نویسنده: تیم تحریریه

  • شمخانی: محصورین هر کسی را که اراده کنند، می‌توانند ببینند/ واژه حصر واژه درستی نیست/ آقایان در حصر نیستند

    دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت: اخیرا آقای کروبی درخواست کرد که آقای دوستی را ببیند و انجام شد.
    دبیر شورای عالی امنیت ملی تاکید کرد: ایران به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی در پی مذاکره مجدد در خصوص هیچ بندی از برجام نیست.
    به گزارش عصرایران به نقل از ایلنا، علی شمخانی صبح امروز در نشست خبری خود با اصحاب رسانه‌ که در نمایشگاه مطبوعات برگزار شد، در پاسخ به سوالی مبنی درباره اظهارات وزیر دفاع روسیه که در دیدار با مقامات اسرائیلی اعلام گفته است ایران و حزب‌الله لبنان باید از جنوب سوریه خارج شوند، گفت: تاکنون چنین حرفی را نشیندم، نیروهای ایران و حزب‌الله لبنان فقط در جنوب سوریه نیستند بلکه در همه جای سوریه وجود دارند، البته این حرف را دولت روسیه هم تایید نکرده و احتمالا این مطلب را رسانه‌های اسرائیلی عنوان کرده‌اند.
    وی در خصوص تصویب قانون کاستا علیه ایران که به مادر تحریم‌ها معروف است، اظهار داشت: کنگره آمریکا امروز می‌خواهد قانون کاتسا را تمدید کند، زمانی آمریکا بمب مادر تولید می‌کرد. از زمانی که آنها بمب مادر تولید کرده‌اند تا الان که ایران توسعه یافته و به کشوری مقتدر تبدیل شده است. همه این موارد نشان از بی‌اثر بودن این مادرهای بی‌ریشه در اقدامات بنیادین ملت ایران که دفاع از هویت ملی و سرزمینی خودشان هستند، است.
    همه‌پرسی به سود مردم اقلیم نبوده و نیست
    نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی درباره آینده تحولات اقلیم کردستان عراق با توجه به عقب‌نشینی حزب بارزانی تصریح کرد: اقلیم کردستان و مردم کرد دوستان و برادران تاریخی، تمدنی و مذهبی ما هستتد. همیشه مردم ایران بهترین برای همه اکراد بودند.
    شمخانی ادامه داد: ما تلاش کردیم از برگزاری این همه‌پرسی جلوگیری کنیم چراکه به سود آنها نبوده و نیست، اما متاسفانه آقای بارزانی با استناد به یکسری اطلاعات غلط، همه‌پرسی را انجام داد که این همه‌پرسی در مناطق جنوبی اقلیم کردستان با کمترین استقبال مواجه شد.
    بارزانی به نصیحت‌ها گوش نکرد
    وی با اشاره به مذاکرات ایران با رئیس اقلیم کردستان خاطرنشان کرد: از قبل به بارزانی نصیحت شد که این کار به نفع ملت کرد و حتی شخص شما نیست که ادامه دهید اما متاسفانه آقای بارزانی گوش نکرد و منجر به انشقاق در مردم کرد شد و چاره‌ای ندارد جز اینکه حاکمیت اقلیم کردستان که از نظر زمانی هم پایان یافته است، تحویل بدهد.
    دبیر شورای عالی امنیت ملی در پاسخ به سوالی مبنی بر امنیت آب به خصوص در مرزهای شرقی کشور خاطرنشان کرد: برخی از چالش‌های آب ناشی از عدم استفاده بهینه در منطقه است. قسمت عمده آن عدم همکاری افغانستان و قسمتی از آن ضرورت تامین آب از دریای عمان است که همه این برنامه‌ها مورد توجه ما قرار دارد.
    ایران در پی مذاکره مجدد درباره هیچ بندی از برجام نیست
    شمخانی درخصوص مذاکره مجدد بر سر برنامه موشکی و برجام نیز ابراز داشت: ایران ضمن اینکه در عمل ثابت کرد در عمل پایبند توافق صورت گرفته است و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم هشت مرتبه آن را تایید کرد، به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی به دنبال مذاکره مجدد در خصوص هیچبندی از برجام نیست و در خصوص مسائل دفاعی هم، تحت هیچ شرایطی مذاکره مجدد نخواهیم داشت.
    وی افزود: برنامه موشکی ایران موضوع پایان یافته‌ای است و براساس توان بومی خودمان احتیاجات خود را تامین می‌کنیم.
    واژه حصر واژه درستی نیست
    نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی در خصوص رفع حصر بیان کرد: زمانی که دلیل وقوع آن حل شود، دلیل آن هم روشن است که پس از انتخابات ۸۸ رخ داده است.
    شمخانی با بیان اینکه آنها هر کسی را که اراده کنند می‌توانند ببینند، یادآور شد: واژه حصر واژه درستی نیست این آقایان مدنظر شما در حصر نیستند.
    دبیر شورای عالی امنیت ملی افزود: اخیرا آقای کروبی درخواست کرد که آقای دوستی را ببیند و انجام شد.
  • نامه سرگشاده صادق زیباکلام به رئیس‌جمهور: مطالبات مردم را فراموش کرده‌اید

    اصلاح‌طلبان چیزی ندارند که راست افراطی از آن‌ها بستاند؛ اما هزینه‌های سنگین را حضرت‌عالی و شرکای اصولگرایتان متحمل خواهید شد
      صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران نامه سرگشاده ای خطاب به حسن روحانی رئیس جمهوری منتشر کرد.
    به گزارش عصرایران، متن این نامه به نقل از روزنامه شرق به این شرح است.
    سرور ارجمند، جناب دکتر حسن روحانی
    رئیس‌جمهور اسلامی ایران دامت اقباله
    با سلام و تحیات، بااینکه از پیروزی درخشان شما در انتخابات پنج ماه بیشتر نمی‌گذرد، مع‌الأسف آثار نامیدی در میان حامیان شما ظاهر شده. نارضایتی که چندان هم به نظر نمی‌رسد اهمیتی برایتان داشته باشد. در نظام ما مردم و خواسته‌هایشان به هنگام انتخابات تکریم می‌شوند و بعد هم فراموش. به نظرمی رسد انتخابات در ایران بیشتر مانوری تبلیغاتی است برای به نمایش گذاردن پشتیبانی مردم از نظام تا توجه به مطالبات آن‌ها. آمار مشارکت را باافتخار بر سر آمریکا می‌کوبیم و بعد هم کماکان همان سیاست‌های نامطلوب گذشته ادامه می‌یابند.
    انتظارات و امیدهایی که در انتخابات نسبت به شما به وجود آمده بود به نظر نمی‌رسد که دیگر اهمیتی برایتان داشته باشند. برعکس جلب رضایت اصحاب قدرت برایتان مطرح است. برخی این تغییر فاحش را مرتبط با بازداشت ۲۴ساعته برادرتان می‌دانند. عده‌ای هم آن را به‌پای محافظه‌کاری ذاتی‌تان و پرهیز از تغییر می‌دانند. انتخابات سبب شد تا موقتاً مجبور شوید ردای ترقی‌خواهانه بر تن نمایید. حال که دیگر به رأی مردم نیازی ندارید، دلیلی هم ندارد که همچنان رخت و لباس ترقی‌خواهانه تنتان باشد.
    بنده اما تصورمی کنم که جنابعالی وارد تعاملی با اصولگرایان شده‌اید. آن‌ها در مجلس و مراکز قدرت و شاید هم در آینده در خبرگان از جنابعالی حمایت خواهند نمود و شما هم خواسته‌های ترقی‌خواهانه بدنه اجتماعی که شما را راهی پاستور کردند را خیلی جدی نگیرید و در انتخابات ریاست جمهوری۱۴۰۰ هم از جناب دکتر علی لاریجانی حمایت نمایید.
    جناب آقای دکتر روحانی، اگر به‌راستی وارد تعاملی با اصولگرایان شده باشید، هم شما و هم آنان سخت در اشتباهید. سرخوردگی از عملکرد شما زمینه را نه برای آقای دکتر علی لاریجانی و نه برای هیچ اصولگرای دیگری مهیا نخواهد کرد. بلکه راه را برای ظهور یک پوپولیسم دیگری همچون تیر۸۴ مهیا خواهد کرد. با این تفاوت که مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی دیگر وجود ندارد تا پوپولیسم سال۱۴۰۰ وی را به‌عنوان سمبل اشرافیت به‌پای توده‌های محروم بیفکند. اتفاقاً نامزد پوپولیست۱۴۰۰جنابعالی، اصولگرایان میانه‌رو ازجمله برادران لاریجانی را مسبب فقر و فلاکت توده‌های محروم هدف قرار خواهد داد؛ دقیقاً همان موجی که آقای احمدی‌نژاد سال ۸۴علیه مرحوم هاشمی به راه انداخت.
    اصلاح‌طلبان چیزی ندارند که راست افراطی از آن‌ها بستاند؛ اما هزینه‌های سنگین را حضرت‌عالی و شرکای اصولگرایتان متحمل خواهید شد. در جنبش اعتراضی سال۸۸ عمدتاً جوانان و دانشجویان همراه اقشار و لایه‌های تحصیل‌کرده بالنسبه مرفه‌تر شهرنشین شرکت داشتند. اقشار و لایه‌های کم‌درآمدتر در آن اعتراضات شرکتی نداشتند؛ اما خراب شدن وضع اقتصادی کشور از ۸۸ به این‌سو و اینکه آثار بهبودی هم به چشم نمی‌خورد بیشترین فشارش را بر روی این اقشار گذارده. برآورده نشدن مطالبات سیاسی و اجتماعی به کنار، تداوم وضعیت خراب اقتصادی کشور و اینکه نوری در انتهای تونل اقتصادی به چشم نمی‌خورد این بار ممکن است اقشار کم‌درآمد را هم وارد اعتراضات اجتماعی نماید. اگر زبانم لال چنین شود، تصور نفرمایید به توان به سهولت سال۸۸ آن را جمع نمود.
    ایام به کام باد
    نهم آبان یک هزار و سیصد و نودوشش
  • عسلویه، کوه طلا در کنار کوه آلودگی

