خبر تلخ خداحافظی هنگامه قاضیانی ، غم دیگری به غمهایمان اضافه کرد...
خیلی تلخ است که عالم هنر ، یکی از کاردرست ترین ها و حرفه ای ترین هاش رو به همین سادگی از دست بده. اون هم نه یک هنرمند معمولی. از کسی حرف میزنیم که نتنها در حرفه خودش بهترین بوده و هست ، بلکه یک انسان شجاع، متعهد و دلسوزه که در شرایطی که میتونست سکوت کنه و بی تفاوت باشه ، بی پروا به سمت حادثه رفت. اون خطر کرد تا به ما یاد بده نترسیم. بی تفاوت نباشیم و با هم متحد باشیم. اون در کنار مردمش موند و تاوان داد. حالا وقت اینه که ما قدردانش باشیم و خودمون رو مدیونش بدونیم. مسلما پس از بازداشت سرکار خانم قاضیانی و حضور پررنگش در اعتراضات مرگ مهسا ، دیگه اجازه کار به ایشون داده نمی شد و حتی ممکن بود برای کسانی هم که اصرار به همکاری با هنگامه رو داشته باشند، عواقب تلخی در نظر بگیرند، اما اینبار هم او خودش پیش قدم شد و با یک خداحافظی تلخ ، اگرچه جای خالیش زیاد حس میشه ، اما بهمون یاد داد که نباید تسلیم شد. خداحافظی خیلی بهتر از موندن و اصرار و التماس به نامردهاست.
امیدوارم ی روزی دوباره شاهد حضور خانم قاضیانه بر روی صحنه تئاتر و پرده سینما باشیم. اون روز دور نیست. هنگامه مال صحنه است. شاید امروز مجبور به ترک تمام دلبستگی هایش شد. اما هیچ قدرتی نمی تونه عشق یک هنرمند رو ازش بگیره. برای هنگامه عزیز آرزوی سلامتی و آرامش دارم و امیدوارم روزهای خوب مردم ایران با فعالیت دوباره همه هنرمندان دربند، ممنوع الکاری و مهاجر بالاجبار، هرچه زودتر فرا برسه مهدی سوری