به شوق حضور در این اجتماع عظیم برای حمایت از تیم ملی ایران در بزرگترین رویداد ورزشی جهان مانده اند. لحظاتی قبل هم اعلام شد که به دستور وزیر کشور پلیس امنیت این مراسم را تامین می کند و تماشای بازی فوتبال ایران – اسپانیا در ورزشگاه آزادی بلامانع است.

    با اینکه مجوز این برنامه از طرف استانداری و شورای تامین صادر شده است و مدیر ورزشگاه آزادی از آمادگی این ورزشگاه برای پذیرایی از طرفداران تیم ملی خبر داده بود، و حتی پلیس هم ممانعتی نکرده است ، شنیدن این خبر واقعا قابل تاسف و تامل است که در کشور ما برای یک اجتماع کاملا ورزشی و بدور از هرگونه مسائل حاشیه ای به این راحتی ها قابل برگزاری نیست. و گویی همیشه یک مرجعی برای مقابله با شادی و حضور مردم در اینگونه مراسمات ملی وجود دارد. کسانیکه این برنامه را تدارک دیده اند تا مسئولین وزارت ورزش، استانداری تهران و مسئولین نامعلومی که این برنامه را لغو کرده اند باید پاسخگو باشند.و اگر دلیل قانع کننده ای وجود دارد باید بصورت رسمی اعلام شود. وگرنه چگونه می شود به دهها هزار نفر شهورند که هزینه کرده اند و به عشق تیم ملی فوتبال کشور خود با مشقت فراوان خود را به ورزشگاه آزادی رسانده اند به این سادگی بی احترامی کرد؟ خدا را شکر در زمانه ای زندگی می کنیم که سریعترین ابزارهای اطلاع رسانی در دسترس است. یعنی هیچ کدام از عوامل اجرای این برنامه نسبت به مردمی که به انان متعهد شده اند احساس وظیفه نکرده اند که چند ساعت زودتر درباره لغو این رویداد اطلاع رسانی کنند؟
    با اینکه سینما تیکت بعنوان عامل فروش این بلیط در اطلاعیه ای اعلام کرده است که هزینه ها را ظرف چند روز آینده به حساب خریداران باز می گرداند. اما اگر این برنامه لغو می شد و تکلیف مردمی که به عشق ایران از نقاط مختلف شهر به ورزشگاه آن هم با خانواده و فرزندان به ورزشگاه آمده اند چه می شد؟؟  این عدم مسئولیت پذیری و بدسلیقگی برخی از مسئولان کشورمان را آن هم در این شبهایی که در همه دنیا محیط برای تماشای فوتبال و شادی و نشاط در بین مردم فراهم است را کجای دلمان بگذاریم؟؟مشهد کم بود، ورزشگاه آزادی هم به آن اضافه شد …
     

  • خطر ابتلا به چاقی در زنان ایرانی،مشکلات اجتماعی یا اقتصادی؟؟

    بر طبق یک گزارش ۶۰ درصد زنان ایرانی دچار افزایش وزن هستند و ایران در رتبه ۷۷ لز لحاظ چاقی در دنیاست. با نگاهی به اطرافیان در خانواده و جامعه می توان فهمید که این آمار صحت داشته و شاید اوضاع از این هم بدتر باشد. دلیل عمده این چاقی کم تحرکی و عدم توجه اکثر بانوان به سلامتی است که مسائل اجتماعی و  فرهنگی از دلایل مهم آن بشمار می رود.
    به طور کلی زنان جامعه ابرانی به چند دسته تقسیم می شوند:
    ۱- دختران مجرد زیر ۳۰ سال
    ۲- زنان متاهل ۲۰ تا ۴۰ سال
    ۳- زنان متاهل ۴۰ سال به بالا
    ۴- زنان مطلقه ۲۰ سال به بالا