    کوه طلایی که قرار است خزانه دولت را پر کند و زمینه آسایش مردم ایران را فراهم کند نباید عامل زجر و آزار بخش دیگری از مردم ایران باشد.
     عصرایران؛ رضا غبیشاوی
    ۱- ایجاد تاسیسات گازی میدان پارس جنوبی در ساحل عسلویه، ۱۹ ساله شد. مسعود حسنی مدیرعامل مجتمع گاز پارس جنوبی به این مناسبت گفته است:
    “ارزش مخزن پارس جنوبی معادل ۱۵۵ هزار و ۹۹۲ تن طلا است. یعنی اگر این مقدار طلا را درکامیون بارگیری کنیم و در هرکامیون ۲۰ تن طلا قرار گیرد، ۷ هزار و ۸۰۰ کامیون و کاروانی به طول ۷۸ کیلومترخواهد شد؛ به عبارت دیگر، مخزن پارس جنوبی ارزشی معادل ۱۲۰ سال تولید نفت کشور را داراست.” (سایت شرکت ملی گاز)
    میدان پارس جنوبی که در قطر آن را میدان شمالی می نامند بزرگترین میدان گازی جهان است. میدانی که ایران و قطر را بعد از روسیه، به ترتیب در جایگاه دومین و سومین دارنده منابع بزرگ گاز جهان تبدیل کرده است. میدانی که مردم ایران را در زمستان از گزند سرما مصون می دارد و توانایی صادرات گاز به همسایگان و اروپا را به دولت ایران می دهد میدانی که قطر را به بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی مایع جهان و مردم این شبه جزیره را به ثروتمندترین مردم جهان تبدیل کرده است.
    ۲- جنوب استان بوشهر منتهی به شهر عسلویه کوه های زیبایی دارد. جایی که کوه ها به خلیج فارس می رسند و گاه این فاصله آنقدر نزدیک می شود که پای کوه، امواج دریا را حس می کند اما کوه اصلی زیر ساحل عسلویه نهفته است کوهی از طلا که ایران و قطر بر سر برداشت از آن در رقابت با یکدیگرند با این حال برداشت کنندگان از کوه طلا در ساحل شمالی، در ۲۰ سال اخیر کوه دیگری را هم ایجاد کرده اند و آن کوه آلودگی است.
    ۳- چند روز پیش کلانتری رییس سازمان حفاظت محیط زیست به عسلویه رفت. مردم و مسوولان عسلویه فریاد زدند که اینجا آلوده است اینجا در حال نابودی است. مردم در حال مرگ تدریجی اند. همه چیز آلوده شده. از هوا تا خاک و دریا. مشعل ها، هوا را سیاه کرده و پساب تاسیسات، ساحل عسلویه را به نابودی کشانده است.
    عضو شورای شهرستان عسلویه (بوهندی نجفی)  در حضور رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست گفت: “آلایندگی هوا در منطقه عسلویه ضمن افزایش بیماری ها جان مردم را به خطر انداخته است. آمار سرطان و سقط جنین و نازایی در این منطقه بیشتر از دیگر نقاط کشور است. کاش در کنار تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه، ستاد نجات ساکنین عسلویه و کنگان هم تشکیل می شد. لازم است ما به اندازه سیاست گذاری برای حفظ یوزپلنگ و لاک پشت برای نجات و حفاظت از جان ساکنان مناطق همجوار عسلویه هم برنامه ریزی کنیم.”(سایت خلیج فارس)
    کاشفان طلا با عسلویه چه کرده اند که مردم بومی این گونه ناراضی و معترض شده اند؟ کاشفان طلا چه بر سر امکانات اولیه زنده ماندن (نفس کشیدن) آورده اند؟
    ۴- تا قبل از آمدن کاشفان طلا به عسلویه، انسان ها در این منطقه زندگی می کردند با امکانات کمتر اما در هوا، خاک و دریای پاک. راحت، نفس می کشیدند و به کشاورزی و صیادی می پرداختند.
     
    ۵- چندی قبل ربیعی وزیر کار به عسلویه سفر کرد و شماری از جوانان با مطالبه کار و با دستنوشته هایی اعتراضی به استقبال او آمدند. بیکاری در عسلویه و شهرهای اطراف آن صدای اعتراض همه را درآورده است. می شد این کوه طلا را برداشت کرد و کاشفان طلا به این منطقه بیایند اما به آب و خاک و هوا آسیب نزنند و با تدبیری، ساکنان محلی/ بومیان / شهروندان نخستین / ساکنان اصلی را اینگونه با معضل بیکاری طرف نکرد.
    ای کاش به شرکت های پیمانکار داخلی و خارجی که مشغول برداشت طلا بودند اجبار می کردند از آب و خاک و هوا محافظت کنند به آنها مسوولیت های اجتماعی شان را یادآوری می کردند از آنها می خواستند زمینه رضایت بومیان / ساکنان اصلی/ محلی ها را فراهم کنند. از آنها می خواستند هنرستان ها و مراکز فنی و حرفه ای را ایجاد می کردند که اگر این کار ۲۰ سال یا ۱۰ سال یا ۵ سال قبل انجام می شد امروزه نه تنها جوانان عسلویه بلکه سایر جوانان شهرهای همجوار از این کوه طلا و کشف آن رضایت داشتند.
    ۶- کوه طلایی که قرار است خزانه دولت را پر کند و زمینه آسایش مردم ایران را فراهم کند نباید عامل زجر و آزار بخش دیگری از مردم ایران باشد.
    ۷- برخی صنایع را مترادف آلودگی و آسیب به محیط زیست می دانند. این سخن نادرستی است. امروز تاسیسات نفت و گاز در کشورهای توسعه یافته همسو با محیط زیست هستند نه علیه آن . می توان از تجربیات دیگران استفاده کرد. این موضوع را می توان مانند انتقال تکنولوژی از شرکت های بزرگ جهان آموخت.
    ۲۰ سال قبل وقتی توتال و دیگر شرکت های داخلی و خارجی به عسلویه آمدند اگر موارد زیست محیطی را رعایت می کردند قطعا مردم امروز از کوه طلا، دود تنفس نمی کردند.
    بدانیم عسلویه صرفا کارگاه کشف طلا نیست بلکه محل زندگی انسان ها و گیاهانی است که قرن ها در آب و خاک و آب پاک زندگی کرده اند اما هم اکنون کاشفان طلا ادامه زندگی آنها را به خطر انداخته اند.
    در توسعه پایدار نگرانی از آینده است حال آنکه زندگی امروز انسان ها در خطر است.
    هم اکنون هم می توان کاری کرد تا شرایط کشف طلا، بیش از این زندگی عادی مردم را به خطر نیاندازد. باید تلاش کرد برای جبران گذشته، باید تلاش کرد برای آینده ای پاک تا در کنار کوه طلا، کوهی از رضایت و پاکی و تمیزی داشته باشیم.
    بعد از نوشتار
    در چند ماه اخیر مسوولان نفت و گاز در عسلویه، قراردادهایی را با شرکت های داخلی و خارجی برای خاموش کردن مشعل ها و در نتیجه کاهش آلودگی هوا امضا کرده اند. تلاش آنها در این زمینه ستودنی است و امیدواریم حرکت در مسیر کاهش سایر آلودگی ها نیز ادامه یابد.
  • خروج یک عکاس از کشور با نامه وزارت اطلاعات

    اژه ای از خروج یک عکاس از کشور با نامه وزارت اطلاعات خبر داد.
    روزنامه جوان نوشت: غلامحسین محسنی اژه‌ای سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سؤال «جوان» مبنی بر چگونگی ممنوع‌الخروج بودن عکاس نهاد ریاست‌جمهوری و خروج وی از مرز به کمک نهادهای دولتی گفت: اینکه با کجا بوده را دقیق نمی‌دانم، اما عکاس با توجه به اتهامات ممنوع‌الخروج بوده و دادستان متوجه می‌شود، به‌رغم ممنوع‌الخروج بودن به خارج از کشور رفته است. بر‌اساس پیگیری‌ها، ظاهرا یکی از معاونان یا مدیر‌کل‌های وزارت اطلاعات نامه‌ای را به بخش مربوطه اداره گذرنامه نیروی انتظامی نوشته و در آن ذکر می‌شود که این سفر ضروری است و الان دسترسی به قاضی کشیک وجود ندارد، در ناجا در نهایت به استناد این نامه مسئول مربوطه اجازه خروج به وی می‌دهد که این خلاف بوده و نباید اجازه خروج می‌دادند که متعاقب آن دادستان این موضوع را به دادسرای نظامی تهران گفتند.
  • آتشفشان جوان دماوند، فعالیت احتمالی یا خاموشی ابدی؟/ با تشکیل یک گروه مطالعاتی، ابهامات برطرف شود