    بر اثر یک تحقیق میدانی از میان پرسش شوندگان در سنین مختلف بیشترین تمایل به ورزش و تحرک در میان دختران مجرد زیر ۳۰ سال و زنان متاهل ۴۰ سال به بالا دیده می شود . و کمترین تمایلات در دو گروه زنان متاهل ۲۰ تا ۴۰ ساله و زنان و مادران مطلقه ۲۰ سال به بالاست. در اکثریت پاسخ ها داشتن و نداشتن انگیزه برای سلامتی، تندرستی و زیبایی مهم ترین دلیل یاد شده است.و در گروه سوم با توجه به شاغل بودن و مشکلات عدیده اقتصادی و اجتماعی عدم داشتن وقت کافی و فرصت ورزش و تفریح عمده دلیل بی تحرکی یاده شده است. سن ۲۰ تا ۴۰ سالگی دقیقا دورانی است که یک زن می تواند با مراقبت از خود مهیای دوره میانسالی و سالخوردگی شود. اما متاسفانه زنان ایرانی در این سن بیشتر درگیر زندگی خانوادگی و تربیت فرزندان می شوند و بطور کلی خودشان را از یاد می برند!
    تا اینجا این امار بود که نشان می داد که تمایل به ورزش و سلامتی در چه گروهی بالاتر و در چه گروهی پایین تر است. اما آنچه که مهم است این مورد است که زنان در جامعه نقش مهمی را  در منزل ، تربیت فرزندان و نسل آینده و حتی در مشاغل مختلف و مهم دارند. از اینرو جمعیتی که دچار افزایش وزن باشد و مضرات این اضافه وزن را با خود در جامعه گسترش میدهد و این امر روی جامعه تاثیر منفی خواهد گذاشت. خانم های که توجهی به ظاهر و سلامتی خود ندارند، غالبا افراد مأیوس و غمگینی هستند. مدام در استرس و حالات روحی بد به سر می برند و گاه با خوردن حسرت فضا را برای تخریب روان و ظاهر خود مهیا می کنند.
    بد نیست بدانید بیماری و مشکلاتی نظیر:

    مشکلات قلبی و عروقی
    سکته مغزی
    دیابت نوع ۲
    فشار خون بالا
    وقفه‌ تنفسی در خواب
    نارسایی تنفسی
    نازایی
    مشکلات روانی
    و … به دلیل افزایش وزن و چاقی رخ می دهند و حال تصور کنید که ۶۰ درصد از قشر زنان جامعه را چنین خطری تهدید می کند و به دلیل مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و نبود ساختارهای اصولی پزشکی و مراقبتی مسلما طی سال های آینده به این آمار اضافه هم خواهد شد. در شرایطی که توجه زیادی به حقوق بانوان نمی شود و محرومیت هایی برای این قشر وجود دارد، مسلما جامعه با خطر بزرگی مواجه است . البته در این موضوع شرایط مردان ایرانی هم به همین شکل است و در چاقی تفاوت چندانی با زنان ندارند.
    از اینرو به نظر می رسد نهادهای اجتماعی و گروههای مردمی باید با روشنگری و تشویق و ترغیب بانوان، کمک کنند تا دست کم کم تحرکی و مشکل چاقی متوقف شود. اگر هر فرد در روز دقایقی را حتی در منزل صرف ورزش های ساده و یا پیاده روی های کوتاه مدت کند، مسلما علاوه بر شور و نشاط ، سلامتی هم نصیب این افراد خواهد شد. ورزش کردن روحیه افراد را شاداب و امید به زندگی را تقویت می کند.ضمن اینکه به شدت توصیه می شود از مصرف داروهای لاغری پرهیز گردد . چرا که علاوه بر عدم کارایی ضررهای جبران ناپذیری را به بدن فرد وارد می کنند و لاغر که نمی شویم هیچ، انواع و اقسام بیماری های دیگر در کمین ماست !
    ورزش کردن را فراموش نکنیم!
    سلامت باشید.
    شبنم حاجی اسفندیاری
  • آموزش جنسی آگاهانه، نیاز امروز نظام آموزشی

    کسی نمی گوید به کودک خردسال مسائل جنسی آموزش داده شود و در این سنین ذهن او را درگیر موضوعات اینچنینی کرد. اما می توان نسبت به خطرات افراد آشنا یا غریبه که نیت های بدی دارند آنها را آگاه ساخت.

     
    پایگاه خبری رسا نشر- شبنم حاجی اسفندیاری: نمی دانم چرا تا حرف از آموزش مسائل جنسیتی و آگاهی دادن به کودکان و نوجوانان در این زمینه می شود عده ای رگ گردنشان باد می کند و فریاد ابتذال و بی دینی سر می دهند. لابد شنیدن خبرهای مربوط به آزار معلم قرآنی و قاری معروف و جناب ناظم الرعایای مدرسه معین برایشان خوشایند است و این مسائل وجدانشان را قلقلک نمی دهد. متاسفانه آزار جنسی و سوء استفاده از معصومیت کودکانه در گذشته هم وجود داشته است. و فقط مختص به چند مورد افشا شده نیست. در همه موارد از این دست، پنهان کاری، ترس از بی آبرویی و رسوایی باعث می شود تا قربانیان سکوت اختیار کنند و یا از طرف والدین و اولیای مدارس مجبور به سکوت شوند. اما خسارت های ناشی از این وقایع تلخ تا مدت ها روح و روان آنان را آزار می دهد. و در برخی موارد تعرض های جنسی باعث خودکشی افراد می شود.
    همه این اتفاقات تنها به یک  دلیل بزرگ رخ می دهد.نا آگاهی. در نظر کودکان و نوجوانان همه انسان ها که به آنها محبت می کنند خوب و قابل اعتماد هستند. و این اعتماد نابجا باعث اتفاقات بدی می شود. از تجاوز، آزار، کودک دزدی و سرقت طلا و تلفن همراه و …. . همه این اتفاقات می توانست رخ ندهد اگر جامعه به نوباوه هایش آموزش های لازم را می داد. مسائل جنسیتی را در زمان مناسب و قبل از افتادن به دام خطرات و انحرافات جنسی را به شیوه ای درست منتقل می کرد و آنان را نسبت به خطرات موجود آگاه می ساخت. اما متاسفانه به دلیل تابوها و خط قرمزهای خودساخته تا به امروز آموزش و آگاهی دادن به نوجوانان در این کشور بصورت علنی و رسمی اتفاق نیفتاده است. به دلیل نیاز جنسی و رشد هورمون های عاطفی در بدن انسان خواه ناخواه فرد درگیر این احساسات می شود و درصورتیکه آموزشی ندیده باشد خود به سراغ آنان می رود. و خیلی رک و راست نتیجه اش افزایش ترافیک سایت های پرنوگرافی در ایران می شود و  با وجود قفلی بنام سایت پیوندها، کلیدهای بی شماری بنام فیلتر شکن ها فرد را قادر می سازد تا نیازهایش را در درون این سایتها جستجو کند. پیشرفت تکنولوژی ارتباطی، اینترنت، تلفن های همراه هوشمند و شبکه های اجتماعی باعث شده است تا دسترسی به همه چیز راحت تر صورت پذیرد. و مسائل جنسی و تصاویر و ویدئوهای مستهجن نیز از این قاعده مستثنی نیستند. چه بخواهیم و چه نخواهیم فرزندان ما در یک زمانی به سمت این مسائل کشیده می شوند. پس چه بهتر که قبل از اولین جستجوی اینترنتی آنان در اینباره، ما با توضیحات درست و آموزش های مبتنی بر دین و واقعیات، ذهن کودکانمان را آماده کنیم .
    شنیدن اتفاقات ناگوار که برای فرزندان این کشور رخ می دهد درد آور است. اما بیشتر از همه این جهل و خط قرمزهای بیهوده است که باعث ناراحتی می گردد. با دادن آگاهی به کودکان بصورت مقطعی در سنین مختلف می توان از انحرافات اخلاقی و سوء استفاده افراد بیمار و معلوم الحال جلوگیری کرد. کسی نمی گوید به کودک خردسال مسائل جنسی آموزش داده شود و در این سنین ذهن او را درگیر موضوعات اینچنینی کرد. اما می توان نسبت به خطرات افراد آشنا یا غریبه که نیت های بدی دارند آنها را آگاه ساخت. می توان به آنها یاد داد که در مواجهه با کسانی که رفتار متفاوت دارند و از آنها کارهای غیر معقول می خواهند و در صدد دسترسی به اعضای خصوصی بدن آنها هستند چه باید بکنند. مسائل مهم تر و جدی تر را می توان یک سال مانده به بلوغ برای دخترها و پسرها تشریح کرد و به آنان آموزش داد و آنان را از انحرافات بر حذر داشت. تا بدین صورت شاهد وقوع چنین حادثه های دردناکی نباشیم. باور کنید با دادن اگاهی های لازم و ضروری به فرزندانمان اتفاق بدی نخواهد افتاد. یک بار نیمه پر لیوان را ببینیم. نظام اموزشی کشور باید به این سمت حرکت کند. و حتی خانواده ها با کنکاش در رفتار فرزندانشان زمان مناسب برای بازگو کردن این حقایق را یافته و با دادن اطلاعات مورد نیاز و صحیح از اشتباهات، انحرافات و سوء استفاده ها جلوگیری نمایند. امروز دیگر حتی کودکان زیر ده سال هم می دانند که لک لک ها بچه را نمی آورند….