    عصر ایران- یوسف ناصری: کوه دماوند که یکی از نمادهای کشورمان است بلندترین کوه آتشفشانی خاورمیانه و آسیا به شمار می رود. قله این کوه بر اثر سرد شدن مواد مذاب آتشفشانی خارج شده از آتشفشان جوان شکل گرفته و برخی آتشفشان های قدیمی محدوده کوه دماوند، کوه های با ارتفاع کمتری را ایجاد کرده اند.
    بنا به گفته برخی آتشفشان شناس های ایرانی و بر اساس تعیین سن سنگ هایی که حاصل فوران های آتشفشانی متعدد دماوند است و پس از خروج از درون و دهانه این آتشفشان سرد شده اند، آخرین فعالیت های آتشفشانی این کوه به ۷ هزار سال قبل و ۴ هزار سال قبل برمی گردد.
    پس از آخرین فعالیت در ۴ هزار سال قبل، سنگ هایی پیدا نشده است که به استناد آنها بتوان گفت فعالیت جدید آتشفشانی همراه با خروج مواد مذاب طی ۴ هزار سال اخیر اتفاق افتاده است.
    هر آتشفشان یک مخزن یا اتاقک مواد مذاب دارد که گازها و مواد مذاب در آن نفوذ می کند و در زمان فعالیت آتشفشانی، این گازها و مواد مذاب از دهانه آتشفشان خارج می شوند.
    کوه آتشفشانی دماوند به لحاظ جغرافیایی در استان مازندران است. شهر دماوند که جزو استان تهران است در نزدیکی و جنوب این کوه آتشفشانی قرار دارد. کوه دماوند را در روزهای آفتابی و بدون آلودگی هوا، می توان در شمال شرقی تهران مشاهده کرد.
    از طرف دیگر گسل ۴۰۰ کیلومتری مُشا- فَشَم که از شاهرود استان سمنان تا آبیک استان قزوین امتداد دارد، از مُشا(جزو شهرستان دماوند) و فَشَم(جزو شهرستان شمیرانات تهران) می گذرد در آخرین فعالیت بزرگ لرزه زایی خود، زلزله ۷٫۲ ریشتری سال ۱۸۳۰ میلادی را در محدوده دماوند رقم زده است.
    با توجه به این که زلزله شناسان ایرانی اعتقاد به تاثیر گذاری و تاثیر پذیری آتشفشان دماوند و گسل زلزله مُشا- فَشَم، عصر ایران در ادامه بررسی های خود در خصوص فعالیت یا عدم فعالیت احتمالی آتنشفشانی دماوند، با دکتر منصور قربانی گفت و گو کرده است.
    منصور قربانی، دکترای زمین شناسی با گرایش سنگ شناسی(سال ۱۳۷۸) از دانشگاه شهید بهشتی دارد و در کتاب تالیفی خود -مبانی آتشفشان شناسی یا نگرشی بر آتشفشان های ایران- درباره کوه آتشفشانی دماوند نیز اظهار نظر کرده است.
    گفت و گوی عصر ایران با این زمین شناس و استاد دانشگاه شهید بهشتی راجع به کوه آتشفشانی دماوند را می خوانید.
    ***
    *شما در حوزه زمین شناسی فعالیت دارید. تخصص شما در سنگ شناسی و مسائل مربوط به منابع معدنی مختلف است.
    عمدتا بر جنبه اقتصادی قضایا در مطالعات خودتان تاکید کرده اید و آن را ادامه ادامه داده اید. یعنی عمده فعالیت هایی که انجام داده اید به نوعی به مباحث اقتصادی برمی گردد. راجع به دماوند چطور علاقه مند شدید که فعالیت مشخصی داشته باشید؟
    -دماوند یک آتشفشان خاموش در ایران است. ممکن است بعضی ها بگویند نیمه خاموش. به اعتقاد من، یک آتشفشان خاموش است در البرز مرکزی و شرق تهران. دماوند تقریبا در ۵۵ کیلومتری شرق تهران است.
    آتشفشان دماوند، یک آتشفشان تک است. دماوند، خودش به تنهایی، فعالیت داشته است و با یک سن کُواتِرنِری یعنی سن جوان زمین شناسی. آخرین گدازه هایش احتمالا مربوط به چند هزار سال پیش است.
    آن چیزی که دقیق اطلاع داریم و سن سنجی شده است ۳۸ هزار و ۵۰۰ سال است ولی بعد از آن هم به احتمال زیاد فعالیت داشته است.
    من زمین شناس ایران هستم. یعنی زمین شناسی ایران را مطالعه می کنم. دماوند یکی از پدیده های جالب زمین شناسی ایران است.
    از سوی دیگر با توجه به این که دماوند خیلی نزدیک به تهران است و گاهی شایعه هایی می شد که مثلا دماوند می خواهد فوران کند و فعالیت مجدد کند، چون باید اطلاعاتی به اجتماع داد که آگاه شوند و بیخود نترسند، به همین دلیل در مورد دماوند علاقه داشتم و مطالعاتی انجام دادم.
    مطالعاتی را که درباره دماوند انجام شده است دنبال کردم. خودم در مورد دماوند نظر دارم که آن را می گویم.
    به اعتقاد من، دماوند هیچ وقت فعال نخواهد شد. دماوند به طور کامل خاموش شده است و دلایل زیادی هم برای صحبت های خودم دارم.
    *آتشفشان ها را به سه دسته فعال، خفته و خاموش تقسیم بندی کرده اند. آتشفشان های فعال، آتشفشان هایی هستند که در سال های اخیر فعالیت داشته اند. دماوند در سال های اخیر فعالیت نداشته است که بگوییم جزو گروه فعال است. اما برخی معتقدند که خروج گاز و آب گرم، برخی از نشانه های فعال بودن آتشفشان است. .
    از نظر خفته بودن آتشفشان دماوند، آیا علائمی وجود ندارد که نشان بدهد دماوند خفته است و خاموش نیست؟
    -خاموش است. یک آتشفشان را می شود شبیه فردی بدانیم که به دنیا می آید، دوران بچگی دارد، جوان می شود، پیر می شود و نهایتا می میرد. آتشفشان دماوند هم، یک زمانی متولد شده و بعد شروع به رشد کرده و بزرگ شدن و فعالیت های شدید.
    آتشفشان دماوند، یک دوران خیلی شدید داشته و بعد پیر شده. الان هم آن گازها و بخارهایی که بیرون می دهد، مرحله نهایی مرگ است یعنی دارد برای همیشه می خوابد.
    *شما گفتید سن سنجی هایی که انجام شده ۳۸ هزار و ۵۰۰ سال را نشان می کنید. بر اساس این عدد است که شما نتیجه گیری می کنید آتشفشان دماوند خاموش است؟
    -این سن ۳۸ هزار و ۵۰۰ سال را خارجی ها قبل از انقلاب انجام دادند. فردی به نام آلن باخ(زمین شناس سوئیسی) این کار را انجام داده است. بعدا هم مطالعات بیشتری انجام شده. اما این که سن سنجی روی جوان ترین گدازه انجام شده یا نه، اطلاع ندارم. چون سن سنجی سخت است.
    می شود آخرین گدازه ها را پیدا کرد. حتما این گدازه ها، گیاهان را به دام انداخته اند. گیاهانی که در داخل گدازه ها نابود شده اند کربن شان باقی مانده است. از روی آن کربن می شود تعیین سِن کرد و عمر آخرین گدازه ها را گفت.
    ما حتی خیلی جوان تر از آن ۳۸ هزار و ۵۰۰ سال قبل، گدازه داشته ایم ولی این که می گویم دماوند یک آتشفشان خاموش است به خاطر این است که دیگر فعالیتی نداشته است. عموم آتشفشان ها یک مخزن یا آشیانه یا انبار ماگمایی(مواد مذاب) دارند.
    وقتی آتشفشان ها، فوران می کنند به خاطر تحولاتی است که در آن مخزن ماگمایی انجام گرفته است. شواهد نشان می دهد مخزن ماگمایی دماوند، دیگر یخ زده، بلوری شده یا کریستاله شده. دیگر ماگمای جدید به آن مخزن تزریق نمی شود.
    یک مقدار کارهای ژئوفیزیکی هم که انجام شده بود این را نشان می داد که مخزن ماگمایی، دیگر بلوری شده است یعنی سرد شده. در آن مخزن ماگمای دماوند، ماگمای داغ و مذاب وجود ندارد که تزریق شده باشد.
    من علاقه مند به زمین شناسی ایران هستم و در این زمینه فعالیت کرده ام. به طور کلی در کشور ما، فعالیت های آتشفشانی رخت بربسته اند یعنی خاتمه پیدا کرده اند. حتی تفتان ما هم همین طور است. آتشفشان تفتان از دماوند، جوان تر است ولی فعالیت آتشفشانی تفتان نیز خاتمه پیدا کرده است.
    چند وقت پیش مشکلی در شهر خاش(نزدیک تفتان) پیش آمد و گاز و بوی نامناسب باعث سردرد و مشکلات تنفسی شده بود که در مورد آن اتفاق خاش گفتم اصلا نگران نباشید چون آتشفشان تفتان فعالیت نخواهد کرد. من اعتقاد دارم دماوند هم فعالیت آتشفشانی نخواهد داشت.
    *آقای دکتر جلیل قلمقاش که آتشفشان شناس هستند اعتقاد دارند پوسته دریای عمان به زیر پوسته ایران می رود و نتیجه گیری کردند که آتشفشان های تفتان و بزمان در استان سیستان و بلوچستان فعال هستند. می گفتند چون فرورانش آن پوسته ادامه دارد هر لحظه ممکن است در آنجا فعالیت آتشفشانی اتفاق بیفتد.
    -آن فعالیت پوسته وجود دارد ولی فعالیت آتشفشانی تفتان و بزمان خاتمه پیدا کرده است. این اعتقاد من است. آن فعالیت آتشفشانی خاتمه پیدا کرده و مدت نسبتا زیادی است.
    هر چند که آن فرورانش ادامه دارد. اگر بخواهد فعالیت آتشفشانی اتفاق بیفتد دور از تفتان است و در شمال تفتان و بزمان اتفاق می افتد و نه این که در خود تفتان یا در خود بزمان. من فکر می کنم آن اتفاق هم نخواهد افتاد.
    *آقای دکتر قلمقاش که معاون سازمان زمین شناسی کشور هستند علاوه بر فعالیت آتشفشانی دماوند در ۶۴ هزار سال قبل، گفتند که در ۲۵ هزار سال و ۷ هزار سال و ۴ هزار سال قبل هم فعالیت آتشفشانی داشته است.
    -آن فعالیت آتشفشانی ۶۴ هزار سال قبل حتما اتفاق افتاده است. در آن فعالیت ۴ هزار سال قبل هم احتمال دارد آخرین گدازه های دماوند به بیرون آمده باشد. به اعتقاد من آخرین فعالیت آتشفشانی دماوند ۴ هزار سال قبل نیست و قدیمی تر از ۴ هزار سال قبل است.
    *گفتند که سن سنجی شده و آخرین فعالیت دماوند همین ۴ هزار سال قبل است.
    -اگر به روش کربن ۱۴، سن سنجی شده باشد درست است. اما با همه این صحبت ها نظر من همان است و دماوند، یک آتشفشان است که فعال نخواهد شد.
    *اشاره کردید که دماوند یک آتشفشان تکی است.