  • رفع مشکل بروز رسانی رسا نشر

    با درود به همراهان و مخاطبان ارجمند پایگاه خبری تحلیلی رسا نشر
    طی یک هفته گذشته بنا به مشکلات فنی بروز رسانی سایت متوقف شده بود که با رفع مشکلات از ساعات قبل رسا نشر مجددا در دسترس قرار گرفته و آماده اطلاع رسانی و بازتاب وقایع و رویدادهای ایران و جهان می باشد.
    امید است با تلاش همکاران من در این پایگاه خبری ، بتوانیم رضایت شما عزیزان را جلب نماییم.
    لطفا با ما همراه شوید …
    با سپاس
    شبنم حاجی اسفندیاری

  • علی کوچولو به همراه همسرش به من و تو پیوست!

    امید آهنگر بازیگر تلویزیون و نقش خاطره انگیز “علی کوچولو” به همراه همسرش نوشین خانی بازیگر فیلم سینمایی”سام و نرگس” به شبکه ماهواره ای من و تو که در لندن مستقر است پیوستند!!
    این اولین بار نیست که هنرمندان ایرانی به خارج پناهنده می شوند . پیشتر چون رامسین کبریتی، رابعه اسکویی و … به شبکه جم رفته اند. اما این مهاجرت و این حضور بسیار متفاوت است. چرا که در شبکه من و تو فیلمی ساخته نخواهد شد. من و تو یک شبکه سیاسی و ضد انقلاب است که با برنامه سازی هایش درصدد تخریب جکومت و فرهنگ ایران است.
    باید دید که چه بر سر این دو هنرمند آمده است که مجبور شده اند به شبکه ای بروند که دیگر راه برگشتی نداشته باشند!!

  • چه کسی گشت ارشاد را ارشاد می کند؟؟؟

    طی این سال ها حجاب زنان ایرانی تغییرات زیادی کرده است و بدون تردید افراد غیر چادری در زنان ، پوشش و آرایش مشابه هم دارند و در برخی از مناطق اگر یک فرد از نظر گشت ارشاد مرتکب عمل بدحجابی باشد می بایست تا انتهای خیابان ۸۰ درصد زنان و دختران را سوار بر ون کرد و آنها  را ازشاد کرد.