    -این هم به خاطر این که ما در البرز مرکزی با این سِن، آتشفشان دیگری نداشته ایم. یعنی در دوره زمین شناسی کواترنری که از ۲ میلیون سال قبل شروع شده است، هیچ فعالیت ماگمایی در دوره کواترنری در البرز مرکزی به غیر از دماوند نداریم.
    در قاره های مختلف، آتشفشان ها یا خطی هستند یا این که منفرد و استوانه ای یعنی یک دهانه مرکزی دارند. دماوند، یک آتشفشان از نوع دهانه مرکزی است.
    *در مصاحبه ای که با آقای دکتر قلمقاش داشتیم گفتند یک نقطه فعال زیر مخروط آتشفشان دماوند قرار دارد مواد مذاب تولید می کند.
    -آن فعالیتی که باعث دماوند شده است، دیگر وجود ندارد و ماگمای جدید به مخزن ماگمای آتشفشان دماوند نمی آید.
    *در دوره ای پوسته اقیانوسی زیر پوسته اوراسیا رفته و در ایران باعث ایجاد کوه ها و آتشفشان شده. فعالیت آتشفشانی دماوند مربوط به آن فعالیت نیست؟
    -فعالیت آتشفشان دماوند مربوط به تحولات دیگری است. یک گسل از زیر دماوند می گذرد. عامل اصلی آتشفشان دماوند، بیش تر همان گسل است که در آن زمان فعالیت داشته است.
    البرز مثل یک کمان در جنوب دریای کاسپین(خزر) کشیده است. رشته کوه البرز، سه قسمت است. از علی آباد گرگان تا دماوند را می توانیم البرز شرقی بنامیم. بعد هم از کوه دماوند تا تاکستان البرز مرکزی است. در محدوده دماوند، یک خَمِش اتفاق افتاده.
    خم شدن رشته کوه البرز در ناحیه دماوند اتفاق افتاده است. دماوند در محل خم شدن آن کمان است و روند و امتداد البرز تغییر می کند. در البرز مرکزی، امتداد شرقی- غربی است. در محدوده دماوند، گسل هایی داریم. سد لار، روی گسل است. این گسل در محدوده دماوند ناپدید می شود. علتش این است که گدازه های دماوند، این گسل را ناپدید کرده است.
    خمش این گسل در زیر دماوند اتفاق افتاده و فشار هم وجود داشته است. فشاری که مربوط به فرورانش پوسته بوده و از سمت جنوب به سمت شمال ایران وارد می شده، وجود داشته است. آن فشار در ناحیه دماوند، حالت کششی پیدا کرده و گدازه ها، بالا آمده و آتشفشان دماوند را ایجاد کرده است.
    من این موضوع را در کتاب «آتشفشان شناسی؛ با نگرشی بر آتشفشان های ایران» نوشته ام.
    *یعنی شما اعتقاد دارید شکل گیری آتشفشان دماوند به خاطر فرورانش پوسته اقیانوسی به زیر پوسته اوراسیا نیست؟
    -با احتمال زیادی، من آتشفشان دماوند را به حرکت گسل ها نسبت می دهم. به ویژه در نتیجه فشارها و خمشی که در آن منطقه در رشته کوه البرز داریم حالت موضعی در ناحیه دماوند پیش آمده یعنی آن محل کوچک حالت کشش پیدا کرده و آن باعث پیدایش دماوند شده.
    آتشفشان هایی که ناشی از فرورانش پوسته اقیانوسی بوده، قدیمی تر است و مربوط به دوره زمین شناسی میوسن است که بین ۲۳ میلیون تا ۵ میلیون سال قبل بوده است. آن آتشفشان ها، خطی هستند و گسترده هستند. در حالی که دماوند، یک آتشفشان منفرد است و دهانه مرکزی دارد.
    دماوند در محل خمش البرز شرقی و البرز مرکزی است. یعنی دماوند بین البرز مرکزی و البرز شرقی است. من دماوند را محل تقسیم بندی البرز شرقی و البرز مرکزی می دانم.
    *دکتر قلمقاش که در مورد آتشفشان دماوند تحقیقات انجام داده اند علاوه بر این که می گویند دماوند در ۴ هزار سال قبل فعالیت آتشفشانی داشته است معتقدند احتمال آتشفشانی شدن دماوند وجود دارد و خاموش نیست.
    -این اعتقاد ایشان است ولی من اعتقاد دارم دماوند، خاموش است و فعالیت نخواهد کرد.
    *در همان مصاحبه ای که با آقای دکتر قلمقاش داشتیم گفتند عامل این آتشفشان، یک نقطه داغ است. اما ایشان به طور مشخص نگفتند علت این نقطه داغ چه هست. می گفتند این نقطه داغ وجود دارد و عامل آتشفشان است.
    آقای دکتر قلمقاش بر وجود آن نقطه داغ تاکید داشتند ولی ظاهرا وقتی عامل یک آتشفشان، یک نقطه داغ است به این صورت است که زمین در مناطقی سُست است و مواد مذاب از درون هسته و گوشته کُره زمین به راحتی به سطح بالاتر زمین می آید.
    آیا انتقال مواد مذاب از گوشته و هسته داغ کره زمین به سطح بالاتر می تواند برای دماوند اتفاق افتاده باشد؟
    -جریان نقطه داغ و انتقال حرارت از اعماق پایین به قسمت های بالاتر، یک بحث جداگانه است. آن وضع اصلا با دماوند جور در نمی آید.
    به اعتقاد من، نقطه داغ در دماوند نیست. در رابطه با فشاری که از جنوب ایران وارد شده و با توجه به ساختاری که در ناحیه دماوند هست و بخش کوچکی در محل گسل ها دچار کشش شده است، قسمت های پایین ذوب شده و ماگمای دماوند(مواد مذاب) را ایجاد کرده است.
    معمولا نقطه داغ در وسعت کوچکی مثل دماوند، عمل نمی کند. نقطه داغ مثل جزایر هاوایی است که چندین آتشفشان از چند میلیون سال پیش تا الان فعال هستند و مجموعه جزایر هاوایی را به وجود آورده اند. من فکر نمی کنم نقطه داغ، عامل ایجاد آتشفشان دماوند باشد.
    *آن فشار پوسته زمین به فلات ایران هنوز تاثیر دارد و می تواند مواد مذاب تولید کند؟
    -خیر. آن فشار قبلا وجود داشته است. آن فشار هنوز هست ولی الان آن فشار بر محل خَمش زمین در ناحیه دماوند، موثر نیست.
    * به نظرتان گوگردی که در دهانه آتشفشان دماوند خارج می شود نشانه فعالیت مواد مذاب و مخزن مواد مذاب آتشفشان دماوند نیست؟
    -اینها مربوط به پس از فعالیت آتشفشانی است. اولا گازهایی که در دماوند وجود دارد اندازه گیری دقیق نشده اند ولی عمده آن بخار آب است. یک مقدار هم گوگرد(سولفور/H2S) دارد و یک مقدار گاز کربنیک.
    طبیعی است این گازها بالا بیایند. درست است که می گوییم ماگما(مواد مذاب) وجود ندارد ولی سنگ ها، داغ هستند. آب های ناشی از بارش که از شکستگی گسل ها پایین می روند، به سنگ های داغ می رسند و گرم می شوند. بنابراین، مجددا بالا می آیند.
    آبگرم لاریجان ، مربوط به چنین چیزی است. آن آب ها، آب های جوی هستند. یعنی آب های حاصل از بارش و برف هستند که به اعماق زیاد زمین می روند و وقتی گرم می شوند به بالا می آیند.
    این آب های گرم، همراه خودشان گاز سولفید هیدروژن(H2S) دارند و به سطح زمین که می رسند اکسید می شود و گوگرد بر جای می ماند. این گوگرد، در تفتان هست و در دماوند هم هست و من این گوگردها را دیده ام. وجود گوگرد، یک چیز طبیعی است.
    * زیر کوه دماوند، دمای زمین احتمالا چند درجه است؟
    -ما در این زمینه کار نکرده ایم. چیزی که می توان گفت این است که مواد مذاب از عمق نسبتا زیادی آمده اند و حداقل ۶۰ کیلومتری است. مواد مذاب از عمق ۶۰ کیلومتری منشاء گرفته اند.
    *با توجه به این که گسل بزرگ و ۴۰۰ کیلومتری مُشا- فشم از جنوب کوه آتشفشانی دماوند عبور کرده است، آقای دکتر زارع (زلزله شناس) که در مورد ارتباط گسل زلزله و آتشفشان دماوند تحقیق کرده اند، در این زمینه اعتقاد د ارند با فعال شدن احتمالی آتشفشان دماوند، ریتم زلزله ها ۷ برابر می شود.
    گسل مُشا – فَشم به نوعی با گسل شمال تهران ارتباط دارد. با در نظر گرفتن خروج آب گرم از زمین در اطراف کوه دماوند و گازهایی که از دهانه آتشفشان دماوند منتشر می شود، ممکن است همین فعالیت های دماوند روی گسل بزرگ مُشا – فَشم تاثیر بگذارد و فعل و انفعالاتی اتفاق بیفتد؟
    -موضوع گسل و آتشفشان، دو موضوع مختلف و جدا از هم هستند. گسل مُشا- فشم در گستره وسیع تری عمل کرده و عمل می کند. آتشفشان دماوند جدا از آن گسل است. نسبت به همدیگر بی تاثیر هستند.
    دماوند، کار خودش را انجام داده و تمام شده ولی آن گسل، فعالیت دارد و جدا از دماوند است. گسل مُشا – فشم، در ۱۶ کیلومتری دماوند است. من فکر می کنم ارتباطی با همدیگر ندارند.
    *شما اعتقاد دارید که آتشفشان دماوند، خاموش شده اما آقای قلمقاش که آتشفشان شناس هستند و راجع به دماوند تحقیق کرده اند احتمال می دهند و می گویند آتشفشان دماوند بعد از آن فعالیت ۴ هزار سال قبل، مجددا ممکن است فعال شود.
    در این زمینه این معما را چگونه می شود حل کرد که واقعا آتشفشان دماوند فعال می شود یا نه؟
    -آقای قلمقاش، دوست عزیز من هستند. این چیزی که من می گویم نظر خودم است. نظر من هم، بر این اساس نیست که مثلا خواب دیده باشم. من بر مبنای شناختی که از زمین شناسی ایران و از زمین شناسی البرز دارم و با دانشی که از آتشفشان شناسی دارم، معتقدم که دماوند، خاموش است و دیگر فعال نخواهد شد.
    من اعتقاد دارم دماوند، فعالیت آتشفشانی نخواهد داشت ولی آقای دکتر قلمقاش اعتقاد دارند دماوند می تواند فعالیت آتشفشانی داشته باشد. چون آتشفشان دماوند، نزدیک تهران است، به همین دلیل باید یک کار مطالعاتی در مورد دماوند انجام شود و نهایتا به سوالات و نکات مبهم جواب داده شود.
    هر چند که من می گویم مخزن ماگمایی دماوند(مواد مذاب) یخ زده است و به عبارت دیگر، کریستاله شده و بلور شده. این دیگر خاموش است. اما اگر ماگمای داغ آمده باشد و در آن مخزن دماوند، ماگمای داغ باشد فرق می کند.
     
  • وقتی که کالای ایرانی کیفتی همانند برندهای خارجی دارد

    شرکت جامه پوشان مساوات یک شرکت تولیدی پوشاک مردانه و در استان تهران مستقر می باشد. این شرکت با داشتن خط تولید پیراهن، شلوار و البسه مردانه بیش از ۲۰۰ نفر ار بصورت مستقیم و غیر مستقیم بکار گرفته است.
    محصولات این شرکت همگی دارای کیفیت بالا و همتای رقبای خارجی خود می باشد. با این تفاوت که قیمت محصولات مناسب هر قشری می باشد.
    جهت مشاهده محصولات mw بر روی پیوند زیر کلیک کنید.
     

    www.mosawatt.com

     

  • نکته ای کوتاه درباره خبر تعطیلی خط ۷ مترو

    خبر تعطیلی خط ۷ مترو تهران آن هم به دلایل ایمنی و نواقص فنی متعدد نشان از آن دارد که می شود برای تبلیغات انتخاباتی یا حسن ختام ۱۲ سال شهردار بودن و به این دلیل که نگویند فلانی کار نکرد،

    با جان انسان های بی گناه بازی کرد. بعد خیلی راحت می گویند ما سیاسی کاری نداریم. این هم یک نمونه از افتتاح های سیاسی ….
    باز جای شکر دارد که این اقدام صورت گرفته است. اگر شورای شهر قبلی بود احتمالا می گفتند تا اتفاقی نیفتاده ، صداش و در نیارین! تعطیلی خط چرا ؟؟؟
    مهدی سوری/۸آبان

  • تعطیلی خط ۷ مترو تهران از فردا

    خط ۷ مترو تهران از ۸ آبان تا اطلاع ثانوی تعطیل می‌شود.