    پایگاه خبری رسا نشر- شبنم حاجی اسفندیاری: برخورد بد ماموران گشت ارشاد با دختران  و زنان چیز تازه ای نیست. و متاسفانه گویی برخی درکشان از ارشاد کردن دختران شل حجاب،  توهین و حرف های رکیک و گاه زد و خورد است. آیا این وسیله خوبی برای توجیه هدف امر به معروف کردن است؟؟ نتنها در جامعه ما، بلکه فساد اخلاقی و حرمت شکنی در هر جامعه با هر دینی وجود دارد. و نحوه برخوردها نیز متفاوت است. در کشور ما نیز که یک کشور اسلامی و مذهبی است حجاب اجباری بوده و اگر نسبت این اجبار و برخورد با بدحجابی در اوایل انقلاب را با امروز بسنجیم، می بینیم که نسبت به روزهای اول انقلاب حجاب امری عادی است و برخوردهای بد کمتر صورت می پذیرد. طی این سال ها حجاب زنان ایرانی تغییرات زیادی کرده است و بدون تردید افراد غیر چادری در زنان ، پوشش و آرایش مشابه هم دارند و در برخی از مناطق اگر یک فرد از نظر گشت ارشاد مرتکب عمل بدحجابی باشد می بایست تا انتهای خیابان ۸۰ درصد زنان و دختران را سوار بر ون کرد و آنها  را ازشاد کرد. به هر حال رعایت حجاب هم در قوانین و هم در موازین شرعی آمده است و افراد باید نسبت به این موضوع آگاه و مسئول باشند. اما آیا قوانین مربوط به حجاب اینگونه است که اگر دختر بدحجابی را دیدید به او توهین کنید و یا او را کتک بزنید؟