    به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، بنا بر اعلام شرکت بهره‌برداری مترو تهران خط ۷ مترو تهران به علت نواقص متعدد از جنبه‌های عمران، تجهیزاتی و سامانه‌های ایمنی و کنترل از فردا (دوشنبه ۸ آبان ماه) تا اطلاع ثانوی تعطیل می‌شود.
    همچنین معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران عنوان کرده است: «که برای ما چیزی مهمتر از امنیت و سلامت مردم نیست».
  • کلوب دات کام پس از ۱۲ سال فعالیت خاموش می شود

    ۱۲ سال پیش، یک تیم سه نفره جوان و با انگیزه با ظهور مفهوم شبکه های اجتماعی در دنیای دیجیتال، شروع به توسعه یک شبکه اجتماعی بومی، با الگوبرداری از قهرمان شبکه های اجتماعی آن زمان یعنی سرویس اورکات نمودند.
    زمانی که راه اندازی و مدیریت یک شبکه اجتماعی از ترانزیت کراک و شیشه در این کشور خطرناک تر و پر دردسر تر بود.
    آن دوران سخت، مصادف با شروع دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد بود، زمانی که هیچ تصویر روشنی از مدیریت فضای دیجیتال و بخصوص مفهوم شبکه های اجتماعی و سایتهای کاربر محور وجود نداشت.
    فقط چند لحظه فرض کنید، شما به عنوان مدیر کلوب دات کام، مسئول تمامی فعالیت ها و محتوای پست ها، عکس ها و کامنت های نزدیک به یک میلیون کاربر بودید، دنیایی پر از خلاهای قانونی و کم تجربه گی دستگاه های اجرایی، قضایی و پلیسی.
    این محتوایی که امروز به چرخش آن بر روی تلگرام عادت کرده اید، هرگز قابل رشد و گردش در شبکه های اجتماعی و وبلاگ های آن دوره نبود. کلوب دات کام نزدیک به ۳ بار کاملا فیلتر شد، بار آخر رفع فیلتر ما ۲۸ روز بطول انجامید، اگر وب مستر یا کشاورز باشید شاید کمی ملتفت شوید که چگونه بعد از ۲۸ روز زمینی خشکیده و بی رونق را دوباره باید گرم فعالیت و حضور مردم کرد !
    خاطرم هست آن دوران، یک بار بخشی که مسئولیت مدیریت و پالایش فضای مجازی را به تازگی به ایشان سپرده بودند، ما و چند سرویس وبلاگ دیگر را صدا کردند و یکی از آن دوستان که هنوز مسند اجرایی دارند صریحا خطاب به چند جوان مهندس با انگیزه فرمودند :
    “اگر شما را دستگیر نمی کنیم این فقط لطف ما است و باید مراقب رفتارتان باشید “
    شریان حیاتی یک شبکه اجتماعی و سایت کابر محور فقط و فقط محتوای آن است، مقوله ای که آن روزها بسیار بسیار محدود بود و امروز هم بگونه ای دیگر محدود است.
    کلوب دات کام جزو ۳ سرویس پر ترافیک ایران بود، درخت پر شاخه برگ کلوب را، پس از فیلترهای مکرر هر روز بی رونق تر کردند و نه دل و دماغی برای مردم ماند و نه برای مدیران آن و امروز بسیاری از همان مسئولین نادم و پشیمان هستند ولیکن چه سود ؟!
    کشور عجیبی داریم، زمان که می گذرد دغدغه های گذشته به مزاح و شوخی تبدیل می شود، باورتان می شود چاپ کارت ویزیت، یک روزی نیاز به مجوز و ممیزی وزارت ارشاد داشت؟ ماجرای دستگاه فکس؟ دستگاه ویدیو؟ و دهها موضوع دیگر پس از گذشت یک دهه  امروز به لطیفه تبدیل شده اند، ماجرا و مشکلات آن روز ما هم امروز به لطیفه می ماند.
    آن که هر روز از خواب بلند شوی و منتظر فیلتر شدن و کلا تعطیلی کسب و کارت باشی !!
    این روزها هم دوستان عزیزی شروع کرده اند به جریان سازی، تضعیف و شکایت از جریان جدید محتواسازی کاربران در آپارات و سرویس های دیگر که بلاشک این مسیر تولید محتوا بومی، به نفع کشور و فرهنگ امروز ما است .
    هر ماه روزنامه یا دوست جدیدی مقاله ای می نویسد که وا اسلاما، وا حجابا، این چه محتوایی است که مردم تولید می کنند !! یا صدا و سیما شکایت می کند که چرا پخش زنده می روید، بیاید ۵۰ درصد سهامتان را به نام ما کنید تا اجازه پخش زنده بدهیم !! 
    باورتان می شود دختری آرایش کردن خود را در اینستاگرام پخش زنده می کند و ۲۰ هزار نفر آنلاین می بینند و انواع کامنت های مرتبط برایش می فرستند بعد صدا و سیما پیغام و پسغام تهدیدآمیز بابت پخش زنده های سایت آپارات از هیات های عزاداری محرم گرفته تا میزگرد آقای مهران مدیری و پخش زنده فلان سمینار برای ما می فرستد و هر روز بدنبال شکایت جدیدی است و می فرماید اگر می خواهید به این فعالیت ادامه دهید تشریف بیاورید مجوز IPTV بگیرید و به ما سهام دهید و ….
    برادر من دیگر بس است، این داستان شما هم دو سال بعد لطیفه دیگری خواهد شد، وقتی زورتان یا دستتان به سرویس اینستاگرام یا تلگرام  نمی رسد برای چه به سراغ ما می آئید؛ آنهم با تهدید؟ !
    امروز بیش از ۱۲۰ سری، محتوای هفتگی توسط کاربران  در تهران و شهرستان ها تولید می شود و نزدیک به ۱۲۰۰ نفر اشتغال زایی کرده است. گریزی از جریان تکنولوژی وجود ندارد، در بستر آپارات نباشد، هزاران راه دیگر برای نشر آن وجود دارد. در این یک صد برنامه قطعا اشکالاتی هست و بعدا هم بیشتر پیش خواهد آمد، مگر با غیر از صبوری و تدبیر و با ضدیت و از ریشه درآوردن می شود درخت تنومندی را اصلاح و پربار کرد ؟
    قحطی محتوا ویدیویی، چنان گریبان گیر کشور شده که یک شبکه ۵۰ نفره ماهواره ایی آنچنان در کشور  مخاطب پیدا کرده که روزی چندین پرونده رسیدگی به تبلیغات کسب و کارها، در آن تشکیل می شود !
    مقاله هایی که امروز، علیه محتواهای تولید شده فرزندان رشد یافته در بستر فرهنگی خود می زنید، که شاید ذائقه شان را نمی پسندید، نکند فردا به لطیفه هایی شبیه ماجرای کلوب تبدیل شود! و دوباره کار از کار گذشته باشد و این همه نشاط به سیل سرخوردگی بدل شود.
    و کلام آخر آنکه
    نگهداری سایت کلوب دات کام با شرایط فعلی، محدودیت ها و عدم تمایل به توسعه آن بیش از این صلاح نیست و شرکت صباایده تصمیم به خاموشی این سرویس در انتهای پاییز دارد. از کاربران عزیز و قدیمی این سرویس دردمندانه پوزش می طلبیم و تقاضا داریم در این فرصت یکی دوماهه اگر محتوای خاصی برای کپی برداری یا ذخیره نسخه پشتیبان در نظر دارند از فرصت استفاده کنند.
    اگر کم و کسری در سرویس دهی – چه در ابعاد فنی و چه محتوایی- دیدید با عنایت به موارد فوق بنده و تیممان را حلال بفرمایید .
    والسلام
    محمد جواد شکوری مقدم
  • قیصر؛ شاعری که به تاریخ دروغ نگفت

     هشتم آبان سالروز درگذشت شاعر ‘در کوچه آفتاب’ قیصر امین‌پور است، شاعری که روح عاشقانه در اشعارش دمید و تاریخ را عاشقانه سرود.