    فیلم منتشر شده در فضای مجازی از رفتار بد ماموران گشت ارشاد و کتک زدن دختر جوان طی این روزها من را به یاد ماجرایی در سال ۱۳۹۰ انداخت که مشابه همین اتفاق را رقم زد. منتها آن روزها فضای مجازی به این شکل گسترش نداشت و من نیز رسانه ای را در اختیار نداشتم که بتوانم رفتار زشت ماموران با دختر جوان در میدان پونک را بازتاب دهم.
    ظهر یک روز زمستانی در میدان پونک مقابل درب ورودی مجتمع بوستان، گشت ارشاد به مانند هر روز مشغول کار خود بود. و من ده متر آنطرف تر منتظر یکی از دوستانم بودم و رفتار این عزیزان را با دختران مشاهده می کردم. ظرف یک ساعت هر دو ون گشت پر شد از دخترانی که بدحجاب بودند. بعد از مدتی ون جدید آمد و ون های پر شده رفتند. چند نفری را سوار ون جدید کردند . در این میان دختر دانشجویی با ظاهر معمولی همراه دو تن از دوستانش که آرایش غلیظ و پوشش نا مناسبی داشتند عبور کردند. از کنار مامور زن گذشتند و او حرفی به آنها نزد. چند متر جلوتر مامور مرد ایستاده بود و ناگهان دختر دانشجو را صدا زد . او با تعجب گفت من؟ و مامور با اطمینان گفت شما و وی را به سمت مامور زن هدایت کرد. دوستان وی نیز در گوشه ای ایستادند . بعد از مدتی صدای دختر بلند شد که پوشش من چه ایرادی دارد؟ من که آرایش ندارم؟ موهایم بیرون نیست. مامو زن نیز صدایش را برد بالا و گفت ساکت باش . بی حجابی؟ مانتوی کوتاه پوشیدی. برو سوار شو. دختر متحیر از این جریان ایستاده بود و حرکت نمی کرد. و فقط التماس می کرد و می گفت من که کاری نکردم. من فکر می کردم مامور زن بی خیال این دختر شده است و شاید بگذارد برود. اما مامور مرد به سمتشان رفت و گفت چرا حرف گوش نمی دی ؟ برو تو ماشین. در این لحظه دوستان دختر هم جلو رفتند و اجازه ندادند دختر را ببرند. ماجرا بالا گرفت و مامور زن به همراه مامور مرد به شکل بدی دختر را کشان کشان به سمت خودروی ون می بردند. و دختر دانشجو با ترس و گریه با کمک دوستانش سعی در نجات از دست مامورین داشت. این اتفاق باعث جمع شدن مردم شده بود و از این رفتار بد صدای همه درآمده بود. این کش و واکش ها و اصرار نابجا برای سوار کردن دختر جوان بقدری شدت داشت که توسل دختر به درب خودرو برای جلوگیری از سوار شدنش باعث شد که درب خوردو ون گشت ارشاد کنده شود. بماند که چه کردند و چه شد . به هر حال دختر را به زور  سوار ون کردند . اما برخی از افراد از دیدن این صحنه ها خشمگین شده و به جلوی خودرو رفتند تا از حرکت آن ممانعت کنند. در میان این افراد یک بانوی میان سال که خود را همسر شهید معرفی کرد به سمت پلیس مرد رفت و با او برخورد کرد و گفت همسر من شهید نشده است که در تهران به ناموس هموطنانش تعرض کنند. با چه حکمی و چه مجوزی دختر مردم را کتک می زنی و به او دست می زنی؟؟ این بحث بقدری بالا گرفت که مامور شروع به بی احترامی کرد و از لفظ فاحشه استفاده کرد!!  و هرطور که بود به همراه همکارانش غائله را خاتمه دادند و به همراه دختر جوان محل را ترک کردند و رفتند…
    امروز بعد از ۶ سال اگر از من بپرسند آیا دختر دانشجو سزاوار این رفتار و برخورد بود قطعاً می گویم نه. چرا که نه بد حجاب بود. نه آرایش غلیظ داشت و نه پوشش زننده و تنگ! هنوز آن صحنه را بخاطر دارم. و مطمئنم ماموران گشت ناجا به نا حق با آن دختر جوان برخورد کردند. حتی مانتویی که بهانه کردند کوتاه هم نبود. چگونه می شود که از میان سه نفر کسی که حجابش کاملتر است را بگیرند و ببرند؟؟ نمی دانم سرنوشت آن دختر جوان چه شد و با ماموران خاطی چه کردند. اما این را می دانم که هیچ کدام از دخترانی که گشت ارشادی شدند ارشاد که نشدند هیچ شاید به دلیل رفتار ناشایست و برخوردهای سلیقه ای و خارج از چهارچوب اخلاقی و اسلامی برخی از ماموران دین زده هم شده اند. من مخالف حجاب نیستم. مخالف امر به معروف نیستم . به قانون احترام می گذارم و مسلما همه باید به قانون احترام بگذارند و به آن اعتنا کنند. اما با قانون شکنی در لباس قانون مخالفم. با رفتارهای سلیقه ای و بدون معیار موافق نیستم. مامور گشت ارشاد یا هرکسی که مسئولیتی در این زمینه دارد اول باید بداند که طرف مقابل او انسان است. و انقدر باید آگاه به مسائل باشد که با زبانش بتواند متخلف را ارشاد کند نه با ضرب دستش! یا این افراد دوره ندیده اند و یا اینکه در انتخاب این افراد اشتباه رخ داده است. مسئولین و فرماندهان محترم ناجا کسانی را برای امر ارشاد و هدایت جوانان بکار گیرند که افرادی مومن و صالح باشند. به کارشان عشق بورزند و در احیای امر به معروف و هدایت جوانان مشتاق باشند.  معلوم است که رفتار بد تاثیر مثبت ندارد. کدام انسانی  را دیده اید با کتک و زور اهل گردد؟؟  فهوای کلام من این نیست که همه مامورین گشت ارشاد بد هستند و یا درستکار نیستند. خیر. در این کار حساس حتی یک مورد تخلف هم زیاد است. واقعا اگر قصد گشت ارشاد ، ارشاد کردن باشد بهتر است در روش و آموزش نیروهای این بخش تجدید نظر شود. نمی شود که هربار اتفاقی بیفتد، جامعه تحت تاثیر آن قرار بگیرد و مسئولین بیانیه بدهند و کار به توبیخ و تنبیه بعد از واقعه بیانجامد. علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد!

  • پایان دورهمی، کیک تولد تلویزیونی با طعم سانسور!!

    پرونده برنامه استنداپ شو با اجرای مهران مدیری در قسمت آخر فصل سوم برای همیشه بسته شد.
    پایگاه خبری رسا نشر – شبنم حاجی اسفندیاری : دورهمی برنامه ای  طنز گونه و استنداپ شو که با حضور تماشاگران و اجرای متفاوت مهران مدیری از شبکه نسیم پخش می شد در ایستگاه آخر قرار گرفت و درست در روز تولد مهران مدیری و با حضور آخرین مهمان خود یعنی عادل فردوسی پور به کار خود پایان داد. به جرأت می توان گفت این برنامه یکی از برنامه های پرمخاطب تلوزیون ایران است که بعد از نود و خندوانه توانسته است مخاطبان بسیاری را جذب نماید. وجود چنین برنامه های سرگرم کننده در رسانه ملی که با وجود شبکه های فراوان، نتوانسته است به وظیفه خود بخوبی عمل کند بسیار لازم است . می توان اینگونه گفت که برنامه های نود، فوتبال برتر، خندوانه و دورهمی جور کم کاری سایر برنامه ها و شبکه های سیما را بر دوش می کشند و حال که دورهمی به پایان خود رسیده است قطعا خلاء آن احساس می شود. همانگونه که خندوانه در فصل پاییزو و زمستان تعطیل است و هیچ برنامه ی جایگزینی برای آن وجود ندارد.

    با این وجود انتقادهای بسیاری به برنامه دورهمی وارد است که در اینجا به آن پرداخته ام. اما قسمت آخر دورهمی از آنجایی که به خود برنامه می پرداخت و اتفاقات روی داده در آن قابل تامل است که به آن می پردازم.
    برگزاری جشن تولد مهران مدیری و تقدیر از وی در روز تولدش بعنوان آحرین قسمت از این برنامه در جای خودش خوب و بجا بود . و ای کاش تهیه کننده به نمایندگی از سیما و مردم از وی تقدیر هم می کرد. چراکه مهران مدیری از معدود سرمایه های هنری این کشور است که باید او را حفظ کرد. البته در دوران بشدت بسته و انحصاری ضرغامی مهران مدیری از قاب تلویزیون طرد شده بود و حتی در تیزر تبلیغاتی فیلم تهران ۱۵۰۰ حاضر به پخش چهره ی انیمیشنی و صدای مدیری نشده بودند!
    دعوت مهران مدیری از دو نفر تماشاچی در آخر برنامه و انتقاد از این برنامه هم جالب بود . کما اینکه هر دو نفری که به روی سن آمدند منتقدین و مخالفین خوبی نبودند. انتقاد از گشادی کت و شلوار مدیری باز هم از همان سبک معروف حماقت و تبلت بود !
    نکته مهم که شابد پایان خوشی برای پرونده دورهمی رقم نزد سانسور حرف های عادل فردوسی پور، آخرین مهمان برنامه دورهمی بود که درباره حضور زنان در ورزشگاه گفته شد. متاسفانه سانسور چی محترم، بقدری ناشیانه حرف های فردوسی پور را قطع کرده بود که در همان لحظه می شد فهمید چیزی کم شده است. اینکه با تقطیع حرف های یک نفر را برعمس جلوه دهیم و انگونه که دلمان می خواهد پخش کنیم بی شک خیانت در امانت و نداشتن صداقت است و مسلما چنین افرادی لیاقت مدیریت بر چنین سمتی را ندارند. چراکه افراد مورد اعتمادی نیستند. همانگونه که در زمان فیلتر تلگرام در مصاحبه مردمی گفتگگوها را با تقطیع و دستکاری، وارونه نشان دادند و همه مخالفین فیلتر تلگرام را موافق فیلتر جا زدند. در همان زمان مصاحبه شوندگان به لطف فضای مجاری اذعان به سانسور و دست بردن در حرفهایشان کردند و نشان دادند که این رسانه در حفظ امانت خبانت می کند و توانایی صیانت از حق مردم را ندارد. برای این صدا سیما باید فکری کرد ..

  • سال نو، دنیای نو ، افکار نو

    هر ۳۶۵ روز یکبار همه چیز به پایان می رسد و انگار دوباره از نو دنیا آغاز می شود. سردی ها و سیاهی ها جایشان را به روشنی و گرما می دهند و به یکباره جشنواره رنگ و نور بپا می شود.
    چند قدم مانده به بهار و شکوفایی دوباره درختان ، بر قامت دلمان لباسی نو تن کنیم. لباسی بدور از کینه ها و پلیدی های دنیایی
    سالمان را خوب و زیبا و با عشق به دنیا و همه آدمهایش نو کنیم.
    سال نو بر همه دوستان و عزیزانم مبارک و خجسته باد
    شبنم حاجی اسفندیاری
    چند قدم مانده به بهار ۱۳۹۷