    اگر از دیدگاه دیگر شاعران به شعرهای قیصر نگاه کنیم و نقدهای آن‌ها را مورد خوانش قرار دهیم قیصر را شاعری آگاه به زمانه خویش درمی‌یابیم شاعری که تاریخ را به تناسب زمان می‌سرود و حلقه وصل میان جریان‌های مستقل با جریان‌های ارزشی بود.
    به گفته بسیاری از اساتید ادب پارسی قیصر شاعر تاریخ است ، شاعری که هیچ گاه به تاریخ دروغ نگفت بلکه حرف‌های خودش را با تاریخ درمیان گذاشت، تصویر آفرینی و اعتدال در عناصر شعری را از ویژگی‌های این شاعر خوزستانی می‌دانند او برای تصاویر شعری بیشتر از رهگذر استعاره بهره می‌جست.
    امین‌پور به دنبال راهی برای خروج از هزار توی معضلات انسان امروزی بود و به سان دیگر شاعران در جستجوی حقیقت در جهان مکاشفه می‌کرد که همین موجب می شد تا در خط سیر تحول شعریش فراز و فرودهایی دیده شود اما این که در چه زمان‌هایی این شاعر انقلابی در آرمانگرایی در شعر به اوج می رسید و کی دراین عرصه به گوشه‌ای از انزوا می‌رفت جای بررسی بیشتری دارد.
    ***شاعری که عاقبت بخیر شد
    یک شاعر خوزستانی با اشاره به شعرهای قیصر و ماندگاری شعر او به خبرنگار ایرنا گفت: قیصر امین‌پور متعلق به جریان روزآمد ادبیات انقلاب است؛ جریانی که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در شرف شکل گیری بود و با انقلاب به عنوان یک جریان ادبی خودش را نشان داد.
    ارمغان بهداروند افزود : قیصر به عنوان یکی از نمایندگان این جریان عمده محبوبیت و افزایش مخاطبانش براساس سادگی و طبیعت روان کلامش بود؛ وی زبان سالم ادبی داشت که همین سلامت زبانی عامل موفقیت او در جذب مخاطب به شمار می رود.
    وی گفت: آنچه که امروزه از آن با عنوان زبان گفتار در ادبیات نام برده می‌شود در شعر قیصر با استفاده از لحن، لهجه مردم روزگار خودش و ساده کردن ادبیات فاخری که پیش از آن حاکم بود ، وجود داشت.
    این شاعر تاکید کرد: زبان صمیمانه‌ شعرهای او موجب کم شدن فاصله مخاطب شعر قیصر با شاعر شده بود.
    وی با بیان این که قیصر هوشمندانه از قالب‌های ادبیات فارسی سود برد اظهار کرد: در زمانه ای مثل دوران انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس که نیاز به توصیف و گزارش فضای‌های جنگی و همچنین نیاز به هیجان آفرینی داشتیم او از قالب‌های کوتاهی چون رباعی و دوبیتی استفاده کرد.
    بهداروند بیان کرد: در ادامه جنگ و پس از آن که شاعران بنا به دلایل مختلفی به رویکردهای اعتراضی، انتقادی و سکوت روی آورده بودند قیصر از قالب نیمایی استفاده کرد که می‌توانست بیانگر اتفاقات و رویدادهای درونی و بیرونی‌اش باشد.
    وی افزود: امین پور پس از دهه ۶۰ با انتشار کتاب ‘آیینه‌های ناگهان’ خودش را به عنوان یکی از شاعران جدی و شاعرانی که در حافظه تاریخی ما ماندگار است معرفی کرد.
    این شاعر با اشاره به دلایل ماندگاری شعر قیصر امین پور یادآور شد: مهمترین تم اشعار قیصر عشق است و عشق موضوعی است که همواره مورد نظر مخاطبان حرفه ای و غیرحرفه ای ادبیات فارسی بوده است.
    وی با بیان این که در سه مجموعه ‘آیینه‌های ناگهان’، ‘گل‌ها همه آفتابگردانند’ و ‘دستور زبان عشق’ محیط عمومی آثار شاعر عشق است تصریح کرد: از عشق گفتن در کنار استفاده درست از زبان ادبی که به مردم نزدیک است در زمانه ای که مردم خسته از ادبیات پیچیده و معماگونه دهه ۷۰ و ۸۰ بودند باعث موفقیت شعر قیصر شد که امروزه این موفقیت چنان در زبان عوام تسری پیدا کرد است که بسیاری از سطرهای شعرهای او به عنوان ضرب المثل از آنها استفاده می شود و همه ما شعر «ناگهان چقدر زود دیر می‌شود…!» را به عنوان یک ضرب المثل عام در زبان فارسی استفاده می‌کنیم در واقع این اتفاق سود رسانی شعر قیصر به ادبیات بوده که موجب ماندگاری وی در ادبیات فارسی شده است.
    بهداروند بیان کرد: هر شاعری یک سیر تحول و تغییر در روح و روان و در شخصیت اجتماعی خودش دارد و قیصر نیز مانند دیگر انسان ها از این مساله مستثنی نبود.
    وی یادآور شد: آغاز شاعرانگی وی مصادف با انقلاب بود، قیصر زمانی در شهر گتوند به عنوان یک خرده مبارز و یک خرده ایدئولوگ در روستای خودش فعالیت می کرد و بعدها در تسخیر لانه جاسوسی به عنوان بیانیه نویس و کسانی که به دنبال انقلاب فرهنگی در دانشگاه بودند حضور یافت و بعد به عنوان یک رزمنده از جنگ و اتفاقات جنگ گفت و پس از آن به عنوان کسی که انتقادات و ایرادات به ایام پس از جنگ داشت مطرح بود.
    این شاعر درباره این که آیا میتوان قیصر امین پور را در زمره شاعران دولتی دانست توضیح داد: این که از شاعران با نام دولتی و غیردولتی یاد کنیم تقسیم بندی درستی نیست اما به طور کلی باید به این نکته واقف باشیم که قیصر سیر تحولی داشته که او را عاقبت به خیر کرد.
    وی اظهار کرد: قیصر از شاعران آرمان‌گرایی بود که در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ با امیدها و آرزوها به جریان انقلاب اسلامی ایران پیوستند و پس از یک دهه وقتی آرمان‌هایشان به تمامی محقق نشد به نوعی شاهد تغیر در دیدگاه در وی شدیم که این وضعیت را می‌توان در شعرهای اعتراضی، انتقادی و حتی سکوت و بی‌توجهی نسبت به آرمان‌ها را در شعرش دید.
    بهداروند با تاکید بر این که قیصر تلاش کرد به آرمان‌های خودش وفادار بماند ادامه داد: تغییر شدید جریانات اجتماعی به ویژه جریان‌های حکومتی باعث خروج برخی شاعران مثل خروج قیصر و همکارانش از حوزه هنری شد؛ وی در حقیقت به خاطر تغییر مواضع و سیاست های فرهنگی از این مرکز هنری خارج شد و به دنبال آرمان های خودش در دیگر موقعیت های ادبی و شغلی تلاش کرد.
    این شاعر بیان کرد: اعتقاد به آرمان انقلابی از ابتدا در شعر و اندیشه قیصر وجود داشت و وقتی آخرین شعرهای او یا حتی شعرهای کودکانه او را بخوانید این آرمان‌ها همچنان وجود دارد اما شکل تحول به گونه ای است که این آرمان، گاه به صورت کاملا برجسته و پیدایی در شعرهای دهه ۶۰ است و گاه به شکل لعاب کمرنگی در شعر های دهه ۸۰ او خود را نشان می‌دهد.
    وی افزود: وقتی که در جایی می‌گوید «پنجره‌ها روزه سکوت گرفته‌اند…» درواقع روزه سکوت را کسی گرفته است که به آرمانی معتقد بوده در حالی که جامعه از آن آرمان عدول کرده است.
    ***قیصر همیشه در شعر متعهد ماند!
    سعید سروش راد، دیگر شاعر خوزستانی نیز اظهار کرد: به گمانم تحول در شعر قیصر امین‌پور، دارای ریشه‌های معرفتی و فکریی است که برای نسلی از شاعران که به شعر متعهد دولتی منسوب هستند، به مرور زمان، حاصل شده است.
    وی افزود: مرحوم امین‌پور از آن دست جوانان شهرستانی بود که زمانی به تهران عزیمت کردد تا حوزه هنری را تشکیل و هنر انقلابی را ارایه دهند سیدحسن حسینی، سلمان هراتی، محسن مخملباف و چند نفر شهرستانی دیگر از هم قطاران او بودند که بعدها هر کدام راه جداگانه‌ای در پیش گرفتند.
    این شاعر ادامه داد: البته حوزه هنری آن روزها، هنوز دستگاه بروکراسی امروز را نداشت و به کسی حقوق نمی‌دادند و فعالان آن جا پست سازمانی نداشتند، درهر حال اولین فعالیت جدی امین پور حضور در حوزه هنری است که خط فکری او را به وضوح نشان می‌دهد.
    وی گفت: اگرچه یکی از عناصر مهم و سازنده شعر، اندیشه است اما مساله این جاست که هنر و در این جا به صورت ویژه ـ شعر ـ به صورت ماهوی فربه تر از ایدئولوژی است و ایدئولوژی نوعی خاص از یک تفکر را در یک قالب ارایه می‌دهد که می‌تواند مذهبی یا غیرمذهبی باشد.
    سروش راد با تاکید بر این که هنر بسیار گسترده‌تر از ایدئولوژی است اظهار کرد: امین‌پور در کتاب های اولیه اش و در دوره جوانی، در شعرش نوعی تفکر انقلابی و مذهبی را ارایه می‌دهد که به مرور زمان از آن فاصله می‌گیرد در واقع نقطه تحول در شعر امین‌پور همین مساله است.
    وی توضیح داد: پس از جنگ هشت ساله و در سال‌های اولیه دهه هفتاد، اولین زمزمه‌های پست مدرنیسم فلسفی در جامعه روشنفکری ایرانی به گوش می‌رسد، مشخصه بارز این جریان عدم قطعیت، شکستن ایدئولوژی‌های غالب جهان و عبور از وعده‌های کلان رستگاری است این ها در شرایطی است که امین‌پور در میانسالی خود به سر می‌برد و از شور و هیاهوی جوانی و انقلابی خودش هم تا حدی فاصله گرفته است.
    این شاعر افزود: علاوه بر این او به تجربه می‌بیند که آنچه او در سال های جوانی دنبال می کرده محقق نشده به این معنا به نظر می‌رسد امین‌پور در اواسط عمر دچار بازنگری در چارچوب فکری- فلسفی خودش می شود برای همین شعرهای او برخلاف جوانی که روزهای روشن را نشان می‌داد پس از میانسالی رنگی تلخ به خود می گیرد او کم کم نظام فکری اش را تغییر می دهد و این مساله قهری بسیاری از همکیشان اوست. هرچند برخی از هم قطاران او در همان دوره اولیه باقی می مانند و تمایلی به تغییر ندارند. اما برآیند غالب با ‌تغییر یافتگان است لذا به گمانم انشقاق در حوزه هنری و دفتر شعر جوان هم برنامه از پیش تعیین شده ای نبود بلکه حاصل همین تغییرات تدریجی برخی و عدم تغییر برخی دیگر بود.
    وی بیان کرد: اگر چه مرحوم امین‌پور هیچگاه شاعری آوانگارد و پست مدرن نبود اما به هر حال آنچه مبرهن است از اوایل دهه ۷۰ شعر امین پور به جریان روشنفکری نزدیک و از نظریات جدید متاثر می شود البته تاثیر حضور او در دانشگاه و ادامه تحصیلات تکمیلی او تا مقطع دکتری و مراوده با استاد شفیعی کدکنی در تحول فکری اش را نمی توان نادیده گرفت باری در همین سال ها به لحاظ فنی ، شعر قیصر امین پور به اوج می رسد که در کتاب ‘گلها همه آفتابگردانند’ به خوبی نمود آن را می بینیم .
    سروش راد ادامه داد: حتی در کتاب ‘سنت و نوآوری در شعر معاصر’ که پایان نامه اوست به کرات دیده می‌شود که او از نظریات و آراء فلاسفه پست مدرن سخن به میان می‌آورد هر چند قیصر تلاش می‌کند در حد یک ناظر بیطرف باقی بماند اما تاثیر این مطالعات در آثار هنری او به صورت زیرپوستی خودش را نشان می دهد.
    وی با بیان این که شعر قیصر را می‌توان در سه دوره فکری تقسیم بندی کرد اظهار کرد: دوره اول دوره جوانی است که بیشتر کارهای او در قالب مثنوی و رباعی هستند و مولف بیش از آن که در پی شعر باشد در پی شعار است دوره بعدی میانسالی است که نماینده شاخص شعری آن مجموعه ‘گل‌ها همه آفتابگردانند’ هست و اوج کار شعری اوست و قالب شعرها اکثرا نیمایی است همچین تالیف اثر ارزشمند تحقیقی او یعنی ‘سنت و نوآوری در شعر معاصر’ در همین دوره است.
    این شاعر با اشاره به دوره سوم فکری شعر قیصر امین پور اظهار کرد: در این دوره که اواخر عمر او است شاعر تمایل زیادی به سنت ادبی و شعرکلاسیک پیدا می‌کند و حاصل آن مجموعه شعر ‘دستور زبان عشق’ است که به جز یک یا ۲ شعر، بقیه مجموعه نشانگر عقب گرد ادبی( و نه فکری) او است.
    وی تاکید کرد: مرحوم امین پور تا انتها به عنوان شاعری متعهد باقی ماند با این تبصره که تعهد او در انتها به شکل دیگری خودش را نشان می‌دهد که با ابتدای کار او متفاوت است ، در مراحل انتهایی او به گونه ای فارغ از رنگ و مسلک اعتقادی، بیشتر به جامعه اش و دردهای مردم نزدیک می شود تا به آرمان های فکری اش.
    قیصر امین‌پور در ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ درشهر گتوند در استان خوزستان به دنیا آمد وی از جمله شاعرانی بود که در شکل‌گیری و استمرار فعالیت‌های واحد شعر حوزه هنری تا سال ۱۳۶۶ تأثیر گذار بود. وی طی این دوران مسئولیت صفحه شعرِ هفته‌نامه سروش را بر عهده داشت و اولین مجموعه شعر خود را در سال ۱۳۶۳ منتشر کرد. اولین مجموعه او «در کوچه آفتاب» دفتری از رباعی و دوبیتی بود و به دنبال آن «تنفس صبح» را منتشر کرد که تعدادی از غزلها و حدود بیست شعر نیمایی را در بر می‌گرفت ، این کتاب از سوی انتشارات حوزه هنری وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی به چاپ رسید.
    قیصر امین‌پور در سال ۱۳۶۸ موفق به کسب جایزه نیما یوشیج، موسوم به مرغ آمین بلورین شد و در سال ۱۳۸۲ به‌عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزیده شد . وی در سال ۱۳۸۶ بر اثر بیماری کلیه و قلب دار فانی را وداع گفت.
    ‘طوفان در پرانتز'(نثر ادبی،۱۳۶۵)، ‘منظومه ظهر روز دهم’ (شعر نوجوان، ۱۳۶۵)، ‘مثل چشمه، مثل رود’ (شعر نوجوان، ۱۳۶۸)، ‘بی‌بال پریدن’ (نثر ادبی، ۱۳۷۰)، مجموعه شعر ‘آینه‌های ناگهان’ (۱۳۷۲)، ‘به قول پرستو’ (شعر نوجوان، ۱۳۷۵)، گزینه اشعار (۱۳۷۸، نشرمروارید)، مجموعه شعر ‘گل‌ها همه آفتابگردانند’ (۱۳۸۰، نشرمروارید) و ‘دستور زبان عشق’ (۱۳۸۶، نشرمروارید) از جمله آثار به چاپ رسیده این شاعر هستند.